eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حبه نور✨ وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ و پروردگارت را از روى فروتنی و بیم، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام یاد كن و از غافلان مباش. -آیه ۲۰۵ 🍃🌹
🔻 ▪️در حقیقت از شب قدر، انسان مؤمن روزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار، سال نویی را آغاز می‌کند. در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او از سوی کاتبان الهی نوشته می‌شود. انسان وارد یک سال نو، مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی نو و در واقع یک حیات نو و ولادت نو می‌شود. در راهی به حرکت در می‌آید، با ذخیره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی تقوا این راه را طی می‌کند، در اثنای این راه هم مقاطع گوناگون برای تجدید خاطره و یادآوری مجدد برای او قرار داده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و روز عید فطر یکی از این مقاطع میان راه است. این روز را باید مغتنم شمرد. ۱۳۸۸/۶/۲۹ مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... بقاى این اعمال و ابدیت آنها از یک سو سبب مى شود که در رستاخیز،
✨ ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۳۱ شأن نزول: درباره آیات فوق، دو شأن نزول در تفسیر مجمع البیان و المنار ، آمده است: نخست این که جمعى در حضور پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ادعاى محبت پروردگار کردند، در حالى که عمل به برنامه هاى الهى در آنها کمتر دیده مى شد، آیات فوق نازل گردید و به آنها پاسخ گفت.(۱) دیگر این که: جمعى از مسیحیان نجران در مدینه به حضور پیامبر (صلى الله علیه وآله)آمدند و ضمن سخنان خود، اظهار داشتند ما اگر مسیح(علیه السلام) را فوق العاده احترام مى گذاریم، به خاطر محبتى است که به خدا داریم، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(۲) تفسیر: 💥محبت واقعى این است! همان گونه که در شأن نزول خواندیم گروهى بودند: که دم از دوستى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) یا سایر انبیاء مى زدند، آیات فوق، مفهوم دوستى واقعى را تبیین مى کند و فرق آن را با محبت کاذب و دروغین، روشن مى سازد. نخست مى فرماید: بگو: اگر خدا را دوست مى دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد که خدا آمرزنده مهربان است ✨ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ). یعنى محبت، تنها یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن، در عمل انسان منعکس باشد. کسى که مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانه اش این است که از پیامبر و فرستاده او پیروى کند. در حقیقت این، یک اثر طبیعى محبت است که انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند، البته ممکن است، محبت هاى ضعیفى یافت شود که شعاع آن، از قلب به بیرون نیفتد، اما این گونه محبت ها به قدرى ناچیز است که نمى توان نام محبت بر آن گذاشت. یک محبت اساسى، حتماً آثار عملى دارد، حتماً دارنده آن را با محبوب پیوند مى دهد، و در مسیر خواست هاى او به تلاش پرثمر وامى دارد. دلیل این موضوع روشن است; زیرا عشق و علاقه انسان به چیزى حتماً به خاطر این است که: کمالى در آن یافته است، هرگز انسان به موجودى که هیچ نقطه قوتى در آن نیست، عشق نمىورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که: او منبع و سرچشمه اصلى هر نوع کمال است، مسلماً چنین وجودى، تمام برنامه ها و دستورهایش نیز کامل است، با این حال چگونه ممکن است انسانى که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه ها، سرباز زند، و اگر سرباز زد، آیا نشانه عدم واقعیت عشق و محبت او نیست؟ این آیه، نه تنها به مسیحیان نجران، یا مدعیان محبت پروردگار در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) پاسخ مى گوید، بلکه یک اصل کلى در منطق اسلام براى همه اعصار و قرون است، آنها که شب و روز دم از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان مى زنند اما در عمل، کمترین شباهتى به آنها ندارند، مدعیان دروغینى بیش نیستند. آنها که سر تا پا آلوده گناه اند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر (صلى الله علیه وآله)، امیر مؤمنان(علیه السلام) و پیشوایان بزرگ مى دانند، و یا عقیده دارند ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطى با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلى بیگانه اند. در کتاب معانى الاخبار از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: ما أَحَبَّ اللّهَ مَنْ عَصاه: کسى که گناه مى کند، خدا را دوست نمى دارد . سپس این شعر معروف را قرائت فرمود: تَعْصِی الإِلهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ * هذا لَعَمْرُکَ فِی الْفِعالِ بَدِیعُ لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاً لاَ َطَعْتَهُ * إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیْعٌ: معصیت پروردگار مى کنى، با این حال اظهار محبت او مى نمایى ـ به جانم سوگند، این کار عجیبى است! اگر محبت تو صادقانه بود، اطاعت فرمان او مى کردى ـ زیرا کسى که دیگرى را دوست مى دارد، از فرمان او پیروى مى کند .(۳) قرآن در جمله یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ مى گوید: اگر محبت خدا داشتید و اثرات آن در عمل و زندگى شما آشکار شد، خداوند هم شما را دوست مى دارد و به دنبال این دوستى، اثراتش در مناسبات او با شما آشکار مى گردد، گناهانتان را مى بخشد و شما را مشمول رحمتش مى کند. دلیل دوستى متقابل خداوند نیز روشن است; زیرا او وجودى است از هر نظر کامل و بى پایان و به هر موجودى که در مسیر تکامل گام بر دارد بر اثر سنخیت، پیوند محبت خواهد داشت. از این آیه، ضمناً روشن مى شود: محبت یک طرفه، نمى تواند وجود داشته باشد; زیرا هر محبتى دارنده آن را دعوت مى کند که عملاً در راه خواسته هاى واقعى محبوب گام بردارد، و در چنین حالى به طور قطع، محبوب نیز به او علاقه پیدا مى کند. 🌱ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ در روايتى ديگر از «نافع» نقل شده که «صبيغ عراقى» پيوسته سؤالاتى درباره
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ ... جالب توجّه اين که در هيچ يک از روايات ندارد که او سمپاشى درباره يکى از آيات قرآن کرده باشد; بلکه گاه سؤال از متشابهات و گاه از حروف قرآن و گاه از آياتى مثل «والذّاريات ذَرواً» مى نمود. اين جريان ظاهراً منحصر به «صبيغ» نبود. «عبدالرحمن بن يزيد» نقل مى کند که مردى از عمر درباره آيه «وَ فاکِهَة وَ اَبّا» سؤال کرد. هنگامى که مشاهده کرد مردم در اين باره صحبت مى کنند تازيانه را برداشت و به آنان حمله کرد.(27) 2ـ در حديث ديگرى مى خوانيم مردى از او سؤال کرد و گفت منظور از آيه «وَالجَوارِ الْکُنَّس» چيست؟ «عمر» با چوبدستى خود در عمامه او فرو کرد و به روى زمين انداخت و گفت آيا تو «حرورى» هستى (حرورى به کسانى گفته مى شد که از اسلام خارج شده بودند!) سپس گفت: قسم به کسى که جان «عمر» به دست اوست اگر تو را سر تراشيده مى يافتم آن قدر تو را مى زدم که اين فکر از سرت بيرون برود!(28) (به نظر مى رسد سر تراشيدن از شعار اين گروه از خوارج بوده است که ريشه هاى آنها حتّى به دوران قبل از اميرمؤمنان على(عليه السلام) باز مى گردد).(29) آيا به راستى هرکس سؤالى از قرآن کند بايد او را زير شلاق و چوب انداخت بى آن که يک کلمه در پاسخ سؤال او گفته شود! و به فرض که بعضى از افراد بى دين و منافق براى مشوّش ساختن افکار مردم سؤالاتى درباره قرآن مى کردند، وظيفه خليفه در برابر آنها اين بود که با چوب و شلاق پاسخ بگويد يا نخست بايد از نظر علمى و منطقى توجيه شوند و اگر نپذيرفتند آنها را تنبيه کند؟ آيا اين به خاطر آن بوده که خليفه پاسخ اين سؤالات را نمى دانسته و عصبانى مى شده، يا دليل ديگرى داشت و حتّى افراد مشکوک را مورد هتک و توهين قرار مى داده و عمامه آنها را به زمين مى افکنده است! 3ـ «ابن ابى الحديد» در شرح نهج البلاغه خود نقل مى کند که گفته مى شد: «دُرَّةُ عُمَرَ اَهْيَبُ مِنْ سَيْفِ الْحَجّاج; تازيانه عمر وحشتناکتر از شمشير حجاج بود!» سپس مى گويد: در حديث صحيح آمده که زنانى نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بودند و سر و صداى زيادى کردند، «عمر» آمد، همگى از ترس او فرار کردند، به آنها گفت اى دشمنان خويشتن! آيا از من مى ترسيد و از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نمى ترسيد؟ گفتند: آرى «اَنْتَ اَغْلَظُ وَ اَفَظُّ; تو خشن تر و درشتگوترى»!(30) 4ـ در همان کتاب آمده است نخستين کسى را که «عمر» با تازيانه زد، «امّ فروه» خواهر ابوبکر بود هنگامى که ابوبکر از دنيا رفت، زنان بر او نوحه گرى مى کردند، خواهرش «ام فروه» نيز در ميان آنها بود; عمر کراراً آنها را نهى کرد، آنها باز تکرار کردند، «عمر» «امّ فروه» را از ميان آنها خارج ساخت و با تازيانه زد; همه زنان ترسيدند و متفرق شدند.(31) 2ـ اشتباهات و عذر خواهيها! 1ـ در «سنن بيهقى» که جامعترين کتاب حديث، از اهل سنّت است، در حديثى از «شعبى» نقل مى کند که يک روز عمر خطبه اى براى مردم خواند، حمد و ثناى الهى به جاى آورده، سپس گفت: «آگاه باشيد مهر زنان را سنگين نکنيد چرا که اگر به من خبر رسد کسى بيش از آنچه پيامبر مهر کرده (مهر زنان خودش قرار داده) مهر کند من اضافه بر آن را در بيت المال قرار مى دهم!» سپس از منبر پايين آمد، زنى از قريش نزد او آمد و گفت: اى اميرمؤمنان! آيا پيروى از کتاب الهى (قرآن) سزاوارتر است يا از سخن تو؟ عمر گفت: کتاب الله تعالى، منظورت چيست؟ گفت: تو الآن مردم را از گران کردن مهر زنان نهى کردى در حالى که خداوند مى فرمايد: «وَ آتَيْتُمْ اِحْديهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَاْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً; هرگاه مال فراوانى (به عنوان مهر) به يکى از آنها پرداخته ايد چيزى از آن را پس نگيريد».(32) عمر گفت: «کُلّ اَحَد اَفْقَهُ مِنْ عُمَرَ; همه از عمر فقيه ترند!» اين جمله را دو يا سه مرتبه تکرار کرد، سپس به منبر بازگشت و گفت اى مردم! من شما را از زيادى مهريه سنگين زنان نهى کردم، آگاه باشيد هرکس آزاد است در مال خود هر چه مى خواهد انجام دهد».(33) اين حديث در بسيارى از کتب ديگر با تفاوتهاى مختصرى نقل شده است.(34) 🌱ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۳- و من خطبة له ( عليه السلام )\r> يحذر من فتنة الدنيا < أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَي بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْءِ الظِّلِّ بَيْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّي قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّي نَقَصَ . 🌴🌴 📕نهج البلاغه/خطبه۶۳ 🍂نكوهش دنيا 🌿روش برخورد با دنيا 🔹آگاه باشيد! دنيا خانه اي است كه كسي ايمني ندارد مگر در آن به جمع آوري توشه آخرت پردازد، و از كارهاي دنيايي كسي نجات نمي يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش مي شوند، پس هر چيزي از دنيا را براي دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مي رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنيا براي آخرت تهيه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند، دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اي است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مي گردد، و هنوز فزوني نيافته كاهش مي يابد. 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح_صوتی_خطبه_۶۳.mp3
9.98M
✅شرح خطبه ۶۳ 🔹نکوهش دنیا 🍃 روش برخورد با دنیا /بنیاد‌مجازی‌نهج‌البلاغه 🌺🌿