eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
107 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
وصل تو گر در نفس آخر است از همه عمر، آن نفسم آرزو است...
هدایت شده از خلوتکده مستان
شماره : ۷۳۶ بگو به کودک و ديوانه قدر خود دانيد که از جهانِ شما خوبتر جهانی نيست! http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40
خُنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر...
هدایت شده از خبرگزاری فارس
📸 اشک‌های آیت‌الله جوادی آملی در فراق همسرش @Farsna
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
📸 اشک‌های آیت‌الله جوادی آملی در فراق همسرش @Farsna
هوای تازه تو بودی، نفس تو و بی تو دوباره بر سرم آوار اختناق افتاد به باور دل ناباورم نمی‌گنجد هنوز هم که مرا با تو این فراق افتاد...
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
آهـای خبـردار! با صدای گرم #حسین_منزوی
Homayoun Shajaryan - Ahay Khabardar (320).mp3
10.62M
🔰 آهــٰای!خَبَـر٘دار! 🗣 یه نفر داره جار میزنه جار: آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار! از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار!
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
🔰 آهــٰای!خَبَـر٘دار! 🗣 #همایون_شجریان یه نفر داره جار میزنه جار: آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه
آهای خبردار مستی یا هشیار خوابی یا بیدار خوابی یا بیدار تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من از گلوی من دستاتُ بردار کوچه‌ های شهر پُرِ ولگرده دل پُرِ درده شب پر مَرد و پُرِ نامرده آهای خبردار آهای خبردار باغ داریم تا باغ یکی غرق گل یکی پُرِ خار مرد داریم تا مرد یکی سَرِ کار یکی سَرِ بار آهای خبردار یکی سَرِ دار توی کوچه‌ ها یه نسیم رفته پیِ ولگردی توی باغچه ‌ها پاییز اومده پی نامردی توی آسمون ماهُ دق میده ماهُ دق میده دردِ بی دردی پاییز اومده پاییز اومده پی نامردی یه نسیم رفته پی ولگردی تو شب سیاه تو شب تاریک از چپ و از راست از دور و نزدیک یه نفر داره جار میزنه جار آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ ی من شده‌ ای آوار از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من از گلوی من دستاتُ بردار دستاتُ بردار از گلوی من
مژده ای مرغ چمن فصل بهار آمد باز موسم می زدن و بوس و کنار آمد باز دکه زهد ببندید در این فصل طرب که به گوش دل ما نغمه تار آمد باز
هدایت شده از بیت‌ الغزل
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت @beytolghazal
و أمرّ ما لقيتُ من ألم الهوى قرب الحبيب و ما إليه وصول كالعيس في البيداء يقتلها الظمأ و الماء فوق ظهورها محمول أيا بدرا كم سهرت عليك نواظرُ أيا غصنا كم ناحت عليك بلابل البدر يكمل كل شهر مرة و هلال وجهك كل يوم كامل أنا أرضى فيغضب قاتلي فتعجبوا يرضى القتيل و ليس يرضى القاتل ! قتل النفوس محرّم لكنه حِلٌ إذا كان الحبيب قاتلُ ياقاتلي بالهجر كيف قتلتني قل لي بربك ما الذي أنا فاعل صح الذي بيني و بينك في الهوى يرضى القتيل و ليس يرضى القاتل طرفه ابن العبد