eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. دلم با روضه هایت انس دارد چو نی با نینوایت انس دارد صدایت می کنم هر روز در خود گلویم با نوایت انس دارد نفس هایم برای زنده ماندن به این آب و هوایت انس دارد میان دلخوشی ها قلب نوکر فقط با کربلایت انس دارد خدا را شکر روحم مثل طفلی به آغوش عزایت انس دارد دلم در این جهان با هر کسی که عرق ریزد برایت انس دارد به عشق تربت دارالشفایت سرم با خاک پایت انس دارد تن مجروحم از درد غریبی به دارو و دوایت انس دارد ✍ 1403/5/3 .
. امام حسین علیه السلام روزیِ زینب فقط یک بوسه از این حنجر است سهمِ من از خنجرِ شمرِ حرامی کمتر است می‌روی باشد برو امّا کمی آرام‌تر آخر اینکه مانده دنبالِ تو چشمِ خواهر است ذوالجناحت ایستاده پیشِ پایت را نگاه ..... بی‌قرارِ دست‌هایِ گرمِ تو این خواهر است اشک در چشمِ حریمِ مصطفی امّا ببین دشمنت در هلهله این صحنه‌ها شرم‌آور است یک تنه با لشکری هستی برادر روبه‌رو آخرِ کارِ تو آوایِ غریبِ مادر است گرد و خاکی شد زمین خوردی چه طوفانی شده؟! حرصِ کوفی بردنِ جائیزه‌هایِ این سر است ظاهراً تکبیر گفتند و مسلمان نیستند حرفِ خلخالِ دو پا و گوشوار وُ معجر است غیرتُ‌اللّهِ حرم برخیز از جایت حسین سیلی و شلّاق سهمِ دخترِ پیغمبر است از فراقت می‌زنم ناله نگارِ بی‌سرم مرهمِ غم‌هایِ زینب روزِ وصلِ دلبر است ✍ .
. علیه السلام و نوکری ارباب همین که زیرِ همین بیرقم خدا را شکر همین که سینه‌زنِ دلبرم خدا را شکر همین که گریه برایِ تو می‌کنم عشق است تمامِ عمر حسینی‌تبم خدا را شکر همین که زمزمه‌یِ صبح و ظهر و عصر و شبم شده همان دمِ اهلِ حرم خدا را شکر همین که پرچمِ کرب‌وبلا به دوشِ من است وَ در حرم نفسی می‌زنم خدا را شکر همین که مادرِ من شد کنیزِ مادرِ تو پدر غلامِ امامِ کرم خدا را شکر همین که باورِ من انتظار می‌باشد به راهِ یار نظر دوختم خدا را شکر همین که زندگی‌ام نذرِ روضه‌هایت شد به عشقِ وصلِ نگارِ حرم خدا را شکر بیا بهارِ زمانه قرارِ عاشورا هنوز زیرِ همین پرچمم خدا را شکر ✍ .
. مجبور بودم از دل بازار بگذرم از کوچه های خنده ی اشرار بگذرم چیزی از ان جلال قدیمم نمانده بود دست مدافعی ز حریمم نمانده بود آنکس که روی سینه ی زخمی تو نشست فریادها ش حرمت ما را زد و شکست عباس کو که سایه ی آرامشم شود چشمش دوباره آیه ی آسایشم شود دستم نمی رسید سرت را بغل کنم یا لحظه ای سر پسرت را بغل کنم جانی نمانده بود به راهت فدا کنم دستی نماند تا سپر سنگ ها کنم یک قافله شکار هزاران هزار چشم افتاده در حصار هزاران هزار چشم پلکی به سمت این تن زخمی بزن حسین خون می چکد ز چشم تو و چشم من حسین قرآن بخوان قناری شیرین دهان من قرآن بخوان مسافر نیزه مکان من از آفتاب جان و تن ما گداختند ما را به سنگ خارجی از دین نواختند هم درد من شدند کنیزان سوخته انداخت مردکی طرفم نان سوخته کاش ان کنیز سابقه حرمت نمی شناخت من را در این لباس اسارت نمی شناخت آوار شد جهان به سر دختر علی در کوچه های کینه ای از خیبر علی تازه زمان اذیت آنها شروع شد باران سنگ و آتش از آنجا شروع شد می سوخت زیر آتش نیزه سرت حسین آتش گرفت روسری دخترت حسین باران سنگ از لب هر بام تا رسید دیدم سرت ز نیزه که بر خاک پر کشید خوردی زمین همینکه زمین خورد دخترت خونین و خسته نام تو می برد دخترت ✍ .
. از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته خسته از دست تکان های سنانت شده است بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است برسان از سر نی نیم نگاهی به من و دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است شده امروز مرا همسفر کوفه و شام آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است معجر سوخته ی دخترکانت، امروز بدترین زخم روی روح و روانت شده است ✍ .
. این اشک کودک است و یا چکه طلا دورش تمام پر شده از تکه طلا خال است و یا کنار لبش لکه طلا زر دوز روی پیرهنش سکه طلا در چشم ما اگر چه کودک به ظاهر است اما به دید فاطمه کوه جواهر است فطرس زیاد آمده پس پر بیاورید سلطان عشق آمده لشگر بیاورید یک لشگر بزرگ ز نوکر بیاورید امشب به یمن مقدم او سر بیاورید گر چه ، ولی ، نبوت پنجاه درصد است نیمیش علی و نیمه ی دیگر محمد است در زیر پاش چشمه جوشان زمزم است کعبه بدون مهر حسین یک مجسمه است اما اگر چه کعبه خودش هم مکرم است گهواره حسین شرف عرش اعظم است شکل دو بعدی کُره ما خودش گواست گوئی زمین شبیه به یک مهر کربلاست ای کشتی نجات همه عاصیان حسین عشقت نهفته در دل پیر و جوان حسین گفتیم حسین و مادر تو گفت جان حسین وقت زیارت است تو ما را بخوان حسین شبهای جمعه کرب و بلایت چه دیدنی است زهرا که می رسد به عزایت چه دیدنی است ای از تمام خلق به مادر عزیزتر بودی همیشه پیش برادر عزیز تر از تو نبود در دل خواهر عزیزتر از دیگران هزار برابر عزیزتر تو از نخست یار و مددکار زینبی هر چند بی سری ولی  سالار زینبی مولا ز سمت میسره تشویق می کند طاها ز سمت میمنه تشویق می کند جبریل وحی آمده تشویق می کند کشتی بگیر فاطمه تشویق می کند رفتی به زیر پا نه که از جای بر کنی می خواستی به پای حسن بوسه ای زنی تو یک پناه داری و اما برادرت... تو یک سپاه داری و تنها ،برادرت... !!!تو تکیه گاه داری و حتی ، برادرت... رد می شوم ، غریب تویی یا برادرت؟ در عین حال صحبت من چیز دیگری است آقا قبول کن که حسن چیز دیگری است  ✍   .
. ((امام حسین علیه السلام)) ای پنچمین تجلی آل ابا حسین زهرا ترین سلسله هل اتا حسین تو کشتی نجاتی و در ورطه ی هلاک هستی برای کون و مکان ناخدا حسین کاری که کرده عشق تو با خلق عالمین یک گوشه ای ست از جلوات شماحسین نا آشنا نبوده کسی با طریق تو بیگانه هم به لطف تو شد آشنا حسین تکمیل پنج تن به یمن وجود توست حقا توئی عصاره ی آل کسا حسین طاها توئی و حیدر و زهرا،حسن توئی با این حساب من چه بخوانم تو را حسین وقتی که کعبه گرم طواف حریم توست باید که قبله گاه شود کربلا حسین دادی تمام هستی خود را برای دین تضمین شده زخون تودین خداحسین تو جای خود، که اصغر شش ماهه شما باشد برای خلق جهان مقتدا حسین هرگز هراس برزخ و دوزخ نمی بریم وقتیکه هست دل به غمت مبتلا حسین دادی پیام غربت خود را به عالمین تا دل شود ز داغ تو ماتمسرا حسین آن پرچمی که سرخ شد از خون حنجرت باشد پناه خلق، به یوم القضا حسین دیگر نیاز جنت و حور و قصور نیست وقتیکه هست کرب و بلا رزق ما حسین ✍ .
. غزل مدح و مرثیه‌یِ امام حسین علیه السلام ماه محرّم سربه‌زیر آمده این سینه‌زنِ سربه‌هوا توبه‌ام را بپذیر و ببرم کرب‌وبلا دیده بر پرچمِ تو دوختم و سوختم و .... مانده این حسرتِ دیرینه بر این سینه خدا خیلی از سینه‌زنان در حرمت مهمانند باز جا ماندم از این قافله‌یِ عشق  چرا ؟! خوش بر احوالِ غلامی که به چشمش دیده شده تعویض حسین جان پرچمِ سرخ و سیاه جانِ عالم به فدایِ نخِ مشکیِ عَلم رخصت از مادرتان خواسته‌‌ام بسمِ‌اللّه دیگر امسال در این روضه‌یِ تو می‌میرم تَهِ گودال چه آمد به سرت ؟! واویلا قصّه‌یِ خنجرِ کُند و قتلِ صبر و خواهر روضه‌یِ پیرُهن و زمزمه‌یِ وا اُمّاٰ من بمیرم به سرِ یار چه‌ها آوردند ؟! مانده عریان بدنِ بی‌سرِ او در صحرا أَیُّهاَالنّاس کسی نیست کمی جمع کند روضه را ریخت‌وپاشی شده اینجا .... آنجا نعل‌ها عطرِ شهیدم جابه‌جا می‌کردند لَعل‌ها ندبه‌سرایند  بیا  آه   بیا ✍ .
. مثنوی سیاه‌پوشان امام حسین علیه السلام آسمان را به زیرِ پر دارد هر که این سایه را به سر دارد هر کسی زیرِ چترِ این عَلم است در دو عالم چقدر محترم است پسرِ شیر قاهر ُو غالب احترامِ غلامتان واجب شالِ مشکیِ روضه‌هایِ شما نخش از جنسِ چادرِ زهرا نَه در این ماه که تمامیِ سال می‌دهد حاجتِ مرا این شال تار و پودی که دارد است شبیه .... به نمایِ مُشبّکیِ که ضریح .... دارد و دلبری کند از ما رشته‌یِ دل گره شده آقا .... به هر آنچه که مُنتسب به شماست بی‌خیالِ بهشت چون اینجاست .... جنّتِ بی‌نظیرِ نوکرتان جانمان نذرِ یک مویِ سرتان گفتم از یک مویِ سرت انگار روضه‌هایِ غروب شد تکرار مویِ سر را نسیم ریخت به هم وَجناتِ کریم ریخت به هم پنجه‌‌ای بینِ گیسویت گره است سیبِ سرخی به روزنِ زره است از عبا و عمامه تا خاتم تا به پیراهنِ تنِ دَرهم همه را برده‌اند آه حسین مانده عریان به قتلگاه حسین نعلِ نو خورده سُمِّ مرکب که .... بزند لطمه عمّه زینب که .... همه‌یِ قصّه را تماشا کرد آمد از قتلگاه آن نامرد سرِ خورشید را گرفته به دست سرِ خواهر میانِ روضه شکست سرِ بانویِ دین شکسته ولی .... سرشکسته شده عدویِ علی یاعلی بیرقِ شما بالاست یاعلی اسمِ روزِ عاشوراست یاعلی انتهایِ اَجر و ثواب یاعلی ذکرِ زینبین و رباب یاعلی نوحه‌یِ محرّمِ ما یاعلی نقشِ نابِ پرچمِ ما از نجف تا حرم نوا این است یاعلی خطِّ سِیرِ آئین‌‌‌‌ است ذکرِ روزِ ظهور یاحیدر رجزش با غرور یاحیدر .
. من جز حسین برگ نجاتی نداشتم جز راه روضه هیچ صراتی نداشتم در من اگر هوای غمِ روضه اش نبود امروز هیچ امیدِ حیاتی نداشتم این اشک های ساده ی بی ادعا نبود در پیشگاه قرب صفاتی نداشتم جبریل اشک شاهد این ادعاست که جز گریه بر حسین نشاطی نداشتم قدری که پای روضه ی او ایستاده ام بر هیچ کار خیر ثباتی نداشتم ✍ .
. دریای استقامت و کوه اراده‌ایم پا به رکاب هیئت ارباب‌زاده‌ایم در روضه‌های هرشب او چشم‌مان تر است یعنی همیشه مست می این دو باده‌ایم دورهمی برای غمش گریه می‌کنیم با این حساب ما همه یک خانواده‌ایم شکرخدا به درد حسینیه می‌خوریم شکر خدا که لایق این استفاده‌ایم در روضه‌های کرب‌وبلا داد می‌زنیم مانند مادر پسر از دست‌داده‌ایم هرجا گره به کار من و مادرم رسید آن را به دست‌های اباالفضل داده‌ایم مثل حبیب و میثم و حر و زهیر ما پای علی و آل علی سر نهاده‌ایم یعنی که پای پرچم ارباب بی کفن تا قطره‌های آخر خون ایستاده‌ایم گریه برای داغ اسیری نکرده‌ایم ما را ببخش گربه‌ی سیری نکرده‌ایم .
. ماه محرّم و ولایی مرگ بر اسرائیل اقتدار است گریه بر ارباب افتخار است نوحه و ناله جان‌پناه است خیمه‌گاهِ حسین این نگاه است رزقِ هر ساله رزقِ هرساله‌ام اگر باشد گریه پایِ همین عَلم خوب است با تو آرام می‌شوم آری بی تو در سینه‌یِ من آشوب است عزّت و قدرت و هویت را از همین بیرق و علم داریم دشمنِ ما اگر همهِ دنیاست تا حسین است ما چه کم داریم با حسینیم و در حسینیه نقشه‌هایِ نبرد را چیدیم با همین روضه معنیِ عشق و .... واژه‌یِ نابِ مرد فهمیدیم پشتمان گرمِ روضه‌هایِ حسین چشممان خیسِ خشکیِ لبِ او قوّتِ موشک و پدافند است یاحسین و دعایِ زینبِ او در دلِ معرکه ابوفاضل با دعایِ عقیله طوفان کرد پایتختِ فساد را وطنم با همین ذکرِ ناب ویران کرد ذکرِ فرماندهان و اهلِ علم نغمه‌یِ مردم است یازینب‌‌‌‌ ریشه‌کن می‌کنیم صهیون را گَر که ما را کند دعا زینب حرمله‌ها به جانِ کودک‌ها پیشِ مادر اگر چه افتادند مادران در کنارِ نوزادی غرقه در خون اگر چه جان دادند ذکرِ ما شد مدد ابوفاضل گردنِ اهلِ فسق و کینه شکست تنِ نامردها که می‌لرزید بغضِ دیرینه‌یِ مدینه شکست آن یهودی میانِ آن کوچه بی‌هوا مادرِ مرا زد و رفت بارِ شیشه چقدر حسّاس است با لگد یاسِ مرتضی زد و رفت زدن و رفتن است عادتشان رحم در ذاتِ این پلیدان نیست بر سقیفه هزارها لعنت لعنتِ حق به خصمِ صهیونیست رهبرم گفت که بزن در رو دوره‌ای بود که تمام شده عصرِ ما عصرِ سوره‌‌یِ والعصر صبحِ زیبایِ انتقام شده 📃۱۴۰۴/۴/۵ ✍ .