.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_ابالفضل_علیهالسلام
چه غم از غم از این اینهمه حاجت
شبِ بابالحوائجِ ماشد
به گِرههای کورِ ما بنویس
وقت نذریِ ارمنیها شد
دمِ سینه زنیِ آب آمد
شبِ خون گریههایِ زهرا شد
مادرم یاد داده در همه عمر
پایِ این مرد آبرو بگذار
اگر عالم همه جوابت کرد
تو بر این آستانه رو بگذار
چه خیال است از همه دنیا
کارِ خود را فقط به او بگذار
رفت در بینِ آب با مرکب
ایستاده به احترامش آب
دست بر سینه سر به زیر از شرم
میکند با ادب سلامش آب
میزند دست را به دامانش
میزند بوسه زیرِ گامش آب
مرکبش تشنه است تشنه ولی
آب ، سرد و خنک ولی هیهات
مرکبِ حضرت امیر حرم
لب خود را نمیزند به فرات
آب میسوزد از همان لحظه
آب شرمنده است از آن اوقات
دید لبهای خشک او را آب
چقدر بد شده برای فرات
قبل از این ، بعد از این ندیده کسی
اینقدر التماسهای فرات
زیر لب گفت یا علیاصغر
آمد از رود ، های های فرات
ماه عکسش به آب افتادو
دید در آب هایوهوی حرم
مشکِ خود را گرفت بر سینه
آب را بُرد آبروی حرم
آب میگفت جرعه ای اما
رفت تا خیمهها عمویِ حرم
دخترک رفت پیش گهواره
گفت : با مشک آب میآید
چند لحظه فقط تحمل کن
جان خواهر بخواب میآید
صبر کن بوی مُشک بوی عموست
قول داده رُباب ، میآید
اهل خیمه امیدوار اما
چشمهای حسین مایوس است
دستهای رُباب روی سر و
در نگاه حسین افسوس است
زیرِ گرمای آفتاب ای وای
جمع هشتاد و چهار ناموس است
همه حیران شدند وقتی که
شیر بینِ مسیر میآمد
جمعِ صدها حرامیِ از همه سو
پشت نخلند و شیر میآمد
از هزاران طرف هزاران بار
نیزه و تیغ و تیر میآمد...
یک نفر دست بر کمر دارد
یک نفر دست روی سر دارد
یک نفر دست بر جگر دارد
یک نفر دست بر تبر دارد
می رود بینِ دست سر دارد
کاش دست از یتیم بردارد
از سرِ زین که با سر اُفتادو
در دل خیمه دختر اُفتادو
خواهر اُفتاد و مادر اُفتادو
بِینِ گهواره اصغر اُفتادو
وای با نیزه پیکر اُفتادو
لشکری با تنش دراُفتادو....
(حسن لطفی)
.
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_علیهالسلام
بیشه از سیطرهی شیر بهم ریخته بود
لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود
چشمهای غضب آلود نَفَس میگیرد
دشت از ضربِ نَفَسگیر بهم ریخته بود
مثل این بود زمین لرزه به شام اُفتاده
کوفه با نعرهی تکبیر بهم ریخته بود
یک سوار آمده بود و همه رَم میکردند
دشمن از صاعقهی تیر بهم ریخته بود
مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه
کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود
آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش
آب از غصهی تقدیر بهم ریخته بود
دست در آب فرو برد فرات آتش شد
آب از سوز لبِ آبِ حیات آتش شد
ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش
به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش
داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد
تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش
همه سر درد گرفتند میانِ خیمه
به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش
آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک
خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش
این عموجانِ حرم بود که هِی کم میشد
قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش
تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد
راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش
وایِ من دادِ حرم دادِ حرم در آمد
یک برادر به سرِ چند برادر آمد
خیز از خاک بگو تا کمرم را چهکنم
تو که راحت شدهای من جگرم را چهکنم
موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چهکنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد پدرم را چهکنم
پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند
جانِ من هلهلهی دور و برم را چهکنم
از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است
بازویت را چهکنم چشمِ ترم را چهکنم
مَشک اُفتاده ، زمین پُر شده ، سر پاشیده
یک نفر هستم صد درد سرم را چهکنم
قطعه قطعه شدی و قطعِ یقین میبیند
از مدینه بخدا اُمِبَنین میبیند
سر کنار تو نَهَم یا به حرم سر بکشم
که سرِ دخترکانم دو سه معجر بکشم
قول دادی که بیایی و برایم بد شد
حال شرمندگیِ مادر اصغر بکشم
من بزرگ حرمم آب ندارم باید...
پیشِ این قوم رَوَم منت لشگر بکشم
َتا که زینب نرسیده به تماشای تنت
زود باید به رویت چادر مادر بکشم
به زمین دوختهای مزرعهی تیر شدی
چند صد تیر چگونه همه از پَر بکشم
وای خاصیت این تیرِ سهشعبه این است
باید از پشتِ سرت از طرف سر بکشم
خوردهای تیر از اینسو و از آنسو پیداست
این که بالایِ سرت تاب ندارد زهراست
(حسن لطفی)✍
.
.
یاکاشِفَالْکَرْبِعَنْوَجهِالْحُسَینِاِکْشِفْکَرْبىبِحَقِّاَخیکَالْحُسَیْنِ علیهالسلام
#حضرت_عباس_علیهالسلام
#تاسوعا
واشد گره از ما به نگاهی به اباالفضل
هربار که گفتیم الهی به اباالفضل
ما کوه گرفتیم به کاهی به اباالفضل
آقای همه ارمنیان جان سن قربان
ای مقصد حاجات گران جان سن قربان
ما را بنویسید بدهکارتر از این
دیوانه و ویرانه و سربارتر از این
ما را بنویسید گرفتارتر از این
میگفت فقط مادرِ من جاندی ابالفضل
میگفت به من آذری ایماندی ابالفضل
این کیست علی ابن علی معنی نامش
این کیست که خواندند همه ختم کلامش
این کیست که جبریل گرفته است لگامش
ای جان همه خوش قد و بالاییات آقا
بر روی سرم سایهی آقاییات آقا
خورشید ترین ماهِ شبِ کامل زینب
ای سایهی تو روی سرِ محملِ زینب
بازی مکن اُمیدِ همه با دلِ زینب
اُمیدِ لب کودک تبدار نیامد
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
پیش تو کشیدم بدنِ محتضر خویش
دستی به کمر دارم و دستی به سرِ خویش
بگذار که فریاد زنم از جگر خویش
شرمنده شدی آب اگر نیست نباشد
وای از حرمم نامِ تو کافیست نباشد
برخیز که سوزِ عطش و ضجهی آب است
برخیز که بی تو حرمم خانه خراب است
برخیز که بدتر زِ همه حال رُباب است
دیدم سرِ این راه بهم ریختنت را
با ضربهی سنگین علم ریختنت را
آنقدر زمین ریختهای کم شدی عباس
شرمنده شدی آب شدی غَم شدی عباس
ای دوخته بر خاک چه محکم شدی عباس
ای وای به تیری خَم اَبروی تو پیچید
از هر دوطرف نیزه به پهلوی تو پیچید
این تیر چه بد خورد که مژگان تو را بُرد
آن تیغ چِها کرد که دستان تو را بُرد
این نیزه کجا خورد که دندان تو را بُرد
بعد از تو کسی پشت حرم نیست عزیزم
هِی داد کشم دست خودم نیست عزیزم
(حسن لطفی)
#دکتر_حسن_لطفی
.
.
