eitaa logo
📖 کانال آموزشی غیر رسمی استاد احمد پاکتچی 📖
1.4هزار دنبال‌کننده
252 عکس
22 ویدیو
87 فایل
OstadPakatchi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آگاهی‌های مربوط به ادیان ایران باستان در قرآن کریم.mp3
24.49M
🔹 سی ‌و نهمین نشست انجمن علمی ادیان و عرفان واحد علوم و تحقیقات 🔹 عنوان: «آگاهی‌های مربوط به ادیان ایران باستان در قرآن کریم» 🔹 با حضور: دکتر احمد پاکتچی 🔹 زمان: پنجشنبه، ۲۹ اردیبهشت‌ ماه 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 مردگرایی یا زن‌گرایی در روال‌های کشف روش تفسیری 🔹 یکی از پیش‌زمینه‌های مبنایی، مردگرایی یا زن‌گرایی و یا ایدئولوژی کلان ماسکلیسم (مذکرگرایی) و فمنیسم است. یک شخص ممکن است جنسیت اولی را زن ببیند و مرد را جنسیت ثانوی تلقی کند و یا جنسیت اولی را جنسیت مرد بداند وجنسیت زن را ثانوی تلقی کند و یا ممکن است اساساً به تقدم هیچکدام از دو جنسیت باور نداشته باشد. این‌که کدام یک از این سه رویکرد به عنوان پیش‌زمینه وجود داشته باشد می‌تواند کاملاً تعیین کننده‌ باشد. این موضوع را می‌توان در آیاتی مانند «وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها» (اعراف/7، 189)، «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ» (نساء/4، 34)» و ... دنبال کرد. به عنوان نمونه نگاه خانم فاطمه مرنیسی با مفسران عصرکلاسیک بسیار متفاوت است. 🔹 نمونه دیگر درباره مخاطب آیه «هنَّ لباسٌ لکم وانتم لباسٌ لهنَّ» (بقره/2، 187) است که گویا مخاطب این آیه مردها هستند چون هرگاه درباره زن‌ها صحبت می‌شود از ضمایر «هن و لهن» و هرگاه راجع به مردها صحبت می‌شود از ضمایر «لکم و انتم» استفاده می‌شود. نوع رویکردی که یک مفسر می‌تواند به این آیه داشته باشد می‌تواند یک جهت مردانه و یا زنانه داشته باشد. گاهی این جهت‌های زنانه پنهان هستند و نباید تصور کرد که همیشه جهت زنانه آن است که بگوید جنسیت زن اولی است بلکه گاه ویژگی‌های یک جنس در اولویت قرار می‌گیرد مثلاً ویژگی جنس زن این است که عاطفه در اولویت قرار گیرد و ویژگی جنس مرد این است که عقلانیت در اولویت قرار دارد و عاطفه برای او ثانوی است. این‌که کدام از این‌ها مبنا قرار گرفته‌اند، می‌تواند در این برخورد کاملاً تأثیرگذار باشد مثلاً بنده اعتقاد جازم دارم که فمنیسم را می‌توان به روشنی در تفسیر کنزالعرفان بانوی اصفهانی (د. 1362ش) مشاهده کرد. به عبارت دیگر پیش‌زمینه‌ فمنیستی در جایگاه‌های مختلف این تفسیر دیده می‌شود. لازمه این‌که پیش‌زمینه‌ فمنیستی وجود داشته باشد این نیست که مفسر زن باشد زیرا به روشنی می‌توان نمونه‌های غلبه‌ پیش‌زمینه‌ فمینستی را در تفسیر ابن عربی (د. 638ق) نشان داد. 🌀 منبع: مقاله «روال‌های کشف روش تفسیری» 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 اثر جدید دکتر پاکتچی تحت عنوان «نظریۀ هنر و زیبایی شناسی از دیدگاه شيخ نجم الدین کبری» توسط مؤسسۀ تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر به خامه طبع آراسته شد. 🆔 @OstadPakatchi
