eitaa logo
👥 پُرسمان شیعه ⁉️
148 دنبال‌کننده
16 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🍃 ﷽ 🍃 📋 هدف ما بیان شبهات و پاسخگویی به آنها و به پرسش‌های شـما در مسائل دینی أعم از اعتقادی، اخلاقی و ... می‌باشد. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia راه ارتباطی با ما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ⁉️ حجت خداوند، واسطه فیض الهى وجود حجت خدا بر روی زمین چه ضرورتی دارد؟ . . . ⭕ پاسخ: بسیارى از دانشمندان (به پیروى احادیث اسلامى) وجود پیامبر و امام (علیه السلام) را در جامعه انسانیت و یا در کل عالم هستى به وجود «قلب» در مجموعه بدن انسان تشبیه مى کنند. مى دانیم هنگامى که قلب مى تپد خون را به تمام عروق مى فرستد، و تمام سلول هاى بدن را تغذیه مى کند. از آن جا که امام معصوم به صورت یک انسان کامل و پیشرو قافله انسانیّت، سبب نزول فیض الهى مى گردد و هر فرد به مقدار ارتباطش با پیامبر و امام از این فیض بهره مى گیرد؛ باید گفت همان گونه که وجود قلب براى انسان ضرورى است وجود این واسطه فیض الهى نیز در کالبد جهان انسانیّت ضرورت دارد. اشتباه نشود پیامبر و امام از خود چیزى ندارند که به دیگران بدهند هر چه هست از ناحیه خداست، امّا همان گونه که قلب واسطه فیض الهى براى بدن است، پیامبر و امام نیز واسطه هاى فیض خدا براى انسان ها از تمام قشرها و گروه ها هستند. ما دارای خالق هستیم و بدون علت آفریده نشده ایم بلکه آفریدگاری داریم که ما را با تدبیر آفریده است. و این خالق ما حکیم است یعنی فاعلی است که افعالش هدفمند و غایتمند است. بنابر این اگر انسانها در دستیابی به کمال به راهنمایی نیاز داشته باشند خداوند دریغ نخواهد کرد و اگر امکان ارتباط همگانی با خدا نباشد نمایندگانی را به عنوان حجت هایش خواهد فرستاد تا واسطه بین او و خلقش شوند زیرا او مجرد است که منزه از ماده و جسم و لوازم جسمی می باشد بلکه از هر نقیصه ای حتی امکان، مبری است. شکی نیست که اگر بنا باشد موجودی متعالی و مجرد به نیاز ما انسانها توجه کند و ما را راهنمایی کند ما مخلوقاتش نمی توانیم او را مشاهده کنیم و نمی توانیم با او مباشرت و ملامست داشته باشیم و نیازهایمان را در یک رویارویی جسمانی با او در میان نهیم. ارتباط با مجرد نیازمند تجرد است و البته شکی نیست که همگان در جاده تجرد قدم نمی نهند بلکه برخی از انسان ها در جاده تجرد گام خواهند نهاد و این راه را خواهند پیمود. اینان شایستگی خواهند داشت تا با تعلیم و تادیب الهی، سفیر خداوند و نماینده میان خدا و مردم باشند اینان حجت در زمین و واسطه انسانها با خدایند. تا هر وقت که انسانی باشد چنین نیازی باقی است پس در هر زمانی به وجود حجت نیاز است و زمین از حجت خالی نخواهد شد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:... خداوند تبارک و تعالی امام را به پیشوایی خلقش منصوب کرده و بر روزی خواران اهل جهانش حجت قرار داده و با رشته ای الهی تا آسمان کشیده که فیوضات خدا از او منقطع نشود و آنچه نزد خداست جز از طریق وسائل او به دست نیاید. (اصول کافی، ج۱، ص۲۹۱) 🌻 📕 ۵۰ درس اصول عقائد براى جوانان، ص۲۳۷ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ تفاوت نه تبعیض آنچه در خلقت وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعیض». «تبعیض» آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، بین اشیاء فرق گذاشته شود، ولی «تفاوت» آن است که در شرایط نامساوی، فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده. با یک مثال ساده، مطلب روشن میشود: اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم و در یکی ده لیتر آب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در اینجا تبعیضی صورت گرفته است، منشأ اختلاف، نیرویی است که آب را(در ظرف ها)خالی میکند؛ و اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکی به ظرفیت ده لیتر و دیگری به ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در دریا فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتی است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه دریا و نیروی فشار آب. مثال دیگر: اگر یک معلّم به دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است نمره‌های مختلفی بدهد، این تبعیض است؛ ولی اگر معلّم، همه را به یک دیده بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک جور امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح میکند برای همه یکسان باشد، آنگاه برخی از شاگردان او به خاطر کم هوشی، یا به خاطر ساعی نبودن، از عهده امتحان بخوبی یا اصلًا برنیایند و برخی دیگر از شاگردان به علّت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات امتحانی را کاملًا جواب بدهند، و معلّم به هر کدام آنها بر طبق جوابهای امتحانی نمره بدهد که قهراً مختلف خواهد بود، در اینجا تفاوت رخ داده نه تبعیض. عدالت این نیست که معلم، همه نمره‌ها را جمع کند و بعد بین همه دانش آموزان بطور مساوی قسمت کند؛ عدالت این است که به هر کدام آنچه را که استحقاق دارد بدهد. در اینگونه موارد، فرق گذاشتن، عین عدالت و مساوات است، و فرق نگذاشتن، عین تبعیض و ظلم. . ⭕ اما راز تفاوت‌ها در چیست و چرا خداوند از آغاز، همه را یکسان نیافریده است؟ راز تفاوتها یک کلمه است: «تفاوت موجودات، ذاتی آنها می‌باشد و لازمه نظام علت و معلول است». در حکمت الهی، این بحث، تحت عنوان «کیفیت صدور موجودات از ذات باری» مطرح می‌گردد. موضوع بحث این است که: آیا اراده خدا بطور جدا جدا به آفرینش موجودات تعلّق میگیرد؟ مثلا اراده میکند و آقای «الف» را می‌آفريند؛ اراده دیگری میکند و آقای «ب» را می‌آفريند و اراده سومی می‌کند و فرضا شیء «ج» را خلق می‌کند؛ و همین طور هر چیزی را با اراده‌ای جداگانه و مخصوص به آن چیز خلق می‌کند؟ یا آنکه همه اشیاء را با یک اراده واحد و بسیط ایجاد می‌نماید؟ آنچه را که دلائل دندان شکن عقلی و براهین قاطع فلسفی اثبات می‌کند و شواهدی از قرآن کریم نیز بر درستی آن هست، نظریه دوم است. به موجب این نظریه، همه جهان، از آغاز تا انجام، با یک اراده الهی بوجود می‌آید، یعنی بی‌نهایت چیز بوجود می‌آید و همه با اراده خدا بوجود می‌آید ولی نه با اراده‌های جدا جدا، بلکه فقط با یک اراده، آن هم یک اراده بسیط، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ * وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» (قمر، ۴٩ و۵٠) «البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم! / و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن!» . ⭕ اما درباره مسئله جبر و افعال اختیاری انسان باید گفت: همانطوری که هیچ حادثه طبیعی بدون علت طبیعی رخ نمی‌دهد، افعال اختیاری انسان‌ها نیز بدون اراده و اختیار انسان رخ نمی‌دهد. قانون خدا در مورد انسان این است که آدمی دارای اراده و قدرت و اختیار باشد و کارهای نیک یا بد را خود انتخاب کند. اختیار و انتخاب، مقوّم وجودی انسان است. انسان غیر مختار محال است؛ یعنی این که فرض شده انسان است و غیر مختار، فقط فرض است نه حقیقت؛ و اگر انسان نباشد مکلّف نیست؛ مثل این است که گاو یا الاغی سر در خم شراب ببرد و بنوشد. پس قضا و قدر الهی که انسان را خواسته است، مختار بودن او را نیز خواسته است. 🌻 📕 مجموعه آثار شهید مطهری، ص١٢۵ و١۴٢ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ زندگى برزخى کیفیت زندگى برزخى چگونه است؟ . . . ⭕ پاسخ: تصویرهاى مختلفى در مورد زندگى برزخى ذکر شده است، که روشن ترین آنها آن است که: روح انسان بعد از پایان زندگى این جهان، در اجساد لطیفى قرار مى گیرد که از بسیارى از عوارضِ این ماده کثیف بر کنار است، و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مى گویند که نه به کلى مجرد است، و نه مادى محض، بلکه داراى یک نوع «تجرد برزخى» است. بعضى از محققان آن را تشبیه به وضع روح در حالت خواب کرده‌اند که در آن حال، ممکن است با مشاهده نعمت هائى به راستى لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متألم شود آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى‌شود، و به هنگام دیدن خواب‌هاى هولناک، فریاد مى‌کشد، نعره مى زند، پیچ و تاب مى خورد، بدن او غرق عرق مى شود. حتى بعضى معتقدند: در حال خواب، به راستى روح با قالب مثالى فعالیت مى کند، و حتى بالاتر از آن معتقدند: روح قوى در حال بیدارى نیز مى تواند همان تجرد برزخى را پیدا کند، یعنى از جسم جدا شده و با همین قالب مثالى به میل خود، و یا از طریق خواب هاى مغناطیسى در جهان سیر کند و از مسائلى با خبر گردد. (١) بلکه بعضى تصریح مى کنند: قالب مثالى در باطن بدن هر انسانى هست، منتها به هنگام مرگ و آغاز زندگى برزخى، جدا مى شود و گاه در همین زندگى مادى دنیا نیز امکان جدائى ـ چنان که گفتیم ـ براى او حاصل مى شود. حال اگر تمام این مشخصات را براى قالب مثالى نپذیریم، اصل مطلب را نمى توان انکار کرد؛ چرا که در روایات بسیارى به آن اشاره شده و از نظر دلیل عقل نیز هیچگونه مانعى ندارد. _____________________________ (۱): مرحوم «علامه مجلسى» ضمن بیان این مطلب در «بحار الأنوار» تصریح مى‏کند: تشبیه حالت برزخ به حالت رویا و خواب در بسیارى از اخبار وارد شده، و حتى امکان دارد نفوس قویه عالیه، داراى جسدهاى مثالى متعددى باشند، و به این وسیله روایاتى که مى‏گوید: امامان نزد هر کس در حال جان دادن حاضر مى‏شوند، نیاز به توجیه و تفسیرى نخواهد داشت. (بحار الأنوار، ج۶، ص۲۷۱) 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص۳۴۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ آثار تربیتی بشارت و انذار چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟ . . . ⭕ پاسخ: «بشارت» و «انذار» یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه‌هاى تربیتى و حرکت‌هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد، آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک «تشویق» شود، و هم در برابر کار بد «توبیخ» بیند تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. «تشویق» به تنهائى براى رسیدن به تکامل فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. به طور مثال مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (علیه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (علیه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند! مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب گناه مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: «... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این منطق نادرست، افراد را در ارتکاب گناه جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها تشویق براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید تنبیه، تهدید و کیفر را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه‌هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى‌خبرى است. این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: انسان مجموعه‌اى است از بیم و امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرأت و غفلت است؛ و اگر بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه‌اش یأس و نومیدى و خاموش شدن شعله هاى عشق و تحرک است. درست به همین دلیل در آیات قرآن، «نذیر» و «بشیر» یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى بشارت و انذار [مردم جهان] فرستادیم)؛ و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». (مصباح المتهجد، صفحات ۴۴۲ و ۶۹۶) 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج١، ص۴۸۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ زمان قیامت و ظهور . . ⭕ زمان فرارسیدن قیامت فقط خداوند از زمان فرارسیدن روز قیامت اطلاع دارد؛ به همین دلیل، فرارسیدن قیامت، ناگهانی است، به گونه‌ای که بسیاری در غفلت به سر می‌برند. در آیه شریفه ١٨٧ سوره اعراف می‌فرماید: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (ترجمه: درباره قیامت از تو سؤال می‌کنند، کی فرامی‌رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچ‌کس جز او (نمی‌تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ (اما قیام قیامت، حتی) در آسمانها و زمین، سنگین (و بسیار پر اهمیت) است؛ و جز بطور ناگهانی، به سراغ شما نمی‌آید!» (باز) از تو سؤال می‌کنند، چنان که گویی تو از زمان وقوع آن باخبری! بگو: «علمش تنها نزد خداست؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.») عدم آگاهی از زمان وقوع رستاخیز، در کنار ناگهانی‌ بودنش، با توجه به عظمتش سبب می‌شود هیچ‌گاه مردم قیامت را دور ندانند و همواره در انتظار آن باشند، به این ترتیب خود را برای نجات در آن آماده سازند، و این عدم آگاهی اثر مثبت و روشنی در تربیت نفوس و توجه آنها به مسئولیت‌ها و پرهیز از گناه خواهد داشت. . ⭕ زمان ظهور امام زمان (عج) زمان دقیق ظهور حضرت مهدی (عج) معلوم نیست. روایات کسانی را که برای ظهور آن حضرت زمان تعیین می‌کنند، مذمت و لعن شده‌ و دروغگو نامیده‌اند. (الکافي، ج١، ص٣۶٨) . ⭕ حکمت مخفی بودن زمان «ظهور» گاهى این سؤال در ذهن انسان خطور مى کند که چرا وقت ظهور در منابع اسلامى معین نشده است؟ در جواب این سؤال مى گوییم این کار حکمت‌های بسیاری دارد؛ از جمله: ۱. کسى که منتظر شخص دوست داشتنى است و وقت آمدن او را نمى داند همیشه در حال انتظار است، همیشه آماده است و همیشه در صدد پیاده کردن دستورات او در خود و اجتماع است؛ ولى در صورتى که زمان رسیدن او را بداند خصوصاً آنکه بداند که بسیار دور است مأیوس شده و هرگز خود را به این زودى آماده نمى کند. ۲. معین نبودن وقت ظهور، یک نوع امتحان است براى مردم تا معلوم گردد آیا مردم با این همه سختى هاى مختلف، روحیه خود را از دست مى دهند یا خیر؟ ۳. گاه مصلحت در تقدیم و تأخیر زمان غیبت است که این کار با معین بودن زمان ظهور امکان پذیر نیست و لذا در قصه حضرت موسى (علیه السلام) به جهت ادامه ملاقات او با خداوند از سى روز تا چهل روز، عده اى به انحراف کشیده شدند. ۴. در صورت معین بودن ظهور، دشمنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) در صدد تدارک بر آمده و با حضرت در همان زمان به مقابله بر خواهند خاست. لذا در روایات اسلامى از عنصر «ناگهانى بودن ظهور» به عنوان عنصر اساسى در پیروزى حضرت یاد شده است. امام صادق (علیه السلام) به ابن النعمان فرمود: «اى پسر نعمان به راستى عالِم نمى تواند به هر چه اطلاع دارد تو را آگاه سازد ... پس عجله نکنید به خدا سوگند! سه بار این امر [امر فرج] نزدیک شد؛ ولى به جهت آنکه شما آن را فاش کردید خداوند آن را به تأخیر انداخت. به خدا سوگند نزد شما سرّى نیست؛ مگر آنکه دشمنانِ شما به آن از شما آگاه ترند». ۵. در صورت عدم تعیین وقت ظهور حالت انقطاع و توجه و تضرع خاصى بر انسان‌ها حاکم خواهد شد که چه بسا این امر سبب تعجیل در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) گردد؛ ولى اگر وقت ظهور به طور قطع مشخص باشد دیگر از این اثر معنوى خبرى نیست. ۶. از آنجا که وقت ظهور همانند علایم ظهور مورد «بداء»؛ (تجدید نظر) واقع مى شود لذا نباید به طور دقیق وقت ظهور مشخص باشد تا مردم به کارهایى تشویق شوند که در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مؤثر است. ۷. از آنجا که ممکن است ظهور حضرت به طول انجامد لذا وقت آن معین نشده است تا مردم مأیوس نباشند و با احتمال ظهور حضرت در هر لحظه حالت انتظار مثبت را از دست ندهند. 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج٧، ص۴٣؛ موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۴۹ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا