eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
120 دنبال‌کننده
414 عکس
476 ویدیو
4 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین دفعه به ایوان که نگاهم افتاد سرم آنقدر عقب رفت کلاهم افتاد عقل از سر، نفس از سینه، رمق از پایم تا رسیدم به نجف یک دفعه با هم افتاد صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب @khalvatkadeh_mastan
بادی که از حوالی شهر نجف وزد یک درصدش هواست نود درصدش شراب صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب سید علی هاشمی خباز @khalvatkadeh_mastan
یک ماه در آغوش تو ای ماه، چه خوب است شیرینی این لذت دلخواه چه خوب است حسن یعقوبی @khalvatkadeh_mastan
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه اسیری رازی @khalvatkadeh_mastan
يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ «وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎی ﻣﻦ، ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻳﻮﺳﻒ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺑﻨﻴﺎﻣﻴﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪ «ﻭ ﺍﺯ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺩم ﺍﺯ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ.» (یوسف/٨٧)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. به نیت افطاری خونه یکی از اقوام، زدیم بیرون اما یکدفعه شانزده ساعت رانندگی کردیم و سر از قشم درآوردیم! چون بی‌مقدمه و بدون وسایل راه افتادیم سمت قشم، کل مسیر و بعدش تا جاگیر شیم و... بهره من از چای،همین چای کیسه‌ای‌هایی بود که هر چند ساعت میزدم بغل و از مغازه‌ها میگرفتم و توی لیوان کاغذی می‌خوردم. و این چه عذاب دردناکیه برای کسی که خود فرایند دم کردن چای رو بصورت یه مراسم آیینی‏ برگزار می‌کنه. خانواده رو اسکان دادم، راه افتادم به نیت خرید یه قوری یا فلاسک کوچک و پیدا کردن چای خشک ایرانی درجه یک تا این خماری دردناک رو پایان بدم. چند تا سوپر مارکت و بقالی رفتم ولی چای نداشتن. البته از این چیزهای معطر مصنوعی که رنگ هم پس می‌دن داشتن اما این گمان از من‏ دور باد که اسم چای روی اینها بذارم! راه کج کردم به سمت حاشیه درگهان -یکی از شهرهای قشم- و در یک بقالی که از قضا شناخت و مشتری پاورقی از آب دراومد، عرض حاجت و استیصال کردم و گفتم دنبال چای خوب ایرانی‌ام و تازه اگر پیدا کنم، بعیده تا دم آوردنش دووم بیارم. آدرس یه عطاری رو داد‏که چای اعلای ایرانی داره و البت نشونی یه قهوه‌چی باحال در کوچه پس کوچه‌های درگهان که چای اعلا دم می‌کنه و یه لیوانش می‌تونه زمان بخره برام تا سر فرصت چای دم کنم و جرعه جرعه بنوشم. چای رو از عطاری خریدم و راه کج کردم سمت قهوه‌چی مذکور. الحق نفسش حق بود و چایش چای. چنین چایی رو‏ فقط یکبار در یک قهوه‌خانه بین رودبار و منجیل خورده بودم.اونجا جوری از چای حرف زدم که طرف بیجک دستش اومد از عاشقان و ملازمان چای و مقربان دربار سلطان اشربه‌ام و راهم داد به پستو و خودم رفتم سروقت سماور و هی استکان استکان چای ریختیم و خوردیم و قندان قندان در فضیلت چای گفتیم ‏و شنیدیم. اما اینجا در حداکثر فاصله طولی ممکن از از قهوه‌خانه بین منجیل و رودبار، کارم با قهوه‌چی به آنجاها نکشید. از ابتدایش خیره خیره نگاهم میکرد و کارت را که دادم حساب کند، اسم رو که دید خندید و گفت شک داشتم، پس خودشی. این هم مشتری پاورقی دراومد. هرچه کردم زیر بار نرفت و‏ من که نقشه کشیده بودم رفیق شم و بعد از سرکشیدن لیوان چهارم و پنجم کم‌کم راز چای خوشمزه‌ش رو بپرسم و از اسم چای تا نحوه دم کردن و... رو جویا بشم، دیدم الان خیطه که وقتی پول نمی‌گیره بگم حالا دومی و سومی رو هم بریز. قربان صدقه هم رفتیم و زدم بیرون و سریع خودم رو رسوندم ‏به اتاق تا چای دم کنم و جوری ناز بکشم ازش که دلخوری خیانتم با چای کیسه‌ای از دلش در بیاد! از قهوه‌چی درگهان تا راننده قایق موتوری جزیره هنگام که گفت غریب گیر کردی توی جزیره خبرم کن؛ از جوون متصدی پمپ بنزین قشم که ازم پرسید وضع اقتصادی خوب میشه یا نه تا فروشنده آرایشی بهداشتی‏ بازار دلفینی که پرید توی راه و خفتم کرد و گفت آقا از این وضع حجاب مسافرای نوروزی بگو، ما بومی‌های اینجا کشته مرده اینا نیستیم که لخت و پتی میان اینجا؛ از زن چادری که گفت شوهرم ضد انقلاب اساسیه اما عاشق پاورقی شده تا فروشنده گوش‌کوب برقی بازار قدیم که گفت می‌خوامت اما همه ‏حرفاتم قبول ندارم؛ از زن مانتویی و پسرش که وقتی پرسیدن مجری پاورقی‌ام اما باور نکردن و دیدم رفتن اونور دارن بحث میکنن که خودشم یا نه تا رسپشن هتل که به زور میخواست توی هتل بهم اتاق لوکس و گرون بده و با بدبختی پیچوندمش و خلاصه همه اونایی که توی این سفر اومدن جلو و گپ زدیم ‏یه بار دیگه بهم ثابت کرد توی اهالی بومی قشم هم میشه مخاطب داشت و حرف زد. اما چای... از هرچه بگذریم سخن دوست خوش‌تر است! چای کیسه‌ای نخورید. چای عطری نخورید. چای جوشیده و مونده و سرد نخورید. به چای، این اشرف مشروبات خیانت نکنید! ماهبندان | نوشته‌های غیرسیاسی و غیر طنز محمدرضا شهبازی @mahbandan
خودکشی «کیومرث پوراحمد» تایید شد 👤 دادستان گیلان: 🔹به‌محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند و با بررسی‌های اولیه نظر بر خودکشی این کارگردان سینما داشتند که واکاوی جزئیات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. 🔹کیومرث پوراحمد ساعت یک بامداد روز چهارشنبه مورخ ۱۴۰۲/۰۱/۱۶ در یکی از واحد‌های دهکده ساحلی انزلی فوت کرده است. 🔹درحال حاضر جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی که خبر تکمیلی متعاقبا اطلاع‌رسانی می‌گردد. 👤 مرکز اطلاع‌رسانی پلیس گیلان: 🔹یافته‌های پلیس حاکی است کنار جسد مرحوم کیومرث پوراحمد دست‌نوشته‌ای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام به خودکشی وی دارد. 🔹تلاش کارآگاهان پلیس برای بررسی دقیق علت انگیزه احتمالی متوفی در اقدام به خودکشی، ادامه دارد./تسنیم 🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا «إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» ﺑﺎﺍﻳﻦ‌‌ﻫﻤﻪ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﺮِ ، ﺧﻄﺎﻳﻲ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ، «ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ، ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﮤ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ». (نحل/١١٩)
تمام شهر به فریاد نام زیبایت طلوع فجر تو را از سحر اذان میداد منی که نوح شدم تا که کام بر گیرم صبا به شمس نگاه توام خبر می داد تو آمدی که بتابی به این دلی که غبار به روی سینه ی آن کوس مرگ سر می داد
طرز گفتار دعا را، کرمت ریخت بهم أنت مولا و أنا هر چه صلاح است حسن... ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ» وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا (کهف/23،24) ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، «ﺩﺭﺑﺎﺭﮤ ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭی ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﮕﻮ: ﻓﺮﺩﺍ ﺣﺘﻤﺎً ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ "ﺍِﻥ‌ﺷﺎءﺍﻟﻠﻪ" ﺑﮕﻮﻳﻲ.» ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻢ ﻳﺎﺩﺕ ﺭﻓﺖ «ﺍِﻥ‌ﺷﺎءﺍﻟﻠﻪ» ﺑﮕﻮﻳﻲ، ﺗﺎ ﻳﺎﺩﺕ ﺁﻣﺪ ﺑﮕﻮ، ﻭ ﺑﮕﻮ: «ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭم ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻓﻴﻘﻢ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ‌ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎﺷﻢ.»
منم همینطور داداش، منم همینطور...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود یا که با حضرت صدیقه برابر بشود یا که نامش همه جا زینت منبر بشود ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب @khalvatkadeh_mastan
📍اتاق سیگار؛ امتیاز ویژه شاعران اهل دخان! / صفر تا صد ماجرای اتاق سیگار در بیت رهبری 🔸واقعاً حیف نیست این قسمت از دیدار را روایت نکنم؟ هنوز افطار نکرده‌ایم که اهل دخان دنبال اتاق سیگار هستند! بعضی که سال اول‌شان است می‌گویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیده‌اند که مخصوص کشیدن سیگار است. آنهایی که تجربه دارند می‌گویند سال‌های قبل که نماز جماعت توی حیاط برگزار می‌شد، یک گوشه اتاقی تدارک دیده بودند که معروف بود به اتاق سیگار. 🔹توی آن هم انواع و اقسام سیگارها را برای شاعران تهیه کرده بودند و خلاصه عیش همه جور بود. اما قضیه امسال هنوز مشخص نیست. هم محل برگزاری نماز جماعت تغییر کرده، هم محل برگزاری جلسه. یعنی ممکن است امسال خبری از اتاق سیگار نباشد؟ من که امسال با خودم عهد کرده بودم اتاق سیگار را از دست ندهم، همراه با دوستان اهل دخان سراغ یکی از نیروهای سپاه ولی امر را می‌گیریم. می‌گوید چرا نباشد؟ مگر می‌تواند نباشد؟ دیدار شاعران با همه دیدارها فرق می‌کند. در هیچ دیداری امکان ندارد چنین فضایی فراهم شود. اینجا و سیگار؟! ولی خب رهبری شاعران را خیلی دوست دارند. 🔸ظاهراً یک سال توی بازرسی‌ها سیگار و فندک استاد یوسفعلی میرشکاک را می‌گیرند و نمی‌گذارند با خودش به داخل ببرد. وقتی رهبری متوجه می‌شوند بی‌حوصلگی استاد میرشکاک به خاطر سیگار است، دستور می‌دهند از این به بعد برای سیگار کشیدن شاعران فضایی فراهم کنند! از همان سال است که یک گوشه را به سیگار کشیدن شاعران اختصاص می‌دهند. من که سال‌ها ماجرای اتاق سیگار را شنیده بودم، تا خودم ندیدم باور نکردم... 🔹اتاق سیگار یک استثنا است و فقط برای دیدار با شاعران مهیا شده است. 🔸دوست سپاه ولی امری ما را به سمت تجمع اهل دخان راهنمایی می‌کند. چند قدم دورتر از سالن افطار، در را باز کرده بودند و پشت آن چند تا میز، چند تا بسته سیگار، چند تا فندک و چند تا جاسیگاری فراهم کرده بودند. کسانی که اهل دود بودند، بی درنگ به اینجا شتافته بودند و چشم‌شان از دیدن این پذیرایی جانانه رنگی شده بود. از کسی که پلاستیک سیگارها دستش بود می‌پرسم این ماجرا مال هر سال است؟ با خنده می‌گوید بله. 🔹هرسال خودمان انواع سیگارها را تهیه می‌کنیم، می‌آوریم و خودمان هم جمع می‌کنیم. او هم تأکید می‌کند که این اتفاق فقط برای دیدار شاعران رقم می‌خورد. بعد هم به شوخی می‌گوید اگر کم و کسری دارید بگویید! یکی دو نفر هم شوخی‌شان گل می‌کنند و اسم دو تا برند مشهور را می‌برند. دوست‌مان با جدیت زیادی توضیح می‌دهد که می‌خواستم بگیرم، ولی تمام کرده بود! خب چرا از خودمان پنهان کنیم؟ شاعران سیگاری کم نیستند. همه شاعران سیگاری نیستند، ولی در یک دیدار چندساعته و چند صد نفری، طبیعی است که تعدادی از آنها سیگاری هستند و نیاز به سیگار دارند! فقط از رهبری برمی‌آید که تا این حد حواسش به شاعران باشد. وگرنه بیت رهبری کجا و سیگار کجا؟ 🔸این خرق عادت، هم نشان می‌دهد چرا شاعران تا این حد رهبری را دوست دارند، و هم نشان می‌دهد رهبری برای شاعران چه ارج و قربی قائل هستند. کنار اهل دخان سیگاری دود می‌کنیم و تا مراسم شروع نشده خودمان را به محل برگزاری جلسه می‌رسانیم./ مهر @mashreghnews_channel
از کامران تا مرتضی تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم خیر،من از "یک راه طی شده" با شما حرف میزنم .من هم سال های سال در یکی از دانشکده های هنری درس خوانده ام من هم سال ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی زیسته ام ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام اما بعد؛ خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که " تظار به دانایی" هرگز جایگزین"دانایی" نمی شود. 🆔️ @mesle_haniyeh
💠 صراط مستقیم، كه نه شرقی است و نه غربی، از متن جهنم ميگذرد، جهنمی كه با دست اغواشدگان شیاطین بر كره زمین برپا شده است. شیاطین ميدانند كه اگر به ما اجازه رشد بدهند، آینده تاریخ جهان از كف اختیارشان خارج خواهدشد... هركس به پیامبر اسلام‌ گرویده، مأموریتِ استقامت دارد. 🖋 ۲۰فرودین سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب 🌷 🆔️ @yaminpour
از تمامی دوستان در این شب‌های عزیز التماس دعا داریم... 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم پای ایوان طلای نجفت افتادیم صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب @khalvatkadeh_mastan