🔹 کتاب به کوشش دکتر احمد پاکتچی توسط مؤسسۀ تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر منتشر و در حجمی بالغ بر 180 صفحه راهی بازار نشر شده است. در توضیح این کتاب چنین آمده است: 🔻 زیبایی یکی از مسائلی است که در هر دوره از زندگی انسان، به نحوی ذهن اندیشمند او را درگیر ساخته است. شاید زیبایی‌شناسی به‌منزلۀ حوزه‌ای مدون و تفکیک شده از فلسفه، محصولی از اندیشه‌ورزی مدرن به نظر آید؛ درحالی‌که آخرین جلوه از التفات انسان به زیبایی و پرسشگری او در این باره بوده است. انسان امروز زیستن در جهان سخت را بر جهان زیبا برگزیده است و لطافت‌های جهان زیبا برای بسیاری نادیدنی، و در بهترین حالت برای طیفی از انسان‌ها که بهتر می‌اندیشند و می‌زیند، یک نوستالژی دست‌نیافتنی است. نجم‌الدين كبري يكي از شخصيت‌هاي اثرگذار و نوانديش در حوزۀ عرفان اسلامی است كه در قلمرو بحث از هنر و زیبایی پای گذاشته و فراتر از آن، گاه به عمق این مباحث راه جسته است. زیبایی از دیدگاه اندیشمندی چون شیخ نجم‌الدین، نه‌تنها عینیت دارد که از عینی‌ترین حقیقت‌های عالم هستی است و به همان اندازه که هستیِ هر موجود در این جهان وابسته به هستی خداوند است، هر زیبایی و هر زیبا نیز جلوه‌ای از زیبایی او شمرده می‌شود. این نوع نگرش زمینه‌ساز الگویی وحدت‌نگر و همگرا به امر زیبایی در جهان هستی است. مقایسه و هم‌سنجی میان اندیشۀ او و برخی از اندیشمندان مدرن با رویکردی فراتاریخی به سامان دادن یک گفت‌وگو بین اندیشمندان با درنوردیدن زمان می‌انجامد. در راستای بازگشت به زیبابینی و فراهم آوردن تمهیداتی برای دریافت زیبایی‌ها، بازخوانی اندیشه‌ها و تأملات اندیشمندانی چون نجم‌الدین کبری، نه از آن رو که تنها ادای سهمی از جانب فرهنگ ما به جهانِ زیبایی‌شناسی باشد، بلکه از آن رو حایز اهمیت است که این اندیشمندان، راه‌هایی را درنوردیده و به مسائلی پرداخته‌اند که مسائل همیشگی انسان و البته از مسائل ‌بشر امروز است. 🔻 این کتاب هم اکنون با قیمت 62,000 تومان (با تخفیف 55,800 تومان) از طریق این لینک قابل خریداری می‌باشد. 🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷 ┈••✾•🦋 ﷽ 🦋•✾••┈ 🌀 گزارشی از سخنرانی دکتر پاکتچی در نشست «آگاهی‌های مربوط به ادیان ایران باستان در قرآن» که در تاریخ ۲۹ اردیبهشت‌ماه در انجمن علمی ادیان و عرفان برگزار گردید. 🗓 ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ 🔻 تشابه قرآن و متون دینی ایران پیش از اسلام نشانه چیست؟ 🔹 بحثم را با یک مقدمه شروع می‌کنم. در مورد ارتباط بین قرآن و ادیان ابراهیمی تا به حال کارهای زیادی انجام شده است. انبوهی از مطالعات را داریم که به ارتباط بین آموزه‌های قرآن با دین یهود و دین مسیحیت پرداختند. نمی‌خواهم بگویم در این زمینه کار انجام‌نشده وجود ندارد ولی حوزه‌ای است که تا حدی گام‌هایی در آن برداشته شده است. زمینه‌ای که در آن به شدت با خلا مواجه هستیم حوزه ادیان ایران باستان خصوصا دین زردشتی است. البته ادیان ایران باستان محدود به زردشتی نیست و می‌توان دین مانوی و آیین میترایی را هم در بر بگیرد. ما مطالعات مهمی در ارتباط با قرآن و دین زردشتی مشاهده نمی‌کنیم. البته کسانی سعی کردند به ارتباط اسلام با دین زردشتی بپردازند به خصوص تلاش کردند ثابت کنند پیروان دین زردشتی اهل کتاب هستند. از این بابت آثاری وجود دارد ولی اینکه به طور خاص ذره‌بین خود را روی سطور قرآن بگذاریم و در آیات قرآن دنبال اطلاعاتی بگردیم که به این دین ارتباط دارد با خلا زیادی مواجه هستیم. از سوی دیگر چون در ایران زندگی می‌کنیم و ایرانی هستیم و سوابق فرهنگی کشورمان برای ما مهم است این مسئله خیلی اهمیت دارد. شاید دین زردشتی برای مستشرقین اولویت اول نبود ولی برای ما می‌تواند به عنوان اولویت مطرح باشد لذا موضوع ارتباط بین آموزه‌های قرآن و آموزه‌های ادیان ایران باستان همیشه برای من موضوعی مورد توجه بوده است؛ این مقدمه بحثم بود. 🔻 پیام مهم مشابهت میان متون زردشتی و قرآن 🔹 یک قدم جلوتر برویم باید بپرسیم آگاهی‌های مربوط به ادیان چه گرهی از کار ما باز می‌کند و چه کمکی به ما می‌کند؟ گاهی اوقات دنبال ارضای کنجکاوی هستیم ولی مسئله من فقط ارضای کنجکاوی نبود و صورت مسئله‌های مهم‌تر داشتم. حداقل دو مسئله مهم پیش روی ماست. نکته اول این است که ما می‌دانیم از لحاظ ترتیب تاریخی، اسلام زمانی ظهور کرده است که مدت‌ها از وجود دین زردشتی می‌گذشته و این یک امر واضحی است. به همان اندازه که دین یهود و مسیح پیش از اسلام وجود داشتند دین زردشتی هم پیش از اسلام وجود داشته است. دین مانوی هم دویست سال قبل از اسلام وجود داشته است. اگر با آموزه‌هایی مواجه شویم که به عنوان آموزه اسلامی مطرح شده و این آموزه‌ها در دین زردشتی و دین مانوی هم وجود دارند به شدت برای ما پیام دارد و آن اینکه اگر آنچه قرآن به ما می‌آموزد در متون دینی ایران پیش از اسلام وجود داشته باشد به هیچ نمی‌توانیم این ادیان را به کلی کنار بگذاریم. برای فردی که مومن است یک راه وجود دارد و آن اینکه معتقد شود این متون ریشه در وحی دارند و کسی که مومن نیست بگوید مطالب قرآن وام‌ گرفته‌شده از این متون است؛ این صورت مسئله اول بود. 🔹 نکته دوم این است که خیلی مواقع مانند هر متن دیگری در ارتباط با قرآن دچار پیچیدگی‌هایی در متن هستیم. گاهی در قرآن عباراتی وجود دارد که فهمش ثقیل است و نیاز به اطلاعات بیشتری دارد یعنی با اطلاعات متعارف متوجه نمی‌شویم این آیه درباره چه صحبت می‌کند. اینجا هم مقایسه سطور قرآن با اطلاعاتی که از ادیان پیش از اسلام داریم می‌تواند در راستای فهم عمیق‌تر کمک کند یعنی از یک مطالعه مقایسه‌ای بین متن قرآن و متون بازمانده از ایران پیش از اسلام در راستای گره‌گشایی و تفسیر بهتر از بعضی آیات کمک بگیریم؛ این هم مقدمه دوم من بود که روشن شود دنبال چه هستیم.
🔻 نبود سابقه شرک در میان ایرانیان باستان 🔹 بحثم را با مباحث مربوط به خدا آغاز می‌کنم، نمی‌خواهم وقت جلسه را با این بحث بگیرم که زردشتی‌ها یکتاپرست هستند. دوگانه‌پرستی حتی اگر درست هم باشد مربوط به مانوی‌هاست نه زردشتی‌ها و چنین نسبتی به زردشتی‌ها قابل اعتنا کردن نیست. علاوه بر بحث یکتاپرستی که یک فخر برای ایرانیان است و سابقه شرک را در میان ایرانیان نمی‌بینیم باید عرض کنم گاهی اوقات عباراتی که درباره خدا و معرفی خدا به کار برده می‌شود آنقدر به هم نزدیکند که انسان را به فکر فرو می‌برند. مثلا قرآن می‌فرماید: «هو الاول و الآخر» یا می‌فرماید «لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار». من عبارتی از یسنا بخوانم که می‌گوید: ای مزدا اهورا، هنگامی که دریافتم تویی آغاز و تویی انجام و تویی شایان پرستش... و در ادامه گفته می‌شود که چشم‌ها او را نمی‌بینند. بارها در متون دین زردشتی به صراحت این آموزه را می‌بینیم که خدا با چشم دیده نمی‌شود در حالی که این موضوع در دوره اسلامی محل بحث و مناقشه میان علما بوده است یعنی گروهی از علمای دینی معتقد بودند با چشم سر می‌شود خدا را دید، این نشان‌دهنده فرهیختگی ایرانیان بوده است. 🔹 اگر بخواهم جلوتر بروم موضوع قدرت فراگیر خداوند و اینکه به عنوان قادر متعال معرفی می‌شود را در یسنا مشاهده می‌کنیم که تصریح می‌شود او قادر و قاهر است. گاهی اوقات حتی توضیحاتی درباره هو الاول در عبارات حدیثی ما آمده است که نظیرش را در یسنا می‌بینیم یعنی توضیحاتی درباره مفهوم هو الاول داده می‌شود. از این موارد بسیار زیاد است و لیست بلندبالایی جلوی من هست. 