#تاسوعا
#حضرت_عباس
عشق این است که در هر شریان عباس است
ضربان در ضربان در ضربان عباس است
در رگ و ریشه و در شاهرگ و مویرگم
جریان در جریان در جریان عباس است
رحمت واسعهای زیر دو بالش دارد
نفسِ فضل و کرَم در فوران عباس است
ارمنی پشتِ کلیمی همه صاحب نذرند
عشقِ هر لهجه و هر رنگ و زبان عباس است
بین هر کوره دهاتی که رَوی میبینی
بر روی بامِ حسینیهشان عباس است
حرز سنجاق به پیراهن نوزادیِ ما
نغمهی پیرزنانِ سبلان عباس است
بچهها منتظر طبل و دغلهای عزا
تا بکوبند و بگویند که جان عباس است
لاتها چاکرِ اویند و علَمکِشها خاک
رجز دستهی زنجیرزنان عباس است
سالها با دَمِ این بحر ، تلاطم کردیم
شیرِسرخِ عربستان نه ، جهان عباس است
(حسن لطفی)✍
.
.
#شب_نهم_محرم
#امام_زمان
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند
کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند
به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی
تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند
گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم
چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند
من که از روضهی تان هیچ نمیفهم هیچ
تا به پایم نرود خار مغیلانی چند
غیر تو حال حرم را چه کسی میفهمد
کاش آواره شوم بین بیابانی چند
هرچه داریم حسین است حسین است حسین
خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند
حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست
بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند
(حسن لطفی)✍
#دکتر_حسن_لطفی
.
.
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
فردا زمین ِ کرب وبلا ،پُر بلا شود
مهد ِبکای حضرت خیرالنسا شود
بر روی تل روی و ببینی که پیکرم
تنها نشان حرمله ی بی حیا شود
بین هزار کوفی و شامی اسیرم و
جسمم اسیر نیزه و تیغ جفا شود
داده مرا سلام به کرّات مصطفی
اما سلام ِدشمن من ناسزا شود
طوفان سرخ می وزد و روبروی تو
رأس عزیز فاطمه از تن جدا شود
مویی که شانه خورده ی دستان فاطمه ست
اول سپید و بعد ز خونم حنا شود
جای هزار و نهصد و پنجاه زخم ِکین
با جای بوسه های نبی جابه جا شود
قرآن ِ پیکرم بشود آیه آیه و
مخفی به زیر نیزه وسنگ وعصا شود
این پیکری که زینت دوش نبی شده
در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود
وقتی که روز، شب شود و قیرگون هوا
رأس جدای من قمر ِ نیزه ها شود
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
❤️ وقایع شب عاشوراء 268
داستان آوردن امان نامه برای عباس و برادرانش 268
خطبهی امام حسین× در شب عاشوراء و برداشتن بیعت 271
یاران در شب عاشوراء به امام حسین× پاسخ گفتند 274
حمایت یاران از امام حسین× 276
سخنان قاسم بن الحسن در شب عاشوراء 279
خبر به شهادت علی اصغر× در شب عاشوراء 280
اهمیت رعایت حق الناس در ورود به عاشوراء 284
خبر اسارت پسر حضرمی و رها نکردن امام حسین× 286
حراست عباس از خیمههای امام حسین× تا شب عاشوراء 288
خبر دادن امام حسین× به شهادت خویش در شب عاشوراء 288
نماز شب حضرت زینب÷ و یاد حسین× 292
اصحاب بعد از آزمایش الهی جایشان را در بهشت دیدند 294
سِرّ مکنونه: حسین× برای اصحاب اسرار میگفت 296
سخن از رجعت در شب عاشوراء 296
رجعت امام حسین× به همراه امیرالمؤمنین× و معصومین^ 297
وقایع ظهور، شمشیر رسول الله| در دست امام حسین× 299
مقام شیعیان در زمان رجعت 300
برکات و رفاه در زمان ظهور 300
کرامت شیعه در زمان رجعت 301
امام حسین× اصحاب را آب حیات میدهد 303
مائدهی آسمانی برای اصحاب حسین× 304
دستور امام حسین× به زنان برای خروج از کربلاء 306
تهجد و تلاوت قرآن در شب عاشوراء 308
تهجد و شب زنده داری حضرت زینب÷ در شب عاشوراء 309
عطش اصحاب و اهل بیت^ و رفتن یزید بن حصین همدانی نزد عمر سعد 310
نافع بن هلال در تاریکی شب به دنبال حسین× می رود 314
حمایت اصحاب در شب عاشوراء از اهل بیت^ 315
فرح و نشاط یاران حسین× در لقاء الله (خیمهی بهداشت و نوره) 318
❤️ کتاب مذبوح فرات ❤️
عزیزانی که موفق به تهیه ی کتاب نشده اند در آ ی دی پیام دهند
@m_h_tabemanesh
.
