eitaa logo
[نگاه ِ تو]
270 دنبال‌کننده
435 عکس
43 ویدیو
3 فایل
‌ من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ برای معاشرت: @MoHoKh ‌ ‌صفحه اینستاگرام: @fatemehakhtari14‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌🌱 این ماده ابتلا از بِلاء است یعنی کهنه کردن. اینکه می‎گویند ما امتحان کردیم معنای ابتلاء، امتحان نیست. آدم لباسی را که می‎پوشد وقتی چند مدت پوشید و آن را خوب کهنه کرد می‎گوید من آن را آزمودم من آن را کهنه‎اش کردم. اگر با یک دوستی، با یک رفیقی چند سال رفاقت داشته باشد می‎گوید من او را کهنه‎اش کردم کهنه کردم؛ یعنی در اثر این تکرر رفت و آمدهای سالیان متمادی من برایم معلوم شد که او در چه حد می‎اندیشد اخلاقش چگونه است. ﴿نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً﴾ ما شما را امتحان می‎کنیم یعنی با این وضع می‎آزماییم کهنه‎تان می‎کنیم. چرا غم را می‎گویند بلا؟ برای اینکه باعث کهنگی اوست. انسان را کهنه می‎کند یعنی تلاش و کوششی در انسان ایجاد می‎کند، او را زیر و رو می‎‎کند. پس ابتلا به معنای امتحان یعنی یک تحولی در او ایجاد می‎کنم. ابتلاء در قرآن کریم به معنای امتحان به امور خارج از ساختار خلقت است، به مال امتحان می‎کند، به فرزند امتحان می‎کند، به مقام امتحان می‎کند، به جاه امتحان می‎کند، به حیثیت و آبرو امتحان می‎کند؛ اینها چیزهایی است که یا «نعَم» است یا «نقَم». یا به درد می‎آزماید تا صبر مشخص بشود یا به رحمت و عنایت می‎آزماید تا شکر روشن بشود. ما گاهی انسان را مبتلا به سلامت می‎کنیم؛ سالم است در خانه‎اش زندگی می‎کند، در محل کار است رفت و آمد دارد خیلی شاداب است، این مبتلا به سلامت است. گاهی بعضی را به بیماری مبتلا می‎کنیم که در بیمارستان بستری می‎شوند این مبتلا به مرض است. در هر دو حال ما داریم انسان را آزمایش می‎کنیم. ﴿فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ﴾، این مبتلا به کرامت می‎شود، مبتلا به ثروت می‎شود، مبتلا به قدرت می‎شود، مبتلا به جاه می‎شود مبتلا به عظمت و آبرو می‎شود. این شخص مبتلاست. او خیال می‎کند ما او را با اینها گرامی داشتیم. در حالی که گرامی داشتن در روز دیگر است؛ اینها همه امتحان است. @Negahe_To
‌ ‌ 🌱 ابرار آنهایی هستند که نه تنها آدم‎های خوبی‎اند، بلکه دست و دلشان باز است در خوبی. چون بِرّ و نیکی، یک پیوند ناگسستنی ادبی با بَرّ دارد. بَرّ یعنی بیابان. آدمی که وظیفه‎اش را تنها انجام می‎دهد که جزء ابرار نیست. آن که که بیابان‎گونه کار خیر می‎کند و دید او وسیع است جزو ابرار است. کسی که وقتی می‎خواهد دعا کند می‎گوید «اغْفِرْ لِمَنْ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات‏‏»؛ کار خیر هم می‎کند نمی‎گوید حالا این فامیل من است یا حزب من است این طور نیست؛ بلکه مثل بَر، این بیابانِ باز است. اگر کسی به این مقام رسید که دیگر نگوید حالا این حزب من است این هم‎بحث من است این فامیل من است این همشهری من است، بلکه بگوید این بنده خداست می‌شود ابرار. دین، ما را به ابرار بودن و دید وسیع داشتن و دست‌و‌دل باز بودن دعوت می‎کند. فرمود شما از این دست بدهی از دست دیگر می‎گیری به لطف الهی! این طور نیست که بسته و مغلول ید باشد. @Negahe_To
‌ ‌ ‌🌱 خدا می‎داند که چقدر این جمله شیرین است! این جمله‎ای که وجود مبارک زکریا به خدا عرض کرد: رَبِّ إِنِّی ... لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا. زکریا سلام الله علیه، فرزند می‎خواست، خودش هم پیر بود، عیالش هم که نه تنها پیر بود نازا بود؛ نه تنها در زمان پیری نازا بود بلکه حضرت عرض کرد آن وقتی که جوان بود نازا بود. کانَتِ امْرَأَتی‏ عاقِراً. حالا مقدمه درخواستِ او است. ادبِ حضرت زکریا چیست؟ می‌گوید: «خدایا من دیگر پیر شدم سنّ من گذشت» وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبا. این دو تا حرف دارد. اینکه می‎گوید من پیرم، نمی‎خواهد بگوید که از نظر پدر بودن، من مشکل دارم، یا از جهت مادر بودن، همسرم مشکل دارد. تنها این نیست که بخواهد بگوید من پیر شده‌ام. می‌گوید: «سال‎هاست که عمرم گذشته، سال‎هاست، اما خدایا، یک دفعه نشد که من چیزی از تو بخواهم و تو ندهی!» این «کان» فعل مضارع است با «لم» جاذمه مجزوم بشود ماضی مستمر را می‎رساند «لم اضرب» یعنی من تا حالا نزدم «لم اکتب»، نه «لا اکتب». «لم اکتب» یعنی تاکنون این کار را نکردم. زکریا قبل از اینکه بگوید به من فرزند بدهید عرض کرد و لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا. یعنی خدایا در تمام این مدت هر چه خواستم دادی؛ یک وقت نشد بگویی نه! یک وقت نشد بگویی چند بار آمدی؟ یک وقت نشد بگویی من دیروز دادم پریروز دادم چه خبرت است؟ یک وقت مرا رد نکردی. هر چه خواستم دادی. حالا اینکه من نیامدم چیزی را بخواهم، یک مطلب دیگری است ولی در طول این مدت، تا حالا که من پیر شدم، موی سرم سفید شد، یک وقت نشد که من چیزی بخواهم و تو ندهی. می‌بینید چقدر این دعا، این جمله و لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا، شیرین است! @Negahe_To