هوش مصنوعی یا بدن مصنوعی؟
💧 میتوان گفت برنامۀ پژوهشی و عملیاتی #هوش_مصنوعی در پی ساختن حیوانات مصنوعی است (یا دستكم چیزهایی كه به نظر میرسند حیواناند). بسیاری نیز معتقدند هوش مصنوعی فعالیت ساختن اشخاص مصنوعی (artificial persons) است (یا دستكم چیزهایی كه به نظر میرسد اشخاصاند). هدف برنامۀ #هوش_مصنوعی_قوی، ساختن اشخاص مصنوعی است، ماشینهایی كه تمام توانهای ذهنی انسانها را، شامل #آگاهی_پدیداری، دارند. بنابراین هدف هوش مصنوعی قوی، ایجاد ذهنمندی واقعی در ماشین است. (بنگرید: مدخل هوش مصنوعی، دایرةالمعارف اینترنتی استنفورد).
⚡️ اكنون از چالشهای پیش روی هوش مصنوعی قوی صرفنظر میكنیم و فرض میكنیم تحقق آن ممكن است. زین پس مراد از هوش مصنوعی، هوش مصنوعی قوی است. بر این اساس:
☄️ برخی محققان در #فلسفه_اسلامی برآناند كه موافق مبانی #حكمت_متعالیه، سخن گفتن از هوش مصنوعی خطاست (یعنی دقیق نیست و كاربردی مجازی یا تسامحی است)، و باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت.
💥 مطابق حكمت متعالیه، ذهنمندشدن فرایندی جسمانیة الحدوث است، یعنی آنگاه كه بدن انسانی مناسبی شكل میگیرد، ذهنمندی در آن تحقق مییابد و موجود انسانی بدنمند و ذهنمند حاصل میآید. پس هوشمندی امری متحقق در/بهنحوی مرتبط با بدن است. اگر تقسیم اشیا به طبیعی و مصنوعی درست و واقعی باشد، تنها میتوان بدن مصنوعی ساخت، و تحقق بدن (یعنی جسمی كه قابلیت ذهنمندشدن را بالفعل دارد) همان و تحقق ذهنمندی در/مرتبط با آن بدن، همان. (دربارۀ علت و چگونگی این تحقق نیز نظریاتی عرضه شده است.) پس برای آنكه هوشمندی محقق شود، باید بدنی ویژه را فراهم آورد. نمیتوان مستقیماً و بیواسطه هوشمندی را ایجاد كرد، بلكه باید از راه ساختن بدن متناسب بدان دست یافت.
☄️ بر این اساس پرسش از امكان هوش مصنوعی قوی، به این پرسش باز میگردد: آیا میتوان جسمی، با قابلیتها و پیچیدگیهای لازم، ساخت كه هوشمند شود؟ به نظر نمیرسد محال باشد.
☀️ بنابراین اگر هوشمندی واقعاً در هویتی فیزیكی روی میدهد، نباید آن را بهمعنای دقیق کلمه، «مصنوعی» دانست، زیرا هوشمندی یا موجود نیست، یا واقعاً بهنحوی برخاسته از/متحد با بدنی جسمانی است. پس هوشمندی همواره نامصنوع است. هوشمندی لازمۀ طبیعی جسممندی مناسب است، بدین معنا كه اگر جسم مناسب ذهنمندی یا هوشمندی موجود باشد، ذهن یا هوش ناگزیر، با موجود بودن علل خاص خودش، موجود میشوند و برساخته بودن یا مصنوع بشر بودنش بیمعناست. آنچه مصنوع بشر است، مغز یا بدن مصنوعی است. پس هوش نمیتواند مصنوع باشد، و تنها جسمی كه زمینۀ بروز و ظهور هوشمندی است، میتواند مصنوع بشر باشد، پس باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت.
💦 به نظر میرسد چندین دسته از نظریات ذهن-بدن با این تصویر میتوانند همراه شوند، ازجمله: #دوگانه_انگاری جوهری، #كاركردگرایی، #نوخاسته_گرایی، همه_روان_دار_انگاری و نظریۀ نفس-بدن صدرایی. بهطور كلی این تصویر با #فیزیکالیسم ناتقلیلگرا و نیز با اعتقاد به #سوپروینینس در مورد رابطۀ ذهن و بدن، سازگار است.
🖊 رضا درگاهیفر
@PhilMind
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎗️گلن استراوسن در این گفتگو👆 که هشت روز قبل منتشر شده، علیه دیدگاه #حذف_گرایی دنیل دنت استدلال میکند
🎗️به بیان وی وقتی دنت میگوید ادراکات و #تجربیات_سابجکتیو ما توهم است، خود همین دیدگاه او نیز یک ادراک سابجکتیو است. پس آیا همین را هم شامل میشود؟
🎗️او البته اعتقاد دارد ریشه اصلی چنین دیدگاهی از آنجا ناشی میشود که تحلیلهای فیزیکالیستی #آگاهی با مشکل مواجه شده و توهمگرایان ترجیح دادهاند از اساس، صورت مسئله را پاک کنند.
🎗️و نباید فراموش کرد که وقتی از توهم در ادراکات سخن میگوییم، بمعنای عدم تطابق با واقع است و در ادراکات با موضوع آبجکتیو کاملا احتمال دارد. ممکن است دیواری که من پیش روی خود به رنگ قرمز میبینم، واقعا قرمز نباشد.
🎗️اما این ادعا در مورد ادراکات با موضوع سابجکتیو، چندان معنادار به نظر نمیرسد. شاید دیوار روبروی من واقعا به رنگ قرمز نباشد، اما #ادراک_بصری و درونی من واقعا تجربه قرمزیست. واقعیت تجربیات درونی، همان ساحت سابجکتیو است و عدم تطابق با واقع در چنین مواردی بمعنای تطابق احساس درونی با همان ساحت درونیست که برقرار است.
@PhilMind
🔻تقریبا همگان قبول دارند که انجام بعضی کارها نیازمند "هوش" است؛ مثل پیداکردن حاصل تقسیم 231 بر 42.
ممکن است کسی بگوید دستگاهی دارای #هوش_مصنوعی است که بتواند برای انجام چنین کارهایی توسط ما بهرهبرداری شود؛ یعنی کارهایی که توافق داریم انجام آنها بوسیله انسان، مستلزم هوش است. داشتن هوش به این معنا را «هوش کاری» (task intelligence) مینامیم. ماشین حسابها میتوانند برای یافتن پاسخ تقسیم 231 بر 42 بکار گرفته شوند، بنابراین حتی آنها هم دارای #هوش_کاری هستند.
🔻هوش کاری مصنوعی، مناقشه برانگیز نبوده و حتی آکوئیناس و دکارت هم دلیلی برای رد آن ندارند.
هرچند باید توجه داشت که ماشین حسابها نمیدانند جواب مسائل ریاضیاتی چیست و نمیدانند که در حال انجام عملیات ریاضیاند. لذا شایسته نیست که از دارابودن هوش کاری به ادعاهای بزرگتر درباره #هوش_اشیاء پل بزنیم.
🔻«هوش شیء» مقابل «هوش کاری» است؛ اگر یک دستگاه هوش مصنوعی اشیاء را داشته باشد، آنگاه چنین دستگاهی را میتوان به معنی واقعی هوشمند دانست. پرسشهای مناقشهبرانگیز معاصر از امکان هوش مصنوعی اشیاء و رویکردهای مختلف برای طراحی آن، سؤال میپرسند.
🔻میتوان با وامگیری اصطلاح از جایگاه پمپ بنزین، بین دو گونه هوش اشیاء تمایز نهاد: اگر هوش دستگاه بگونهای است که میداند انسانها چگونه دارای هوش خودشان هستند، چنین دستگاهی واجد هوش مصنوعی اعلای شیء (premium artificial thing intelligence) یا premium AI است. اما اگر هوش دستگاه بگونهای باشد که نمیداند انسانها چطور هوش خودشان را دارند، این دستگاه را دارای هوش مصنوعی عادی شیء (regular artificial thing intelligence) یا regular AI مینامیم.
باید توجه داشت که گازوئیل عادی، واقعاً گازوئیل است. به همین ترتیب، هوش مصنوعی عادی اشیاء نیز واقعاً هوش است.
🔻جان سرل (1980) تفاوتی بین هوش مصنوعی قوی و ضعیف گذاشته بود: #هوش_مصنوعی_قوی، تزی است که میگوید «کامپیوترهایی با برنامهریزی درست، واقعاً یک ذهن هستند.
بدین معنا که کامپیوترها با برنامهریزی درست، میتوانند حقیقتاً و بمعنای سابجکتیو "درک کنند" و دیگر حالات شناختی را نیز داشته باشند».
در حالی که ادعای #هوش_مصنوعی_ضعیف فقط در این حد است که کامپیوترها ابزاری مفید برای فرمولیزهکردن و آزمایش و انجام وظایف و رفتارهای مبتنی بر هوش هستند.
🔻این تمایز سرل را قادر ساخت تا استدلال خویش را مستقیماً و صرفاً علیه هوش مصنوعی قوی صورتبندی کند.
ولی برای اهدافی عمومیتر نیازمند تمایزهای دیگری – مانند آنچه در اینجا معرفی کردیم – هستیم. تمایز عادی/ اعلا به ما این امکان را میدهد که دو احتمال در هوش مصنوعی قوی را بازشناسی کنیم.
و تمایز هوش کاری/ هوش اشیاء به ما اجازه میدهد تشخیص بدهیم که چالشهای فلسفی عموماً متوجه ادعایی است که میگوید یک دستگاه میتواند خودش اصالتاً هوشمند باشد، یا حالات شناختی خاص خودش را داشته باشد.
William Robinson, 2014, "Philosophical challenges", In: The Cambridge Handbook of Artificial Intelligence, pp. 85-86.
@PhilMind
#همهرواندارانگاری بهسان راهحلی برساختی برای مسئله ذهن-بدن؛ دیدگاه کالین مکگین
⭕️ کالین مکگین در مقاله معروفش (1989) راهحلهای عرضه شده برای مسئلۀ ذهن-بدن را بر دو دستۀ برساختی (constructive) و غیر برساختی تقسیم میکند.
مطابق بیان او، «راهحلهای برساختی میکوشند ویژگیای طبیعی را متعلق به مغز (یا بدن) مشخص کنند که توضیح میدهد چگونه #آگاهی میتواند از مغز (یا بدن) سر بزند.»
⭕️ ازاینرو مثلاً #کارکردگرایی نیز برساختی است، زیرا یک ویژگی، یعنی نقش علّی، را مطرح میکند که هر دوی حالات مغزی و حالات ذهنی آن را دارند، و این ویژگی قرار است توضیح دهد که چگونه آگاهی از حالات مغزی فراهم میآید.
⭕️ مکگین میگوید همهرواندارانگاری را نیز در دستۀ راهحلهای برساختی قرار میدهم، زیرا میکوشد آگاهی را از راه ویژگیهایی متعلق به مغز توضیح دهد که همانند خود آگاهی، طبیعیاند. نسبت دادن ذرات آگاهی نخستین (proto-consciousness) به اجزای تشکیل دهندۀ ماده، آنطور فراطبیعی نیست که پذیرفتن جواهر غیرمادی یا مداخلههای الهی هست؛ صرفاً غریب است.
⭕️ مطابق این نگاه:
1) همهرواندارانگاری نظریهای طبیعیگراست، و میکوشد تبیینی طبیعیگروانه از آگاهی بهدست دهد.
2) ذرات آگاهی نخستین، ویژگیهایی طبیعیاند که به ذرات بنیادین ماده نسبت داده میشوند.
3) برایند این آگاهیهای نخستین، آگاهیهای سطوح بالاتر است، که آنها هم طبیعیاند، زیرا از امور طبیعی، چیزی فراطبیعی نمیتواند حاصل آید؛
4) آگاهی سطح بالاتر انسانی، ویژگی طبیعی مغز است.
5) با فرض اینکه در فرایند تبیین شکلگیری آگاهی انسانی هیچ اشکالی در کار نباشد، این نظریه برساختی است.
⭕️ اما مکگین معتقد است راهحلهای برساختی همگی برای پاسخ به پرسش ذهن-بدن ناکافیاند، و بنابراین همهرواندارانگاری نیز نظریهای موفق نخواهد بود.
⭕️ اشکال مشترک نظریات برساختی از منظر مکگین این است که آن ویژگی طبیعی تبیینگر برآمدن آگاهی از مغز یا بدن (ویژگی P) اساساً برای ما انسانها شناختپذیر نیست و ما نسبت بدان دچار بستار شناختی (cognitive closure) هستیم. بیانی از بستار شناختی چنین است:
ذهن M از نظر شناختی نسبت به ویژگی P (یا نظریۀ T) بسته است اگروتنهااگر روندهای مفهومسازی که M در اختیار دارد، نتوانند بسط یابند تا P (یا درکی از T) را فراچنگ آورند.
⭕️ مکگین با کسانی که به حلشدنی بودن مسئله مغز-آگاهی امیدوارند، در سه نکته همنواست: اول اینکه طبیعتگروی بهمثابه دیدگاهی جهانشمول و کلی درست است، و دوم اینکه رابطۀ مغز-آگاهی، از هر سنخی باشد، رابطهای طبیعی است، و سوم اینکه بر همین اساس، نظریهای طبیعتگروانه این رابطه را تبیین میکند. اما اختلاف نظر مکگین با دیگران در این است که: این نظریه را قوای شناختی انسانی کنونی درک نمیکنند و هرگز بدان نمیرسند.
⭕️ پس از منظر مکگین ویژگی P هست، که ویژگی مغز است، و مغز بهخاطر داشتن آن، پایۀ آگاهی است. به همین وزان، نظریۀ T مربوط به P موجود است که کاملاً وابستگی حالات آگاهی را به حالات مغزی توضیح میدهد. در این صورت، اگر T را میدانستیم، راهحلی برساختی برای مسئلۀ ذهن-بدن میداشتیم. اما آیا هرگز میتوانیم T را بدانیم و ماهیت P را درک کنیم؟
⭕️ پاسخ اساسی مکگین این است که مطمئناً امکانپذیر است که هرگز نتوانیم P را فراچنگ آوریم و ذهنهای ما نسبت بدان بسته باشد. هیچ تضمینی وجود ندارد که نیروهای شناختی ما بتوانند از عهدۀ عرضۀ راهحل هر مسألهای که با آن روبهرو میشویم، برآیند. از نگاه وی، اگر این ادعای جزمگروانه را میپذیری که نوع انسان در مرحلۀ کنونی تکاملش هرچیزی را میتواند بداند، دچار نوعی آرمانگروی نابجا در خصوص جهان طبیعی شدهای. کاملاً ممکن است چنین باشد که هر ویژگی که بتوانیم در ازایش مفهومی بسازیم، آنگونه باشد که هرگز نتواند مسألۀ ذهن-بدن را حل کند. ممکن است ما شبیه خردسالانی باشیم که میکوشند نظریۀ نسبیت را درک کنند. بعدها چنین رویکردی را رازآلودگروی (#mysterianism) نامیدهاند.
McGinn, Colin (1989). Can we solve the mind-body problem? Mind 98 (July):349-66.
🖊 رضا درگاهیفر
@PhilMind
🔥برگزاری کنفرانس بینالمللی فلسفه ذهن در ایران🔥
💥کنفرانس بینالمللی فلسفه ذهن با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی و تمرکز بر مسئله آگاهی(Consciousness) طی 5 روز از 29 بهمن تا 3 اسفند برگزار میشود.
🎙️ در این همایش، اساتید خارجی و داخلی از جمله ند بلاک، سوئینبرن، ون اینواگن، تالیافرو، تیم کرین، سیدحسن حسینی، مهدی ذاکری، محمود مروارید، امیر صائمی، ابراهیم آزادگان و ... به ارائه مقاله خواهند پرداخت.
📣 طبق برنامه ارائه مقالات بیش از 30 مقاله طی دو روز 29 بهمن و 3 اسفند بصورت مجازی و سه روز 30 بهمن تا 2 اسفند بصورت حضوری ارائه میگردد.
🌟 شرکت برای عموم رایگان است، و صرفا هزینه دانشجویی پذیرایی ناهار در سلف سرویس دانشگاه دریافت میشود. اما برای شرکت در همایش، ثبتنام در اینجا ضروریست.
🚩 لینک اتاق برگزاری جلسات آنلاین در دو روز مجازی(29 بهمن و 3 اسفند): skyroom.online/ch/sca_sbmu/kanoon
📍مکان برگزاری جلسات حضوری در سه روز 30 بهمن تا 2 اسفند:
ولنجک، میدان شهید شهریاری، بلوار دانشجو، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ورودی دانشکده بهداشت، سالن شهید رحیمی
🎗جهت کسب اطلاعات بیشتر، ر.ک:
www.philmind.ir
app.philmind.ir
4_5936114242997457272.pdf
455.6K
🌕 برنامه ارائههای همایش بینالمللی فلسفه ذهن از 29 بهمن تا 3 اسفند👆👆
🌕 جهت استفاده بیشتر مخاطبان، تمامی اساتید و محققان فارسیزبان به زبان فارسی ارائه مقاله خواهند داشت (حتی اگر متن و چکیده انگلیسی ارسال کرده باشند).
🌕 جهت ثبتنام (رایگان) و کسب اطلاعات بیشتر، ر.ک:
app.philmind.ir
@PhilMind
4_5936177653894616309.pdf
3.68M
💥فایل کتابچه چکیده مقالات برگزیده همایش بینالمللی فلسفه ذهن (29 بهمن تا 3 اسفند)
@PhilMind