eitaa logo
پرتو اشراق
781 دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥سرنوشت قاتل ‌ (علیه السلام) 💰 « »، به تحریک معاویه و با وعده‌ی صد هزار درهم و ازدواج با یزید، همسر خود، امام حسن مجتبی علیه السلام را به شهادت رساند. 🐪️ وقتی جهت گرفتن پاداش به شام رفت، معاویه پاداش مالی را طبق وعده اش به او داد ولی حاضر به ازدواج جعده با یزید نشد! 🏰 معاویه به جعده گفت: «می ترسم فرزندم یزید را هم مثل حسن بن علی مسموم کنی!!» 📜 طبق وصیت امام حسن(ع)، از قصاص جعده صرف نظر نمودند و جعده نیز بعد از شهادت امام حسن(ع) ازدواج کرد و صاحب فرزند هم شد. 🔥ولی همیشه ننگ مسمومیت امام حسن بر پیشانی اش بود به طوری که بچه ها در کوی و برزن به فرزند جعده که حاصل ازدواج مجدد او بود می گفتند: 👈🏻 «ای فرزند کسی که شوهرش را مسموم کرد!» 📚 التذکره الحمدونیه، جلد ۹، صفحه ۲۹۳. 📚 انساب الاشراف، جلد ۳، صفحه ۵۹. 📚 تاریخ مسعودی، جلد ۳، صفحه ۱۸۲. 📚 تاریخ ابوالفرج اصفهانی، صفحه ۳۱. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💠❓📚 ✍🏻💠 ❓سئوال: آیا صحیح است که به دستور معاویه به سم داد؟ ❓و آیا صحیح است که عایشه مانع دفن امام حسن در کنار پیامبر شد و جنازه حضرت را تیر باران کردند؟ ✅ پاسخ: ⚜ شیخ مفید می نویسد: ▪«معاویه می خواست برای یزید بیعت بگیرد اما امام حسن(ع) را مانعی در برابر این کار می دید. دسیسه کرد که او را به قتل برساند و با جعده سازش کرد و او را وادار کرد که به امام سم بدهد و وعده ازدواج با یزید را به او داد و صد هزار درهم برایش فرستاد و جعده امام را سم داد». 📚 الارشاد، ج ٢، ص ١۵. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ١۵٧. 📚 همین مطلب در کتب اهل سنت نیز آمده است: ⚜ ابن سعد در طبقاتش می نویسد: ▪«معاویه بارها حسن بن علی را سم داد». 📚 تتمیم طبقات الکبری، ج ١، ص ٣۵٢. ⚜ ابن کثیر می نویسد: ▪«معاویه برخی از نزدیکان حسن(ع) را تطمیع کرد تا او را با سم بکشند». 📚 تاریخ ابن کثیر، ج ٨، ص ۴٧. ⚜ مسعودی می نویسد: ▪«معاویه جعده را تحریک کرد تا حسن(ع) را بکشد و گفت اگر چنین بکنی برایت صد هزار درهم ارسال می کنم و تو را به ازدواج یزید در می آورم و معاویه برای جعده سم را فرستاد و پس از انجام کار پولی را که وعده کرده بود به او داد اما او را به تزویج یزید در نیاورد و گفت ما زندگی یزید را می خواهیم (و ممکن است تو دست به جان او نیز ببری) و الا تو را به تزویج او در می آوردم». 📚 مروج الذهب، ج ٢، ص ۴٢٧. 👌همین جریان را ابوالفرج اصفهانی و ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کنند. 📙 مقاتل الطالبین، ص ٨٠. 📚 شرح نهج البلاغه، ١۶، ص ٢٩، ۴٩. 📓 مولف کتاب الاستیعاب نیز نقل می کند: ▪«سم دادن حسن(ع) به دسیسه و تحریک معاویه بود و او به همسر حسن پول داد تا چنین کند». 📓 الاستیعاب، قسم اول، ص ٣٨٩. ⚜ سبط بن جوزی نیز به همین مطلب تصریح می کند. 📔 تذکره الخواص، ص ٢١١. 👌ابن عساکر نیز در تاریخ همین مطلب را می آورد. 📚 تاریخ مدینه دمشق، ج ١٣، ص ٢٨٢. ⚜ مزی نیز می نویسد: ▪«معاویه برخی از نزدیکان حسن(ع) را تطمیع کرد تا او را سم دادند و کشتند». 📚 تهذیب الکمال، ج ۶، ص ٢۵٢. ⚜ زمخشری نیز به همین مطلب تصریح می کند. 📚 ربیع الأبرار، ج ۴، ص ٢٠٨. 📚 مؤلف کتاب عقد الفرید می نویسد: ▪«وقتی خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید سجده کرد و خدا را شکر گفت!» 📚 العقد الفرید، ج ۴، ص ١۵۶. 👌اما پاسخ سوال دومتان: 📚 ابن شهر اشوب از کتاب ربیع الابرار زمخشری و عقد الفرید ابن عبد ربه هر دو از علمای اهل سنت نقل می کند: ▪«امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) و عده ای دیگر جنازه امام حسن(ع) را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجد النبی منتقل کرده و در آنجا نماز بر جسم مطهرشان نماز گزاردند بعد از آن برای تجدید عهد و دفن نزدیک مزار پیامبر بردند. ▪در این هنگام مروان بن حکم به همراه عده ای جلو آمد و فریاد زد شما می خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبر دفن کنید. 🐪 از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود به جمع آنان پیوست و فریاد زد چگونه می خواهید کسی را که من هر گز دوست نداشتم به خانه من داخل کنید!! ⚜ ابن شهر آشوب در ادامه می آورد: 🏹 «جنازه‌ آن‌ حضرت را تیر باران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ تیر به تابوت آویخته شد». 📚 مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴٣. 👌همین جریان را علامه مجلسی در بحار و شیخ مفید در ارشاد نقل می کند. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ١۵٧. 📚 الارشاد، ص ١٧۴، ١٧۶. 👌این مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند. 📚 حیاه الحیوان، ج ١، ص ٨٣. 📚 تاریخ الخمیس، ج ٢، ص ٢٩۴. 📚 وفیات الاعیان، ج ٢، ص ۶۶. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🔥 ❓در قبال کشتن او چه چیزی به من می رسد؟ 💎 ازدواج با یزید، مبلغ هنگفتی پول و یک عمر خوشی و... 👌لبخندی که حالی از رضایت بود بر گوشه لب جای گرفت، گفت: باشد، قبول است، ظرف را بده به من و از این جا دور شو، نباید کسی تو را ببیند. 💰 بگیر، این ظرف، این هم مبلغی به عنوان پیش پرداخت. من رفتم، بقیه کارها با تو. 💭 زن، ظرف و پول ها را گرفت و در را بست. مدتی پشت در نشست و سپس آنها را در جای امنی مخفی کرد و یک بار دیگر توطئه قتل شوهرش را در ذهنش مرور کرد. 👑 فکر پولدار شدن و ازدواج با پسر فرمانروای شام لحظه ای از خاطرش محو نمی شد، گوشه ای نشسته بود و در رؤیاهای خود غرق بود. 💓 دیگر چیزی به آمدن شوهرش نمانده بود، صدای قلب خودش را می شنید و آرام و قرار نداشت. ☀ مرد، آن روز، روزه مستحبی گرفته بود. گرمای هوای مدینه از یک سو، تشنگی و گرسنگی نیز از سوی دیگر رمقی برایش باقی نگذاشته بود. آرام آرام به طرف خانه اش حرکت می کرد. 🌒 روزهای آخر بود و پنجاه سال از هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه می گذشت. 🏴 اکنون نه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این دنیا بود، نه علی (علیه السلام) و نه فاطمه (سلام الله علیها). ❣تنها خاطرات مظلومیت ها و خون دل خوردن هایشان باقی بود. رنج هایی که در راه بالندگی و ریشه دواندن نهال اسلام متحمل شده بودند فراموش نشدنی بود. 🌄 کم کم غروب می شد. خورشید در نبرد با سیاهی شب عقب نشینی می کرد و جای خود را به سیاهی و ظلمت شب می داد. 📿 به خانه رسید. وضو گرفت و نمازش را خواند. در حال نماز از خوف خدا و قیامت و روز جزا می لرزید. می دانست در برابر چه آفریدگار بزرگی ایستاده و چه می گوید و سر تعظیم بر آستان چه خالق بی همتایی می ساید. 👌نماز را تمام کرد و به همسرش گفت: افطار مرا بیاور! 🍯 جعده مراقب بود تا ظرف شیر نریزد و زحماتش به هدر نرود، ظرف شیری که داخلش کمی عسل ریخته بود و مقدار زیادی زهر؛ زهری بسیار کشنده که با قیمت گزافی از روم خریده بود و با وعده های شیرین و آن همه سکه به خانه (علیه السلام) فرستاده بود. 🍶 جعده در حالی که از ته دل خوشحال بود شربت شیر را سر سفره گذاشت. 🌹 (علیه السلام) بسم الله گفت و کاسه شیر را به لبهایش نزدیک کرد. تشنه بود، چند جرعه نوشید، اما ناگهان کاسه شیر را از لبهایش جدا کرد! ⚡سوزش عجیبی در معده اش احساس کرد و فهمید که شربت مسموم بوده است... ✋🤚 خدا را شکر کرد که هجران پایان یافت و به دیدار جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدر و مادر بزرگوارش نائل خواهد شد، سپس نگاهی به جعده کرد و فرمود: ▪خداوند تو را بکشد که باعث کشته شدن من شدی. به خدا قسم کسی بهتر از من نخواهی یافت و به آرزوهایت نخواهی رسید، بدان که خدا تو و تحریک کننده ات را ذلیل و خوار خواهد کرد. 🏴 پس از دو روز (علیه السلام) بر اثر آن سم کشنده شهید شد و پس از چهل و هفت سال زندگی با آن همه تلاش و رنج به دیدار حق شتافت. 🔥جعده نیز همان گونه که امام فرموده بود تا آخر عمر ذلیل و خوار بود و معاویه نیز به وعده هایش عمل نکرد. (١). 📚 پی نوشت ها: ١. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ١۵۴. 📗 ٢، داستان هایی از زندگی ، و (علیهم السلام)، ‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq