برگرد ای توسلِ شب زندهدارها
پایان بده به گریه چشم انتظارها
از یک خروش ناله عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»
یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها
ما را به جبر هم که شده سربهراه کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسلِ شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای ایّها العزیزِ تمام ندارها
#شعر
#علیاکبر_لطیفیان
@Negahe_To