🔻
بیست و یکم؛ داشتن مربّى و استاد است، اعم از استاد عام که در کارهاى مربوط به سیر و سلوک با ارشاد او پیش مى رود و استاد خاص که آن رسول خدا (صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) مى باشد.
البتّه باید سالک توجه داشته باشد که این مرحله ی بسیار دقیق و باریکى است؛ تا کسى را نیازماید و از صلاحیّت علمى و دینى او آگاه نشود، در ارشادات به او تکیه نکند که گاه شیاطین در لباس استاد درآیند و گرگان ملبّس به لباس چوپان شوند و سالک را از راه منحرف سازند.
مرحوم علاّمه طباطبایى در این زمینه مى گوید: که حتّى به ظاهر شدن خارق عادت و اطّلاع بر علوم پنهانى و اسرار نهان انسان و عبور بر آب و آتش و اطّلاع بر مسائل مربوط به آینده و مانند آن نمى توان اطمینان کرد که صاحب چنین اعمالى مقام پیشرفتهاى در سلوک راه حق دارد؛ زیرا اینها همه در مرتبه مکاشفه روحیّه حاصل مى شود و از آنجا تا سرحدّ وصول و کمال، راه بسیار است.
بیست و دوم؛ وِرد است، و آن عبارت است از ذکرهاى زبانى که راه را به روى سالک مى گشاید و او را براى گذشتن از گردنههاى صعب العبور مسیر الى اللّه یارى مى دهد.
بیست و سوم؛ نفى خواطرات است، و آن عبارت است از تسخیر قلب خویشتن و حکومت بر آن و تمرکز فکر به گونهاى که هیچ تصوّر و خاطرهاى بر او وارد نشود مگر به اختیار و اذن آن؛ و به تعبیر دیگر، افکار پراکنده بى اختیار فکر او را به خود مشغول ندارد و این یکى از کارهاى مشکل است.
بیست و چهارم؛ فکر است، و منظور آن است که سالک با اندیشه عمیق و فکر صحیح در آگاهى و معرفت بکوشد و تمام تفکّر او مربوط به صفات و اسماء الهى و تجلّیات و افعال او بوده باشد.
بیست و پنجم؛ ذکر است، و منظور از آن توجّه قلبى است به ذات پاک پروردگار؛ نه ذکر با زبان که به آن وِرد گفته مى شود؛ و به تعبیر دیگر، منظور این است که تمام نظر خویش را به جمال پروردگار متوجّه سازد و از غیر او چشم بپوشد.
این بود خلاصه آنچه از سیر و سلوک منسوب به علاّمه بحرالعلوم استفاده مى شود که علاّمه طباطبائى نیز همین روش را با مختصر تفاوتى ـ مطابق آنچه در رساله «لبّ اللّباب» ـ آمده دنبال کرده است.
🌻
📕 اخلاق در قرآن، ج١، ص١٣۵
#سیر #سلوک #عرفان #خدا
⁉️ @PorsemanShia