#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیه السلام فرمودند:
🍃کسی که زمان خوابیدن صد مرتبه
استغفار کند گناهانش همچون برگ درختان فرو میریزد وصبح که بلند شودگناهی برایش نماند.
📖 مکارم الاخلاق، ص ۶۱۰
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
✅ مطیع امام
🎙دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺻﻠﺎﺡ ﻫﺴﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻛﻨﻢ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ، ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﻳﺮﻱ، ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺪﻧﺎﻣﻲ ﺗﻮ ﻭ ﻧﺴﻞ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﺮ! ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻨﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺭ! ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺨﺪﺍ، ﻛﻪ ﭘﺴﺮﺍﻧﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺮ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺧﻮﻥ ﺍﻭ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﻧﻤﻮﺩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺻﻒ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﻴﺶ ﻣﻲﻛﺮﺩ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﻗﺪﻡ ﻣﻲﺯﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻣﺮﺗﻔﻌﻲ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 301]
ﻋﻠﻲ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺍﻧﻲ ﻋﻠﻲ ﻓﺴﻠﻮﺍ ﻳﺘﺤﺒﺮﻭﺍ ﺛﻢ ﺍﺑﺮﺯﻭﺍ ﺍﻟﻲ ﺍﻭﻏﺎ ﻭ ﺍﺩﺑﺮﻭﺍ ﺳﻴﻔﻲ ﺣﺴﺎﻡ ﻭ ﺳﻨﺎﺗﻲ ﺍﺯﻫﺮ ﻣﺒﺎ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﺍﻟﻄﻴﺐ ﺍﻟﻤﻄﻬﺮ ﻭ ﺣﻤﺰﻩ ﺍﺧﻴﺮ ﻭ ﻣﻨﺎ ﺟﻌﻔﺮ ﻟﻪ ﺟﻨﺎﺡ ﻓﻲ ﺍﻟﺠﻨﺎﻥ ﺍﺧﻀﺮ ﺫﺍ ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻓﻴﻪ ﻣﻔﺨﺮ ﻫﺬﺍ ﺑﻬﺪﺍ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻫﻨﺪ ﻣﺤﺠﺮ ﻣﺬﺑﺬﺏ ﻣﻄﺮ ﻣﻮﺧﺮ ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﻫﺴﺘﻢ، ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ ﺗﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩﺍﻡ ﺑﻴﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺸﺖ ﻛﻨﻴﺪ. ﺷﻤﺸﻴﺮﻡ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻛﻨﻨﺪﻩ (ﻇﺎﻟﻤﻴﻦ) ﺍﺳﺖ،
ﻭ ﻧﻴﺰﻩﺍﻡ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﺳﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﻙ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﻤﺰﻩ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﻨﺶ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ، ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺑﺎﻝ ﺳﺒﺰ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻨﺴﺖ ﺷﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻓﺨﺮ ﻭ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ. ﻭ ﺁﻧﺴﺖ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﺪ ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﻭ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﻣﻴﻤﻮﻥ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺑﺴﺮ ﺑﻦ ﺍﺭﻃﺎﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺯﺭﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ، ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ: ﺍﻱ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺎﻣﻦ ﺑﺮ ﺧﻲ! ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺗﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺗﭙﻪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺍﻭ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺰﻣﻴﻦ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﻭﻟﻲ ﺯﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺴﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ (ﭼﻮﻥ ﻋﻤﺮﻭ) ﻛﺸﻒ ﻋﻮﺭﺕ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﻱ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ. ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﺑﺴﺮ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ ﺍﻭﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺑﺴﺮ ﺑﻦ ﺍﺭﻃﺎﻩ، ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﻭﺗﻮ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
۞ وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ
ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم. و از (شایستگى) او آگاه بودیم،
(انبیاء/51)
***
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ
آن هنگام که به پدرش [= سرپرستش که در آن زمان عمویش آزر بود] و قوم او گفت: «این مجسمه ها (ى بى روح) چیست که شما همواره آنها را پرستش مى کنید؟!»
(انبیاء/52)
*
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ
گفتند: «ما پدران خود را یافتیم که آنها را عبادت مى کنند.»
(انبیاء/53)
*
قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
گفت: «به یقین شما و پدرانتان، در گمراهى آشکارى بوده اید.»
(انبیاء/54)
*
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ
گفتند: «آیا مطلب حقّى براى ما آورده اى، یا ما را به بازى گرفته اى؟!»
(انبیاء/55)
*
قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ
گفت: «بلکه (حق آورده ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را آفریده. و من بر این امر، از گواهانم.
(انبیاء/56)
*
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ
و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه اى براى نابودى بتهایتان مى کشم!»
(انبیاء/57)
*
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ
سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه بتها ـ جز بت بزرگشان ـ را قطعه قطعه کرد. شاید سراغ او بیایند.
(انبیاء/58)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۴۹ و ۵۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آیه بعد، این
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۵۱ و ۵۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ ابراهیم (علیه السلام) نقشه نابودى بت ها را مى کشد.
گفتیم در این سوره، همان گونه که از نامش پیدا است، فرازهاى بسیارى از حالات انبیاء (شانزده پیامبر) آمده است، در آیات گذشته، اشاره کوتاهى به رسالت موسى(علیه السلام) و هارون(علیه السلام) شده بود، و در آیات مورد بحث و قسمتى از آیات آینده بخش مهمى از زندگى و مبارزات ابراهیم(علیه السلام) با بت پرستان، انعکاس یافته.
نخست مى فرماید: ما وسیله رشد و هدایت را از قبل در اختیار ابراهیم گذاردیم، و به شایستگى او آگاه بودیم (وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا بِهِ عالِمِینَ).
رُشْد در اصل، به معنى راه یافتن به مقصد است و در اینجا ممکن است اشاره به حقیقت توحید باشد که ابراهیم(علیه السلام) از سنین کودکى از آن آگاه شده بود، و ممکن است، اشاره به هر گونه خیر و صلاح به معنى وسیع کلمه، بوده باشد.
تعبیر به مِنْ قَبْلُ اشاره به قبل از موسى و هارون(علیهما السلام) است.
جمله کُنّا بِهِ عالِمِینَ اشاره به شایستگى هاى ابراهیم(علیه السلام) براى کسب این مواهب است، در حقیقت خدا هیچ موهبتى را به کسى بدون دلیل، نمى دهد، این شایستگى هاست که آمادگى براى پذیرش مواهب الهى را همراه دارد، هر چند مقام نبوت یک مقام موهبتى است.
* * *
پس از آن به یکى از مهم ترین برنامه هاى ابراهیم(علیه السلام) اشاره کرده، مى گوید: این رشد و رشادت ابراهیم آنگاه ظاهر شد که به پدرش (اشاره به عمویش آزر است، زیرا عرب گاه به عمو أَب مى گوید) و قوم او گفت: این تمثال هائى را که شما دل به آن بسته اید، و شب و روز گرد آن مى چرخید و دست از آن بر نمى دارید چیست ؟ (إِذْ قالَ لاَِبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ).
ابراهیم با این تعبیر، بت هائى را که در نظر آنها فوق العاده عظمت داشت شدیداً تحقیر کرد.
اولاً: با تعبیر: ما هذِهِ: اینها چیست؟ .(۱)
ثانیاً: با تعبیر به تَمْاثِیل ، زیرا تماثیل جمع تمثال به معنى عکس یا مجسمه بى روح است (تاریخچه بت پرستى مى گوید: این مجسمه ها و عکس ها در آغاز جنبه یادبود پیامبران و علماء داشته، ولى، تدریجاً صورت قداست به خود گرفته و معبود واقع شده است).
جمله أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ با توجه به معنى عُکُوف که به معنى ملازمت توأم با احترام است نشان مى دهد آنها آن چنان دلبستگى به این بت ها پیدا کرده بودند و سر بر آستانشان مى سائیدند و بر گردشان مى چرخیدند که گوئى همواره ملازم آنها بودند.
این گفتار ابراهیم(علیه السلام) در حقیقت استدلال روشنى است براى ابطال بت پرستى; زیرا آنچه از بت ها مى بینیم همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل است و توهم و پندار، کدام انسان عاقل به خود اجازه مى دهد، براى یک مشت سنگ و چوب این همه عظمت، احترام و قدرت قائل باشد؟
چرا انسانى که خود اشرف مخلوقات است در برابر مصنوع خویش، این چنین خضوع و کرنش کند، و حل مشکلات خود را از آن بخواهد؟!
* * *
ولى بت پرستان در حقیقت هیچ گونه جوابى در برابر این منطق گویا نداشتند جز این که مطلب را از خود ردّ کنند و به نیاکانشان ارتباط دهند، لذا گفتند: ما پدران و نیاکان خویش را دیدیم که اینها را پرستش مى کنند و ما به سنت نیاکانمان وفاداریم (قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِینَ).
* * *
از آنجا که تنها سنت و روش نیاکان بودن، هیچ مشکلى را حل نمى کند، و هیچ دلیلى نداریم که نیاکان عاقل تر و عالم تر از نسل هاى بعد باشند، بلکه غالباً قضیه به عکس است، چون با گذشت زمان، علم و دانش ها گسترده تر مى شود، ابراهیم(علیه السلام) بلافاصله به آنها چنین پاسخ گفت: هم شما و هم پدرانتان به طور قطع در گمراهى آشکار بودید (قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فِی ضَلال مُبِین).
* * *
این تعبیر توأم با انواع تأکیدها و حاکى از قاطعیت تمام، سبب شد که بت پرستان کمى به خود آمده، در صدد تحقیق برآیند، رو به سوى ابراهیم(علیه السلام)کرده:
گفتند: آیا به راستى تو مطلب حقى را آورده اى یا شوخى مى کنى ؟ (قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاّعِبِینَ).
زیرا آنها که به پرستش بت ها عادت کرده بودند و آن را یک واقعیت قطعى مى پنداشتند باور نمى کردند، کسى جدا با بت پرستى مخالفت کند، لذا از روى تعجب از ابراهیم(علیه السلام) این سؤال را کردند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
21.Anbiya.051-53.mp3
3.19M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۱ الی ۵۸ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۸ 👹 ظلم و ستم بنی امیه ↩️ در دومين فاجعه اى که آنها براى مسلمين به وجود مى آور
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۸
👹 ظلم و ستم بنی امیه
↩️ در پايان اصحاب و يارانش خود را در برابر حوادث دردناکى که در پيش دارند با اين جمله دلدارى مى دهد; مى فرمايد: «اگر خداوند براى شما عافيت و سلامت پيش آورد (و از اين امواج خطرناک در امان بوديد، اين نعمت الهى را) بپذيريد (و خدا را شکر گوييد) و اگر (طوفان حوادث شما را گرفت و) به رنج و ناراحتى گرفتار شديد، شکيبا باشيد! که «سرانجام نيک براى پرهيزکاران است!» (فَإِنْ أَتَاکُمُ اللهُ بِعَافِيَة فَاقْبَلُوا، وَ إِنْ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا، فَإِنَّ «الْعَاقَبَةَ لِلْمُتَّقِينَ»).
از اين تعبير استفاده مى شود که اگر چه در حکومت بنى اميّه اکثريت عظيم مردم در رنج و فشار و تعب بودند، ولى گروه اندکى از امواج اين حوادث بر کنار بودند و امام(عليه السلام) به هر دو گروه نصيحت مى کند; گروه اوّل را به صبر و شکيبايى و انتظار فرج و گروه دوم را به شکرگزارى در برابر حق!
***
نکته ها:
1. فجايع بى سابقه بنى اميّه!
پيش بينى عجيبى که امام(عليه السلام) در اين خطبه از فجايع فراگير بنى اميّه فرموده است - به گواهى تاريخ اسلام - همه بدون استثناء، به وقوع پيوست و اين حکومت ظالم و جبّار و بيدادگر جاهلى، از هيچ ظلم و ستمى فروگذار نکرد و براى تحکيم پايه هاى قدرت خود، خون هاى زيادى ريخت و بى گناهان بسيارى را به زندان افکند و چنان وحشت و اضطراب بر مردم حاکم شد که حتّى در درون خانواده ها، گاه خويشاوندان نزديک از هم مى ترسيدند.
مرحوم «علاّمه امينى» در کتاب نفيس «الغدير» با ذکر اسناد و مدارک روشن فجايعى را که شخص معاويه انجام داد، جمع آورى کرده است; در اينجا فهرست آن از نظر خوانندگان عزيز مى گذرد و شرح و تفصيل منابع آن را مى توانند در «الغدير» جلد يازدهم مطالعه کنند.
اين مرد محقّق مى نويسد:
«نخستين کسى که آشکارا به شرب خمر و خريدن آن اقدام کرد، معاويه بود.
نخستين کسى که در محيط اسلام فحشا را اشاعه داد، معاويه بود.
نخستين کسى که ربا را حلال شمرد، معاويه بود.
نخستين کسى که ازدواج با دو خواهر را در يک زمان اجازه داد، معاويه بود.
نخستين کسى که سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در باب ديات تغيير داد، معاويه بود.
نخستين کسى که لبّيک را (در مراسم زيارت خانه خدا) ترک کرد، معاويه بود.
نخستين کسى که از اجراى حدود الهى سر باز زد، معاويه بود.
نخستين کسى که اموالى رابراى جعل حديث اختصاص داد، معاويه بود.
نخستين کسى که به هنگام بيعت با مردم بيزارى از على(عليه السلام) را شرط مى کرد، معاويه بود.
نخستين کسى که سرِ يکى از اصحاب پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) (عمروبن حَمِق) را جدا کرد و در شهرها گردش داد، معاويه بود.
نخستين کسى که خلافت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را به سلطنت مبدّل ساخت، معاويه بود.
نخستين کسى که به دين خدا اهانت کرد و فرزند فاجرش را به خلافت برگزيد، معاويه بود.
نخستين کسى که دستور داد مدينه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را غارت کنند، معاويه بود.
نخستين کسى که سبّ و ناسزاگويى به على(عليه السلام) را رواج داد، معاويه بود.(4)
نخستين کسى که خطبه نماز عيد را (بر خلاف دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله)) بر نماز عيد مقدّم داشت، تا در ضمن آن سبّ على(عليه السلام) کند و مردم متفرّق نشوند، معاويه بود».(5)
اين تنها بخشى از فجايع معاويه در زمينه تغيير احکام الهى و نقض سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و زير پا نهادن دستورات خدا بود و اگر کسى تمام تاريخ زندگانى او و ساير بنى اميّه را بررسى کند، باز هم به نمونه هاى بيشترى دست مى يابد و به راستى اگر حکومت اين ظالمان بيگانه از اسلام ادامه مى يافت، به يقين چيزى از اسلام باقى نمى ماند و اين سخن با مدارک گسترده اى که در دست است، جاى انکار ندارد! و ما تعجّب مى کنيم چرا بعضى اصرار دارند چشم بر هم نهند و با اين همه فجايع، باز معاويه و بنى اميّه را بستايند; براستى شگفت آور است.!!
✍ پی نوشت:
4. اغانى، جلد 22، صفحه 23.
5. همان مدرک، صفحه 22.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام حسین (ع):
🍀ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را،و خوابیدن خود را در قبرت،و ایستادن خود در برابر خدارا،در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻤ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﺵ ﻛﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ، ﺁﻳﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺘﺶ ﻣﺘﻌﺮﺽ ﺍﻭ ﺷﻮﻡ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ، ﺟﻮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﺑﺴﺮ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺑﺪﻱ ﺑﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺰﻣﻴﻦ ﺍﻓﻜﻨﺪﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻭﻳﻢ: ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺑﺪﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺰﻣﻴﻦ ﺍﻓﻜﻨﺪﻱ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻛﻤﻜﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻏﺎﻳﺐ ﻭ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩ. ﻣﺎ ﻫﻤﮕﻲ ﺣﺎﻣﻲ ﺑﺴﺮ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺶ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ: ﺍﻛﻞ ﻳﻮﻡ ﺭﺟﻞ ﺷﻴﺦ ﺷﺎﻏﺮﻩ ﻭ ﻋﻮﺭﻩ ﺗﺤﺖ ﺍﻟﻌﺠﺎﺝ ﻇﺎﻫﺮﻩ ﻛﺒﺮﺯﻫﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﻛﻒ ﻭﺍﺋﺮﻩ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﺑﺴﺮ ﺭﻣﻴﺎ ﺑﺎﻟﻔﺎﻓﺮﻩ ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺁﻳﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ، ﭘﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ (ﭼﻮﻥ ﺳﮓ) ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﮔﻴﺮﺍﮔﻴﺮ ﺟﻨﮓ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻲﺳﺎﺯ! ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺴﺮ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺩﻳﮕﺮﻱ، ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﻧﻜﺒﺖ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺭﺍﺩﺭ ﻫﻢ ﺷﻜﺴﺖ ﻭ ﺑﺴﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺿﺮﺑﻪ ﻧﻴﺰ ﻋﻠﻲ ﺑﺰﻣﻴﻦ ﺧﻮﺭﺩ، ﺑﭙﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻄﺮﻑ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻳﺨﺖ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺎﻧﮓ ﺯﺩ: ﺍﻱ ﺑﺲ! ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻡ! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮ ﮔﺸﺘﻦ ﺑﺴﺮ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﮕﺎﻩ ﻙ! ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻮﺍﺋﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺘﻮ ﺭﺳﻴﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺣﺎﺭﺙ ﺑﻦ ﻧﻀﺮ ﺳﻬﻤﻲ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ: ﺁﻳﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺑﻪ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺯﻣﮕﺎﻩ ﻋﻮﺭﺕ ﺍﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪﻩ؟ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺣﻴﻠﻪ، ﺍﺯ ﻧﻴﺰﻩ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺗﮕﺎﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻋﻮﺭﺕ ﻋﻤﺮﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﺴﺎﺭﻱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪ. ﻭ ﺑﺴﺮ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺖ. ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﺑﺴﺮ ﺑﻦ ﺍﺭﻃﺎﻩ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: ﻛﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻨﮕﺮﻧﺪ، ﻧﻜﻨﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺷﻴﺮ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 303]
ﻣﺮﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺣﻴﺎﻱ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﻴﻀﻪﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﻧﻤﻲ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻬﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ: ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﺸﺎﻥ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻛﻨﺎﺭﻱ ﺭﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻴﺰﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻳﺪ ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎ ﺑﺮﺍﻱ
ﺷﻤﺎ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻭﻗﺎﺣﺖ ﺑﺒﺎﺭ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﺎﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﺪ. ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻛﺸﻒ ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﻠﺤﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﭼﻪ، ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﺩﻳﺪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻟﺬﺍ ﻛﺸﻒ ﻋﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ. ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺭﺍ ﺣﻠﺒﻲ، ﺩﺭ ﺳﻴﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺝ 2 ﺹ 247 ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺮﻭﺭ ﻣﺎ ﻋﻠﻲ - ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﺍﻣﻴﺶ ﺩﺍﺭﺩ - ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ، ﻳﻜﻲ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﻤﻠﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺑﺴﺮ ﺑﻦ ﺍﺭﻃﺎﻩ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ، ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﻭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۵۱ و ۵۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ ابراهیم (علیه
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۵۱ و ۵۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
اما ابراهیم(علیه السلام) صریحاً به آنها پاسخ گفت: (آنچه مى گویم: جدّى و عین واقعیت است که) پروردگار شما پروردگار آسمان ها و زمین است (قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الاْ َرْضِ).
همان خدائى که آنها را آفریده و من از گواهان این عقیده ام (الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ).
ابراهیم(علیه السلام) با این گفتار قاطعش، نشان داد آن کس شایسته پرستش است که آفریدگار آنها، زمین و همه موجودات است، اما قطعات سنگ و چوب که خود مخلوق ناچیزى هستند، ارزش پرستش را ندارند، مخصوصاً با جمله وَ أَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ اثبات کرد تنها من نیستم که گواه بر این حقیقتم، بلکه همه آگاهان و فهمیده ها همانها که رشته هاى تقلید کورکورانه را پاره کرده اند گواه بر این حقیقت اند.
* * *
ابراهیم(علیه السلام) براى این که ثابت کند این مسأله، صد در صد جدى است و او بر سر عقیده خود، تا همه جا ایستاده است و نتائج و لوازم آن را هر چه باشد با جان و دل مى پذیرد، اضافه کرد: به خدا سوگند! من نقشه اى براى نابودى بتهاى شما به هنگامى که خودتان حاضر نباشید، و از اینجا بیرون روید خواهم کشید ! (وَ تَاللّهِ لاَ َکِیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ).
أَکِیْدَنِّ از ماده کید گرفته شده که به معنى طرح پنهانى و چاره اندیشى مخفیانه است.
منظورش این بود که با صراحت به آنها بفهماند، سرانجام از یک فرصت استفاده خواهم کرد و آنها را در هم خواهم شکست!
بعید نیست عظمت و ابهت بت ها در نظر آنان در آن پایه بود که این سخن را جدى نگرفتند و عکس العملى نشان ندادند، شاید فکر مى کردند، مگر ممکن است انسانى به خود اجازه دهد این چنین با مقدسات یک قوم و ملت که حکومتشان هم صددرصد پشتیبان آن است، بازى کند؟ با کدام جرأت؟ و با کدام نیرو؟
بدین گونه روشن مى شود این که بعضى گفته اند: این جمله را در دل گفته، و یا به طور خصوصى با بعضى در میان نهاده، به هیچ وجه نیازى به آن نیست، به خصوص این که کاملاً بر خلاف ظاهر آیه است.
به علاوه در چند آیه بعد مى خوانیم، بت پرستان به یاد این گفتار ابراهیم(علیه السلام)افتادند و گفتند: ما شنیدیم جوانى سخن از توطئه درباره بت ها مى گفت.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2