رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۷۵
ولش کن بزار بابای همون دخترهای آذر باشه بابام از ته دلش فقط اون دو تا رو دوست داره منم دیگه دلم نمیخواد شیما و شمیم رو ببینم
سر چرخوند سمت من
_آبجی دیگه دعوتشون نکن
نفس عمیقی کشیدم و فقط نگاهش کردم
علی سری تکون داد
_زمان که بگذره همه چی درست میشه
رو کردم به سوسن
_این حرفا رو ولش کن بیا بریم دو تا اتاق خواب داریم ببینم کدوماش رو پسند میکنی همون بشه برای تو از فردا هم با همدیگه میریم هر چی لازم باشه برای اتاقت میخریم
علی که روی مبل نشسته بود از جاش بلند شد
_حتماً برید خرید و وسایلی رو که نیاز دارید بخرید اما قبلش مدارک مدرسه سوسن رو ببر ثبت نامش کن
لبخندی زدم
_عه راست میگی ها ما فکر همه چی بودیم جز مدرسه
رو کردم به سوسن
پس ، فردا اول وقت میریم مدرسه بعدش میریم خرید
سوسن از شنیدن این حرفها خیلی خوشحال شد
دستشو گرفتم درِ یکی از اتاقها رو باز کردم
_ببین این اتاق پنجره اش به سمت حیاط باز میشه
دستش رو از دستم جدا کرد رفت پنجره رو باز کرد بیرون رو نگاهی انداخت رو کرد به من
_آبجی
_جانم
_من آرزوم بود که یه همچین اتاقی داشته باشم، صبح ها بیام کنار پنجره ش بنشینم و زل بزنم به درختها و گلهای باغچه بعد یه پروانه از روی گلها پرواز کنه بیاد بشینه روی موهای من
بغلش کردم بوسیدمش
_وااای چه آرزوهای رویایی تا حالا بهش فکر نکردم واقعا چقدر قشنگ میشه بشینی لب پنجره که پروانه بیاد بشینه روی موهات خدا را شکر که به آرزوهات رسیدی
_آبجی من همین اتاق رو میخوام
_نمیخوای اون یکی اتاق رو هم ببینی؟
مکثی کرد...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۷۶
_باشه بریم ببینیم ولی من همین اتاق رو میخوام
وارد اتاق شدیم
روکردم به سوسن
_این اتاق هم پشتش میخوره به حیاط خلوت و ازاون اتاق بزرگتره
سرشو انداخت بالا
_نه آبجی من همون اتاق رو میخوام
_باشه عزیزم اون اتاق برای تو فقط امشب رو باید توی رختخواب بخوابی تا فردا برات تخت بخرم
لبخندی زد
_ممنون آبجی
با هم اومدیم تو اتاق خواب ما، از توی کمد دیواری یه تشک و پتو بالش برداشتم تشک رو من دستم گرفتم پتو و بالشتم سوسن برداشت اومدیم تو اتاقش پهن کردیم نشست روی تشک گفت
_آبجی میشه یه زنگ به مامان بزنم
_بله عزیزم چرا نشه
با دست گوشه ی اتاق رو بهش نشون دادم
_این گوشی تلفن بردار به هر کسی دوست داشتی زنگ بزن من میرم بخوابم
شب بخیر
_شب بخیر آبجی
اومدم تو اتاق خودمون علی نگاهش رو داد به من
_سوسن خوابید؟
نه میخواست به مامانم زنگ بزنه تلفن بهش دادم شب بخیر گفتم اومدم
_به نظر من امشب پیش سوسن بخواب این بچه از مادرش دور شده هنوز به محیط خونه ما عادت نکرده پدرشم باهاش سرد برخورد کرده یه وقت افسرده میشه
_باشه هرچی تو بگی ولی بهتر نیست از همین الان به شرایطش عادت کنه
_هیچ آدمی فوری به یه مسئلهای عادت نمیکنه احتیاج به زمان داره حداقل برو پیشش وقتی خوابش رفت بیا اینجا
دیدم علی درست میگه اومدم پشت در اتاق سوسن در زدم صداش به گوشم خورد
_آبجی سحر تویی؟
_آره عزیزم اجازه هست بیام تو
چند ثانیه بعد در باز شد
نگاهم افتاد به چشم های پر اشکش
_گریه کردی؟...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۷۷
_آره دارم با مامان صحبت میکنم
_عه مامان الان پشت خطه
_آره تو در زدی بهش گفتم گوشیو نگه دار
_برو، برو منتظرش نزار
قدم برداشت سمت تلفن، گوشی رو برداشت
_ببخشید مامان
به آریو بگو برای چی گریه میکنی یادته چقدر میزدی تو سرم چقدر بهم فحش میدادی دلت برای اون چیزا تنگ شده مامان من فقط دلم برا تو تنگ شده
