روئیدن دوباره از جای شکستگیها، هر چند خیلی سخت، اما ممکن است🌱
#لذت_عکاسی
#دلنوشته
@Negahe_To
هر چقدر زمستان، سختتر و سردتر باشه، انتظار و اشتیاق برای اومدن بهار بیشتر میشه🌸🌱
#دلنوشته
#لذت_عکاسی
@Negahe_To
وقتی آدم سالهای طولانی به صورت مستمر تلاش میکنه توی تمام اتفاقات و تصمیمگیریهای زندگی منطقی باشه و دودوتاچهارتا کنه، تمام قدمهاش رو با احتیاط برداره، حواسش به همه جوانب هر اتفاقی باشه و ...، احتمالا یک روزی به جایی میرسه که یکدفعه خیلی خسته میشه از این وضع. اونجاست که شاید خودشم انتخاب نکنه اما چشم باز میکنه میبینه دل به دریا زده و چراغ هشدار دهنده مغزش رو خاموش کرده!
#دلنوشته
#لذت_عکاسی
@Ndgahe_To
این چه پیشرفتِ زندگی و تکنولوژی است که هنوز راهی برای ثبت و حفظ بوی نوزاد ندارد!
#دلنوشته
@Negahe_To
"نیهای مرتضی" عنوان داستان کوتاهی بود که امروز برای انجام تکلیف کلاس نویسندگیام خواندم. با چشمهایم خواندم و با قلبم، طعم شیرین تک تک جملاتش را ذره ذره چشیدم. واقعا چه میشود که یکی میتواند بدون استفاده از کلمات قلمبه سلمبه، انقدر خوب بنویسد؟
دوباره خواندمش. فایده نداشت. کافی نبود. سیر نشده بودم. همین شد که یکی را نشاندم روبرویم و برایش خواندم. اینبار هم با زبان و هم با چشمهایم خواندمش. سعی کردم شبیه خود شکوه خانم، همسر آسید مصطفی، که قصه را روایت میکرد بخوانم. با همان لحن، با همان فراز و فرود.
توی داستان، آسید مصطفی که استاد خطاطی لیلاست بهش میگوید: "آدم طاغی خطاط نمیشود"؛ و من از صبح دارم فکر میکنم آدم طاغی، هیچ چیز نمیشود. نه خطاط، نه نویسنده و نه هیچ چیز دیگر. طاغی یعنی طغیانگر، یعنی از حد درگذرنده. یعنی کسی که حد و حدود چیزی را نگه نمیدارد.
خدایا به برکت مولود عزیز امشب، هر جا که از حد گذراندیم و شورش را درآوردیم بر ما ببخش. به حسینِ نازنینت قسم، ما نمیخواهیم طاغی باشیم...
#روایت_زندگی
#دلنوشته
#آدم_طاغی_هیچچیز_نمیشود
@Negahe_To