هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه/خطبه۴۱-وفاداري و نهي از منكر
💠پرهيز از حيله و نيرنگ
🌿اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن٥ سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
🌿🌺🌿
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌿🌺🌷🌿
📕نهج البلاغه/خطبه۴۲ پرهيز از هوسراني
🍃پرهيز از آرزوهاي طولاني و هواپرستي
🌹اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم، هواپرستي و آرزوهاي طولاني. اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد، و آرزوهاي طولاني، آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقيمانده اندكي از ظرف آبي كه آن را خالي كرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد كه آخرت به سوي ما مي آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزنداني دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندي به پدر و مادر خويش باز مي گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسي، و فردا روز حساب رسي است، نه عمل. ((حذا) به معناي شتابان و (جذا) به معناي بريده از نيك و بد، كه برخي نقل كردند)
🌺
شرح_صوتی_خطبه_۴۱_و_۴۲.mp3
8.62M
✅شرح خطبه ۴۱و ۴۲
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
اۍ احمدیان بہ نام احمد صلوات
هر دم بہ هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدۍ دلم مسرورست
پیوستہ بگو تو بر محمد صلوات
🌺 #عید_مبعث و #سال_نو_مبارک
🌺 #صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️قرائت تقلیدی بسیار زیبا از نوجوان تبریزی
#تلاوت_مجلسی
از استاد مرحوم #عبدالباسط محمد عبدالصمد
🌹🍃
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح باز در این که این بت ها در میان قبائل عرب جاهلى چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً
۲۷إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً
۲۸رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً
🍃ترجمه:
۲۶ ـ نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روى زمین باقى مگذار!
۲۷ ـ چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند.
۲۸ ـ پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز; و ظالمان را جز هلاکت میفزا!
🌿تفسیر:
این قوم فاسد و مفسد باید بروند!
این آیات، همچنان ادامه سخنان نوح(علیه السلام) و شکایتش از قوم به درگاه خدا و نفرین درباره آنها است، مى فرماید:
نوح گفت: پروردگارا! احدى از کافران را روى زمین زنده مگذار ! (وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً).
این سخن را هنگامى گفت که: به طور کامل از هدایت آنها مأیوس شده بود، و آخرین تلاش و کوشش خود را براى ایمان آوردن آنها به کار زد و نتیجه اى نگرفت، و تنها گروهى اندک به او ایمان آوردند.
تعبیر به عَلَى الأَرْض: بر صفحه زمین نشان مى دهد: هم دعوت نوح جهانى بوده، و هم طوفان و عذابى که بعد از آن آمد.
دیّار (بر وزن سیّار) از ماده دار به معنى کسى است که در خانه اى سکنى مى گزیند، این واژه معمولاً در موارد نفى عام به کار مى رود، مثلاً گفته مى شود: ما فِى الدّارِ دَیّارٌ: در خانه احدى ساکن نیست .(۱)
آن گاه، نوح براى نفرین خود استدلال مى کند و مى افزاید: زیرا اگر آنها را واگذارى بندگانت را گمراه مى کنند، و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند !
(إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً).
این، نشان مى دهد که: نفرین انبیاء، از جمله نوح(علیه السلام) از روى خشم، غضب، انتقامجوئى و کینه توزى نبوده، بلکه روى یک حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد کم حوصله اى نبود که با کوچکترین چیزى از جا در برود و دهان به نفرین بگشاید، بلکه بعد از نُهصد و پنجاه سال دعوت، صبر، شکیبائى و خون دل خوردن، و بعد از یأس کامل، زبان به نفرین گشود.
در این که نوح از کجا فهمید اینها دیگر ایمان نمى آورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را که در آن محیط بودند گمراه مى سازند، و از این گذشته نسل آینده آنان نیز فاسد و مفسد است؟!
بعضى گفته اند: از طریق آگاهى بر غیب بود که خدا به او داده بود.
این احتمال نیز داده شده که: نوح(علیه السلام) این مطلب را از وحى الهى استفاده کرد، آنجا که مى فرماید:
وَ أُوحِیَ إِلى نُوح أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ:
به نوح وحى فرستاده شد که از قوم تو احدى جز آنان که ایمان آورده اند، ایمان نخواهد آورد .(۲)-(۳)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
1_20312.mp3
366.5K
✅سوره الناس
🎤صوت استاد منشاویوتکرارکودک
⚘ @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... این احتمال نیز قابل قبول است که: نوح از مجراى طبیعى و محاسبات معمولى به این حقیقت رسیده بود; زیرا قومى که نُه صد و پنجاه سال با مؤثرترین بیانات، تبلیغ شوند و ایمان نیاورند، امیدى به هدایتشان نیست، و چون این گروه کافر اکثریت قاطع جمعیت را تشکیل مى دادند و همه امکانات در اختیار آنها بود، طبعاً براى اغواى دیگران کوشش مى کردند، و نسل هاى آینده چنین قومى قطعاً فاسد مى شدند، جمع میان این احتمالاًت سه گانه نیز ممکن است.
فاجر به معنى کسى است که گناه زشت و شنیعى مرتکب مى شود، و کفار مبالغه در کفر است، بنابراین تفاوت میان این دو واژه این است که: یکى مربوط به جنبه هاى عملى است، و دیگرى اعتقادى.
از مجموع این آیات، به خوبى استفاده مى شود: عذاب هاى الهى بر اساس حکمت است، جمعیتى که فاسد و مفسد باشند و نسل هاى آینده آنها نیز در خط فساد و گمراهى قرار گیرند، در حکمت خداوند حق حیات ندارند، طوفان یا صاعقه یا زمین لرزه، یا بلاى دیگرى، نازل مى شود و آنها را از صفحه زمین بر مى اندازد، همان گونه که طوفان نوح، زمین را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
با توجه به این که این قانون الهى مخصوص زمان و مکانى نیست، باید توجه داشته باشیم: اگر امروز هم قومى فاسد، مفسد و فرزندانشان فاجر و کفار بودند، باید منتظر عذاب الهى باشند; چرا که در این امور تبعیضى وجود ندارد و این یک سنت الهى است.
تعبیر به یُضِلُّوا عِبادَک: بندگانت را گمراه مى کنند ممکن است اشاره به گروه اندک مؤمنانى باشد که در این مدت طولانى به نوح(علیه السلام) ایمان آوردند، و نیز ممکن است اشاره به توده هاى مستضعف مردم باشد که بر اثر فشار رهبران گمراه از آئین آنها پیروى مى کنند.
در آخرین آیه این سوره، نوح براى خودش و کسانى که به او ایمان آورده بودند، چنین دعا مى کند: پروردگارا! مرا بیامرز، همچنین پدر و مادرم، و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و تمام مؤمنین و مؤمنات را، و ظالمان را جز هلاکت میفزا (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً).(۴)
این طلب آمرزش، براى این است که نوح مى خواهد بگوید: گرچه من صدها سال تبلیغ مستمر داشتم، و هر گونه زجر و شکنجه را در این راه تحمل کردم، اما چون ممکن است ترک اولائى در این مدت از من سر زده باشد، من از آن هم تقاضاى عفو مى کنم، و هرگز خود را در پیشگاه مقدست تبرئه نمى نمایم.
و چنین است حال اولیاء اللّه که بعد از آن همه زحمت و تلاش در راه خدا، باز هم خویش را مقصر مى دانند، و هرگز گرفتار غرور و خود بزرگ بینى نمى شوند، نه همچون افراد کم ظرفیت که با انجام یک کار کوچک، چنان مغرور مى شوند که گوئى از خداوند طلبکارند!.
نوح، در حقیقت براى چند نفر طلب آمرزش مى کند:
اول براى خودش، مبادا قصور و ترک اولائى از او سر زده باشد.
دوم براى پدر و مادرش، به عنوان قدردانى و حق شناسى از زحمات آنان.
سوم براى تمام کسانى که به او ایمان آوردند هر چند کم بودند، و سپس همراه او سوار بر کشتى شدند که آن کشتى نیز خانه نوح بود.
چهارم براى مردان و زنان باایمان در تمام جهان و در تمام طول تاریخ، و از اینجا رابطه خود را با مؤمنان سراسر عالم در تمام دوران بر قرار مى سازد.
ولى، در پایان باز تأکید بر نابودى ظالمان مى کند، اشاره به این که آنها به خاطر ظلمشان مستحق چنین عذابى بودند.
نکته ها:
🔹نوح(علیه السلام)، نخستین پیامبر اولوا العزم
قرآن مجید، در آیات فراوانى از نوح(علیه السلام) سخن مى گوید، و روى هم رفته در بیست و نُه سوره از قرآن درباره این پیامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او ۴۳ بار در قرآن آمده است.
قرآن مجید، قسمت هاى مختلفى از زندگى او را دقیقاً شرح داده، قسمت هائى که بیشتر مربوط به جنبه هاى تعلیم، تربیت، پند و اندرز گرفتن مى شود.
مورخان و مفسران نوشته اند: اسم نوح(علیه السلام) عبد الغفار یا عبد الملک یا عبد الاعلى بوده، و از این نظر لقب نوح به او داده شده است که:
سالیان دراز بر خویشتن یا بر قوم خود نوحه گرى مى کرد، نام پدرش لمک یا لامک بود.
در مقدار عمرش اختلاف است، بعضى ۱۴۹٠ سال، و در بعضى از روایات ۲۵٠٠ سال آمده.
درباره قوم او نیز عمرهاى طولانى در حدود ۳٠٠ سال نوشته اند، آنچه مسلّم است این که: او عمرى بسیار طولانى داشت، و طبق صریح قرآن ۹۵٠ سال در میان قومش درنگ کرد (و مشغول تبلیغ بود).
نوح سه فرزند داشت به نام هاى حام ، سام و یافث
مورخان معتقدند: تمام نژادهاى امروز کره زمین به آن سه فرزند باز مى گردد:
گروهى از نژاد حامى هستند که در منطقه آفریقا ساکنند.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۳ آنچه در بخش اخير اين وصيّت نامه آمده همان است که امير مؤمنان على(عليه السلام)
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۳
... 2. معناى «لا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ»:
اساس اسلام همان است که امام(عليه السلام) در اين وصيّت نامه پر نور و پر محتوا بيان فرمود: توحيد و حفظ سنّت پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله). توحيد در همه ابعاد، به ويژه توحيد در عبوديّت و افعال و خدا را سرچشمه تمام خيرات و برکات دانستن و تنها دست به دامان کبريايى او دراز کردن; خداوندى که شفاعت شفيعان نيز به اذن او انجام مى گيرد و روزى همه بندگان به دست اوست. مرگ و حيات از ناحيه او و عزت و ذلت به فرمان اوست.
حفظ سنّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به آن است که نه تنها در سخن، بلکه در عمل پياده شود. با نهايت تأسف گروهى تنها به نام اسلام قناعت کرده و سنّت پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را به کلى فراموش کرده اند .
گروه ديگرى با انواع تفسير به رأى ها و توجيه ها و به اصطلاح قرائت هاى جديد و نو آنچه را مى خواستند بر سنّت تحميل کرده و هواى نفس خود را جانشين سنّت کرده اند تا آنجا که امام(عليه السلام) در وصيّت ديگرى که در همان بستر شهادت فرموده است مى گويد: نکند دور افتادگان از قرآن به قرآن عمل کنند و شما تربيت شدگان در سايه قرآن آن را به فراموشى سپاريد.
ديگران امانت و صداقت از خود نشان دهند و شما خيانت و کذب. ديگران در دنياى خود متّحد باشند و شما در دين خود مختلف و پراکنده;
«وَاللهَ اللهَ فِي الْقُرْآنِ، لاَ يَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُکُمْ».(4)
از اين بيم داريم، آن روز که «لا يَبْقى مِنَ الاِْسْلامِ إلاّ إسْمُهُ وَلا يَبْقى مِنَ الْقُرآنِ إلاّ رَسْمُهُ» نزديک باشد.