🔹 یک مثال دیگری به عنوان آخرین نمونه می‌آورم که از نمونه‌های پیچیده است. یکی از موضوعات پیچیده آیه سی و پنج سوره نور است که می‌فرماید: «الله نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکاة ...»، و خدا را به عنوان روشنایی آسمان و زمین معرفی می‌کند. این آیه، هم به شدت مفسرین را درگیر خودش کرده و هم متکلمان را. من پیشنهاد می‌کنم باب اول کتاب بندهشن را بخوانید. این از متون دینی کلامی به زبان پهلوی است که یکی از منابع مهم در شناخت فلسفه و کلام زردشتی است. در آغاز این کتاب تبیینی می‌بینید از اینکه اهورا مزدا را به عنوان روشنایی ازلی معرفی می‌کند. در آنجا توضیح داده می‌شود چگونه از اهورا مزدا روشنایی ساطع می‌شود و روشنی‌های عالم به وجود می‌آید. وقتی ما آیه نور السماوات را نگاه می‌بینیم تصورمان این است که نور فیزیکی است و خدا مادی نیست لذا باید آیه را به استعاره حمل کنیم ولی در تبیینی که در بندهشن ارائه می‌شود راجع به یک پدیده مادی صحبت نمی‌کند بلکه درباره امر فرامادی صحبت می‌کند و روشنایی‌های دیگر مخلوق اهورا مزدا هستند. 🔻 اشتراک قرآن و اوستا در معرفی شیطان 🔹 اشاره مختصری هم به شیطان داشته باشم. برخی می‌گویند دین زردشتی شیطان را یک امر اصیل می‌داند. واقعا اینطور نیست و در بخش‌های مختلف اوستا با این پدیده مواجهیم که شیطان را به عنوان مخلوق خدا معرفی می‌کند و بحث مهلت دادن به اهریمن توسط اهورا مزدا مطرح می‌شود و اینکه پس از پایان مهلت، اهریمن وجود نخواهد داشت. پس اهریمن شریک اهورا نیست بلکه مخلوق اوست و توانسته فرصتی از خدا دریافت کند، همانند آنچه در قرآن می‌بینیم. این یک شباهت ظاهری نیست بلکه یک ارتباط آموزه‌ای بسیار قوی است که بین قرآن و اوستا مشاهده می‌کنیم. 🔹 حال به بحث باورهای ایران باستان که به نوعی تعریف متفاوتی از خدا ارائه دهد بپردازم. دوستان با پدیده زروان آشنایی دارند. می‌توانیم در ادیان ایران مسیری را شناسایی کنیم که ربطی به دین زردشتی ندارد و یک مسیر دینی است که در آن، زمان خدایی می‌کند. این مسیر دینی اختصاص به ایران ندارد و آن را در دیگر ملت‌ها هم مشاهده می‌کنیم. در ایران باستان زروان خدای زمان است. البته نسبت زروان با اهورا مزدا میان دین‌شناسان مورد چالش بوده است. ما نفوذ این جریان را در دین زردشتی هم می‌بینیم و پژوهشگران نشان دادند کجا رد پای زروانیسم را مشاهده می‌کنیم. آنچه می‌خواهم توجه دوستان را به آن جلب کنم ترجمه زروان به زبان عربی به صورت دهر است. دهر به معنای روزگار و زمان است. یک حدیثی داریم که منتسب به پیامبر(ص) است که حضرت می‌فرمایند: دهر را ناسزا نگویید، الله همان دهر است.
🔹 وقتی شما این عبارت را می‌خوانید احساس می‌کنیم تئولوژیسین زروانی این جمله را می‌گوید. اینکه الله همان دهر است، ترجمه‌اش این است اهورا مزدا همان زروان است. آیه‌ای در قرآن است که از قول مشرکین می‌فرماید: «ما یهلکنا الا الدهر» یعنی مشرکینی وجود دارند که باور دارند آنچه ما را هلاک می‌کند روزگار است. اینجا شما می‌توانید زروان را مشاهده کنید که چگونه در عربستان گروهی از مشرکین معتقد به هلاک‌کنندگی روزگار بودند. اینجا می‌توانیم صورت مسئله سوم را اضافه کنیم و آن اینکه آیا مخاطبانی با باورهای دینی مربوط به ایران باستان در شبه جزیره زندگی می‌کردند. 🌀 برای مطالعه این گزارش در سایت اصلی وارد لینک زیر شوید: 🌐 https://iqna.ir/fa/news/4058275 🆔 @ostadpakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا