eitaa logo
کانال پرسمان دینی
853 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام دوستان همراه عنایت داشته باشند... 👇👇👇👇👇👇 درواقع این کانال؛ پشتیبان و آرشیو سوالات شما عزیزان در گروه پرسمان می باشد. 🍂🍂🍂🌸🌸🌸 🍃🍃🍃🍃 لذا اگر روزی مطلبی ارسال نمیشود و یا روزی چندین مطلب ارسال میگردد. متاثر از سوالات شما عزیزان در گروه های واتساپ و تلگرام می باشد...🌷 🍃🍃🍂🍂🍁🍁 🌿🌿🌴🌴🌲🌲 بدینوسیله عذر ما را در عدم ارسال یا کثرت ارسال در ایام مختلف؛ پذیرا باشید...🌺
💢خواص سوره تکاثر💢 @Porseman_channel و در فضيلت تلاوت آن در حديثى از پيغمبر اكرم ص مىخوانيم: و من قرأها لم يحاسبه اللَّه بالنعيم الذى انعم عليه فى دار الدنيا، و اعطى من الاجر كانما قرء الف آية: " كسى كه آن را بخواند خداوند در برابر نعمتهايى كه در دنيا به او داده او را مورد حساب قرار نمىدهد و پاداشى به او مىدهد كه گويى هزار آيه قرآن را تلاوت كرده و در حديثى از امام صادق ع آمده است كه خواندن اين سوره در نمازهاى فريضه و نافله ثواب شهادت شهيدان دارد" 💢خواص سوره ملک 💢 در حديثى از پيامبر ص مىخوانيم: من قرأ سورة تبارك فكانما احيا ليلة القدر! :" كسى كه سوره" تبارك" را بخواند چنان است كه گويى شب قدر را احيا داشته" و در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: وددت ان تبارك الملك فى قلب كل مؤمن :" دوست مىداشتم كه سوره تبارك در قلب همه مؤمنان ثبت بود" در حديثى از امام محمد بن على الباقر مىخوانيم كه فرمود: سورة الملك هى المانعة تمنع من عذاب القبر، و هى مكتوبة فى التوراة سورة الملك و من قرأها فى ليلة فقد اكثر، و اطاب، و لم يكتب من الغافلين. .." سوره ملك سوره" مانعه" است، يعنى از عذاب قبر ممانعت مىكند، و در تورات به همين نام ثبت است، كسى كه آن را در شبى بخواند بسيار خوانده، وخوب خوانده، و از غافلان محسوب نمىشود" 💢خواص سوره محمد ص💢 در كتاب" ثواب الاعمال" از امام صادق ع نيز نقل شده كه فرمود: من قرء سورة الذين كفروا (سورة محمد" ص") لم يرتب ابدا، و لم يدخله شك فى دينه ابدا، و لم يبتله اللَّه بفقر ابدا و لا خوف سلطان ابدا و لم يزل محفوظا من الشرك و الكفر ابدا حتى يموت فاذا مات وكله اللَّه به فى قبره الف ملك يصلون فى قبره و يكون ثواب صلاتهم له و يشيعونه حتى يوقفوه موقف الا من عند اللَّه عز و جل و يكون فى امان اللَّه و امان محمد (ص) :" هر كس سوره محمد ص را بخواند هرگز شك و ترديد در دين به خود راه نمىدهد، و هرگز خداوند او را به فقر در دين مبتلا نمىسازد، و هرگز ترسى از سلطانى نخواهد داشت، و همواره تا آخر عمرش از شرك و كفر محفوظ و در امان خواهد بود، و هنگامى كه مىميرد خداوند هزار فرشته را مامور مىكند كه در قبرش نماز بخوانند و ثواب نمازهايشان از آن او است، و اين هزار فرشته هم چنان با او هستند تا در عرصه محشر در محل امن و امانى او را متوقف كنند، و پيوسته در امان خدا و محمد ص است" در حديث ديگرى آمده است كه امام ع فرمود: من اراد ان يعرف حالنا و حال اعدائنا فليقرء سورة محمد فانه يراها آية فينا و آية فيهم :" هر كس بخواهد حال ما و دشمنان ما را بنگرد سوره محمد را بخواند كه آيهاى در باره ما است 💢خواص سوره الرحمان💢 در حديثى از رسول خدا مىخوانيم: من قرأ سورة الرحمن رحم اللَّه ضعفه و ادى شكر ما انعم اللَّه عليه: " هر كس سوره الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانى او (در اداى شكر نعمتها) رحم مىكند، و حق شكر نعمتهايى را كه به او ارزانى داشته خودش ادا مىكند" در حديث ديگرى در" ثواب الاعمال" از امام صادق ع مىخوانيم: " تلاوت سوره الرحمن، و قيام به آن را هرگز رها نكنيد، چرا كه اين سوره در قلوب منافقان هرگز استقرار نمىيابد، و خداوند آن را در قيامت در صورت انسانى قرار مىدهد كه زيباترين چهره، و خشبوترين رائحه را دارد، سپس در جايى قرار مىگيرد كه از همگان به خداوند متعال نزديكتر است! خداوند از اين سوره مىپرسد: چه كسى در زندگى دنيا به محتواى تو قيام داشت و تلاوت تو را ادامه مىداد؟ در پاسخ مىگويد: خداوندا! فلان و فلان در اينحال صورتهاى آنها سپيد مىشود، خدا به آنها مىفرمايد: اكنون هر كه را مىخواهيد شفاعت كنيد، آنها تا آنجا كه آرزو دارند شفاعت مىكنند، و براى هيچكس شفاعت نمىكنند مگر اينكه به آنها گفته مىشود وارد بهشت شويد و هر كجا مىخواهيد ساكنگرديد"! بديهى است اينهمه ثواب از آن كسى است كه آن را بخواند و در برنامه زندگى به كار گيرد و روح و جان خود را هماهنگ با آن بسازد. روشن است آنها كه محتواى اين آيات را در جان خود پياده كنند و در پيكار با دشمنان سرسخت و بىرحم و بىمنطق، ترديد و تزلزل بخود راه ندهند، هم پايههاى دين و ايمانشان قوى مىشود، و هم ترس و ذلت و فقر از آنها برچيده خواهد شد، و هم در قيامت در جوار رحمت الهى متنعمند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢مس بسمه تعالى💢 @Porseman_channel بدون وضو لمس كردن كلمه «بسمه تعالى» و يا «ا…» ـ كه به جاى كلمه «اللّه » مى نويسند ـ چه حكمى دارد؟ امام: مس اسماى بارى تعالى يا جزئى از آنها ـ به هر زبان و كيفيتى كه نوشته شده باشد ـ بدون وضو جايز نيست. آيات عظام تبريزى، خامنه اى، سيستانى، فاضل، مكارم و نورى: اشكال ندارد (هر چند بهتر است كه مس نكنند). آيات عظام بهجت و صافى: بنابر احتياط واجب بدون وضو مس نكنند. آية اللّه  وحيد: مس «ا…» اشكال ندارد؛ ولى مس «بسمه تعالى» بنابر احتياط واجب، جايز نيست. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢راهکار های فراموشی عشق کذایی💢 @Porseman_channel به منظور فراموش كردن هر چه سريعتر آن مورد به نكات و دستور العملهايى كه در زير مىآيد توجه كرده و عمل نماييد: 1. مطمئناً مىدانيد كه فراموش كردن فردى كه انسان به او علاقه دارد و دائم ياد او در ذهنش تداعى مىشود، كارى سخت و دشوار است. انسان مثل كامپيوتر يا آدم آهنى نيست كه با تغيير يك برنامه، رفتارش تغيير كند. انسان موجودى است پر از عواطف و احساسات و همين احساسات و عواطف هستند كه گاهى اوقات او را در تصميمگيرىها و اجراى برنامههايش با مشكل مواجه مىسازند. بسيارى از اوقات فرد از لحاظ عقلى و منطقى به تصميمى مىرسد، ولى به راحتى نمىتواند آن تصميم را عملى كند. البته انجام كارهاى مهم و بزرگ بدون تحمل سختىها و مشكلات امكانپذير نيست، اما ديرى نمىپايد كه شهد شيرين پيروزى و موفقيت، خستگى را از تن انسان بيرون مىكند. 2. فراموشى فردى كه به او علاقه داشته و دائماً فكر و ذكر شما به ياد او بوده است، نياز به زمان دارد. نبايد انتظار داشته باشيد به راحتى بتوانيد ياد او را از صحنه ذهنتان پاك كنيد. به خود فرصت دهيد تا به مرور زمان اين علاقه يكطرفه را فراموش كنيد. 3. از طرفى معلوم نيست كه واقعاً اگر با ايشان ازدواج مىكرديد خوشبخت مىشديد، چرا كه براى خوشبختى تنها دوست داشتن كافى نيست. پس بهتر است نيمنگاهى هم بر اين احتمال بيندازيد كه امكان داشت اگر با ايشان ازدواج مىكرديد و بعد از 6 ماه مىفهميديد كه برخلاف آنچه كه مىپنداشتيد، هيچ تناسب واقعى با هم نداريد. 4. اگر امكان ديدن او را داريد، از نگاه كردن به او يا حرف زدن با او جداً خوددارى كنيد باز هم تذكر مىدهيم نگاه خود را كنترل كنيد اگر ما فقط به يك آيه قرآن كه زنان و مردان را از نگاه كردن به يكديگر نهى مىكند عمل مىكرديم هرگز اسير اين مشكلات نمىشديم. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ» 5. از فكر كردن به او و ازدواج تخيّلى با او اجتناب كنيد و هرگاه فكر او به ذهنش خطور كرد بلافاصله خود را به فكر ديگرى و كار ديگرى مشغول كنيد. 6. سعى كنيد حساسيت مثبت خود را نسبت به او از بين ببريد. 7. احتمالًا چند نكته يا ويژگى منفى هم در او هست، بنابراين هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف مىشود بلافاصله به ويژگىهاى منفى او فكر كنيد و به خود بگوييد او به خاطر اين اوصاف مناسب و شايسته من نيست. 8. به خود تلقين كنيد كه «من مىتوانم راهى را كه انتخاب كردهام بپيمايم». 9. به خود تلقين كنيد كه «اگر او به من علاقه داشت، همه تلاش خود را انجام مىداد. من نبايد به فردى كه هيچ تمايلى به ازدواج با من نداشته، علاقه داشته باشم». 10. به خود تلقين كنيد كه «چرا من بايد علاقه و انرژى عاطفى خودم را روى فردى هزينه كنم كه با من ازدواج نمىكند، من بايد اين علاقهها و عواطف را براى زندگى آينده خود حفظ كنم». 11. هرچه بيشتر درباره ازدواج موفق، شرايط و امكانات و معيارهاى لازم در انتخاب همسر تفكر و مطالعه كنيد و زود تصميمگيرى نكنيد. 12. با افراد باتجربه، دلسوز و مورد اعتماد (به ويژه والدين) در اين مورد مشورت كنيد و از تجارب آنها (موفقيتها و شكستهاى آنها) استفاده كنيد. مطمئناً شكستها و يا عدم موفقيتهاى آنان را مىتواند فراروى خود قرار داده تا مجدداً شما آن را تجربه نكنيد و دچار حسرت و خسران شويد. 13. يكى از نعمتهاى خداوند به انسان فرموشى است. شايد خودتان هم ديده باشيد كه بستگان نزديك شخصى از دنيا مىروند در روزهاى اول او فكر مىكند كه ديگر دنيا برايش غيرقابل تحمل است ولى به مرور زمان ممكن است روزها بگذرد ولى حتى براى چند ثانيه هم، يادى از آن مرحوم نكند. الان تنها كارى كه مىتوانيد بكنيد اين است كه سرعت اين كار را افزايش داده تا از ضررهاى روحى روانى و مادى اين افكار بكاهد. 14. سعى كنيد به جايگزين بهترى براى ايشان بينديشيد. مطمئن باشيد كه «دست بالاى دست بسيار است» و حتماً كسى هست كه آن خصوصياتى كه ايشان داشته را دارا بوده و چه بسا با نقاط ضعف كمتر از ايشان. 15. با توجه به تمركز روى مسائل معنوى به ويژه نماز و شركت در مراسم مذهبى به خود آرامش دهيد. 16. در اولين فرصت ممكن ازدواج كنيد و عواطف و علاقه خود را در جهت صحيح هزينه كنيد. 17. اگر از فعاليتهاى مثبت و تقويتكننده و لذتبخش استفاده كنيد و به ورزشهاى كوهنوردى و فعاليتهاى بدنى روى بياوريد. 18. هرگاه فكر او به ذهنتان آمد، موضوع يا موضوعات مختلفى را در ذهن يا در دفترچه يادداشت خود داشته باشيد، به سراغ آنها رفته و درباره آنها فكر كنيد.
19. هرگاه متوجه شديد ذهنتان ناخودآگاه به ياد او مشغول شده به خود چنين تلقين كنيد و بگوييد: «بس است» و آهسته مشت خود را روى ميز يا زمين بزنيد. بدينترتيب تغيير حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى خود را تغيير خواهيد داد. 20. انجام يك كار مهم و جدى كه در راستاى تحصيلات و رشته درسىتان است را آغاز كنيد. مثلًا روى يك موضوع علمى بهطورى جدى به تحقيق بپردازيد يا خود را براى مراحل بالاتر تحصيل آماده نماييد. 21. روابط اجتماعى و دوستانه بيشترى با همسن و سالان خود برقرار كنيد. 22. هر روز حداقل ده دقيقه قرآن (با توجه به معنا و ترجمه آن) تلاوت كنيد. 23. با افراد مؤمن، موفق، با نشاط و اهل كار و فعاليت طرح دوستى بريزيد كه نقش بسيار زيادى در تقويت ايمان و اراده او دارند. 24. سعى كنيد از بيكارى اجتناب كرده و خود را با موضوعات مورد علاقه مشغول كنيد. مسائلى مانند مناجات با خدا، مطالعه، ورزش، كارهاى گروهى، كارهاى هنرى و ... 25. سعى كنيد از قرار گرفتن در تنهايى اجتناب كنيد مگر در مواقع ضرورى. زيرا هنگام تنهايى آن فرد بيشتر در ذهنش مجسم مىشود و ذهن و دلش را به خود مشغول مىكند. 26. با مطالعه درباره خداوند و اولياى الهى محبت به خداوند و اوليايش را در خود تقويت كنيد، زيرا كمال واقعى انسان با عشق به خداوند و كمالات معنوى تأمين مىشود و عشقورزيدن به امور ديگر همه زودگذر و موقتى است. 27. همواره از خداوند بخواهيد كه آنچه موجب خوشبختى و سعادت شماست نصيب و روزىتان كند و آنچه كه خداوند برايتان مقدر فرمود به آن راضى باشيد كه سعادتان در همان نهفته است و خير و صلاحش در آن قرار دارد. 28. توكل به خدا و توسل به ائمه اطهار عليهم السلام را فراموش نكنيد. 29. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «آنچه از دنيا نصيب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مىرسد و آنچه به زيان تو باشد، به زور نمىتوانى آن را از خود دور كنى. هر كس به آنچه از دستش رفته اميد نداشته باشد، آسوده است و هر كس به آنچه خداوند روزىاش كرده، خرسند باشد، شادمان مىگردد». @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا اقتدا در رکعت دوم نماز جمعه جایز است؟ @Porseman_channel امام: اگر به ركعت دوم – ولو به ركوع آن- برسد و اقتداء كند نمازش صحيح است، به شرط آن كه بداند وقت به اندازه اي هست كه ركعت دوم او هم در وقت واقع مي شود؛ در اين صورت دومين ركعت نماز خود را به طور فرادي بجا مي آورد؛ ولي براي كسي كه تكبير ركوع ركعت دوم امام را درك نكرده، بهتر آن است كه نيت خود را به ظهر برگردانده و نماز ظهر را بجا آورد. آیت الله وحید: اما اگر در رکعت دوم، قیام امام را درک نکند، بنابر احتیاط واجب، آن نماز را به کیفیت نماز جمعه تمام کند و بعد نماز ظهر هم بخواند. آیت الله سیستانی: اگر در رکوع رکعت دوّم، امام را درک کند ـ بنا بر احتیاط واجب ـ نمی‌تواند به این نماز جمعه اکتفا کند و باید نماز ظهر را بجا آورد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢نماز پيامبر ص قبل بعثت💢 @Porseman_channel سوره علق، اولين سوره نازل شده بعد از بعثت، حاكي از آن است كه حضرت قبل از نزول اين سوره، نماز به جاي مي آورد چون در اين سوره آمده است: "آيا ديدي آن كسي را كه بندهاي را از اينكه نماز بخواند نهي ميكرد، تو اي نهي كننده هيچ ميداني كه اگر آن بنده بر راه راست باشد، و يا به پرهيزكاري دستور دهد، ديگر جا ندارد كه تو او را از نمازش نهي كني. . .(1)؛ از اين آيات استفاده ميشود كه رسول خدا(ص) قبل از نازل شدن اولين سوره از قرآن هم نماز ميخوانده است.(2) البته جزئيات و كيفيت عبادت‌هاي پيامبراكرم(ص) قبل از بعثت در تاريخ نقل نشده است. علامه طباطبايي مي نويسد: بعضي گفته اند كه: نماز قبل از بعثت آن جناب واجب نبوده و از اخبار بر مي آيد نمازهاي فريضه در شب معراج واجب شده، و در سوره اسراء فرموده: " أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلي غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ"(3). اما اين سخن درست نيست، براي اينكه آنچه از داستان شب معراج مسلم است و روايات معراج بر آن دلالت دارد تنها اين است كه نمازهاي پنجگانه يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعني دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتي ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر تشريع نشده بود بلكه در بسياري از آيات سوره هاي مكي و از آن جمله سوره هايي كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره مدثر و مزمل و غير آن دو سخن از نماز كرده، و به تعبيرهايي مختلف از آن ياد نموده، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاي قبل از معراج مشتمل بر مقداري تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده است. در بعضي از روايات هم آمده كه رسول خدا(ص) در اوايل بعثت با خديجه و علي(عليهما السلام) نماز ميخواند، در اين روايات هم نيامده كه نماز آن روز به چه صورت بوده است(4). از روايات استفاده مي شود كه نماز در ابتداء به صورت دو ركعت دو ركعت بوده و بعد از جانب خداوند به برخي از نمازها دو يا يك ركعت ديگر اضافه شد. در روايات ديگري نيز نقل شده است كه علي بن حسين(ع) نقل شده كه نماز در ابتدا كه بر مسلمانان واجب گشت، 10 ركعت بود كه در پنج نوبت خوانده مي شد و بعد هفت ركعت را رسول خدا(ص) اضافه نمود، دو ركعت در ظهر و دو ركعت در عصر و يك ركعت در مغرب و دو ركعت در عشاء و خدا امضا كرد(5). با توجه به اين روايات به نظر مي رسد نماز در ابتداء تبليغ اسلام بنا به برخي از مصالحي، حكمي متفاوت و سبكتر داشته است يعني در ابتداء نماز هاي واجب ده ركعت بوده، ولي بعدها به هفده ركعت افزايش يافت و آنچه امروزه به جاي مي آوريم همان چيزي است كه بعدها از جانب پيامبر و خداوند به آن افزوده شد و شخص پيامبر(ص) و ائمه بعدي به آن عمل مي كردند. 1. علق(96) آيات 9-12. 2. الميزان ج 20، ص551. 3. اسراء(17) آيه 78. 4. طباطبايي، همان. 5. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص455. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢ترس و اولياء خدا 💢 آيا اولياء خدا ؛ مي ترسند؟ @Porseman_channel ابتدا بايد بيان نمود كه ما سه نوع خوف و ترس داريم. 1- خوف طبيعى. 2- خوف مذموم. 3- خوف ممدوح. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 خوف طبيعي ازحالات نفس است و اين حالت براى حفظ جان از حوادثى چون بيمارى، تصادف، دور شدن از منطقه خطر، چگونگى مواجهه با حيوانات درنده، زلزله، رعد و برق، سيل، بادهاى خطرناك، به كار گرفته مىشود. نمونه اين ترس درقرآن در مورد پيامبراني چون ابراهيم ع 📗سوره هود/70 📘ذاريات/28 حضرت داود ع 📒ص/22 حضرت موسي ع 📚سوره طه/21/68 📙نمل/10 📕قصص/25/31 درقرآن ذكر شده است. ⭕️اما تفصيل مطلب درمورد موسي ع: همه ترس ها، مثل هم نيستند و بايد بين آنها تفكيك قائل شويم. بعضى از ترس ها بد هستند و در شأن اولياء اللَّه نمى باشند ولى بعضى ترس ها طبيعى بوده، بد نيستند. ترس از عصاى اژدها شده، مذموم نيست. شما تصور كنيد بدون هيچ آمادگى قبلى، در مقابل شما، عصا تبديل به يك موجود خطرناك شود. هر انسانى بنا بر طبيعت اوليه اش، مى ترسد و جا مى خورد. اين ترس، نشانه ضعف ايمان نيست مثل اين كه كسى يك باره جلوى انسان بپرد. حال اگر اين انسان از اولياى خدا باشد و بترسد، آيا براى او كسر شأن و نقص است؟ بالاخره بشر است و مقتضاى بشر بودن او هم اين است كه از چيزهايى بترسد چه به خاطر سيستم عصبى باشد و چه به جهت خلقيات انسان. این اثر طبیعت و سرشت آدمی است که وقتی به منظره‌ای ترسناک آن هم بی‌سابقه برمی‌خورد که هیچ راهی به نظرش نمی‌رسد، مگر فرار کردن و قهراً پا به فرار می‌گذارد. مخصوصاً کسی که هیچ سلاحی برای دفاع ندارد، عصایی که هم تنها سلاح او بود، خود به آن صورت هول‌انگیز درآمده، قبلاً هم از ناحیه خدا دستوری نگرفته بود، که اگر عصایت اژدها شد، ‌فرار مکن، و در جای خود بایست؛ بلکه تنها این دستور رسیده بود که «الق عصاک»؛ عصایت را بینداز و او هم امتثال کرد و معلوم است که فرار از خطرهای بزرگ آن هم از کسی که دافع و چاره‌ای جز فرار ندارد، جزو ترس‌های مذموم و ناپسند نیست تا کسی موسی را به داشتن آن مذمت کند. ⭕️اما آيه 62 سوره يونس به نظر برخي ، اين آيه «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»، مربوط به قيامت و آخرت است. تفسير ديگر اينكه: آيه شريفه «لا خوف عليهم» را عام بگيريم و مقيد به آخرت نكنيم به اين معنى كه اولياى الهى از آن ترس و خوفى كه پيروان شيطان هميشه و همواره با آن درگير مى باشند، در امان هستند مؤيد اين تفسير، آيه 175 سوره آل عمران مى باشد «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» «در واقع، اين شيطان است كه دوستانش را مى ترساند پس اگر مؤمنيد، از آنان مترسيد و از من بترسيد». 👇👇👇👇 در اين آيه، به خوبى معلوم مى شود كه يك ترس پوشالى است كه پيروان شيطان به انواع و اقسام آن گرفتارند ترس از سختى و گرفتارى ها ترس از دست دادن مقام ترس از انتقاد مردم ترس از فقر و... ولى خداى متعال مى فرمايد: از من بترسيد زيرا همه چيز در قدرت من است و خدا اين ترس ها را از دوستانش برداشته است و مى فرمايد: كسانى كه تحت ولايت الهى قرار گرفتند، ترسى بر ايشان نيست و اين منافاتى ندارد با اين كه اولياى خدا در لحظاتى، به خاطر طبيعت بشرى، دچار ترس شوند و لحظه اى كه موسى از ديدن اژدها ترسيد، تحت ولايت الهى نيز قرار داشت و به همين دليل به آرامش و اطمينان رسيد. 👌در نتيجه، ترس اولياى الهى از عوامل طبيعى و مزاحمت هاى دنيايى، مقطعى و زودگذر است و آرامش و اطمينان آنها، به لطف و امداد الهى، هميشگى و پايدار است. طبق اين توضيح، آيه «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» مربوط به دنيا نيز مى شود ولى مراد از خوف و حزن، خوف و حزنى است كه منشأ شيطانى دارد نه منشأ طبيعى يا الهى. @Porseman_channel 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢مدت زندان امام كاظم ع💢 @Porseman_channel حضرت امام موسى بن جعفر(عليه‌السلام) معروف به «كاظم» ، «باب الحوائج» و «عبد صالح» در روز يكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء» (روستایی در بين مكّه و مدينه) متولّد گرديد. نام مادر آن حضرت، حميده است. آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشيد عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گرديد و به شهادت رسيد. مرقد شريفش در كاظمين، نزديك بغداد، زيارت‌گاه شيفتگان حضرتش مى‌باشد . آن حضرت با چهار تن از خلفای عباسی هم‌زمان بود که عبارتند از: 1. «منصور عباسی»: آن حضرت حدود ۹ سال با منصور عباسی هم‌زمان بود و منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد. 2. «مهدی عباسی»: در دوره مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمی‌شد، ولی فعالیت‌های آن حضرت را کنترل می‌کرد. او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر می‌دید، دستور بازداشت امام را صادر کرد، پیشوای هفتم مدت کوتاهی در زندان بغداد بود، ولی طولی نکشید که مهدی روی پاره‌ای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد کرد.[1] 3. «هادی عباسی»: آن حضرت در دوران «هادی عباسی» آزاد بودند و به زندان برده نشد.در دوره «هادی عباسی» هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید و در این یک سال فشارهایی به حضرت وارد گردید. 4. «هارون الرشید»: بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم(علیه‌السلام) در دروه هارون بوده است. در سال ۱۷۹ (هـ.ق) هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام کاظم(علیه‌السلام) به حج رفت. هارون، فضل بن ربیع را فرستاد و او حضرت را در بین دو نماز دستگیر کرد و به بصره برد و زندانی کرد.[2] با توجه به این‌که شهادت آن حضرت در سال ۱۸۳(هـ.ق) بوده، بنا بر گزارش «علامه مجلسی» مدّت حبس آن حضرت در دروه هارون بیش از چهار سال نبوده است. ⭕️دلیل اختلاف نظر مورخان در مدت زندان: در مـورد مـدت زمانی که امام کاظم(علیه‌السلام) در زندان بوده است، بین مورخین اختلاف وجود دارد که ناشى از اختلاف در تـاريـخ بـازداشـت و تـاريـخ شـهـادت آن حـضـرت مـى‌بـاشـد. اگـر تاريخ بازداشت امام(علیه‌السلام) سـال 179 و شـهـادتـش سـال 183 بـاشـد، دوران زندانی بودن حضرت چـهـارسـال خـواهـد بـود. ولى چـنـان‌چـه تـاريـخ بـازداشـت حضرت را سـال 177 بـدانـيـم، آن‌گونه كه ابن جوزى در تذكرة الخواص ذكر كرده است، مدت زمان زندانی حضرت شش سال خواهد بود.[3] از سـوى ديـگـر، بـعضى از مورخان مثل ابن شهرآشوب در مناقب[4] و مسعودى در مـروج الذهـب[5] تـاريـخ شـهـادت امـام كـاظـم(علیه‌السلام) را سـال 186 ذكـر كـرده‌انـد. بـا ايـن حـسـاب، مـدت زمانی‌که حضرت در زنـدان بوده است، هـفـت يـا نـه سـال خـواهـد شـد. بـنـا بـر نـقـل ابـن‌جـوزى كـه تـاريـخ بـازداشـت را سـال 177 و زمـان شـهـادت را سـال 188 مـى‌دانـد ، مـدت بـازداشـت يـازده سال خواهد. حاصل آن‌که با توجه به این که اکثریت قریب به اتفاق منابع دسته اول شیعه و اهل سنت شهادت حضرت را در سال 183 (هـ.