_باشه آبجی بهم گفته دیگه نگو مرسی خواستی از کسی تشکر کنی یا بگو ممنون یا بگو متشکرم منم بهت میگم خیلی ممنون
_شب تو هم بخیر
تماس رو قطع کرد رو کرد به من
_مامان میگه آریو سراغ تو رو میگیره گریه میکنه شنیدی که چی جوابش رو دادم
سر تکون دادم
_آره عزیزم شنیدم دلت برای مامان تنگ شده؟
بغض کرد و چونه ش لرزید
_آره
_خوب من الان اومدم اینجا مامانت بشم
ابرو داد بالا لبخندی زد
_راست میگی اومدی پیش من بخوابی علی آقا ناراحت نشه
_اتفاقا علی گفت سوسن هنوز به محیط عادت نکرده امشب رو برو پیشش باش
پرید منو بغل کرد بوسید
_خوب شد اومدی چقدر علی آقا با شعوره من خیلی دلم گرفته بود
صورتش رو بوسیدم
_پس من برم برای خودم رختخواب بیارم
برگشتم اتاق خودمون یه تشک و پتو و بالش برداشتم اومدم تو اتاق سوسن رخت خوابم رو کنار سوسن پهن کردم دراز کشیدم سوسنم توی رختخواب خودش کنار من خوابید نگاهش رو داد به من
_آبجی
_جانم
_الان من اینجا چه جوری باید زندگی کنم
تبسمی زدم
_جور خاصی نیست همینطوری که این چند ساعت رو گذروندی بقیه روزها و ساعتها رو هم همینطوری بگذرون
_نه در مورد حجاب و نماز و این چیزها
_آهان میخوای قوانین زندگی در ایران رو بدونی
سری تکون داد
_اوهوم...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۷۸
_باشه الان برات میگم
ببین دینداری زوری نیست یعنی باید قلباً قبول کنی ولی یه سری اصول دینی هست که میره توی جامعه اون قانونه مثل حجاب که البته بخشی از خانمهای ما الان روسری سرشون هست ولی حجاب ندارند پوشش دارند حجاب اون چیزیه که خداوند در قرآن گفته که به جز صورت و دستها تا مچ یک خانم رو نباید نامحرم ببینه حالا چه در خیابون باشه چه در خونه، اینکه خانمهای ما یه شال یا یک روسری شل شلکی رو سرشون انداختن گاهاً آستینهاشونم کوتاهِ اینها حجاب ندارند بلکه یه پوششی دارند ولی خب تو عرف به عنوان قانون پذیرفته شده.
حالا اگر تو بخوای تقوا داشته باشی رو برات میگم
سوسن تمام حواسش رو داده به حرفهای من، ادامه دادم
_سوسن جان تو الان دوست داری که قلباً دینداری کنی؟ یا میخوای ظاهرت رو حفظ کنی؟
_آبجی من وقتی میبینم تو با علی آقا مشروب نمیخورید بی حجاب نیستی حالا من همه مسائل دینی رو نمیدونم مامان همیشه میگفت سحر مومن شده همین که مومن هستید انقدر وضع مالیتون خوبه و انقدرم خوشبختید و مهربون هستید خب منم دوست دارم مثل تو مومن بشم
_باشه سوسن جان این که میگی ما مهربونیم درست میگی ما باید مهربون باشیم دستور خدا و پیغمبرِ یک عالمه هم آیه قرآن و حدیث داریم که باید مهربون باشید اما اینکه فکر کنی چون ما مومن هستیم وضع مالیمون خوب هست، نه اینطوری فکر نکن چون ممکنه کسی ثروتمند نباشه اما خیلی با خدا باشه دینداری ربطی به ثروتمند بودن و یا نیازمند بودن و یا سالم بودن و بیمار بودن نداره آدم دیندار در هر شرایطی باید دین داشته باشه حتی اگه خیلی فقیر باشه...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۷۹
بعدم سوسن جان خیلی وقتا داشتن مال و دارایی و یا نداشتن و تنگدستی دست خود آدمهاست انسانهایی که از نعمتهایی که خداوند بهشون داده مثل هوش، ذکاوت و اراده، خوب استفاده کنند میتونن امکانات خوبی رو برای خودشون فراهم کنند و وقتی بنده ای از این داده های الهی خوب استفاده نکنه معلومه که نیازمند میشه
_ خب ابجی اگر انسان خودش باید تلاش کنه پس چرا وقتی میخواد کاری انجام بده باید بگه ان شاالله یعنی همون اگر خدا بخواهد
_چون هر چیزی که تو توی این دنیا میبینی و نمیبینی حتی خصوصیات اخلاقی مثل همون هوش و ذکاوت رو خود خدا خلق کرده پس برای به دست اوردنش باید بگی ان شاالله . بزار برات یه مثال بزنم
مثلا توی این خونه همه جور امکاناتی هست درسته؟
_آره
صاحب اختیار این خونه کیه؟
_علی آقا
الان علی به ما اجازه داده که از این خونه استفاده کنیم. حالا ما میخواهیم توی باغچه گل بکاریم آیا باید علی رو در جریان تصمیمون بگذاریم یا نه؟
سری تکون داد
_آره باید در جریان بگذاریم
_حالا یه وقت علی قبول میکنه میگه بکارید یه وقتم میگه نه اگر بکارید به بقیه گلها ضرر میرسونه چون این بذری که شما انتخاب کردید یا این شاخهای که میخواید نشا بزنید م شاخه و یا بذرخوبی نیست. بعد خودش یه شرایطی رو تو این باغ فراهم میکنه میگه اینجا گلتون رو بکارید که بتونید از زیباییش استفاده کنید خدا بندگانش رو که محروم نمیکنه صلاحشون رو میخواد گاهی میده گاهی نمیده گاهی زمانش رو عقب میندازه که به بنده اش هیچ ضرری نرسه چون...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۸۰
چون خداوند حکیم و علیم هست یعنی آینده من و تو رو میدونه نه اینکه خدا یه کاری بکنه که ما خوب باشیم یا بد باشیم، این ما هستیم که انتخاب میکنیم که راه شیطان رو بریم یا راه حق رو ، اما خداوند توسط همون صفت حکیم بودن و علیم بودنش در آخر میدونه که من چه راهی رو میرم آیا راهم راه خداییه یا راه شیطانی.
_آبجی گفتی هرچی تو میبینی و نمیبینی منظورت از نمیبینی چیه؟
_منظورم شیاطین، اجنه و ملائکه هستند
توی رخت خوابش نشست و با تعجب پرسید
_اینهایی رو که گفتی واقعی هستن؟
_بله عزیزم واقعی واقعی هستن
فکری کرد و پرسید
_آبجی شیطان از چی خلق شده؟
_شیطان ، جن هست و از آتش خلق شده
_ملائکه کیا هستن؟
_همون فرشته ها
_عه فرشته ها یه اسم دیگه هم دارن؟
_آره هم بهشون فرشته میگن هم ملائکه
_ چه جالب نمیدونستم
_فرشته ها از چی خلق شدند؟
_اونها از نور خلق شدند
_چه جالب آبجی اگر من تو رو ندیده بودم هیچ کسی در کانادا نبود که من این سوالها رو ازش بپرسم
_البته اونجا هم مساجد و فعالان فرهنگی و مذهبی هستن تو بهشون دسترسی نداشتی
ابرو داد بالا
_شاید
_سوسن جان بخوابیم ،من خیلی خسته ام
_آبجی من خیلی سوال دارم
_فردا و روزهای آینده هم میتونی بپرسی
انگشتش رو اورد بالا و چشم هاش رو ریز کرد
_یه سوال دیگه بپرسم بعدش بخوابیم؟
_باشه عزیزم بپرس
_من از فردا باید مثل تو چادر سرم کنم؟
_نه مجبور نیستی چادر سرت کنی میتونی مانتو بپوشی که البته فردا باید بریم برات بخرم...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۸۱
_آخه دوست دارم مثل تو چادر سرم کنم
نشستم بغلش کردم و در گوشش نجوا کردم
_عزیزم خواهر خوبم چشم فردا برات چادر هم میخرم
_آبجی اصلا دوست دارم مثل خودت باشم یعنی هر کاری تو میکنی منم همون کار رو انجام بدم
_باشه خیلی خوبه یعنی عالیه ولی مطمئنی که نمیخوای بیشتر فکر کنی؟
_نه نمیخوام فکر کنم
_باشه عزیزم پس بیا بخوابیم که فردا صبح سر حال باشیم بریم خرید
باشه ای گفت و روی رخت خواب دراز کشید چند ثانیه بعد اروم صدا زد
_آبجی
ای وااای ایکاش سوسن بگیره بخواب پلک چشم هام از شدت خواب سنگین شده. ناچار جواب دادم
_جانم
_یه سوال بپرسم
_سوسن جان صبح بپرس الان بگیر بخواب
باشه ای گفت و دیگه صداش نیومد منم چشم هام رو بستم و خوابم رفت
با صدای اذان گوشی از خواب بیدار شدم. پتو رو از روی خودم کنار زدم و ایستادم آروم در رو باز کردم صدای سوسن اومد
_داری میری آبجی
برگشتم سمتش
_سلام عزیزم صبحت بخیر
_عه صبح شد
اون صبحی که منظور توئه که آفتاب میزنه نه، اذان صبح رو گفتن میخوام نماز بخونم
تندی از رخت خوابش بلند شد
_آبجی منم میخوام با تو نماز بخونم
