فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ژان کلود ستاره سینمای هالیوود:
پیامبر اسلام (ص) در اوج هوش و ذکاوت بود👌
#پیامبر_اکرم (ص)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
خرفستران زرتشتی⁉️ 😳
(قسمت دوم)
#داستان
📎لینک قسمت اول:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/3182
دیگه بحث طولانی شده بود و دوتامون خسته شده بودیم. 😫😩
گفتم: «ای بابا! خب تو اگه میگی هخامنشیان زرتشتی بودن، یه دلیل براش بیار!»
و با حرص ادامه دادم: «ضمناً تحلیل خودت باشه!» 😤
میلاد مکثی کرد؛ نگاهی به مچ دست چپش که ساعتی روی اون نبود، انداخت؛ اون میکروفون کذایی رو جلوی خودش گرفت و گفت: «خب دیگه، زمانِ این قسمت از مناظره به پایان رسید. ان شاء الله در روزهای آینده، به ادامه گفتگو میپردازیم. روز خوش!» 😳
کارد میزدی، خونم درنمیاومد! 😡
ولی قیافه حق به جانبی گرفتم؛ میکروفون فرضی رو (که حالا داشت برای دوتامون واقعی میشد!) از دست میلاد درآوردم و گفتم: «و بار دیگر شاهد فرار بعضی از دوستان، از میدان مناظره بودیم... قضاوت نهایی رو به عقل و وجدان شما همراهان گرامی واگذار میکنیم».
چپ چپ به میلاد نگاه کردم و گفتم: «حالا روز خوش!» 😏
🌸 @Negahynov
مناظرهمون که تموم شد، رفتیم سراغ کار و زندگی خودمون! من فردا باید بخشی از درس رو کنفرانس بِدم. میلاد هم امتحان میان ترم داره! 😰
میلاد دانشجوی سال دوم رشته فیزیکه و من دانشجوی سال دوم رشته ژنتیک. 🤓
همینجا هم بگم این شایعاتی که در مورد دوقلوها درست کردن، کلاً بیاساسه! کی گفته دوقلوها میتونن به جای همدیگه بِرَن امتحان بِدن؟!
یه بار میلاد میخواست به جای من امتحان بده؛ همه فهمیدن‼️🤒
حالا بگذریم. داشتم می گفتم که ما رشتههامون اینا هست؛ ولی علاقهمون بیشتر به تاریخ ایران باستانه. 😉
برای همین، گاه و بیگاه، توی بخش تاریخ سَرَک میکشیم. بعضی وقتا میریم سراغ اساتید و بعضی وقتا هم توی کتابخونههای تاریخ و ادیان شرق پیدامون میشه. 🤓
توی سایتها و کانالهای مختلف مرتبط با این موضوعات هم هر وقت فرصت و حوصله داشته باشیم، یه چرخی میزنیم... 📱
🌸 @Negahynov
خب بگذریم. داشتم چی میگفتم؟ 🤔
علاقه به ایران باستان؟... نه اینو که همین الان گفتم! قبلش چی بود؟! 😁
مناظره؟!... مشاجره؟! 👀
آهااااااان داشتم میگفتم: «عجب چیزی پیدا کردم!» 😍
بفرمایید ملاحظه کنید:
📖 کتاب داریوش و ایرانیان، نوشتهی والتر هینتس، ترجمه پرویز رجبی
بله خودشه. صفحه ۳۹۱ ✅
خلاصهش اینه که هخامنشیان روی پسرهاشون اسمهایی مثل سگ، گراز، کرکس، گرگ، روباه، جغد، موش، کرم کوچک و از این جور چیزا میذاشتن‼️😳
میگم اونایی که میگفتن «سگ فحش نیست»، یه چیزی میدونِستَنا! 😂
🌸 @Negahynov
حالا سگ رو بذاریم کنار...
گرگ؟! جغد؟! موش؟! کرم؟!
آقا میلاد، بیا که پیدا کردم! 💡💥
البته میلاد الان خونه نیست. شب برمیگرده. ولی من تا اون موقع طاقت نمیارم. همین الان باید برم سراغ یادداشتهای میلاد. 👀
ادامه دارد ...
#هخامنشیان
#باستان_گرایی
#زرتشت
#خرفستران
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
خرفستران زرتشتی⁉️ 😳
(قسمت سوم)
#داستان
📎لینک قسمت دوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/3190
آقا میلاد، بیا که پیدا کردم! 💡💥
البته میلاد الان خونه نیست. شب برمیگرده. ولی من تا اون موقع طاقت نمیارم. همین الان باید برم سراغ یادداشتهای میلاد. 👀
چند وقت پیش میلاد داشت در مورد ارزش حیوانات در آیین زرتشت یه مقدار مطالعه میکرد. خلاصه مطالبی رو که خونده بود، یادداشت کرده بود و من هم این یادداشتها رو یه نگاهی انداخته بودم. 📝
🌸 @Negahynov
با احتیاط و بدون این که وسایلش رو به هم بریزم، دنبال اون دفترچه یادداشت گشتم...
آهان خودشه. 😍
دفترچه رو ورق زدم تا رسیدم به اون صفحهای که میخواستم:
✍ خرَفَستَران
بسیاری از حیوانات درنده، خزنده گزنده و... در آیین زرتشت موجودات منفوری به حساب میآیند؛ چون مخلوق اهریمن هستند! 😈
این حیوانات، «خرَفَستَر» نامیده میشوند و نابود کردنِ آنها یک عمل شایسته به حساب میآید. به طوری که راهِ بخشیده شدن بسیاری از گناهان، کشتن هزاران یا دهها هزار خرفستر است! 😢
برخی از خرفستران عبارتاند از:
مورچه، زنبور، کرم، مار، موش، وزغ، لاک پشت، گربه، گرگ، شیر، پلنگ، جغد و... (۲)(۱) 🐜🐸🐀
همچنین زرتشتیان در روزهای معینی «جشن خرفسترکُشی» برگزار میکردند (۳). 😐
آنها در این جشن، در شهر یا خارج از شهر به دنبال خرفستران میگشتند تا آنها را با ابزارهای خاصی بکُشند! (۴) 😞
🌸 @Negahynov
لای دفترچه، یه خودکار گذاشتم که اگر دوباره لازمش داشتم، بتونم راحت پیداش کنم. 🖊
بعد دوباره یه نگاهی به صفحه ۳۹۱ کتاب داریوش و ایرانیان انداختم. اسامی پسران هخامنشی! 😐
چند دقیقهای فکر کردم. 🤔
بعدش با گوشیم از صفحه ۳۹۱ عکس گرفتم و فرستادم برای میلاد.
یه عکس هم از دفترچه خودش، قسمت «خرفستران» براش فرستادم. 📲
زیرش نوشتم:
«میگن یه زرتشتی بوده؛ به همسایه هخامنشی داشته. تا جشن خرفسترکُشی میشد، میرفت سراغ پِسَرای همسایه... 🐗🐛🐆🐀😜»
چند دقیقه بعد پیامم رو دید. یه ایموجی تعجب فرستاد و گفت: چی شده؟! 😳
🌸 @Negahynov
داشتم تایپ میکردم:
«آهان ببخشید، الان در حد آیکیو تون توضیح میدم. 😝
آخه مگه میشه یه زرتشتی، اسم خرفستران رو بذاره روی بچههاش⁉️
پس معلوم میشه هخامنشیان زرتشتی نبودن.
خلاص 👌»
هنوز ارسال رو نزده بودم که دوزاری میلاد افتاد. نوشت:
«آهااااااان 😂😂😂
آفرین بد نبود!
یک یک مساوی شدیم. 😉»
عجب رویی داره!
جواب دادم: «اون وقت شما یک امتیازتونو کِی به دست آوردید؟! 😤»
یه دفعه دیدم یه سنگ پای قزوین داره میزنه پشتم و یادآوری میکنه که: «برو خدا رو شکر کن همین یک امتیازم بهت داد! 😬»
🌸 @Negahynov
📚 برای مطالعه بیشتر بنگرید به:
۱- وندیداد، شرح و ترجمه هاشم رضی، ج ۲، ص ۷۷۵-۷۶۲
۲- روایت پهلوی، ص ۳۴-۳۳
۳- دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص ۲۵۵
۴- فرهنگ ایران باستان، ابراهیم پورداوود، ص ۱۹۵
#هخامنشیان
#باستان_گرایی
#زرتشت
#خرفستران
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔
(قسمت اول)
#داستان
🌸 @Negahynov
کارِ سُنبادهی قاب عکسی که درست کرده بودم، بالاخره تمام شد. با دقت همه جایش را نگاه کردم که اشکال یا نقصی نداشته باشد. 🔍🖼
اشکالی به چشمم نیامد. قاب عکس قشنگی شده بود. 😎
ابزارهای نجاری را مرتب کردم؛ دستم را تکاندم و قاب را بردم که به آقا مراد نشان دهم.
آقا مراد وقتی متوجه حضور من شد، گونیا را روی میز گذاشت و مداد را پشت گوشش. 📐✏️
بدون این که چیزی بگوید، قاب را از دستم گرفت؛ نگاهی انداخت و گفت: «آ باریکلا، حالا شد». 👌
بعد، نگاهی به ساعت چوبی روی دیوار کارگاه انداخت و گفت: «خب دیگه، جمع و جور کن؛ دو تا چایی هم بریز بخوریم؛ بعد برو خونه».
🌸 @Negahynov
رضایت آقا مراد، خستگی را از تنم بیرون کرد. 😌
آقا مراد کم حرف بود. ابهت خاصی هم داشت. ولی حسابی دلسوز و مهربان بود.
از همین جمله سه کلمهای «آباریکلا حالا شد» باید خودم بفهمم که یعنی: «آفرین مجید، پیشرفتت خوبه. 👌 اشکالاتت کمتر از کار قبلی شده. همین جوری پیش بری، یه چیزی میشی! ازت راضیام...» 😅
رفتم کف کارگاه را یک جاروی سریع کشیدم؛ داشتم می رفتم سراغ فلاسک چای که خانمی وارد کارگاه شد و از آقا مراد درباره کمدها و قیمت آنها سؤال کرد.
آقا مراد چند کمدِ ساخته شده را نشانش داد. بعد صدا زد: «آقا مجیــد، مجیـــــــد، بابا اون آلبوم نمونه کارها رو بردار بیار ببینم». 🗣
جواب دادم: «چشم آقا مراد» و به سرعت آلبوم را برداشتم و بردم گذاشتم روی میز. 🏃🏻
آقا مراد گفت: «دستت طلا. چایی رو هم برسون. آ ماشالا پسر».
🌸 @Negahynov
مشغول ریختن چای بودم و گوشم به گفتگوی مشتری با آقا مراد بود. به نظر میرسید یکی از نمونهها را پسندیده:
«این خیلی خوبه؛ فقط میشه این طرح رو بالای درِ کمد دربیارید❓»
خانم مشتری گوشیاش را روبهروی آقا مراد گرفت. آقا مراد کمی نگاه کرد؛ دستی روی سبیلش کشید و گفت: «مال تخت جمشیده؟» 🤔
خانم مشتری بدون توجه به سؤال آقا مراد ادامه داد: «بالای دو تا بال و سرش هم میخوام نوشته بشه: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک». 😍
ادامه دارد ...
#پندار_نیک #گفتار_نیک #کردار_نیک
#زرتشت #باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔
(قسمت دوم)
#داستان
📎 لینک قسمت اول:
🌸https://eitaa.com/Negahynov/3210
خانم مشتری بدون توجه به سؤال آقا مراد ادامه داد: «بالای دو تا بال و سرش هم میخوام نوشته بشه: پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک». 😍
چهره آقا مراد کمی در هم رفت. با چند ثانیه مکث پرسید: «میگم آبجی، شما زبونم لال جُهودی (۱)، گَبری (۲) چیزی هستی؟» 😒
به زور جلوی خودم را گرفتم که صدای خندهام به آن طرف کارگاه نرسد. 😂
آقا مراد است دیگر! ادبیات خودش را دارد. رُک و راست و بی شیله پیله.
🌸 @Negahynov
چهره خانم مشتری در هم رفت: «این چه طرز صحبت کردنه آقا؟! 😠
مگه پندار نیک بَده؟ گفتار نیک چه مشکلی داره؟ یا نکنه از کردار نیک بدتون میاد؟!» 😏
آقا مراد مداد را از پشت گوشش برداشت و با پشت آن، سرش را خاراند:
«چی بگم آبجی! بد که نیست. ولی راستِ کار ما نیست! همچین به دل آدم نمیچسبه!» 🤔
بعد، مداد را گذاشت روی میز؛ انگشتهایش را فرو کرد لای فِرهای درشت موهای جوگندمیاش؛ کمی فکر کرد و گفت:
«میخوای من برات همین نمونه کمد رو میسازم. دیگه شما این زَلَم زیمبوهاش رو خودت از بازار بخر بهش بچسبون!» 🤔
اینجا دیگر تیز کردن گوش فایده نداشت! باید میرفتم و میدیدم طرحی که آقا مراد این همه دارد در مورد آن بحث میکند، چیست. زود هم باید میرفتم. چون احتمالاً این خانم دیگر مشتری بشو نیست و الآن است که موبایلش را بردارد و برود. 🏃🏻🏃🏻
🌸 @Negahynov
با یک سینی و دو استکان چای رفتم کنار میز. همه تلاشم را کردم که صفحه گوشی خانم مشتری را ببینم. 🙄📱
یک دفعه با صدای آقا مراد به خودم آمدم:
«اگه سرک کشیدنت تموم شده، چایی رو بگیر جلو مشتری. بعدشم من تلخ میخورم؛ بپر برای خانوم، قند بیار!» 😠
سرم را پایین انداختم و چای را جلوی خانم مشتری گرفتم. 😞
با خوشرویی چای را برداشت و گفت: «نه، نیازی به قند نیست!
به نظر میرسه پسر فهمیدهای باشی. 👌
بیا، میخواستی اینو ببینی؟»
و موبایلش را گرفت جلوی من.📱
من که نصف حواسم پیش اخم آقا مراد بود، با کنجکاوی، نگاهی به عکس توی گوشی خانم انداختم. 🙄
🌸 @Negahynov
📚 پ ن:
۱- یهودی
۲- زرتشتی
ادامه دارد ...
#پندار_نیک #گفتار_نیک #کردار_نیک
#زرتشت #باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
دولت موبدان😳
#زرتشت
#ساسانیان
#موبدان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
عقاید باطل و منحرف زرتشتیان نسبت به پاکی😯
#زرتشت
#احکام
#ایران_باستان
#ازدواج_با_محارم
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔
(قسمت سوم)
#داستان
📎 لینک قسمت دوم:
🌸https://eitaa.com/Negahynov/3220
آهان! این علامت را میگفتند؟! این که چیز عجیبی نیست. توی خیلی از مغازهها، ماشینها و اشیاء زینتی، این علامت را دیدهام: یک انسان شبیه نقشهای تخت جمشید که دو بال هم دارد.
خانم مشتری گفت: «میبینی؟ مختصر و مفید. توی سه کلمه، یک دنیا حرف داره: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک». 👌
آقا مراد سرفهای کرد و گفت: «پسر، اینم چاییه برداشتی آوردی؟! این که یخ کرده!» 😠
این یعنی آقا مراد اصلاً خوشش نمیآید که این گفتگو ادامه پیدا کند. 😕
نگاهی به بخارهایی که از استکان چای بلند میشد، انداختم. چای را در سینی گذاشتم و رفتم آن طرف کارگاه. 🚶🏻
صدای خانم مشتری را از پشت سرم شنیدم که گفت: «حالا خودت سر فرصت سرچ کن. چیزای خوبی پیدا میکنی». 😉
🌸 @Negahynov
در فاصلهای که داشتم استکان را میشستم، خانم مشتری با آقا مراد، گفتگوی کوتاهی داشت. آخرش هم به توافق نرسیدند و از مغازه زد بیرون.
حالا من ماندهام و یک آقا مراد ناراحت که باید یک جوری دلش را به دست بیاورم. 😐
یک چای دیگر ریختم و رفتم سراغش. این دفعه حواسم به قنددان هم بود! چای را گذاشتم روی میز. محل نگذاشت. ☹️
صدایش زدم: «آقا مراد... اُوستا...»
چپ چپ نگاهم کرد. گفتم: «چاییتون یخ نکنه».
با خودم فکر کردم: «حرف اون خانوم کجاش بد بود که آقا مراد قبولش نکرد؟!» 🤔
تنها نتیجهای که به ذهنم رسید، این بود که آقا مراد تعصب الکی نشان داده. سوادش که زیاد نیست. تا سوم راهنمایی خوانده؛ وگرنه، چه کسی از پندار و گفتار و کردار نیک بدش میآید؟! حالا گیریم که این حرف مال زرتشتیها باشد! 😕
🌸 @Negahynov
نمیدانستم آن موقع، جای حرف زدن درباره این موضوع بود یا نه؛ ولی گفتم شاید با یکی دو سؤال و جواب، کمی یخ آقا مراد باز شود: 😉
«آقا مراد... یه سؤال بپرسم؟»
آقا مراد در حالی که یک قند در دست گرفته بود و از این مشت به آن مشت، جابهجایش میکرد، گفت: «بفرما» 😒
گفتم: «این کردار نیک اینا...»
اخمش رفت توی هم و چپ چپ نگاهم کرد. 😠
چند لحظه سکوت کردم. آقا مراد گفت: «خب؟»
با تردید ادامه دادم: «میگم یعنی... این حرفا کجاش بَده؟» 😰
ادامه دارد...
#پندار_نیک #گفتار_نیک #کردار_نیک
#زرتشت #باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
وارونه کردن تاریخ توسط باستان ستایان🤔
#اسلام
#باستان_گرایی
#امام_حسین (ع)
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فقر فرهنگی😞
#پهلوی
#محمدرضا_پهلوی
#سواد
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔
(قسمت چهارم)
#داستان
📎 لینک قسمت سوم:
🌸https://eitaa.com/Negahynov/3239
آقا مراد مکث کوتاهی کرد و گفت: «فعلاً برو لباساتو عوض کن؛ دست و بالِتو رو تمیز کن تا بگم.»
گفتم: «چشم» و راه افتادم سمت رختکن.
گفت: «قبلش چایی رو بُکُن دو تا؛ بعد برو رختکن.»
آخیـــــش! این یعنی وضعیت سفید است و ناراحتی آقا مراد فروکش کرده. 😉
چای دوم را ریختم؛ چسب چوبهایی را که روی دستم مانده بود، با تینر پاک کردم و راهی رختکن شدم.
در حال عوض کردن لباس، صدای صحبت تلفنی آقا مراد را شنیدم. کامل شنیده نمیشد. فقط فهمیدم زنگ زده به یک نفر و دارد جواب سؤال من را میپرسد.
زیر لب گفتم: ای آقا مراد ناقلا! داری تقلب میکنیا! 😅
🌸 @Negahynov
گوشم را چسباندم به در اتاق: 👂
«... این شاگردمون امانته دست ما. سر و گوشش هم میجنبه! یه کم بچه فضولیه. گفتیم خدا نکرده، پانشه بره گَبر بشه!»
ناخودآگاه زدم زیر خنده. 😂
زود از در فاصله گرفتم. صدای آقا مراد آهستهتر شد:
«این بود که این وقت شب مزاحم شما شدیم... چرا میخندی داداش؟!... آهان! خب «زرتشتی». چه فرقی میکنه؟!...
آهان، پس این طوری بهش جواب بدم؛
دم شما گرم،... مخلصیم... حالا از خونه دوباره زنگ میزنم بهتون
یا علی مدد»
تلفن را که قطع کرد، صدا زد: «پسر کجا موندی؟! چاییت یخ کرد!» 🗣
از توی رختکن جواب دادم: «اومدم اُوستا».
تند تند لباسهایم را عوض کردم و رفتم بیرون.
🌸 @Negahynov
از رختکن بیرون آمدم؛ با قدمهای تند، تا نزدیکیهای آقا مراد رفتم و دوباره گفتم: «اومدم اُوستا».
گفت: «بیا چاییتو بخور تا جواب سؤالتو بدم». 😎
به بهانهی خاراندن بینیام، دستم را آوردم بالا که خندهام دیده نشود. 😁
نشستم روی صندلی و استکان چای را برداشتم.
آقا مراد گفت: «ببین مجید، این که طرف فقط بگه کار خوب بُکُن که نشد حرف! خب کار خوب، چی چیه؟! باید قشنگ مثل بچه آدم بگه مثلاً با ادب باش؛ یا دستت کج نباشه؛ یا نماز بخون یااااا... خلاصه از این جور حرفا.
نه این که فقط بگه کار خوب یا چه میدونم، کردار نیک داشته باش! وگرنه، کیه که بگه ماست ما تُرشه؟! خب همه میگن ما کردارمون خوبه.
اون جنایتکاراشم لاکِردارا، میگن کردارمون نیکه!
این که نشد بابا جون! 😒
حالا زود پاشو برو خونهتون که مادرت نگران نشه. فردا اگر خواستی، بیشتر صحبت میکنیم.»
ادامه دارد...
#پندار_نیک #گفتار_نیک #کردار_نیک
#زرتشت #باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282