ق) ثبت کرده‌اند و از سوی دیگر گزارش‌های تاریخی زمان بازداشت و زندانی شدن ایشان را در سال 179 (هـ.ق) دانسته‌اند، این گزارش تقویت می‌شود که امام کاظم(علیه‌السلام) حدود چهار تا پنج سال بیشتر در زندان نبوده است.[6] ....................................................... [1]. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، 183. [2]. مجلسی، جلاء العیون، ص ۸۹۹. [3]. تذكرة الخواص، ص314. [4]. المناقب، ج4 ، ص324. [5]. مـروج الذهـب ، ج3 ، ص355. [6]. عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 104؛ مصباح المتهجد، ص 566؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۱۵؛ تاریخ یعقوبی، یعقوبیج 2، ص415؛ مقاتل الطالبيين، ج2، ص79؛ تاریخ النبی والآل، ص111. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا حفظ نظام از اوجب واجبات می باشد؟ @Porseman_channel نظام و حکومت اسلامی از آرمانها و آرزوهای یک رهبر اسلامی است و بلکه وظیفه پیامبران و اولیاء الهی بوده است. ضامن اجرای بسیار بلکه همه احکام الهی مرهون تشکیل و حفظ نظام اسلامی است و بدون تشکیل و حفظ آن؛ احکام الهی بستر و موضوع و محل مناسبی برای تحقق نمی یابند. غرض اصلی از ارسال رسل و انزال کتب هدایت و ارشاد نوع بشر و پیاده نمودن دستورات و فرامین الهی در سطح هر چه گسترده تر می باشد و این نمیشود مگر با تشکیل و حفظ نظام اسلامی.... بله برای تشکیل یک نظام اسلامی شرائط و مقدماتی وجود دارد که در صورت مفقود بودن آن ؛بالطبع حکومت اسلامی تشکیل نمیشود . لیکن وقتی شرائط (ازجمله آن مطالبه مردم وآمادگی و تشنگی مردم می باشد)مهیا شده و حکومت تشکیل شدلازم و ضروری است که این حکومت حفظ شود. ما وقتی تاریخ اسلام را تورق می کنیم می بینیم که پیامبرص با وجود آمادگی و عطش مردم یثرب تشکیل حکومت دادند و موجب انسجام و اتحاد بین قبائل یثرب شده مدینه الرسول را تاسیس کردند و وقتی حکومت تشکیل شد با جان و خون دل ؛در صدد حفظ آن برآمدند و حتی خود و عزیزانی چون امیرمومنان ع که جانشان بودند در جهاد و جنگهای متعدد شرکت کردند ...چرا؟ تا نظام و حکومت اسلامی که تشکیل داده بودند را حفظ کنند. و در این راه حتی از حمزه سید الشهدا و جعفر طیار و بسیاری از اصحاب و یاران شان گذشتند و در راه اعتلاء این حکومت و حفظ آن خون پاک این عزیزان ریخته شد. می بینیم جهاد با آن احکام و شرائطش تشریع شد و آیات جهاد در قرآن ذکر شد برای جنگ نماز خوف تشریع شد و چه خونها که ریخته نشد و چه سختیها و مرارتها که متحمل نگشت... در حکومت امیر مومنان ع نیز وقتی با مطالبه و تشنگی مردم و بیعت اختیاری و مشتاقانه مردم تشکیل گشت. حضرت خود در جمل و نهروان و صفین جنگیدند در جنگی که احتمال شهادت بود. و همچنین فرزندان معصوم شان حسنین ع ....چرا؟ برای حفظ حکومت اسلامی که تشکیل داده بودند و در این راه از یاران بسیار مخلص و خاص خود نیز گذشتند و اویس و عمارها را برای حفظ حکومت خود دادند. و در نهایت در این مسیر در مسجد به شهادت رسیدند.البته که برای حفظ حکومت بود وگرنه با فتنه جمل و نهروان و صفین عقب نشسته و خود و دیگران را در معرض شهادت قرار نمی دادند. میبینیم که امام حسن و حسین ع نیز تا پای جان در این مسیر حرکت کردند و در واقع امام حسین ع برای تشکیل حکومت دوباره اسلامی و احیاء حکومت و نظام اسلامی قیام کردند. همه این شواهد قطعی تاریخی حاکی از شدت اهتمام معصوم به تشکیل حکومت و اوجب بودن حفظ آن است. و با نگاه اجمالی به سیره این معصومین ع به هیچ وجه ؛ محلی برای استبعاد و تشکیک و دو دلی نداریم که حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است و برفرض اگر یک امام معصوم هم اگر جان خود را در این مسیر فدا کند؛بیراهه نبوده و وجیه می باشد. و امام زمان ع نیز در این مسیر قدم میگذارند و با اقدام به تشکیل و حفظ نظام اسلامی حتی آماده جانبازی در این مسیر نورانی خواهند بود. پس کلام امام راحل قدس الله نفسه الزکیه در این مورد واضح و بلااشکال تبیین میگردد که فرمودند: اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليفهايى است كه خدا دارد؛ يعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر- و لو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است؛ براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مىكند براى اسلام. همه انبيا از صدر عالَم تا حالا كه آمدند، براى كلمه حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. 📚 صحيفه امام، ج15، ص: 366 @Porseman_channel 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چه کسی صدقه بدهیم؟ @Porseman_channel همیشه افراد خیّر و کسانی دست بخیر دارند سوال میکنند که ما که صدقه می دهیم و کمک به دیگران میکنیم ؛ اولویت با صدقه دادن به چه کسانی است؟ وقتی به قرآن نگاه میکنیم خداوند در قرآن از دادن خمس و زکات به عنوان صدقه واجب یاد کرده است 📖توبه102-104و60 📖انفال41 🔴و باید تذکر داده شود که این صدقه اولویت بر هر صدقه ای دارد . باید احیاء شود. متاسفانه صدقات مستحبی ما را از صدقات واجب غافل نموده است که یک آسیب جدی می باشد. صدقات واجب (خمس و زکات و کفارات و رد مظالم و اداء نفقات واجب)برهر صدقه ای مقدم می باشند. اما در بین صدقات مستحبی نیز باید دقت در اولویتها کرد اولویت با خویشاوندان و رحم است لاصدقه و ذو رحم محتاج (ثواب کامل)صدقه نیست با وجود اینکه در خویشاوندان محتاج وجود دارد 📚من لا يحضره الفقيه / ج2 /ص 68 و صدقه به همسایگان بعد از خویشاوندان توصیه شده است 📚کافی ج2ص668 صدقه به فقیری که اهل خویشتنداری است و ابراز نمیکند؛ نیز جزء اولویتهای صدقه می باشد 📖بقره273 👌"عمرو بن جموح" پیر مرد بزرگ و ثروت مندی بود. به پیامبر (ص) عرض کرد: از چه چیز صدقه بدهم و به چه کسانى؟ آیه نازل شد که ای پیغمبر بگو: "در خیر و نیکى (و هر گونه سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مىکنید، براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان، اگر فقیر باشند و مستمندان و واماندگان در راه باید باشد". 📚منهج الصادقين فى إلزام المخالفين / ج1 ص 452 @Porseman_channel 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍁🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان ای 💢نحوه برخورد با افراد متکبر💢 @Porseman_channel علت تکبر در دیگران هر چه باشد وظیفه ما این است که عیوب دیگران را نادیده گرفته و رفتار شایسته و مناسب از خود نشان دهیم، زیرا پیامبر خدا فرمود: «حسنُ الاخلاقِ نصفُ الدین» خلاق شایسته نصف دین است. بنابراین در برابر افراد متکبر و مغرور نباید آن چنان بی‌تفاوت باشیم که آنها هر کاری خواستند انجام دهند و فکر کنند که کارشان درست بوده است. یعنی با سکوت خود باعث تشویق فرد متکبر نشویم. از سوی دیگر ما نیز حق نداریم که در برابر رفتار و برخوردهای نادرست دیگران رفتار و پاسخ نادرست از خود نشان دهیم، یعنی نمی‌توانیم با افرادی که مغرور و متکبر هستند، برخورد منفی از خود نشان دهیم. زیرا همانگونه که غرور تکبر اخلاق زشت و ناپسند هستند، برخورد منفی با دیگران و مقابله به مثل نمودن نیز در اینگونه موارد نتیجه منفی بدنبال دارد. به طور کلی وظیفه ما این است که در تعامل و برخورد با دیگران حتی افرادی که مشکل اخلاقی دارند، رفتار بزرگوارانه از خود نشان دهیم، خداوند در مورد پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: و لو کُنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک فاعفُ عنهم و استغفرلهم» اگر بداخلاق و سخت دل بودی (یعنی اگر با مردم رفتار نادرست از خود نشان می‌دادی و یا حتی رفتارهای نادرست دیگران را پاسخ منفی می‌دادی) مردم از اطراف تو پراکنده می‌شدند. در سیره عملی ائمه اطهار موارد بسیاری مشاهده می‌شود که نشانه بارز سعه صدر و رحمت و محبت آنان است. حتی در برابر افراد متکبر ومغرور نیز اینگونه رفتار می‌نمودند و همین برخورد شایسته باعث می‌شد که افراد مغرور و متکبر متوجه رفتار نادرست خود شده و پشیمان شوند. علی ـ علیه‌السّلام ـ در توصیف پیامبر اسلام می‌فرماید: «کان الینهُم عریکتة» پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نرم‌خوترین مردمان بود. هر توصیفی که از خلق و خوی و رفتار پیامبر اکرم شده است، در عین حال سفارشی است که به همه مؤمنان می‌شود تا رفتار خود را مشابه رفتار پیامبرشان قرار دهند و در برخورد با افراد حتی افراد مغرور و متکبر مانند ایشان عمل کنند. با توجه به این مطالب باید شما در برخورد با افراد مغرور و متکبر این نکات را رعایت نمایید: ۱. اخلاق زشت و برخورد نادرست دیگران دلیل نمی‌شود که ما هم برخورد نادرست از خود نشان دهیم. ۲. در اسلام اخلاق شایسته، عفو و گذشت و تواضع جایگاهی ویژه‌ای دارد. بنابراین در تعامل با دیگران این اصول را باید رعایت نمایید. 3. برخورد شایسته و مناسب شما با افراد مغرور و متکبر باعث می‌شود آنان به اشتباه خود متوجه شده و دست از آن کار بردارند، هر چند که طول بکشد. ۴. افرادی که مغرور و متکبر هستند خودشان را برتر و بهتر از دیگران می‌دانند. بنابراین اگر می‌توانند به ایشان تبیین نمایید که هیچ فردی بدون نقص نیست و اگر ممکن است مواردی را به ایشان نشان دهید که وی در آن زمینه توانایی و مهارت کافی را ندارد. پس «خودشناسی» عامل بسیار مهم در درمان تکبر و غرور به حساب می‌آید و شما می‌توانید فردی را که متکبر و مغرور است در زمینه «خودشناسی» و دادن شناخت به او کمک کنید. ۵. علت دیگر اینکه رفتار متکبرانه و مغرورانه دیگران را نباید پاسخ منفی داد، این است که اگر شما هم مانند ایشان عمل کنید، رفتار وی تشدید می‌شود و علاوه بر آن که از نظر شرعی و اخلاقی کار درستی نیست، باعث می‌شود که ایشان در مقابل شما موضع‌گیری کند. ۶. اگر رفتار شایسته شما تأثیر مثبت نگذاشت و تذکرات شما هم اثر نکرد، یعنی فرد باز دست از رفتار و ناپسند خود برنداشت، دو راه را شما در پیش دارید: الف. اگر از دوستان نزدیک و اعضای خانواده‌تان نیست، شما می‌توانید کمتر با ایشان ارتباط و رفت و آمد برقرار کنید. این گونه برخورد ممکن است ایشان را متوجه رفتارش کند و شاید از آن دست بردار شود. اگر هم چنان این صفت زشت در وی باقی بود، برای همیشه با ایشان قطع رابطه نمایید. ب. امّا اگر این فرد از دوستان بسیار نزدیک و اعضای خانواده شما است که نمی‌توانید با ایشان قطع رابطه کنید، بهتر است به هر نحوی شده با وی کنار بیایید. در این صورت یگانه راه حل شما این است که اخلاق شایسته و سعه صدر را پیشه خویش قرار داده، با متانت و بزرگواری با ایشان برخورد نمایید. چون در برخی موارد ممکن است این گونه صفات جزء ‌شخصیت فرد شده باشد و برای اینکه بتواند آن را تغییر دهد و اصلاح نماید مدت زمان بیشتری لازم است، شما با بزرگواری و متانت بجای انتقاد و موضع‌گیری منفی به ایشان کمک نمایید تا بتواند این رفتار خود را اصلاح نماید. امیدوارم با بکارگیری راهکارهای یاد شده بتوانید در برخورد اجتماعی و روابط خانوادگی، مؤفق گردید. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢معنای متکبر بودن خدا؟💢 @Porseman_channel «کبر» نزد عالمان اخلاق، عبارت است از: حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. این خصیصه از بزرگ ترین صفات رذیله در انسان است.[1] «متکبر» از ماده «تکبر» به دو معنا است: یکى از آن معانی ممدوح و پسندیده است که در مورد خداوند به کار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى و صفات پسندیده فراوان است، و دیگرى نکوهیده و مذموم است که در مورد غیر خدا به کار مى رود، و آن حالتی که انسان خود را بالاتر و برتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. و صفاتى را که ندارند به خود نسبت دهند. اولی پسندیده است و دومی در وصف عموم مردم است.[2] طبق تعریف ارائه شده از کبر و تکبر؛ تکبر صفتی از صفات خدا است؛ چون عظمت و کبریایی مختص ذات خداوند است، و هر بنده ای که تکبر کند در صفتی از صفات خدا با او به مقابله و منازعه برخاسته است. بنابر این، از آن جا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خدا است، این واژه به معناى ممدوحش تنها در باره او به کار مى رود، و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معناى مذموم است.[3] در حدیثى از امام صادق(ع) نقل شده است: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَنْ عِنْدَهُ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَهُ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ کبه [أَکَبَّهُ] اللَّهُ فِی النَّارِ...». «کبریا و بزرگى رداى خداوند است و هر کس بر سر این ردا با او ستیزه و کشمکش کند، وى را در آتش سرنگون سازد».[4] مفسران قرآن کریم عموماً صفت تکبر در خدا را به عظمت و کبریایی معنا کرده اند؛ زیرا که کبریایى و عظمت و جلال مخصوص ذات بى زوال خداوند است و بزرگ تر و بالاتر از آن است که بتواند کسى در مقابل او اظهار بزرگى و منیّت نماید.[5] خداوند از آن جهت متکبر است که در نهایت کبریا، عظمت و بزرگى است، و هر پدیدهاى نسبت به ساحت او اظهار ذلت و خوارى مى نماید.[6] خلاصه این که متکبر بودن خداوند به معنای عظمت و بزرگی است؛ خداوند متکبر است؛ یعنی بلند مرتبه است. اما در انسان وقتی گفته می شود فلان شخص متکبر است؛ یعنی خود را برتر و بالاتر از دیگران می بیند و این از صفات شیطانی و رذیله اخلاقی است؛ چرا که در تعالیم دینی آمده است، انسان مؤمن باید در برابر مؤمنان و همنوعان خود متواضع باشد، نه متکبر. [1] جامع السعادات، ج 1، ص 328، معراج السعادة، ص 216، [2] المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 696- 698، واژه «کبر». [3] ، تفسیر نمونه، ج 23، ص 554، [4] ، بحار الانوار، ج 83، ص 369، [5] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 244، ؛ تفسیر الکاشف، ج 7، ص 295، انوار درخشان، ج 16، ص 281، [6] انوار درخشان، ج 16، ص 281. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا