🌱
⁉️ تصریح قرآن به بشارت تورات و انجیل بر بعثت پیامبر اسلام (ص)
آیا در تورات و انجیل از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) سخنى به میان آمده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
خداوند در آیه ۱۵۷ سوره اعراف با ذکر نُه وصف از اوصاف پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) که در واقع دلایل حقانیت او را از زوایاى مختلف، مورد توجه قرار داده است،
که بعضى اشاره به محتواى والاى دعوت او و برنامه هاى او است، و بعضى به قرائن دیگر مانند: امى و درس نخوانده بودن، دلسوز و مهربان بودن و امثال آن اشاره مى کند،
و در قسمتى از این دلایل نیز روى مسأله صفات و علامات و نشانه هاى او در کتب آسمانى پیشین (تورات و انجیل) تکیه مى کند،
در اين آيه مى فرماید: (همان کسانى که از فرستاده [خدا] پیامبر «اُمّى» [و درس نخوانده] پیروى مى کنند، پیامبرى که صفاتش را در تورات و انجیلى که به صورت مکتوب نزدشان است مى یابند... تنها آنان رستگارانند)؛ «اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُمِّىَّ الَّذى یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْریةِ وَالاِنجیلِ... اوُلئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
گرچه در این آیه با صراحت نام پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) برده نشده؛ ولى اوصافى که در آن ذکر گردیده آشکارا مى رساند که منظور، آن حضرت است.
چگونه مى توان پذیرفت که قرآن با این صراحت با یهود و نصارى سخن بگوید و خبر از وجود دلایل و نشانه هاى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در کتب آنها بدهد، و این مسأله با حقیقت مطابق نباشد و آنها سکوت کنند؛
به یقین اگر چنین نشانه هایى در کتب آنها وجود نداشت، آن را دستاویز مهمّى بر ضد پيامبر (صلى الله علیه وآله) مى کردند و همه جا فریاد مى کشیدند و اگر چنین برخوردى وجود داشت در تاریخ براى ما نقل مى شد.
بنابراین حداقل سکوت آنها دلیل روشنى بر وجود این قرائن و نشانه ها در کتب آنها است.
به علاوه اگر چنین چیزى واقعیت نداشت موجب نفرت یهود و نصارى از اسلام مى شد و شخص عاقل هرگز اقدام به چیزى که موجب نفرت مردم (مخصوصاً در زمینه دعوت) بشود نمى کند.
حتى در کتب تحریف یافته کنونى آنها بخشى از این دلایل و نشانه ها موجود است.
قابل توجه این که قرآن نمى گوید: «یَجِدونَ علائِمَهُ وَ دَلائِلَهُ»؛ (نشانه ها و دلایل او را مى یابند) بلکه مى فرماید: «یَجِدُونَهُ» یعنى خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در تورات و انجیل مى یابند و این تعبیر ـ یعنى حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله) در کتب آنها ـ تأکیدى است با نهایت وضوح بر این مطلب.
در بعضى از روایات اسلامى در ذیل همین آیه آمده است که بعضى از مسلمین دو نفر از آگاهان به تورات را جداگانه مورد سؤال قرار دادند و آن دو اوصاف پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) را دقیقاً مانند هم ذکر کردند.
🌻
📕 پیام قرآن، ج ۸، ص ۳۸۱
#پیامبر #قرآن #تورات #انجیل
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ عدم مطابقت تقویم شمسی با مناسبتهای مذهبی
چرا روزهای مذهبی مطابق فصول سال نیست؟ حضرت على(علیه السلام) در نوزدهم ماه مبارک رمضان که (مثلا) در زمستان بوده ضربت خورده است، (این را هم مى دانیم که سال قمرى با شمسى در حدود یازده روز تفاوت دارد) ولى حالا ملاحظه مىکنیم که نوزده رمضان گاهى در زمستان و گاهى در تابستان و گاهى در پاییز و بهار واقع مى شود، پس در این صورت ماه قمرى صحیح نیست و تاریخ دقیق را نشان نمىدهد و همچنین در موارد سایر روزهاى سوگوارى و عیدهاى مذهبى این اشکال پیش مىآید که گاهى در پاییز و گاهى در بهار و یا در فصول دیگر واقع مىشود.
.
.
.
⭕ پاسخ:
اساساً سال و ماه یک موضوع قراردادى براى منظّم شدن امور اجتماعى است، منتها براى این که قرارداد ریشه طبیعى هم داشته باشد و اشتباهى در آن واقع نشود آن را منطبق بر حرکت کواکب آسمان کردهاند.
بعضى مقیاس محاسبه سال و ماه را گردش آفتاب (یا صحیح تر گردش زمین به دور آفتاب) قرار دادهاند و نتیجه آن همان «سال شمسى» است که منطبق بر فصول چهارگانه مىباشد.
بعضى هم مبدأ آن را «گردش ماه» به دور زمین قرار دادهاند که با فصول چهارگانه که نتیجه مستقیم گردش آفتاب است، منطبق نمىشود.
نتیجه این که، اگر ماههاى قمرى بر فصول سال تطبیق نکند ایرادى بر آن نیست؛ زیرا مقیاس سنجش آن، گردش آفتاب و فصول چهارگانه نبوده است.
و اگر ما در برگزارى مراسم سوگوارى و جشن، رعایت فصول را نمىکنیم براى این است که مقیاس ما در این مراسم همان ماههاى قمرى است که مطابق با گردش ماه است و آنچه مورد نظر ماست این است که حادثه مزبور در چه روزى از ماه قمرى واقع شده است، نه فصلى که در آن واقع شده است.
این را هم مى دانیم که تنظیم تمام تواریخ اسلامى بر طبق همین ماه قمرى است.
اتّفاقاً ماههاى قمرى که ماه مذهبى ماست از جهاتى بر ماههاى شمسى امتیاز دارد:
از جمله، محاسبه ماههاى قمرى است که براى اکثر مردم از ماههاى شمسى آسانتر است، بطورى که حتّى مردم بیابانگرد مىتوانند حساب ماههاى قمرى را داشته باشند ولى براى محاسبه ماههاى شمسى حتماً «تقویم» لازم است.
به عبارت دیگر: معمولا مىتوان به وسیله ماههاى قمرى آغاز و پایان و حدود تقریبى هر ماه را تعیین نمود به طورى که اگر به قرص ماه نگاه کنیم تقریباً مىتوانیم بدانیم چند شب از ماه گذشته است،
ولى در ماههاى شمسى (برجها) تعیین ایّام ماه براى کسانى که تقویم ندارند به هیچ وجه ممکن نیست حتّى آغاز و پایان ماه نیز بدون آن، امکان ندارد؛ فقط محاسبات نجومى از عهده این کار برمى آید؛
در حالى که تقویم ماههاى قمرى صفحه آسمان است و مطالعه طلوع و غروب ماه و هلال و تربیع و بدر براى همگان ممکن است و اگر این ماهها بر فصول سال تطبیق نمىکند، در برابر آن همه مزایا، ایرادى بر آن نمىتواند باشد.
🌻
📕 پاسخ به پرسشهاى مذهبی، ص۶۴۵
#تقویم #مناسبت
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ نظم جهان هستى
از نگاه به جهان هستى چگونه پى به وجود خدا میبریم؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
با یک نگاه ساده به جهانى که در آن زندگى مى کنیم به این حقیقت مى رسیم که جهان هستى درهم و برهم نیست، بلکه تمام پدیده ها بر خط سیر معینى در حرکتند و دستگاه هاى جهان همچون لشکر انبوهى هستند که به واحدهاى منظم تقسیم شده و به سوى مقصد معینى در حرکتند.
نکات ذیل مى تواند هر ابهامى را در این زمینه برطرف سازد:
١. براى پدید آمدن و باقى ماندن هر موجود زندهاى باید یک سلسله قوانین و شرائط خاص دست به دست هم بدهند مثلا براى پدید آمدن یک درخت: زمین، آب و هواى مناسب و حرارت معین لازم است که دانه را بکاریم و خوب تغذیه و تنفس کند، سبز شود و رشد نماید.
در غیر این شرائط رشد آن ممکن نیست، انتخاب این شرائط و فراهم کردن این مقدمات نیاز به عقل و علم و دانش دارد.
۲. هر موجودى اثرى مخصوص به خود دارد، آب و آتش هر کدام اثرى مخصوص به خود دارند که از آنها جدا نمى شود و همواره از قانون ثابتى پیروى مى کنند.
۳. تمام اعضاى موجودات زنده با یکدیگر همکارى دارند، به عنوان نمونه همین بدن انسان که خود عالمى است، در وقت عمل تمام اعضایش خود آگاه و ناخودآگاه با هماهنگى خاصّى کار مى کنند، مثلا اگر خطرى پیش آید همگى براى دفاع بسیج مى شوند، این ارتباط و همکارى نزدیک، نشانه دیگرى از نظم در جهان هستى است.
۴. یک نگاه به صحنه جهان آشکار مى سازد که نه تنها اعضا و پیکر یک موجود زنده بلکه تمام موجودات مختلف جهان نیز هماهنگى مخصوصى با هم دارند، مثلا براى پرورش موجودات زنده آفتاب مى تابد، ابر مى بارد، نسیم مى وزد و زمین و منابع زمینى نیز کمک مى کنند، اینها نشانه وجود یک نظام معیّن در عالم هستى است.
این حقیقت در برابر وجدان همه کس ظاهر است که نظم در هر دستگاهى باشد حکایت از «عقل و فکر و نقشه و هدف» مى کند.
زیرا انسان هر کجا نظم و حساب و قوانین ثابتى دید مى داند که در کنار آن مبدأ علم و قدرتى را باید جستجو کند و در این درک وجدانى خود نیاز چندانى به استدلال نمى بیند.
او مى داند هرگز یک آدم نابینا و بى سواد نمى تواند با ماشین تایپ یک انشاءِ خوب، یا یک مقاله اجتماعى و انتقادى بنویسد و هرگز یک کودک دوساله نمى تواند با گردش دادن نامنظم قلم روى کاغذ، تابلوى زیبا و پرارزشى به وجود آورد؛
بلکه اگر ما یک انشاء خوب یا مقاله با ارزشى را دیدیم مى دانیم آدم با سواد و با عقل و هوشى آن را به وجود آورده و یا اگر در یکى از موزهها تابلوى بسیار زیبا و جالبى را مشاهده کردیم شک نخواهیم کرد که دست نقّاش هنرمند و چیره دستى در ایجاد آن به کار رفته؛ اگر چه هرگز آن نویسنده و نقّاش هنرمند را ندیده باشیم.
بنابراین هرجا دستگاه منظمى است در کنار آن هم عقل و هوشى وجود دارد و هر قدر آن دستگاه بزرگ تر، دقیق تر و جالب تر باشد علم و عقلى که آن را ایجاد کرده است به همان نسبت بزرگ تر خواهد بود.
قرآن مجید مى فرماید:
«سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِى الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَىْءٍ شَهِیدٌ» (فصلّت، ۵۳)
(ما نشانه هاى خود را در نظام آفرینش، در سراسر جهان در درون وجود خود انسان ها به آنها نشان مى دهیم تا بدانند او بر حق است، آیا براى اثبات وجود او همین کافى نیست که او عالم به اسرار همه چیز است).
🌻
📕 پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۴١
#خدا #نظم
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ «تشکیک» در «اعتقادات»
آیا «تشکیک» و ایجاد «شبهه» در مسائل اعتقادی صحیح است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
مسلما آنچه در ابتدا به نظر مى رسد این است که «شک در دین» بد بوده و نشانه سیاهى قلب است؛ زیرا هدف این است که انسان به یقین برسد؛ آری ایمان بایستى توأم با یقین باشد ولى شک و شبهه در جایى که دالان و معبر خوبى براى رسیدن به ایمان و یقین باشد پسندیده است.
ایمان چیزى است که انسان باید به آن دسترسى پیدا کند، اما این ایمان از همان ابتدا در انسان وجود ندارد؛ زیرا تا شک نکند به یقین نمى رسد.
قرآن مى خواهد در اعتقادات وراثتى انسان شک ایجاد کند تا او را به یقین برساند لذا مى فرماید: «اَوَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُم لَایَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لَایَهْتَدُونَ» (آیا بایستی آنها تابع پدران باشند در صورتى که آنها بى عقل و نادان بودند) (بقره، ۱۷۰)
شهید مطهرى در این مورد مى فرماید: «...اگر این تشکیکات وارد جامعه نشود خطر است. اگر وارد نشود کم کم مردم آن حالت دینى شان رو به تحجر، و نه تحجر که رو به عفونت مى رود، درست مثل آب کاملاً صافى که آن را در حوض قرار مى دهیم و اگر مدتى بماند مى گندد. اگر در مردم یک حالت آرامشى باشد و بر معتقدات دین و مذهبى تازیانه شک نخورد در آن صورت عوام پیشتاز آن معتقدات مى شوند. وقتى عوام پیشتاز بشوند دائم از خودشان چیزى مى سازند...»
البته واضح است که برخى شک ها نوعى بیمارى است؛ مانند وسوسه، شک کثیرالشک در نماز، وضو و سایر عبادات و طهارت و نجاست. این گونه شک ها و شبهه ها نوعى بیمارى و مرض است و باید آنها را درمان کرد و الاّ باعث ایجاد انحراف در اعتقادات می شود. آری در هر کاری زیاد شک کردن نوعى بیمارى است.
🌻
📕 موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص۱۳
#شک #شبهه
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ حقیقت خواب
حقیقت خواب در روایات اسلامى چگونه بیان شده است؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
خواب در اسلام، به عنوان حرکت روح به سوى عالم ارواح شمرده شده، و بیدارى، بازگشت روح به بدن، و نوعى حیات مجدد است.
در حدیثى از امیرمؤمنان علىر(علیه السلام) مى خوانیم که به یارانش چنین تعلیم مى داد: «لایَنَامُ الْمُسْلِمُ إِلَّا عَلَى طَهُور، فَإِنْ لَمْ یَجِدِ الْمَاءَ فَلْیَتَیَمَّمْ بِالصَّعِیدِ، فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تُرْفَعُ إِلَى اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیَقْبَلُها، وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا، فَإِنْ کَانَ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ مَلَائِکَتِهِ، فَیَرُدونُّهَا فِی جَسَدِهِ»؛
(مسلمان باید با طهارت و وضو به بستر برود، هر گاه آب نیابد، تیمم کند، زیرا روح مؤمن به سوى خداوند متعال بالا مى رود، او را مى پذیرد، و به او برکت مى دهد، هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد، او را در گنجهاى رحمتش قرار مى دهد، و اگر فرا نرسیده باشد، او را با امنائش از فرشتگان به جسدش باز مى گرداند).
در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) چنین مى خوانیم:
«اِذا قُمْتَ بِالْلَّیْلِ مِنْ مَنامِکَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی رَدَّ عَلَىَّ رُوحِی لِأَحْمَدَهُ وَ أَعْبُدَهُ»؛
(هنگامى که در شب از خواب برمى خیزى، بگو حمد خدائى را که روح مرا به من بازگرداند، تا او را حمد و سپاس گویم و عبادت کنم).
و حدیث در این زمینه بسیار است.
🌻
📕 تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۵۰۵
#خواب
⁉️ @PorsemanShia
🌱
⁉️ راه شیعه شدن اهل سنت
اهل سنت باید چه عقیدهای را بپذیرند تا شیعه شوند؟
.
.
.
⭕ پاسخ:
تفاوت اصلی شیعه با سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسأله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه است. در اینجا به پارهای از اعتقادات شیعه در مسأله امامت اشاره میکنیم:
✨
۱. اعتقادات شیعه در باب امامت
۱.۱. عصمت امامان
شیعه، دوازده امام علیهمالسلام را که در احادیث پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه به اسامی آنان تصریح شده است از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم میداند.
۱.۲. شئونات پیامبر غیر از وحی
شیعه برای امام معصوم علیهالسلام، تمام شوؤن پیامبراکرم صلواتاللهعلیه به جز مسأله وحی را قائل است.
۱.۳. مرجع دینی
شیعه امام معصوم علیهالسلام را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن ) میداند.
۱.۴. ولایت تکوینی
شیعه، امام معصوم علیهالسلام را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیدههای عالم میداند.
۱.۵. مرجع سیاسی و اجتماعی و قضائی
شیعه امام معصوم علیهالسلام را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت میداند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب میشمارد.
۱.۶. اعلمیت
شیعه امام معصوم علیهالسلام را در مسائل علمی صرف، عالمترین افراد میداند. اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی یا حنفی چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کردهاند.
۱.۷. لزوم تبعیت کامل از امام و اهل بیت
از ویژگیهای تشیع، اطاعت و پیروی کامل از امام علی علیهالسلام و اهل بیت علیهمالسلام است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کردهاند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیهالسلام عنوان شده است!
۱.۸. انتصاب الهی امام
شیعه، امامت را امری الهی و همه امامان معصوم علیهمالسلام را منصوب از طرف پروردگار متعال میداند.
✨
۲. تولی و تبری شرط ایمان
حضرت رسول اکرم صلواتاللهعلیه فرمودهاند: «... النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادة و ذکره عبادة ولایقبل الله ایمان عبد الا بولایته والبرائة من اعدائه؛ ... نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، عبادت و یاد او عبادت است و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمیشود».
و نیز علمای اهل سنت نقل کردهاند که: «پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند و به اندازه کوه احد، طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازهای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آنگاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد».
آنچه از این روایت برداشت میشود آن است که: اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است.
✨
۳. مراد از ولی در آیه قرآن
اما اینکه منظور از ولایت علی علیهالسلام چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید که در شأن حضرت علی علیهالسلام آمده، روشن شود، قرآن میفرماید:
«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع ، زکات میدهند.» (مائده، ۵۵)
شک نیست که کلمه" ولی" در آیه فوق، به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری کردن مخصوص کسانی نیست که نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند، بلکه یک حکم عمومی است که همه مسلمانان را در بر میگیرد،
همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یاری کنند حتی آنهایی که زکات بر آنها واجب نیست و اصولا چیزی ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتی بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند.
از اینجا روشن میشود که منظور از"ولی" در آیه فوق، ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر صلواتاللهعلیه و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه، با یک جمله ادا شده است.
🔻