eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
14.1هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 نامه امّ سلمه به معاویه در دفاع از مولا علی (علیه السلام) 🍶 پس از آنکه (ع) در مدینه (بوسیله زهری که فرستاده بود) به شهادت رسید، معاویه در مراسم حج شرکت کرد، و سپس به مدینه آمد، تصمیم گرفت بالای منبر رود و در حضور اصحاب و مسلمین به لعن و ناسزاگوئی به ساحت مقدس علی (ع) بپردازد. 👥👤 به او گفته شد که «سعد وقاص» در مدینه است و به این کار راضی نیست، او را نزد خود حاضر کن و به این کار راضی کن. 🏰 معاویه، سعد را نزد خود طلبید و جریان را به او گفت، سعد گفت: 👳🏼‍♂️ اگر در مسجد، علی (ع) را لعن کنی، من از مسجد خارج می شوم، و دیگر به مسجد باز نمی گردم! 👤 معاویه از تصمیم خود منصرف شد. 🕌 وقتی که پس از مدتی، سعد وقاص از دنیا رفت، معاویه بر بالای منبر، علی (ع) را لعن کرد، و به کارگزارانش دستور داد که آن حضرت را بر بالای منبر، لعن کنند، آنها دستور معاویه را اجرا نمودند!! 📜 امّ سلمه (همسر نیک پیامبر «ص») برای معاویه نامه نوشت که: 🔅«شما با این کار، خدا و رسولش را لعنت می کنید، زیرا شما وقتی علی (ع) را لعن می کنید، در حقیقت آن کس را که علی (ع) را دوست دارد نیز لعن می کنید، و من گواهی می دهم که خدا و رسولش، علی (ع) را دوست می داشتند». 🔥 ولی معاویه به سخن امّ سلمه، اعتنا نکرد! 📘 داستان دوستان، جلد ۴، محمد محمدی اشتهاردی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
💚 مرز مقام شیعه و دوستی اهلبیت (علیه السلام) 👳🏻‍♂️ مردی از (ع) پرسید: یابن رسول الله آیا من از شیعیان شما هستم؟ 🌹 فرمود: ای بندگان خدا اگر در اوامر و نواهی ما اطاعت کردید راست گفتید و از شیعیان ما هستید و اگر به خلاف رفتار کردید بر ما حرجی نیست بلکه بر گناه خود و محرومیت خود افزوده اید دعوی نکنید که داخل آن دسته نیستید نگوئید ما از شیعیان شما هستیم بلکه بگوئید ما از دوستان شما هستیم و دشمن دشمن شما هستیم (یعنی ما دشمنان شما را دشمن داریم و دوستان شما را دوست می داریم) ✍🏻 در اینجا امام حسن (علیه السلام) فرق بین شیعه و دوست را کاملاً تشریح فرموده، شیعه کسی است که امر امام را اطاعت و نهی او را پرهیزکاری نماید و دوست کسی است که در دلش مجبت داشته باشد اما در همه مظاهر عملش متظاهر نگردد. 📗 مجموعه ورام، ص ۳۰۱. 📙 داستانهای شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام)، علی گلستانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🏴 جواب تسلیت یا هشدار باش! 📚 مرحوم به طور مستند از (علیه السلام) آورده است: 📜 یکی از دختران (علیه السلام) وفات یافت؛ و عدّه ای از دوستان و علاقه مندان آن حضرت، نامه تسلیتی برای آن بزرگوار ارسال داشتند. 🌹حضرت در جواب تسلیت آن ها، ضمن نامه ای چنین مرقوم فرمود: 📜 «نامه تسلیت آمیز شما نسبت به فوت دخترم به این جانب رسید؛ من این فاجعه را در پیشگاه خداوند محسوب می دارم؛ و در هر حال راضی به قضا و قدر الهی خواهم بود؛ و در برابر مصائب و بلاهائی که از طرف خداوند متعال می رسد، صبور و شکرگذار می باشم. 🔅اگر چه داغ این گونه مصائب سخت و دلخراش است؛ ولی با اندک تحمّل و تدبّر، رنج این سختی ها آسان و ساده می گردد. 🔅و چون این فرزندان گُلی در باغ زندگی هستند که دست غدّار روزگار آن ها را بر می چیند و کبوتر مرگ آن ها را می رباید؛ و عدّه ای دیگر را جایگزین و جانشین آن ها می گرداند. 🔅و هنگامی که روح از کالبدشان پرواز نماید، در اردوگاه و لشکرگاه اموات سکونت می یابند؛ با همسایگانی که هیچ آشنائی و دوستی با هم نداشته اند هم جوار می گردند. 🔅اجسادشان بدون حرکت و بدون روح در زیر خاک ها آرمیده است؛ و نه دید و بازدیدی دارند و نه کسی می تواند با آن ها ملاقات و دیدار داشته باشد. 🔅آنان دوستان و آشنایان را به غم خود گرفتار کرده اند؛ و خود در منزلگاهی ابدی آرمیده اند، منزلی که بسیار وحشتناک است؛ و به جز مور و خاک مونسی ندارند. 🔅آری آن ها رفتند و در چنان مسکنی سُکنی گزیده اند؛ و دیگران نیز به آن ها ملحق خواهند شد، والسّلام». 📚 بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۳۳۶، ح ۶، به نقل از امالی شیخ مفید. 📗 چهل داستان و چهل حدیث از إمام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 پاسخ کودک در کلاس، از علوم مختلف!! ⚜️ حضرت صادق آل محمّد (صلوات اللّه علیهم) در ضمن بیانی مفصّل حکایت فرماید: 🕋 روزی یک نفر عرب بادیه نشین به قصد حجّ خانه خدا حرکت کرد و در حال احرام چند تخم کبوتر از لانه کبوتران برداشت؛ و آن ها را شکست و خورد، سپس متوجّه شد که در حال احرام نباید چنین می کرد. 🐪🐫 🌴و چون به مدینه بازگشت از مردم سؤال نمود خلیفه رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) کیست؟ و منزلش کجاست؟ 👤 او را نزد ابوبکر بردند و او پاسخ آن را مسئله را ندانست. 👥 و بالأخره در نهایت أعرابی را نزد امیرالمؤمنین علیّ (علیه السلام) آوردند و حضرت پس از مذاکراتی اظهار نمود: 🌷 آنچه سؤال داری از آن کودکی که در کلاس نزد معلم نشسته است بپرس که او جواب کافی را به تو خواهد داد. 👳🏽‍♂️ أعرابی گفت: «إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون»، پیغمبر خدا رحلت کرد و دین بازیچه افراد قرار گرفت و اطرافیان او مرتدّ شده اند!! 