🔻
با دقت در متون آیات و روایات به خوبى ثابت مى شود که مسأله عزلت و گوشه گیرى در یک سلسله شرایط خاص اجتماعى، و به صورت استثنایى توصیه شده است.
در مورد اصحاب کهف مى دانیم که آنها در یک جامعه کافر و بى بند و بار گرفتار شده بودند و به جرم ایمانشان به خدا، تحت تعقیب بودند، و چاره اى جز فرار از شهر و دیار و پناه بردن به کوه و غار نداشتند.
در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز چنین بود، او نهایت تلاش و کوشش خود را در طریق مبارزه با بت پرستى تا پاى جان انجام داد، ولى هنگامى که مؤثر واقع نشد و جانش در خطر بود، مأمور به مهاجرت و عزلت شد.
بدیهى است این شرایط براى هر کس در هر زمان حاصل شود، چارهاى جز هجرت و عزلت نیست، اما این اصل یک اصل اساسى محسوب نمى شود بلکه یک استثناء مربوط به شرایط خاص است.
در روایات نیز قرائن براى این جمع فراوان است. در آنجا که امام صادق (علیه السلام) گوشه گیرى را براى خود انتخاب مى کند، دلیل آن را فساد زمان و تغییر اخوان و عدم امکان همکارى با مردم آن عصر مى شمرد.
در حدیثى که از امیر المؤمنین على (علیه السلام) نقل کردیم سلامت دین را در عزلت مى داند که مربوط به جایى است که معاشرت با مردم به راستى دین انسان را به خطر بیفکند.
گاه بعضى از افراد شرایط خاصى دارند، و بسیار آسیب پذیر و ضعیف در برابر مظاهر فسادند، ممکن است به این گونه افراد توصیه شود، کمتر در اجتماعات ظاهر شوند.
آنها شبیه افراد بسیار ضعیف المزاجى هستند که اگر در اجتماعات حاضر شوند به زودى مزاج آنها انواع بیمارى ها را به خود جذب مى کند، ممکن است طبیب به چنین شخصى دستور دهد کمتر در اجتماع ظاهر شود.
امروز معمول است هنگامى که هوا بیش از حد آلوده مى شود، به افراد ضعیف مانند کودکان و پیران و بیماران قلبى و تنفّسى توصیه مى شود در خانه بمانند.
بدیهى است هیچ یک از اینها یک اصل کلى نیست، بلکه مربوط به شرایط خاص اجتماعى، یا شرایط خاص فرد است. بنابراین نباید آن را به همگان و در هر زمان و مکان توصیه کرد.
حال اگر امام صادق (علیه السلام) به یکى از یارانش مى فرماید: «اگر مى توانى از خانهات بیرون نروى چنین کن، چرا که از غیبت، دروغ، حسد، ریا، ظاهرسازى و مداهنه نجات خواهى یافت»، حتماً یا شرایط جامعه در آن زمان چنین ایجاب مى کرده و یا آن فرد، انسان آسیب پذیر و ضعیفى بوده است.
این نکته را نیز نمى توان نادیده گرفت که انسانهاى اجتماعى نیز براى انس به پروردگار ساعت یا ساعاتى را از روز باید به خویشتن بپردازند، مخصوصاً در ساعات آخر شب، تنها باشند و با خدا اُنس گیرند و راز و نیاز کنند، و از این فراتر، سالکان راه خدا و عاشقان پروردگار و عارفان پاکباخته در همان ساعاتى که در میان جمعند، با خدا هستند، و جز او را نمى بینند، و به غیر او انس نمى گیرند، و همه را براى او مى خواهند.
گاه نیز مى شود که جدایى و قهر کردن از مردمى که راه فساد را لجوجانه مى پیمایند، یکى از طرق مبارزه منفى با مفاسد است، چرا که این امر سبب مى شود که آنها تکان بخورند و به خویش آیند.
در حالات جمعى از علما دیده مى شود که وقتى مردم در فساد اصرار مى ورزیدند آنها را ترک کرده و به صورت قهر از میان آنها بیرون مى رفتند، و چیزى نمى گذشت که مردم احساس سرشکستگى و کمبود مى نمودند، و به سراغ آن عالم رفته او را به میان خود باز گردانده و اعمال خویش را اصلاح مى نمودند.
همه اینها استثنائاتى است که در برابر اصل کلى اجتماعى بودن انسان قابل قبول است.
🌻
📕 اخلاق در قرآن، ج۳، ص۴۵۷
#انزواطلبی #عزلت
⁉️ @PorsemanShia