📚پی نوشت:
1 . سند کلام: اين وصيّت را مرحوم کلينى در کتاب کافى با تفاوت هايى ذکر کرده و مى گويد: هنگامى که امير مؤمنان على(عليه السلام)ضربت خورد، گروهى از عيادت کنندگان اطراف بستر او را گرفته بودند. کسى عرض کرد: اى امير مؤمنان، وصيتى فرما: امام(عليه السلام) فرمود: متکايى براى من بياوريد تا بر آن تکيه کنم سپس بيان نسبتاً مشهورى فرمود که آنچه مرحوم سيّد رضى آورده است بخشى از آن است. بخشى از اين کلام را مسعودى در مروج الذهب و نيز در کتاب اثبات الوصية و ابن عساکر در تاريخ خود در حوادث مربوط به شهادت آن حضرت آورده است.
2 . نور، آيه 22 .
3 . بقره، آيه 179.
4 . نهج البلاغه، نامه 47.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
شرح_صوتی_نامه_۴۵_جلسه_۳_(فقر_و_گرسنگی).mp3
8.16M
✅شرح نامه ۴۵
🔹جلسه سوم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
شرح_صوتی_نامه_۴۵_جلسه_۲_(غصب_فدک).mp3
6.88M
✅شرح نامه ۴۵
🔹جلسه دوم
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
@quran_for_kids 113.mp3
330.9K
✅سوره فلق
🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک
⚘
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ... این احتمال نیز قابل قبول است که: نوح از مجراى طبیعى و محاسبات معمول
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... گروه دیگرى از نژاد سامى هستند که در خاور میانه و خاور نزدیک سکنى دارند.
و نژاد یافث را ساکنان چین مى دانند.
در این که نوح(علیه السلام) بعد از طوفان چند سال زندگى کرد نیز گفتگو است: بعضى ۵٠ سال، و بعضى ۶٠ سال نوشته اند.
در منابع یهود (تورات کنونى) نیز بحث مشروحى پیرامون زندگى نوح آمده که در جهات زیادى با قرآن متفاوت است، و از نشانه هاى تحریف تورات مى باشد.
این بحث ها در فصل ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱٠ از سفر تکوین تورات ذکر شده است .
نوح فرزند دیگرى داشت به نام کنعان که با پدر مخالفت نمود، حتى حاضر نشد در کشتى نجات به او ملحق شود، و با بدان بنشست و ارزش خاندان نبوت را گم کرد، و طبق صریح قرآن سر انجام همچون سایر کفار در طوفان غرق شد.
در این که چند نفر در این مدت طولانى به نوح(علیه السلام) ایمان آوردند، و با او بر کشتى سوار شدند، نیز گفتگو است:
بعضى ۸٠ نفر و بعضى ۷ نفر! نوشته اند.
داستان نوح در ادبیات عربى و فارسى انعکاس فراوانى دارد، و بیشتر روى طوفان و کشتى نجات او تکیه شده است.(۵)
نوح ، اسطوره اى از صبر، شکر و مقاومت بود و گفته اند: نخستین کسى است که براى هدایت انسان ها علاوه بر منطق وحى از منطق استدلال و عقل نیز کمک گرفت، (همان گونه که در آیات این سوره به خوبى منعکس است) و به همین دلیل، حق بزرگى بر همه خداپرستان جهان دارد.
شرح حال نوح(علیه السلام) را با حدیثى از امام باقر(علیه السلام) پایان مى دهیم:
فرمود: نوح هنگام غروب و صبح، این دعا و نیایش را مى خواند:
🌷 أمْسَیتُ أَشْهَدُ أَنَّهُ ما أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَة فِى دِیْن أَوْ دُنْیا فَاِنَّها مِنَ اللّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، لَهُ الْحَمْدُ بِها عَلَىَّ وَ الشُّکْرُ کَثِیْراً، فَأَنْزَلَ اللّهُ: اِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً فَهذا کانَ شُکْرَهُ:
شام کردم در حالى که گواهى مى دهم هر نعمتى در دین و دنیا دارم از خداوند یگانه اى است که شریک ندارد، بر من است که او را بر این نعمت ها ستایش کنم و بسیار شکر گویم.
به همین جهت خداوند در قرآن نازل فرموده که او بنده شکرگزارى بود و شکر نوح چنین بود .(۶)
۲ ـ در جمله رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً: پروردگارا مرا ببخش، پدر و مادرم را و هر مؤمنى در خانه من وارد شود .
در معنى بیت گفتگو است، و روى هم رفته چهار معنى براى آن ذکر شده: بعضى آن را به معنى خانه شخصى، بعضى مسجد، بعضى کشتى نوح، و بعضى آئین و شریعت او دانسته اند.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: منظور از بیت در اینجا ولایت است، هر کس وارد ولایت گردد در خانه انبیا وارد شده است (مَنْ دَخَلَ فِی الْوَلایَةِ دَخَلَ فِی بَیْتِ الأَنْبِیَاءِ(علیهم السلام)).(۷)
خداوندا! به ما توفیق مرحمت کن که از طریق پذیرش ولایت ائمه اهلبیت(علیهم السلام) در بیت انبیاء وارد شویم!
پروردگارا! به ما چنان استقامتى مرحمت کن که همچون پیامبران بزرگى مانند نوح، در راه دعوت به آئینت خسته نشویم، و هرگز از پاى ننشینیم!
بارالها! در آن هنگام که طوفان خشم و غضبت فرا مى رسد، ما را با کشتى نجات لطف و رحمتت رهائى ببخش!
آمِیْنَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ
🔹پایان سوره نوح(۸)
📚۱ ـ بعضى گفته اند: در اصل دَیوار (بر وزن حیوان) بوده، سپس واو تبدیل به یاء شده و در آن ادغام گشته، و دیّار گشته است ( البیان فى غرائب القرآن ، جلد ۲، صفحه ۴۶۵، و تفسیر فخر رازى ، ذیل آیات مورد بحث).
۲ ـ هود، آیه ۳۶.
۳ ـ به این معنى در روایات متعددى نیز اشاره شده است (به تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۸ مراجعه شود).
۴ ـ تَبار به معنى هلاکت است و به معنى زیان و خسارت نیز تفسیر شده است.
۵ ـ اعلام القرآن ، فرهنگ قصص قرآن ، دائرة المعارف دهخدا ماده نوح و بحار الانوار ، جلد ۱۱.
۶ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۱، صفحه ۲۹۱، حدیث ۳.
۷ ـ نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۹.
۸ ـ پایان تصحیح: ۷ / ۲ / ۱۳۸۳.
🔹پایان تفسیر سوره نوح
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۳-(شقشقيه) ۱ 🔹شكوه از ابا بكر و غصب خلافت آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر
✨
✅ ترجمه و شرح خطبه 3 نهج البلاغه (شقشقیه)؛ بخش اول: خلافت ابوبکر
( مکارم شیرازی )
اين خطبه معروف به شقشقيّه است و مشتمل بر شكايت در امر خلافت و سپس ترجيح دادن شكيبايى در برابر آن و آن گاه بيعت مردم با او مى باشد.
🔹خطبه در يك نگاه:
اين خطبه از مهمترين خطبه هاى نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بى پرده شرح مى دهد براى گروهى جنجال برانگيز شده است. نكته هايى در اين خطبه وجود دارد كه در هيچ يك از خطبه هاى نهج البلاغه نيست و در عين كوتاهى، يك دوره تاريخ اسلام مربوط به عصر خلفاى نخستين در آن خلاصه شده است. تحليلهاى دقيق و جالبى دارد كه براى صاحب نظران، بسيار قابل مطالعه است و نكاتى در آن ديده مى شود كه در هيچ جاى ديگر ديده نخواهد شد.