🌷 حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: خیر، چنین نیست و افکار بیهوده در خود راه مده؛ و از این کودک آنچه می خواهی سؤال کن تا تو را آگاه نماید! 📜 وقتی أعرابی متوجّه کودک - یعنی؛ حضرت ابو محمّد حسن مجتبی علیه السلام - شد دید قلمی به دست گرفته و مشغول خطّ کشیدن روی کاغذ می باشد؛ و معلّم او را تشویق و تحسین نموده و به او آفرین می گوید. 👳🏽‍♂️ اعرابی خطاب به معلّم کرد و گفت: ای معلّم! اینقدر او را تعریف و تمجید و تحسین می کنی، که گویا تو شاگردی و کودک، استاد تو است!؟ 👥👤اشخاصی که در آن جلسه حضور داشتند خنده ای کردند و گفتند: ای أعرابی! تو سؤال خود را بیان کن و پراکنده گوئی مکن. 👳🏽‍♂️ أعرابی گفت: ای حسن، فدایت گردم! من از منزل به قصد حجّ خارج شدم؛ و پس از آن که احرام بستم، به لانه کبوتران برخورد کردم؛ و تخم آن ها را برداشته و نیمرو کردم و خوردم و این خلاف را از روی عمد و فراموشی مسئله انجام دادم. 🌹دحضرت مجتبی (علیه السلام) فرمود: 🔅ای أعرابی! کار تو عمدی نبود و در سؤال خود اشتباه کردی. 👳🏽‍♂️ أعرابی گفت: بلی، درست گفتی و من از روی نسیان و فراموشی چنین کردم، اکنون باید چه کنم؟ 📜 کودک (سلام اللّه علیه) در حالی که مشغول خطّ کشی روی کاغذ بود فرمود: 🔅«به تعداد تخم کبوتران که مصرف کرده ای، باید شتر جوان مادّه تهیّه کنی؛ و سپس آن ها با شتر نر، جفت گیری کنند؛ و برای سال آینده هر تعداد بچّه شتری که به دنیا آمد، آن ها را هدیه کعبه الهی قرار دهی و قربانی کنی تا کفّاره آن گناه باشد». 👳🏽‍♂️ أعرابی گفت: این کودک دریائی از معارف و علوم الهی است؛ و اگر مجاز باشم خواهم گفت که تو خلیفه رسول اللّه باید باشی. 🌹 آن گاه حضرت مجتبی (سلام اللّه) علیه فرمود: 🔅«من فرزند خلف رسول خدا هستم؛ و پدرم امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام خلیفه بر حقّ وی خواهد بود». 👳🏽‍♂️ أعرابی گفت: پس ابوبکر چکاره است؟ 🌹 فرمود: از مردم سؤال کن که او چکاره است؟ ✊🏻 در همین لحظه صدای تکبیر مردم بلند شد و حضرت امیر علیه السلام فرمود: 🌷«شکر و سپاس خداوندی را که در فرزندم علم و حکمتی را قرار داد که برای حضرت داود و سلیمان (علیهم السلام) قرار داده بود». 📚 تهذیب شیخ طوسی، ج ۵، ص ۳۵۴، ح ۱۴۴، مدینة المعاجز، ج ۳، ص ۹۴۴، هدایة الکبری، ص ۳۸. 📗 چهل داستان و چهل حدیث از (علیه السلام) عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
💚 🌺 ما شیفتهٔ علی و آل اوئیم 🌸 توفیق بہ ڪار خیر از ایشان جوئیم 🌸 میلاد امام مجتبی را امروز 🌺 تبریک به صاحب الزمان مےگوئیم 🦋🎊🦋🎊🦋 🌙 روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید 🌙 امشب از جام تولای وی افطار کنید 🦋🎊🦋🎊🦋 🌼 سالروز ولادت سبط اکبر، کریم اهل‌بیت (ع)، (علیه السلام) بر همگان مبارڪ باد. 🦋🎊🦋🎊🦋 🌧️ امشب خوان ماه رمضان به یمن قدوم کریم اهل بیت گسترده تر است. هوشیار باشید که بی نصیب از کنارش نگذریم. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🌹 راهنمایی طفل چهار ماهه 💚 ویژه ولادت امام حسن مجتبی (ع) 🌴 روزی ابوسفیان وارد شهر مدینه شد تا آن که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ملاقات کند و با حضرت تجدید عهد و میثاق نماید؛ وقتی اجازه ورود خواست، حضرت رسول او را نپذیرفت! 👳🏽‍♂️ پس ابوسفیان نزد امام علیّ (علیه السلام) آمد و از وی تقاضا کرد تا واسطه شود و رسول اللّه (صلوات اللّه علیه) او را بپذیرد. 🌷 امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) اظهار داشت: پیامبر خدا هر تصمیمی که گرفته باشد از تصمیم خود باز نمی گردد. 🌹 در همان موقع (علیه السلام) که در سنین چهار ماهگی بود و در آن مجلس نیز حضور داشت، با همان حالت کودکانه جلو آمد و یک دست خود را روی بینی ابوسفیان و یک دست دیگرش بر ریش او گذارد و سپس فرمود: 🔅«ای پسر سخر! بگو: «لا إله إلاّ اللّه، محمّد رسول اللّه» تا آن که نزد جدّم - رسول خدا صلی الله علیه و آله - تو را شفاعت کنم و آن بزرگوار تو را بپذیرد». 👳🏽‍♂️ ابوسفیان از دیدن چنین جریانی متحیّر شد و ساکت ماند! 🌷 امام امیرالمؤمنین علیّ (علیه السلام) با مشاهده چنین صحنه ای شگفت آور، اظهار نمود: 🔅«ستایش خداوندی را که در ذرّیه محمّد (صلی الله علیه و آله) طفلی همانند یحیی بن زکریّا (علیه السلام) قرار داد، که در طفولیّت این چنین حکیم و سخنور باشد و افراد را راهنمائی و به سوی سعادت و خوشبختی هدایت نماید». 📚 الخرایج والجرایح: ج ۱، ص ۲۳۶، ح ۱، بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۳۲۶، ح ۶. 📚 همچنین آورده اند: 🧔🏻 یکی از اصحاب پیامبر عظیم القدر اسلام صلی الله علیه و آله - به نام یَعْلی - حکایت کند: 🌤️ روزی آن حضرت را به میهمانی دعوت کرده بودند، من نیز همراه آن حضرت به راه افتادم. 🌴‌در بین راه، (علیه السلام) را مشاهده کردیم که مشغول بازی با دیگر بچّه ها است، پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) با سرعت به سوی فرزندش، حسن مجتبی (علیه السلام) رفت و خواست او را در آغوش گیرد که گریخت و به سمتی دیگر رفت. 🌹 حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) نیز می خندید و به دنبالش از سمتی به سمت دیگر می رفت، تا آن که سرانجام وی را در آغوش گرم خود گرفت و به سینه چسبانید و بوسیدش؛ سپس دستی بر سر و صورت او کشید و فرمود: 🔅«حسن پاره تن من است و من نیز از او هستم؛ و خداوند دوست دارد هر که او را دوست بدارد». 📚 بحارالأنوار: ج ۴۳، ص ۳۰۶، ح ۶۶. 📘 چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
📜 تحویل وصایای نبوّت و امامت 🦋 در آخرین لحظات عمر امام علی (علیه السلام) چه گذشت؟ ⏳ چون آخرین روزهای عمر پر برکت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) فرارسید، وصایا و کُتُب امامت را تحویل فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) داد و او را به عنوان وصیّ و جانشین خود معرّفی نمود. 👥👤 و دیگر فرزندش حسین (علیه السلام) با محمّد حنفیّه و سایر فرزندان و دوستان و سران شیعه را بر این وصیّت شاهد گرفت. 📚🗡️ و هنگامی که آن حضرت خواست کُتُب و سِلاح و دیگر وصایای امامت را به (علیه السلام) تحویل دهد، فرمود: ▪️«ای فرزندم! رسول خدا مرا دستور داده است تا وصایا و آنچه را که تحویل من داده بود، نزد تو قرار دهم. ▪️و همچنین حضرت رسول (صلوات اللّه علیه) فرمود: به تو بگویم که تو نیز در آخرین لحظات عمرت، باید این وصایای امامت را، به برادرت حسین واگذار نمائی. 🌷 پس از آن امام علیّ (صلوات اللّه علیه) فرزندش حسین (علیه السلام) را مورد خطاب قرار داد و فرمود: ▪️«رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرموده است که تو نیز بایستی در آخرین لحظات عمرت آن ها را به فرزندت امام سجّاد (علیه السلام) تحویل دهی». 🌷 و سپس دست علیّ بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) را که کودکی خردسال بود گرفت؛ و فرمود: ▪️«جدّت رسول اللّه امر فرموده است که تو هم این وصایا را به فرزندت، محمّد بن علیّ باقرالعلوم بسپاری، و سلام رسول خدا و همچنین سلام مرا به او برسان». 🦋 و آنگاه پس از این سخنان، دو مرتبه امام حسن مجتبی (علیه السلام) را مورد خطاب قرار داد؛ و فرمود: ▪️«و تو ای حسن! ولیّ امر مسلمین بعد از من می باشی، و نیز ولیّ خون من خواهی بود». ▪️«لذا اگر خواسته باشی، می توانی قاتل مرا عفو نمائی و یا این که او را قصاص کنی، لیکن اگر خوستی قصاص نمائی متوجّه باش که تنها یک ضربت شمشیر، به جای آن یک ضربتی که بر من وارد ساخت، بر او وارد کنی«. ▪️«و هنگامی که او ابن ملجم را کشتی، جسدش را در کناسه کوفه که یکی از وادی های دوزخ می باشد زیر خاک پنهانش کن». 📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۹۷، ح ۱ و ۵ و ۷. 📚 بحارالأنوار، ج ۳۴، ص ۳۲۲، به نقل از سلیم بن قیس، با تفاوتی جزئی. 📙 چهل داستان و چهل حدیث از أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
👌🏻مناظره یک مرد هاشمی و اموی در سخاوت (علیه السلام) 🌴 یک مرد هاشمی با مردی اموی با هم نشسته بودند! 👳🏻‍♂️ هاشمی گفت اقوام من با گذشت تر و جوان مردتر هستند. 👨🏽 اموی گفت قبیله من دست بازتر و سختی تر هستند! 👳🏻‍♂️مرد هاشمی گفت: امتحان می کنیم! 👨🏽 چگونه! 👳🏻‍♂️ گفت تو برو از ده نفر از اقوام قبیله خود چیزی بخواه من هم از ده نفر از قبیله خود چیزی می خواهم وعده ما همین مکان باشد. 👨🏽 اموی برخاست نزد ده نفر از رجال بنی امیه رفت هر یک از آن ها ده هزار درهم به او دادند با قید این که گفت من چنین مناظره ای داشته ام و گفته ام رجال اموی با سخاوت و با گذشت هستند (خلاصه از هر کدام با این تبلیغ و تعریف ده هزار درهم بیش تر ندادند) 👳🏻‍♂️✋🏻 هاشمی رفت نزد (علیه السلام) عرض کرد حاجت دارم! 🌹 دستور فرمودند: ۱۵۰ هزار درهم به او بدهید. 👳🏻‍♂️ از آن جا نزد (علیه السلام) آمد! 🌷 امام حسین (ع) فرمود: آیا قبل از من به کسی رجوع کردی؟ 👳🏻‍♂️ گفت: آری به حسن بن علی! 🌷 و آن حضرت ۱۵۰ هزار درهم عطا فرمود... امام حسین (علیه السلام) فرمود: من می توانم بیش تر بدهم ولی بر برادرم سبقت نمی گیرم در زیادتی امر فرمود صد و پنجاه هزار درهم به او دادند از همین دو نفر گرفت برگشت دید اموی آمده با یکصد هزار درهم که از ده نفر گرفتند. 👳🏻‍♂️ هاشمی آمد با سیصد هزار درهم که از دو نفر گرفته! 👨🏽 آن مرد اموی عصبانی شد برگشت پول ها را به صاحبانشان برگردانید آن ها هم گرفتند! 👳🏻‍♂️ چون هاشمی برگشت پول ها را پی بدهد، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) قبول نکردند فرمودند؛ 🌷🌹 ما چیزی که در راه خدا دادیم دیگر پس نمی گیریم. 👌🏻 در این جا میزان جود و سخاوت و بخشش اموی ها و هاشمی ها نزد عرب روشن تر گردید. 📗زندگانی امام حسن (علیه السلام) ص ۱۱۶، اقتباس کتاب صلح امام حسن (علیه السلام) ص ۱۶. 📘 داستانهای شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام) علی گلستانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
💐 شیوه تبریک گفتن درباره ولادت فرزند 👥👤 خداوند پسری به (علیه السلام) داد، گروهی از قریش برای تبریک به حضور آن حضرت آمده، و چنین تبریک گفتند: قدم این نوزاد قهرمان و یکه سوار مبارک باد!! 🌹 امام حسن (ع) فرمود: 🔅«اینگونه تبریک گفتن چیست، بلکه بگوئید: بخشنده را شکرگزار باش، و بخشوده شده بر تو مبارک باد، خداوند او را بزرگ کند و تو از نیکوکاریش بهره مند گردی». 🌷🔅🌷🔅🌷🔅🌷 📚 نیز نقل شده: خداوند پسری به یکنفر داد، شخصی نزد او آمد و گفت: 👳🏻‍♂️ قدم این یکه سوار مبارک باد!! 🌹 امام حسن (ع) به تبریک گوینده گفت: ❓از کجا می دانی که این نوزاد، سواره گردد یا پیاده؟ 👳🏻‍♂️✋🏻 او عرض کرد فدایت گردم، چگونه تبریک بگویم؟ 🌹فرمود: «بگو! بخشنده را سپاسگزار باش، و بخشوده شده بر تو مبارک باشد، امیدوارم بزرگ شود و از نیکوکاریش بهره گیری». (۱) 📚 پی نوشت: ۱. منظور درخواست کمک مادی از این و آن است. 📕داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی‏ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
🦋 ابوبکر بن الحسن (علیه السلام) 💚 شجاع همچون پدر 🌹 او جوانی زیبارویی بود که ویژگی های اخلاقی (علیه السلام) در وجودش پدیدار بود. ⚔️ در روز در صحنه مبارزه، شجاعانه وارد شده و مشغول پیکار با دشمن گردید. وی با اینکه جوان شانزده ساله ای بیش نبود، نظم سپاه دشمن را به هم ریخته و شماری از آنان را کشت. 🦋 بعد از نبردی متهورانه در حالی که چشمانش از عطش در گودی فرو رفته بود به سوی (علیه السلام) بازگشت و گفت: ✋🏻 ای عمو! آیا آب داری تا جگر خود را خنک نموده و قدرت تازه ای یافته و با دشمنان خدا و رسولش به مبارزه ادامه دهم؟ 🌷 امام حسین (علیه السلام) فرمود: ▪️«ای برادر زاده ام، لختی صبر کن تا با جدت رسول خدا )صلی الله علیه و آله) دیدار نمایی و با آب بهشت تو را سیراب کند، تا دیگر تشنه نشوی». 🗡️ سپس به سوی دشمنان شتافت و پس از خواندن رجز بر آنان یورش برده و بعد از هلاک نمودن تعدادی از نیروهای جبهه کفر، به محاصره دشمن درآمد و سپس او را به رساندند. 🦋 یکی از اشعار این فرزند شجاع امام مجتبی (علیه السلام) در میدان کارزار چنین بود: ▪️انی انا نجل الامام ابن علی ▪️اضربکم بالسیف حتی یفلل ▪️نحن - و بیت الله - اولی بالنبی ▪️اطعنکم بالرمح وسط القسطل 🔰 ترجمه: ▪️من فرزند امامی هستم که پسر علی می باشد و تا کند شدن شمشیر با شما مبارزه می کنم. ▪️ما خاندان خدا - به پیامبر نزدیکتر هستیم، در میان میدان نبرد، با نیزه به شما ضربه خواهم زد (۱) 🦋🕯️🦋🕯️🦋🕯️🦋 ✍🏻 یکی از بارزترین دلایل روحیه شجاعت و دلاوری و فداکاری در وجود حضرت مجتبی (علیه السلام) فرزندان آن حضرت هستند که از سرچشمه ولایت و امامت سیراب گشته و به اوج فداکاری و از خودگذشتگی در راه اسلام و اهداف بلند آن رسیده بودند. 🌹 فرزندان امام حسن (علیه السلام) نمونه هایی بدیع و زیبایی در مسیر مبارزه و رویارویی از خود نشان دادند و ویژگی های اخلاقی، انسانی و سجایای والای حضرت مجتبی (علیه السلام) را به نمایش گذاشتند. 📚 پی نوشت: ۱. فرزندان امام حسن (ع) در کربلا، ص ۲۶. 📕 تربیت در سیره و سخن (علیه السلام)، عبدالکریم پاک نیا 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 قاسم بن الحسن (علیه السلام) الگوی نوجوانان 🚩 واقعه قهرمانانی در خود پروراند که به استقبال دشوارترین آزمون ها رفتند. هر کس با هر سن و سالی اگر بخواهد اسوه و نمونه ای پیدا و زندگی خویش را از او الگو برداری نماید می تواند با نگاهی به قهرمانان کربلا الگوی مورد علاقه خویش را در یابد. هر چند ما بر این باوریم که سن و سال در کسی که می خواهد الگو قرار بگیرد مهم نیست؛ زیرا آن چه انسان را به سر منزل مقصود می رساند سجایای اخلاقی و فضایل معنوی است. 🌹 بنابراین اگر بخواهیم به اقتضای سن و سال نیز الگوهایی برای جامعه معرفی نماییم برای گروه سنی نوجوان فرزند برومند (علیه السلام) مثال زدنی است. 🍯 «او همان گوینده سخن معروف مرگ شیرین تر از عسل است». 🌹 قاسم در خانه نورانی و با صفای امام حسن مجتبی (علیه السلام) به دنیا آمد. 🕯️ سه ساله بود که پدر بزرگوارش به دست چکمه پوشان بنی امیه به شهادت رسید و عموی مظلومش (علیه السلام) سرپرستی فرزندان برادر را عهده دار گردید. 🌹 او در روز به سن بلوغ نرسیده بود، و تنها ۱۳ بهار زندگی را پشت سر گذاشته بود، اما کلمات حماسی او نشانگر بلوغ روحی و معنوی می باشد؛ چرا که او درس شجاعت، فداکاری، ظلم ستیزی را از عموی عزیزش فرا گرفت و توانست در عاشورا حق را از عموی عزیزش فرا گرفت و توانست در عاشورا حق را از باطل تشخیص و در پیکاری دلاورانه به شهادت رسد. ⚜️ درباره سخنان در شب عاشورا می نویسد: ✍🏻 «قاسم که در آن وقت، سیزده سال داشت و در گوشه مجلس ناظر صحنه بود پیش خود شک کرد که آیا این کشته شدن شامل من هم می شود یا نه؟ 💭 و با خود گفت: ممکن است چون من کودک هستم، جزو کشته شدگان نباشم. برای این که از شک و تردید در آید، رو کرد به امام (علیه السلام) و گفت: ✋🏻 عموجان! آیا من هم فردا جزو کشته شدگان خواهم بود؟ 🌷 امام (علیه السلام) فرمود: بله تو هم کشته خواهی شد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. حماسه حسینی، شهید مطهری، ج ۱، ص ۲۸۱. 📓 جلوه های عاشورا، بخش فرهنگی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🍶 سمی که به امام مجتبی (علیه السلام) خورانده شد از کجا آورده شد؟ 📜 معاویه که تصمیم بر مسوم ساختن (علیه السلام) نمود در ظاهر نمی توانست سبط اکبر را بکشد زیرا بهانه نداشت و لذا در مقام شد که از جهاتی امام را مسموم کند از این رو یک نامه ای به پادشاه روم نوشت که مسکن او در قسطنطنیه (ترکیه) بود و نامش «بوکانا» که مقداری سم برای من بفرست می خواهم دشمنی را از پای در آورم بدون آنکه کشوری را به جنگ بکشم با لشگرکشی و مبارزه نمایم. 📜 پادشاه روم نوشت در شریعت و دین ما مذموم است با کسی که با ما جنگ ندارد نیرو دهیم و او را مسموم کنیم. 🍶 معاویه نوشت در تهامه مردی قیام کرده و طلب حکومت دارد و انقلابی عظیم بر پاکرده می خواهم سراً او را از پای در آورم تا این فتنه از میان برود و شهر و بندگان از شر او راحت شوند در صمن تحف و هدایائی برای پادشاه روم فرستاد او هم مأخوذ به حیا شد و سم قاتلی در شربت ساخت برای او فرستاد!! 💎 معاویه هم این سم را برای جعده زن امام (علیه السلام) فرستاد و پیغام داد اگر این سم را به حسن خورانیدی و او را کشتی صد هزار درهم به تو می دهم به علاوه که تو را به حباله نکاح فرزندم یزید در می آورم!! 🌙 امام حسن (علیه السلام) روزه بود هنگام افطار ظرف شیر یا آب را که می خواست بدان روزه خود را افطار کند از آن کوزه خورد و چون از گلویش فرو رفت چنان بر خود لرزید و بی اختیار شده گفت انا لله و انا الیه راجعون. 🦋 آنگاه برادرش (علیه السلام) را به حضور طلبید و به او فرمود: ▪️«برادرم هنگام فراق فرا رسیده و مرا زهر خورانیده اند جگرم در طشت افتاد هنگامی که از دنیا رفتم چشمانم را بپوشان مرا غسل بده و کفن کن و بر تابوتم بگذار و به سوی قبر جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ببر تا با جدم تجدید عهد کنم پس از چهل روز امام حسن (علیه السلام) بدرجه رفیع شهادت نائل آمد». 📚 ارشاد شیخ مفید، جلد ۲، ص ۱۳ و ۱۴ و انوار البهیه ص ۱۳۱. 📓 داستانهای شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام)، علی گلستانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔺اینجا حلّه است! حرم‌ مطهر دختر امام مجتبی (ع) که به «طبیبه اهل‌ بیت» معروفند. 🕌 وقتی زائرش شوی... می‌بینی پارچه‌ نوشت و برگه‌ های زیادی به نشانه‌ی تقدیر و تشکر به در و دیوار مزارش چسبیده! یکی سرطان داشته... یکی اجاقش کور بوده... یکی می‌خواسته ازدواج کند... و دیگری، گرفتاری مالی‌ داشته! آن‌ وقت نذر شریفه‌ خانم کرده و حاجتش برآورده شده! 🤲🏻 اگر خواستید به رسم و روایتِ اهالی به نیت این بانو نذر کنید و وقتی حاجت‌روا شدید، ادایَش کنید. ⁉️ کافی است از یک عراقی بپرسید سیـده شریفه کیست؟! 🥀 از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، (علیه السلام) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از کوفه در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد. اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند. 💚 سيدة شريفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه از به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر در فاصله ۳۰ کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⚜️ یکی از یاران امام مجتبی (علیه السلام) نقل می‌کند: 🗡️ وقتى امام مجتبی (عليه السّلام) در مدائن (توسط عده‌ای از معترضان) مجروح شدند خدمت آن حضرت رسيدم... 🌷 حضرت فرمودند: ▪️«به خدا سوگند كه معاويه براى من بهتر از اين مردم است! ▪️خیال می‌کنند كه شيعه من هستند. و حال آنكه كمر به قتل من بسته و بارم را به غارت و مالم را به تاراج بردند... ▪️به خدا اگر با معاويه جنگ كنم همين‌ها مرا دست بسته تحويل او خواهند داد! 🌹 روزی پدرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) به من فرمود: ... ▪️در حکومت معاویه حق مندرس می‌شود ▪️و باطل آشکار می‌گردد ▪️و صالحان لعن می‌شوند ▪️و هر كه در راه حق با او دشمنى ورزد، كشته مى‌‏شود ▪️و هر که در راه باطل ولايت او را بپذیرد، صاحب قدرت می‌شود. 🕋 و این گونه خواهد بود تا اینکه خداوند مردی [حضرت مهدی علیه السلام] را در آخرالزمان و در دوران سختی و ناآگاهی مردم برانگیزد... 🔅در دوران او کافری باقی نخواهد ماند مگر اینکه به او ایمان بیاورد 🔅و بدکاری نخواهد بود مگر اینکه صالح و درستکار خواهد شد 🔅در حکومت او حتی درندگان رام و بی‌آزار می‌شوند، 🔅زمين، گياهانش را بيرون مى‌‏دهد 🔅و آسمان، بركتش را فرو مى‌‏فرستد 🔅و گنج‌‏هاى نهان برايش پديدار مى‌‏شوند. 🔅او شرق و غرب عالم را چهل سال (کنایه از سالهای طولانی) در اختيار خواهد داشت. 🌟 خوشا به حال كسى كه روزگار او را دريابد و سخن او را بشنود! 📚 الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۹۰. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💚 🥀 فدای غربتت ای شاه بی حرم، آقا! 🕯️عزیز فاطمه ای مظهر کرم، آقا! 🕯️ برای سوگ تو‌ تنها دو تا روایت هست: 🥀 کسی نگفته چرا، بین کوچه هم آقا... 🖊️ محمد کابلی 🏴 شهادت غریبانه کریم اهل بیت، آقا (علیه السلام) بر شیعیان راستین حضرتش تسلیت باد 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
📜 فلسفه صلح و ظهور حجّت 🌘 به مناسبت ۲۶ ربیع الاول، سالروز صلح امام حسن مجتبی (علیه السّلام) با معاویه‌ ⚔️ پس از آن كه نيروهاى رزمى و اكثر فرماندهان لشكر اسلام در جنگ با معاويه نسبت به قرآن و (عليه السلام) خيانت كردند؛ و حضرت جهت مصالح اسلام و مسلمين مجبور شد با حكومت آن هم طبق شرائطى صلح و عهدنامه اى را تنظيم و پذيرا گردد... پس از گذشت مدّتى از اين جريان، عدّه اى از مردم كوفه كه مدّعى شيعه و دوستى با اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) بودند، شروع كردند به امام (عليه السلام) زخم زبان بزنند، و حضرت را به باد ملامت و سرزنش گرفتند. 🌹 آن گاه امام مجتبى (عليه السلام) خطاب به اين اشخاص ظاهر مسلمان كرد و اظهار نمود: ❓«واى بر شما! آيا مى دانيد چرا من چنين كردم؟ 🔅قسم به خداوند، كارى كه من انجام دادم، براى شيعه از هر عملى و از هر برنامه اى بهتر و سودمندتر بود، آيا نمى دانيد كه من امام و رهبر واجب الا طاعه شما مى باشم؟ 🔅و مگر نمى دانيد كه من يكى از دو سيّد جوانان اهل بهشت مى باشم، كه جدّم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بارها در مجالس مختلف به آن تصريح نموده است؟» 👥👥 در اين هنگام جمعيّت حاضر گفتند: بلى، قبول داريم!! 🌹 حضرت در ادامه فرمود: ❓«و آيا مى دانيد هنگامى كه حضرت خضر (عليه السلام) آن كشتى را سوراخ و معيوب نمود و نيز آن ديوار را تعمير و اصلاح كرد و آن غلام را به قتل رسانيد، موجب سخط و ناراحتى حضرت موسى (عليه السلام) قرار گرفت؟ 🔅آرى چون در آن لحظه فلسفه و حكمت آن سه كار براى حضرت موسى (عليه السلام) مخفى بود، ولى در پيشگاه با عظمت پروردگار كارى صحيح و مفيد بود. 🌹 و سپس افزود: «و آيا مى دانيد كه ما اهل بيت عصمت و طهارت در مقابل طاغوت هاى زمان قرار گرفته و مى گيريم، كه بايد نسبت به تصميمات و انجام امور سياسى و اجتماعى، مصلحت انديشى كنيم؟ 🔅وليكن بدانيد هنگام ظهور و قيام مهدى موعود، (عليه السلام) چنين نخواهد بود، و حضرت عيسى مسيح (عليه السلام) به امامت او نمازش را به جماعت مى خواند. 🔅آرى خداوند متعال زمان و كيفيّت ولادت مهدى موعود (عليه السلام) را مخفى خواهد داش؛ و بعد از ولادت، از ديد افراد غايب و ناشناس مى باشد؛ و هيچكس بر او كوچك ترين حقّى نخواهد داشت. 🔅او عمرى بسيار طولانى دارد؛ ولى در هنگام ، به شكل جوانى شاداب در سنين چهل سالگى خواهد بود». (۱) 📚 پی نوشت ها: ۱. اكمال الدّين شيخ صدوق، ص ۳۱۵، ح ۲، احتجاج، ج ۲، ص ۶۷، ح ۱۵۷، علل الشّرايع، ص ۲۱۱، ح ۲، با اختلاف در الفاظ. 📗 چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن (علیه السلام)، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💎 بخشش 👳🏻‍♂️ شخصی از (علیه السلام) پرسید چرا به هیچ نیازمندی که درخواست کمک می کند جواب رد نمی دهی؟ 🌷 امام فرمود: «من گدای خدایم و چشم به او دوخته ام. من شرم دارم که خود سائل باشم و سائلی را رد کنم. 🔅خدای بزرگ، مرا به برنامه ای عادت داده است که همواره نعمت هایش را بر من فرو می ریزد و من هم او را چنان عادت داده ام که نعمت هایش را بر مردم فرو می ریزم. 🔅می ترسم اگر برنامه ام را ترک کنم، او نیز برنامه اش را واگذارد». 📙 منبع: فرهنگ سخنان (علیه السلام)، محمد دشتی، صفحه ۱۷۱. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🍪 نتيجه خوشحال كردن سگ!! 🌴 روزى (عليه السلام) در يكى از باغستان هاى شهر قدم مى زد، كه ناگاه چشمش به يك غلام سياه چهره افتاد كه نانى در دست دارد و يك لقمه خودش مى خورد و يك لقمه هم به سگى كه كنارش بود مى داد تا آن كه نان تمام شد. 🌹حضرت با ديدن چنين صحنه اى، به غلام خطاب كرد و فرمود: ❓چرا نان را به سگ دادى و مقدارى از آن را براى خود ذخيره نكردى؟ 👨🏿 غلام به حضرت پاسخ داد: زيرا چشم هاى من از چشم هاى ملتمسانه سگ خجالت كشيد و من حيا كردم او اين كه من نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند. 🌹 امام حسن (عليه السلام) فرمود: ارباب تو كيست؟ 👨🏿✋🏿 پاسخ گفت: مولاى من ابان بن عثمان است. 🌹 حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است؟ 👨🏿 غلام جواب داد: اين باغ مال ارباب و مولايم مى باشد. 🌹 پس از آن حضرت اظهار داشت: تو را به خدا سوگند مى دهم كه از جايت برنخيزى تا من باز گردم! 📜 سپس حضرت حركت نمود و به سمت ارباب غلام رفت و ضمن گفتگوهايى با ابان بن عثمان، غلام و همچنين باغ را از او خريدارى نمود؛ و سپس به جانب غلام بازگشت و به او فرمود: 🔅«اى غلام! من تو را از مولايت خريدم!» 👨🏿پس ناگاه غلام از جاى خود برخواست و محترمانه ايستاد. 🌹سپس حضرت در ادامه سخنان خود اظهار نمود: 🔅«اين باغ را هم خريدارى كردم؛ و هم اكنون تو را در راه خداوند متعال آزاد نموده؛ و اين باغ را نيز به تو بخشيدم». (۱) 📚 پی نوشت: ۱- تاريخ ابن عساكر ترجمة الا مام الحسن عليه السلام، ص ۱۴۸، ح ۲۴۹، احقاق الحقّ، ج ۱۱، ص ۱۴۶. 📗 چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن (علیه السلام)، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📜مردی حاجتی داشت که آن را در نامه ای نوشت و به دست (علیه السلام) داد. 🌹امام حسن (علیه السلام) بدون آنکه نامه را بخواند فرمود: حاجتت رواست! 👤 شخصی عرض کرد: بهتر نبود نامه اش را می خواندید و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ می دادید؟ 🌹 امام پاسخ دادند: 🔅«می ترسم که خداوند متعال به همان اندازه ای که وقت صرف می شود تا نامه اش را بخوانم، من را مورد مواخذه قرار دهد». 📚 احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۴۱. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
‼️پدر هشت دختر!! 🌴 عرب های صحرانشین، وقتی که به مدینه می آمدند، می دانستند که اگر چنانچه در هیچ جا از آنها نگهداری و پذیرایی نمی شود، در خانه ی (عليه‌السلام)، به روی همه باز است. 🍪 امام حسن مجتبی(عليه‌السلام)، بخش قابل توجهی از اموال خود را، در راه دستگیری از محتاجان و اطعام غریبان و دلجویی از نیازمندان، به مصرف می رسانید. 👳🏿‍♂️ روزی از روزها، مرد عربی که بسیار زشت رو و بد سیما بود، به خانه ی امام حسن (عليه السلام) وارد شد و چون گرسنه بود، بر سر سفره نشست و شروع به خوردن کرد، تا سیر شد و سپس، دست از غذا کشید. 🍲 امام حسن(عليه السلام)، از این مهمان های ناخوانده و ناشناس، همیشه داشت و از اینکه آن حضرت می دید که آنان شکمی از عزا درمی آوردند، خوشحال می شد. 🌹 وقتی که نگاه مرد عرب، به روی امام مجتبی (عليه السلام) افتاد، آن حضرت با لبخندی، از او پرسید: از کجا می آیی؟ آیا تنها هستی؟ 👳🏿‍♂️ مرد عرب پاسخ داد: من برای انجام کاری، از صحرا، به این جا آمده ام و در این شهر، تنها هستم. ☝🏿اما زنی دارم که هشت دختر پشت سرهم، برایم آورده است. تنها فرقی که من با بچه هایم دارم، این است که آنها همه از من پر خورترند و من هم از همه ی آنها خوشگلترم!! 🌹 حضرت امام مجتبی (عليه السلام)، با شنیدن این حرف از آن مرد عرب، تبسم کرد و بر حال او رحمت آورد و پول قابل توجهی را به او بخشید و فرمود: این هم، برای زن و هشت دخترت! (۱) 🔅مادرش را چون نشد یاری کند در کوچه ها 🔅بی کسان را تا قیامت می‌کند یاری حسن 📕 پی نوشت: ۱. لطائف، ص ۱۳۹؛ طبق نقل قصه های چهارده معصوم، آذر یزدی، ص ۱۰۰. 📗 قصه های حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، علی اصغری همدانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 داستانی خواندنی از كمك غیرمستقیم امام حسن (علیه السلام) به مستمند 🦋 همت‏ بلند و طبع عالى حضرت مجتبى (علیه السلام) اجازه نمى‏داد كسى از در خانه او ناامید برگردد و گاه كه كمك مستقیم مقدور حضرت نبود، به طور غیر مستقیم در رفع نیازمندى‏هاى افراد كوشش مى‏كرد و با تدبیرى خاص گره از مشكلات گرفتاران مى‏گشود. 👳🏼‍♂️ روزى مرد فقیرى به آن بزرگوار مراجعه كرد و درخواست كمك نمود. اتفاقا در آن هنگام امام مجتبى (علیه السلام) پولى در دست نداشت و از طرف دیگر از این كه فرد تهیدستى از در خانه‏اش ناامید برگردد شرمسار بود. 🌹از این رو فرمود: آیا حاضرى تو را به كارى راهنمایى كنم كه به مقصودت برسى؟ 👳🏼‍♂️‌ گفت: چه كارى؟ 🌹 فرمود: امروز دختر خلیفه از دنیا رفته و خلیفه عزادار شده، ولى هنوز كسى به او تسلیت نگفته است. نزد خلیفه مى‏روى و با سخنانى كه به تو یاد مى‏دهم، به وى تسلیت مى‏گویى و از این راه به هدف خود مى‏رسى. 👳🏼‍♂️ گفت: چگونه تسلیت ‏بگویم؟ 🌹 فرمود: وقتى نزد خلیفه رسیدى بگو «الحمد لله الذى سترها بجلوسك على قبرها ولاهتكها بجلوسها على قبرك»؛ حمد خدا را كه او را با نشستن تو بر قبرش پوشیده داشت و با نشستنش بر قبرت مورد هتك حرمت قرار نداد. یعنى اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفت و در زیر خاك پنهان شد، زیر سایه پدر بود، ولى اگر تو پیش از او از دنیا مى‏رفتى، دخترت پس از مرگ تو در به در مى‏شد و ممكن بود مورد هتك حرمت واقع شود! 👳🏼‍♂️ مرد فقیر به این ترتیب عمل كرد. این جمله‏هاى عاطفى در روان خلیفه اثر عمیقى بر جاى نهاد و از حزن و اندوه وى كاست و دستور داد جایزه‏اى به وى بدهند. ❓آنگاه پرسید: این سخن از آن خودت بود؟ 👳🏼‍♂️✋🏻 گفت: نه، حسن بن على (علیهم السلام) آن را به من آموخته است! 👌🏻خلیفه گفت: راست مى‏گویى، او منبع سخنان فصیح و شیرین است. 📚 مقالات (علیه السلام)، پایگاه اطلاع رسانی موسسه جهانی سبطین 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📖 ليست اسامى شيعه   👳🏻‍♂️ حذيفه يمانى حكايت كند: 🏜️ روزى معاويه، (صلوات اللّه و سلامه عليه) را نزد خود احضار كرد؛ و چون حضرت از مجلس معاويه مرخّص گرديد، رهسپار مدينه شد و من نيز همراه آن حضرت بودم. 🐪 در مسير راه، شترى جلوتر از ما حركت مى كرد؛ و حضرت بيش از هر چيز متوجّه و مواظب آن شتر بود و براى بارى كه بر پشت آن شتر حمل مى شد اهميّت بسيارى قائل بود. ✋🏻 عرض كردم: ياابن رسول اللّه! چرا براى بار اين شتر اهميّت زيادى قائل هستيد، مگر در آن ها چيست؟ 📖 حضرت فرمود: داخل آن ها دفترى وجود دارد، كه ليست اسامى تمام شيعيان و دوستان ما - اهل بيت عصمت و طهارت - در آن ثبت شده و موجود مى باشد. 👳🏻‍♂️✋🏻 به ايشان گفتم : فدايت گردم، ممكن است آن را به من نشان دهى، تا ببينم آيا اسم من نيز در آن ليست هست يا خير؟ 🌹امام (عليه السلام) فرمود: فردا صبح اوّل وقت مانعى ندارد. ⛺ پس هنگامى كه صبح شد و من چون سواد نداشتم ، به همراه برادر زاده ام - كه او نيز همراه كاروان و اهل خواندن و نوشتن بود - دو نفرى نزد حضرت آمديم. 🌹امام مجتبى (عليه السلام) فرمود: براى چه در اين موقع آمده ايد؟ 👳🏻‍♂️عرض كردم: براى وعده اى كه ديروز عنايت نمودى! 🌹فرمود: اين كيست، كه او را همراه خود آورده اى؟ 👳🏻‍♂️گفتم: او برادر زاده ام مى باشد. 🌹امام (عليه السلام) بعد از آن دستور داد: بنشينيد؛ و سپس به يكى از غلامان خود فرمود: 📖 آن دفترى كه ليست اسامى شيعيان و دوستان ما در آن ثبت شده است، بياور. 🧑🏻 همين كه آن دفتر را آورد و برادر زاده ام مقدارى از آن را مطالعه و نگاه كرد، گفت: اين نام خودم مى باشد كه نوشته است! 👳🏻‍♂️گفتم: نام مرا پيدا كن، و او دفتر را ورق زد و چند سطرى از آن راخواند و آن گاه گفت: 🧑🏻اين هم نام تو. 👳🏻‍♂️و من بسيار خوشحال و شادمان شدم. ⚔️ حذيفه در پايان افزود: برادر زاده ام در ركاب (عليه السلام) شركت كرد و به درجه رفيع شهادت نايل آمد. (١) 📚 پی نوشت: ۱- بصائر الدّرجات، ص ۱۷۲، ج ۶، مدينة المعاجز: ج ۳، ص ۳۳۷، ح ۹۲۰، بحارالانوار، ج ۲۶ ص ۱۲۴، ح ۱۹۰ 📙 منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن (علیه السلام)، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌟 خوشا به حال کسی که دوران مهدی را ببیند... 💚 امام مهدی (ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع) 📜بعد از امضای قرارداد صلح با معاویه برخی از شیعیان ناآگاه به خدمت (ع) رسیده، او را برای پذیرش صلح سرزنش کردند. 🌹 امام حسن (علیه السلام) فرمود: 🔅«شما نمی دانید که من برای شما چه کرده ام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام داده ام برای شما از تمام این جهان سودمندتر است. 🔅مگر نمی دانید که من امام شما هستم؟! اطاعت من بر همه ی شما واجب است، و به صریح فرمایش رسول اکرم (ص) یکی از دو سروران جوانان بهشتی هستم؟! مگر نمی دانید که هنگامی که حضرت خضر (ع) کشتی را سوراخ کرد و جوانی را کشت و دیوار را تجدید بنا کرد حضرت موسی (ع) خشمگین شد، زیرا سبب و حکمت آنها را نمی دانست، ولی کارهای حضرت خضر در نزد خدا صحیح و بی اشکال بود. 🔅مگر نمی دانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود. به جز قائم ما که حضرت عیسی در پشت سر او نماز می خواند و خدای تبارک و تعالی ولادتش را مخفی نگه می دارد و خودش را در پشت پرده ی غیبت نهان می سازد تا به هنگام ، بیعت احدی در گردن او نباشد. 🔅او نهمین فرزند برادرم حسین علیه السلام و فرزند سرور کنیزان عالم است که خدا غیبتش را طولانی می کند، بعد با قدرت خود در شکل جوانی کمتر از چهل سال آشکار می کند تا بدانند که خدا بر هر چیزی تواناست». (۲) 📚 پی نوشت: ۱- اعلام الوری، ص ۴۰۱. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💚 🌸✨ با عشق حسن من به جهان ناز کنم 🌹✨ افطارمو با نام حسن باز کنم 🌹✨ صد شکر که درک شب قدر رمضان 🌸✨ با جشن ولادتش... آغاز کنم 🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊 🤲🏻 دلخواسته هایتان را آرزو كنید، میلاد كریم اهل بیت فرا رسیده است. 🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊✨🎊 🌙 ۱۵ سالگرد شكوهمند ميلاد سبط اكبر، 🌺 قهرمان مقاومت و شكيبايى، نخستين سلالهء پاك رسالت (صلى الله عليه وآله) 🌷حضرت فرزند على مرتضى (عليه السلام) 🎂 مبارک باد. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🌟 داستان خواندنی مراسم نامگذارى (علیه السلام) ⚜️ همنام فرزند هارون (علیه السلام) 🦋 امام سجّاد زين العابدين (عليه السلام) مى فرمايد: 🌺 چون حضرت فاطمه زهراء (عليها السلام) اوّلين نوزاد خود را به دنيا آورد، از همسرش امام علىّ عليه السلام درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نمايد. 🌷 امام علىّ (عليه السلام) فرمود: 🔅«من در اين امر هرگز بر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سبقت نخواهم گرفت». 🌴 هنگامى كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را كه در پارچه اى زرد رنگ پيچيده شده بود، تحويل حضرتش دادند... همين كه چشم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به قنداقه نوزاد افتاد، فرمود: مگر نگفته ام نوزاد را در پارچه زرد نپيچيد؛ و سپس پارچه زرد را باز نمود و نوزاد را در پارچه اى سفيد قرار داد. 🌹 بعد از آن خطاب به پدر نوزاد - امام علىّ عليه السلام - كرد، و فرمود: ❓آيا اسمى برايش تعيين كرده ايد؟ 🌷 حضرت علىّ (عليه السلام) اظهار داشت: 🔅«يا رسول اللّه! ما بر شما سبقت نخواهيم گرفت، و حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) فرمود: 🔅«و من نيز بر پروردگارم سبقت نمى گيرم». ⚜️ در همين بين خداوند متعال توسّط جبرئيل (عليه السلام) وحى فرستاد: ✨✨ «اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است؛ پس اسم اين نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده». 🌹 حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) پرسيد: ❓«فرزند هارون چه نام داشته است؟» ⚜️ جبرئيل (عليه السلام) پاسخ داد: «شُبَّر». 🌹 حضرت رسول اظهار داشت: 🔅«زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است!» ⚜️ جبرئيل پاسخ داد، نام او را «حسن» بگذاريد. 🌹و آن گاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در گوش راست نوزاد اذان؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: 🤲🏻 «خداوندا! اين نوزاد را از تمام آفات و شرور شيطان رجيم در پناه تو قرار مى دهم» (۱) 🐑 و بعداز آن دستور داد تا براى سلامتى و بيمه شدن نوزاد از بلاها و حوادث، گوسفندى برايش عقيقه كنند؛ و در بين بيچارگان و فقراء تقسيم نمايند. ✂️ و همچنين امر فرمود تا موهاى سر نوزاد را تراشيده و هم وزن آن نقره تهيّه كنند و به عنوان صدقه به تهى دستان دهند. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۳۸، ح ۳، به نقل از أمالى صدوق و علل الشرايع، احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۴ - ۹. ۲. بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۲۵۷، ح ۲۹، به نقل از اصول كافى. 📗 چهل داستان و چهل حديث از امام حسن مجتبى (عليه السلام)، عبدالله صالحی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq