eitaa logo
طومار نقد
604 دنبال‌کننده
336 عکس
20 ویدیو
70 فایل
مطالعات تفسیر و حدیث امامیه
مشاهده در ایتا
دانلود
Al-Kafi and Orentalist.MP3
29.09M
فایل صوتی نشست علمی : الکافی و خاورشناسان 🎙 علی راد @OstadRad
حوّا از اسطوره تا حقيقت : نقد ديدگاه تفسير طبري / نصر حامد ابوزيد ؛ ترجمه: علي راد اشاره نوشتار حاضر ترجمه مقاله اي است تحت عنوان «حوّا بين الدين و الاسطورة» كه در كتاب داوئرالخوف; قراءة في خطاب المرأة (الطبعة الاولي; مركز الثقافي العربي، 1999، ص 17ـ24) به چاپ رسيده است. دكتر ابوزيد در بخشی از كتاب به نقد قصه اي تفسيري از وهب بن مُنَبِّه درباره نقش حوّا(عليها السلام)در اغواي آدم(عليه السلام) و خروج آن دو از بهشت می پردازد ; افسانه اي كه طبري در تفسير جامع البيان آن را نقل كرده و به زعم خويش از تراث تفسيري اسلام به شمار آورده است. حال آنكه بررسي محتوايي اين داستان و تأمّل در فرهنگ تاريخي حاكم در عصر نزول قرآن درباره زن و اصالت وجودي او از منظر نگرش قرآني، ديدگاهي مخالف با قصّه ها و افسانه هايي همچون اسطوره وهب بن منبّه درباره داستان حوّا، و نقش او در خروج آدم از بهشت (دارالثواب يا جنّت عدن) فرا روي پژوهشگر قرآن قرار مي دهد و با كنار زدن حجاب جهل و ظلمت از چهره حقيقي حضرت حوّا، او را با حقيقت آشنا مي سازد. در دو لینک زیر متن فارسی و عربی این نوشتار را مطالعه بفرمایید : متن فارسی : B2n.ir/a15828 متن عربی : B2n.ir/j66090 @OstadRad
الکافی» شیخ کلینی در راه «سینما حقیقت» اطلاع بیشتر از لینک زیر : B2n.ir/q96996 @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت اوّل) خود می گویی و خود می خندی!! ✍️ علی راد آموزه های اسلامی بر ژرف نگری و ستردن سخن و عمل از هر نوع ناخالصی تاکید دارند زیرا نقد و پالایش را راز مسئولیت اجتماعی, مانایی و والایی فرد و جامعه میداند و شاخص فرد مومن ؛ بر پایه این فرهنگ روا نیست که آدمی به هر رطب و یابسی در داوری استناد جوید و در عرصه خطیر دین شناسی از سر هوا و هوس , ظن و احتمال و منبعی سست و ضعیف سخن براند و رأی دهد؛ به همین سان نیز باید در مواجهه با نظریه رقیب باید عمل نماید. در مطالعات انتقادی, آشنایی دقیقِ ناقد با نظریۀ مقبول طرف مقابل, اهمیتی مضاعف دارد و ناقد باید در چارچوب نظریۀ مقبول, به نقد و بررسی دیدگاه مقابل بپردازد؛ بدون فهم کامل یک نظریه, اقدام به نقادی, جهدی بی¬توفیق است. تقریر معیوب و فهم معوج یک نظریه, ابطال آن را آسان میکند, اما چنین ابطالی را چه سود؟ نقد بدون فهم و رد بدون درک, نشانه گستاخیِ جاهلانه و حق نشناسی نقاد است . پس صحت و اعتبار نقد, وابستگی تام به اشراف علمی ناقد به نظریۀ رقیب دارد و همین نکته, مرز نقد با تخریب را روشن میسازد چرا که نقد به معنای سنجش یک دیدگاه بر اساس ترازوی منطقی است و تعیین اعتبار، صحت و دقت آن بر مبنای ملاکهای عینی است که از آن با عنوان اصل تقدم فهم بر نقد یاد میشود . تقریر روشن دیدگاه مخالف، نزد دانشمندان مسلمان حاکی از دقت نظر آنها در رعایت این اصل نقادی است؛ شتاب¬زدگی در مقام نقد، مانع فهم دقیق ناقد می¬گردد و نقد منهای فهم درست دیدگاه مخالف, مصداق این تعبیر است: "خود می¬کشی و خود تعزیه می¬کنی" یا " خود می¬گویی و خود می¬خندی" . همچنین پرهیز از نقد گوینده به جای نقد سخن, و احتراز از مغالطه¬ی انگیزه و انگیخته (نظریه) از شرایط نقد بی¬طرفانه است. این اصل, نقش موثری در نقد و ارزیابی بی¬طرفانه نظریات دارد و در روایات متعددی بر این اصل تاکید شده است که در مقام نقد به سخن نگاه کنید نه به سخنگو . البته معنای این سخن, نفی اعتبار و اهمیت نقد انگیزه¬ها نیست, بلکه تاکید بر این نکته است که از نقد انگیزه¬ها نمی¬توان نقد انگیخته را استنتاج کرد . بنا براین اولاً نظریه پردازی در هر حیطه از علوم انسانی و اسلامی بر شناخت و نقد اولویت دارد و ثانیاً اینکه نادیده گرفتن اصول علمی و اخلاقی نقد, موجب مغالطه شده و حقیقت را دگرگون می¬کند . اساس تفکر انتقادی , قضاوت موقت یا معلق است و پایه این تعلیق, تحقیق در تعیین ماهیت مسئله است پیش از آنکه اقدامی برای حل آن به عمل آید . @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد درگفتمان معاصر ( قسمت دوّم) خود می کشی و خود تعزیه می داری!! ✍️ علی راد در تجارب زیسته انسانی این واقعیت انکار ناپذیر است که گاهی پژوهشگران به دلیل سیطره شهرت علمی و سلطه قداست شخصیتی, ناآگاهانه حق پرسیدن و ارزیابی اندیشه های وی را از خود سلب نموده, تقلید را به جای تحقیق نشانده و حقیقت را در مسلخ قداست و شهرت سر بُریدند. متاسفانه این رویه از گذشته تا کنون در میان برخی از دانشوران علوم اسلامی رایج بوده و هست. عبد القاهر جرجانی (417 ق) اعجاز پژوه نامدار قرن پنجم هجری در اینکه چگونه شهرت و قداست افراد موجب انسداد نقد و نظر درباره آرای باطل ایشان می شود, سخنی نغز و تامل برانگیری دارد: «و اعلم أن القول الفاسد و الرأى المدخول، إذا كان صدره عن قوم لهم نباهة، و صيت و علو منزلة فى أنواع من العلوم غير العلم الذى قالوا ذلك القول فيه، ثم وقع فى الألسن فتداولته و نشرته، و فشا و ظهر، و كثر الناقلون له و المشيدون بذكره، صار ترك النظر فيه سنة، و التقليد دينا ... و كم من خطأ ظاهر و رأى فاسد حظى بهذا السبب عند الناس، حتى بوّءوه فى أخص موضع من قلوبهم، و منحوه المحبة الصادقة من نفوسهم‏» (جرجانی, الدلائل, ص 464). آری, جرجانی راست گفت که شهرت کاذب و قداست پوشالی, بزرگ نمایی بدون دلیل افراد, خطاهای ایشان را از دید ناقدان پنهان می سازد, سراب را جایگزین واقعیت می کند , آثار و اندیشه¬های این افراد را چنان استوار و مقبول می¬نمایاند که هر گونه اقدام نقد ایشان را امری ناروا و مردود می¬شمرد. در تاریخ اندیشه مسلمین رویکرد انسداد نقد اسطوره های علم هر چند در آغازه خود چندان گسترده نبود اما در امتداد تاریخی خود در درون برخی از گفتمان ها توانست به یک جریان پویا تبدیل شود و به حیات فکری خود تداوم بخشد. سلفیان معاصر نمونه روشنی از امتداد تاریخی این رویکرد است که با قدسی انگار عصر سلف و میراث اهل حدیث به طور جدی به احیاء و ترویج اندیشه های حدیثی سلف اهتمام می ورزد و با دگر اندیشان در نقد میراث سلف سَر ناسازگاری دارد. @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت سوّم) میوه تلخ زقوم در شوره زار جهل!! ✍️ علی راد از جمله راهبردهای سلفیان معاصر, اسطوره¬سازی از سلف است که با قداست تراشی, کرامت پردازی, ادعای امتناع هماوردی با سلف, شبیه سازی میراث سلف با کتابهای وحیانی و قدسی, عقل نقّاد را در زندان شهرت اسیر می کند و در نهایت به انسداد در تحقیق و انفعال قوه نقد مخاطب در بررسی اندیشه های سلف می¬انجامد و مخاطب امروزین چنین می¬پندارد که حقیقت مطلق و مطلق حقیقت در کتاب ها و اندیشه¬های سلف هست و نگریستن نقادانه به آثار و اندیشه های اینان گویی – معاذ الله – ستیز با قرآن و خداوند است . اینگونه است که سلف به اسطوره تبدیل می شود, از کمند عقل نقّاد می رهد و تقلید کور بر مسند تحقیق بینا تکیه می زند . در ساحت اجتماعی نیز سلفیان با استفاده ناروا از قدرت, سیاست, ثروت و با تمسک به تهدید و تزویر فضای نقد اسطوره ها را تنگ و شکننده نمودند. ناقدان دلسوز پیرایش سنّت از خرافه ها و یاوه ها از ترس برخوردهای خشن ایشان با حربه تکفیر و حبس از انتشار نقدهای علمی خود علیه اسطوره های سلف در هراس هستند . گروهی از این ناقدان زبان در کام فرو هشته, شمشیر نقد از نیام تحقیق بر نمی¬آورند و گروهی دیگر که گاهی سخن رانده یا نگاشته ای منتشر کرده اند در نام گذاری خود به استعاره و کنایه پناه جسته¬اند تا از ترور شخصیت, تبعید و اخراج از مناصب علمی و اجتماعی و تنگنای معیشت در امان باشند زیرا جزم گرایی و برخورد خشونت آمیز با نقد علمی ناقدان پیشین اسطوره ها تجربه گرانسنگی را در اختیار ایشان نهاده است . این چنین است که در مراکز نقد و نظر, سکوت جای فریاد ناقدان نشسته است , توجیهات یاوه در کسوت تحقیق از این مراکز منتشر می شود, ضعف ها را کتمان می¬کنند و خود به امتداد روند اسطوره سازی در تاریخ علم یاری می¬رسانند. با صد افسوس و آه باید به این حقیقت اعتراف کنیم که در سده معاصر اسطوره گرایی در فکر و ذهن برخی از دانشیان مسلمانان به بهانه تکریم سلف و مخالفت با مدرنیته ریشه داونده است . سوگمندانه بدان می¬بالند ولی به میوه های تلخ این درخت زقوم روییده در شوره زار سرزمین تهامه جهل توجه ندارند یا از سر آگاهی و به قصد تیره ساختن چهره تابناک اسلام ناب چنین رویه ای در پیش گرفته اند تا اسوه های راستین و وارثان برگزیده قرآن و سنّت را از نگاه مسلمین پنهان بدارند و اسلام ثقلینی را وانهاده و بر اسلام اموی- عباسی گردن نهند. @OstadRad
از انفعال عقل تا انسداد نقد در گفتمان معاصر ( قسمت اوّل) : خود می گویی و خود می خندی!! https://eitaa.com/OstadRad/571 ( قسمت دوّم) : خود می کشی و خود تعزیه می داری!! https://eitaa.com/OstadRad/574 ( قسمت سوّم) : میوه تلخ زقوم در شوره زار جهل!! https://eitaa.com/OstadRad/575 ✍️ علی راد @OstadRad
نگاه انتقادی به قرآن پژوهی غربیان ؛ از ضرورت تا اضطرار ✍️ علی راد در سده اخیر در مطالعات کتاب مقدس و فهم و تفسیر قرآن کریم شاهد تحول , تغییر و نوگرایی هستیم. البته این نوگرایی و تجدیدنظرطلبی و تحول‌خواهی دیر زمانی است که در سنت فرا اسلامی و فرا قرآنی نزد پژوهشگران عهدین شکل گرفته و آرام آرام در جهان اسلام هم بازتاب یافت و در نوع رویکرد قرآن پژوهان مسلمان اثر گذار بود این نوگرایی متاثر از پیامدهای دوره رنسانس علمی بود که تردیدهایی را در آموزه‌های دینی و کتب مقدس ایجاد کرد و در دوره مدرنتیه با رویکرد تجربه‌گرایی، بحث بازخوانی و تجدیدنظر خواهی درباره کتاب مقدس به جریان افتاد و ما حصل نقد و نظرها و گفت و شنودها در کتب و مقالات مختلف وجود دارد؛ مبنای این رویکرد، نگاه انتقادی به کتب مقدس بوده و به همین دلیل چالش‌ها و شبهاتی را فرا روی افراد گذاشت و پرسش‌های جدیدی ایجاد کرده که در سنت سابق ما مورد توجه نبوده است. در این میراث متاثر از مدرنیته، ما شاهد رویکردها و روش‌های جدیدی از نقد و تحلیل کتاب مقدس و قرآن کریم هستیم و سبب شده تا روش‌های جدیدی در تفسیر و فهم قرآن ایجاد شود که همه این دستاوردها را می‌توان مطالعات قرآنی معاصر نامگذاری کرد. متاسفانه وضعیت مطالعات قرآنی و تفسیری در غالب جهان اسلام همچنین ایران با یک انسداد و انفعال روبرو هست، خروجی پژوهش‌های رایج و غالب حوزه و دانشگاه، تکرار مکررات و ایضاح واضحات و قیل و قال‌های کهنه است ما متاسفانه شاهد نظریات نو و دقیق در حوزه فهم و شناخت قرآن نیستیم . یکی از راه‌های برون‌رفت روآوری به ترجمه و نقد پژوهش‌های خاورشناسان در حوزه قرآن‌پژوهی و شناخت درست گفتمان ایشان است ما بخواهیم و نخواهیم جریان اوریانتالیسم در غرب فکری شکل گرفته و با رویکرد کاملا علمی به مطالعه و نقد قرآن می‌پردازد ولی مع‌الاسف شدید، ما مسلمین و شیعیان بسیار دیرهنگام به رصد و تعامل و نقد و نظر با این جریان وارد شده‌ایم و جای تلاش‌های سخت و سترگ خالی است. @OstadRad
نظریه شیخ مرتضی انصاری در تفسیر قرآن : از مبانی تا قواعد ✍️علی راد هر چند از شیخ مرتضی انصاری در تفسیر قرآن میراث مکتوبی در دسـترس نیسـت، لکن با مطالعه در آثار متعدد فقهی و اصولی ایشـان، میتـوان نتیجـه گرفـت کـه وی در تفسیر قرآن دارای نظریه تفسیری بوده است. تحلیل روش تفسیری او به عنوان یکـی از ارکان مهم نظریه تفسیر اجتهادی ـ فقهی امامیه در دوره معاصر و نمایاندن نقش علمی و سهم تاریخی وی در جریان تفسیر شیعه، از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار اسـت. در این پژوهه روش شیخ انصاری در تفسیر آیات الاحکام با روش اکتشافی ـ تحلیلـی از میان آثار متنوع وی، بازیابی و ارزیابی شـده اسـت. نتـایج تحقیـق نشـان میدهـد کـه ایشـان دارای روش تفسـیری اجتهـادی جـامع بـوده و عقـل و نقـل را در عـرض هـم در تحلیل آیات به کار بسته است. وی گر چه در تفسـیر قـرآن از روش تفسـیر روایـی بسـیار استفاده نموده، اما بر این روش هـیچ گونـه تعصـبی نداشـته و در مـوارد لازم، بـه تفسـیر قرآن به قرآن دست یازیده، و گاه نیزعقـل را در تبیـین کلام خداونـد دخالـت داده و در مواضعی هم به تبیین معنای لغوی و یا اصطلاحی کلمات بـه شـیوه اجتهـادی پرداختـه است. روش تفسیری شیخ انصاری به شدت متأثر از منابع تفسیری ایشـان بـوده؛ بـه طوری که تفکیک آن دو از همدیگرکار مشکلی است. برای آشنایی بیشتر با نظریه تفسیری شیخ به مقالات ذیل مراجعه نمایید : یک . روش تفسیری شیخ مرتضی انصاری(ره) از نظریه تا تطبیق : B2n.ir/h50828 دو . نقش سیاق در نظریه اصولی شیخ مرتضی انصاری : B2n.ir/j02906 سه. ارزیابی استظهارات شیخ انصاری (ره) از مفردات و مفاهیم آیه نبأ : B2n.ir/w13854 ⚡️ امروز 18 جمادی الثانیة سالروز رحلت شیخ مرتضی انصاری است. @OstadRad
🚨 ثبت نام فصل پنجم مدرسه تخصصی حدیث؛ عرصه ها و روش های حدیث پژوهی مقارن با عنوان «روش ها و رویکردهای نقد متن در فریقین» آغاز شد با حضور: 🔷آیت الله محمد سند، استاد خارج فقه و رجال حوزه علمیه نجف 💠محوریت متن‌شناسی حدیث در ارزیابی‌های فقیهان و رجالیان متقدم شیعه 🔷حجت الاسلام و المسلمین محمدحسن ربانی، استاد خارج فقه و رجال حوزه علمیه مشهد 💠نقد متن حدیث در اهل سنت؛ زمینه‌ها و روش‌ها 🔷حجت الاسلام و المسلمین سید محمدکاظم طباطبایی، رییس پژوهشکده علوم و معارف حدیث قم 💠مقایسه رویکرد فریقین به نقد حدیث 🔷حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی راد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران 💠متن معیار؛ ماهیت و کارکردها 🔴و میزگرد تخصصی: نقد متن حدیث؛ چالش‌ها و راهکارها 🔶 دبیر علمی: حجت الاسلام والمسلمین محمد الهی خراسانی، پژوهشگر و مدرّس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد 🖊 نحوه ثبت نام: مراجعه به سایت : paziresh.dte.ir 🔹 کسب اطلاعات بیشتر: 👉 http://maalem.ir/?p=15811 @OstadRad
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت اوّل) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد روایات معتبر عایشه بنت ابی بکر در مسائل و موضوعات مربوط به سبک زندگی و تعاملات خانوادگی رسول خدا (ص) به دلیل نقش همسری او و ارتباط نزدیک با پیامبر ( ص ) از اهمیت ویژه ای در بازنمایی رویکرد و نگرش رسول خدا (ص) دارد . تصویر عایشه از شخصیت و منزلت فاطمه (س ) آینه ای گویا و بی نیاز از هر گونه توضیح از واقعیت این شخصیت است . روایت شبیه پدر از جمله تصاویر ناب و دقیقی است که در روایتی از عایشه در منابع کهن حدیثی اهل سنّت گزارش و بر اساس آن فرع فقهی در کتاب های السنن تاسیس شده است. سلیمان بن أشعث سجستانی ( 275 ق ) مولف کتاب السنن این روایت را در باب « ما جاء في القيام » چنین نقل می کند : حدثنا الحسن بن علي وابن بشار ، قالا : ثنا عثمان بن عمر ، أخبرنا إسرائيل ، عن ميسرة بن حبيب ، عن المنهال بن عمرو ، عن عائشة بنت طلحة ، عن أم المؤمنين عائشة رضي الله عنها أنها قالت : ما رأيت أحدا كان أشبه سمتا وهديا ودلا ، وقال الحسن : حديثا وكلاما ، ولم يذكر الحسن السمت والهدى والدل ، برسول الله صلى الله عليه وسلم من فاطمة كرم الله وجهها : كانت إذا دخلت عليه قام إليها فأخذ بيدها وقبلها وأجلسها في مجلسه ، وكان إذا دخل عليها قامت إليه فأخذت بيده فقبلته وأجلسته في مجلسها . ( سجستانی , السنن , ج 2 , ص 522 ) . تحلیل : 1) از نگاه سجستانی این روایت از چنان اعتبار استواری برخوردار است که آن را مستند فتوای خود در کتاب فقهی او قرار داده است . این روایت در باب مناقب فاطمه (س ) بنت رسول الله ( ص ) در کتاب فضائل الصحابه نسائی ( 303 ق ) نیز با اندکی تفاوت در متن چنین روایت شده است : « ... أن عائشة أم المؤمنين قالت ما رأيت أحدا أشبه سمتا وهديا ودلا برسول الله صلى الله عليه وسلم في قيامها وقعودها من فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم قالت وكانت إذا دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم قام إليها وقبلها وأجلسها في مجلسه وكان النبي صلى الله عليه وسلم إذا دخل عليها قامت من مجلسها فقبلته وأجلسته في مجلسها فلما مرض النبي صلى الله عليه وسلم دخلت فاطمة فأكبت عليه وقبلته ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت عليه ثم رفعت رأسها فضحكت فقلت إن كنت لأظن أن هذه من أعقل النساء فإذا هي من النساء » (نسائی, فضائل الصحابة , ص 78 و : نسائی , السنن الکبری , ج 5 , ص 96 ). این حجر اسانید و طرق دیگر این روایت از دیگر محدثان اهل سنّت را گزارش کرده است و تردیدی در اصالت و اعتبار آن نکرده است ( ابن حجر , فتح الباری , ج 8 , ص 103 ) ؛ ذهبی , میسره راوی اصلی روایت را صدوق خوانده است ( ذهبی , سیر أعلام النبلاء , ج 2 , ص 127 ) . 2) بلندن شدن , بر پا خاستن یا به پا خاستن از جمله آیین ها و رسوم رایج در فرهنگ ها و ملل انسانی در هماره گذشته , حال و آینده تاریخ انسانی است . آیین به پا خاستن در مقابل اشخاص در فقه اسلامی به دلیل شرعی نیازمند است و سجستانی تلاش دارد که جواز و مشروعیت این مهم را در سنّت و سیره نبوی تبیین نماید زیرا آیات قرآن صریح در حکم نیستند از این رو ناگزیر باید جواز آن را در سنّت باز جست . شایان ذکر است بر پایه برخی از روایات از قیام در مقابل اشخاص به جز قیام بر جنازه مسلمان ( ابن ماجه , السنن , ج 1 , ص 492 ؛ ترمذی , السنن , ج 2 , ص 253 ) نهی و از جمله اسباب هلاکت و از شمار رسوم باطل امم پیشین بیان شده است ولی فقیهان سرآمدی از اهل سنّت این روایات را متروک و قابل استناد ندانسته اند ( هیثمی , مجمع الزوائد ومنبع الفوائد , ج 8 , ص 40 ؛ عظیم آبادی , عون المعبود شرح سنن أبي داود , ج 14 , ص 95 - 96) . ( ادامه : 👇👇 ) •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
شبیه پدر ؛ کارکرد فقهی سیره نبوی در رفتار با فاطمه (س) (قسمت دوّم) درنگی در روایت تصویر فاطمه (س) در نگاه عایشه 🖊علی راد 3) با توجه به عنوان باب مسئله و فرع فقهی این باب در کتاب السنن سجستانی بازیابی نصوص معتبر فقهی از سنّت و سیره رسول خدا ( ص ) برای جواز یا وجوب قیام هنگام ورود شخصیت برجسته ای در مجلس است. 4)در این باب سجستانی فقط دو روایت معتبر از سنّت و سیره نبوی را بازیابی و مستند فتوای فقهی خود قرار داده است . روایت اول « قوموا إلى سيدكم » از نوع قول و بیان نبوی است ولی روایت دوم از عایشه از نوع فعل و رفتار مستمر رسول خدا (ص) است . 5)مقصود از این قیام تکریم و تشریف شخص وارد بر مجلس است و بر منزلت والا و مهم وی حکایت دارد ؛ تعبیر سیادت به معنای شخصیت برجسته و متماز – در ساحت های متنوع سیاسی, فرهنگی, اجتماعی , معنوی و .... - در روایت نخست قید بسیار مهم در وجوب عمل به این رفتار است. 6)از سنّت قولی و سیره عملی رسول خدا این نکته استنباط پذیر است که به پاخاستن برای افراد شاخص و برجسته از الزامات اخلاقی و ادب اجتماعی اسلام است و سجستانی فقط یک مورد از التزام عملی رسول خدا ( ص ) در عمل به این آیین را در سیره آن حضرت معتبر دانسته است و آن هم قیام رسول خدا ( ص ) هنگام ورود فاطمه (س ) به محضر ایشان است . 7)با توجه به قید سیادت در روایت اول و قرینه بودن آن برای تفسیر روایت دوم , ملاک و مناط عمل به آیین به پاخاستن رابطه نسبی یا سببی با افراد نیست بلکه جایگاه سترگ و فاخر شخصیت دلیل اصلی آن است لذا قیام رسول خدا ( ص ) در مقابل فاطمه (س ) به دلیل رابطه دختری و پدری ایشان نیست و چنین رفتار و رویه ای از ایشان در مواجه با دیگر دختران و همسران آن حضرت گزارش نشده است . 8)علی رغم اعتبار و شهرت روایت عایشه شماری از فقیهان متاثر از پاردایم صحاح سته از توجه و استناد به این روایت در مسائل فقهی اعراض کرده اند اما پس از دوران گذار از این پارادایم بازگشت به این روایت در مسائل فقهی را شاهد هستیم و بر خلاف طرفداران این پارادایم , روایات متروک نهی از قیام بر انسان زنده را طرد و نقد کرده اند اما فقه اهل سنّت در دوره میانی هم سوی با اندیشه فقهی سجستانی نبوده است. 9)بایسته است فقیهان امامیه توجه به سیره نبوی در تعامل با فاطمه ( س ) در تحلیل مسائل و فروع فقهی مورد اهتمام ویژه قرار دهند . 10)افزون بر کارکرد فقهی رفتار رسول خدا ( ص ) , روایت عایشه بر همانندی شخصیت فاطمه (س ) با شخصیت پدر نیز دلالت دارد ؛ سبک و منطق گفتار , رفتار , کنش , سکوت , راه رفتن , شمایل , روش و سیرت فاطمه (س ) هم سان , همانند , هم رنگ , هم گون , هم تراز رسول خدا ( ص ) بود و این مهم فراتر از وراثت بر تأسی و همگون سازی فاطمه (س ) با رسول خدا ( ص ) به مثابه اسوه و نمونه انسان کامل بود . رسیدن به این تراز از همانند سازی به تلاش سخت , تکاپوی ژرف و مستمر در انطباق نیازمند است و فاطمه (س ) به خوبی از عهده آن بر آمد و عایشه نیز این حقیقت مسلم تاریخ را بیان کرد زیرا پس از رحلت نبوی فاطمه (س ) تنها شخصی بود که نُمود و تجلی رسول خدا ( ص ) بود . •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
▪️آیا حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بود؟ استاد یوسفی غروی: 🔹یکی از مطالبی که امروزه در محافل و مجالس ما رایج شده این است که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده است. عده‌ای می‌گویند خواهران دیگر ایشان (زینب، ام‌کلثوم و رقیه) در واقع خواهر حضرت نبودند بلکه ربائب پیامبر (ص) بودند، یعنی دخترانی که در دامان پیامبر (س) پرورش یافتند. حال باز اختلاف است که اینها دختران خود حضرت خدیجه (س) از شوهر سابقش بودند و همراه با حضرت خدیجه به خانۀ پیامبر آمدند یا اصلاً ارتباطی با حضرت خدیجه نداشتند و حضرت آنها را از باب رحمت و مهربانی پذیرفته بود و پرورش می‌داد. لذا وقتی به همسری پیامبر (ص) درآمد آنها را به خانۀ پیامبر آورد و در آن خانه بزرگ شدند. 🔹کهن‌ترین نوشتۀ تاریخی‌ای که این مطلب را بیان کرده کتابی است به زبان عربی به نام «الاستغاثة فی بدع الثلاثة» یعنی داد و فریاد از بدعت‌های سه تن (خلفای نخستین). نویسندۀ این کتاب شخصی است به نام «ابوالقاسم کوفی زیدی». در این کتاب در بحث از اینکه آیا خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) بوده یا خیر در مقام پاسخ گفته شده خلیفۀ سوم داماد پیامبر (ص) نبوده زیرا باید ثابت شود که آن دختران، دختران پیامبر بودند در حالی که چنین نیست. 🔹اما به این حرف نمی‌شود اعتنا کرد. اولاً در هیچ کتاب شرح حالی یا نام این شخص (ابوالقاسم کوفی زیدی) اصلاً ذکر نشده یا اگر ذکر شده همه با کلمه‌ای واحد از او تعبیر کرده‌اند و او را کوفی غالی فاسد المذهب معرفی کرده‌اند. ابوالقاسم کوفی زیدی در سال 370 هجری در راه شیراز فوت شده است. 🔹پس اولین ضعف این باور (که حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده) غالی بودن کهن‌ترین قائل آن است. اما همچنین اخبار متعددی از امام باقر و صادق (ع) در کتاب «قرب الاسناد» و «بصائر الدرجات» درباره فرزندان پیامبر (ص) از خدیجه (س) داریم که نام آن سه دختر آمده است. در تعبیری آمده «هن بنات رسول الله من خدیجه» و در تعبیر دیگر آمده «هن بنات خدیجه من رسول الله». همچنین در کتاب خصال مرحوم شیخ صدوق نیز آنها جزو دختران پیامبر شمرده شده‌اند. 🔹در نتیجه، حضرت زهرا (س) چهارمین دختر پیامبر (ص) است. فاطمه (س) چهارمین و کوچک‌ترین دختر حضرت خدیجه (س) است. سه دختر دیگر پیش از بعثت به اسلام و چهارمی پس از بعثت به اسلام به دنیا آمده‌اند. 🔹لذا کسانی که می‌گویند حضرت زهرا (س) تنها دختر پیامبر (ص) بوده اخبار معتبر ائمه (ع) را راها کرده‌اند و سراغ ابوالقاسم کوفی زیدی غالی المذهب رفته‌اند. برگرفته از مصاحبۀ استاد با سایت شفقنا @chsiqs
شماره ۲۰۲ مجله آینه پژوهش (مهر و آبان ۱۴۰۲) منتشر شد. دو مقاله « طومار ( 1) : مجموعه یادداشت های اسلام شناسی و نقد کتاب » و مقاله « در امتداد اسطوره و سراب » از این بنده خدا را در این شماره مطالعه بفرمایید. @OstadRad
تحلیل انتقادی نظریه قرائت مدرجه قرآن ✍️علی راد اخیرا در فضای مجازی برخی از مصاحف قرآن کریم به نام قرائات منسوب به اهل بیت و یا مصاحفی با تفاوت و تمایزهای خاص با مصحف رسمی رایج در ایران در حال انتشار است و پرسش ها و ابهامات را نزد قرآن پژوهان بر انگیخته است . در این پژوهه تلاش شده است به خاستگاه تاریخی این نوع قرائات در میراث اهل سنّت پاسخ داده شود. یکی از اقسام قرائات شاذ قرآن، قرائت منسوب به برخی از صحابه است که حاوی افزوده­ هایی در کلمات قرآنی بودند که در بخش میانی یا فرجامین آیات، حرف، کلمه یا جمله ­ای را در مصاحف خود کتابت کرده بودند که در مصحف رسمی قرآن نبود؛ سه دیدگاه در تعیین نوع و ماهیت این افزوده ­ها مطرح است: قرآن و احرف سبعه، سنّت و قول صحابی، توقف در قرآنیت و عدم آن. بر پایه دو دیدگاه اول و سوم این افزوده­ها در عرضه نهایی قرآن بر رسول خدا، منسوخ اعلام شد و در­نهایت نشانه­ ها و آثار آن­ها در تدوین مصحف امام از سوی عثمان محو گردید. دیدگاه دوم بر حدیث­ بودن این افزوده­ ها تأکید داشته و کارکرد تفسیری برای آن­ها قائل است که بر آرای مفسران، اولویت و ترجیح دارند. مبتنی بر دیدگاه دوم دکتر قثامی در کتاب القراءه المدرجه: مفهومها و أثرها تلاش دارد تقریری متفاوت از این افزوده ­های مصاحف صحابه ارائه نموده و عنوان قرائت مدرجه را برای آن­ها نهاده ­است. در نگاه وی قرائات مدرجه از نوع حدیث مدرج است، زیرا حدیث نبوی یا قول صحابی در­میان آیات درج شده­ است. این دیدگاه به­ رغم امتیازاتی که در تبیین و دفاع از این نوع قرائات ارائه دارد، با مناقشات جدی در مبانی حدیثی، تاریخی و روش ­شناسی روبه ­روست که این مقاله به تحلیل آن­ ها پرداخته­ است. برای مطالعه متن کامل مقاله بنگرید به : علی راد , تحلیل انتقادی نظریه قرائت مدرجه قرآن , فصلنامه نقد کتاب قرآن و علوم دینی , ش 7 , ص 189 - .212 . 👇👇. https://hqahbr.faslnameh.org/article-1-161-fa.html •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
Grat Modraje.pdf
647.5K
تحلیل انتقادی نظریه قرائت مدرجه قرآن ✍️ علی راد https://hqahbr.faslnameh.org/article-1-161-fa.html •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @OstadRad
🔻 سازمان علمی فرهنگی آستان قدس رضوی با همکاری مدرسه تخصصی حدیث؛ آخوند خراسانی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان برگذار می نماید. 🚨 فصل پنجم؛ عرصه ها و روش های حدیث پژوهی مقارن با عنوان «روش ها و رویکردهای نقد متن در فریقین» 💠 متن معیار؛ ماهیت و کارکردها 🎙 حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران 🔴 و میزگرد تخصصی: نقد متن حدیث؛ چالش‌ها و راهکارها 🔶 دبیر علمی: حجت الاسلام والمسلمین محمد الهی خراسانی، پژوهشگر و مدرّس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد 🖊 نحوه ثبت نام: مراجعه به سایت: paziresh.dte.ir 🗓 زمان: پنجشنبه ۲۱دیماه ۱۴۰۲ 👈👈 توجه توجه: این نشست از سری برنامه فصل پنجم؛ پنجشنبه صبح از ساعت ۹ تا ۱۱ در سالن شیخ طوسی دفتر قم سازمان علمی فرهنگی آستان قدس رضوی واقع در چهار راه شهدا ابتدای خیابان صفائیه برگزار خواهد شد.👉👉 🔗 لینک ورود به جلسه مجازی B2n.ir/f40686 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔹 کانال اطلاع رسانی اخبار و برنامه های سازمان علمی وفرهنگی آستان قدس رضوی- نمایندگی قم 👇 🆔@scorazavi @OstadRad
تازیانه/ شلاق در قرآن و سنّـت ؛ از انگاره تا گفتمان ( قسمت اوّل) نقدی بر تاریخ گذاری تشریع تازیانه و شلاق در قرآن و سنّت ✍️ علی راد از گذشته تا کنون , برخی از پژوهشگران فقه و تاریخ تلاش نمودند که نشان دهند شلاق یا تازیانه رایج در فقه اسلامی ریشه در قرآن و سنّت دارد و برای این منظور به آیات و متون فقهی استناد جسته اند ؛ اخیراً با استناد به ظاهر مفاد شماری از آیات قرآن کریم تلاش شده است که شلاق و تازیانه شناخته شده در فرهنگ کیفری رایج را همان دیدگاه قرآن معرفی نمایند . این یادداشت درنگی کوتاه بر این نگره و نظره است . تفصیل و تحقیق گسترده این مسئله را در پژوهش پارادایم حیل در فقه و تفسیر از انگاره تا گفتمان انجام داده ام که امید است منتشر گردد. مبنای تاریخمندی تشریع حد زنا بر این مهم تاکید دارد که هر گونه استدلال یا استشهاد به اجرای حد زنا با ابزار خاص شلاق در صدر اسلام یا استنباط از آیات و احادیث بایستی با تاریخ تشریع آن هماهنگ باشد . بر پایه این مبنا در سال پنجم بعثت در زمان نزول سوره صاد در مکه , اصطلاح « سوط » به مفهوم شرعی آن « تازیانه چرمی یا ریسمانی خاص برای اجرای مجازات شرعی بر روی بدن مجرم» تشریع نشده است زیرا با کانتکس تاریخی و فرهنگی آن تناسب ندارد . در عهد مکه فضای سیاسی- اجتماعی تشریع قوانین مجازات اسلامی به ویژه مجازات خاص شلاق و تنبیه بدنی در جرایم خاص جنسی , شرب خمر و همانند این دو برای قرآن و رسول خدا ( ص ) و پیروان ایشان به دلیل عدم برخورداری از قوه قهریه و قدرت اجتماعی- سیاسی فراهم نبود. در دوره مدینه است که مجازات تنبیه بدنی مجرمان جرائم جنسی در قرآن (« الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‏ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‏ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ » : سوره نور / آیه 4 ؛ « وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ » : سوره نور / آیه 4 ) و شرب خمر در سنّت تشریع گردید (بنگرید : المصنف - عبد الرزاق الصنعاني - ج 7 - ص 376 – 377 ؛ سنن الدارمي - عبد الله بن الرحمن الدارمي - ج 2 - ص 175 - 176 ؛ السنن الكبرى - أحمد بن الحسين البيهقي - ج 8 - ص 318 - 321) و البته از هر گونه تنبیه بدنی بیش از ده عدد ضربه در غیر جرائم مستلزم حد شرعی مصرح در قرآن به عنوان قاعده زرین و ثابت از سوی رسول خدا ( ص ) منع گردید . این قاعده چنین گزارش شده است : أبا بردة بن نيار الأنصاري يقول سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول لا يجلد أحد فوق عشرة أسواط إلا في حد من حدود الله عز وجل (احمد بن حنبل , المسند , ج 4 , ص 45 ؛ صحیح البخاری , ج 8 , ص 32) . شیخ صدوق نیز این مضمون را چنین نقل می کند : وقال رسول الله صلى الله عليه وآله : لا يحل لوال يؤمن بالله واليوم الآخر يجلد أكثر من عشرة أسواط إلا في حد وأذن في أدب المملوك من ثلاثة إلى خمسة (صدوق , کتاب من لا يحضره الفقيه , ج 4 , ص 73 .) . بعد از رحلت رسول خدا ( ص) بنا به اجتهاد و تشخیص دستگاه خلافت این عدد افزایش یافت هر چند که برخی اختصاص این حکم به عصر نبوی را نپذیرفته و این توجیه را ضعیف میدانند ولی اصل اختلاف فقیهان عامه در مسئله انکار ناپذیر است. نووی این اختلاف نظر را به تفصیل و دقت گزارش کرده است ( نووی , شرح صحیح مسلم , ج 11 , ص 222 ) . بنا بر این تعبیر « مئة سوط » در امور تعزیزی و نقض سوگند برای تادیب همسر, عبد و کنیز در عهد مکی و مدنی دوران حیات رسول خدا ( ص ) فاقد گزارش است زیرا بایستی مجازات تعزیزی کمتر از حد شرعی باشد و این حد شرعی در دوره حضرت محمد ( ص ) در مدینه بیش از ده شلاق نبود . هم چنین در سنّـت رسول خدا ( ص ) که منبع و عیار تفسیر آیات اجرای حدود هست نه تنها مفهوم فقهی از واژه سوط - تازیانه چرمین ویژه اجرای حد - وجود ندارد بلکه منابع حدیثی- فقهی تصریح دارند که این معنا و مصداق از سوط از عصر خلیفه دوم در فقه رایج شد . در سنّت گزارش شده از رسول خدا ( ص ) فرد مجرم را با شاخه خرما , عصای دستی , گوشه عبا , نعلین , دست انسان یا هر آنچه به طور عادی با افراد همراه است , ضربه می زدند و به هیچ روی گزارشی از ضربه زدن با شلاق به مفهوم متاخر آن در فقه مذاهب به دست نیامد لذا این انگاره دچار زمان پریشی تاریخی است(بنگرید : المصنف - عبد الرزاق الصنعاني - ج 7 - ص 377 ؛ السنن الكبرى - أحمد بن الحسين البيهقي - ج 8 - ص 318 – 321 ؛ المصنف - ابن أبي شيبة الكوفي - ج 6 - ص 503 – 505) . @OstadRad
تازیانه/ شلاق در قرآن و سنّـت ؛ از انگاره تا گفتمان ( قسمت دوّم) نقدی بر تاریخ گذاری تشریع تازیانه و شلاق در قرآن و سنّت ✍️ علی راد شلاق مذکور در آیات – جلدة - و سنّت رسول خدا ( ص ) – ضربة - همان سوط در مذهب فقهی عطاء و شافعی و دیگران نیست . در نگرش مذاهب فقهی مقصود از سوط ابزاری تابیده شده از چرم یا ریسمان است که بر بدن مجرم کوبیده می¬شود و اثر آن در پوست باقی می¬ماند لکن در سنّـت رسول خدا ( ص ) که منبع و عیار تفسیر آیات اجرای حدود هست نه تنها این مفهوم فقهی از سوط وجود ندارد بلکه منابع حدیثی- فقهی تصریح دارند که این معنا و مصداق از سوط از عصر خلیفه دوم در فقه رایج شده است. در سنّت نبوی فرد مجرم را با شاخه خرما , عصای دستی , گوشه عبا , نعلین , دست انسان یا هر آنچه به طور عادی با افراد همراه است, ضربه می زدند و به هیچ روی گزارشی از ضربه زدن با شلاق به مفهوم متاخر آن در فقه مذاهب به دست نیامد . برخی از گزارش های صحابه از کیفیت اجرای حد ضربه بر بدن مجرمان در عصر رسول خدا ( ص ) چنین است : الف . عن عقبة بن عامر قال : أتي النبي صلى الله عليه وسلم برجل شرب خمرا ، فأمر فضربوا بالأيدي ، و بجريد النخل ، فكنت فيهم . ب . عن عبد الرحمن بن أزهر قال رأيت النبي صلى الله عليه وسلم عام حنين يسأل عن رحل خالد بن الوليد فجئت بين يديه اسأل عن رحل خالد حتى اتاه جذعا واتى النبي صلى الله عليه وسلم بشارب قال اضربوه فضربوه بالأيدي والنعال وأطراف الثياب وحثوا عليه التراب ثم قال النبي صلى الله عليه وسلم بكتوه . ج . عن عبيد بن عمير يقول: كان الذي يشرب الخمر يضربونه بأيديهم ونعالهم، ويصكونه، فكان [ذلك ] على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم ، وأبي بكر ، وبعض إمارة عمر ، ثم خشي يغتال الرجل، فجعله أربعين سوطا ، فلما رآهم لا يتناهون جعله ستين ، فلما رآهم لا يتناهون جعله ثمانين ، ثم قال : هذا أدنى الحدود . د . عن عبد الرحمن بن الأزهر قال: أتي النبي صلى الله عليه وسلم بشارب يوم حنين ، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم للناس : ( قوموا إليه ) فضربوه بنعالهم . ه . عن أبي سعيد الخدري أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ضرب في الخمر بنعلين أربعين ، فجعل عمر مكان كل نعل سوطا . و . عن أبي هريرة أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أتى برجل قد شرب ، فقال : ( اضربوه ) قال أبو هريرة : فمنا الضارب بيده ، والضارب بنعله ، والضارب بثوبه ، فلما انصرف قال بعض القوم : أخزاك الله، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : (لا تقولوا هكذا ، لا تعينوا عليه الشيطان) . ز . أخبرنا معمر ، وابن جريج ، قال : سئل ابن شهاب كم جلد رسول الله صلى الله عليه وسلم في الخمر ؟ قال: لم يكن رسول الله صلى الله عليه وسلم فرض فيها حدا ، كان يأمر من حضره، يضربون بأيديهم ونعالهم حتى يقول رسول الله صلى الله عليه وسلم : ارفعوا ، و فرض فيها أبو بكر أربعين سوطا ، و فرض فيها عمر ثمانين سوطا . تحلیل یک . در گزارش¬های فوق ابزار تنبیه مجرمان مستوجب حد شرعی در عصر رسول خدا (ص ) چهار ابزار یاد شده است : دست , نعلین عربی, شاخه خرما و گوشه¬ی عباء یا لباس. مقصود از دست عضو انسانی است که به طور معمول از آن برای تنبیه استفاده می شود لکن قوه و شدت تادیب با آن در حد شلاق نیست . نعلین عربی پاپوش خاص رایج در عصر رسول خدا ( ص ) است که به طور عادی از آن برای تأدیب استفاده نمی¬شود . نعلین عربی شبیه صندل انگشتی امروزین است که نوک آن پایین‌تر است و روی آن از سمت بالا و جلوی پا باز است و فقط کف آن پوشیده است و یک بند از کف کفش از لاى شصت پا بیرون است و به بند بالاى برآمدگى روى پا وصل می‌شود و آن بند مفصلى از دو طرف به کف نعلین اتّصال دارد. مقصود از أطراف ثوب نیز گوشه عباء یا بالا پوش عربی است که به طور عادی نیز از آن برای ضربه زدن استفاده نمی شد . جریده نخل نیز همان شاخه خرما است که دارای ساقه و برگه های درخت خرما است که چندان سخت و تٌرد و شکننده نیست . @OstadRad