اینسِپشِن یا همان تلقین، یک فیلم علمی_تخیلی از #کریستوفر_نولان است. فیلمی با ایده بکر و فوقالعاده. روایت یک ماموریت عجیب و هیجان انگیز. سفری به لایههای درونی. سفری بین دنیای واقعی و دنیای رویا؛ بین خودآگاه و ناخودآگاه. با قابلیت عمقبخشی و نفوذ به لایههای عمیقتر.
چیدن بجا و زیبای رابطه عاشقانه کارل و همسرش در لابهلای داستان ماموریت کاری، کشش خیلی خوبی در فیلم ایجاد کرده است. از شروع تا پایان فیلم را میشود بدون ذرهای احساس خستگی، با شخصیتها همراه شد. تقریبا هیچ صحنه و دقیقهای از فیلم را نمیتوان از دست داد و البته که برای پی بردن به تمام جزئیات، حتما باید بیشتر از یکبار، فیلم تلقین را دید.
داشتن یک نماد فیزیکی منحصربهفرد برای تشخیص مرز دنیای واقعی و خیالی، از زیباییهای فیلم است. در اینسپشن، به موازات سفر و ماموریت کاری، یک سفر درونی برای کارل، شخصیت اصلی فیلم، در جریان است. سفری که در نهایت میتواند او را متقاعد کند با تمام زیبایی و هیجانانگیز بودن دنیای رویا، به دنیای واقعی و آدمهای واقعی زندگیاش برگردد.
#یادداشت_فیلم
#تلقین
#inception
@Negahe_To
دیوید فینچر، فیلمساز آمریکایی، متولد اوت 1962 است. بیشتر فیلمهای او در ژانر جنایی، ترسناک و روانشناختی ساخته شده و فروش بسیار بالایی در سراسر جهان داشته است. فینچر تا به حال، چهل بار نامزد دریافت جوایز اسکار برای فیلمهای خود شده. هفت، دومین فیلم بلند فینچر و یکی از دلهرهآورترین، تاریکترین و پیچیدهترین فیلمها در موضوع قتلهای زنجیرهای است. این فیلم در سال 1995 ساخته شده و منتقدان، استقبال بسیار زیادی از آن داشتهاند.
فیلم با معرفی شخصیت کاراگاه ویلیام سامرست شروع میشود. یک کاراگاه جنایی دقیق، ریزبین، باتجربه و صبور که پشت چهره جدی و خشک خود، قلب مهربان و بااحساسی دارد. سامرست از زندگی در جایی که باید هر روز در آن شاهد جرم و جنایت جدیدی باشد، خسته شده اما عاشق شغلش است و با آن زندگی میکند. او فقط هفت روز تا بازنشستگی فاصله دارد. پیدا شدن سر و کله میلز، کاراگاه جوان که قرار است جایگزین سامرست بعد از بازنشستگی باشد، شروع ماجراهای جالب بین این دو نفر است. همزمان با ورود میلز، این دو کاراگاه با هم درگیر یک پرونده عجیب از یک قاتل زنجیرهای میشوند.
داستان فیلم برگرفته شده از موضوع هفت گناه کبیره یا هفت گناه مهلک است که در دین مسیحیت، گناهانی هستند که انجام آنها مجازات جهنم را به دنبال دارد. این هفت گناه عبارت هستند از شهوت (Lust)، شکمپرستی (Gluttony)، طمع (Greed)، تنبلی (Sloth)، خشم (Wrath)، حسادت (Envy) و غرور (Pride). انتخاب و طراحی سوژههای قتل بر اساس هر یک از این هفت موضوع، بسیار جالب و هیجانانگیز است. سامرست و میلز، در مسیر تحقیقات خود، هر چند با هوشیاری به موفقیتهای خیلی خوبی میرسند اما همیشه از جاندو، قاتل حرفهای، که خود را نماینده الهی برای پاک کردن زمین از گناه میداند، چند قدم عقبتر هستند. تلاشهای سامرست و میلز برای دستگیری جاندو یا جلوگیری از پیش آمدن قتل بعدی، بینتیجه است.
از دقیقه 90 فیلم که جاندو با خونسردی تمام و به صورت غیرمنتظره خود را تسلیم پلیس میکند، ضرباهنگ فیلم بسیار بالا میرود. جاندو، با زیرکی، سامرست و میلز را مجبور میکند او را تا یک مکان مخفی همراهی کنند. میلز، با ناپختگی و غرور، داستان را تمام شده میبیند اما سامرست محتاط است. در اینجا ضربان قلب بیننده هم همراه با ضرباهنگ تند فیلم، بالا میرود چون میداند که حداقل دو اتفاق هولناک دیگر در انتظارش است. جاندو، دست بسته در ماشین، همراه سامرست و میلز است. گفتگوهای بین این سه نفر بسیار جذاب و پرکشش است و ماهیت و هدف اصلی جاندو از قتلهای زنجیرهای در اینجا فاش میشود. پنج قتل انجام شده و هنوز دو قتل دیگر بر مبنای دو گناه خشم و حسادت باقی مانده. طراحی دقیق این دو قتل، به خصوص قتل هفتم، در پایان فیلم هر چند تلخ، اما هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینیست. مجموعا میتوان گفت در فیلم هفت، با یک فیلم فوقالعاده روبرو هستیم!
پ.ن. اول
فیلم، پُر است از خشونت و خون، از دلهره و ترس. دیدن این فیلم، به صورت خانوادگی و برای سن کودک و نوجوان به هیچوجه به صلاح نیست.
پ.ن. دوم
دیدن فیلم را به دوستان نویسندهام به شدت توصیه میکنم. تقریبا تمام معیارهای یک داستان خوب، از شروع و پایان، ریتم، تعلیق، پیرنگ و ... را میتوانید در این فیلم به صورت پُررنگ و عالی ببینید.
#یادداشت_فیلم
#فیلم_هفت
#Seven
@Negahe_To