eitaa logo
نامیرا
35 دنبال‌کننده
65 عکس
12 ویدیو
3 فایل
با نوشتن نامیرا می‌شوی ادمین @Rahmani
مشاهده در ایتا
دانلود
من و شما ترکیدن حباب کسب و کارهای اینترنتی در اوایل سال‌های ۲۰۰۰ ثروت خانوارها را بیش از شش و دو دهم تریلیون دلار کاهش داد نمی توان گفت حباب‌های مالی تا چه اندازه ویرانگر هستند و زندگی ها را نابود میکند. چرا چنین اتفاقاتی رخ می دهد؟ و چرا باز هم تکرار می شود؟ چرا از آنها عبرت نمی گیریم؟ پاسخ معمول این است که مردم حریص شده‌اند و طمع پای ثابت طبیعت انسان است اما همانطور که پیشتر گفتیم هیچکس احمق نیست. دلیل آن که این حباب ها عبرت آموزی نیستند آن است که نمی‌توان مانند سرطان با استفاده از نمونه برداری آن را تشخیص داد تا به هوش باشیم شاید هیچگاه نتوانیم توضیحی برای ایجاد حباب ها بیابیم اما بگذارید دلیلی برایتان بیاورم که هم اغلب نادیده گرفته می‌شود و هم شخصا در مورد شما صدق می‌کند سرمایه‌گذاران اغلب از روی سادگی از سرمایه گذاران دیگری که هدف متعالی دارند الگو می گیرند. تصوری در حوزه مالی وجود دارد که بی ضرر به نظر می رسد اما آسیب های فراوانی داشته است آن هم پنداشت و باوری است که می گوید : دارایی‌ها در جهانی که هر یک از سرمایه گذاران هدف و افق زمانی متفاوتی دارند فقط یک قیمت منطقی دارد به عنوان مثال مردم سهام یاهو را در سال ۱۹۹۹ می بینند و می گویند «احمقانه است سودی هزاران برابر! ارزش‌گذاری سهام منطقی به نظر نمی رسد» اما بسیاری از سرمایه‌گذارانی که در سال ۱۹۹۹ صاحب سهام یاهو بودند آنقدر افق‌های زمانی کوتاه مدتی داشتند که هر قیمتی را برای سهام آن می پرداختند دلالان روزانه سهام برایشان فرقی نداشت هر سهام یاهو ۵ دلار باشد یا ۵۰۰دلار زیرا تا زمانی که رشد سهام دوام داشت آنها به آنچه می خواستند می رسیدند و سال‌ها نیز به همین منوال بود. حباب زمانی شکل میگیرد که سود های کوتاه مدت سرمایه گذاران را از بازارهای بلندمدت به بازارهای کوتاه‌مدت بکشاند این فرآیند از درون رشد می کند دلالان به افزایش سودهای کوتاه مدت دامن می زنند و دلالان بیشتری به سوی آن جذب می شوند حباب ها ارتباط چندانی با افزایش ارزش سهام ندارند بلکه صرفاً نشان می‌دهند که با ورود سرمایه گذاران بیشتری به این حوزه افق زمانی نیز کاهش می یابد به طور مثال در سال ۱۹۹۹ هر سهم برابر با ۶۰ دلار بود ارزش شرکت با توجه به قیمت سهام در آن زمان برابر با ۶۰۰ میلیارد دلار برآورد می‌شد که قیمتی سرسام آور و نامعقول بود به عقیده خبرگان بازار ارزش شرکت این مقدار نبود اما دلالان روزانه از آن لذت می بردند و اگر شما جزو آن دسته از سرمایه گذاران بلندمدت بودید هر سهم را کمتر از ۶۰ دلار نمی‌توانستید بخرید چرا که افراد بسیاری برای خرید سهام صف کشیده بودند بنابراین ممکن بود نگاهی به دور و برتان بیاندازید و بگویید «شاید دیگران چیزی می دانند که من از آن بیخبرم» و شاید شما هم به آنها می پیوست و کلی هم به خاطر آن احساس زرنگی می کردید. اما آنچه درک نمی کردید تفاوت نوع بازی سهامدارانی بود که قیمت سهام را به وجود آورده بودند ۶۰ دلار برای این دسته از افراد قیمت معمولی بود چون قصد داشتند پیش از پایان روز که قیمت سهام بالاتر می رود آن را بفروشند اما این قیمت برای شما قصد نگهداری بلند مدت سهام را داشتید فاجعه بود این دو نوع سهامدار از وجود هم بیخبرند اما در یک زمین بازی می کنند. نکته ای در این میان هست و آن هم اینکه وقتی پای پول درمیان است مهمترین چیست آن است که افق زمانی خودتان را بدانید و خود را درگیر بازی کسانی نکنید که هدفی متمایز از شما دارند. از خود بپرسید امروز برای سهام گوگل چقدر باید پرداخت کنید؟ پاسخ به این بستگی دارد که شما چه کسی هستید آیا افق زمانی ۳۰ ساله دارید؟ یا می خواهید آن را ظرف ۱۰ سال نقد کنید؟ یا یک معامله گر روزانه هستید؟ 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
افسون بدبینی برای بسیاری از انسانها خوشبینی بهترین گزینه ممکن است زیرا برای بسیاری از مردم ، اوضاع جهان رو به بهبود است اما در قلب ما بدبینی جایگاهی خاص دارد بدبینی نه تنها از خوش‌بینی شایع تر است بلکه زیرکانه‌تر هم به نظر می‌رسد. بدبینی جذابیت بیشتری دارد و توجه بیشتری را هم دریافت می کند در حالی که خوش بینی را بی توجهی و غفلت از خطرات می‌دانند. خوش‌بینان حقیقی باور ندارند که همه چیز عالی خواهد بود خوش بینی باوری است که می گوید حتی اگر ناکامی‌هایی را در این مسیر تجربه کردید در نهایت اوضاع به سود شما خواهد بود. به عنوان مثال ژاپن را در اواخر دهه ۱۹۴۰ در نظر بگیرید شکست در جنگ جهانی دوم کشور را از لحاظ اقتصادی ، صنعتی ، فرهنگی و اجتماعی به ویرانی کشانده بود زمستانی سخت در سال ۱۹۴۶ چنان قحطی‌ای به همراه داشت که میزان دریافت کالری هر فرد به کمتر از ۸۰۰ کالری در روز رسید حال تصور کنید استاد دانشگاهی مقاله ای در روزنامه رسمی می‌نوشت و چنین می‌گفت «آهای مردم غمتان نباشد در طول حیات ما اقتصادمان ۱۵ برابر بیشتر از زمان پیش از جنگ رشد خواهد کرد امید به زندگی ما دو برابر خواهد شد بازار سهام سودهای تولید خواهد کرد که کمتر کشوری در تاریخ به خود دیده است بیش از ۴۰ سال نرخ بیکاری از ۶ درصد فراتر نخواهد رفت در نوآوری در بخش الکترونیک و سیستم های مدیریت سازمانی سرآمد جهان خواهیم شد به زودی چنان ثروتمند خواهیم شد که برخی از باارزش‌‌ترین املاک در ایالات متحده از آن ما خواهد شد در ضمن آمریکایی ها نزدیکترین متحد ما خواهد بود و تلاش خواهند کرد که از ما سرمشق بگیرند» در این صورت احتمالاً فوراً با تمسخر روبرو می شد و او را به روانشناس معرفی میکردند البته این را در ذهن داشته باشیم که آنچه گفته شد واقعاً در نسل پس از جنگ ژاپن عملی شد. بدبینی و منفی نگری هوشمندانه تر و موجه تر به نظر می رسد بروید به یک نفر بگویید همه چیز روبرو خواهد شد و می‌بینید یا بی اعتنا از کنارتان رد می شود یا با تردید نگاه می کند اما اگر بگوییید خطری تهدیدش می‌کند ششدانگ حواسش به سخن شما خواهد بود. جذبه عقلانی بدبینی سابقه زیادی دارد در سال ۱۸۴۰ نوشت: «شاهد بودم که مردم کسی را خردمند می دانند که در اوج امیدواری همگان ناامیدی را فریاد می‌زند نه کسی را که در هنگامه حرمان و یأس دم از امید میزند» اکنون پرسش این است که چرا چنین است و این امر چگونه در اندیشه ما در مورد پول اثر می گذارد؟ بخشی از این امر غریزی است و گریزی از آن نیست می‌گوید :«این بیزاری ناهمسان نسبت به فقدان و خسران یک سپر تکاملی است ارگانیسم هایی که بیشتر حواسشان به تهدیدات است برای ماندگاری و تولید مثل شانس بیشتری دارند از ارگانیسم هایی که به دنبال فرصت هستند» اما چند مورد دیگر وجود دارد که بدبینی مالی را آسانتر ، رایج تر و قانع‌کننده تر از خوش بینی می نماید، نخستین مسئله آن است که پول را در همه جا می‌توان یافت پس اگر اتفاق بدی بیفتد بر همگان اثر می گذارد و توجه همه را به خود جلب می کند. حتی اگر صاحب سهامی هم نباشید این چیزها توجه شما را به خود جلب خواهد کرد در زمان رکود بزرگ اقتصادی در سال ۱۹۲۹ تنها دو ونیم درصد از آمریکایی ها سهام بودند اما بخش اعظم آمریکایی‌ها و حتی جهان شاهد سقوط بازار بودند و وکیل و کشاورز و مکانیک همه نگران آینده مبهم خود بودند. دو مقوله وجود دارد که چه به آن توجه نشان دهید چه ندهید بر زندگی شما اثر می گذارد پول و سلامتی. مسائل مربوط به سلامتی بیشتر فردی است اما مسائل مربوط به پول بیشتر ساختاری است در ساختاری پیوسته و مرتبط که تصمیمات یک فرد می‌تواند بر روی همه اثر بگذارد می‌توان درک کرد که چرا ریسک های مالی چنان توجه همه را به خود معطوف می‌کند که کمتر مقوله‌ای به گرد آن می رسد. مسئله بعدی ارزیابی افراد بدبین از شرایط بدون توجه به شیوه تغییر و سازگاری بازار است فعال محیط زیست در سال ۲۰۰۸ نوشت: «چین تا سال ۲۰۳۰ روزانه به ۹۸ میلیون بشکه نفت نیاز خواهد داشت تولید جهان در حال حاضر ۸۵ میلیون بشکه در روز است و شاید هیچگاه از این حد فراتر نرومد با ذخایر نفت جهان خداحافظی کنید» حق با اوست در چنین شرایطی ذخایر نفت جهان به پایان می‌رسید اما بازارهای این گونه عمل نمیکنند قانونی در اقتصاد وجود دارد که می‌گوید شرایط بسیار بد و بسیار خوب مدت زیادی پایدار نمی مانند زیرا عرضه و تقاضا به روش های پیش بینی ناپذیر خود را سازگار می کنند. در نگاه بدبینانه کهرویه مصرفی نفر را در سال ۲۰۰۰ ارزیابی می کرد مسلمان اوضاع خوب به نظر نمی‌رسید اما در نگاه واقع گرا که احتیاج را مادر اختراع میداند اوضاع آن قدرها هم ترسناک نبود.
سومین موضوع آن است که پیشرفت بسیار آهسته تر از آن اتفاق می افتد که مورد توجه قرار گیرد اما سرعت ناکامی‌ها آنچنان بالاست که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. تا دلتان بخواهد می توان تراژدی‌های یک شبه و ناگهانی پیدا کرد اما معجزه‌ای که یک شبه افتاده باشد به ندرت پیدا میشود در روز پنجم ژانویه ۱۸۸۹ رویای دیرینه پرواز آدمی را رد کرد و در مقابلش ایستاد به گفته این روزنامه هواپیماها ناممکن به نظر می رسیدند. سالها گذشت تا مردم متوجه شدند برادران رایت چه می کنند مردم به قدری پرواز را محال می دانستند که وقتی برادران رایت در سال ۱۹۰۵ بر فراز به پرواز درآمدند آن را حقه‌ای بی اهمیت دانستن دچیزی شبیه کسانی که امروزه تله پاتی را رد می کنند چند سال طول کشید تا جهان بیدار شد و دریافت که پرواز انسان محقق شده است. اکنون آن آگاهی و بیداری کند و چندین ساله تا رسیدن به خوش بینی در مورد هواپیما را با سرعت واکنش و توجه مردم به عوامل بدبینی مانند ورشکستگی یک شرکت یا جنگی بزرگ یا سقوط هواپیما مقایسه کنید. رشد همواره کند و زمان‌بر است ایرانی با یک ناکامی هم رخ می دهد که می تواند در کسری از ثانیه اتفاق بیفتد و از دست رفتن اطمینان لحظه‌ای بیش طول نمی کشد. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
آنگاه که همه چیز را باور خواهید کرد اندیشیدن درباره رشد اقتصادی کسب و کارها سرمایه گذاری ها و مشاغل، امور عینی و ملموس را به ذهن ما متبادر می سازند چقدر داریم و چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟ اما داستان ها قدرتمندترین نیرو در اقتصادند مانند سوختی عمل می‌کنند که به بخشهای ملموس اقتصاد اجازه فعالیت می دهند یا ترمزی که ما را عقب نگه می دارند و نمی گذارند توانایی‌های ما شکوفا شود در سطح شخصی هنگام مدیریت پول خود دو مقوله را باید درباره جهانی داستان محور به خاطر داشته باشید ۱. هرچه بیشتر مایل باشید چیزی حقیقت داشته باشد بیشتر احتمال دارد داستانی را باور کنید که بر آن صحه می گذارد ۲. هرکس دیدگاهی ناقص نسبت به جهان دارد اما برای پر کردن این شکاف روایتی کامل می سازیم 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
فیش های کتاب موضوع کتاب : جستارهایی درباره بهتر انجام دادن کارها نویسنده:
روش برای به حداکثر رساندن تا سال ۱۹۱۸ جزو ثروتمندان جهان بود او رئیس شرکت فولاد بتهلم بود که آن زمان بزرگترین سازنده کشتی دنیا و دومین غول تولید کننده فولاد آمریکا محسوب می شد نامدار یک بار او را استاد سخت کوشی نامید شواب در سال ۱۹۱۸ به دنبال راهی برای افزایش کارایی تیمش و کشف راه های بهتر برای انجام کارها بود که روزی تصمیم گرفت جلسه‌ای را با مشاوره بهره وری بسیار محترمی به نام آقای آی وی لی ترتیب دهد لی تاجری خودساخته و بیشتر شخصیتی پیشگام در حوزه روابط عمومی شناخته می‌شد شواب، لی را به دفترش آورد و گفت «یه راهی بهم نشون بده که بتونم کارهای بیشتری انجام بدم» لی در جواب گفت: بزار با هر کدام از مدیر های شما یک ربع حرف بزنم جواب پرسید چقدر برام هزینه داره؟ لی گفت هیچی مگه اینکه جواب بده سه ماه دیگه میتونی یه چک برام بکشی به هر مبلغی که فکر می کنی ارزشش رو داره لی در ۱۵ دقیقه ای که با هر یک از مدیران اجرایی داشت برنامه ساده روزانه خود را برای به حداکثر رساندن بهره‌وری شرح داد ۱ در پایان هر روز کاری شش فعالیت مهم فردا را یادداشت کنید بیشتر از ۶ تا ننویسید آن ۶ کار را بر حسب اولویت واقعی مرتب کنید ۲ با آمدن فردا اولین فعالیت لیست تمرکز کنید آنقدر کار کنید که این فعالیت تمام شود تا این فعالیت را تمام نکرده اید فعالیت بعدی را شروع نکنید ۳ همین روال را برای بقیه فعالیت ها تکرار کنید در پایان روز فعالیت های ناتمام را به لیست جدید روز بعد منتقل کنید ۴ این فرایند را هر روز تکرار کنید بعد از سه ماه شواب، لی را به دفترش دعوت کرد و برای او چکی به مبلغ ۲۵ هزار دلار کشید چیزی معادل ۴۰۰ هزار دلار در سال ۲۰۱۵ 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
تکنیک بهره وری لی مفاهیم زیادی در خود جای داده است آنچه باعث اثربخشی این روش شده به شرح ذیل است؛ آسان است راحت می‌توانید به کار ببندید اولین انتقاد از چین روشهایی سادگی بیش از حد آنهاست این روش ها بسیاری از پیچیدگی ها و فراز و نشیب های زندگی را لحاظ نمی کنند چه میشود اگر خارج از برنامه اتفاق بیفتد؟ بله کارهای اورژانسی وقفه‌های پیش بینی نشده پیش می آیند تا جایی که می‌توانید آن‌ها را نادیده بگیرید به موارد واقعاً ضروری رسیدگی کنید و در اولین فرصت مجدد به فهرست فعالیت های اولویت بندی شده برگردید برای هدایت رفتارهای پیچیده از قوانین ساده استفاده کنید وادارتان می کند تصمیم های سخت بگیرید به نظرم جادوی خاصی در عدد ۶ وجود ندارد می شود تعداد فعالیت ها مثلاً ۵ تا باشد با این حال فکر می‌کنم در این محدود کردن رازی نهفته است دریافته‌ام بهترین کاری که در مواجهه با انبوهی از فعالیت های مختلف میشود انجام داد این است که فعالیتهای نالازم را مثل شاخه های اضافه درخت هرس کنید اساساً اگر به چیزی متعهد نباشید همه چیز مایه حواس پرتی شما خواهد بود سختی شروع را از بین میبرد بزرگترین مانع به سرانجام رساندن عمدی فعالیت ها شروع کردن آنها است روش لی کمک می کند از شب قبل به اولین فعالیت فردا فکر کنید این راهبرد به شخصه برای من فایده بسیاری داشته است برای نوشتن کتابها و مقالات هر روز چند ساعت با خودم کلنجار میرفتم که بدانم امروز باید درباره چه چیزی بنویسم ولی الان اگر شبها به کار فردا فکر کنم صبح روز بعد بدون معطلی شروع می کنم به نوشتن ساده است ولی کار می کند اساساً وقتی در آغاز راه هستید شروع کردن به اندازه به موفقیت رسیدن اهمیت دارد وادارتان میکند در هر لحظه فقط یک کار انجام دهید دنیای مدرن عاشق چند وظیفه‌گی است این اصطلاح خوش خط و خال مشغولیت را مترادف برتری می داند ولی حقیقت خلاف آن است کاهش تعداد اولویت ها سبب عملکرد بهتر میشود با مطالعه سبک زندگی قهرمانان ورزشی بازیگران معروف دانشمندان بنام معلمان سرآمد و مدیران اجرایی مطرح خواهید فهمید که همه آنها خصوصیتی مشترک دارند؛ «تمرکز». دلیلش ساده است با تقسیم پیاپی انرژی بین ۱۰ کار نمی توانید یک فعالیت را به بهترین نحو انجام دهید لازمه تسلط، تمرکز و استمرار است. مخلص کلام، مهمترین فعالیت هر روز را در ابتدای آن روز انجام دهید این تنها شیوه بهره‌وری است که به آن نیاز دارید 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
محدودیت خوب است وقتی خودتان را محدود می کنید راحت تر می توانید کارهای تان را انجام دهید این محدودیت ها خصوصاً وقتی مجبور می شوید از کارهای کوچک شروع کنید عالی عمل می کنند ۱. اگر می خواهید ورزش کنید خودتان را محدود کنید بیش از ۵ دقیقه ورزش نکنید بعد از ۵ دقیقه ورزش را متوقف کنید، یکی از خواننده های مقالات وبسایت میگفت که با همین راهبرد توانسته است شش هفته اول تمرینات ورزشی خود را به راحتی پشت سر بگذارد و به تدریج این زمان را افزایش دهد و در نهایت توانست ۴۵ کیلو وزن کم کند ۲. اگر میخواهید خلاق تر شوید از محدودیت ها برای برانگیختن خلاقیت خود استفاده کنید مثلا می توانید کتابی را فقط با ۵۰ کلمه بنویسید این راهبرد را برای نوشتن رمان به کار برد ۳. اگر می خواهید بیشتر سبزی بخورید هفته آینده خود را به خوردن فقط یک نوع سبزی محدود کنید با محدود کردن تعداد انتخاب ها امکان آن که واقعاً چیز سالمی بخورید بیشتر از زمانی است که خودتان را در جزئیات رژیم غذایی بی نقص و کامل غرق می کنید ما اغلب فکر میکنیم نیازمان جاده‌ای خالی و این آزادی است که بتوانیم به هر سو می خواهیم حرکت کنیم ولی گاهی تنها چیزی که لازم است تونلی است که ما را به حرکت در مسیر مشخص محدود کند. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
وقتی هدفی داشته باشید خواه راه اندازی کسب و کار باشد خواه داشتن رژیم غذایی سالم یا سفر به دور دنیا یافتن کسی که قبلاً به آن هدف دست یافته باشد و مهندسی معکوس راهبرد او کار ساده ای است این کار گاهی بسیار مفید است استفاده از تجارب افراد موفق راهی عالی برای تسریع فرایند یادگیری شما است به همین اندازه نیز مهم است که بدانید سیستم ها عادت ها و راهبردهای امروز افراد موفق احتمالاً همان‌هایی نیست که در شروع مسیرشان از آن استفاده کرده‌اند چیزی که امروز برای آنها بهینه است لزوماً همان چیزی نیست که شما هم برای شروع به آن نیاز دارید بین این دو تفاوت وجود دارد. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
هموار سازی مصرف مفهومی قدیمی و دیرپا در علم حسابداری و امور مالی وجود دارد با عنوان . معنای آن انتقال پول از ایام وفور و پرباری به سال‌های تنگی و کمبود از طریق حساب پس‌انداز یا دیگر راهکارهای موجود است. این ایده مهم است چون بسیاری از مردم وقتی پای برنامه‌ریزی برای بازنشستگی به میان می‌آید کاملاً وارونه عمل میکنند ، در سال‌های اولیه زندگی که درآمدشان چندان زیاد نیست از همه چیزشان می زنند و برای سالهایی پس‌انداز می‌کنند که درآمد بیشتری دارند و هزینه‌هایشان بسیار کمتر است در حالی که اگر این پول را به پای تجربه‌هایی بریزند که دوستشان دارند هیجان و شعف و رضایتمندی بیشتری احساس می کنند. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
درآمد سالانه بیشتر از همیشه به معنای درآمد ساعتی بیشتر نیست برای مثال درامد ساعتی شخصی که ۴۰ هزار دلار در سال درامد دارد ممکن است بیشتر از کسی باشد که ۷۰ هزار دلار در سال درآمد دارد چطور چنین چیزی ممکن است؟ ممکن است زمان بیشتری در رفت و آمد باشد هزینه بیشتری برای خرید لباس مناسب شغلی رده بالا بپردازد و از همه مهمتر به اجبار ساعت های بیشتری کار کند در نتیجه با این که حقوق بیشتری میگیرد در پایان فقیر تر خواهد بود فردی که ظاهراً درآمد بیشتری دارد زمان کمتری نیز برای لذت بردن از پولش دارد بنابراین وقتی مشاغل را مقایسه می کنید باید هزینه های پنهان اما مهم را هم در نظر بگیرید من حتی در خوردن شیرینی از این ایده کمک میگیرم به دلیل مشکل زانوهایم باید وزنم را در بازه مشخص ای ثابت نگه دارم گاهی وقتی کلوچه میبینم که خوشمزه به نظر می رسد نخست محاسبه می کنم باید چقدر روی تردمیل بدوم تا کالری آن را بسوزانم سپس گاز کوچکی میزنم تا ببینم طعمش چگونه است در نهایت از خودم میپرسم خوردن این کلوچه ارزش یک ساعت بیشتر دویدن روی تردمیل را دارد؟ پاسخ همیشه منفی نیست اما به معنی انتخاب های بهتری است و اینکه از روی وسوسه یا عادت عمل نکرده ام این محاسبات که با پول و زمان باشد و چه با غذا و ورزش کمک می کند در انتخاب هایمان دقیق تر باشیم هدف غایی من واداشتن شما و به اندیشیدن درباره زندگی شماست آن هم هدفمندتر و با طمأنینه بیشتر. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
رابطه دستمزد بالا با شادی بارها نشان داده شده است که رابطه معنادار بین دستمزد دریافتی و شادی برقرار نیست به گواهی پژوهش‌ها کشورهایی با شادترین مردمان جزو کشورهای با بالاترین درآمد ماهانه نیستند با این حال ما مدام برای افزایش حقوق تلاش می‌کنیم همانطور که روزنامه‌نگار طنزنویس و منتقد اجتماعی و معروف قرن بیستم خاطرنشان کرد : «رضایتمندی هر مرد از دستمزدش تابع این است که آیا از باجناقش بیشتر پول در می آورد یا نه! حالا چرا با جناق چون دم دست‌ترین و آشکار ترین مقایسه ممکن است» 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
صفر می‌تواند بر خرید مواد غذایی نیز تاثیر بگذارد طبق قانون غذاهای بسته بندی شده باید دارای جدول ارزش غذایی باشند تولید کنندگان مواد غذایی باید مارا از کالری، چربی، فیبر و مانند آن آگاه کنند آیا ممکن است گرایش ما به مبلغ صفر قابل تسری به کالری صفر، چربی صفر، کربوهیدرات صفر، قند صفر و غیره باشد؟ تصور کنید که در کافی شاپ سرگرم گفتگو با رفقا هستید یک برند به شما ماءالشعیری بدون کالری می دهد برندی ماءالشعیری باسه کالری ، کدام برند به شما حس نوشیدن یک ماءالشعیر فوق العاده سبک را می دهد؟ هرچند تفاوت بین این دو واقعا قابل اغماض است اما با سفارش ماءالشعیر بدون کالری حس میکنید کار درست تری انجام داده‌اید و آنقدر ذوق کنید که ممکن است یک بشقاب سیب زمینی سرخ شده نیز سفارش دهید. اگر در کسب و کارتان این موضوع را دریابید می توانید کارهای خارق العاده‌ای رقم بزنید. اگر می‌خواهید جماعتی انبوه را به خود جلب کنید یک چیزی را مجانی اعلام کنید اگر می خواهید محصولات بیشتری بفروشید بخشی از خرید را مجانی کنید. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
معضل اهمال کاری و خودکنترلی پشت پا زدن به اهداف بلندمدت به خاطر کامجویی های آنی یعنی اهمال کاری به عنوان یک استاد دانشگاه با پوست و گوشتم با اهمال‌کاری آشنا هستم در آغاز هر ترم تحصیلی دانشجویان وعده‌های شکوهمند به خود می دهند وعده اینکه تکالیفم را به موقع انجام دهند مقاله ها را سر موعد تحویل دهند و به طور کلی بر همه چیز مسلط باشند در نهایت کارشان به شگفت زده کردن منتهی می شود نه از باب وقت شناسی‌شان که از جهت خلاقیتشان در بافتن داستانها و سرهم کردن بهانه‌ها و دست و پا کردن تراتژدی‌های خانوادگی برای توجیه و توضی تاخیرها و عقب‌ماندگی‌های شان راستی چرا تمام مصیبت ها و مرگ و میرهای خانوادگی تنها در دو هفته پایانی هر چه اتفاقی می افتد؟😘 من تصمیم گرفتم تا چند پژوهش طراحی و تدوین کنم تا احیا به ریشه این موضوع برسم و شاید بتوانم علاجی برای این ضعف بشری پیدا کنم موش‌های آزمایشگاهی من این بار دانشجویان سرخوش کلاس بودند همانطور که پر از امید و انتظار و بی شک با عزمی راسخ برای انجام به موقع تمام فعالیت‌های کلاس درس در نخستین روز در صندلی‌های خود جا گرفته بودند به ایشان گفتم شما می توانید از امروز تا آخر ترم هر زمانی که خواستید مقاله هایتان را تحویل دهید بچه ها هاج‌و‌واج نگاه می کردند در ادامه گفتم قرار ما این است که تا آخر این هفته هر کس باید بابت مقاله‌اش یک ضرب الاجل معین کند به مجرد اینکه ضرب‌الاجل را معین کرد دیگر هیچ تغییری در کار نخواهد بود مقاله هایی که دیرتر از موعد به دست من برسد به ازای هر روز تاخیر یک درصد نمره به عنوان جریمه از دست خواهد داد در کلاسی دیگر به دانشجویان گفتم که در طول ترم هیچ ضرب الاجلی ندارند فقط کافیست مقاله هایشان را در آخرین جلسه تحویل دهند البته می توانستند مقاله‌ها را زودتر تحویل دهند اما بابت آن هیچ نمره ویژه‌ای دریافت نمی‌کردند به گمانم در دلشان قند آب می شد دانشجویان سومین کلاس با رفتاری دیکتاتور مابانه روبرو شدند سه ضرب الاجل برای سه مقاله در هفته های چهارم و هشتم و دوازدهم وضع کردم اینها دستوراتی مستقیم بود و هیچ منفذی برای هرگونه تمردی در قالب انعطاف و اختیار باقی نمی گذاشت فکر می کنید کدام یک از این سه کلاس بهترین نمرات پایانی را گرفتند؟ بررسی ها نشان داد که دانشجویان سومین کلاس با سه ضرب الاجل قاطع و بدون انعطاف بهترین نمرات را کسب کردند در کلاسی که هیچ ضرب الاجلی قرار نداده بودم بدترین نمرات گرفته شده بود در کلاسی که تعیین ضرب الاجل را به عهده خود بچه‌ها گذاشته بودم اوضاع نه خوب بود نه بد معنای این نتایج چیست اینکه تحدید به معنای محدود کردن آزادی دانشجویان از طریق وضع ضرب‌الاجل هایی با فاصله های برابر بهترین علاج برای درمان اهمال کاری است هر مشکلی که پیش روی ما قرار دارد ساز کارهای خود کنترلی را نیز به صورت بالقوه دارد اگر نمی توانیم بخشی از حقوق من را پس انداز کنیم میتوانیم از کارفرمای خود بخواهیم ار را برای ما انجام دهد اگر اراده تنهایی ورزش کردن را نداریم می توانیم قرار بگذاریم تا با دوستان خود به صورت گروهی ورزش کنیم اینها ابزارهایی هستند که ما می‌توانیم پیشاپیش خود را به آن‌ها ملتزم کنیم تا به کمک آنها بتوانیم آن فردی شویم که دلمان می‌خواهد باشیم. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
بهای گزاف مالکیت وقتی چیزی در اختیار ما است و از موهبت آن برخورداریم به آن وابستگی پیدا می کنیم و برای آن ارزش بیشتری قائل هستیم ، دانشجویان دانشگاه دوک حاضر بودند برای خرید بلیط بازی های نیمه نهایی حدود ۲۰۰ دلار بپردازند اما دانشجویانی که بلیط ها داشتند حاضر نبودند آن را کمتر از ۲ هزار دلار بفروشند. چه بحث بر سر زمان باشد که سرمایه معنوی یا هر چیز دیگر مردم برای واگذاری آنچه دارند بیش از تصاحب آن طلب میکنند. مالکیت در تمام شئون زندگی ما جا باز کرده و به طرزی غریب بسیاری از کارهایی را که انجام میدهیم شکل میدهد بخش اعظم داستان زندگی ما را میشود در قالب پس و پیش شدن تملکات خاصی از ما تعریف کرد «آنچه به دست آورده‌ایم و آنچه از دست داده‌ایم» اما جالب اینجاست که به دلیل ۳ خصلت نابخردانه‌ای که در فطرت ما وجود دارد نمی توانیم درباره آنچه می خواهیم به دست آوریم که در اختیار داریم تصمیم عاقلانه بگیریم ۱. نخستین خصلت همانطور که در قضیه بلیت‌ها مشاهده کردید این است که ما شیفته چیزی می شویم که از قبل داریم فرض کنید قرار است فولکس واگن قدیمی تان را بفروشید اول چه کار می کنید حتی قبل از اینکه پلاکارد برای فروش روی آن نصب کرده باشید جزئیات همه سفرهایی را که به آن رفته‌اید را از خاطر می‌گذرانید جوانتر بودید و بچه ها هنوز از آب و گل در نیامده بودند درخششی گرمابخش از یادآوری، شما و ماشین را در بر میگیرد ۲. دومین خصلت این است که بر آنچه که ممکن است از دست بدهیم تمرکز می‌کنیم نه آنچه که ممکن است به دست آوریم بنابراین وقتی که روی فولکس واگن دلبندمان قیمت می گذاریم بیشتر به چیزی که از دست خواهیم داد فکر می کنیم و آنچه به دست خواهیم آورد به همین صورت صاحب بلیت تمرکزش را بر روی از دست دادن تجربه دیدن یک بازی بسکتبال می گذارد نه تجسم بهره‌مندی از به دست آوردن پول و یا آنچه با آن پول می تواند بخرد ۳. سومین خصلت همین است که می‌پنداریم دیگران هم این معامله را دقیقا از همان دریچه نگاه ما می بینند یک جورهایی از خریدار فولکس واگن انتظار داریم در احساسات و عواطف و خاطراتی که ما از آن ماشین داریم با ما شریک باشد یا از خریدار منزل خود توقع داریم که به اندازه ما قدر تابش پرتو آفتاب از خلال پنجره آشپزخانه را بداند و درک کند. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
اثر ایکیا خاصیت دیگر تملک چیزی است که من آن را قرابت می‌نامم. به عنوان نمونه هرچه بیشتر برای چیزی زحمت بکشید نسبت به آن حساسیت مالکیت بیشتری خواهید داشت یادتانذمی آید آخرین باری که یک تخت خواب را سرهم کردید همین که کشف کردید چه پیچی کجا قرار میگیرد و چه لولایی در کدام گوشه جا میگیرد احساس مالکیت در شما تقویت شد من به همراه دوست و همکارم یک اصطلاح برای این پدیده جعل کرده ایم 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
مالکیت مجازی حالت دیگر این است که حتی وقتی ما هنوز مالک چیزی نشده ایم شروع میکنیم به داشتن حس مالکیت. آیا تا به حال در یک مزایده آنلاین شرکت کرده‌اید؟ صبح دوشنبه شما قیمت پیشنهادی خود را برای یک ساعت مچی بر روی وبسایت مجری مزایده ثبت می کنید و تا آن هنگام قیمت پیشنهادی شما بالاترین قیمت است وقتی که شب دوباره صفحه را چک می کنید می‌ببینید که هنوز قیمتی بالاتر از قیمت پیشنهادی شما درج نشده است فرداشبش هم همینطور آرام آرام شروع می کنید و فکر کردن در مورد آن ساعت آن را روی مچ دست خود مجسم می‌کنید نگاه های تحسین آمیز و تعاریف دیگران را در خیال خود مرور می کنید و بعد یک ساعت قبل از پایان مزایده دوباره آنلاین می‌شوید اما ای دل غافل می بینید که یک از خدا بیخبری روی دست شما بلند شده و قیمتی بالاتر پیشنهاد کرده است حالا ساعت شما قرار است روی مچ فرد دیگری جلوه‌گری کند در نتیجه پیشنهاد خودتان را بالاتر می برید بالاتر از حدی که در ابتدا بنا داشتید برای آن ساعت مچی خرج کنید البته مالکیت مجازی که از اصلی ترین قوای محرکه صنعت تبلیغات است 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/rahmani_saeed
مالکیت دوره‌ای راه دیگری نیز برای کشاندن ما به سمت مالکیت وجود دارد غالبا شرکت ها در فعالیت های ترویجی خود چیزی را به عنوان دوره آزمایشی می‌گنجاند، اگر اشتراک تلویزیون کابلی عادی داشته باشیم وسوسه می‌شویم که بسته دیجیتالی طلایی را به قیمت ویژه آزمایشی فقط ۵۹ دلار به جای قیمت همیشگی ۸۹ دلار امتحان کنیم و با خود می‌گوییم هرچه نباشد هرگاه بخواهیم می‌توانیم به بسته قبل بازگردیم و هیچ منع و اکراهی وجود ندارد البته به محض امتحان بسته طلایی نسبت به آن احساس مالکیت میکنیم آیا واقعاً ما این قدرت را داریم که بسته قبل عقبگرد کنیم؟ من که شک دارم ما ممکن است فکر کنیم که می توانیم عقب‌گرد کنیم اما در واقع این کار بسیار دشوار تر از آن است که تصور می کنیم نمونه دیگر از همین نوع قلاب‌ها تضمین عودت هزینه تا یک ماه است اگر هنوز نمی‌دانیم که اصلاً یک کاناپه می‌خواهیم یا نه تضمین اینکه می‌توانیم بعد نظرمان را عوض کنیم ممکن است بتواند با ما کاری کند که با خرید آن متاع ختم شود هیچ راه شناخته شده‌ای برای درمان عوارض مالکیت وجود ندارد این قضیه با زندگی ما آمیخته است اما شاید آگاهی از آن خالی از فایده نباشد رویکرد شخصی خودم این است که تمام معاملات به ویژه معاملات عمده را اینگونه رصد کنم که گویی من مالک نیستم و از این طریق بین خودم و کالای مورد علاقه‌ام یک فاصله می‌اندازم. 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/Fish_Nevis
درها را باز بگذارید ۲۱۰ سال پیش از میلاد مسیح فرمانده چینی با نام لشکریان شرا از رودخانه یانگ تسه عبور داد تا به ارتش سلسله چین یورش ببرد سربازانش که شب را در کرانه های رودخانه اتراق کرده بودند صبح در حالی از خواب پریده اند که درکمال وحشت و هراس کشتی های خود را طعمه آتش دیدند شتابان ساز و برگ نظامی خود را به تن کردند تا دشمن غدار را بتارانند اما زود دریافتند که این خود ژنرال بوده است که کشتی ها را به آتش کشیده شد و علاوه بر آن دستور خرد کردن تمام دیگ ها و قابلمه ها را نیز داده است ژنرال اینگونه برای سربازانش توضیح داد که بدون دیگ و کشتی حالا دیگر دو گزینه بیشتر ندارند یا پیروز شوند یا نابود داستان ژیانگ یو از این منظر قابل توجه است که کاملاً بر خلاف رفتار به‌هنجار بشری است به صورت طبیعی ما تاب و تحمل بستن درها بر روی گزینه های جایگزین خود را نداریم به بیان دیگر اگر هر کدام از ما به جای ژنرال بودیم بخشی از لشکر را به صیانت و محافظت از کشتی ها می گذاشتیم تا در صورت نیاز به عقب نشینی کاسه چه کنم به دست نگیریم اگر بخواهیم در بافت دنیای امروز بنگریم همه ما بی امان در تلاشیم تا تمام گزینه های خود را روی میز نگه داریم کامپیوتری با امکانات کامل میخریم تا نکند خدای ناکرده روزی از یکی از امکانات فوق پیشرفته محروم بمانیم کودکانمان را در هر فعالیتی که فکرش را بکنید ثبت‌نام میکنیم تا مگر یکی از آنها با جرقه‌ای علاقه آنان را به تکواندو پیانو ژیمناستیک زبان فرانسه یا باغبانی ارگانیک مشعل سازد شاید دائماً حواسمان نباشد اما در هر یک از این موارد اعطای یک چیز را به خاطر این گزینه ها به لقایش می بخشیم و به آن پشت پا میزنیم کامپیوتری می خریم که امکاناتی بسیار بیشتر از نیاز ما دارد در مورد کودکان زمان و وقت آنها و خودمان را تلف می‌کنیم و نیز این احتمال را که آنها بتوانند در یک فعالیت واقعاً پیشرفت کنند و سرآمد شوند را صرفاً به این خاطر که تلاش داریم در طیفی از فعالیت‌ها سررشته‌ای داشته باشند از بین می بریم چگونه میتوانیم خود را از غل و زنجیر این خواسته نابخردانه برای دویدن در پی گزینه‌های پرت و پلا برهانیم؟ فیلسوف معروف در سال ۱۹۴۱ کتابی نوشته به نام به گفته وی در مردم سالاری امروزی مردم فقدان فرصت ها نیست بلکه فراوانی گیج‌کننده آنها است به ما دائماً متذکر می‌شوند که می توانیم هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم و هر کسی که بخواهیم می‌توانیم بشویم مشکل فقط پوشاندن جامعه حقیقت به این رویاست ناچاریم خود را در هر تعداد مسیری که ممکن است بپرورانیم تمام جنبه‌های زندگی را محک بزنیم به عبارت دیگر گویی باید تمام درها را به روی خود گشوده نگه داریم و دائم از این در و آن در بشویم ما یک اجبار درونی نابخردانه برای باز نگاه داشتن درها داریم فطرت ما چنین است و گریزی از آن نیست باید از جوامع و محافل که وقت ما را ضایع می کنند خارج شویم و دست برداریم از فرستادن کارت تبریک اعیاد برای کسانی که دوستان جدیدی برای خود گرفته‌اند و به سبک زندگی های دیگری روی آورده اند باید بنشینیم و کلاه خود را قاضی کنیم و ببینیم آیا برای تماشای بسکتبال بازی گلف و اسکواش و کنار هم نگه داشتن خانواده وقت داریم؟ ای بسا باید یکی از این ورزش ها را ببوسیم و کنار بگذاریم زیرا از ما انرژی و تعهدی را می ستانند که باید خرج درهایی بشوند که بی‌تردید باید باز بمانند 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/Fish_Nevis
قدرت قیمت اگر تنها قیمت را ملاک قرار دهیم تصور اینکه یک مبل ۴ هزار دلاری راحت تر از یک مبلغ ۴۰۰ دلاری است کار دشواری نخواهد بود اما آیا چنین تفاوت ضمنی در کیفیت می‌تواند تجربه های واقعی و عینی را نیز تحت الشعاع قرار دهد؟ مادر یافتیم یک داروی گران قیمت تر نسبت به یک داروی ارزانتر احساس بهتری به افراد می‌دهد ما به تعدادی از بیماران برای تسکین درد قرص دادیم و به آنها گفتیم که قیمت هر قرص دو دلار و پنجاه سنت(۱۲۵ هزار تومان) است ۸۵ درصد افراد اظهار داشتند که قرص در کاهش درد شان موثر بوده است اما هنگامی که به بیماران گفتیم هر قرص ۱۰ سنت(۵۰۰ تومان) قیمت دارد فقط ۶۱ درصد از آنها اظهار داشتند که قرص در کاهش دردشان موثر بوده است 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/Fish_Nevis
آیت الله عابدی؛ یکی می‎گوید من که تو خیابون راه می‎‎روم می‎خواهم اخمهایم را توی هم بکشم یا لبخند بزنم هیچ کدام مسأله شخصی نیست این‎ها مسائل اجتماعی است اینکه من اخم‎هایم توی هم باشد و کسی ببیند غیر از اینکه می‎فهمد من افسرده‎ام و افسردگی من روی آن شخص هم اثر می‎گذارد لذا همه این مسائل مسائل اجتماعی است و ما هم نمی‎توانیم دقیقا حدّ و مرز این را مشخص کنیم. پیامبر هم که فرموده‎اند همین‎که در دیدار هم لبخند بزنید صدقه حساب می‎شود دارد جنبه اجتماعی بودن این لبخند را بیان می‎کند پس بیشتر مسائلی که ما فکر می‎کنیم صددرصد اینها فردی هستند اینها همه اجتماعی هستند. (5 مهر 1402) https://eitaa.com/Fish_Nevis
14020705 درس اخلاق استاد عابدی.pdf
247.6K
متن کامل بیانات اخلاقی استاد عابدی 14020705
آیت الله عابدی؛ این که در اخلاق ما چیزهای مهم و بزرگ و کلی را مراعات کنیم خیلی اهمیتش بیشتر از انجام دادن جزئیات اخلاقی است؛ م در مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی گاهی ما این اشتباهات رو مرتکب می‎شویم چه بسا حرف‎های ما آثار عجیب و غریبی دارد. راحت نگویید زن وظیفه کارکردن در خانه ندارد وظیفه شیر‎دادن و بچه‎داری کردن ندارد وظیفه غذا پختن ندارد و فردا روزی زنی در خانه کار نکند و شوهرش ناراحت شود و کارشان به طلاق برسد گناهش گردن شماست شما باید جوابگو باشید. اخلاق فقط دروغ نگویید تهمت نزنید نیست اینها درست است اما یک چیزهای مهمتری هم داریم فلان حرف را زدید موجب تضعیف نظام شد موجب شورش شد موجب بلوا شد فلان حرف را زدید نتیجه‎اش بدبینی مردم به نظام شد و بدبینی مقدمه است برای چه گناهانی! اینا مهمتر است در اخلاق اینها اصل است در اخلاق. (12 مهر 1402) https://eitaa.com/Fish_Nevis
14020712 درس اخلاق استاد عابدی.pdf
206.4K
متن کامل بیانات اخلاقی استاد عابدی 14020712
امیرالمومنین علی عليه السلام : ألاَ و إنّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ ، و أشَدُّ مِنَ الفاقَةِ مَرَضُ البَدَنِ ، و أشَدُّ مِن مَرَضِ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ ؛ ألاَ و إنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةُ المالِ، و أفضَلُ مِن سَعَةِ المالِ صِحَّةُ البَدَنِ ، و أفضَلُ مِن صِحَّةِ البَدَنِ تَقوَى القَلب. امیرالمومنین على عليه السلام: بدانيد كه يكى از بلاها نادارى و فقر است و بدتر از آن ، بيمارىِ تن است و سخت تر از بيمارىِ تن ، بيمارىِ دل است . بدانيد كه يكى از نعمتها گشايش در مال است و برتر از گشايش در مال، تندرستى است و برتر از تندرستى ، پرهيزگارىِ دل است. https://eitaa.com/Fish_Nevis