eitaa logo
معراج العقول
355 دنبال‌کننده
83 عکس
62 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5906844732364951487.mp3
10.32M
هوالمحبوب دیگه بهم فرصت نده... 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
هو بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من سر من از نالهٔ من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست آتش است این بانگ نای و نیست باد هرکه این آتش ندارد نیست باد 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
معراج العقول
هو بیمار شو مسیح که در بیع‌گاه ناز رد می‌کنند جان به لب نارسیده را 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
2_5201802602068584745.mp3
13.12M
هو همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده‌ای و بینم همه جا به هر زبانی، بود از تو گفتوگویی 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
هوالمحبوب السلام علیک یا اباصالح المهدی عج هجر دل آزار یوسف فاطمه احرار همه یار تواند ، مست یک جرعه می لعل شرربار تواند . مطربان دردکش جام ولای تو همه ، قدح و ساغر و ساقی همه خمّار تواند . سرد و بی روح بود بی تو همه ثانیه ها ، سالها ، هجری و شمسی همه دوّار تواند . روز و شب نیز به سیرند و سلوک از پی تو ، مهر و مه جلوه ای از طلعت رخسار تواند . زهره و تیر و زحل ، مشتری سایه تو ، اختران آیتی از پرتو انوار تواند . چرخش چرخ زمان ، گردش گردونه دهر ، تابع غمزه گردونه پرگار تواند . قرن و سال و مه و هر روز ، خصوصا جمعه ، همه در حسرت یک لحظه دیدار تواند . به چمن بلبل و قمری و قناری همگی ، مست و مدهوش شمیم گل بی خار تواند . پادشاهان و حکیمان و قضات و امرا ، همه محتاج جُوی عدل ز بازار تواند . درد و درمان و مریضان و اطبّا همگی ، مستمند نظر دیده بیمار تواند . بی گمان جیره خور خوان تواند اهل سخا ، و همه ا هل کرم سائل دربار تواند . پیر و برنا و زن و مرد و بزرگ و کوچک ، همگی جان به لب از هجر دل آزار تواند . مست صهبای بلایند همه اهل ولا ، سالک کوی بقا ، راهی رهوار تواند . باده ناخورده حمید و همه منتظران ، مست یک بوسه خال لب تبدار تواند . 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
هواللطیف در میان پختگان عشق او خامم هنوز!!! 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
3648558221.mp3
21.97M
هواللطیف بالاترین نعمت برای یک انسان 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
هو السلام علیک یا فاطمه الزهرا ؛ سیّده نساءالعالمین قصّه مسمار امان از موقعی که آتش کین در دل نامردمردان شعله ور می شد . همان وقتی که مردی مرده بود و عمرها باناجوانمردی به سر می شد . همان وقتی که غدّاران دوران درپی تحریف دین مصطفی بودند و سبط اکبر او مثل سبط اصغرش از جور کین بی بال و پر می شد . هنوز آوای ابلاغ رسالات نبی در ماجرای خم به گوش خلق باقی بود . که مولای غدیر اینگونه از جور و جفای ناقضین عهد خم بی همسفر می شد . زمانی چند از هجر جگرسوز رسول مصطفی نگذشته بود ،افسوس ، که حق عترت او اینچنین در دام مکر و غدر کج فهمان آئینش هدر می شد به رسم جشن آتش بازی دیرینه . آنجا تلّی از هیزم فراهم شد چنان شد مشتعل آذر که حتی بانی آن شر از آن آسیمه سر می شد . دری می سوخت در آتش و هردم شعله های آتش کین پرشرر می شد . و میخ آهنین پشت در آرام آرام از سموم شعله هایش داغتر می شد . فضا را ابری از دود سیاه آلوده بود و تیره بود اطراف به جای سنّت محمود . بدعت رفته رفته در مدینه معتبر می شد . تمام کوچه مملوّ از جماعت بود و می شد ازدحام هر لحظه افزونتر دریغا در میان های و هوی آن جماعت ناکسی هرآینه نزدیک در می شد . سکوتی مرگبار و سهمگین شد ناگهان در آن شلوغی حاکم میدان نهال کینه دیرینه ای در سینه اش بیش از همیشه بارور می شد . درون خانه سبطین نبی بودند غرق اضطراب و فضّه هم مضطر به حکم کین بنای مهبط وحی الهی با تبر زیر و زبر می شد . علی در خانه بود و اهرمن فریاد می زد یا علی : " اخرج " میان آن همه نامرد تنها سینه زهرا ولیّش را سپر می شد . میان شعله های آتش کینه ‌. در بیت علی می سوخت و می گشت خاکستر و مسمار در از فرط حرارت . داغ و برّان مثل تیغ و نیشتر می شد . چنان زد با لگد ناکس به در. کز شدت ضربش و نیز از جور میخ در ، یگانه حامی حیدر به خون غلطید پشت در و او تنهاتر از تنها مهیّای سفر می شد . چوداس کینه برگل خورد ویاس مصطفی افسرد ومحسن غنچه سا پژمرد ، به جای آب از چشم علی می ریخت خون . طوری که خاک کوچه تر می شد . بدینسان اجر ابلاغ رسالت شد ادا اینگونه با آزردن ریحانه پیغمبر رحمت ، و اینگونه مسیر دین احمد منحرف می گشت و نخل عمر او بی بار و بر می شد . حمید از داغ مهجوریّ ثقلین نبی آزرده خاطر بود و خونین دل ، از این رو قمری طبعش به یاد غربت مولا و زخم سینه زهرا دمادم نوحه گر می شد . سلام‌الله‌علیها عج 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255
غم_نامہ .(2)(2).mp3
6.28M
هو غم‌نامه جلوه ذات خداوند فاطمه مادر ما بود..🖤🥀 📜«مِعراجِ العُقُول»🕯 https://eitaa.com/NOOR_255