eitaa logo
نگاهی نو
2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
36 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
خرفستران زرتشتی⁉️ 😳 (قسمت سوم) 📎لینک قسمت دوم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/3190 آقا میلاد، بیا که پیدا کردم! 💡💥 البته میلاد الان خونه نیست. شب برمی‌گرده. ولی من تا اون موقع طاقت نمیارم. همین الان باید برم سراغ یادداشت‌های میلاد. 👀 چند وقت پیش میلاد داشت در مورد ارزش حیوانات در آیین زرتشت یه مقدار مطالعه می‌کرد. خلاصه مطالبی رو که خونده بود، یادداشت کرده بود و من هم این یادداشت‌ها رو یه نگاهی انداخته بودم. 📝 🌸 @Negahynov با احتیاط و بدون این که وسایلش رو به هم بریزم، دنبال اون دفترچه یادداشت گشتم... آهان خودشه. 😍 دفترچه رو ورق زدم تا رسیدم به اون صفحه‌ای که می‌خواستم: ✍‌ خرَفَستَران بسیاری از حیوانات درنده، خزنده گزنده و... در آیین زرتشت موجودات منفوری به حساب می‌آیند؛ چون مخلوق اهریمن هستند! 😈 این حیوانات، «خرَفَستَر» نامیده می‌شوند و نابود کردنِ آنها یک عمل شایسته به حساب می‌آید. به طوری که راهِ بخشیده شدن بسیاری از گناهان، کشتن هزاران یا ده‌ها هزار خرفستر است! 😢 برخی از خرفستران عبارت‌اند از: مورچه، زنبور، کرم، مار، موش، وزغ، لاک پشت، گربه، گرگ، شیر، پلنگ، جغد و... (۲)(۱) 🐜🐸🐀 همچنین زرتشتیان در روزهای معینی «جشن خرفسترکُشی» برگزار می‌کردند (۳). 😐 آنها در این جشن، در شهر یا خارج از شهر به دنبال خرفستران می‌گشتند تا آنها را با ابزارهای خاصی بکُشند! (۴) 😞 🌸 @Negahynov لای دفترچه، یه خودکار گذاشتم که اگر دوباره لازمش داشتم، بتونم راحت پیداش کنم. 🖊 بعد دوباره یه نگاهی به صفحه ۳۹۱ کتاب داریوش و ایرانیان انداختم. اسامی پسران هخامنشی! 😐 چند دقیقه‌ای فکر کردم. 🤔 بعدش با گوشیم از صفحه ۳۹۱ عکس گرفتم و فرستادم برای میلاد. یه عکس هم از دفترچه خودش، قسمت «خرفستران» براش فرستادم. 📲 زیرش نوشتم: «میگن یه زرتشتی بوده؛ به همسایه هخامنشی داشته. تا جشن خرفسترکُشی می‌شد، می‌رفت سراغ پِسَرای همسایه... 🐗🐛🐆🐀😜» چند دقیقه بعد پیامم رو دید. یه ایموجی تعجب فرستاد و گفت: چی شده؟! 😳 🌸 @Negahynov داشتم تایپ می‌کردم: «آهان ببخشید، الان در حد آی‌کیو تون توضیح میدم. 😝 آخه مگه میشه یه زرتشتی، اسم خرفستران رو بذاره روی بچه‌هاش⁉️ پس معلوم میشه هخامنشیان زرتشتی نبودن. خلاص 👌» هنوز ارسال رو نزده بودم که دوزاری میلاد افتاد. نوشت: «آهااااااان 😂😂😂 آفرین بد نبود! یک یک مساوی شدیم. 😉» عجب رویی داره! جواب دادم: «اون وقت شما یک امتیازتونو کِی به دست آوردید؟! 😤» یه دفعه دیدم یه سنگ پای قزوین داره می‌زنه پشتم و یادآوری می‌کنه که: «برو خدا رو شکر کن همین یک امتیازم بهت داد! 😬» 🌸 @Negahynov 📚 برای مطالعه بیشتر بنگرید به: ۱- وندیداد، شرح و ترجمه هاشم رضی، ج ۲، ص ۷۷۵-۷۶۲ ۲- روایت پهلوی، ص ۳۴-۳۳ ۳- دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص ۲۵۵ ۴- فرهنگ ایران باستان، ابراهیم پورداوود، ص ۱۹۵ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
هخامنشیان بهترین سلسله⁉️😳 #ویل_دورانت #باستان_گرایی #ایران_باستان #هخامنشیان ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
مردم ناحیه خزر هیچ گاه پیرو دین زرتشتی نبودند🌊 #زرتشت #ساسانیان #ناحیه_خزر ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت اول) 🌸 @Negahynov کارِ سُنباده‌ی قاب عکسی که درست کرده بودم، بالاخره تمام شد. با دقت همه جایش را نگاه کردم که اشکال یا نقصی نداشته باشد. 🔍🖼 اشکالی به چشمم نیامد. قاب عکس قشنگی شده بود. 😎 ابزارهای نجاری را مرتب کردم؛ دستم را تکاندم و قاب را بردم که به آقا مراد نشان دهم. آقا مراد وقتی متوجه حضور من شد، گونیا را روی میز گذاشت و مداد را پشت گوشش. 📐✏️ بدون این که چیزی بگوید، قاب را از دستم گرفت؛ نگاهی انداخت و گفت: «آ باریکلا، حالا شد». 👌 بعد، نگاهی به ساعت چوبی روی دیوار کارگاه انداخت و گفت: «خب دیگه، جمع و جور کن؛ دو تا چایی هم بریز بخوریم؛ بعد برو خونه». 🌸 @Negahynov رضایت آقا مراد، خستگی را از تنم بیرون کرد. 😌 آقا مراد کم حرف بود. ابهت خاصی هم داشت. ولی حسابی دلسوز و مهربان بود. از همین جمله سه کلمه‌ای «آباریکلا حالا شد» باید خودم بفهمم که یعنی: «آفرین مجید، پیشرفتت خوبه. 👌 اشکالاتت کمتر از کار قبلی شده. همین جوری پیش بری، یه چیزی میشی! ازت راضی‌ام...» 😅 رفتم کف کارگاه را یک جاروی سریع کشیدم؛ داشتم می رفتم سراغ فلاسک چای که خانمی وارد کارگاه شد و از آقا مراد درباره کمدها و قیمت آنها سؤال کرد. آقا مراد چند کمدِ ساخته شده را نشانش داد. بعد صدا زد: «آقا مجیــد، مجیـــــــد، بابا اون آلبوم نمونه کارها رو بردار بیار ببینم». 🗣 جواب دادم: «چشم آقا مراد» و به سرعت آلبوم را برداشتم و بردم گذاشتم روی میز. 🏃🏻 آقا مراد گفت: «دستت طلا. چایی رو هم برسون. آ ماشالا پسر». 🌸 @Negahynov مشغول ریختن چای بودم و گوشم به گفتگوی مشتری با آقا مراد بود. به نظر می‌رسید یکی از نمونه‌ها را پسندیده: «این خیلی خوبه؛ فقط میشه این طرح رو بالای درِ کمد دربیارید❓» خانم مشتری گوشی‌اش را روبه‌روی آقا مراد گرفت. آقا مراد کمی نگاه کرد؛ دستی روی سبیلش کشید و گفت: «مال تخت جمشیده؟» 🤔 خانم مشتری بدون توجه به سؤال آقا مراد ادامه داد: «بالای دو تا بال و سرش هم می‌خوام نوشته بشه: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک». 😍 ادامه دارد ... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آیا باستان گرایان حاضرند فرزند خود را کرکس بنامند⁉️ #هخامنشیان #باستان_گرایی #فرهنگ_هخامنشی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
احیای اسامی فرزندان هخامنشی☺️ #هخامنشیان #باستان_گرایی #فرهنگ_هخامنشی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت دوم) 📎 لینک قسمت اول: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/3210 خانم مشتری بدون توجه به سؤال آقا مراد ادامه داد: «بالای دو تا بال و سرش هم می‌خوام نوشته بشه: پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک». 😍 چهره آقا مراد کمی در هم رفت. با چند ثانیه مکث پرسید: «میگم آبجی، شما زبونم لال جُهودی (۱)، گَبری (۲) چیزی هستی؟» 😒 به زور جلوی خودم را گرفتم که صدای خنده‌ام به آن طرف کارگاه نرسد. 😂 آقا مراد است دیگر! ادبیات خودش را دارد. رُک و راست و بی شیله پیله. 🌸 @Negahynov چهره خانم مشتری در هم رفت: «این چه طرز صحبت کردنه آقا؟! 😠 مگه پندار نیک بَده؟ گفتار نیک چه مشکلی داره؟ یا نکنه از کردار نیک بدتون میاد؟!» 😏 آقا مراد مداد را از پشت گوشش برداشت و با پشت آن، سرش را خاراند: «چی بگم آبجی! بد که نیست. ولی راستِ کار ما نیست! همچین به دل آدم نمی‌چسبه!» 🤔 بعد، مداد را گذاشت روی میز؛ انگشت‌هایش را فرو کرد لای فِرهای درشت موهای جوگندمی‌اش؛ کمی فکر کرد و گفت: «می‌خوای من برات همین نمونه کمد رو می‌سازم. دیگه شما این زَلَم زیمبوهاش رو خودت از بازار بخر بهش بچسبون!» 🤔 این‌جا دیگر تیز کردن گوش فایده نداشت! باید می‌رفتم و می‌دیدم طرحی که آقا مراد این همه دارد در مورد آن بحث می‌کند، چیست. زود هم باید می‌رفتم. چون احتمالاً این خانم دیگر مشتری بشو نیست و الآن است که موبایلش را بردارد و برود. 🏃🏻🏃🏻 🌸 @Negahynov با یک سینی و دو استکان چای رفتم کنار میز. همه تلاشم را کردم که صفحه گوشی خانم مشتری را ببینم. 🙄📱 یک دفعه با صدای آقا مراد به خودم آمدم: «اگه سرک کشیدنت تموم شده، چایی رو بگیر جلو مشتری. بعدشم من تلخ می‌خورم؛ بپر برای خانوم، قند بیار!» 😠 سرم را پایین انداختم و چای را جلوی خانم مشتری گرفتم. 😞 با خوش‌رویی چای را برداشت و گفت: «نه، نیازی به قند نیست! به نظر می‌رسه پسر فهمیده‌ای باشی. 👌 بیا، می‌خواستی اینو ببینی؟» و موبایلش را گرفت جلوی من.📱 من که نصف حواسم پیش اخم آقا مراد بود، با کنجکاوی، نگاهی به عکس توی گوشی خانم انداختم. 🙄 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: ۱- یهودی ۲- زرتشتی ادامه دارد ... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در خانه های هخامنشیان چه کسانی زندگی می کردند⁉️ #هخامنشیان #باستان_گرایی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
دولت موبدان😳 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
عقاید باطل و منحرف زرتشتیان نسبت به پاکی😯 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک 🤔 (قسمت سوم) 📎 لینک قسمت دوم: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/3220 آهان! این علامت را می‌گفتند؟! این که چیز عجیبی نیست. توی خیلی از مغازه‌ها، ماشین‌ها و اشیاء زینتی، این علامت را دیده‌ام: یک انسان شبیه نقش‌های تخت جمشید که دو بال هم دارد. خانم مشتری گفت: «می‌بینی؟ مختصر و مفید. توی سه کلمه، یک دنیا حرف داره: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک». 👌 آقا مراد سرفه‌ای کرد و گفت: «پسر، اینم چاییه برداشتی آوردی؟! این که یخ کرده!» 😠 این یعنی آقا مراد اصلاً خوشش نمی‌آید که این گفتگو ادامه پیدا کند. 😕 نگاهی به بخارهایی که از استکان چای بلند می‌شد، انداختم. چای را در سینی گذاشتم و رفتم آن طرف کارگاه. 🚶🏻 صدای خانم مشتری را از پشت سرم شنیدم که گفت: «حالا خودت سر فرصت سرچ کن. چیزای خوبی پیدا می‌کنی». 😉 🌸 @Negahynov در فاصله‌ای که داشتم استکان را می‌شستم، خانم مشتری با آقا مراد، گفتگوی کوتاهی داشت. آخرش هم به توافق نرسیدند و از مغازه زد بیرون. حالا من مانده‌ام و یک آقا مراد ناراحت که باید یک جوری دلش را به دست بیاورم. 😐 یک چای دیگر ریختم و رفتم سراغش. این دفعه حواسم به قنددان هم بود! چای را گذاشتم روی میز. محل نگذاشت. ☹️ صدایش زدم: «آقا مراد... اُوستا...» چپ چپ نگاهم کرد. گفتم: «چایی‌تون یخ نکنه». با خودم فکر کردم: «حرف اون خانوم کجاش بد بود که آقا مراد قبولش نکرد؟!» 🤔 تنها نتیجه‌ای که به ذهنم رسید، این بود که آقا مراد تعصب الکی نشان داده. سوادش که زیاد نیست. تا سوم راهنمایی خوانده؛ وگرنه، چه کسی از پندار و گفتار و کردار نیک بدش می‌آید؟! حالا گیریم که این حرف مال زرتشتی‌ها باشد! 😕 🌸 @Negahynov نمی‌دانستم آن موقع، جای حرف زدن درباره این موضوع بود یا نه؛ ولی گفتم شاید با یکی دو سؤال و جواب، کمی یخ آقا مراد باز شود: 😉 «آقا مراد... یه سؤال بپرسم؟» آقا مراد در حالی که یک قند در دست گرفته بود و از این مشت به آن مشت، جابه‌جایش می‌کرد، گفت: «بفرما» 😒 گفتم: «این کردار نیک اینا...» اخمش رفت توی هم و چپ چپ نگاهم کرد. 😠 چند لحظه سکوت کردم. آقا مراد گفت: «خب؟» با تردید ادامه دادم: «میگم یعنی... این حرفا کجاش بَده؟» 😰 ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282