eitaa logo
نگاهی نو
2.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
876 ویدیو
26 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
تخت جمشید را پادشاهی افسانه‌ای بنا کرده🤔 #تخت_جمشید #تاریخ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
مقبره کوروش یا مادر سلیمان⁉️ #کوروش #مادر_سلیمان #پاسارگاد ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🕊 همای رحمت 🕊 (قسمت نهم) 📎لینک قسمت هشتم: 🌸https://eitaa.com/Negahynov/8417 لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕 همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار می‌دهد. در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم: آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏 به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم. خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار می‌کند. پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️ 🌸 @Negahynov برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی مادرم داشت قرآن می‌خواند و سمیرا مشغول آماده کردن ناهار برای من بود. لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم. سمیرا: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️ با بی‌حوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️ سمیرا: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف می‌زنی؟😤 بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم 🌸 @Negahynov سمیرا: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی -دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور سمیرا که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی می‌گذراند. به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم. مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخم‌هات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀سکوت می وزد و بادها پریشانند و در به در همه در کوچه های بارانند   شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند🥀   قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند🥀   #امام_علی_علیه‌السلام ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط زرتشت پیامبر ایرانی بود⁉️ #زرتشت #ایران_باستان ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آیا کوروش بت پرست بود⁉️ باستان‌گرایان و کوروش پرستان هیچ وقت از خود سؤال پرسیده‌اند که آیا کوروش یکتاپرست بوده یا بت پرست⁉️ کوروش در بیانیه خود (موسوم به منشور کوروش)، بارها از پرستش مردوک سخن گفته است. به عنوان نمونه، او در بند بیستم این بیانیه عنوان می‌کند: «هر روز پیوسته در پرستش او (مردوک) کوشیدم». 🌸 @Negahynov در حالی که ایرانیان در طول تاریخ به خداپرستی شهره بودند، چرا کوروش، بت مردوک را ستایش می‌کرد و آن را به عنوان خدای خود می‌پرستید؟ آیا او با دلایل سیاسی دست به این کار می‌زد یا واقعا بت مردوک را می‌پرستید⁉️ بنگرید به: ترجمه منشور کوروش، دکتر عبدالمجید ارفعی ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
آیا می‌دانید⁉️ #کوروش #ایران_باستان ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
انگلیسی‌ها این محل را آرامگاه کوروش می‌دانستند 🤔 #کوروش #انگلیس #پاسارگاد ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
کوروش کبیر معتقد است🙄 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🕊 همای رحمت 🕊 (قسمت دهم) 📎لینک قسمت نهم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/8438 -چیزی نیست مامان خیالت راحت، تو فکر اینم که یه کاری پیدا کنم همین 🙂 مادر: توکل بخدا پسرم. فکر کردم چی شده❗️ فعلا که هنوز پسنداز داریم یک ملیون یارانه هم گیرمون اومده منم که دوباره خورده خورده مشغول کار شدم یکی دوتا لباس آوردن بدوزم 👚 -به هر حال آخرش چی منم باید یه کاری پیدا کنم⁉️ مادر: نگران نباش خدا بزرگه 😌 نیشخندی زدم و گفتم: آره خیلی بزرگه امروز یک چشمه‌اش رو دیدم فقط زورش به ما میرسه 😒 مادر: وا مگه چی شده❓ 🌸 @Negahynov -هر روز بارونی بود و خنک، همین امروز ما رفتیم بیرون خیابونا از شدت گرمای آفتاب انگار جهنم شده بود. خدا انگار با ما لج کرده. 😏 مادرم خنده‌ای کرد و گفت: این چه حرفیه پسرم⁉️ تو مثلا دانشجوی این مملکتی‌هاااا، خب دیگه قرار نیست که هر روز بارون بیاد بعدم داریم به تابستون و گرما نزدیک میشیم زمستون که نیست توقع داری هوا خنک باشه. 😒 سمیرا جلوی در ایستاده بود و به حرفهای ما گوش میداد گفت: حالا اگر بارونی بود می‌گفت خدا با من لج کرده، هوا رو بارونی کرده خیس بشم سرما بخورم نتونم کاری پیدا کنم. حالا ی روز خواستی بری بیرون هوا اینجوری هست، بقیه مردم هر روز سال، زیر بارون و گرمای تابستون و باد و خاک و ... بیرون هستن و به خدا هم گیر ندادن، حالا امروز آب و هوا هم رو خدا بخاطر تو گرم کرده❗️ 🌸 @Negahynov نذاشتم ادامه بده و گفتم: خب حالا بسه... 😐 مادر: پاشو حالا ناهار بخور بعد بخواب -ناهار نمیخوام، میخوام بخوابم. بعدا میخورم هردو از اتاق خارج شدند. دستم را روی سرم گذاشتم و به سقف خیره شدم. درمانده شده بودم و نمی‌دانستم آخر چه خواهد شد⁉️ اخبار می‌گفت معلوم نیست این بیماری تا کی ادامه داشته باشد. یک دفعه جا خوردم و به اطرافم نگاه کردم. خوابم برده بود و با صدای سمیرا از خواب پریدم رفتم بیرون و گفتم: چته نمی‌تونی یواش با تلفن حرف بزنی؟ 😠 سمیرا: نیست خودت یواش حرف میزنی⁉️ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282