eitaa logo
نگاهی نو
2.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
901 ویدیو
26 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویری که باستان‌گرایان نمی‌بینند❗️😑 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
تأثیر اشک بر سلامت چشم 💦👁 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🕊 همای رحمت🕊 (قسمت چهلم) 📎لینک قسمت سی و نهم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9462 همان موقع آبدارچی با یک سینی چای وارد اتاق شد. ☕️ حاج کریم: تا شما چایی بخورید، بچه‌ها برنج‌ها رو بار ماشین زدن. 👌 به آبدارچی اشاره کرد و گفت: پسر! به غلام و سعید بگو برنج‌هایی که اون گوشه انبار گذاشتم، ببرن بار اون ماشین آبی رنگه که جلوی در هست، بکنن. بجنب! تعارف زد تا چایی برداریم بعد از این که چایی خوردیم و برنج‌ها را بار زدند، ما آماده رفتن شدیم، که حاج کریم گفت: سلام ما رو مخصوص به حاجی برسون بگو کریم گفت حسابی التماس دعا. 🤲 🌸 @Negahynov با حاج کریم دست دادیم و خداحافظی کردیم و به سمت ماشین رفتیم. در همین حین آن پسر ورزشکار که صبح دیده بودم را گوشه انبار دیدم. بی‌تفاوت رد شدم و سوار ماشین شدیم و به سمت خانه ننه سلطان حرکت کردیم. 🚶🏻‍♂ برنج‌ها را داخل خانه بردیم و برای نماز ظهر به طرف مسجد رفتیم. کنار حوض مسجد نشستم و دستهایم را در آب زلال آنجا شستشو دادم وضو گرفتم و به طرف قسمت داخلی مسجد حرکت کردم. 💦 حاجی هنوز نیامده بود و مثل اینکه خودش هم برای انجام کاری رفته باشد. در حال راز و نیاز و خواندن زیارت عاشورا بودم که حاجی از راه رسید. 🌸 @Negahynov حاج آقا: به به سلام حمید جان قبول باشه، خداقوت. به موقع اومدم تازه داره اذون میگه. ☀️ سلام کردم و خداقوتی گفتم و مشغول نماز شدیم. بعد از نماز به خانه رفتم ناهار خوردم و یک استراحت کوتاه کردم و دوباره به مسجد رفتم. -سلام حاج آقا خداقوت حاجی در حال وصل کردن پرچم سیاه‌های مسجد بود و بلندگوها را چک می‌کرد. در حالی که حاجی داشت با سیم ها و بلندگوها ور می‌رفت به طرف او رفتم و گفتم: حاجی یه پیشنهاد داشتم. 🙄 حاج آقا: امر بفرمایید ما گوش به فرمانیم. -حاجی بیاید امسال یه تکه‌های کوچیک پارچه مشکی به شکل پرچم درست کنیم و درب تمام خونه‌های محله نصب کنیم. البته اگر صاحبخونه راضی باشه 🏴 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
گریه و تسکین روح 🦋 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آیا قلبی هست که از شنیدن واقعه کربلا دچار حزن نشود⁉️ #امام_حسین (ع) #محرم ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
واقعه کربلا 😔 #اسلام #محرم #موبد_خورشیدیان ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✍️ حتی غیر مسلمانان هم... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
خاکی شدند اما خاک نفروختند😢 🌸 @Negahynov
🕊 همای رحمت 🕊 (قسمت چهل و یکم) 📎لینک قسمت چهلم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9478 حاج آقا یک لحظه مکث کرد و گفت: احسنت حمید جان، گل گفتی.👌 چه پیشنهاد عالیی دادی😃 حدودای عصر بود که حاجی را دیدم که یک پلاستیک دستش است و به سمت خانه ننه سلطان میرود. - حاج آقا فضولی نباشه! این پلاستیک چیه⁉️ حاج آقا: این پلاستیک پیشنهاد شماست.😉 -پیشنهاد من⁉️ حاج آقا: آره دیگه خودت گفتی درب همه خونه‌های محله پرچم مشکی بزنیم👌 رفتم پارچه خریدم بدم خانم‌ها پرچم بدوزند.🏴 به خانه ننه سلطان رفتیم حاجی بعد از سفارش پرچم به سمت مسجد رفت و سیم‌های بلندگو را تا خانه ننه هدایت کرد. دو روز به اول محرم مانده بود و همه چیز برای مراسم آماده شده بود.👌 🌸 @Negahynov پرچم‌های مشکی را که به خانه‌های توی محله می‌دادیم همه استقبال می‌کردند و تقریبا تمام خانه‌ها یک پرچم سیاه جلوی درب خود داشت.🏴 چقدر محرم امسال متفاوت شده بود شب، بعد از نماز مغرب حاجی تمام همکاران این همیاری را جمع کرد و یک جلسه برای شروع دهه محرم برگزار کرد.📝 حاج آقا: رفقا ما یکسری تمهیدات برای رعایت بهداشت و پروتکل‌ها باید انجام بدهیم. بخاطر همین من اعضا رو تقسیم کردم که هر کسی در جلسه، چه کاری انجام دهد.😊 حاج آقا یکی را برای درب ورودی مسجد و دادن ماسک و زدن الکل بدست گذاشت و یک نفر را مسئول دود کردن اسپند و یکی برای راهنمایی مهمان‌ها برای نشستن روی صندلی‌ها و اینکه کسی صندلی‌ها را جابجا نکند و خلاصه هر کسی مسئولیتی داشت.😌 🌸 @Negahynov بعد از تقسیم بندی مسئولیت‌ها به خانه رفتیم و برای فردا شب که شب جمعه بود و دعای کمیل و جلسه اول هیئت، خودمان را آماده کنیم.🙂 در اتاقم دراز کشیده بودم و به سقف خیره شدم. به این فکر می‌کردم که بعضیا می‌گفتند: مردم برای پلوی امام حسین (ع) میان برای نذری، کسی واسه امام حسین (ع) به این جلسات نمیاد. آیا امسال که خبری از نذری نیست حتی یک استکان چایی، بازم مردم برای روضه میان⁉️ (ع) ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
به رنگ خدا🌹 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا