#یک_نکته
🌀 تهذیبگرایی با رویكرد نصگرا
🔹 در بررسی جریانهای معاصر تهذیبگرا در شیعه، باید توجه داشت كه هم چون سدههای پیشین، اخباریه شاخصترین جریان تهذیبگرا بودند كه آموزههای آنان بیشترین قرابت را به سلفیه نزد اهل سنت داشت؛ اما سده 14ق، فضایی است كه جریانهای تهذیبی با رویكردهای متنوعی هم از حاشیه جریانی اخباری، هم از درون جریانهای اصولی و هم حتی به عنوان رویكردی در محافل روشنفكری دینی پدید آمدهاند.
🔹 در ادامه آنچه به عنوان سنت اخبارگری از عصر صفویه در محافل امامیه پای گرفته بود، گامی فراتر مربوط به میرزا محمد اخباری (د1232ق) عالم ایرانی تبار زاده و رشد یافته در هند و مهاجر به عراق است (ابراهیم، 1356، صص 314ـ 315؛ شیروانی، 1315، ص581). وی با آموزههایی چون بازگشت به احادیث و اخبار و نفی تقلید (اخباری، 1341، سراسر؛ منزوی، 1348، ج2، ص933)، خصومت با صوفیه (دانش پژوه، 1339، ج10، صص1685ـ 1686) و حرام انگاشتن بر امور تازه پیدا چون كشیدن تنباكو و نوشیدن قهوه (حسینی اشكوری، 1364، ج15، صص63ـ 64) مسیری همسان با سلفیه رفته است. همچنین تا حدی میتوان اكتیویسم سیاسی در او یافت كه نمود آن از سویی در اخبار مربوط به جنگهای ایران و روس كه البته نقلش به غرائب و كرامات آمیخته است (ابراهیم، 1356، ص315؛ نفیسی، 1361، ج1، صص251ـ252) و از سوی دیگر در مبارزاتش با جایگاه اجتماعی فقیهان (تنكابنی، 1364، صص178ـ 1870؛ معلم، 1351، ج3، ص943) دیده میشود كه تا حدی یاد آور وقایع زندگی ابن تیمیه است.
🔹 به هر روی، با كوششهای وحید بهبهانی(د1205ق) و شیخ جعفر كاشف الغطاء تثبیت شد، اما جریان اخباری در دو سده بعد تا امروز هم چنان بر جای بود و فعالانی داشت. افزون بر تهذیب گرایی در تقابل با آنچه بدعت خوانده میشد، محور دیگری از تهذیب گرایی كه نزد اخباریه به طور جدی دیده میشود، مقابله با تورم علوم اسلامی ـ و به خصوص فقه و اصول فقه ـ است كه ناشی از تأثیر آموزههای اهل سنت و دارای اصالت در آموزههای ائمه معصومین(علیه السلام) دانسته شده است (اخباری، 1342، سراسر).
🔹 در طی سده 14ق، پیروان این مسلك در برخی نقاط ایران مانند آذربایجان و خوزستان فعال بودند و در محافل علمی و اجتماعی نفوذی داشتند. اما گرایش سیاسی در میان آنان دیده نمیشد و به خصوص پس از انقلاب اسلامی 1357ش، كمتر فروغی از محافل آنان بر میآید.
جریان دیگری كه هنوز مورد مطالعه كافی قرار نگرفته، جریان موسوم به مكتب تفكیك یا به تعبیر خود خوانده «مكتب معارف» است و بنیاد آن به میرزا مهدی اصفهانی (1303ـ 1365ق) در خراسان باز میگردد. آموزه مركزی این مذهب آن است كه معارف اهل بیت(علیه السلام) را باید از علوم عرفی تفكیك كرد، علم واقعی آن است كه از طریق احادیث اهل بیت(علیه السلام) به دست آید و آمیختن آن با علوم برخاسته از سرچشمههای دیگر و در رأس آنها فلسفه، موجب گمراهی است. در این مكتب دو محور تهذیب گرایی به وضوح و با تأكید دیده میشود، تهذیب گرایی با محور جداسازی آموزههای فرانصی از آنچه برآمده از نصوص است و دیگر با محور نفی تورم حاصل از گسترش علوم دینی با اتكا بر مبانیای كه این مكتب برای آنها صلاحت مداخله در توسعه معارف اهل بیت(علیه السلام) را نمیبیند (اصفهانی، 1387، سراسر).
🔹 اصفهانی با مطرح كردن برخی مباحث مبنایی در خصوص اعجاز قرآن، حجیت ظواهر قرآن و فرق نهادن میان قرآن و فرقان كه بر آمده از احادیث اهل بیت(علیه السلام) است (كلینی، 1391، ج2، ص630؛ ابن بابویه، 1361، صص189ـ 190)، به سطح بندی فهم قرآن پرداخته و زمینه تعیین نسبت قرآن با حدیث را نیز فراهم آورده است (اصفهانی، 1388، سراسر) در میان پیروان این مكتب، مسائلی چون آشنا كردن مخاطبان با محكمات قرآنی و احادیث اهل بیت(علیه السلام)، در زمینههای مختلفی كه فرد و جامعه بدان نیازمند است، و نیز فراهم آوردن دسترسیهای مناسب برای نیل به مقصود از طریق نصوص وجهه همت آنان بوده است؛ نمونهای از چنین كوششی را میتوان در مجموعه الحیاة از محمد رضا حكیمی باز جست (حكیمی، 1367، سراسر).
🔹 در میان شاگردان میرزا مهدی اصفهانی، شخصیتی ویژه و متفاوت شیخ محمود تولایی مشهور به حلبی است كه به نوشتن تقریرات برخی از دروس میرزا اهتمام داشت و به خصوص مباحثی چون حجیت ظواهر قرآن و دیدگاههای او در تمییز مناصب پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و اعتبارات هر یك توجیه او را جلب كرده است (مفید،1387، ص35). در مقطعی از زندگی خود فعال سیاسی نیز بوده (علیانسب، 1385، ص15) و عامل شهرت او بنیان گذاری انجمن حجتیه مهدویه است كه دست كم در بدو فعالیت، اصلیترین هم خود را بر مبارزه با بهائیت و ستیز با بهائیت بود (علیانسب، 1385، ص13 بب)؛ جریانی كه یك زائده ناشی از بدعت دورن امامیه تلقی میشد كه پیرایههایش موجب بریدن از اسلام گشته بود. بیتردید نمیتوان اصفهانی را تنها الهام بخش افكار شیخ محمود تولایی دانست؛ از جمله میدانیم كه وی از اندیشههای شیخ احمد شاهرودی كه كمر به مبارزه با بهائیت بسته بود، نیز متأثر بود (جعفریان، 1383، صص370ـ 372).
🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 یحیی بن آدم و فقه
🔹یحیی بن آدم نزد جمعی از فقهای كوفه فقه آموخته است كه در میان آنان باید از حسن بن صالح ثوری كه بیشترین تأثیر را در آموزش فقه او داشته، و از عبداللهبن مبارك، شریكبن عبدالله قاضی و وكیع بن جراح نام برد. ابن آدم خود در درس ابوحنیفه و مالك بن انس حاضر نبوده، لیكن تعالیم آن دو را از طریق شاگردانشان فرا گرفته است (ابن آدم، جم ). وی با نظرات امامان شیعه، امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، از طریق شاگردان امام صادق (ع) آشنا بوده و در مواردی نظرات آنان را نقل كرده است. اگرچه ابن آدم چیزی از آرای فقهی زید بن علی (ع) در الخراج نقل نكرده، لیكن با توجه به رواج فقه زیدی در كوفه و رابطۀ نزدیك ابن آدم با زیدیان، بعید است كه از فقه زیدی آگاه نبوده باشد. ذهبی او را فقیهی مجتهد دانسته است (سیر، ۹ / ۵۲۵) و در مواردی چون اراضی مفتوح العنوه در كنار اصحاب رأی قرار میگیرد (نک : ابن آدم، ۱۸؛ قس: ابن هبیرة، ۲ / ۴۳۵). ستایش فقاهت حسن بن زیاد اللؤلؤی شاگرد ابوحنیفه توسط ابن آدم نیز شاهدی بر این مدعاست (ابن ندیم، ۲۵۸)، ولی با بررسی تحلیل آرای فقهی كه خود در الخراج ذكر كرده، میتوان نتیجه گرفت كه وی همچون استادانش حسن بن صالح، سفیان ثوری، سفیانبن عُیینة، وكیع و ابن مبارك پیرو مكتب اصحاب حدیث بوده و به تبعیت حدیث بیش از رأی گرایش داشته است. ابنندیم (ص ۲۸۳) نیز ابن آدم را در زمرۀ فقهای اصحاب حدیث ذكر كرده است. مقایسۀ كتاب الخراج یحیی بن آدم با الخراج فقیه حنفی معاصرش قاضی ابویوسف و نظرات فقهی آن دو در موضوعات مشابه نشان میدهد كه تا چه حد نظرات دو فقیه، یكی از اصحاب حدیث و دیگری از اصحاب رأی، به یكدیگر نزدیك بوده است. یكی از كارهای جالبی كه ابنآدم در الخراج انجام داده تعریفات مصطلحات فقهی مانند غنیمت، فیء خراج، احیاء اراضی، تحجیر، زكات، عشر و نظایر آن است (صص ۱۷-۲۰، ۹۰، ۱۱۲). و نیز بارها آرای فقهای مختلف چون ابوحنیفه، مالك، ابن ابیلیلی، حسنبن صالح، شریك و دیگران را نقل كرده و در كنار هم قرار داده است. از این جهت وی را باید یكی از پیشتازان فقه تطبیقی به شمار آورد. مسائل مورد توجه او بیشتر مربوط به زمین و آب و كشاورزی است. آرای فقهی او در مورد مسائل مربوط به خراج، مورد توجه خراجنویسان متأخر چون ابن رجب حنبلی (ص ۱۵، جم ) بوده است. همچنین ابن معین (۱ / ۱۴۶)، یكی از شاگردان او متذكر شده كه كسی را در فرایض (مواریث) آگاهتر از ابن آدم ندیده است. ابن ندیم (ص ۲۸۳) كتابی بزرگ با عنوان الفرائض به او نسبت داده كه اثری از آن باقی نیست.
بجز كتاب القراءات، مجرد احكام القرآن و الفرائض كه ذكر آنها گذشت، ابن ندیم (همانجا) یك اثر دیگر با عنوان الزوال به وی نسبت داده كه حتی عنوان آن ابهام دارد. تنها اثر باقی مانده از ابن آدم همان كتاب الخراج است كه اول بار در ۱۳۱۴ق / ۱۸۹۶م به كوشش دكتر جوینبول در لیدن به چاپ رسیده است. ترجمۀ انگلیسی آن توسط بن شمش نیز در ۱۹۸۵م در لیدن منتشر شده است. با توجه با اینكه ابن آدم در الخراج از واقدی نقل حدیث كرده، و ملاقات وی با واقدی در ۱۸۰ق / ۷۹۶م صورت گرفته، تألیف الخراج باید قدری پس از ۱۸۰ق بوده باشد، بنابراین الخراج ابن آدم با فاصلۀ اندكی پس از الخراج قاضی ابویوسف تألیف شده است.
🌀 منبع: دبا (مدخل ابن آدم)
🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 لزوم توجه به تمایز میان حوزه های هنجاری از شناختی علوم بشری در بحث از چگونگی گفت و گوی میان علوم دینی با علوم انسانی با تبیین حد و مرز ورود علوم تعبدی به سایر علوم بشری
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 لزوم توجه به سیاق در فهم آیات قرآن کریم در بحث از چگونگی استفاده از نصوص دینی برای گفتگوی با علوم انسانی
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#سخنرانی
#فایل_تصویری
🔹 تبیینی نوآورانه از چگونگی ارتباط میان علوم دینی با علوم انسانی
🔹 بیانات دکتر پاکتچی در دوره «گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی»
🔹 بر گرفته از سلسله جلسات روش شناسی علوم انسانی اسلامی با عنوان گفت و گوی علوم دینی با علوم انسانی
🌀 تیر و مرداد ماه ۱۴۰۱
🆔 @OstadPakatchi
🍃🍂🍁 ﷽ 🍁🍂🍃
🌼🌼 حجاب 🌼🌼
🔍 مدخل دایرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 20
🔶 حجاب، مفهومی برآمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ ملل اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، به ویژه برای زنان است.
🔷 از آن جا که حجاب مفهومی است که در قالب ارتباط اجتماعی تحقق مییابد، ناظر به یک ارتباط متقابل است؛ ارتباط متقابلی که گاه مسئله ی حجاب را به احکام نظر پیوند زده و گاه آن را با میثاق های اجتماعی و شرط موقعیتی فرد پیوسته است.
🔶 حجاب به اشکال گوناگون در فرهنگ های مختلف دیده میشود و به همین سبب یکی از مسائل مطرح در حوزه ی انسانشناسی است؛ اما بدیهی است که مانند هر پدیده ی فرهنگی دیگر، ارزش معنایی آن در فرهنگ های مختلف با تنوع روبه روست.
🔷 در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر تشریع تدریجی حجاب در عصر نبوی دلالت دارد و بازتاب این تشریع را به طور گسترده تری میتوان در احادیث منقول از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام و همچنین در سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام، بازجست.
🔶 حجاب ماهیتاً امری فرهنگی است و به ارتباطات اجتماعی باز میگردد و از آن جا که فقه مذاهب مختلف هرگز از عرف اجتماعی منقطع نبوده است، بخش مهمی از مباحث حجاب در قالب تعامل فقه و فرهنگ و همچنین تعامل اخلاق و فرهنگ در جوامع اسلامی قابل فهم است.
🔷 رابطه ی حجاب با مفهوم زن در جوامع مدرن، مسئله ی حقوق زن و جایگاه اجتماعی زنان و اخیراً مسئله ی جهانی شدن از مواردی است که مسئله ی حجاب را به عنوان یکی از مسائل مهم در عرصه ی دین و جامعه مطرح ساخته است.
🔶 باید دانست که پوشش سه گونه کارکرد دلالتی دارد؛ گاه مقصود از پوشاندن موضوع، ناممکن کردن رؤیت آن است، بدون آن که ابزار پوشاننده، موضوعیت داشته باشد، و گاه مقصود از پوشاندن موضوع، ارزش دلالتی ابزاری است که برای پوشش به کار میرود و عدم رؤیت چیزی موضوعیت ندارد. گاه نیز دلالت در قالب تعاملی میان ابزار پوشاننده و موضوع پوشیده تحقق مییابد و یک دلالت چرخه ای است.
🔷 از خلال تاریخ بر میآید که برای بیشتر زنان در خاور نزدیک باستان، بینالنهرین و دنیای یونانی ـ رومی رسم آن بود که سر خود را وقتی از خانه بیرون میروند، بپوشانند.
🔶 با آن که موضوع پوشش میتواند درباره ی حواس دیگر جز بینائی، مانند شنوائی و لامسه نیز مصداق داشته باشد، ولی بیشترین نمود آن در حیطه ی حس بینائی است.
🔷 در ايران چالش درباره ی حجاب از اواخر عصر قاجار و در مواجهه با فرهنگ های مسيحی مجاور آغاز شده است؛ اين امر تصادفی نيست که دو نمونه از کهنترين نوشتهها در دفاع از حجاب، مربوط به موجی از مخالفت فرهنگی با حجاب است که در شمال غرب و جنوب ايران در تماس با مسيحيان برآمده است.
🌷اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🌷
🌿
💠🌿🆔 @OstadPakatchi
🍃🌺🌿
💠🍃💠🌿💠🍃💠🍃💠
مدخل حجاب.pdf
635K
🌀 #مدخل_برگزیده
🔹 حجاب
🆔 @OstadPakatchi
#اطلاع_رسانی
🔹🔹🔹 بسمه تعالی 🔹🔹🔹
🔻 ضمن عرض سلام و آرزوی سلامتی اعضای محترم «کانال آموزشی غیر رسمی استاد پاکتچی»
🌀 آیدی ادمین کانال (در پیامرسان تلگرام)، با هدف ارتقای سطح کیفی مطالب، و نیز جهت دریافت پیشنهادات و انتقادات، دریافت اصوات، فیلمها، تصاویر و متون جناب استاد و مسائل مرتبط با ایشان همچون خاطرات و... در اختیار اعضا قرار میگیرد:
🆔 https://t.me/Ostad_pakatchi
🆔 @ostadpakatchi
💠 پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با همکاری شورای فرهنگ عمومی برگزار میکند:
🔺نشست تخصصی فرهنگ عمومی، اخلاق و هوش مصنوعی
🔹دکتر احمد پاکتچی؛ سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان علمی فرهنگی یونسکو
موضوع: مروری بر سند اخلاق هوش مصنوعی سازمان علمی، فرهنگی، و آموزشی یونسکو
🔸دکتر محمد حسینی مقدم؛ عضو هیات علمی گروه مطالعات آینده نگر موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
موضوع: هوش مصنوعی و آینده اندیشی پیشرفت علم آموزههای جهانی و الزامات ملی
🔹دکتر سید علی حسینی؛ دکتری هوش مصنوعی از دانشگاه لندن
موضوع: اخلاق و هوش مصنوعی در اروپا و بریتانیا
🔻دبیر نشست: محمد نصراوی، دکتری سیاستگذاری فرهنگی
دوشنبه ۱۶ آبان
ساعت ۱۳ تا ۱۶
حضور در نشست 👇👇
https://www.skyroom.online/ch/ricac/research
Ricac.ac.ir
🆔 @cultureresearch
🌐 @irCDS
🆔 @OstadPakatchi
36.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بیان_استاد
#فایل_تصویری
💠 پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با همکاری شورای فرهنگ عمومی برگزار نمود:
🔺نشست تخصصی فرهنگ عمومی، اخلاق و هوش مصنوعی
🔹دکتر احمد پاکتچی؛ سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان علمی فرهنگی یونسکو
موضوع: مروری بر سند اخلاق هوش مصنوعی سازمان علمی، فرهنگی، و آموزشی یونسکو
🆔 @OstadPakatchi
#یک_نکته
🌀 تهذیب گرایی در شیعه با رویكرد عقلگرا
🔹 در دهه 1340ش، در محافل مذهبی كه بنیان گذاران آن تركیبی از روحانیون و روشنفكران دینی بودند، نوعی تهذیب گرایی دیده میشود كه به نظر میآید هدف اصلی آن همان دستیابی به ایدئولوژی سیاسی بود كه در میان اصلاح طلبان اهل سنت در مصر و هند نیز دیده میشد. در تهران سید محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان در 1340ش به همراه جمعی دیگر نهضت آزادی ایران را تشكیل دادند كه سازمانی سیاسی ـ دینی بود و مسیر اكتیویسم را دنبال میكرد (بروجردی، 1377، ص135) در مشهد نیز محمد تقی شریعتی و جمعی از روشنفكران كه كانون نشر حقائق اسلامی را در سال 1323ش تأسیس كرده بودند، در دهه 40ش فعالیت خود را گسترش دادند؛ این كانون به سبب فعالیتهای تند و منتقدانه با موجی از مخالفت روبه رو بودند (بروجردی، 1377، ص161؛ منصوری، 1384، سراسر). این دو جریان كه به زودی با هم مرتبط شدند و در دهه 50ش حسینیه ارشاد فضای با همایی آنان بود، افزون بر اشتراكات در ایدئولوژی سیاسی، دارای ویژگیهای تهذیبگرا بودند. در مجموع شاید بتوان گفت كه محفل مشهد تندروتر از تهران بود و نام طعنه آمیز محفل مشهد، حكایت از آن داشت كه گویا حقایقی از اسلام پوشیده مانده كه باید زنگارها از آن زدوده شود و آن حقایق نشر یابد.
🔹 بیاعتمادی به میراث روایی شیعه و ضرورت بازگشت به قرآن برای دستیابی به تعالیم اصیل اسلام، هر دو گروه را به سوی نوعی تهذیب گرایی قرآن محور و نفی مجعولات و تحریفات پیش برد. این گروه در شیوه تفسیر قرآن به قرآن و استفاده از تأملات قرآنی در راستای حل مشكلات اجتماعی، بسیار به شیوه سید قطب در تفسیر نزدیك شده بودند. در نتیجه این فعالیت از سوی محمد طالقانی تفسیر نا تمام پرتوی از قرآن بود كه نه تنها در سبك (طالقانی، 1362، ج1، ص20)، كه حتی در نام الهام گرفته از فی ظلال القرآن سید قطب بود و نگرانی از تورم علوم اسلامی نیز در آن دیده میشد (طالقانی، 1362، ج1، ص11). دیگر تفسیر نوین از محمد تقی شریعتی كه با نهادن این نام بر نو بودن تأملات خود تأكید داشت و فعالیتهای تفسیری بازرگان از جمله پابه پای وحی نیز در همین شمار بود (Pakatchi, 2004, Introd). در همه این تفاسیر مانند فی ظلال، تكیه بر خود بسندگی قرآن، احساس بینیازی از تفاسیر پیشین و سنت تفسیری و بینیازی از احادیث دیده می شود. وجهه دیگر در نوشتههای این دو محفل، نگرانی از تورم علوم دینی در حوزههای سنتی و رواج تقلیدی پنهان در عین باور به مفتوح بودن باب اجتهاد در محافل معاصر امامیه است كه حاصل آن در مجموعه مقالاتی با عنوان بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (نك: مآخذ) بازتاب یافته كه به دنبال وفات آیت الله بروجردی نوشته و منتشر شده است، البته نقدها در این كتاب احتیاط آمیز و نسبی است. در این حركت جدید نام كسانی چون محمد حسین طباطبایی و مرتضی مطهری و محمد حسین بهشتی در كنار طالقانی و بازرگان دیده میشود.
🔹 شخصیتی ویژه در میان این گروه، علی شریعتی (د1356ش) فرزند محمد تقی شریعتی است كه آموختههایش از سنت اسلامی ـ شیعی را از یك سو با دانش جامعه شناسی و تاریخ ادیان غربی، و از سوی دیگر با برخی مفاهیم اندیشمندان چپ گرا پیوند داد و از خلال آن كوشید تا یك ایدئولوژی حكومت را استخراج كند. مهرزاد بروجردی در تعریف او از تعبیر «لوتر بلند پرواز» استفاده كرده است (بروجردی، 1377، ص166). او به خلاف پدر و همفكرانش، به سوی قرآن نیامد و كوششی در جهت تفسیر به عمل نیاورد؛ وی به حدیث نیز به شدت بدبین بود و محدثانی چون محمد باقر مجلسی و كتابش بحار الانوار را به نقد گرفت (مثلاً شریعتی، بیتا، ص200)، ضمن اینكه به مناسب شماری از احادیث را بعضاً از اصول كافی ـ معتبرترین كتاب حدیثی شیعه ـ كه آنها را براساس چارچوب ایدئولوژیك خود به دور از تشیع علوی و برخاسته ایدئولوژی ملی میدید، به نقد گرفت (مثلاً شریعتی، بیتا، صص115ـ 139). وی با وجود آن كه از ضرورت بازگشت به منابع اصیل دین گاه با تعبیر صریح كتاب و سنت سخن میگفت (مثلاً شریعتی، 1356، ص143)، اما با تصویر روشنی درباره چگونه دست یافتن به درك اصیل از قرآن و پالودن احادیث سره از ناسره به دست نمیداد. به نظر میرسد رویكرد تهذیبی او به دین بیشتر نه تنها بر مبنای دركی عقلانی كه حتی گزینشی عقلانی از نصوص ـ مورد اخیر درباره احادیث ـ استوار شده بود، او بر این نكته تأكید دارد كه تعبددر دین مختص به «محدوده ویژهای از عبادات و پارهای از مسائل غیبی» معتبر است و «در غیر این دو مورد، اجتهاد و مصلحت را بر نص مقدم داشته، تغییر یا تعدیل برخی از مسائل مذهب را در سایر شؤون زندگی براساس مصالح و مقتضیات جایز میشمارد» (شریعتی، 1356، ص195).
🔹 شریعتی به جای ریز شدن در نصوص، ترجیح داد با نگرش یك جامعه شناس و گاه انسان شناس، و با تكیه بر عقلی آمیخته با شور ایدئولوژیك، چهره اجتماعی اسلام را موضوع مطالعه خود قرار دهد و سپس با تصویر سادهای كه از اسلام اصیل از خلال منابع محدود و گزینش شده ارائه میداد، به تفریق بزرگ و تهذیبی پر دامنه برسد؛ او بخش مهمی از میراث شیعه را مربوط به چیزی دانست كه خود نام تشیع صفوی بر آن مینهاد و قصد داشت با باز شناختن این پیرایهها و رسیدن به تشیع ناب، به قول خود تشیع علوی را باز شناسی كند.
🔹 وی در این راستا برخی از باورها و رسوم سنتی شیعه، مانند باور به شفاعت، و از همه مهمتر جدا كردن شیعه به عنوان یك مذهب متمایز را مصداق بدعت و لازمه زدودن میشمرد (شریعتی، بیتا، صص 268، 275، جم؛ شریعتی، 1356، صص16، 169، جم)، اما در ادامه این گونه نقادیها كه او را در جبهه سلفیان وهابیه مینمود، خود به نقد مشابهی از وهابیه برخاسته، آنان را «وارثان تسنن اموی و اسلام دولتی» دانسته است (شریعتی، بیتا، ص 302؛ شریعتی، 1356، ص194).
🔹 از نظر او تشیع علوی عین اسلام، و تشیع صفوی یك مذهب با ایدئولوژی ملی گرایانه ایرانی بود (شریعتی، بیتا، صص 92ـ 94). در همین راستا، او تشیع واقعی را مذهب «سنت و نفی بدعت» میدانست (شریعتی، بی تا، ص264).
در خصوص درك شریعت و دانش فقه، او ضمن تأكید بر فخر همیشگی امامیه به فتح باب اجتهاد، از صوری بودن اجتهادها ابراز نگرانی میكرد و خواستار ترك تقلید و روی آوردن به اجتهاد حقیقی بود (شریعتی، بیتا، ص285 بب؛ شریعتی، 1356، صص199ـ 201).
🔹 این رویكرد شریعتی به تاریخ اسلام و تاریخ تشیع كه شیعه همواره یك گروه انقلابی و معترض بوده و همواره در معرض آزار و سركوب زرمداران و زورمداران قرار داشته (بروجردی، 1377، ص173)، تا آن كه پس از صفویه همین سركوب گران توفیق یافتهاند چهره تاریخی شیعه را تغییر دهند و آن را به مذهبی مطیع و سازش كار مبدل سازند (شریعتی، بیتا، سراسر)، خود نوعی تهذیبگری بر محور جعل و تحریف است. موافقان و مخالفان شریعتی بر این نكته اتفاق دارند كه نطقهای آتشین و قلم او تأثیر بسزایی در رشد اكتیویسم دینی در ایران پیش از انقلاب نهاد و قلم او تأثیر بسزایی در رشد اكتیویسم دینی در ایران پیش از انقلاب نهاد و به قولی دهه 1350ش ـ برای طیفهای روشنفكر دینی ـ دهه شریعتی بود (بروجردی، 1377، ص167).
🔹 گفتنی است در این دههها، حتی در فضای حوزه نیز جریانهای تهذیبگرا دیده میشد؛ به خصوص باید از رویكرد آیت الله محمد حسین بروجردی، رئیس حوزه علمیه قم در تهذیب آموزشی حوزه یاد كرد (مطهری، 1341ب، ص241؛ بروجردی، 1377، ص144بب) كه اثراتی گسترده و ماندگار در تحول نظام آموزشی حوزه داشت. زاویههای كاملاً متفاوت از تهذیب گرایی حوزه، نوشتههای انتقادی محمد تقی شوشتری در نقد احادیث و بازشناسی آنچه او «احادیث دخیل» یعنی غیر اصیل مینامید (شوشتری، 1401، صص1ـ2) و نقدهایی دیده میشد كه او نسبت به انتساب یا ضبط برخی از كلمات موجود در نهج البلاغه داشت (شوشتری، 1376، ج1، صص19ـ 22، جم)؛ با توجه به اعتبار نهج البلاغه در فضای مذهب شیعه و ایراداتی كه در همان زمان از سوی منتقدان اهل سنت وارد میشد، این رویكرد انتقادی بسیار جسورانه مینمود. این انتقادها با توجه به بهایی كه باید برای آنها پرداخت میشد و با توجه به ساختارمندی آنها در آثار شوشتری، برخاسته از یك انگیزش تهذیبگرا بود و نمیتوانست تنها حاصل یك كنجكاوی عالمانه باشد.
🔹 برای شخصیتهایی كه نظریه پردازان مركزی جریانی بودند كه جمهوری اسلامی را هدایت میكرد، و در رأس همه امام خمینی(رحمه الله) رهبر انقلاب اسلامی، مركزیت افكار ارائه یك ایدئولوژی جامع سیاسی ـ اجتماعی با تكیه بر سنتهای دینی و با حفظ پیوستار تاریخی آنها بود. این طبیعی بود كه اگر در راستای تدوین این ایدئولوژی لازم بود تصحیحاتی در آموزه سنتی صورت گیرد، نسبت به اهتمام شود، ولی با توجه به دامنه این تصحیحات نمیتوان این جریان را در مجموع یك جریان تهذیب گرا نامید.
🔹 از تصحیحات اشاره شده كه نزد امام خمینی(رحمه الله) دیده میشود، تلقی مشهور از دعوت به سكون تا ظهور امام مهدی و حدیثهای مانند «السلطان ظل الله» كه ابزار تحكیم ایدئولوژی پادشاهی در ایران بود (خمینی، 1372، ج18، صص195ـ 196،جم) شایسته یاد كرد است. از میان برجسته ترین شاگردان امام خمینی نیز میتوان ریزبینیهای درباره تحریفات رخ داده پیرامون موضوع عاشورا (مطهری، 1368ج، سراسر) و پیشنهادهایی برای پویا كردن اجتهاد (مطهری، 1341ـ الف ص36 بب، ص57 بب) از سوی استاد مطهری را یاد كرد. اما در كنار این نمونههای قابل شمارش، نباید تأكید امام خمینی(رحمه الله) بر حفظ بنیادهای سنتی دین و حوزه، از جمله فقه جواهری (خمینی، 1372، ج21، ص 98) و دفاعیات استاد مطهری از شاخههای مختلف علوم اسلامی (مطهری، 1368 الف، سراسر) را نادیده انگاشت. با وجود آن كه مطهری در كتاب نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر كوشش داشت تا در مجموع تصویری مثبت از پیامدهای حركت سید جمال الدین اسد آبادی و اصلاح طلبان مصر وهند ارائه دهد (مطهری، 1368ـ ب، سراسر) و در مواردی رویكردهایی انتقادی به بافت سنتی علوم اسلامی داشت (مثلا مطهری، 1341ـ ب، صص237ـ 239)، اما در نگاه عمیقتر آشكار میگردد كه جنس اندیشه امام خمینی و استاد مطهری، آموزههای سنتی حوزه است كه تنها بخش اندیشه سیاسی در آن فعال شده است و فاصله آن از اندیشه جمال الدین و دنباله روان او بسیار است.
🌀 منبع: سخنرانی «آموزه ها در حوزه تهذیب دینی» - 1392.8.26
🆔 @OstadPakatchi