🕊 همای رحمت 🕊
(قسمت هشتم)
#داستان
📎لینک قسمت هفتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/8402
سرم را بالا آوردم و گفتم: خدایا تو پدرم را از من گرفتی😭
نمیدانم چقدر بود که رو به روی مسجد نشسته بودم که دیدم همان پسره پشت یک وانت سوار شده و داره داد میزنه
🔸: یوسف حرکت کن حرکت کن دیر شد🗣
تعجب کرده بودم چقدر امروز این پسره رو میبینم⁉️ اصلا معلومه چیکار میکنه🤔
شانهای بالا انداختم و به خودم گفتم: به منچه هر کاری میکنه دلش خوشه و زندگیش روبه راه
آهی کشیدم و بلند شدم و به سمت خانه حرکت کردم. تا در را باز کردم، مادرم دوید به طرفم و گفت:
حمید کجا بودی❓ دلم هزار راه رفت. میدونی چقدر به گوشیت زنگ زدم❓😨
🌸 @Negahynov
-ببخشید مامان، رفتم یه کم هوا بخورم. خسته شده بودم از بس تو خونه موندم. تازه الان هنوز سر شبه مگه چقدر بیرون بودم🙄
مادر: آخه دیدم یهو نیستی هر چی زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی، گفتم نکنه اتفاقی برات افتاده. چیزی شده. دلشوره گرفتم😨
هنوز دلم گرفته بود، سرم را پایین انداختم و رفتم تو اتاق و دیگر با مادرم بحث نکردم. دراز کشیده بودم که مادرم وارد اتاق شد و دستش را روی پیشانیم گذاشت و گفت:
حمیدم خوبی⁉️
-آره مامان خوبم🙂
🌸 @Negahynov
مادر: پس چرا اخمهات تو هم رفته؟ چیزی شده⁉️
اصلا نمیشد چیزی را از مادرم پنهان کرد، کافی بود که یه کم حالت خوب نباشه سریع از قیافه آدم تشخیص میداد.😍
-نه چیزی نشده خوبم. خیالت راحت. 🙂
صورتش را بوسیدم. با تردید از کنارم بلند شد و رفت. چقدر چشمانش گود رفته بود😔 شماره عینکش بالا رفته و به سختی میتوانست پای چرخ خیاطی بنشیند. باید کاری میکردم. از فردا میروم دنبال کار باید از این به بعد من مرد خانه بشوم.😎 دانشگاهم که فعلا مجازی شده و وقتم اساسی آزاده.😌
🌸 @Negahynov
فردای آن روز ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خانه زدم بیرون؛ باید دنبال کار میگشتم و من باید از این بعد مراقب خانوادهام باشم. 🚶♂️چند جایی سر زدم اما هنوز اوضاع به سبب کورنا خوب نبود و نمیشد کاری را پیدا کرد. بشدت تشنه شده بودم و دلم میخواست چیزی بخورم.😩
#اسلام
#ایران
#کرونا
#رمضان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
هیچ کس به جز زنان حق ورود به ساختمان مقبره مادر سلیمان را نداشت... 🚫
#پاسارگاد
#کوروش
#مقبره_مادر_سلیمان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
ژان دیالافوا (دیولافوا) باستان شناس زن فرانسوی، به دلیل شباهت به مردان از مقبره مادر سلیمان بیرون رانده میشد... 👱🏻♂
#کوروش
#پاسارگاد
#مقبره_مادر_سلیمان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
حقوق بشر از نوع کوروش هخامنشی‼️
🌸 @Negahynov
پرداختن به حقوق بشر در معنای امروزی، از قرن ۱۷ میلادی رایج شد. البته گفته میشود قرنها پیش، کوروش هخامنشی حقوق بشر را بنیان نهاد! 🤔
اما در کتیبه منسوب به کوروش، او نمیگوید مردم لایق حق و حقوقی هستند؛ بلکه میگوید چون من خیلی خوب و مهربان هستم، کارهای خوبی را در حق مردم انجام میدهم!
عجب تواضعی دارد جناب کوروش بزرگ!
دکتر حسین بادامچی می گوید: در کتیبه منسوب به کوروش هیچ سخنی از حقوق بشر نیامده است؛ ❌ تنها بیانهای تبلیغاتی است که کوروش از خود تعریف و خودستایی میکند. (۱)
البته بخش زیادی از خودستاییهای کوروش دروغ بوده است.
🔔 یک سؤال: وقتی کسی بزرگ باشد و کارهای بزرگ انجام دهد، دیگران درباره بزرگیِ او صحبت میکنند یا خود درباره بزرگی خود؟!
🌸 @Negahynov
📕 ۱- بنگرید به: حسین بادامچی، فرمان کورش بزرگ، ص ۴۱
#کوروش
#منشور_کوروش
#حقوق_بشر
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
حمله وحشیانیه کوروش به بابِل 🔥
🌸 @Negahynov
هنگامی که کوروش باخبر شد که عید بابِلیها نزدیک است و ساکنان بابل در این شب به نوشیدن شراب و عیش مشغولند، به لشکریان خود دستور داد که به بابل حمله کنند. کوروش به سربازان خود اینگونه قوت قلب میدهد: ما مشعلهای زیادی برای آتش زدن داریم، درب خانههای آنها از چوب درخت خرما ساخته شده است...
کوروش در نهایت به بابل حمله کرد. سپاهیانش هر فردی را که میخواست از درب قصر به بیرون فرار کند، میکشتند تا به پادشاه رسیدند.
او به سپاهیان خود دستور داد تا هر کس را در کوچه و بازار است، بکشند و کسی حق خارج شدن از خانه اش را ندارد.
این ها، گوشه ای از جنایات همان کوروشی است که از رأفت و مهربانی او سخن گفته میشود.
🌸 @Negahynov
📚حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ج 1، ص 351-353
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🕊 همای رحمت 🕊
(قسمت نهم)
#داستان
📎لینک قسمت هشتم:
🌸https://eitaa.com/Negahynov/8417
لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕 همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار میدهد. در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم: آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏
به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم.
خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار میکند. پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️
🌸 @Negahynov
برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی
مادرم داشت قرآن میخواند و سمیرا مشغول آماده کردن ناهار برای من بود. لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم.
سمیرا: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️
با بیحوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️
سمیرا: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف میزنی؟😤
بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم
🌸 @Negahynov
سمیرا: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی
-دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور
سمیرا که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی میگذراند.
به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم.
مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخمهات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔
#اسلام
#کرونا
#رمضان
#روزه
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🥀سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند🥀
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند🥀
#امام_علی_علیهالسلام
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط زرتشت پیامبر ایرانی بود⁉️
#زرتشت
#ایران_باستان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آیا کوروش بت پرست بود⁉️
باستانگرایان و کوروش پرستان هیچ وقت از خود سؤال پرسیدهاند که آیا کوروش یکتاپرست بوده یا بت پرست⁉️
کوروش در بیانیه خود (موسوم به منشور کوروش)، بارها از پرستش مردوک سخن گفته است. به عنوان نمونه، او در بند بیستم این بیانیه عنوان میکند: «هر روز پیوسته در پرستش او (مردوک) کوشیدم».
🌸 @Negahynov
در حالی که ایرانیان در طول تاریخ به خداپرستی شهره بودند، چرا کوروش، بت مردوک را ستایش میکرد و آن را به عنوان خدای خود میپرستید؟
آیا او با دلایل سیاسی دست به این کار میزد یا واقعا بت مردوک را میپرستید⁉️
بنگرید به: ترجمه منشور کوروش، دکتر عبدالمجید ارفعی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
کوروش کبیر معتقد است🙄
#کوروش
#مردوک
#بت_پرستی
#منشور_کوروش
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🕊 همای رحمت 🕊
(قسمت دهم)
#داستان
📎لینک قسمت نهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/8438
-چیزی نیست مامان خیالت راحت، تو فکر اینم که یه کاری پیدا کنم همین 🙂
مادر: توکل بخدا پسرم. فکر کردم چی شده❗️ فعلا که هنوز پسنداز داریم یک ملیون یارانه هم گیرمون اومده منم که دوباره خورده خورده مشغول کار شدم یکی دوتا لباس آوردن بدوزم 👚
-به هر حال آخرش چی منم باید یه کاری پیدا کنم⁉️
مادر: نگران نباش خدا بزرگه 😌
نیشخندی زدم و گفتم: آره خیلی بزرگه امروز یک چشمهاش رو دیدم فقط زورش به ما میرسه 😒
مادر: وا مگه چی شده❓
🌸 @Negahynov
-هر روز بارونی بود و خنک، همین امروز ما رفتیم بیرون خیابونا از شدت گرمای آفتاب انگار جهنم شده بود. خدا انگار با ما لج کرده. 😏
مادرم خندهای کرد و گفت: این چه حرفیه پسرم⁉️ تو مثلا دانشجوی این مملکتیهاااا، خب دیگه قرار نیست که هر روز بارون بیاد بعدم داریم به تابستون و گرما نزدیک میشیم زمستون که نیست توقع داری هوا خنک باشه. 😒
سمیرا جلوی در ایستاده بود و به حرفهای ما گوش میداد گفت: حالا اگر بارونی بود میگفت خدا با من لج کرده، هوا رو بارونی کرده خیس بشم سرما بخورم نتونم کاری پیدا کنم. حالا ی روز خواستی بری بیرون هوا اینجوری هست، بقیه مردم هر روز سال، زیر بارون و گرمای تابستون و باد و خاک و ... بیرون هستن و به خدا هم گیر ندادن، حالا امروز آب و هوا هم رو خدا بخاطر تو گرم کرده❗️
🌸 @Negahynov
نذاشتم ادامه بده و گفتم: خب حالا بسه... 😐
مادر: پاشو حالا ناهار بخور بعد بخواب
-ناهار نمیخوام، میخوام بخوابم. بعدا میخورم
هردو از اتاق خارج شدند. دستم را روی سرم گذاشتم و به سقف خیره شدم. درمانده شده بودم و نمیدانستم آخر چه خواهد شد⁉️ اخبار میگفت معلوم نیست این بیماری تا کی ادامه داشته باشد.
یک دفعه جا خوردم و به اطرافم نگاه کردم. خوابم برده بود و با صدای سمیرا از خواب پریدم
رفتم بیرون و گفتم: چته نمیتونی یواش با تلفن حرف بزنی؟ 😠
سمیرا: نیست خودت یواش حرف میزنی⁉️
#اسلام
#روزه
#کرونا
#رمضان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282