🌱
⁉️ مبارزه با نفس
اگر تصمیم بر مبارزه با نفس داشته باشیم از کجا شروع کنیم و چگونه؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
تهذيب نفس و خودسازي تنها راه رستگاري است. قرآن کريم مي فرمايد:
«قد افلح من تزکي؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد». (أعلی، ۱۴)
در آيه ديگر مي فرمايد: «قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها؛(2) رستگار شد کسي که خود را تزکيه کرد و زيانکار است کسي که فريب نفس خود را خورد». (الشمس، ۹)
در خودسازي و جهاد با نفس نخست بايد به چند نکته اساسي توجه نمود:
۱. همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
۲. همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليتهاي ساده و اندک آغاز ميشود و به تدريج به ورزشهاي سنگينتر وارد ميشوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
۳. همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است.
قرآن ميفرمايد: «به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل ميشوند که نترسيد و غمگين مباشيد». (فصلت، ۳۰)
امیرالمومنین علي علیه السلام ميفرمايد: «قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛ عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد».
در حديث ديگري امام باقر علیه السلام ميفرمايد: «أحبّ الأعمال إلي اللَّه عزّ وجل ما داوم عليه العبد وإن قل؛ محبوبترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد».
۴. چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو خوردن و پرهيز نمودن از بعضي غذاها) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
۵. مهمترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود، اخلاص و داشتن نيت خالصانه براي خداوند درهمه امور است. قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: «به آن ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند». (بيّنه، ۵)
عالمان علم اخلاق ميگويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپسدرخت پاکي نشاند. «ديو چو بيرون رود، فرشته درآيد»
بديهي است با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و هوس گرايي، دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشکل خواهد بود.
اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
مرحوم نراقي ميگويد: «زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري، معالجه آن را بازيچه نشماري. مفاسد اخلاق را اندک نداني... مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي ميرساند. صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي ميشود. بعد از آن که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيضهاي الهي ميگردد».
پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛ ملائکه داخل خانهاي که در آن سگ باشد نميشوند».
در خانه دلي که پر از سگ هاي درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟ پس ابتدا لازم است سگ هاي هار را از درون خانه دل بيرون کرد، آن گاه به انتظار فرشته رحمت نشست.
- نکته ديگري که در خودسازي لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسي که در اين راه قدم برميدارد، بايد در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد . اگر دچار گناهي شد، توبه کند.
در روايت آمده است: «حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛ به اعمال تان رسيدگي کنيد، قبل از اين که در روز قيامت به آن رسيدگي شود».
6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، اگر چه مشکل باشد، ولي چارهاي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان، احترام به بزرگان، امر به معروف و نهي از منکر با حفظ آداب و شرايط و مقدمات آن.
تصميم و اراده بر ترک عادات زشت و گناه، نشانه بزرگي و شجاعت نفس است. کسي که بتواند تصميم بر ترک گناه بگيرد، ميتوان او را مجاهد در راه خدا دانست.
تهذيب اخلاق جهادي است که مشکلتر از جنگيدن با کفّار است. پيغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «أشجع الناس من غلب هواه؛ شجاعترين و قدرتمندترين مردم کسي است که بر هواهاي نفسانياش غالب آيد».
.
.
با توجه به اين مقدمات مي گوييم که تهذيب نفس در دو مرحله انجام ميگيرد:
۱) تخليه، ۲) تحليه.
مراد از تخليه، بيرون کردن صفات رذيله و ناپسند از دل است .
مراد از تحليه، پرورش فضايل و تحصيل صفات پسنديده است.
آن چه علماي اخلاق در اين امر مؤثر ميدانند چهار چيز است:
۱. مشارطه،
۲. مراقبه،
۳. محاسبه،
۴. معاقبه.
گام اول: مشارطه است؛ يعني هر روز با خود شرط کند که گناه مرتکب نشود.
گام دوم: مراقبه است، يکي از عوامل مهم خودسازي و تهذيب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. کسي که اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببيند ،همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود.
قرآن مجيد بر اين نکته تأکيد ميکند. اين مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قيامت به دست ميآيد. خداوند ميفرمايد: «ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد؛ هيچ سخني را بر زبان نياورد جز اين که براي ثبت آن فرشتهاي حاضر و مراقب است». (ق، ۱۸)
گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دليل غفلت به وظيفهاش عمل نميکند .در اين جا لازم است در پايان هر روز به حساب خويش برسد تا کاستيها را جبران نمايد.
پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله به ابوذر فرمود: «اي اباذر! پيش از اين که در قيامت به حساب تو برسند ،در همين دنيا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فرداي قيامت آسانتر است».
مراقبت و حسابرسي براي تزکيه نفس ضروري و اجتنابناپذير است.
گام چهارم: معاقبه نفس است؛ يعني در صورتي که با محاسبه دريافت که بر خلاف عهد و پيمان خود عمل کرده است، نفس خويش را مؤاخذه نمايد و در صورت لزوم آن را تنبيه سازد.
البته اين راه موانعي دارد که مهمترين آن محبّت به دنيا و پيروي از هواي نفس و آرزوهاي دراز و غفلت از خدا به شمار ميرود.
امام سجاد علیه السلام در دعاي ابوحمزه ميفرمايد: «به راستي کوچ کننده به سوي تو اي خدا راهش نزديک است .تو از بندگانت پنهان نيستي مگر اين کردارهاي نارواي بندگانت آن ها را از تو محجوب داشته است».
يار نزديکتر از من به من است و ين عجبتر که من از وي دورم
امام صادق علیه السلام ميفرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پردهاي تاريکتر و ترسناکتر از نفس و هوا نيست . براي از بين اين دو، وسيلهاي چون نيازمندي به خدا و خشوع و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست».
در اين روايت به موانع راه و رفع آن اشاره شده است، با تفکر در آفرينش و ياد خدا و توجه به آخرت و دعا و تضرع ميتوان از وساوس شيطاني رهايي يافت و موانع را از پيش رو برداشت.
📕 https://B2n.ir/k79139
#نفس #جهاد
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ بینمازی و شفاعت در قیامت
اگر شخص گناهکاري برای اهل بيت علیهم السلام يک کارهايي انجام داده ولی خيلي اهل بندگي خدا نبوده (کاهل نماز بوده یا نماز نمی خوانده است) آيا احتمالش وجود دارد که در برزخ با شفاعت اهل بيت علیهم السلام بهشتي شود؟ چون در اينترنت داستانهايي خوانده ام که چنین اتفاقاتي افتاده است! لطفا توضيح بفرماييد.
.
.
.
⭕️ پاسخ:
طبق آموزههای دینی ما، نماز اولین فعل عبادی در میان اعمال عبادی ما است نیز در احادیث آمده است که اگر نماز انسان مورد پذیرش واقع شود، دیگر اعمال عبادی (مانند روزه و حج) هم پذیرفتنی است.
نماز تبلور و نمود خضوع و تسلیم در برابر حق است و شیطان نیز از همین ناحیه ضربه خورده است؛ چراکه در برابر فرمان الهی در برابر سجده ... سر تسلیم فرود نیاورد.
از سوی دیگر، نهتنها بینمازان بلکه حتی افرادی که نماز میخوانند اما عمداً در آن سستی میورزند از دایره شفاعت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خارجاند:
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند به شفاعت ما نمیرسد کسی که نماز واجبش را به بعد از وقتش (عمداً و از روی انکار) تأخیر بیندازد،
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرکس (عمداً و از روی انکار) نماز خود را کوچک شمارد و نظرش سبک شمردن نماز باشد، از امّت من نیست و به خدا سوگند هرگز در کنار حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد.
از طرفی شفاعت مربوط به برزخ نیست، بلکه مربوط به قیامت میشود.
بر اساس آیات قرآن هرکسی مقدار ذرهای عمل خوب انجام دهد، به پاداش آن رسید و هر مقدار عمل شر و خلاف مرتکب شود، کیفرش را خواهد دید.
بدیهی است که طبق این آیات اگر مقدار خیر در ترازوی سنجش برتری داشته باشد، اگرچه بینماز باشد، باید اهل نجات باشد.
قرآن کریم میفرماید: ... ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ* إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُون پس انسان را به پایینترین درجه بازگرداندیم، مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیکو انجام دادهاند که برای آنان پاداش تمام ناشدنی است. (تین، ۵و۶)
ازآنجاکه در این آیه تعبیر به اعمال نیکو شده است یکی از آن اعمال نیکو نماز است، چهبسا اعمال نیکوی دیگر انسان انجام دهد که مستحق پاداش باشد حتی کافر اگر کار خیری انجام دهد پاداش میبرد!
روایات زیادی این مطلب را تأیید میکند؛ رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله به «عدی» پسر «حاتم طائی» میفرماید: «خداوند عالم به دلیل سخاوت نفسی که پدرت داشت عذاب را از او دفع کرد.»
این در حالی است که «حاتم طائی» قبل از رسالت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، عصر نبوت را درک نکرده بود.
نیز در روایت دیگری نقلشده: «حضرت موسی علیهالسلام تصمیم گرفت سامری را به خاطر اینکه مردم را گمراه کرده بود بکشد؛ اما از طرف خداوند متعال وحی شد که موسی! او را نکش، او سخاوتمند است.
این آیات و روایات نشان میدهد کارهای خیر هم در دنیا و هم در آخرت حتی برای کافر هم مفید است (چه برسد به کسی که از روی سهلانگاری، شبهه یا تنبلی نماز نخواند)، عمل خیر از هر کس سر بزند خداوند متعال پاداشی متناسب با آن به او عطا میکند.
بنابراین اگرچه نماز آثار و برکات فراوانی دارد که ازجمله آن قرب به پروردگار است و انسان بینماز از این لطف و نعمت الهی محروم و بینصیب است، اما جایی برای ناامیدی از کارهای خیر و نیک نیست؛
زیرا قرآن فرموده: تمام گناهان حتی شرک را میبخشد و با توبه و عذرخواهی و جبران نمازهای قضا یا وصیت به نماز قضا و جبران آن از طرف بازماندگانش، گناهکار را خواهد بخشید.
طبق آموزههای وحیانی هرگونه کار خیر و انجام کارهای نیک به نیت اموات، به حال آنها مفید و اثربخش است.
درهرحال خیرات بازماندگان و فرزند صالح و مانند آن اثرهای بسیار مفید و راهگشایی هم میتواند داشته باشد. خصوصاً اگر در خصوص حقالناس و حقوق واجب الهی باشد.
ازاینرو در آموزههای دینی تأکید شده که برای اموات خیرات انجام شود به آنها بسیار اثر بخش و مفید است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا به میت بعد از مرگش چیزی میرسد؟ حضرت فرمود: حج و صدقه و روزهای که به نیابت از او بگیرند.
نکته مهم: اگرچه اعمال خیر و نیکوکاری یک فرد بینماز یا خیرات و بازماندگانش، میتواند دست او را در برزخ و قیامت بگیرد یا عذابش را کاهش دهد، ولی ترک عمدی و از روی انکار نماز، فتح سنگر بزرگی برای شیطان است که او را به طمع میاندازد تا در بقیه امور هم انسان را به دره سقوط بکشاند.
همانطور که روایت این مورد را تأیید میکند: شیطان همواره از انسان مؤمن بیمناک است تا زمانى که نمازهاى پنجگانه را حفاظت و مراقبت مىکند و هنگامیکه حق نمازها را (عمداً) تباه کرد، شیطان نسبت به او جرأت مىیابد و او را دچار گرفتاریهاى بزرگ مىکند.
.
.
نتیجه:
در مقام نظریهپردازی نمیتوان گفت؛ اگر فردی تمام اعمالش نیک باشد و تنها نماز نخواند مستحق دوزخ است یا اینکه ممنوعالورود به بهشت است؛ زیرابه خاطر خیرات و نیکوکاری خودش و ضریب تأثیر و ماندگاری که کارهای نیکش دارد یا با اعمال خیر بازماندگان یا شفاعت میتواند نجات پیدا کند.
ولی ازین نکته نباید غافل شد که ترک عمدی و از روی انکار و لجاجت نماز، راه را برای شیطان باز میکند که کمکم انسان را به گناهان بزرگتر دعوت کند و تضمینی نیست کسی که ترک عمدی نماز میکند، نیکوکار بماند.
📕 https://B2n.ir/r90438
#نماز #شفاعت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ ملاک تفریحات سالم
در اسلام چه تفريحي حلال و خداپسندانه است؟ امروزه فيلم، رمان، فوتبال، کامپيوتر بازي و گوشي بازي زياد است و تفريحي مثل تيراندازي و اسب سواري مخصوص عده اي که امروزه با کلاس تلقي مي شوند هست. سرگرمي با امور لهو حرام است و من نمي خواهم تفريحم لهو لعب باشد. چه کنم؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به طولانی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوههای متنوع و خلاق بوده است.
تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکلهای مختلف جاری و ساری بوده است، ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه مهمی یافته، به یکی از مطالبات جدی و صنایع پرزرقوبرق، تبدیلشده است.
در ادامه به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره میکنیم:
۱. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همانطور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است. هیچ عاقلى نمیتواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید.
تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازدهی کاربر اثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین میآید؛
امّا برعکس، پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آنچنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد میشود که کمّیت و کیفیت کار هر دو فزونى مییابد،
به این جهت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم میشود نهتنها هدر نمیرود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان میشود.
۲. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را اینچنین بیان میکند:
او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم. (یوسف، ۱۲)
وقتى برادران یوسف موضوع تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند، حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود)،
از این بیان بهخوبی استفاده میشود که قرآن به تفریح، نظر مثبت داشته، بلکه در جامعه آن روز امر مسلّمى بوده، امروزه با سبک زندگی شهرنشینى و فضاى بسته خانهها، این نیاز دوچندان شده است.
در آیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید و در آن گردش کنید. (آلعمران، ۱۳۷، انعام، ۱۱، نمل، ۳۶)
ازجمله فرمود: و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهای آشکارى قراردادیم و سفر در میان آنها را بهطور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید. (سبأ، آیه ۱۷-۱۸)
۳. منتهى انسان باید در گردشها و تفریحها به دو نکته توجّه کند:
الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسانهایی که در صحراها و کنار دریاها و... گردش میکنند یا مسافرتهایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محلهای گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق آنها پى برند و همینطور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخهای به جاى مانده از آنها درس عبرت بگیرند.
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان نشود. قرآن هشدار میدهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شمارا بهسوی نابودی نبرند چنانکه برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
همچنین در روایات نیز به موضوع تفریح سالم پرداختهشده، سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّتهای حلال و تفریحهای سالم اختصاص دهد، از امام على علیهالسلام نقلشده که فرمود:
براى مؤمن (در شبانهروز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگىاش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّتهایى که حلال و مایه زیبایى است.
خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن درراه آخرت، یا به دست آوردن لذّتهاى (حلال و) غیر حرام.
جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافهشده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو میگیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر».
.
.
در اسلام به موضوع تفریح تا آن جا اهمیت داده شده که یک سلسله مسابقات را حتى با شرطبندی اجازه داده است، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم (ص) و با داورى و نظارت او انجام میگرفت حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقهای سوارى در اختیار یاران میگذاشت.
تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است.
آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونههایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزشها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز میباشد.
۴. دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و مسئله تفریحاتی که نیاز به پول زیاد دارد هم درست است.
اگرچه در مثالهایی که زدیم مواردی بود که نیاز به پول زیاد ندارد یا بهاصطلاح رایج عرفی لاک چری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درونشهری و پیکنیک و... ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمانها تغییر میکند میتوان گفت تفریحاتی که دارای ویژگیهای زیر باشد مجاز است:
الف: در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب: نشاطآور
ج: در چارچوب قوانین شرع
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط)
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی
ه: جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی حرام، عدم مصرف مواد مخدر و ...
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردمآزاری و ...)
نتیجه:
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسانهاست. این موضوع درآیات و روایت، تأییدشده است منتها دارای دو شرط است:
اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند.
تفریحات زیادی مانند اسبسواری، تیراندازی، شنا، پیکنیک، شوخی، مسافرت، بازیهای فکری ورزشی و... وجود دارد ولی از آنجا که در هر زمانی تفریحات جدیدی به میان میآید بهصورت خلاصه میتوان ادعا کرد تفریحاتی که در راستای تکامل روحی، نشاطآور و بهدور از گناه و آزار دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود.
📕 https://B2n.ir/w81783
#سرگرمی #تفریح
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ تربیت اجباری در عبادات
اگر والدين حق دارند فرزندي که میخواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند؟! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا بهظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمیشود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند بهجای اينکه اصلاح شود کشف حجاب میکند! آیا اینگونه رفتار کردن باعث نمیشود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
.
.
.
⭕️ پاسخ:
تربیت و علاقهمند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانوادههاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آنها در مورد مسائل معنوی و دینی است.
از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است.
در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح میدهیم:
۱. باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آنها را از آلودگی و گناه دور کنند.
مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفهشان سنگینتر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجهبندی دارد. این مراتب را به طور کلی میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد:
۱) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند.
۲) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد.
۳) با توسل به زور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان بهوسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است.
قرآن میفرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شدهاند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمىکنند و همان مىکنند که به آن مأمور شدهاند» (تحریم، ۶)
بنابراین عموم مکلفان موظفاند (حتیالامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزههای اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
۲. معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روشهای خشونتآمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند.
این روشها غالباً اثر عکس دارد و نتیجهبخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنشهای منفی فراگیران، میانجامد.
امام علی علیه السلام میفرماید: «آدمیان، دارای گرایشها و رفتوبرگشتهای متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته میشوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید.»
مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان میدهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمیگرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یکبار هم کتکم نزد!»
خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین» «اگر خدا بخواهد، آنها را (بهاجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!» (انعام، ۳۵)
زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت میفرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار» «و تو مأمور بهاجبار آنها (به ایمان) نیستی.» (ق، ۴۵)
همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید میفرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطهگر بر آنها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی» (غاشیه، ۲۱-۲۲)
از این آیات شریفه مشخص میشود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزههای اسلامی دعوت کنند؛ اما نمیتوانند فرزند خود را به زور و کتک و به روشهای خشونتآمیز وادار کنند.
.