eitaa logo
طومار نقد
584 دنبال‌کننده
323 عکس
16 ویدیو
68 فایل
مطالعات تفسیر و حدیث امامیه
مشاهده در ایتا
دانلود
Ordibehesht.final2.pdf
147.6K
پنل های و سخنرانی های پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا ( علیه السلام ) - 24 و 25 اردیبهشت 1403 مشهد مقدس @OstadRad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام 🌍 اندیشه‌ تمدنی امام رضا علیه‌السلام ⚖️ با شعار: «عدالت برای همه، ظلم به هیچ کس» 🗓زمان: ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ 🕌 مکان: مشهد حرم مطهر عالم آل محمد علیه‌السلام 🆔@OstadRad
به مناسبت سالروز بزرگداشت کلینی استاد محمد کاظم طباطبایی در رونمایی از کتاب ادعیه کافی به دعا و دعانگاری در فرهنگ شیعه به عنوان یک نقطه متعالی اشاره کرد و گفت: فرهنگ دعانویسی در شیعه قابل مقایسه با هیچ نحله و مذهب و دین دیگری نیست و هیچ رقیب و بدیلی نداریم. دعانگاری از دوره کهن رواج داشته است از جمله شیخ طوسی در مصباح المتهجد برخی دعاها را گردآوری کرده است و بعدها ابن طاووس این کار را دنبال کرد؛ کتاب رایج دوره معاصر هم توسط محدث قمی نوشته شد.  طباطبایی بیان کرد: البته یک اشکالی همواره میان محتواگرایان و سندگرایان وجود داشت و می‌گفتند که ادعیه معمولا سند ندارند و آنهایی هم که سند دارند، سند معتبری ندارند؛ این اشکال با کاری که شیخ طوسی انجام داد یعنی دعا را بدون سند نقل می‌کرد، قابل پاسخ بود، ولی باز اشکال اسناد ادعیه وجود داشت. استاد دانشگاه قرآن و حدیث تاکید کرد: اخیرا در دارالحدیث مجموعه ادعیه کتاب کافی به عنوان مهمترین منبع روایی جدا شد؛ ادعیه این کتاب عمدتا اسناد قابل قبول دارد و می‌تواند بهانه بهانه‌گیران را در مورد دعا بگیرد. وی تاکید کرد: نتیجه کار برای خود ما هم عجیب بود یعنی ما انتظار نداشتیم که این حجم فراوان دعا در کتاب کافی باشد و اسناد آن هم با سختگیری سندی، اسناد قابل اعتمادی است. طباطبایی افزود: نکته دیگر اینکه تنوع و گوناگونی دعا هم در فهرست تنظیم‌شده کافی قابل توجه است؛ دعاهایی که گاهی در عین کوتاهی می‌تواند جهان‌بینی و تحلیل انسان نسبت به دنیا را تغییر دهد.   @OstadRad
🔰 💠 برای کسی که رنگ تکلیف مات است، همه چیز رنگش مات است ؛ حتی خدا! 🔹 علامه محمدتقی جعفری، سخنرانی عید فطر سال ۱۳۷۲ 🌱 @allameh_jafari @OstadRad
تازه های نشر از آثار واندیشه های علامه جعفری @OstadRad
به مناسبت دهه کرامت ( بخش اوّل) کرامت بانوان در اندیشه اسلامی ✍️ علی راد در قانون‌گذاری و نوع تعامل با بانوان باید کرامتشان حفظ شود/ برخی حریم‌های اجتماعی مختص زنان است در قانون‌گذاری‌ها و نوع تعامل با بانوان باید کرامت متناسب با جایگاه آنان و توانمندی آنان را در نظر بگیریم و نباید او را با مردان مقایسه کنیم. تأکید بر تساوی زنان و مردان در تمامی عرصه‌های اجتماعی ظلم به زن و نادرست است. آموزه کرامت از آموزه‌های مورد تأکید در قرآن و احادیث است و آیات متعددی به کرامت انسانی اشاره دارد از جمله آیه ۷۰ سوره مبارک اسراء «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» که انسان را به صورت مطلق دارای کرامت و تکریم شده می‌داند. از منظر خداوند انسان موجودی تکریم شده است، کرامت یک مؤلفه وجودی دارد هر انسانی منهای هر گونه رنگ، نژاد، دارایی، علم، دانش و سن و وابستگی به ضمائم، وجودش، شایسته تکریم است؛ امام سجاد(ع) فرمودند که شما همه بندگان خدا را تکریم و احترام کنید، چه بسا انسانی که از نظر شما فرودست و در طبقه اجتماعی پایین‌تر است، از اولیاء الهی باشد. بُعد دوم کرامت بُعد جایگاهی و منزلتی است، تصریح کرد: از آیات قرآن برمی‌آید که انسان در نظام هستی فرادست است و برتر از او در آفرینش خلق نشده است و همین سبب کرامت اوست؛ بُعد دیگر کرامت انسان، مؤلفه کنشی و رفتاری است؛ در آیات و روایات در مواجهه با انسان‌هایی که به هر دلیل دچار خطا و اشتباه می‌شوند، نوع رفتار فرد را مذمت می‌کنند و نه اصل وجودی و شخصیت او را؛ اسلام روی رفتار و تکریم انسان‌ها در افعال تأکید دارد. کرامت انسانی تابع سطح و طبقه اجتماعی نیست از نظر اسلام، اصل بر کرامت است؛ فرقی نمی‌کند که این فرد، مسلمان، یهودی و مسیحی باشد، ولی باید توجه کنیم که تداوم رفتار کریمانه با یک شهروند را خود او تعیین می‌کند. اگر یک شهروند، قوانین حاکم بر جامعه را نقض کند به گونه‌ای به دیگران این حق را می‌دهد که او را نقد کنند، خود فرد این اجازه را داده است، البته باز هم کسی حق ندارد کرامت وجودی او را نقض کند، ولی چون خود او نقض کرده طبق عرفیات و قانون می‌توان با او برخورد کرد. اگر کسی خودش، خود را شایسته کرامت وجودی بداند و آن را نقض نکند نباید کرامت او از سوی دیگران مخدوش شود، کرامت رفتاری مهم‌تر از کرامت مالی مفهوم کرمت، مفهومی عام‌تر است و بخشش مالی یکی از بخش‌های آن است؛ کریم و کریمه کسی است که به نیازمندان می‌بخشد، ولی کرامت و کریم معنای عام‌تری از کرامت مالی دارد؛ کرامت رفتاری یکی از مصادیق است که به نظر بنده مهم‌تر از کرامت مالی است. شخص کریم در مواجهه با فردی که خلق ناپسندی دارد و تندی و بدخلقی می‌کند، آنجا هم کریمانه برخورد می‌کند؛ قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»(فرقان/۶۳) و در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»(فرقان/۷۲) گرچه در میان عموم، بیشتر جنبه مالی مد نظر است؛ حتی کریم و کریمه به جایگاه و منزلت فرد هم اشاره و نشان از برتری یک فرد در یک قوم و آئین دارد، به گونه‌ای که هر کسی که نزد فرد کریم و یا کریمه شرفیاب شود، دست خالی نخواهد رفت و یا بهره مالی و یا بهره علمی و اخلاقی خواهد گرفت. همنشینی و انس با کریمه و کریمه موجب تعالی وجودی و رشد انسان می‌شود. انسان به این دلیل کریم و کریمه است که گوهر وجودی و ارزش‌هایی را که خدا در نهادش قرار داده حفظ کند؛ چرا طلا قیمت بالا دارد و نگهداری ویژه از آن می‌کنیم، چون در گوهر آن چیزی هست که ارزشمند است؛ پس کرامت انسان هم دارای دلیل و فلسفه است. میان کرامت‌های زنانه و مردانه تفاوت وجود دارد،: این تفاوت هم به برخی ویژگی‌های تکوینی در هر دو جنس بازمی‌گردد؛ زنان با توجه به لطایف وجودی، نیاز به تکریم ویژه و خاص متناسب با وجودشان دارند؛ مثلاً ما در نگهداری یک شیشه و بلور باید رعایت و احتیاط بیشتری داشته باشیم تا نشکند، در حدیث نبوی بیان شده که «رفقاً بالقواریر»؛ وجود زنان حساس، شکننده و بازتاب‌دهنده است. تأکید بر تساوی؛ مخالف کرامت بانوان در قانون‌گذاری‌ها و نوع تعامل با بانوان باید کرامت متناسب با جایگاه آنان و توانمندی آنان را درنظر بگیریم و نباید او را با مردان مقایسه کنیم، بحث تأکید بر تساوی زنان و مردان در تمامی عرصه‌های اجتماعی ظلم به زن و کار نادرستی است. اگر وجود زن تفاوت دارد، نوع تکریم زن هم متفاوت از تکریم مردان است؛ همچنین شاخصه‌های تکریم زنان در مقایسه با مردان نه در اصل تکریم بلکه در نوع و روش تکریم، متفاوت است. 👇 @OstadRad
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها و مصادیقی که در روایات و آیات برای کرامت وجودی زن مطرح شده است؛ بحث عفاف است؛ زیرا عفاف سبب می‌شود تا مردان هم با زن، عفیفانه برخورد کنند؛ اگر بانویی عفاف را کنار بگذارد، کرامت خودش را نادیده گرفته است؛ البته عفاف فراتر از حجاب است و چه بسا بانویی مثلاً چادری نباشد، ولی عفیف باشد و یا بر عکس. نباید در حریم‌های خاص بانوان مداخله و یا حضور پیدا کنیم؛ برخی حریم‌های اجتماعی مختص زنان و برخی مختص مردان است؛ اینکه برخی فشار می‌آورند که آقا جلوی اختلاط را نگیرید و بگذارید محیط‌های مشترک وجود داشته باشد، به نظر بنده این نگاه دقیق و علمی و دینی نیست. از این رو برخی ورزش‌ها هیچ سنخیتی با جسم و جنس زنان ندارد؛. به نظر بنده برخی افرادی که بر التقاط حریم‌ها اصرار دارند ناقض کرامت بانوان هستند. @OstadRad
به مناسبت دهه کرامت ( بخش دوّم) بازپژوهی داده های میراث رضوی در کتاب ذیل تاریخ بغداد ( 1) مضامین اخلاقی در اشعار منسوب به امام رضا ( ع ) ✍️علی راد کتاب ذیل تاریخ بغداد از ابن نجار بغدادی , در مدخل شرح و حال نگاری امام رضا ( ع ) افزون بر داده های تاریخی مهم در بازشناسی تاریخ , سیره و فقه رضوی از منظر ادب رضوی نیز شایسته بررسی و ارزیابی است . در این کتاب از مجالس امام هشتم در خراسان بزرگ یاد شده است که اقشار مختلف مردم در آن حضور می یافتند و با حضرت گفت وگو حتی از احوالات شخصی خود نزد حضرت سخن می گفتند و از ایشان راهکار جویا می شدند . در یکی از این مجالس مردی از کم مهری برادرش – به احتمال قوی برادر نسبی – نزد امام رضا ( ع ) گلایه کرد و امام به قصد تسکین قلب وی اشعاری را برای او واگویه نمود . أبو الحسين كاتب فياض روایت می کند که پدرش در این مجلس حاضر بود و گفتگوی این مرد خراسانی را شنید و چنین روایت کرد : عن أبي الحسين كاتب الفياض ، عن أبيه قال : حضرنا مجلس الرضا فشكى رجل أخاه فأنشأ الرضا يقول : أعذر أخاك على ذنوبه * واستر وغط على عيوبه واصبر على بهت السفيه * وللزمان على خطوبه ودع الجواب تفضلا * وكل الظلوم إلى حسيبه ( ابن نجار بغدادی , ذیل تاریخ بغداد , ج 4 , ص 137 ) . @OstadRad
به مناسبت دهه کرامت ( بخش سوّم) بازپژوهی داده های میراث رضوی در کتاب ذیل تاریخ بغداد ( 2 ) احادیث فقهی حضرت رضا ( ع ) به روایت کارگزاران مرو و خراسان ✍️علی راد خالد بن أحمد ( 270 ق – بغداد ) بر پایه نسب نامه وی « خالد بن أحمد بن خالد بن حماد بن عمرو بن مجالد بن مالك - وهو الخمخام » از تبار صحابی نامدار خمخام بن حارث ذهلي بود , او بود که محمد بن اسماعیل بخاری را به دلیل اندیشه های ساختار شکن از بخارا اخراج کرد . پدر خالد , احمد ملّقب به حمران با کنیه ابومحمد , از جمله کارگزاران دولت عباسی و حاکم مرو بود , پس از عمری طولانی در آخر محرم الحرام سال 249 قمری در نیشابور از دنیا رفت. ذهبی از وی به أحمد بن حماد ذهلي خراساني مروزي أمير نیز یاد می کند که به ترتیب این اوصاف به تبار, محل سکونت و خدمت و تصدی گری امارت مرو از سوی احمد دلالت دارند. احمد افزون بر سیاست در دانش حدیث و فقه از جمله نامداران بود . مؤرج بن عمرو , نضر بن شميل , سعيد بن سلم بن قتيبة , ابن مبارک مروزی , حسین بن واقد , ... , از جمله استادان او بودند , پسرش خالد , محمد بن عمر بن أحمد ذهلي , محمد بن عمرو بن جنيد , محمد بن عبدة مروزي و دیگران از جمله راویان و شاگردان او بودند . احمد بن خالد حدیث مسند « أن النبي صلى الله عليه وسلم قضى باليمين مع الشاهد » را از شخص علی بن موسی الرضا ( ع ) و با اسناد ایشان به جابر از رسول خدا ( ص ) شنید و سپس نسبت به روایت آن اهتمام ورزید ( نک : ابن حبان , المجروحین , ج 1 , ص 160؛ ابن حبان , طبقات المحدثين بأصبهان ج4 , ص 112 ) . هم چنین احمد بن خالد در نماز حضرت رضا ( ع ) در نیشابور حضور یافت و چرایی جهر بسمله در نماز آن حضرت را از ایشان جویا شد , حضرت رضا ( ع ) چنین پاسخ داد که جهر بسمله از جمله سنن و سیره ثابت رسول خدا ( ص ) است , احمد در روایت این سنّت رسول خدا ( ص ) با استناد به اسناد امام رضا ( ع ) بسیار کوشا بود : « أنبأنا عبد الوهاب بن علي الأمين قال : كتب إلى أبو الغنائم هبة الله بن حمزة العلوي ، أنبأنا أبو عبد الرحمن الشاذياخي قراءة عليه ، أنبأنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابوري ، أنبأنا أبو علي الحسين بن محمد بن سورة الصغاني بمرو ، حدثنا أحمد بن محمد بن عمرو الفقيه ، حدثنا خالد بن أحمد بن خالد الذهلي ، حدثنا أبي قال : صليت خلف علي بن موسى الرضا بنيسابور ، فجهر " بسم الله الرحمن الرحيم " في كل سورة ويذكر أن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كان يجهر " بسم الله الرحمن الرحيم " . » ( ابن نجار بغدادی , ذیل تاریخ بغداد , ج 4 , ص 138 ) . احادیث دیگری نیز از احمد بن خالد در منابع تاریخی و حدیثی گزارش شده است که از شهرت و اعتبار جایگاه حدیثی وی حکایت دارد . روایات احمد از حضرت رضا ( ع ) نشان از تمایل وی به حدیث و فقه اهل بیت ( ع ) است که متاثر از رویکرد دانشیان خراسان و ماوراء النهر به شخصیت و میراث امامان شیعه در قرن سوم هجری است و البته جایگاه اجتماعی – سیاسی امام رضا ( ع ) در مرو نیز در این میان نقش آفرین بود ؛ بدون شک اهتمام احمد بن خالد به مدرسه اهل بیت ( ع ) در هم گرایی و گرایش مثبت پسرش خالد بن احمد نیز تاثیر گذار بود و می توان حدس زد که میراث رضوی نزد خالد بن احمد شناخته شده بود لذا از خالد بن احمد ذهلی در شمار کسانی یاد شده است که از امام رضا ( ع ) فتوا اخذ کردند ( سبحانی , جعفر , موسوعة طبقات الفقهاء , ج 2 , ص 146 ) . @OstadRad
به مناسبت دهه کرامت ( بخش چهارم) بازپژوهی داده های میراث رضوی در کتاب ذیل تاریخ بغداد (3 ) حضرت رضا ( ع ) و پاسخ به پرسشهای اعتقادی در عنفوان جوانی در مدینه ✍️علی راد ابن نجار با استناد به روایت حاکم نیشابوری , تصریح دارد که امام رضا ( ع ) در دوران جوانی خود با پوشش ویژه ای در مسجد النبی در مدینه در ناحیه روضه شریفه ( حد فاصل میان منبر و مرقد نبوی ) به طور مستمر در روزها می نشست و به پرسش های پیچیده اعتقادی رایج در قرن دوم هجری پاسخ می داد. بر پایه این روایت تاریخی عموم مردم و مشایخ نامدار مدینه در این جلسات علمی حضرت رضا ( ع ) حضور می یافتند و پرسش های خود را از آن حضرت جویا می شدند و ایشان نیز با استناد به آیات قرآن , احادیث امام علی ( ع) و ادله عقلی به هر یک از آن پاسخ می داد . متن ذیل برخی از این پرسش ها و پاسخ های حضرت رضا ( ع ) را روایت می کند : حدثنا أبو عبد الله الحافظ قال : سمعت أبا الحسن عبد الله بن محمد بن علي بن الحسين بن جعفر بن موسى بن جعفر بمدينة رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في الروضة يقول : سمعت أبي يذكر عن آبائه : أن علي بن موسى كان يقعد في الروضة وهو شاب ملتحف بمطرف خز فتسأله الناس ومشايخ العلماء في المسجد فسئل عن القدر فقال : قال الله عز وجل : * ( إن المجرمين في ضلال وسعر * يوم يسحبون في النار على وجوههم الله عز وجل : * ( إن المجرمين في ضلال وسعر * يوم يسحبون في النار على وجوههم ذوقوا مس سقر * إنا كل شئ خلقناه بقدر ) * [ القمر : 47 ، 48 ] [ قال علي ] الرضا : كان أبي يذكر عن آبائه : أن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب يقول : الله تعالى خلق كل شئ بقدر حتى العجز والكيس ، وإليه [ . . . ] وبه الحول والقوة . ( ابن نجار بغدادی , ذیل تاریخ بغداد , ج 4 , ص 139 ) این روایت مرجعیت علمی و دینی حضرت رضا ( ع ) را در دوران جوانی ایشان گزارش می کند و به نظر می رسد به دوره حیات پدر بزرگوارشان وبه پیش از به امامت رسیدن ایشان در سال 183 هجری اشاره دارد . @OstadRad
درنگی کوتاه در فتوای حضرت آیت الله علامه جوادی آملی در موضوع جواز شرعی تعطیلی شنبه ها در ایران اسلامی ( بخش اوّل ). ✍️علی راد تصویر فتوای منسوب به دفتر ایشان ( علی الظاهر ) در شبکه های اجتماعی در حال انتشار است . برخی از فرهیختگان ابهامات و پرسش هایی درباره این فتوا از جمله اطلاق آن داشتند . به نظر می رسد که فتوای معظم له از اطلاق برخودار نیست و حداقل مقید به چهار قید در متن فتوا است که هر کدام منفردا در اعتبار جواز بیان شده دخیل و موثرند و به انتقای هر کدام منفردا یا جمیعا حکم جواز منتفی خواهد شد از این رو به نظر می رسد معظم له با توجه به شرایط حاکم بر ایران و با توجه به این قیود , فتوای به عدم منع تعطیلی روز شنبه را اعلام کردند و فتوای ایشان از اطلاق زمانی برخودار نیست. این قیود عبارتند از : 1 - لزوم هماهنگی با عرف جهانی در داد و ستد 2 - اثر گذاری آشکار در حل مشکلات اقتصادی 3 - اثر گذاری آشکار در مهار تورم رایج در ایران 4 - منتفی بودن قصد قانون گذار در تشبه به مخالفان . البته تفسیر فتوا از سوی دفتر معظم له مبانی عمیق این فقیه و مرجع نامدار شیعه را بیشتر و دقیق تر روشن خواهد نمود. @OstadRad
هدایت شده از اجتهاد
💢درنگی کوتاه در فتوای آیت‌الله جوادی آملی در موضوع جواز شرعی تعطیلی شنبه‌ها در ایران اسلامی ✍️ حجت‌الاسلام علی راد تصویر فتوای منسوب به دفتر ایشان (علی الظاهر) در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشار است. برخی از فرهیختگان ابهامات و پرسش‌هایی درباره این فتوا از جمله اطلاق آن داشتند. به نظر می‌رسد که فتوای معظم‌له از اطلاق برخودار نیست و حداقل مقید به چهار قید در متن فتوا است که هر کدام منفردا در اعتبار جواز بیان شده دخیل و موثرند و به انتقای هر کدام منفردا یا جمیعا حکم جواز منتفی خواهد شد از این رو به نظر می‌رسد معظم‌له با توجه به شرایط حاکم بر ایران و با توجه به این قیود، فتوای به عدم منع تعطیلی روز شنبه را اعلام کردند و فتوای ایشان از اطلاق زمانی برخودار نیست. این قیود عبارتنداز: ۱- لزوم هماهنگی با عرف جهانی در داد و ستد ۲- اثر گذاری آشکار در حل مشکلات اقتصادی ۳- اثر گذاری آشکار در مهار تورم رایج در ایران ۴- منتفی بودن قصد قانون گذار در تشبه به مخالفان البته تفسیر فتوا از سوی دفتر معظم‌له مبانی عمیق این فقیه و مرجع نامدار شیعه را بیشتر و دقیق تر روشن خواهد نمود. 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
💠 نشست علمی اصول و اخلاق حرفه ای در داوری در دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران برگزار شد... در این نشست که در 18 اردیبهشت ماه 1403 در تالار امام هادی (ع) دانشکده الهیات برگزار شد، دکتر سید محمدعلی دیباجی و دکتر علی راد، اعضای هیأت علمی دانشکده الهیات، پیرامون اصول و اخلاق حرفه ای در داوری پایان نامه ها و مقالات سخنرانی نمودند... در این نشست حجت الاسلام دکتر علی راد ضمن اشاره به جایگاه نه چندان مقبول و مطلوب وضعیت داوری و نقد در حوزه و دانشگاه , لزوم تفکیک نقد علمی از شبه نقد , به تبیین ادوار تاریخی توجه به نقد علمی در سده اخیر در ایران پرداخت و جریان های موثر در رشد نقد و داوری علمی را برشمرد. ایشان در بخش دوم از سخنرانی به تقریر 20 اصل بنیادین در داوری علمی به عنوان اصول نقد علمی و روشمند پرداخت و به دو پرسش نسبیت اخلاقی در نقد و التفات تاریخی به وضعیت نقد در ایران معاصر پاسخ داد. @OstadRad
درنگی در مبانی فتوای تعطیلی روز شنبه ( بخش دوّم) اجتناب از تشبّه به مخالف در تقویم فرهنگی شیعیان ( 1) مطالعه موردی حدیث « «مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ ... » ✍️علی راد اشاره در فرهنگ پیروان ادیان ابراهیمی, روزهای خاصی از هفته و سال برای امور معنوی و عبادی اختصاص یافته است از این رو مسئله نظم برای سفر در این ادیان مورد توجه است تا بهره وری بیشتری از مراسم های مذهبی داشته باشند. به ویژه در فرهنگ زیارت امکان مقدسه جهان اسلام روز از اهمیت خاصی برخوردار است . در اسلام روز جمعه اهمیت ویژه ای برای عبادت و نماز جمعه دارد از این رو تاکید شده است از این رو فقیهان بر پایه احادیث تاکید دارند که آغاز سفر بعد از حضور در نماز جمعه باشد و پیش از آن کراهت دارد . در سبک زندگی اسلامی, سفر مورد تایید و تاکید آموزه های دینی است و حتی برخی از عالمان سفر مومن را از لوازم اراده الهی دانسته¬اند که از آن اجتنابی نباشد . از جمله آداب سفر در منابع اسلامی انتخاب روز برای آغاز سفر است. ایجاد انسجام در تقویم مسلمانان, مبارزه با خرافه گرایی و تبرک و نحوست سازی دروغین برای روزها از جمله دلایل چرایی ورود گزاره های دینی به موضوع زمان و روز سفر است؛ اهمیت این آموزه تا به حدی است که در کتابهای متقدم حدیثی امامیه باب خاصی را برای گزارش این احادیث اختصاص داده اند. نظر به اهمیت روایات سفر و بیان وجه استحباب ایام سه گانه, ناگزیر فقهیان در مباحث فقهی خود بدان پرداخته اند . در کتاب های ادعیه و مزارات نیز به همین سان مورد توجه بوده است. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری می یابد که توجه داشته باشیم پیش از اسلام, عرب جاهلی باورمند به نحوست و سعادت روز ها بود و با تفأل و با برساخت نشانه های خاص شومی یا برکت روز را تخمین می زد لکن با بعثت رسول خدا این آموزه ابطال گردید لکن تکریم روزهای خاص در تقویم دینی مسلمانان مورد تاکید قرار گرفت که به دلیل وقوع حوادث خاص در این روزها احترام خاص یافتند. بعد از رحلت رسول خدا ( ص) و حاکمیت امویان در مسند سیاست و فرهنگ مسلمانان دوباره فرهنگ جاهلی در نحوست و سعاد روزها احیا شد و در خدمت اهداف سیاسی و فرهنگی قرار گرفت. حدیث «مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ فَلَوْ أَنَّ حَجَراً زَالَ عَنْ جَبَلٍ فِي يَوْمِ السَّبْتِ لَرَدَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَكَانِهِ» از جمله احادیث امامیه است که به اهمیت روز شنبه برای آغاز سفر تاکید دارد ؛ این حدیث را حفص بن غیاث نخعی از امام صادق ( ع) روایت کرده است. مصادر و سند روایت مذکور در المحاسن برقی, الکافی کلینی, کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق, گزارش شده است ؛ لکن این روایت در منابع روایی شیخ طوسی بدست نیامد. کتاب منقری منبع اصلی و اولیه این روایت است که برقی و کلینی و صدوق از طریق روایی خود آن را گزارش کردند. ارسال سند این روایت در کتاب من لایحضره الفقیه با توجه به طریق صدوق در مشیخه این کتاب قابل رفع است ؛ افزون بر این در کتاب الخصال نیز روایت به شکل مسند از طریق مشایخ صدوق از کتاب منقری گزارش شده است . بنابراین مصدر, سند و طریق منابع سه گانه این روایت به کتاب منقری معتبر است لذا صدور این حدیث و وثاقت آن از نظر قدمای محدثان امامیه محرز و مقبول است. اقبال محدثان و عالمان امامیه به روایت حفص تردیدی در اعتبار صدور آن باقی نگذاشته است از این رو محققان به اعتبار اسناد آن تصریح دارند . متن معیار حدیث دارای نسخه¬ای با افزوده «وَ مَنْ تَعَذَّرَتْ عَلَيْهِ الْحَوَائِجُ فَلْيَلْتَمِسْ طَلَبَهَا يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْيَوْمُ الَّذِي أَلَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ الْحَدِيدَ لِدَاوُدَ (ع) » در بخش پایانی است که در الکافی و کتاب من لایحضره¬ الفقیه گزارش شده است؛ لکن در المحاسن و الخصال این افزوده وجود ندارد. احتمال ادراج این بخش از سوی راوی یا صاحب کتاب حدیث قوی تر از احتمال تقطیع آن است زیرا این بخش به شکل مسقل در المحاسن گزارش شده است و در سایر روایات امام صادق (ع) غیر از طریق حفص, توصیه به سفر در روز سه شنبه با تعلیل نرم شدن آهن بر حضرت داود (ع) و بدون تعلیل گزارش شده است؛ در روایات دیگر ائمه نیز سفر در روز سه شنبه مورد تاکید است که در هر دو دسته از روایات در تقابل با قداست تراشی و تبرک سازی بنی امیه به مثابه جریان رقیب برای روز دوشنبه صادر شده است که صدر روایات استحباب سفر در روز سه شنبه بدان تصریح دارند؛ بنابراین روایات سه شنبه فراوانی و شیوع بیشتری از روایات شنبه دارند و نزد اصحاب امام صادق ( ع ) شناخته تر از روایت شنبه هستند. @OstadRad
درنگی در مبانی فتوای تعطیلی روز شنبه ( بخش سوّم) اجتناب از تشبّه به مخالف در تقویم فرهنگی شیعیان ( 2) مطالعه موردی حدیث « «مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ ... » ✍️علی راد سبب صدور هر چند در متن حدیث حفص بن غیاث به قرینه صدور آن اشاره نشده است لکن با استناد به قاعده عدم صدور در خلاء توجه به زمینه و فضای صدور حدیث اعم از سوال پنهان مخاطب, گفتمان رایج در سفر, و غرض معصوم در فهم این حدیث ضروری است که می¬توان با تشکیل خانواده حدیث با محوریت موضوع سفر در عصر امویان– عباسیان و اصول سنّت و سیره رسول خدا در موضوع استحباب سفر بدان دست یافت. برایند کاربست این روش نتایج ذیل را در اختیار ما قرار می دهد: یک. ابن شهاب زهری از محدثان تابعی - معاصر عصر اموی - به روایت از کعب بن مالک انصاری به بازخوانی احادیث استحباب سفر در روز پنجشنبه تاکید دارد . برایند گزارش وی بیان و تثبیت سیره رسول خدا در مسافرت روز پنجشنبه به استثنای غزوه تبوک به عنوان یک باب از جوامع حدیثی اولیه اهل سنّت است . این مهم در روایات امامیه نیز مورد تاکید قرار گرفته است , از این رو اختلافی در بیان سیره نبوی در روز سفر وجود ندارد. دو. در فرهنگ حاکم عصر امویان و عباسیان دو روز یکشنبه و دوشنبه روز تفریح و سفر است . این فرهنگ زائیده عرف سیاسی و فرهنگی حاکمیت است و فاقد استناد به سنّت یا سیره رسول خدا است. در این گفتمان اساساً از روز شنبه به عنوان روز آغاز سفر یاد نشده است. سه. روزهای شنبه , سه شنبه , پنجشنبه , در روایات شیعی برای سفر تاکید شده است و از سفر در روزهای یکشنبه و دوشنبه و چهارشنبه به دلایل و حکمت هایی نهی شده است . بر پایه روایات یکشنبه برای بنی امیه بیان شده است و از سفر در آن نیز نهی شده است. کراهت سفر در روز یکشنبه تا حدی میان اصحاب امام صادق شایع و نهادینه شده بود که اصحاب از مسافرت در این روز خودداری می کردند و این مهم نشان می دهد که عدم مسافرت در روز یکشنبه یکی از خصائص اصحاب جعفری و نشانه تقابل با فرهنگ بنی امیه بوده است: وقال عليه السّلام لرجل : مالك لم تخرج ؟ قال : اليوم الأحد . زیرا هنوز بقایا و رسوب فرهنگ بنی امیه در عصر صادق وجود دارد. در فرهنگ اهل بیت به ویژه احادیث امام صادق روز شنبه از جایگاه ممتازی در شروع سفر برخوردار است و امام به شیعیان خود در انتخاب این روز به عنوان آغاز سفر خود تاکید دارند و یکی از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی علویان آغاز سفر در شنبه و غیر از یک شنبه و دوشنبه است. از سفر در روز دوشنبه نیز به دلیل رحلت نبوی و وقوع حوادث تلخ در آن روز تحذیر شده است . چهار. نوعی تقابل میان فرهنگ حاکمان و مردمان عصر امویان – عباسیان با فرهنگ علویان در فرهنگ آغاز سفر رواج دارد؛ شیعیان به مسافرت در شنبه و امویان به سفر و عیش و نوش در یک شنبه شهرت داشتند . بکور شنبه در دعاهای نبوی برکت خواسته شده است لذا در روایت امام صادق ( ع ) سفر بعد از طلوع خورشید شنبه اشاره شده است . پنج. برخی از شیعیان به دلیل غلبه و سیطره فرهنگ اموی از جایگاه تاریخی روز دوشنبه در تاریخ صدر اسلام آگاهی نداشتند و از تقویم و فرهنگ امویان در آغاز سفر در روز دوشنبه متاثر بودند. امام صادق ( ع ) به تصحیح نگرش و رفتار آنها با جایگزینی روایات شنبه و سه شنبه و پنجشنبه پرداخت؛ در این میان استحباب شنبه و پنجشنبه از تایید سیره نبوی نیز برخوردار بود. امام صادق ( ع ) به هدف جلوگیری از پیروی شیعیان خود از فرهنگ امویان و به نشانه تقابل با آنان, پیروان خود را از تبرک سازی از سر عدوات امویان برای روز دوشنبه آگاه ساخت و شنبه را به عنوان شاخص فرهنگ شیعی در روز شنبه جایگزین آن نمود. روز دوشنبه پیش از رحلت رسول خدا فاقد هر گونه منع یا کراهت برای سفر یا امور مباح و شادی بود ولی در فرهنگ اهل بیت این اباحه جز در موارد ضرورت به دلیل تعظیم یاد و خاطره رسول خدا نسخ گردید. با روی آمدن جریان اموی به هدف ستیز با سیره و سیمای رسول خدا و فراموش کردن یاد و خاطره ایشان از اذهان مسلمانان, دوشنبه به روز شادی و فرح تبدیل شد و این امر سبب موضع گیری امام صادق ( ع ) در مقابله با این فرهنگ گردید و البته در مقطعی امامان شیعه در این امر نیز تقیه کردند . @OstadRad
درنگی در مبانی فتوای تعطیلی روز شنبه ( بخش چهارم) اجتناب از تشبّه به مخالف در تقویم فرهنگی شیعیان ( 3) مطالعه موردی حدیث « «مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ ... » ✍️علی راد شش. روایات امام صادق ( ع ) در بیان سفر در روز شنبه و سه شنبه با توجه به بستر تاریخی و فرهنگی صدور این متون, کارکرد فرهنگی- سیاسی در تصحیح رفتار شیعیان و تقابل با فرهنگ امویان دارند و احتمال قدسیت این دو روز بسیار ضعیف است. از این رو اتهام شیعه به خرافه گرایی از طریق نحوست و سعادت برای روزهای هفته , از اساس سست و باطل است و از عدم تاریخی نگری در فهم این احادیث شکل می گیرد. به همین سان نگره سلامت روزها از نحوست نادرست می نماید و از عدم دقت در فضای تاریخی صدور این روایات و ظاهر گرایی و نص بسندگی در فهم و تببیین این روایات نشئت گرفته است. با تحلیل بستر تاریخی این روایات مشکل این احادیث حل می شود و چنین برداشتی از آنها تو خالی و باطل است.( یزدی, عروه الوثقی, ج 4 , ص 327. ) هفت. به دلیل غلبه فرهنگ اموی-عباسی در مراکز سیاسی روز امام صادق ( ع ) و اثر پذیری کارگزاران از این فرهنگ به احتمال بسیار قوی, حفص از چالش شیعیان با فرهنگ رسمی آگاهی داشت و قصد داشت که رأی امام صادق ( ع ) در این مسئله جویا شود یا اینکه امام از روی مصلحت یا لطف قصد روشنگری حفص از این حقیقت را داشت لذا روایت سفر در روز شنبه برای حفص بیان کرد تا ضمن آگاهی وی از حقیقت از تشابه به فرهنگ رسمی خودداری نماید. هشت. پنداره تعارض در روایات استحباب آغاز سفر و توسل به راهکارهایی چون قرعه , استخاره , حمل بر تقیه و عامی دانستن طریق برخی از طرفین روایات متعارض برای برون رفت از این آسیب و چالش, از عدم تاریخی نگری در شناخت بستر تاریخی و فرهنگی مجموعه روایات این باب به شمار می آید. برایند روایات اسلامی بر استحباب سفر در پنجشنبه به استناد سیره نبوی, کراهت سفر پیش از نماز جمعه به دلیل تعظیم آن , کراهت سفر در روز دوشنبه به دلیل رحلت نبوی و انقطاع وحی و هم گرایی فرهنگی با فرهنگ اموی- عباسی , کراهت سفر در روز یکشنبه به دلیل تشابه با فرهنگ اموی – عباسی در مقطع تاریخی غلبه و سیطره این فرهنگ در عصر حضور معصومان دلالت دارد ؛ از این رو روایت حفص بن غیاث نخعی و روایات یکشنبه کارکرد فرهنگی در مقطع تاریخی عصر امام صادق ( ع ) دارند و تعمیم آن به سایر مقاطع تاریخی نیازمند دلیل است. دلیل تاکید امام صادق ( ع ) به انتخاب روز شنبه برای سفر سنّـت و سیره نبوی , تکریم روز جمعه است از این رو نزد عامه و غیر شیعه نیز این دلیل با اقبال و پذیرش روبرو خواهد بود. @OstadRad
درنگی در مبانی فتوای تعطیلی روز شنبه ( بخش پنجم) اجتناب از تشبّه به مخالف در تقویم فرهنگی شیعیان ( 4) مطالعه موردی حدیث « «مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ ... » ✍️علی راد مفاهیم و آموزه ها مقصود از در جمله «مَنْ أَرَادَ سَفَراً» انواع سفرهای حلال و مباح است؛ سفرهای واجب چون سفر برای جهاد یا حج یا سفر برای درمان و امور واجب از شمول این روایت خارج است ومی توان آنها را در روز خاص یا هر روزی غیر از شنبه به جا آورد. مقصود از اراده سفر, قیام به آن یعنی عمل سفر کردن است . جمله «فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ» بر استحباب آغاز سفر مباح در روز شنبه دلالت دارد از این رو امر در عبارت «فَلْيُسَافِرْ يَوْمَ السَّبْتِ» به معنای وجوب نیست همان طوری که گزارش این حدیث ذیل عناوین ابواب مستحبات سفر در جوامع حدیثی- فقهی امامیه بر این نکته صراحت دارد . جمله « فَلَوْ أَنَّ حَجَراً زَالَ عَنْ جَبَلٍ فِي يَوْمِ السَّبْتِ لَرَدَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَكَانِهِ» در مقام بیان پیامد و خصوصیت سفر در روز شنبه است. به نظر می آید که معنای کنایی این جمله یعنی «تضمین تسریع در بازگشت به وطن» مقصود است که نوعی مبالغه است؛ هر چند که از نگاه برخی از نظر شارحان معنای ظاهری آن نیز می تواند مقصود و درست باشد . این پیامد در تشویق مخاطب روایت برای عمل به مضمون آن بسیار اثر گذار است. این پیامد نوعی تضمین امنیت روانی برای این عمل را در پی دارد و گویی خصوصیت ویژه ای را برای آغاز سفر در روز شنبه قائل است. آیا این خصوصیت برای آغاز سفر در روز شنبه تکوینی است یا اعتباری؟ میزان انطباق این روایت با سیره رسول خدا در سفر چیست؟ بررسی روایات نشان از این مهم دارد که روایت مذکور با سیره نبوی در آغاز سفر در روز پنجشنبه , احادیث استحباب روز پنجشنبه تعارض دارد زیرا در روایات گزارش شده از رسول خدا برای سفر در روز پنجشنبه نیز پیامدهای معنوی خاص چون .... فرشتگان بیان شده است اما این تعارض با تاریخی نگری در فهم سویه ها و زمینه های تاریخی و فرهنگی صدور روایت روز شنبه از امام صادق ( ع ) قابل رفع است . دستاورد بنی امیه و فرهنگ تبرک سازی و قداست تراشی برای ایام خاص که با جهت گیری سیاسی آنان هم سو بود؛ از جمله روز عاشوراء را به دلیل شهادت امام حسین ( ع ) و یاران ایشان تبرک جستند. هم چنین روز دوشنبه را که مصادف با رحلت نبوی است روز تفریح و سفر جا انداختند. به دنبال تقابل فرهنگی با جریان علوی بودند. در فرهنگ علوی روز عاشورا و روز دوشنبه روز حزن و اندوه است و در غیر اضطرار و لزوم شایسته است که فرد مومن و شیعه از سفر و تلبس به امور شاد خودداری نماید. این روایت را باید در چنین بستر تاریخی و فرهنگی آن باید تحلیل کرد. به نظر می¬آید دارای زمینه خاص در صدور است که امام صادق ( ع ) این حدیث را خطاب به حفص بیان کرده است و حفص از میان احادیث استحباب سفر در ایام هفته از امام صادق ( ع ) فقط همین روایت را گزارش کرده است؛ از این رو به نظر می آید روایت حفص, تک روایت از امام صادق ( ع ) است زیرا در سایر روایات امام صادق ( ع ) و دیگر ائمه به استحباب سفر روز شنبه اشاره نشده است. اینکه چرا امام صادق ( ع ) این حدیث را خطاب به حفص بیان کرده است و غرض از بیان آن چه بوده است, نیازمند درنگ های ژرف , تاریخ نگری در فهم و اجتناب از نص بسندگی در استنباط است. @OstadRad
در کانال طومار نقد اندیشه منتشر شد درنگی در مبانی فقهی فتوای تعطیلی روز شنبه حجت الاسلام علی راد ( دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران) بخش اوّل : قیود چهار گانه فتوا https://eitaa.com/OstadRad/855 بخش دوّم : مبنای اجتناب از تشبّه به مخالف در روایات https://eitaa.com/OstadRad/861 بخش سوّم : اهتمام امام صادق(ع) به تقویم فرهنگی شیعه https://eitaa.com/OstadRad/862 بخش چهارم : تقابل اهل بیت با فرهنگ اموی در قداست روز شنبه https://eitaa.com/OstadRad/863 بخش پنجم: تعارض در احادیث روز شنبه و راهکار حل آن https://eitaa.com/OstadRad/864 @OstadRad
به مناسبت دهه کرامت ( بخش پنجم) بازپژوهی داده های میراث رضوی در کتاب ذیل تاریخ بغداد (4 ) گفتمان کاوی تاریخی حدیث کفر انگاری مخلوق بودن قرآن (1) ✍️علی راد از دیگر اخبار ابن نجار بغدادی در کتاب ذیل تاریخ بغداد از امام رضا ( ع ) حدیث نفی انگاره مخلوق بودن قرآن کریم و تکفیر شخص باورمند به این انگاره است . این حدیث را حاکم نیشابوری از طریق مشایخ خود از ابوصلت هروی از امام رضا ( ع ) روایت کرده است . متن این حدیث چنین است : أخبرنا الحاكم أبو عبد الله ، حدثنا أبو أحمد إسحاق بن محمد بن علي بن خالد الهاشمي بالكوفة ، حدثنا القاسم بن أحمد العلوي الحسيني ، حدثني أبو الصلت عبدالسلام بن صالح ، حدثني علي بن موسى الرضا قال : من قال القرآن مخلوق فهو كافر ( ابن نجار بغدادی , ذیل تاریخ بغداد , ج 4 , ص 139 ) . یک. راوی و مسئله راوی این حدیث ابوالصلت هروی به تعبیر مزی , خادم علي بن موسى الرضى ، أديب , فقيه , عالم بود, او از مشایخ متعددی حدیث , فقه و کلام فرا گرفت و راویان متعددی نیز از او نقل حدیث کردند . شماری از اخبار دوران حضور امام رضا ( ع ) در خراسان از طریق وی گزارش شده است زیرا در این بازه زمانی در مرو حضور داشت . ابوالصلت هروی در روزگار مامون عباسی وارد مرو شد و مامون او را فراوان تکریم می کرد و از پیروزی او در مناظرات با متکلمان خرسند می شد . یکی از مسائل کلامی بسیار مهم و پُر از چالش و تنش روزگار اباصلت مسئله خلق قرآن بود . معتزله , جهمیه و .... بر حادث و مخلوق بودن قرآن اصرار داشتند ولی اهل حدیث به ویژه ابن حنبل به قدیم بودن و غیر مخلوق بودن قرآن اعتقاد داشتند. بر پایه برخی از داده های تاریخی اباصلت هروی به مخلوق بودن قرآن اعتقاد داشت ولی از اظهار آن اجتناب می ورزید زیرا جهمیه نیز بر همین اعتقاد بود و اهل حدیث نیز ایشان را تکفیر می کردند . دو. پیشینه مسئله دوران مامون تا واثق عباسی دوره اقتدار جریان فکری معتزله است که توانستند در سطح کلان اجتماعی برای خود گفتمان ویژه و موثری ایجاد کنند . معتزله مامون عباسی را در مسئله مخلوق بودن قرآن با خود هم رأی ساختند و این تا دوره واثق عباسی تداوم یافت و در واقع مذهب اعتزال به مذهب دولت عباسی تبدیل شد و عقاید مردم بر پایه معیارهای اعتزالی سنجیده می شد و مخالفت با آن پیامدهای جدی داشت . واثق عباسی پرداخت فدیه برای آزاد سازی اسیران مسلمان در جنگ با کفار را مشروط به کسانی دانست که به مخلوق بودن قرآن اعتقاد و اقرار داشته باشند. واثق عباسی به محمد بن ابی لیث قاضی مصر دستور داد تا از همه مردم مصر درباره خلق قرآن آزمون بعمل آورد و او نیز همه را به شرکت در آن فراخوان داد . شماری زیادی از مردم فرار کردند و مخالفان با آزمون به زندان افکنده شدند . قاضی مصر دستورداد که در تمامی مساجد مصر جمله « القرآن مخلوق » نوشته شود ولی فقهای مالکی و شافعی مردم را از حضور در مساجد منع کردند . به دنبال آن مردم بغداد علیه واثق شوریدند و احمد بن نصر خزاعی آنان را به عزل واثق تحریک و تشویق نمود لذا واثق خود او را در سامراء به قتل رساند و دستور داد مدتی جنازه او در سامراء و بغداد به همراه نوشته ای با موضوع جرم او در کنارش آویخته شد «هذا الرأس الکافر المشرک الضال .... » . دوره متوکل عباسی دوره واگرایی از اندیشه معتزله و پایان دادن به محنه خلق قرآن و تثبیت اندیشه اهل حدیث در این مسئله بود .👇👇 @OstadRad