eitaa logo
امامزادگان عشق | کـتـاب
1.2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
325 ویدیو
0 فایل
ویترین کتابمون👇 @Showcase_book_of_Imam_Zadegan معرفی کتاب های شهدایی،رُمانی و... به دنــیــای پــُر از کــتـــ🔥ــابــمون خوش آمدید مسابقه هم داریم🎁 تخــفـیـف هم داریـمااااا😍🌱 ثبت سفارش👇🏻 @motahareh_sh ♥️ @Massoumeh_sh84
مشاهده در ایتا
دانلود
امامزادگان عشق | کـتـاب
💥کتاب#اربعین_طوبی داستان کتاب رمان اربعین طوبی درباره طوبی دختری #نوجوان است که در کودتای ۲۸ مرداد
ـــــــــــــ ـــــــــــــــ 📌جلوی پدرت می‌گویم. فقط تا اربعین وقت داری که برگردی و الّا عاقت می‌کنم... عزیزم!... عاقت می‌کنم.... نور چشمم! شیرم را حلالت نمی‌کنم... پارۀ تنم! عبدالله! شاهد باش با این پادرد و کمردرد و تنگی‌نفس، نیت کرده ام پیاده از بصره بروم تا کربلا؛ حاجتم را گرفتم و حسن برگشت، که برگشت؛ و الّا دیگر نه من، نه حسن... پیر شدم از دست تو پسر!... خار شدم... انگشت‌نمای هر کس و ناکس شدم ...تو رسوایی مادرت را می خواهی؟...باید برگردی ...این خط این‌هم نشان! ــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬@Pack_martyrs •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
امامزادگان عشق | کـتـاب
ـــــــــــــ #بریده_کتاب ـــــــــــــــ 📌جلوی پدرت می‌گویم. فقط تا اربعین وقت داری که برگردی و ال
ــــــــــــ ــــــــ هر چهل‌روز، یک گره باید بیفتد توی زندگی ما؛ که اگر نیفتد شک می‌کنم به ایمانم و می‌ترسم از اینکه نکند به حال خودمان رهایمان کرده باشد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬@Pack_martyrs •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
امامزادگان عشق | کـتـاب
🎥 #هواتـــودارم 💞 روایت زندگی شهید مدافع حرم؛ مرتضی عبداللهی ✂️ انگار حالا درست درک کرده بودم که
ــــــــــــــــــــــــ فقط برای اینکه من هم حرفی زده باشم گفتم: «حتماً در جریان هستید که من تازه چادری شده‌م. زمان می‌بره تا جا بیفتم و نیاز دارم باهام همکاری بشه.» مرتضی گفت: «خوش به سعادتتون با این انتخاب خوب، اما یادتون باشه وقتی این حجاب رو انتخاب می‌کنید، منتظر خاکی‌شدنش، طعنه‌شنیدن و کنایه‌خوردن هم باشید. این راه سختی و بالاپایینی زیاد داره و آدم زیاد آزمایش می‌شه.» ـــــــــــــــــــــــ 💞 ★᭄ꦿ @Pack_martyrs •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
امامزادگان عشق | کـتـاب
کتاب#قصــــــــه_ننه_علی📚 در کتاب قصه ننه علی داستان زندگی دخترکی کم سن و سال را که برای کمک به معی
به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریهٔ امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشهٔ لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد. پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین می‌انداختم تا رهگذری صورتم را نبیند.... ــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ــــــــــــــــــــــــــــ @Pack_martyrs
ــــــــــــــــــــــــــــ خیال نکنیم اگر یک شب و یا دو شب نماز شبی خواندیم و توجّهی پیدا کردیم و اشکی ریختیم، دیگر با ملائکه هم پیاله شده‌ایم و به جایی رسیده‌ایم. خیر، به خودمان نزدیک شده‌ایم و از او جدا شده‌ایم. در این هنگام یک شب، دو شب خوابمان می‌کند و نماز صبح هم بیدار نمی‌شویم و از خودمان می‌رنجیم و ناراحت می‌شویم؛ که در روایت آمده: ماقِتٌ لِنَفْسِهِ زارئ عَلَیها» و این‌جاست که به او نزدیک شده‌ایم. مغفرت و رحمت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کتاب 📚 مچ دست‌هایش را گرفتم، قدرتم را جمع کردم و همانطور که عقب عقب می‌رفتم، به زحمت می‌کشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان می‌خورد و ردّ خون می‌ماند روی زمین. 🦋نگاهش از خاطرم دور نمی شود. مات شده بود. زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: « نفس بکش!» 💐ولی بی جان‌تر از این حرف‌ها بود. محکم‌تر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت. دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛ ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد!... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬@Pack_martyrs •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈
امامزادگان عشق | کـتـاب
#معرفی_کتاب 📚 #کتاب_فاطمه_علیهاالسلام_از_نگاه_علی_علیه السلام 📗کتاب «فاطمه سلام الله علیها از نگا
ــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ برای ترسیم چهره ملکوتی دُخت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و تبیین ابعاد شخصیت بی نظیر زهرای اطهر سلام الله علیها کسی بهتر از امیرالمومنین علیه السلام نمی تواند لب به سخن بگشاید. امیرالمومنین علیه السلام از عمق ایمان و صفای دل فاطمه سلام الله علیها خبر داشت و اوج گرفتن وی را در آسمان معرفت شاهد بود و از تلاطم امواج محبت در سینه دریایی زهرا حکایت ها داشت. امیرالمومنین علیه السلام عظمت روح زهرا را می شناخت و تعظیم ملائکه بزرگ الهی را در برابر استواری و صلابت وی مشاهده کرده بود و بر خود می بالید که همسری همچون زهرا دارد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬@Pack_martyrs •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
. 📍 🚫 همه را به فحش کشید و برگشت خانه😣. تازه دست‌ و پای کبودم داشت خوب می‌شد که دوباره بساط دعواهای شبانه پهن شد.😞 📍شب و روزم را به‌ هم دوخته بود. تا مدت‌ها از ترس اذیت‌هایش جرئت نداشتم وضو بگیرم و نماز صبح بخوانم😭. وقت‌ و بی‌وقت با کمربند و چوب به جانم می‌افتاد. بچه‌ها در خواب زهره‌شان می‌ترکید😔. 😭صدای اذان که از بلندگوی مسجد پخش می‌شد، بغض می‌کردم و پتو را روی سرم می‌کشیدم.😔 بدون وضو ذکرهای نماز را زیر لب می‌گفتم و با خدا حرف می‌زدم: 🥺😭 «این نماز کم و ناقص رو خودت از زهرا قبول کن.» چاره‌ای نداشتم جز این‌که دندان روی جگر بگذارم.💥 .
. 📍ما چنین کسی را داریم. [در] همه مجالس ما، انفراد ما، خلوت‌های ما، او ما را می‌بیند، ما او را نمی‌بینیم. آخر عینک ما یک قدری آلوده است و الّا ما هم می‌دیدیم. غایب از خواص که نیست، غایب از دیگران است! ــــــــــــــــــ 📚 .
امامزادگان عشق | کـتـاب
. #رئیسی_عزیز 🖊️به قلم #استادپناهیان کتاب رئیسی عزیز، چکیدۀ سخنرانیهای استاد علیرضا پناهیان با محو
. نشان داد که کار برای خدا یعنی کار برای مردم؛ مدیریت شهید رئیسی به‌گونه‌ای بود که محور این مدیریت مردم بودند.✨ وقتی شهید رئیسی مسئولیت ریاست‌جمهوری را به دست گرفت به‌جای اینکه بیشتر از کلماتی چون ارزش‌ها و آرمان‌ها، ارزش‌های انقلاب اسلامی و اصول دینی برای اداره کشور استفاده کنند، بیشتر از لفظ مردم استفاده کرد. 📍این ترجمه همان اسلامی و اخلاصی بود که ایشان داشت. علامه شهید صدر می‌فرماید: «برای خدا یعنی برای مردم.» .
امام دستور داد خیمه ها را در یک جای گود به پا کنند. این برعکس شیوه پیامبر بود. رسم پیامبر در جنگ این بود که پایگاهش را در یک جای بلند انتخاب می کرد. زینب گفت:" برادر جان چرا جای گود؟ جای بهتر نیست؟" حسین گفت:" نمی خواهم بچه ها صحنه جنگ را ببینند." 🖤 🕊
امامزادگان عشق | کـتـاب
#همرزمان_حسین✨ 📚 کتاب همرزمان حسین (علیه السلام) از نقش ائمه (ع) برای  حفظ معارف اسلام در سالهای سر
. جهاد با نفس، رأس همهٔ جهادها است؛ منتها اشتباه نشود _ همچنان‌که دلشان میخواهد اشتباه شود _ جهاد با نفس، ضدّ جهاد با دشمن خدا نیست؛ در راه جهاد با دشمن خدا است.✨ با نفسِ خودت جهاد کن تا نفست دیگر این‌قدر به زمین نیفتد، بعد آن‌وقت برو به‌سوی خدا، برو در راه خدا؛ «فقاتل فی سبیل الله لا تکلّف الّا نفسک و حرّض المؤمنین».۲ آیهٔ قرآن با تو حرف میزند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 🫀