eitaa logo
🇮🇷بیــتعارفــــ با اخـــبار ایران
8 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
80 فایل
نوشته‌‌های بی‌تعارف؛ خبری، فرهنگی، مذهبی، سیاسی، ورزشی، اقتصادی و... ملی منعکس و یا با #پی‌نوشت برای #تبیین و بهره‌برداری مناسب برای به چالش‌کشیدن آن‌موضوعات، برای اطلاع‌رسانی در این‌کانال درج‌می‌گردد
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا اباالفضل العباس برتر ز تو یاوری نخواهد آمد فرمانده لشکری نخواهد آمد صد بار اگر زمانه تکرار شود مثل تو برادری نخواهد آمد ✍ .
. می برم نام تو را تا ببری نام مرا پر کن از جام لب خویش همه جام مرا خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا هر نفس بی تو شده مردن تدریجی من رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست به شهادت بنما ختم سرانجام مرا نذر کردم که دگر سمت گناهی نروم شرطش این است حمایت کنی اقدام مرا دل من ظرف بلوری ست پر از خون جگر کنج میخانه مبین گریۀ آرام مرا به خدا کرببلایی شدنم دست شماست جان عباس فراموش مکن نام مرا به پریشانی گیسوی سر ام بنین دیگر امضا بنما برگۀ اعزام مرا روضه خوان گفت حسین بوی حرم شد احساس وعدۀ ما سحری پای ضریح عباس ✍ .
. مستجاب است دعا در حرمت یا عباس چه غم از سختی دنیاست مرا با عباس مثل طوفان زده های شب دنیایم که می رسم با تو به آرامش دریا عباس آبرو یافته هر کس به شما رو زده است خاک پای علمت آبروی ما عباس هر کجا نام تو آنجاست غمی آنجا نیست می کند معجزه نامت همه جا یا عباس با تو حاجت نبرم پیش کریمان حتی به کسی نیست مرا حاجتم الا عباس نزنم دست به دامان کسی تا هستی دستگیر دل هر نوکر تنها عباس عشق هیأت شدم از عشق علم از وقتی که توانست بگوید لبم آقا عباس چه کسی مثل تو هر سال برآورده کند آرزوی دل ما، کرببلا را عباس مادرت ام بنین بود ولی بی تردید پسرش خوانده تو را حضرت زهرا عباس پرچمت مثل چراغی ست که بر هر خانه ست شود آن خانه حسینیه ی دلها عباس ✍ .
. مرثیه حضرت ابالفضل سلام الله علیه لب آبی و لبت داغ تر از خورشید است آنچه بعد از تو نبیند دل من امید است من چگونه خبرت را برسانم به حرم مانده ی بال و پرت را برسانم به حرم همچنان دخترم از خیمه تو را می خواند خواهرت منتظر آمدنت می ماند هلهله ها خبر از دست بریده داده خبرم را به حرم قدِ خمیده داده قامتم از غم بی دستی تو تا مانده کوهی از تیر به روی بدنت جا مانده بدنت پر شده از تیر تماشا سخت است حرِکت دادن این جسم از اینجا سخت است فرصت کندن تیر از تن تو نیست مرا طاقت هلهله ی دشمن تو نیست مرا بروم پیکر بی دست تو را پس چه کنم کینه ی دشمن بد مست تو را پس چه کنم تن بی دست تو با نیزه لگد کوب شده حرمله با غم تو حال دلش خوب شده .
. مرثیه قمر منیر بنی هاشم علیه السلام در چشم تو صد چشمه ی خون وا شده است با زخم سرت شکاف معنا شده است این تیر که در چشم ترت خوابیده انگار که در قلب منم جا شده است هم عرش ترین ساقی خوش سیمایم از دست عمود است تنت تا شده است؟ من از تو شنیدم که برادر گفتی؟ عمری ست که از تو این تقاضا شده است بعد از تو نیاید که ببیند زینب جای تو سنان است که سقا شده است چشمان پر از زخم تو روشن سردار دور حرمت حرمله پیدا شده است ای کاش نبینیم که فردا چه کسی هم قافله با زینب کبری شده است فردا تو نباشی که ببینی زینب در محمل بی پرده تماشا شده است ✍ .
.   عشق این است که در هر شریان عباس است ضربان در ضربان در ضربان عباس است در رگ و ریشه  و  در شاهرگ و مویرگم جریان در جریان در جریان عباس است رحمت واسعه‌ای زیر دو بالش دارد نفسِ فضل و کرَم در فوران عباس است ارمنی پشتِ کلیمی همه صاحب نذرند عشقِ هر لهجه و هر رنگ و زبان عباس است بین هر کوره دهاتی که رَوی می‌بینی بر روی بامِ حسینیه‌شان عباس است حرز سنجاق به پیراهن نوزادیِ ما نغمه‌ی پیرزنانِ سبلان عباس است بچه‌ها منتظر طبل و دغل‌های عزا تا بکوبند و بگویند که جان عباس است لات‌ها چاکرِ اویند و علَم‌کِشها خاک رجز دسته‌ی زنجیرزنان عباس است سالها با دَمِ این بحر ، تلاطم کردیم شیرِسرخِ عربستان نه ، جهان عباس است (حسن لطفی)✍ .
. چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند (حسن لطفی)✍ .
. فردا زمین ِ کرب وبلا ،پُر بلا شود مهد ِبکای حضرت خیرالنسا شود بر روی تل روی و ببینی که پیکرم تنها نشان حرمله ی بی حیا شود بین هزار کوفی و شامی اسیرم و جسمم اسیر نیزه و تیغ جفا شود داده مرا سلام به کرّات مصطفی اما سلام ِدشمن من ناسزا شود طوفان سرخ می وزد و روبروی تو رأس عزیز فاطمه از تن جدا شود مویی که شانه خورده ی دستان فاطمه ست اول سپید و بعد ز خونم حنا شود جای هزار و نهصد و پنجاه زخم ِکین با جای بوسه های نبی جابه جا شود قرآن ِ پیکرم بشود آیه آیه و مخفی به زیر نیزه وسنگ وعصا شود این پیکری که زینت دوش نبی شده در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود وقتی که روز، شب شود و قیرگون هوا رأس جدای من قمر ِ نیزه ها شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
❤️ وقایع شب عاشوراء 268 داستان آوردن امان نامه برای عباس و برادرانش 268 خطبه‌ی امام حسین× در شب عاشوراء و برداشتن بیعت 271 یاران در شب عاشوراء به امام حسین× پاسخ گفتند 274 حمایت یاران از امام حسین× 276 سخنان قاسم بن الحسن در شب عاشوراء 279 خبر به شهادت علی اصغر× در شب عاشوراء 280 اهمیت رعایت حق الناس در ورود به عاشوراء 284 خبر اسارت پسر حضرمی و رها نکردن امام حسین× 286 حراست عباس از خیمه‌های امام حسین× تا شب عاشوراء 288 خبر دادن امام حسین× به شهادت خویش در شب عاشوراء 288 نماز شب حضرت زینب÷ و یاد حسین× 292 اصحاب بعد از آزمایش الهی جایشان را در بهشت دیدند 294 سِرّ مکنونه: حسین× برای اصحاب اسرار می‌گفت 296 سخن از رجعت در شب عاشوراء 296 رجعت امام حسین× به همراه امیرالمؤمنین× و معصومین^ 297 وقایع ظهور، شمشیر رسول الله| در دست امام حسین× 299 مقام شیعیان در زمان رجعت 300 برکات و رفاه در زمان ظهور 300 کرامت شیعه در زمان رجعت 301 امام حسین× اصحاب را آب حیات می‌دهد 303 مائده‌ی آسمانی برای اصحاب حسین× 304 دستور امام حسین× به زنان برای خروج از کربلاء 306 تهجد و تلاوت قرآن در شب عاشوراء 308 تهجد و شب زنده داری حضرت زینب÷ در شب عاشوراء 309 عطش اصحاب و اهل بیت^ و رفتن یزید بن حصین همدانی نزد عمر سعد 310 نافع بن هلال در تاریکی شب به دنبال حسین× می رود 314 حمایت اصحاب در شب عاشوراء از اهل بیت^ 315 فرح و نشاط یاران حسین× در لقاء الله (خیمه‌ی بهداشت و نوره) 318 ❤️ کتاب مذبوح فرات ❤️ عزیزانی که موفق به تهیه ی کتاب نشده اند در آ ی دی پیام دهند @m_h_tabemanesh
. مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن از ما کسی در پشت این درها نمی ماند دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمی‌ماند باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما مهلت برای فرصت فردا نمی ماند امشب شهادتنامه عشاق امضا شد این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند جز سید سجاد کس از ما نمی ماند زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند غارت شود اینجا تمام خیمه های ما بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند دست همه اهل حرم را ریسمان بندند دیگر برای کودکانم نا نمی ماند این خارها را از زمین باید بگیرم من دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند ✍ .
. السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم‏. ترجمه: امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. الكافي، ج‏ ۲، ص ۱۶۴ ح ۵ ؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۷۵، ح ۲۹ ؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۹، ح ۱۲۰. غزه به خون نشسته ، قلب حرم شکسته در لشکر یزید است ، هر کس که دیده بسته غزه چو کربلا شد ، غرق غم و بلا شد چندین هزار کودک ، سر از تنش جدا شد کودک به زیر خاک و ، مادر به زیر آوار نقش زمین جنازه ، در هر طرف پدیدار هر گونه از جنایت ، گشته فراهم از ظلم از کینه های صهیون ، پر گشته عالم از ظلم از ظلم و جور دشمن ، دل ها به خون نشسته بر روی خاک تیره ، رنگ جنون نشسته پروانه پیکرش سوخت ، آتش به بال و پر شد چون کربلای سوزان ، هر خیمه شعله ور شد دلدادگان کجایید ، آزادگان کجایید افتاده یوسف از پا ، کنعانیان کجایید هر که دلش حسینی است ، همراه با خمینی است یاری حق مظلوم ، یک عهد عالمینی است ای روح عدل موعود ، کی می شود بیایی عجل علی ظهورک ، صاحب زمان کجایی یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب نهم محرم ۱۴۴۶ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله شب تا به سحر ستاره می گفت حسین مهتاب به هر اشاره می گفت حسین هر لاله ی پرپری که بر خاک افتاد با پیکر پاره پاره می گفت حسین .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ما عاشق و دیوانه و مجنون حسینیم تا روز قیامت همه مدیون حسینیم گر مانده به جا دین خدا ، مصحف قرآن تا روز جزا یکسره مرهون حسینیم تا لحظه ی جان دادن و تا محشر کبری در زمزمه و نغمه ی موزون حسینیم ما تا نفس آخر و تا قبر و قیامت در حال عمل بر سر قانون حسینیم آزادگی و غیرت مردانه اگر هست تا آخر دنیا همه ممنون حسینیم در مکتب و منظومه ای از عشق و ولایت در شعر جنون واژه و مضمون حسینیم پروانه ی شمعِ غمِ زینب شده ایم و در گردشِ بر محور و کانون حسینیم با ذکر رقیه همگی جان بسپاریم ما خادم جان بر کف خاتون حسینیم با نام اباالفضل ، علمدار  ولایت مسحور نگاهش شده افسون حسینیم همچون خم گیسوی پر از خون به سر نی آشفته و غم دیده و محزون حسینیم با ناله ی یا فاطمه و نعره ی حیدر ما منتظر منتقم خون حسینیم از جمع ملَک گر که بپرسید بگویند : ما عاشق و دیوانه و مجنون حسینیم دوشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۳ ✍ شب عاشورا محرم ۱۴۴۶ .
. صحبت از جنگ و براندازی شد سر قتل تو سندسازی شد تشنه بودی به لبت سنگ زدند با سر خونی تو بازی شد ✍ .
. قاتلان، ناموسِ زهرا را اسیری می‌برند زینب کبراست که با این حقیری می‌برند؟! او عقیله، دخترِ شاهِ بنی هاشم علی است با چه اوضاعی بزرگان را اسیری می‌برند؟! شمرها دانند، اینها صاحبانِ کعبه اَند باز از گودال، با وضعِ خطیری می‌برند ناقه های بی جهاز و بانوان بی پناه نور را با نار، بی یار و مجیری می‌برند خیلِ نامحرم، کنار محرمانِ مصطفی دستهای بسته را با بد سفیری می‌برند شمرهای بی حیا تا میتوانند از جفا بد دهانی می‌کنند و بد مسیری می‌برند جمعی از اعرابِ اوباش و اَراذل، با کتک کودکانِ خسته را چون جمعِ پیری می‌برند روزِ روشن، از میان روستاها و قُراء با لباس پاره چون طفلِ صغیری می‌برند از کنار کشته های بی سرِ کرب و بلا عده ای مظلومه را، جمع کثیری می‌برند حنجرِ پاره، گواهِ اینهمه بی حرمتی است بی سر و پاها، سری را با دلیری می‌برند! با کلام الله بازی می‌کنند و سرخوشند رَاس ها را مست ها با دلپذیری می‌برند ظالمان، گویی نمیدانند تا شام خراب با ستم دارند جمع بچه شیری می‌برند گاه زیر تازیانه، گاه زیر کعبِ نی آل عصمت را به دستور امیری می‌برند دختران حتی ز یکدیگر خجالت میکشند کوفیان، این جمع را با سر بزیری می‌برند عاقبت اَسرار آل الله بازاری شدند آل زهرا را ببین از چه مسیری می‌برند ✍ .
‍ ❖﷽❖ [سوره‌ى إسراء] [آيه‌ى ٣٤] وَ مَنْ‌ قُتِلَ‌ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ‌ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ‌ فِي الْقَتْلِ‌ إِنَّهُ‌ كانَ‌ مَنْصُوراً (و هرآن‌كه مظلوم كشته شود،البتّه كه ما براى ولىّ‌ او تسلّط‍‌(و حقّ‌ قصاص)قرار داده‌ايم. پس در كشتن اسراف نكند كه او يارى شده است.) 🌤✨🌤✨🌤✨🌤✨ 📜[١٢٩]أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولويه،في كامل الزّيارات،قال:حدّثني محمّد بن الحسن بن أحمد،عن محمّد بن الحسن الصّفّار،عن العبّاس بن معروف،عن محمّد بن سنان،عن رجل،قال:سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن قوله تعالى: وَ مَنْ‌ قُتِلَ‌ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ‌ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ‌ فِي الْقَتْلِ‌ إِنَّهُ‌ كانَ‌ مَنْصُوراً قال: «ذلك قائم آل محمّد عليهم السّلام يخرج فيقتل بدم الحسين عليه السّلام،فلو قتل أهل الأرض لم يكن مسرفا،و قوله: فَلا يُسْرِفْ‌ فِي الْقَتْلِ‌ (أي)لم يكن ليصنع شيئا فيكون مسرفا .» 📝ابو القاسم جعفر بن محمّد بن قولويه در كتاب كامل الزّيارات گويد:محمّد بن الحسن بن احمد،از محمّد بن الحسن صفّار،از عبّاس بن معروف،از محمّد بن سنان،از مردى برايم حديث آورد كه گفت: از حضرت امام ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام راجع به فرمودۀ خداى-تعالى-: (و هرآن‌كه مظلوم كشته شود،البتّه كه ما براى ولىّ‌ او تسلّط‍‌(و حقّ‌ قصاص)قرار داديم.پس در كشتن اسراف نكند كه او يارى شده است)پرسيدم. 🕊فرمود: «آن(يارى شده)قائم آل محمّد عليهم السّلام است.خروج مى‌كند و به(انتقام)خون حسين عليه السّلام،(دشمنان را)مى‌كشد. ❇️پس اگر اهل زمين را به قتل رساند،مسرف نخواهد بود 💎و اينكه فرموده:(پس در كشتن اسراف نكند)يعنى،كارى انجام نمى‌دهد كه به سبب آن اسراف كرده باشد.» 🕯سپس حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام فرمود:«به خدا سوگند، ذرارى و نوادگان كشندگان حسين عليه السّلام را به سبب كارهاى بدشان به قتل مى‌رساند.» 📜[١٣٠]ابن بابويه ، قال : حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمذانيّ‌ رضي اللّه عنه، قال:حدّثنا عليّ‌ بن إبراهيم بن هاشم،عن أبيه،عن عبد السّلام بن صالح الهرويّ‌ قال: قلت لأبي الحسن عليّ‌ بن موسى الرّضا عليه السّلام:يا ابن رسول اللّه،ما تقول في حديث روي عن الصّادق عليه السّلام أنّه قال:«إذا قام ١القائم عليه السّلام قتل ذراري قتلة الحسين عليه السّلام بفعال آبائهم.»؟فقال عليه السّلام:«هو كذلك.» فقلت:فقول اللّه عزّ و جلّ‌: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ‌ وِزْرَ أُخْرى‌ ،ما معناه‌؟فقال: «صدق اللّه في جميع أقواله و لكن ذراري قتلة الحسين يرضون بفعال آبائهم و يفتخرون بها،و من رضي شيئا[كان]كمن أتاه،و لو أنّ‌ رجلا قتل في المشرق فرضي بقتله رجل في المغرب لكان الرّاضي عند اللّه عزّ و جلّ‌ شريك القاتل،فإنّما يقتلهم القائم عليه السّلام-إذا خرج-لرضاهم بفعل آبائهم.» 📝ابن بابويه گويد:احمد بن زياد بن جعفر همدانى رضى اللّه عنه حديثمان داد،گفت: علىّ‌ بن ابراهيم بن هاشم،از پدرش،از عبد السّلام بن صالح هروى حديثمان داد كه گفت:به حضرت ابو الحسن علىّ‌ بن موسى الرّضا عليه السّلام عرض كردم:يا ابن رسول اللّه،چه مى‌فرماييد درباره‌ى حديثى كه از ✴️امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود:«هرگاه قائم عليه السّلام قيام كند،نوادگان قاتلان حسين عليه السّلام را به خاطر كارهاى پدرانشان به قتل خواهد رساند.»؟ فرمود:«همين‌طور است.» ⬅️عرض كردم:پس قول خداى-عزّ و جلّ‌-:(و هيچ‌كسى بار ديگرى را بر دوش نمى‌گيرد)به چه معناست‌؟ 🕯فرمود:«خداوند در تمامى اقوالش راست گفته است؛ولى ذرارى كشندگان امام حسين به كردۀ پدرانشان راضى‌اند و به آن جنايت‌ها افتخار مى‌كنند و هركس به كارى راضى باشد،همچون كسى است كه آن را انجام داده است و اگر مردى در مشرق كشته شود و مرد ديگرى در مغرب به كشته شدنش راضى باشد، آن‌كه رضا داده نزد خداى-عزّ و جلّ‌-شريك قاتل خواهد بود.پس،تنها بدين جهت وقتى حضرت قائم عليه السّلام خروج كند آن‌ها را مى‌كشد كه از كردار پدرانشان راضى‌اند.» 📖سیمای حضرت مهدی (علیه السلام) در قرآن، صفحه 274 سید هاشم بن سلیمان بحرانی کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜 وَ رَوَى أَبُو طَاهِرٍ مُحَمَّدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ الترسي فِي كِتَابِ‌ مَعَالِمِ‌ الدِّينِ‌ قَالَ‌ قَالَ‌ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌: لَمَّا كَانَ‌ مِنْ‌ أَمْرِ الْحُسَيْنِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ مَا كَانَ‌ ضَجَّتِ‌ الْمَلاَئِكَةُ‌ إِلَى اللَّهِ‌ بِالْبُكَاءِ وَ قَالَتْ‌ يَا رَبِّ‌ هَذَا الْحُسَيْنُ‌ صَفِيُّكَ‌ وَ ابْنُ‌ بِنْتِ‌ نَبِيِّكَ‌ قَالَ‌ فَأَقَامَ‌ اللَّهُ‌ ظِلَّ‌ الْقَائِمِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ وَ قَالَ‌ بِهَذَا أَنْتَقِمُ‌ لِهَذَا.. قَالَ‌ الرَّاوِي فَارْتَفَعَتْ‌ فِي السَّمَاءِ فِي ذَلِكَ‌ الْوَقْتِ‌ غُبْرَةٌ‌ شَدِيدَةٌ‌ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ‌ فِيهَا رِيحٌ‌ حَمْرَاءُ لاَ تُرَى فِيهَا عَيْنٌ‌ وَ لاَ أَثَرٌ حَتَّى ظَنَّ‌ الْقَوْمُ‌ أَنَّ‌ الْعَذَابَ‌ قَدْ جَاءَهُمْ‌ فَلَبِثُوا كَذَلِكَ‌ سَاعَةً‌ ثُمَّ‌ انْجَلَتْ‌ عَنْهُمْ‌. 📝ابو طاهر محمّد بن حسين برسى در كتاب معالم الدين خود از امام صادق عليه السّلام آورده كه فرمود: بعد از شهادت حسين عليه السّلام، فرشتگان به ضجّه آمده و عرض كردند: پروردگارا! اين برگزيدۀ تو حسين و فرزند برگزيده است و فرزند دختر پيامبرتوست. در پاسخ ملائك، خداوند سايۀ مبارك قائم «آل محمّد» را برافراشت و فرمود: با دست اين انتقام حسين را مى‌گيرم. راوى گويد: بعد از شهادت امام صلوات اللّه عليه، غبارى شديد و سياه و تار با بادى سرخ در آسمان برخاست كه هيچ چيز قابل ديد و رؤيت نبود، تا آن جا كه مردم خيال كردند عذاب بر آنان فرود آمده است، ساعتى درنگ كردند، آن گاه برطرف شد. 📚لهوف، صفحه 157 کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام @Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
«خبر آوردن ذوالجناح برای اهل حرم در عصر عاشوراء» «اسارت آل الله» 📜 انتظار در خیام: همه منتظر امام خود حسین ع بودیم اما از پدرم اصلا خبری نبود. همه‌ی نگاه‌ها به یک بلندی بود که پدرم با ذوالجناح بالای آن می‌رفت و ما را صدا می‌زد و صدای او را از دور می‌‌شنیدیم. با ذکر«لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» ما را متوجه خود می‌نمود. عمه‌ام به اهل حرم و بچه‌ها خبر سلامتی پدرم را می‌داد. مدتی طول کشید و خبری از صدای ذکر پدرم بر آن بلندی نبود. باز هم تمام نگاه‌ها به آن بلندی دوخته شده بود. صدای سم ذوالجناح هم نمی‌آمد. عمه‌ام طاقت نیاورد به ما گفت: از خیمه بیرون نروید تا بروم و خبر بیاورم. ما مردی نداشتیم تا برود و خبر بیاورد. عمه‌ام بالای بلندی رفت و حسین× را صدا زد. چند مرتبه رفت و آمد؛ اما نتوانست خبری بیاورد. عمه‌ام مضطر شده بود؛ نزدیک غروب بود… ذوالجناح بی صاحب آمد صدای صیحه¬ای همه‌ی اهل حرم را به بیرون کشید، اسب پدرم بود. ما خوشحال از اینکه سالار و سرور کاروان آمده است، همه از خیام بیرون ریختیم. آری! صدای ذوالجناح بود. اما بدون صاحب آمده بود! باور نداشتیم، مگر می¬شود ذوالجناح بی راکب برگردد! چون خواهران و دختران و اهل بیتِ حضرت، صدای آن حیوان را شنیدند، از خیمه بیرون آمدند و آن اسب را بی‏صاحب و بی‏سوار و غرق به خون دیدند. پس فهمیدند که آن حضرت شهید شده است. آنگاه فریاد به گریه و شیون بلند کردند و حضرت ام‏کلثوم÷ دست خود را بر سر گذاشت و گفت: «وامحمّداه! واجداه! وانبیاه! وا اباالقاسماه! وا علیاه! وا جعفراه! وا حمزتاه! وا حسناه! یا رسول الله! هذا حسین بالعراء صریع بکربلاء، محزوز الرأس من القفاء، مسلوب العمامة و الرداء.» یا رسول الله! این حسین است که بر زمین کربلاء افتاده است. این حسین است که سر او را از قفا بریده‏اند و عمامه و ردای او را به تاراج برده‏اند. جلو رفتم و پای اسب را گرفتم، اشک از گوشه‌ی چشم حیوان جاری بود. همه به او می‌گفتند: صاحبت چه شد؟ چه کسی او را کشت. من فقط به او گفتم من فقط یک سوال از تو دارم، ای اسب! «هَلْ سُقِی ابی امْ قُتِلَ عَطْشاناً؟» پدرم كه می‏رفت، با لب تشنه رفت، من می‏خواهم بدانم كه آیا پدرم را با لب تشنه شهید كردند یا در دم آخر به او یک جرعه آب دادند؟ ذوالجناح سر خویش را پایین انداخت؛ حکایت از اینکه «بل قُتِلَ عَطْشاناً؛ بلکه او را با لب تشنه کشتند.» 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ی 665 ؛ محمد حسین تابع منش @zameneashk1
حرکت حضرت زینب س و اهل حرم به سمت گودال 📜 با دیدن یال خونین ذوالجناح، فهمیدیم ذوالجناح چه پیامی را آورده است. یال خونی خبر از شهادت حسین× داشت. صفی از زنان و بچه‌ها پشت سر عمه‌ام به راه افتادیم. مادرها، بچه‌ها را بغل کرده بودند. ما هم می‌دویدیم و زمین می‌خوردیم. از خیمه‌ها حرکت کردیم. از آن بلندی هم که مشرف به محل شهادت بود، عبور کردیم، از میان صفوفی که سربازان خبیث آنجا را محاصره کرده بودند گذشتیم و به تپه ای از سنگ و نیزه و شمیشیرهای شکسته رسیدیم. عمه ام جلوتر از ما به سرعت دوید و رفت. ما منتظر ماندیم. بعد از مدتی عمه ام آمد ما را به سرعت به خیمه‌ها برگرداند. فقط اشک می‌ریخت و فقط پیامبر| را صدا میزد: «وا محمّداه! صلی علیک ملیک السماء هذا حسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا، الی الله المشتکی، و الی محمّد المصطفی و الی علی المرتضی، و الی حمزة سیدالشهداء.» وا محمّداه! صلوات و رحمت و درود خدا که پادشاه آسمانهاست بر تو باد. این حسین است که با اعضای پاره پاره در خون خویش آغشته است. اینک دختران تو هستند که همه اسیر هستند. همانا به خدا و محمّد مصطفی و علی مرتضی و حمزه سیدالشهداء این شکایت و شکوه میبرم. «وا محمّداه! هذا حسین بالعراء، یسفی علیه الصبا، قتیل أولاد البغایا، یا حزناه یا کرباه الیوم مات جدی رسول الله، یا أصحاب محمّداه! هؤلاء ذریة المصطفی یساقون سوق السبایا.» وا محمّداه! این حسین توست که در بیابان عریان افتاده است و نسیم صحرا بر او می‌وزد. کشته‌ی اولاد زناست. واحزنا، امان از گرفتاری. همانا امروز جدّم رسول خدا| وفات یافته است. ای اصحاب رسول خدا|! اینها فرزندان رسول خدا| می‌باشند که ایشان را چون اسیران به اسارت می‌برند. «یا محمّداه! بناتک السبایا، و ذریتک مقتلة تسفی علیهم ریح الصبا، و هذا حسین محزوز الرأس من القفا، مسلوب العمامة و الردا» یا محمّداه! اینها دختران تو هستند که ایشان را به اسارت می‌برند و اینها فرزندانت هستند که کشته شده اند و باد صحرا بر ایشان می‌وزد. این حسین توست که سرش را از قفا بریده‏اند و عمامه و ردایش را به غارت برده‏اند. این جملات را مرتب تکرار می‌کرد. خدایا عمه ام چه دیده بود که اینگونه بی‌قراری می‌کرد و اشک می‌ریخت. 📚کتاب مذبوح فرات صفحه 667 ؛ محمد حسین تابع منش @zameneashk1
زینب س در گودال چه دیده بود 📝 زینب س در گودال ذبیح خدا را در خاک و خون بدون سر مطهر دید درحالیکه نیزه‌ها و سنگهای سیاه روی بدنش انباشته شده بود. «ففی یوم عاشوراء، بعد أن سقط‍‌ الحسین× عن ظهر جواده إلی الأرض صریعا، خرجت و معها العیال و الأطفال-إلی جهة المعركة تشقّ‌ الصّفوف، حتّی إذا وصلت إلی مثوی الجسد الطّاهر، أخذت تزیح عنه قطع السّیوف و حطام الرّماح و فلول السّهام و الحجارة المتكوّرة، و هی تنادی: وا محمّداه، وا جدّاه، هذا حسین بالعراء، مرمّل بالدّماء، مقطّع الأعضاء، و بناتك سبایا، و ذرّیتك مقتّله، فأبكت كلّ‌ عدوّ و صدیق، حتّی جرت دموع الخیل علی حوافرها ثم جاءت حتی وقفت علیه، و بسطت یدیها تحت بدنه المقدس، و رفعته نحو السماء، و هی تقول: «اللهم تقبل منا هذا القربان». «و در روز عاشوراء بعد از آنکه امام حسین× از پشت اسبش در خاک و خون غلطید، زینب÷ درحالیکه عیال و اطفال حسین× پشت سرش بودند به سمت گودال حرکت کرد و صفوف دشمن را شکافت تا به جسد مطهر حسین× رسید و از رویش شمشیرها و نیزه‌ها و تیرهای شکسته و سنگهای سیاهی را برداشت که بر روی بدن انباشته شده بودند و فریاد می‌زد: وامحمّدا؛ واجداه این حسینتوست در بیابانها به خون آغشته، اعضایش قطع شده و دخترانت اسیر و ذرّیه ات کشته شده. پس هر دوست و دشمنی بر او گریست. به طوری که حتی اشک اسبها بر سُمهایشان فرو ریخت. سپس زینب÷ در مقابل آن بدن مقدس ایستاد و دستهایش را زیر بدن مقدس قرار داد و آن را به سمت آسمان بلند کرد، درحالیکه می‌فرمود: خدایا این قربانی را از ما قبول بگردان.» 📚کتاب مذبوح فرات صفحه ی 668 ؛ محمد حسین تابع منش @zameneashk1
توصیف شام غریبان 📜 غروب بود و باد بر کشته¬ها می¬وزید. بدنهای عریان را که غارت شده بودند، خاک پوشش می¬داد، خاک و خون، بدن شهداء را پوشاند و کفن آنها شد... «..السَّلَامُ عَلَیک یا مَنْ دَمُهُ غُسْلُهُ وَ شَیبَتُهُ قُطْنُهُ وَ التُّرَابُ کافُورُهُ وَ نَسْجُ الرِّیاحِ أَكْفَانُهُ وَ الْقَنَاةُ الْخِطِّی نَعْشُهُ وَ فِی قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ..» «سلام بر تو ای اباعبدالله ای کسی که خونش غسلش شد و محاسنش پنبه‌ی روی صورتش گردید و خاک صحرا کافورش شد. گرد و غبار خاک بیابان کفنش شد و تابوتش از نیزه‌های شکسته‌ی جنگی شد و قبرش در دل کسانی است که او را دوست دارند.» دیگر شب شده بود، دوستانم به سفارش برادرم به بیابان فرار کرده بودند. غمِ دیگر عمه ام، کودکانی بودند که پدرم سفارش آنها را به عمه ام نموده بود، دو عمه ام راهی بیابان شدند تا کودکان و مادرانشان را که گم شده بودند به جمع ما بیاورند. هر کودکی که پیدا می‌شد، خوشحالی گذرایی به جمع ما می‌آورد. مادران بعد از پیدا شدن کودکان تمام بدن آنها را وارسی می‌کردند تا زخمهای آنها را درمان کنند و در آغوش خود به آنها آرامش دهند. جستجو ادامه داشت؛ هر بار که یکی از کودکان و زنان پیدا می‌شد، عمه ام سرشماری می‌کرد. چندین مرتبه سرشماری انجام شد. من منتظر دو همبازی خواهرم رقیه بودم، آنها در جمع ما نبودند، با اینکه عمه ام خیلی خسته شده بود به او گفتم دو کودک نیستند. جستجو ادامه پیدا کرد... 📚کتاب مذبوح فرات تالیف محمد حسین تابع منش صفحه ی ؛678 @zameneashk1
✅ این کانال مخصوص زیباترین تصاویر و کلیپ های عاشورایی جهت استفاده عاشقان سید الشهداء ع در پروفایل و کانال و گروهشان است . 👇👇👇👇 کلیپ و تصاویر کربلا https://eitaa.com/joinchat/1482752010C901aaa4c91
پاسخ به سوالات مذهبی و سیاسی همراه با سخنرانی های کوتاه مناسب منبر 👇👇👇👇 🌺🌸🌱🌸🌺 لینک گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
. با عمر کم اش دغدغه ی خاک وطن داشت پیراهنی از زخم در این راه به تن داشت با عشق خمینی به دل حادثه می زد با پرچم ایران تن او میل کفن داشت هر ثانیه غلتیده به خون سرو رشیدی هر بار غمی تازه به جان، بوم کهن داشت روزی که وطن تشنه ی شق القمری بود او در سرش اندیشه ی «فهمیده» شدن داشت در گوش زمین صحبت از مردی او بود تاریخ اگر تا که به امروز دهن داشت! .
هدایت شده از الدولة الزهرائیة عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردم زمان غیبت با فضیلت ترین مردمند! آیت الله👇 🎙 یکی از نامهایی که روی پرچم حضرت مهدی عج است نام مقدس الدولة الزهرائیة است یعنی دولت فاطمی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
. زخم است که بر پیکر تنهایی ماست دنیا همه محو شور و شیدایی ماست صد لاله از آرمان ما روییده‌ست امروز زمانۀ شکوفایی ماست 🇮🇷 .
🌴 روضه های قدیمی به همراه مقتل حضرت زهراء در کانال ضامن اشک ❤️ من کنیز و مبلغ فاطمه ام ❤️ دوستان را به کانال برای معرفت فاطمی دعوت کنید.👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿 @zameneashk1
. هرچند که در جبهه ی حق قبله نماست داغش همه جا در دل کم طاقت ماست در راه دفـاع از علی فهمیدیم تمّار شدن کار علی وردی هاست ✍ .
. باسمه تعالی پیام ملت غیور ایران به قهرمانان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای درهم کوبیدن رژیم جعلی و موقت اسرائیل ---------- خصم را در شعله سوزانش کنید وز چنین کاری پشیمانش کنید تاخت « اسرائیل » بر « ایران » ما حمله بُرده خوب ویرانش کنید مثل فرعون پای در دریا نهاد غرق در امواج توفانش کنید خنده های تلخ دارد روی لب جای دارد تا که گریانش کنید قاتل کودک کُش آن خطّه را در میان خاک پنهانش کنید این جنایتکار صهیون زاده را بعد ازین ها مُرده عنوانش کنید موش غاصب را که در سوراخ رفت آگه از شیران ایرانش کنید دیو استکبار یار او شده شاخ او بشکسته حیرانش کنید از « تل آویو » و دگر جا نگذرید هجمه بُرده غرق بُحرانش کنید باز « اسرائیل » دارد احتیاج زآتش موشک چراغانش کنید میوه ی مسموم دارد این درخت ریشه کن او را ز بنیانش کنید میزبان هر جنایت اوست اوست سوی دوزخ بُرده مهمانش کنید «یاسر» این جرثومه ی عفریته را در جهنّم شعله بارانش کنید ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .