#در_محضر_اهل_بیت
#امام_زمان
☀️ امام صادق (علیه السلام) :
✍ برای امام مهدی غیبتی است حتمی که برای آشکار کردن علت آن اذن نداریم و آشکار نمی شود مگر بعد ظهور او ، همانگونه که حکمت کارهای خضر برای موسی آشکار نشد مگر هنگام جدایی.
📖 صراط مستقیم ، ج ۲ ، ص ۲۳۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 توی پول غلت میزنه ولی آرامش نداره!
یادمان شهدای مظلوم هویزه
#راهیان_نور
#شهدا
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و پنج 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ: 1- ﻭﺍﺣﺪﻱ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و شش
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
11- ﺣﺎﻓﻆ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺩﺭﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 218 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﻔﺎﻅ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻨﺬﺭ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﺍﺯ ﺷﻌﺒﻲ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ
ﺍﺯ ﺷﻌﺒﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﻭﺩﻳﻪ ﺍﺯ [ ﺻﻔﺤﻪ 92] ﻋﺒﻴﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﻴﺪﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻓﺮﻳﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺳﻴﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺸﻴﺦ ﺍﺯ ﺿﺤﺎﻙ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺑﻠﻔﻆ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ0 12 - ﺻﻔﻮﺭﻱ ﺩﺭ " ﻧﺰﻫﻪ ﺍﻟﻤﺠﺎﻟﺲ " ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 242 ﻭ ﺩﺭ ﭼﺎﭖ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺹ 209 ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ " ﺷﻮﺍﺩﺭ ﺍﻟﻤﻠﺢ ﻭ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﻟﻤﻨﺢ " ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺣﻤﺰﻩ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﻤﺎ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻔﺎﺧﺮ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ ﺣﻤﺰﻩ ﻣﻲﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﻡ ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻦ ﻛﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ. ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﻫﺴﺘﻢ ﺯﻳﺮﺍ ﺳﻘﺎﻳﺖ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻭ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻤﻦ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺑﻴﻜﺪﻳﮕﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺑﻄﺢ (ﻣﺴﻴﻞﻫﺎﻱ ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ) ﻣﻲﺭﻭﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻣﻲﭘﺮﺳﻴﻢ، ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺭﺍﻩ ﻋﻠﻲ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ. ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﻭﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﻫﺴﺘﻢ ﺯﻳﺮﺍ
ﻣﻦ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﮔﺮﻭﻳﺪﻩ ﺍﻡ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺷﺪ (ﻗﺪﺭﻱ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﺪﻭ ﻋﻤﻮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ).
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ آنها که ا
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹 ترسیمى از بى نهایت
قرآن مجید براى مجسم ساختن عدد بى نهایت، و نزدیک ساختن معنى علم بى پایان خدا و گستردگى فوق العاده جهان هستى به افکار ما، به بیان بسیار فصیح و بلیغى دست زده است و از اعداد زنده و جاندار استفاده کرده.
مگر اعداد هم زنده و مرده دارند؟
آرى، عددهائى که در ریاضیات به کار مى رود و از تکثیر صفر در طرف راست اعداد صحیح به دست مى آید، در حقیقت اعدادى مرده است، و هرگز نمى تواند عظمت چیزى را مجسم کند. کسانى که با ریاضیات سر و کار دارند مى دانند: عدد یک که در طرف راست آن یک کیلومتر صفر باشد، عددى است فوق العاده عظیم و گیج کننده که تصور عظمت آن به راستى مشکل است، اما براى چه اشخاصى؟ براى ریاضیدان ها، ولى براى توده مردم، هرگز نمى تواند تجسمى از عظمت باشد:
عدد زنده آن است که فکر ما را به همراه خود تا آنجا که پیش مى رود ببرد و واقعیت را آن چنان که هست، در نظرها تجسم بخشد، روح داشته باشد، عظمت داشته باشد، و زبان داشته باشد.
قرآن، به جاى این که: بگوید: مخلوقات خداوند در پهنه هستى از عددى که یکصد کیلومتر صفر در کنار آن باشد، فوق العاده بیشتر است مى گوید:
اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و همه دریاها مرکّب، تمام این قلم ها مى شکند و از بین مى رود، و همه این مرکّب ها تا آخرین قطره پایان مى یابند، اما حقایق عالم هستى و اسرار و رموز آن، و موجودات این جهان و معلومات پروردگار، پایان نمى پذیرد.
درست فکر کنید: یک قلم چقدر قدرت نوشتن دارد؟ سپس فکر کنید از یک شاخه کوچک درخت، چند قلم ساخته مى شود؟ پس از آن از یک درخت بزرگ با آن ساقه تنومندش، چند هزار یا چند ملیون قلم تهیه مى شود؟ سپس مجموع درختان روى زمین در تمام جنگل ها و باغ ها را در نظر بگیرید، و قلم هائى که از آن ساخته مى شود، حساب کنید!
از سوى دیگر، با یک قطره مرکّب، فکر کنید چند کلمه مى توان نوشت؟ سپس آن را در یک استخر، یک دریاچه، یک دریا و اقیانوس و سرانجام همه دریاهاى روى زمین، ضرب کنید، چه عدد عجیبى را تشکیل مى دهد؟!!
عظمت این سخن آنگاه روشن تر مى شود که: به این واقعیت توجه کنیم: عدد سبع (هفت) در اینجا عدد تعداد نیست، بلکه عدد تکثیر است، و به تعبیر دیگر، مفهومش این است که: اگر دریاهاى بسیار بر آن دریا بیفزائیم باز کلمات اللّه پایان نمى یابد.
فکر کنید: این عدد تا چه اندازه زنده و جاندار است، عددى است که فکر انسان را با خود مى کشد و به سوى بى نهایت پیش مى برد.
عددى است که: هر کس، چه ریاضیدان و چه بى سواد، درک عظمت آن را مى کند، و به گستردگى و ابهتش آشنا مى شود.
آرى، علم خدا از این عدد هم بالاتر است.
علمى است، نامحدود و بى نهایت.
علمى است، که قلمرو آن سرتاسر جهان هستى است و گذشته و آینده تاریخ عالم، و همه اسرار، رموز و حقایق را در برمى گیرد.
* * *
آیه دوم که: آخرین آیه سوره کهف است مجموعه اى است از اصول اساسى اعتقادات دینى، یعنى توحید، معاد و رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در واقع همان چیزى است که آغاز سوره کهف نیز با آن بوده است; چرا که در آغاز نیز سخن از اللّه، وحى و پاداش عمل و قیامت بود، و از یک نظر، عصاره و فشرده اى است از مجموع این سوره، که قسمت مهمى از آن بر محور این سه موضوع دور مى زد.
و از آنجا که مسأله نبوت، در طول تاریخش با انواع غلو و مبالغه همراه بوده است آن را چنین بیان مى کند:
بگو من فقط بشرى همچون شما هستم، یگانه امتیازم این است که: بر من وحى مى شود (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ).
و با این تعبیر، بر تمام امتیازات پندارى شرک آلودى که پیامبران را از مرحله بشریت، به مرحله الوهیت بالا مى برد، قلم سرخ مى کشد.
سپس، از میان تمام مسائلى که وحى مى شود، انگشت روى مسأله توحید گذارده مى گوید: بر من وحى مى شود که معبود شما فقط یکى است (أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ):
چرا تنها به این مسأله اشاره شده است براى این که: توحید، عصاره همه معتقدات و همه برنامه هاى فردى و اجتماعى سعادت بخش انسان است.
در جاى دیگر نیز گفته ایم: توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست، بلکه خمیرمایه همه اصول و فروع اسلام است.
اگر در یک مثال ساده تعلیمات دین را از اصول و فروع به دانه هاى گوهرى تشبیه کنیم، باید توحید را به آن ریسمانى تشبیه کرد که این دانه ها را به هم پیوند مى دهد، و از مجموع آن گردنبند پرارزش و زیبائى میسازد.
و یا این که: اگر هر یک از تعلیمات دین را به یکى از اعضاء پیکر انسان تشبیه کنیم، باید بگوئیم توحید روحى است که در مجموع این پیکر دمیده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین ↩️ ظاهر شدن کوهها و چشمه ها امام(عليه السلام) در اي
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱بخش یازدهم
✅ آفرینش زمین
↩️ سپس به امور مهمّ ديگرى براى آماده کردن زمين جهت زندگى انسانها اشاره کرده، چنين مى فرمايد: «خداوند ميان زمين و جوّ فاصله افکند، و نسيم هوا را براى ساکنان زمين آماده ساخت و تمام نيازمنديها و وسايل زندگى را براى اهل آن فراهم نمود». (وَ فَسَحَ بَيْنَ الْجَوِّ وَ بَيْنَها، وَ أَعَدَّ الْهَوَاءَ مُتَنَسَّماً لِسَاکِنِهَآ، وَأَخْرَجَ إِلَيْهَا أهْلَهَا عَلَى تَمَامِ مَرَافِقِها).
در اين عبارت به ارکان اصلى حيات و زندگى انسان و حيوانات اشاره شده است که از همه مهم تر، هوا، يا به تعبير ديگر اکسيژن هواست که اگر چند دقيقه از انسان قطع شود مرگ به سراغ او خواهد آمد; ولى خداوند متعال آن را چنان فراوان آفريده و همه جا را از آن پر کرده که بدون کمترين زحمت، هوايى که بزرگترين نعمت است، در همه جا به طور يکسان در اختيار فقير و غنى، کوچک و بزرگ، پير و جوان و توانا و ناتوان قرار داد.
آن گاه در يک اشاره اجمالى تمام آنچه را براى زندگى انسان و حيوانات لازم بود، در عبارت کوتاهى بيان فرموده و تحت عنوان «مَرَافِق» (نيازمندى ها) به همه اشاره مى کند.
در اينکه منظور از «جوّ» در اينجا چيست که خداوند ميان آن و زمين فاصله افکنده؟ بعضى گفته اند: منظور فضاست و از آنجا که فضا، در واقع جسم يا مادّه نيست، تعبير به ايجاد فاصله بين آن و زمين، مناسب به نظر نمى رسد.
ممکن است، منظور از «جوّ» طبقات مافوق هوا باشد، مانند لايه «اُزُن» که اگر فاصله آن با زمين کم بود و قشر هوا نازک مى شد، جوابگوى نيازهاى تنفّسى انسان نبود.
به علاوه ساير شرايط زندگى انسان و تمام جانداران در زمين به هم مى خورد.
*
نکته:
اسرار آفرينش کوه ها!
خداوند حکيم به مقتضاى علم و قدرتش تمام وسايل زندگى انسان را پيش از آفرينش او بر صفحه زمين فراهم کرده است که به قسمتى از آن در خطبه بالا اشاره شده است; از جمله آرامش زمين که اگر پيوسته در حالت لرزش بود زندگى بشر بر روى آن امکان نداشت و ديگر پيدايش هواست به گونه اى که به صورت گسترده اين مادّه حياتى، در سفر و حضر، در خانه و بيرون خانه، در خواب و بيدارى، همراه و همدم او باشد.
و نيز پيدايش چشمه ها و آبها که در همه جا در اختيار انسان بوده باشد و همچنين بارش بارانهاى حيات بخش که تمام نقاط مرتفع و بلنديها را سيراب و قابل استفاده مى کند و در بخش آينده اين خطبه به آن اشاره مى شود."همچنين پيدايش کوهها که نقش بسيار مؤثّرى در حيات انسانها دارد و به يقين مى توان گفت: «بدون آنها حيات انسانى بر صفحه زمين در مخاطره قرار خواهد گرفت» زيرا:
از يک سو، عامل موثّرى براى پيشگيرى لرزش زمين بر اثر فشار درونى است.
و از سوى دوم عامل مؤثّرى است براى پيشگيرى از ناآرامى زمين بر اثر فشار برونى که برخاسته از جاذبه خورشيد و ماه و جزر و مدّ حاصل از آن است.
و از سوى سوّم پناهگاهى است در مقابل طوفانهايى که همه چيز انسان را دست خوش تزلزل مى سازد.
و از سوى چهارم وسيله اى است براى متوقّف ساختن ابرها و نزول بارانها.
و از سوى پنجم عاملى است براى ذخيره کردن آبها به صورت برفهاى متراکم در سطح برونى به گونه اى که در طول سال تدريجاً آب شود و مورد بهره بردارى قرار گيرد.
و از سوى ششم محلى است براى ذخيره آبهاى درونى که در حفره هاى عظيم داخل آنها نهفته مى شود و به صورت چشمه ها بر دشت ها جارى مى گردد.
و از سوى هفتم مانع برخورد شديد هوا بر قشر جامد زمين است; زيرا کوهها پنجه در هوا افکنده و جوّ را همراه خود به گردش در مى آورد که اگر صفحه زمين صاف يا صيقلى بود، لغزش هوا بر سطح آن مشکلات زيادى به بار مى آورد.
و از سوى هشتم کوهها و چين خوردگى هاى زمين، سطح قابل استفاده زمين را عملا بيشتر مى کند و در بعضى از نقاط به چندين برابر مى رساند و با توجه به اختلاف درجه حرارت در بالا و وسط و دامنه کوه ها، محيط را براى پرورش انواع مختلفى از گياهان و محصولات فراهم مى سازد.
و از سوى نهم کوهها مرکز معادن عظيمى است که در زندگى انسانها نقش مهمّى دارد.
و از سوى دهم بخش مهمّى از مصالح ساختمانى بناهاى مهم و محکم از سنگهاى کوهها تأمين مى شود.
و فوائد ديگر که ما در اينجا فقط به بخشى از آن، آن هم فهرست وار اشاره کرده ايم.
به همين دليل قرآن مجيد بارها به مسئله آفرينش کوهها به عنوان يک نعمت بزرگ الهى اشاره کرده و فوايد مختلف آن را بر مى شمرد و از جمله مى فرمايد: «وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الاَْرْضَ وَ جَعَلَ فِيها رَوَاسِىَ وَ أَنْهَاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ;خداوند کسى است که زمين را گسترد و در آن کوهها و نهرهايى قرار داد و از تمام ميوه ها دو جفت آفريد».
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ پیامبر اکرم فرمودند:
🔴 زنى كه #گوشت_بدن خود را با #قيچى هائى از آتش مى چيد، آن زنى بود كه در دنيا خود را در معرض تماشاى #نامحرمان و در اختيار آنها مى گذاشت.
📚حدیث معراج
@Nahjolbalaghe2