قبل از ورود در شرح و تفسير اين خطبه اشاره به چند نكته لازم به نظر مى رسد:
1- نام خطبه: نام اين خطبه از جمله آخر آن گرفته شده است كه امام (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تلك شقشقة هدرت ثمّ قرّت» كه معادل آن در فارسى چنين است: «اين شعله آتشى بود كه از دل زبانه كشيد و فرو نشست» و به اين ترتيب درخواست «ابن عباس» را براى ادامه سخن رد كرد، چون حال و هوايى كه امام (ع) را براى بيان آن سخنان آتشين و حسّاس آماده كرده بود تغيير يافت، زيرا كسى از ميان جمعيّت برخاست و نامه اى به دست حضرت داد و فكر امام (ع) را به مسائل ديگرى متوجّه ساخت.
2- زمان صدور: در مورد زمان صدور اين خطبه در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست، بعضى مانند «محقق خويى» معتقدند: از محتواى خطبه و همچنين اسناد و طرق آن استفاده مى شود كه اين سخنان را در اواخر عمر شريفش بعد از ماجراى جنگ «جمل و صفّين و نهروان» و پيكار با «ناكثين و قاسطين و مارقين» ايراد فرموده و انصافا محتواى خطبه نيز اين نظر را تأييد مى كند.
3- مكان ايراد خطبه: جمعى از شارحان نهج البلاغه از ذكر مكان صدور خطبه خاموشند ولى بعضى معتقدند كه امام (ع) آن را بر فراز منبر «مسجد كوفه» ايراد فرموده و «ابن عباس» مى گويد:
«امام (ع) آن را در «رحبه» ايراد فرمود و اين در موقعى بود كه سخن از مسأله خلافت به ميان آمد، طوفانى در قلب مبارك امام (ع) برخاست و اين سخنان را ايراد فرمود».
4- سند خطبه: در مورد سند خطبه نيز گفتگوست. بعضى گفته اند: اين خطبه از خطبه هاى متواتر است و بعضى به عكس، گفته اند اين خطبه از على (ع) نيست و او هرگز از مسأله خلافت شكايت نكرده، بلكه ساخته و پرداخته «سيّد رضى» مى باشد.
شارح معروف، «ابن ميثم بحرانى» مى گويد: اين دو ادعا هر دو باطل و در طريق افراط و تفريط است. سند خطبه به حدّ تواتر نرسيده و از طرفى اين ادعا كه از سخنان «سيّد رضى» است نيز بى پايه است (و حق اين است كه از على (ع) صادر شده است). اشكال تراشى در سند اين خطبه، به خاطر اين نيست كه ضعف و فتورى در آن راه دارد و يا با ساير خطبه هاى نهج البلاغه از نظر ارزش متفاوت مى باشد، بلكه به عكس، چنان كه خواهد آمد اين خطبه داراى اسناد متعدّدى است كه در بعضى از خطبه هاى بعضى نهج البلاغه اين همه اسناد وجود ندارد.
تنها چيزى كه سبب اشكال تراشى در باره خطبه شده است اين است كه با پيشداوريها و ذهنيّت گروهى از افراد سازگار نيست. آنها به جاى اين كه پيشداورى و ذهنيّت خود را با آن اصلاح كنند، به فكر مخدوش كردن اسناد خطبه افتاده اند تا مبادا به ذهنيّت آنها لطمه اى وارد شود.
به هر حال از جمله اسنادى كه غير از نهج البلاغه براى اين خطبه ذكر شده، اسناد زير است:
الف- «ابن جوزى» در كتاب «تذكرة الخواص» مى گويد: اين خطبه را امام (ع) در پاسخ كسى ايراد فرمود كه هنگامى كه امام (ع) به منبر رفته بود از آن حضرت پرسيد: «ما الّذى ابطا بك الى الآن، چه چيز سبب شد كه تا اين زمان زمام خلافت را به دست نگيرى»؟
اين سخن نشان مى دهد كه «ابن جوزى» طريق ديگرى براى اين خطبه در اختيار داشته است، زيرا سؤال اين جوان در نهج البلاغه مطرح نيست حتما «ابن جوزى» از طريق ديگرى گرفته است.
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه