قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه👇 📚 ۱ ـ إِذا منصوب به ظرفیت است، و ناصب آن لیس است که در آیه دوم
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۱۵عَلى سُرُر مَوْضُونَة
۱۶مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ
۱۷یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ
۱۸بِأَکْواب وَ أَبارِیقَ وَ کَأْس مِنْ مَعِین
۱۹لایُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لایُنْزِفُونَ
۲٠وَ فاکِهَة مِمّا یَتَخَیَّرُونَ
۲۱وَ لَحْمِ طَیْر مِمّا یَشْتَهُونَ
۲۲وَ حُورٌ عِینٌ
۲۳کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ
۲۴جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ
۲۵لایَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لاتَأْثِیماً
۲۶إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً
ترجمه:
۱۵ ـ آنها[= مقرّبان] بر تختهائى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند.
۱۶ ـ در حالى که بر آن تکیه زده و روبروى یکدیگرند!
۱۷ ـ نوجوانانى جاودان پیوسته گرداگرد آنان مى گردند.
۱۸ ـ با قدحها و کوزه ها و جامهائى از نهرهاى جارى بهشتى!
۱۹ ـ اما شرابى که از آن درد سر نمى گیرند و نه مست مى شوند!
۲٠ ـ و میوه هائى از هر نوع که انتخاب کنند!
۲۱ ـ و گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند.
۲۲ ـ و همسرانى از حور العین دارند.
۲۳ ـ همچون مروارید در صدف پنهان!
۲۴ ـ اینها پاداشى است در برابر اعمالى که انجام مى دادند!
۲۵ ـ در آن (باغهاى بهشتى) نه لغو و بیهوده اى مى شنوند نه سخنان گناه آلود.
۲۶ ـ تنها چیزى که مى شنوند سلام است سلام .
⬇️تفسیر
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۱۵عَلى سُرُر مَوْضُونَة ۱۶مُتَّ
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
🌺نعمتهاى بهشتى که در انتظار مقربان است
این آیات، انواع نعمتهاى بهشتى را که نصیب گروه سوم یعنى مقربان مى شود، بازگو مى کند، نعمتهائى که هر یک از دیگرى دل انگیزتر و روح پرورتر است، نعمتهائى که مى توان آنها را در هفت بخش خلاصه کرد:
🔹نخست مى فرماید: آنها بر تختهائى که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند (عَلى سُرُر مَوْضُونَة).
در حالى که بر آن تکیه زده، و روبروى یکدیگر قرار گرفته (مجلسى پر از انس و سرور دارند) (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ).
سُرُر جمع سریر از ماده سرور به معنى تختهائى است که صاحبان نعمت در مجالس انس و سرور بر آن مى نشینند .(۱)
مَوضُون از ماده وضن (بر وزن وزن!) در اصل به معنى بافتن زره است، سپس به هر منسوجى که تار و پود آن محکم است، اطلاق شده، و در اینجا منظور تختهائى است که، کاملاً در کنار هم قرار گرفته و به هم پیوسته است، یا خود این تختها داراى بافت مخصوصى است از لؤلؤ و یاقوت و مانند آن، چنان که جمعى از مفسران گفته اند.
و در هر حال، ساختمان این تختها، و طرز قرار گرفتن آنها، و مجلس انسى که بر آنها تشکیل مى شود و سرور و شادمانى در آن موج مى زند، با هیچ بیانى قابل توصیف نیست.
🍃در قرآن مجید کراراً از تختهاى بهشتى و مجالس دسته جمعى بهشتیان توصیفهاى جالبى شده که، نشان مى دهد یکى از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟ کسى به درستى نمى داند، آیا از اسرار آفرینش سخن مى گویند، و شگفتیهاى خلقت خداوند؟ یا از اصول معرفت و اسماء و صفات حسناى او؟ و یا حوادثى که در این جهان رخ داده؟ یا از مصائب جانکاهى که از آن راحت و آسوده شدند؟ و یا امور دیگرى که ما در شرائط زندگى این دنیا قادر بر درک آن نیستیم؟ کسى نمى داند.
🔹بعد از آن از دومین موهبت آنها سخن گفته، مى فرماید: نوجوانانى که همواره در شکوه و طراوت جوانى به سر مى برند گرداگرد آنها مى گردند، و در خدمت آنها هستند (یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ).
🌿تعبیر به یَطُوف از ماده طواف اشاره به خدمت مداوم آنها است، و تعبیر به مُخَلَّدُون با این که همه اهل بهشت مخلد و جاودانى هستند، اشاره به جاودانگى، نشاط جوانى، و طراوت و زیبائى آنها است.
در این که این نوجوانان کیانند؟ تفسیرهاى گوناگونى براى آن ذکر کرده اند:
بعضى گفته اند: آنها فرزندان مردم دنیا هستند که، پیش از بلوغ چشم از دنیا بسته، و چون کار نیک و بدى نداشته اند به لطف پروردگار چنین منصبى را یافته اند، البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را مى برند که در خدمت مقربان درگاه خدایند. این معنى در حدیثى از على(علیه السلام) نقل شده است.
ولى در تفسیر دیگرى، مى خوانیم: اینها اطفال مشرکینند که، به خاطر بى گناهى، داراى چنین مرتبه اى شده اند; چرا که اطفال مؤمنان به پدران و مادران خود ملحق مى شوند.
🔹و در تفسیر سومى، مى خوانیم: آنها خدمتکارانى هستند بهشتى، که خداوند مخصوصاً آنان را براى این هدف آفریده است.
این نوجوانان زیبا با قدحها، و کوزه ها، و جامهاى پر از شراب طهور، که از نهرهاى جارى بهشتى، برداشته شده در اطراف آنها مى گردند و آنان را سیراب مى کنند (بِأَکْواب وَ أَبارِیقَ وَ کَأْس مِنْ مَعِین).(۲)
اما نه شرابى که عقل و هوش را ببرد و مستى آورد، بلکه هنگامى که بهشتیان آن را مى نوشند نه درد سر مى گیرند و نه مست مى شوند (لایُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لایُنْزِفُونَ).(۳) تنها یک حالت نشئه روحانىِ توصیف ناپذیر، به آنها دست مى دهد که، تمام وجودشان را در لذتى بى نظیر فرو مى برد!
🔹سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمتهاى مادى مقربان در بهشت اشاره کرده، مى گوید: نوجوانان بهشتى هر نوع میوه اى که آنها مایل باشند به آنها تقدیم مى کنند (وَ فاکِهَة مِمّا یَتَخَیَّرُونَ).(۴)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۲- و من خطبة له ( عليه السلام ) > بعد انصرافه من صفين < >و فيها حال الناس قبل البعثة و صفة آل النبي
✨
✅شرح خطبه۲بخش ۲
( مکارم شیرازی )
امام (علیه السلام) بعد از تحکيم پايه هاى شهادت به توحيد و يگانگى خدا به سراغ دوّمين و مهمترين اصل بعد از توحيد يعنى شهادت به نبوّت مى رود و مى فرمايد: «من گواهى مى دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست» (وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ).
🔹آرى پيش از آن که رسول خدا باشد بنده خاصّ او بود و تا بنده خاص نباشد به مقام رسالت نمى رسد ضمناً پاسخى است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهيت بالا مى بردند و بزرگترين افتخار آنان را که عبوديتشان بود از آنها مى گرفتند.
سپس رسالت و مأموريت پيامبر را
اين چنين توصيف مى کند، مى فرمايد:
🌹«او را با دين و آيين آشکار و نشانه روشن و کتاب نوشته شده و نور درخشان و روشنايى تابنده و امر و فرمان قاطع و بى پرده فرستاد»
🍃 (اَرْسَلَهُ بِالدّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ(1) وَ الْکِتابِ الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ(2) وَ الضِّياءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ(3)).
💥در اين که اين تعبيرات ششگانه عميق و پرمحتوا اشاره به چه امورى است تفسيرهاى گوناگونى وجود دارد.
نخست اين که «دين مشهور» اشاره به آيين اسلام و «علم مأثور» اشاره به معجزات و «کتاب مسطور» اشاره به قرآن و «نور ساطع» اشاره به علوم الهى پيامبر و «ضياء لامع» اشاره به سنّت آن حضرت و «امر صادع» (به قرينه آيه «فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ»)(4) اشاره به ترک تقيّه و اظهار توحيد بدون پرده در برابر مشرکان و مخالفان است.
🔸اين احتمال نيز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضياء لامع» توضيحات بيشترى درباره قرآن مجيد باشد چرا که قرآن مايه روشنايى افکار و جوامع انسانى است.
سپس به هدف نهايى رسالت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و آوردن قرآن مجيد و معجزات و قوانين و احکام الهى مى پردازد و مى فرمايد: هدف از اين بعثت و تجهيزات همراه پيامبر، چند چيز بود. هدف اين بود که «شبهات را از ميان بردارد و با دلايل و منطق روشن استدلال کند و به وسيله آيات الهى مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از کيفرهايى که به دنبال مخالفت دامنگيرشان مى شود بترساند»
🍃(اِزاحَةً(5) لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَيِّناتِ، وَ تَحْذيراً بِالآياتِ وَ تَخْويفاً بِالمَثُلاتِ(6)).
در تفسير اين چهار تعبير نيز مى توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقايقى است که در پرتو براهين الهى روشن مى شود و هرگونه شک و شبهه را مى زدايد و «وَاحْتِجاجاً بِالْبَيِّناتِ» اشاره به معجزات حسّى است که براى گروهى که استدلالات عقلى، آنان را قانع نمى کند، موجب يقين و ايمان است و «تحذير به آيات» تهديد به مجازاتهاى اخروى و «تخويف به مثلات» تهديد به مجازاتهاى دنيوى است همان گونه که در قرآن به آن اشاره شده است، مى فرمايد:
✨ «وَيَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّيِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ;
🍃آنها پيش از حسنه و رحمت الهى از تو تقاضاى شتاب در سيئه و عذاب مى کنند با اين که پيش از آنها بلاهاى عبرت انگيز، بر گذشتگان نازل شده است».(7)
📚پی نوشت:
1. «مأثور» از ماده «اثر» به معناى علامت و نشانه اى است که از چيزى باقى مى ماند و به همين دليل علوم بازمانده از پيشينيان را «علم مأثور» مى نامند.
2. «ساطع» از مادّه «سطوع» به معناى منتشر ساختن است و به معناى بلند شدن و بر افراشته شدن نيز آمده است بنابراين نور ساطع به معناى روشنايى گسترده و منتشر است.
3. «صادع» از مادّه «صدع» در اصل به معناى ايجاد شکاف در اجسام سفت و محکم است سپس به هر گونه قاطعيّت اطلاق شده است.
4. سوره حجر، آيه 94.
5. «ازاحة» از مادّه «زيح» (بر وزن زيد) به معناى دور شدن است بنابراين ازاحة به معناى دور کردن و ظاهر نمودن مى آيد.
6. «مثلات» جمع «مثله» (بر وزن عضله) به معناى بلا و مصيبت و ناراحتى است که بر انسان نازل مى شود و مثال و عبرتى براى ديگران مى گردد (مفردات راغب، تحقيق، صحاح و مجمع البحرين).
7. سوره رعد، آيه 6.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌿اندرز و هشدار
🍃دنياشناسي
🌷🌿(پس از حمد و ستايش الهي،)
همانا دنيا روي گردانده، و وداع خويش را اعلام داشته است، و آخرت به ما روي آورده، و پيشروان لشگرش نمايان شد. آگاه باشيد! امروز، روز تمرين و آمادگي، و فردا روز مسابقه است، پاداش برندگان، بهشت، و كيفر عقب ماندگان آتش است آيا كسي هست كه پيش از مرگ، از اشتباهات خود، توبه كند؟ آيا كسي هست كه قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيكي انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اكنون در روزگار آرزوهاييد، كه مرگ را در پي دارد، پس هر كس در ايام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيكو انجام دهد، بهره مند خواهد شد، و مرگ او را زياني نمي رساند، و آن كس كه در روزهاي آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ كوتاهي كند، زيانكار و مرگ او زيانبار است، همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتي براي خدا عمل مي كنيد، در روزگار خوشي و كاميابي نيز عمل كنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزي مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه مانند آتش جهنم، كه فراريان آن چنين در خواب فرورفته باشند. آگاه باشيد! آن كس را كه حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت، راهنماييش نكند، گمراهي او را به هلاكت افكند آگاه باشيد! به كوچ كردن فرمان يافته و براي جمع آوري توشه آخرت راهنمايي شديد، همانا، وحشتناكترين چيزي كه بر شما مي ترسم، هواپرستي، و آرزوهاي دراز است، پس از اين دنيا توشه برگيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد.
(اگر سخني بتواند مردم را به آخرت گرايي و زهد و تقوا بكشاند همين سخن امام است كه مي تواند انسان را از آرزوها جدا كرده و نور اميد را در دلها زنده سازد و انسان را نسبت به زشتيها بيزار كند از جمله هاي شگفت اين خطبه آن است كه فرمود امروز روز تمرين و فردا روز مسابقه، و جايزه برندگان بهشت است و كيفر عقب ماندگان آتش جهنم خواهد بود در اين خطبه معاني ارزشمند در قالب مثلهاي گويا و تشبيهات صحيح جاگرفته است. امام بين دو لفظ (السبقه) و (الغايه) به خاطر اختلاف معنا فاصله انداخته است زيرا سبقت گرفتن در مسابقاتي است مورد علاقه انسان است و اين از صفات بهشت است و در راهي كه به آتش جهنم مي انجامد بكار گرفته نمي شود از اين رو فرمود: السبقه الجنه اما واژه الغايه به معناي پايان در هر مسابقه استعمال مي شود همانگونه كه در قرآن خدا به كافران فرمايد از دنيا بهره گيرد كه پايان شما به سوي آتش است در اين خطبه دقت كنيد كه معنايي ژرف و عمقي دست نايافتني دارد.)
📚نهج البلاغه/ خطبه ۲۸
شرح_صوتی_خطبه_۲۸_جلسه_۲.mp3
7.74M
✅شرح خطبه ۲۸
🍂دنیا شناسی
🍃قسمت دوم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
096.العلق.mp3
622.6K
✅ سوره علق (دارای سجده واجب)
🎤استاد خلیل الحصری
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه 🌺نعمتهاى بهشتى که در انتظار مقربان است این آیات، انواع نعمتهاى بهشتى ر
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
... و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند (وَ لَحْمِ طَیْر مِمّا یَشْتَهُونَ).
مقدم داشتن میوه بر گوشت، به خاطر آن است که، از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل از غذا لطف دیگرى دارد.
البته از بعضى دیگر از آیات قرآن استفاده مى شود که، شاخه هاى درختان بهشتى کاملاً در دسترس بهشتیان است، به طورى که به آسانى مى توانند از هر گونه میوه اى شخصاً تناول کنند، این معنى درباره غذاهاى دیگر بهشتى نیز مسلماً صادق است، ولى شک نیست که، وقتى خدمتکارانى آنچنان، غذاهائى این چنین را براى آنها بیاورند، لطف و صفاى دیگرى دارد، و به تعبیر دیگر، این یک نوع احترام و اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان، و رونق و صفاى افزونتر براى مجالس انس آنها است، حتى در مجالس معمول دنیا نیز بسیار مى شود که، با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصاً به آنها تعارف مى کند، و این نوعى احترام و محبت محسوب مى شود.
و البته در میان انواع گوشتها، گوشت پرندگان برترى دارد، لذا روى آن تکیه شده است.
این نکته نیز قابل ذکر است که، در مورد میوه، تعبیر به یَتَخَیَّرُون (انتخاب مى کنند) و در مورد گوشت تعبیر به یَشْتَهُون (اشتها دارند)، شده است،
بعضى از مفسران خواسته اند، میان این دو تعبیر، تفاوتى قائل شوند، ولى بیشتر به نظر مى رسد که هر دو ناظر به یک معنى است با دو عبارت متفاوت، منظور این است: بهشتیان هر نوع غذائى را بپسندند از سوى خدمتکاران بهشتى در اختیارشان گذاشته مى شود.
سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیبا است اشاره کرده، مى گوید: و همسرانى از حور العین دارند (وَ حُورٌ عِینٌ).(۵)
همچون مروارید در صدف پنهان ! (کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ).
حور چنان که قبلاً نیز گفته ایم جمع حوراء و احور ، به کسى مى گویند که، سیاهى چشمش کاملاً مشکى و سفیدیش کاملاً شفاف است.
و عین جمع عیناء و اعین به معنى درشت چشم است، و از آنجا که بیشترین زیبائى انسان در چشمان او است، روى این مسأله مخصوصاً تکیه شده است.
بعضى نیز گفته اند: حور از ماده حیرت گرفته شده، یعنى آنچنان زیبا هستند که، چشمها از دیدن آنها حیران مى شود.(۶)
مکنون به معنى پوشیده است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است; زیرا مروارید به هنگامى که در صدف قرار دارد، و هیچ دستى به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، به علاوه ممکن است اشاره به این معنى باشد که، آنها از چشم دیگران کاملاً مستورند، نه دستى به آنها رسیده، و نه چشمى بر آنها افتاده است!
بعد از ذکر این شش موهبت جسمانى، مى افزاید: اینها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى که انجام مى دادند (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود این نعمتهاى بى شمار بهشتى بى حساب به کسى داده مى شود، و یا ادعاى ایمان و عمل صالح براى نیل به آنها کافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود (توجه داشته باشید که یعملون معنى استمرار را دارد).
هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوى دارد این است که: آنها در باغهاى بهشت نه لغو و بیهوده اى مى شنوند، نه سخنان گناه آلود (لایَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لاتَأْثِیماً).
نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزاء و غیبت، نه کلمات نیش دار، نه تعبیرات گوشخراش، و نه سخنان لغو و بیهوده و بى اساس، هر چه هست در آنجا لطف، صفا، زیبائى، متانت، ادب و پاکى است، و چه عالى است محیطى که سخنان آلوده در آن نباشد، و اگر درست فکر کنیم بیشترین ناراحتى ما در زندگى این دنیا نیز از همین سخنان لغو و بیهوده، و گناه آلود، و زخم زبانها، و جراحات اللسان است!
و در پایان مى افزاید: تنها چیزى که در آنجا مى شنوند سلام است سلام (إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً).(۷)
آیا این سلام از ناحیه خداوند است؟ یا از ناحیه فرشتگان؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟
از همه مناسب تر تفسیر اخیر است، چنان که در آیات دیگر قرآن، به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است.(۸)
آرى، آنها جز سلام چیزى نمى شنوند، سلام و درود خداوند و ملائکه مقربین او، و سلام و درود خودشان به یکدیگر، در آن جلسات پر شور و پر صفا که لبریز از دوستى و محبت است.
محیط آنها آکنده از سلام و سلامت است، و همین معنى بر تمام وجود آنها حکومت مى کند، هر چه مى گویند بر همین محور دور مى زند و نتیجه تمام گفتگوها و بحثهاى آنها به سلام و صلح و صفا منتهى مى شود، اصولاً بهشت، دار السلام و خانه سلامت و امن و امان است، چنان که در آیه ۱۲۷ انعام مى خوانیم: لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ .(۹)
🌱ادامه مطلب در پست بعدی⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره واقعه ... و گوشت پرندگان از هر نوع که بخواهند (وَ لَحْمِ طَیْر مِمّا یَشْتَهُ
✨
✅ادامه تفسیر سوره واقعه
📚منابع و توضیحات:
۱ ـ مفردات راغب ، ماده سرّ .
۲ ـ أکواب جمع کوب به معنى قدح یا ظرفى است که دسته دار نباشد، اباریق جمع ابریق در اصل، از ریشه فارسى آبریز گرفته شده و به معنى ظروفى است که داراى دسته و لوله براى ریزش مایعات است، و کأس به جام لبریز گفته مى شود و معین از ماده معن (بر وزن صحن) به معنى جارى است.
۳ ـ یصدعون از ماده صداع (بر وزن حباب) به معنى سردرد است، این واژه در اصل از صدع به معنى شکافتن است و از آنجا که انسان وقتى به سردرد شدید دچار مى شود گوئى مى خواهد از ۲
شدت درد، سر او بشکافد این کلمه در این معنى به کار رفته است، و یُنْزِفون از ریشه نزف (بر وزن حذف) به معنى کشیدن تمام آب چاه به طور تدریجى است، و در مورد مستى و از دست دادن عقل نیز به کار مى رود.
۴ ـ فاکهة و لحم هر دو معطوف است بر اکواب ، و به این ترتیب از چیزهائى است که به وسیله ولدان مخلدون به مقربان اهداء مى شود.
۵ ـ گر چه بعضى تصور کرده اند حور عین عطف به ولدان مخلدون است و بنابراین آنها نیز گرداگرد بهشتیان در گردشند، ولى با توجه به عدم تناسب این معنى مخصوصاً با جلسات دسته جمعى بهشتیان، ظاهر این است، مبتدا براى خبر محذوفى مى باشد و در تقدیر چنین است: وَ لَهُمْ حُورٌ عِینٌ: براى آنها حور العین است .
۶ ـ ابوالفتوح رازى ، جلد ۱۱، ذیل آیات مورد بحث.
۷ ـ سلاماً مفعول به، براى قیلاً مى باشد که مصدر است مانند قول یعنى گفتار آنها در آنجا سلام است. این احتمال نیز داده شده است که سلاماً صفت براى قیلاً بوده باشد، و یا مفعول به (یا مفعول مطلق) براى فعل محذوفى، و در تقدیر یسلمون سلاماً مى باشد، ولى معنى اول از همه بهتر است، و سلاماً دومى تأکید مى باشد.
۸ ـ یس، آیه ۵۸ ـ رعد، آیه ۲۴ ـ یونس، آیه ۱٠.
۹ ـ توجه داشته باشید که استثناء در آیه إِلاّ قِیلاً سَلاماً سَلاماً منقطع است و مفید تأکید مى باشد.
🌱ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهواقعه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح حکمت ۳۱ امام صادق(علیه السلام) نیز در صفات مؤمن مى فرماید: «لاَ یُرَى فِی حِلْمِهِ نَق
✨
✅ادامه شرح حکمت۳۱
... و ممکن است معنى گسترده اى داشته باشد که هرگونه مقابله با دشمنان را چه در میدان نبرد و چه در غیر آن شامل شود.
💥منظور از غضب براى خدا این است هنگامى که حدى از حدود الهى شکسته شود یا مظلومى گرفتار ظالمى گردد انسان خشمگین شود و به دفاع برخیزد.
در حدیثى مى خوانیم هنگامى که موسى(علیه السلام) از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایه اى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مى دهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود:
«وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ;
🍃کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مى شوند همچون پلنگى که مجروح شده است».(14)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیت کاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمى بینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود:
«فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ;
🔻این مردى است که هرگز چهره اش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیت کاران دگرگون (و سرخ) نمى شد».(15)
منظور از جمله «غَضِبَ اللهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مى شود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.
🔹نكته:
اصول موفقيّت در كارها:
آنچه امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان پرمعنايش درباره اركان ايمان و شاخه هاى آن بيان فرموده، علاوه بر اين كه راه رسيدن به ايمان كامل را براى تمام رهپويان اين راه نشان داده، در واقع اصول موفقيت و پيشرفت براى هر كار است; خواه جنبه معنوى داشته باشد يا جنبه مادى. و آن اصول چنين است:
1. علم و آگاهى كافى براى انجام آن كار.
2. جهاد و تلاش و كوشش در راه رسيدن به مقصود.
3. صبر و شكيبايى در برابر موانع راه و هر گونه كارشكنى از سوى مخالفان.
4. غوطه ور نشدن در هوا و هوس ها و عدم وابستگى و ترك اسارت در چنگال آنها.
حال اگر بر اين اركان چهارگانه اصول شانزده گانه نيز افزوده شود و نتايج هر يك به دقت مورد بررسى قرار گيرد برنامه كاملى را تشكيل مى دهد كه صراط مستقيم براى رسيدن به پيروزى هاست.
🔴ارکان کفر و شک:
امام(علیه السلام) در این بخش از کلام خود نیز داد سخن را درباره تبیین پایه هاى کفر داده و مى فرماید: «کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزه جویى (جدال و مراء) و انحراف از حق (به سبب هوا و هوس ها و تعصب ها) و دشمنى با حق (به سبب لجاجت)»; (وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ: دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ، وَالتَّنَازُعِ، وَالزَّیْغِ، وَالشِّقَاقِ).(16)
🍃امام در واقع موانع شناخت و عوامل انحراف از حق و حجاب هایى که در برابر فکر انسان قرار مى گیرد و مانع از مشاهده حقایق مى گردد را بیان فرموده، زیرا هر یک از عوامل چهارگانه بالا به تنهایى کافى است انسان را از معرفت حق باز دارد و در بیراهه ها سرگردان سازد تا چه رسد به این که چهار عامل جمع شود.
آن گاه در ادامه این سخن مى فرماید: «آن کس که تعمق و کنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمى گردد»; (فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ).
🌿منظور از «تعمق» جستجوگرى بیش از حد است مخصوصاً در امورى که رسیدن به کنه آن مشکل یا غیر ممکن است.
✨در روایات اسلامى آمده است که درباره ذات خدا فکر نکنید، بلکه در صفات و خلق او بیندیشید (زیرا ذات او نامتناهى از هر جهت است و فکر هیچ انسانى به کنه ذات او نمى رسد).
در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که مى فرماید:
«تَکَلَّمُوا فِی خَلْقِ اللَّهِ وَلاَ تَتَکَلَّمُوا فِی اللَّهِ فَإِنَّ الْکَلاَمَ فِی اللَّهِ لاَ یَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلاَّ تَحَیُّراً;
🌺درباره آفرینش خداوند سخن بگویید (و بیندیشید) و درباره ذات او سخن مگویید (و نیندیشید) زیرا بحث و گفت و گو در این باره چیزى جز بر حیرت انسان نمى افزاید».(17)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥توصیه های دیدنی آیت الله بهجت پیرامون قرآن و اهل بیت پیامبر صلواتالله علیه و آله که میتواند حرف اصلی و آخر باشد برای
#انتخاباتومذاکره
@Nahjolbalaghe2
⁉️نظر قرآن در مورد چگونه انتخاب کردن چیست؟؟
🔹خداوند در آیات مختلف که شانیت افراد و بیان برتریهای مختلف را بیان میکند شاخصه های انتخاب اصلح و اصح را بیان میکند
🍃🌷🍃 انما ولیکم الله ورسوله و الذین آمنوا ....
🔹 این آیه تا به اینجا یک محدوده ای را برای انتخاب سرپرستان و زمامداران امور مسلمین بیان میکند ...قبل ازبیان خاص از ولی ...
👈 یعنی ایمان داشتن بمعنای واقعی آن و مومن بودن یک شرط برای انتخاب شونده است .
🍃🌷🍃 محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار ، رحماء بینهم ...
🔹 انانکه قرار است در طول مسند زمامداری بعداز نبی تکیه زنند باید در مقابل کفار شداد غلاظ باشند و در برابر مومنان رئوف و رحیم ..
⛔️ نه مانند عده ای از منتخبین ناصالح که آنقدر که به تعامل با کفار و بیگانگان اهمیت میدهند و پایبند هستند که منافع مستضعفین
و مومنان برایشان خارج از محدوده ی فکرشان میشود
👈و انقدر در این نرمش های به اصطلاح قهرمانانه ی خود با کفار جهد دارند که به مذلت سلفی حقارت میرسند ...
🍃🌷🍃 ان الله یعمرکم ان تعدوا الامانت الی اهلها .واذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیرا ..
🔹 در این آیه خداوند بیان جامعی برای انتخاب کننده و انتخاب شونده را جمع کرده است .
👈 خداوند امر میکند که امانت را به اهلش برگردانید .
👈 یعنی افراد منتخب باید اهلیت این منصب ومسوولیت را که در واقع یک امانت بزرگ وخطیر است داشته باشند .
⁉️ آیا منتخب تخصص لازم را دارد ؟
⁉️ آیا منتخب امانت دار درستی برای این موقعیت هست ؟؟
⁉️ آیا منتخب توان دریافت و حفظ و به منزل رساندن این امانت را دارد ؟؟
⁉️ آیا منتخب اصلا امین هست و خیانت در این امانت نمیکند ؟؟
🔹 از طرف دیگر امر قران متوجه انتخاب کننده هم هست
👈 امر میکند که اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل .
👈 زمانیکه رای دهنده در مقام تصمیم و انتخاب قرار میگیرد باید عدل کافی را دارا بوده و رعایت کند .
👈 انتخاب با ملاکهای غیر واقعی مثل منافع شخصی و قومی قبیله ای و وعده های کذایی قطعا انتخاب صالحی نخواهد بود و اصلح را انتخاب نخواهد کرد
👈 وقطعا رای دهنده مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
✍سرداری
⚘ @Nahjolbalaghe2