_باشه بیا بریم وضو بگیریم
با هم اومدیم سرویس رو کردم بهش
با دقت نگاه کن ببین من چیکار میکنم یاد بگیر تو هم انجام بده...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۸۲
همه حواسش رو دقیق داد به من و یه وضوی صحیح گرفت براش سجاده و چادر نماز آوردم رو کردم به علی
_بیا نماز رو به جماعت بخونیم تو وایسا جلو ما بهت اقتدا کنیم
شروع کرد به مِنُ مِن کردن
نگذاشتم حرفی بزنه
_عه ناز نکن دیگه وایسا جلو، داریم فضیلت نماز اول وقت را از دست میدیم
علی سری تکون داد و شروع کرد اذان و اقامه رو گفتن
نگاهم رو دادم به سوسن
_الان میخواهیم نمازمون رو به جماعت بخونیم تو فقط نیت کن بعد از الله اکبر علی، دستت رو ببر تا نزدیک گوشت تکبیرت الاحرام که همون الله اکبر هست رو بگو بعد هرچی علی گفت و هر کاری کرد تو تکرار کن در آخرم سلام نماز را بده
_چشم
مکثی کرد و گفت
_آبجی حالم یه جوریه
_چه جوری؟
_نمیدونم یه حس خیلی خوب، تو هم نماز میخونی این حس رو داری؟
_منم دیر شروع کردم برای نماز خوندن تقریباً تو همین سن و سال تو بودم که مرضیه بهم یاد داد آره همین حس و حال تو رو داشتم خیلی بهم خوش میگذشت
علی برگشت سمت ما
_خانمها لطفاً صحبت نکنید
ناخواسته زدم زیر خنده
_چشم حاج آقا شما قامت ببند
علی دستهاش رو برد کنار گوشش صدای الله اکبرش بلند شد
تکبیر نمازم را که دادم هی حواسم میرفت به سوسن ببینم نمازش رو درست میخونه، به خودم گفتم داری عبادت میکنی ها حواست به خودت باشه همه تلاشم رو میکنم که تمرکز خودم رو تو نماز حفظ کنم
سلام نماز رو که علی داد رو کردم به سوسن
_تسبیح رو بردار سی و چهار بار بگو الله اکبر سی سه بار بگو الحمدلله سی سه بارم بگو سبحان الله به این میگن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها حالا بعداً برات تعریف میکنم چقدر فضیلت داره...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای_مهربان_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۸۳
تسبیحات حضرت زهرا که تموم شد رو کرد به من
_آبجی گفتی فضیلتش رو میگم بگو
لبخندی زدم
_این اخلاق پیگیر بودنت به خودم رفته
یه روز حضرت زهرا رسید خدمت پدر عزیزش و به پیامبر فرمود
_پدرجان من چند تا بچه کوچیک دارم کارهام زیاده و دوست دارم که خیلی خدا رو عبادت کنم برای همین وقت کم میارم میشه یه خادم برای من بگیری که تو کارهای خونه بهم کمک کنه
پیامبر تبسمی زد و فرمود
_آیا نمیخواهی چیزی بهت یاد بدهم که از خادم بهتره
حضرت فاطمه فرمود
_بله پدر جان هر چی شما بگید من قبول دارم
پیامبر هم همین تسبیحاتی روکه بهت گفتم به خضرت زهرا یاد دادن
حضرت زهرا فرمودند از زمانی که این ذکرها رو بعد از نمازهام گفتم دیگه وقت کم نیاوردم هم به کارهای منزلم میرسیدم هم به تدریس احکام و قرآن و اخلاق به خانمهل و هم به عبادتم
برای همین توصیه شده که با توجه و طمأنینه این ذکرها بعد از نماز گفته بشه
_آبجی توجه و طمأنینه یعنی چی؟
_توجه یعنی اینکه وقتی میگی الله اکبر واقعاً عظمت خداوند در نظرت باشه و وقتی میگی الحمدلله با همه وجودت حس سپاسگزاری از نعمت ها رو داشته باشی و وقتی میگی سبحان الله حس عبادت کردن پیدا کنی
طمأنینه ام یعنی اینکه با آرامش نه اینکه تند تند بگی که فقط از سر خودت رفع کنی و بگی من تسبیحات حضرت زهرا رو گفتم
_آهان راست میگی مثل اینکه آدم بخواد با کسی حرف بزنه انقدر تند بگه که هی اون طرف بپرسه چی گفتی؟ ولی وقتی باهاش آروم صحبت کنه اون طرفم متوجه میشه درست میگم آبجی
با لبخند جواب دادم
_احسنت عالی گفتی...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
💚💕💚💕💚💕💚💕💚