#شب_دهم_محرم
#روضه_شب_عاشورا
مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند
عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند
امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش
دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند
من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن
از ما کسی در پشت این درها نمی ماند
دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد
پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمیماند
باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق
اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند
هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما
مهلت برای فرصت فردا نمی ماند
امشب شهادتنامه عشاق امضا شد
این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند
ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم
فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند
مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند
جز سید سجاد کس از ما نمی ماند
زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله
سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند
غارت شود اینجا تمام خیمه های ما
بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند
دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم
هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند
دست همه اهل حرم را ریسمان بندند
دیگر برای کودکانم نا نمی ماند
این خارها را از زمین باید بگیرم من
دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند
#شب_عاشورا
#محمود_ژولیده ✍
.
.
🏴 #محرم۱۴۰۳
#تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آب شد بیآبرو، اما تو سقایی هنوز
رود، شد مرداب و مُرد، اما تو دریایی هنوز
دخترانم با خدای آب، فکرش را نکن
غرقِ دریای عطش هم فکر آنهایی هنوز
بیعلَم، بیدست، بیسر هم علمدار منی
گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز
شیرِ زخمی باز هم شیر است، حتی در حصار
غم مخور کرَارِ در خون، مثل بابایی هنوز
هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد
گرچه غارت شد تنت، خوش قدّ و بالایی هنوز
چشمها را خیره کردی با خسوفِ سرخِ خویش
ماهِ در حالِ غروبم!، بسکه زیبایی هنوز
جانِ بر لب را ببین، برگرد راهِ رفته را
یک نفس خرجِ برادر کن، مسیحایی هنوز
مادرم آمد تو را یک سر به داغِ کوچه برد
اشکهایت روضه میخوانند، آنجایی هنوز
ای مزارِ کوچکت صدها سوالِ بیجواب
چارده قرن است در مقتل معمّایی هنوز
.
#شب_نهم_محرم
.
.
#تاسوعا
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود...
با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود
شرمنده شد زمین و خجالت کشید آب
تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود
#محمدجواد_منوچهری ✍
.
.
#طوفان_الاقصی
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم.
ترجمه:
امام صادق (علیهالسلام) به نقل از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) فرمودند: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست.
الكافي، ج ۲، ص ۱۶۴ ح ۵ ؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۷۵، ح ۲۹ ؛ بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۹، ح ۱۲۰.
غزه به خون نشسته ، قلب حرم شکسته
در لشکر یزید است ، هر کس که دیده بسته
غزه چو کربلا شد ، غرق غم و بلا شد
چندین هزار کودک ، سر از تنش جدا شد
کودک به زیر خاک و ، مادر به زیر آوار
نقش زمین جنازه ، در هر طرف پدیدار
هر گونه از جنایت ، گشته فراهم از ظلم
از کینه های صهیون ، پر گشته عالم از ظلم
از ظلم و جور دشمن ، دل ها به خون نشسته
بر روی خاک تیره ، رنگ جنون نشسته
پروانه پیکرش سوخت ، آتش به بال و پر شد
چون کربلای سوزان ، هر خیمه شعله ور شد
دلدادگان کجایید ، آزادگان کجایید
افتاده یوسف از پا ، کنعانیان کجایید
هر که دلش حسینی است ، همراه با خمینی است
یاری حق مظلوم ، یک عهد عالمینی است
ای روح عدل موعود ، کی می شود بیایی
عجل علی ظهورک ، صاحب زمان کجایی
یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب نهم محرم ۱۴۴۶
#طرف_درست_تاریخ
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسین_اند
.
.
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله
شب تا به سحر ستاره می گفت حسین
مهتاب به هر اشاره می گفت حسین
هر لاله ی پرپری که بر خاک افتاد
با پیکر پاره پاره می گفت حسین
#محمدعلی_شهاب ✍
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسین_اند
.
.
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
ما عاشق و دیوانه و مجنون حسینیم
تا روز قیامت همه مدیون حسینیم
گر مانده به جا دین خدا ، مصحف قرآن
تا روز جزا یکسره مرهون حسینیم
تا لحظه ی جان دادن و تا محشر کبری
در زمزمه و نغمه ی موزون حسینیم
ما تا نفس آخر و تا قبر و قیامت
در حال عمل بر سر قانون حسینیم
آزادگی و غیرت مردانه اگر هست
تا آخر دنیا همه ممنون حسینیم
در مکتب و منظومه ای از عشق و ولایت
در شعر جنون واژه و مضمون حسینیم
پروانه ی شمعِ غمِ زینب شده ایم و
در گردشِ بر محور و کانون حسینیم
با ذکر رقیه همگی جان بسپاریم
ما خادم جان بر کف خاتون حسینیم
با نام اباالفضل ، علمدار ولایت
مسحور نگاهش شده افسون حسینیم
همچون خم گیسوی پر از خون به سر نی
آشفته و غم دیده و محزون حسینیم
با ناله ی یا فاطمه و نعره ی حیدر
ما منتظر منتقم خون حسینیم
از جمع ملَک گر که بپرسید بگویند :
ما عاشق و دیوانه و مجنون حسینیم
دوشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب عاشورا محرم ۱۴۴۶
#آزادگان_عالم_در_خیمه_حسین_اند
.
.
#عاشورا
صحبت از جنگ و براندازی شد
سر قتل تو سندسازی شد
تشنه بودی به لبت سنگ زدند
با سر خونی تو بازی شد
#گودال
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#وداع
#روضه_وداع_امام_حسین_با_اهلبیت_علیهم_السلام
قدم از قدم برندارم حسین
مگر جایِ پایت گذارم حسین
مرو اینچنین از برم با شتاب
که قلبم شود از فراقِ تو آب
به که میسپاری حرم را، به من؟!
من و اینهمه لشکرِ اَهرمن؟!
مرو از برم، سایه ی بر سرم
که بایست محکم کنم معجرم
گمانم که هنگام غربت شده
خیامِ حرم، غرقِ وحشت شده
ز هر خیمه، نِعمَ الاَمیری رسد
از این جمع، بوی اسیری رسد
کنون که ز پیشِ حرم میروی
چرا باشتاب از برم میروی
بمیرم ز طرزِ وداع گفتنَت
پیام از جدایی دهد رفتنَت
کمی صبر کن، علتِ آه من!
بیا قدری آهسته رو ماه من!
مَجالی به خواهر ز رویت بده
بمن بوسه ای از گلویت بده
ز مادر ترا جوشن آورده اَم
ببین کهنه پیراهن آورده ام
خودت پاره آنرا به خنجر نما
که عریان نسازند جسم ترا
ترا چونکه کشتند، نامردمان
چسازم من و خیلِ نامحرمان
پس از اینکه حلقِ ترا میدرند...
از اینجا حرم را کجا میبرند؟
رباب از غمت بیقراری کند
سکینه پِیَت گریه زاری کند
رقیه ندارد توانِ فراق
رسد سرنوشتش به شام از عراق
حریمِ تو وقتی به غارت رسد
اسارت، جسارت، خسارت رسد
من و قافله داری اَم بعد از این
پرستاری از سیدُ الساجدین
اگر حکمِ حمله شود بر صِغار
به گوشی نمانَد دگر گوشوار
همه زخمها مان نمک میخورند
یکایک یتیمان کتک میخورند
چو تنها بمانم، نه خواهر نه تو
نه عباس هست و نه اکبر نه تو
مگر از سرِ نی نگاهم کنی
کسی را علمدارِ راهم کنی
مبادا شوم با عدو همسفر
که جانِ یتیمان شود در خطر
#محمود_ژولیده ✍
#روز_دهم_محرم
.
.
#روضه_جانسوز_شام_غریبان
دریغ و درد، ز دلهای خسته ی امشب
اَمان، ز داغِ حریمِ شکسته ی امشب
فغان، ز اشکِ نمازِ نشسته ی امشب
نه حرمتی، نه حریمی نگاه داشته شد
نه احترامِ قدیمی نگاه داشته شد
هجوم و حمله و غارت، مباح شد ای وای
به اهلبیت، جسارت مباح شد ای وای
به اهلِ خیمه خسارت، مباح شد ای وای
نسیمِ عاطفه رفت و ز غِیض شد طوفان
شمیمِ فاطمه رفت و ز بُغض شد طوفان
همان مصیبتِ آتش، دوباره شد تکرار
به روی فاطمه ها خَش، دوباره شد تکرار
به زیرِ ضربِ لگد غَش، دوباره شد تکرار
شبیهِ غلغله و ازدحام در گودال
به دورِ خیمه فتادند زیرِ پا اطفال
همینکه حکمِ فرار از امام شد صادر
میانِ خیمه اَراذل، شدند بَد حاضر
و آن امام زمان، خود به دیده شد ناظر
رسید، دستِ اَجانب به زیورِ طفلان
کشید، زینتِشان را ز معجرِ طفلان
تهاجمِ علنی، سوی بانوان را دید
ز پای، غارتِ خلخالِ دختران را دید
ربودنِ همه اموالِ کاروان را دید
چه میزبانیِ خوبی ز میهمان کردند
به ضربه صورتشان را چه بد نشان کردند
به ناله های یتیمانه هم، نشد رحمی
به اشکِ چشم غریبانه هم، نشد رحمی
به گاهواره ی دردانه هم، نشد رحمی
اَثاثها به جسارت ربوده شد ز حرم
لباسها به غنیمت ربوده شد ز حرم
میانِ شعله ی آتش، امامِ سجاد است
سرِ امام زمان، ناسزا و فریاد است
به قصدِ کشتنِ او لشکری ز بیداد است
دفاعِ عمه ی سادات از علیِ زمان
شبیه حضرت زهراست، بی هراس و عیان
هنوز تیرگی و آفتاب ها باقی است
به چهره های منافق، نقاب ها باقی است
قسم به چادر زینب، حجاب ها باقی است
عفاف و عصمتِ زهرائیان، همه محفوظ
میانِ هاله ای از نورِ فاطمه محفوظ
بیا امام زمان، انتقام را برسان
جوابِ ناله ی هر صبح و شام را برسان
میان اهل وِلا، انسجام را برسان
گِره ز شامِ عزا وا نمیشود بی تو
ز ما رضایتِ زهرا نمیشود بی تو
#شام_غریبان_امام_حسین
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_عبور_از_قتلگاه
قاتلان، ناموسِ زهرا را اسیری میبرند
زینب کبراست که با این حقیری میبرند؟!
او عقیله، دخترِ شاهِ بنی هاشم علی است
با چه اوضاعی بزرگان را اسیری میبرند؟!
شمرها دانند، اینها صاحبانِ کعبه اَند
باز از گودال، با وضعِ خطیری میبرند
ناقه های بی جهاز و بانوان بی پناه
نور را با نار، بی یار و مجیری میبرند
خیلِ نامحرم، کنار محرمانِ مصطفی
دستهای بسته را با بد سفیری میبرند
شمرهای بی حیا تا میتوانند از جفا
بد دهانی میکنند و بد مسیری میبرند
جمعی از اعرابِ اوباش و اَراذل، با کتک
کودکانِ خسته را چون جمعِ پیری میبرند
روزِ روشن، از میان روستاها و قُراء
با لباس پاره چون طفلِ صغیری میبرند
از کنار کشته های بی سرِ کرب و بلا
عده ای مظلومه را، جمع کثیری میبرند
حنجرِ پاره، گواهِ اینهمه بی حرمتی است
بی سر و پاها، سری را با دلیری میبرند!
با کلام الله بازی میکنند و سرخوشند
رَاس ها را مست ها با دلپذیری میبرند
ظالمان، گویی نمیدانند تا شام خراب
با ستم دارند جمع بچه شیری میبرند
گاه زیر تازیانه، گاه زیر کعبِ نی
آل عصمت را به دستور امیری میبرند
دختران حتی ز یکدیگر خجالت میکشند
کوفیان، این جمع را با سر بزیری میبرند
عاقبت اَسرار آل الله بازاری شدند
آل زهرا را ببین از چه مسیری میبرند
#محمود_ژولیده ✍
.
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
إنالله و إنا إلیه راجعون!
آجـرک الله یاصاحبالزّمان
◼️«أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ وَ جَعَلَنا و إیّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ»
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
4_5843605311776098070.docx
44.4K
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#زیارت_امام_حسین_ع
#متن_زیارت
کانال زیارت امین الله
https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
4_5897786470244026155.mp3
15.95M
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#سماواتی
کانال امین الله ویژه زیارات و ادعیه
https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
4_5875308548447013592.mp3
3.92M
#زیارت_عاشوراء
صدقی
کانال امین الله
مخصوص ادعیه و زیارات معصومین
https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
4_5825698107060390932.mp3
3.05M
#زیارت_عاشوراء
حاج منصور ارضی
کانال امین الله
مخصوص ادعیه و زیارات معصومین
https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
متن و ترجمه دعای علقمه.docx
24.1K
#دعای_علقمه متن دعای علقمه
کانال امین الله
https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7
هدایت شده از کانال امین الله : ویژه تلاوت ، ادعیه و زیارات معصومین
4_5828060382022862856.mp3
2.48M
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
#عاشورا
#غزل
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر روی سر کشید عبا را و صیحه زد
از روضه های سیلی و معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و... آب شد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد
#محسن_ناصحی✍
#روز_دهم_محرم
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
در کرب و بلا محشر کبری شده بود
از جوشش خون ،کویر دریا شده بود
از سوختن خیام و غارت که گذشت
هفتاد و دو گل بر سر نی ها شده بود
#محمدجواد_منوچهری ✍
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
دُرِّ شکسته ای ته گنجینه ای که نیست
درهم شدی غروب، در آئینه ای که نیست
با نعل تازه رفته کجاهای کربلا
ناحیه ی مقدسه ی سینه ای که نیست
کو ماهِ سنگ خورده ی پیشانی ات حسین
کو بر جراحت سر تو پینه ای که نیست!
از ظهر، ذوالفقار علی بوده خواهرت
جنگیده بین لشکر پُر کینه ای که نیست
شد پرچم تو معجر آتش گرفته ام
حیران شدم ز حُرمت دیرینه ای که نیست
دیدم به روی نیزه فقط سر می آورند
با طعنه اشک طفل ترا در می آورند
در تکیه ی عزای تو مظلوم می کِشم
تا زنده ام، خجالتِ معصوم می کِشم
دارم میان خیمه ی آتش گرفته ات
ناز رقیه که شده مغموم می کِشم
با ناخن شکسته کمی وقت بُرده است
خار از دو پای خسته ی کلثوم می کِشم
خود را به زحمت از وسط تیر و نیزه ها
جایی که هست جسم تو معلوم می کِشم
تا اینکه حنجر تو نریزد بهم حسین
آهسته لب به هر رگ حلقوم می کِشم
خولی و شمر، راه حرم را بلد شدند
از چادری که روی سرم نیست، رد شدند
من ماندم و غمی که نمی شد مهار کرد
گفتی فرار کن تو ... نمی شد فرار کرد
قبل از غروب، زیور و خلخال برده اند
دیدی مرا غمت به چه داغی دچار کرد
خولی نبود در ته گودال قتلگاه
پس با سری که رفته به خورجین چکار کرد؟
نفرین به آنکه بین تنورت گذاشته
لعنت به آنکه پای سر تو قمار کرد
جسم تو اینطرف، سر تو رفته آنطرف
بهر تو گریه، فاطمه ی بی مزار کرد
اینجا کنار پیکر تو، خواهر تو سوخت
آنجا برای غربت سر، مادر تو سوخت
#شام_غریبان
#شب_یازدهم_محرم
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#روز_دهم_محرم
مستقیماً به دلِ مضطرِ زینب میرفت
نیزه ای که به تن شاه مُوَرَب میرفت
مقتل از خونِ جراحاتِ تنش تَر شده بود
خون او در رگِ خشکیدهی مذهب میرفت
اسبِ آغشته به خونش به حرم می آمد
خبرش تا به حرم با سُمِ مرکب میرفت
راه را تا دلِ گودال نشانش میداد
ردِّ خونی که به تسلیت زینب میرفت
بود ارثیهی این قوم شهادت اما
شمر ای کاش به گودال مودب میرفت
از خدا بیخبری بر روی عرش سینهش
تا شود نزد خداوند مقرب میرفت
نامرتب شدن پیکر او علت داشت
بر تنش نیزه و شمشیر مرتب میرفت
نیزهی دست سنان قاتل او شد،چون داشت
بیشتر خونِ تن از ناحیهی لب میرفت
سنگ میرفت خطا.. ؛ تیر نمیزد خورشید..
نوهی شمس و ضحٰی مقتل اگر شب میرفت
میچکید از ته خورجین به زمین نورِ گلوش
داشت خورشید کجا در دل آن شب میرفت؟!
زینب از کربوبلا، بعد برادرهایش
با دلی از غم و از داغ لبالب میرفت
موقع آمدنش سایهی او دیده نشد
موقع رفتنش اما چه مُعَذّب میرفت
شعر از گروه #یا_مظلوم✍
.
.
#شام_غریبان_امام_حسین
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
تا کار قتال ما سر انجام گرفت
هر ظلم که شد میسر انجام گرفت
با خنجر غرق خون برون آمد شمر
یعنی که بریدنِ سر انجام گرفت
#محمدعلی_شهاب ✍
#شب_یازدهم_محرم
.
.
#شب_یازدهم_محرم
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله
دارد این دل هوای تو ، می دهم جان برای تو
ای که گفتی به قتلگاه ، راضی ام به رضای تو
نام تو رایت الهدی ، شد سر از پیکرت جدا
دادنِ جان بهر خدا ، شده هر دم دعای تو
معنی دین ولای تو ، عاشقی مبتلای تو
گوش جان و صلای تو ، ای خدا در ثنای تو
آیه ی سرخیِ شفق ، و قسم بر نور فلق
شده تسلیم امر حق ، آن که دارد هوای تو
کربلا اقلیم تو و ، حق کند تکریم تو و
شده ام تسلیم تو و ، راضی ام به قضای تو
وارث دین مصطفی ، منشأ هر لطف و وفا
می دهد بر همه شفا ، تربت کربلای تو
خونِ دل شد پیاله و ، داغ تو گشته لاله و
می کنم بر تو ناله و ، نی شده در نوای تو
از حرم تا به قتلگاه ، زینب آمد به سوز و آه
مقتلت را کند نگاه ، تا کند جان فدای تو
خنجر آمد به حنجرت ، سر جدا شد ز پیکرت
به سرِ نیزه شد سرت ، وایِ دل از بلای تو
شعله ور گشته خیمه ها ، خون بجوشد ز چشمه ها
شده خورشیدِ نیزه ها ، سرِ از تن جدای تو
تا به عشقت لوح و قلم ، می زند نام تو رقم
زینب از مقتل و حرم ، شد حماسه سرای تو
تا قیامت کرببلا ، می بَرَد جان و دل ز ما
می کند محشری به پا ، عشق بی انتها تو
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
عصر عاشورا محرم ۱۴۴۶
.