eitaa logo
کانال پرسمان دینی
863 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان ای 💢نحوه برخورد با افراد متکبر💢 @Porseman_channel علت تکبر در دیگران هر چه باشد وظیفه ما این است که عیوب دیگران را نادیده گرفته و رفتار شایسته و مناسب از خود نشان دهیم، زیرا پیامبر خدا فرمود: «حسنُ الاخلاقِ نصفُ الدین» خلاق شایسته نصف دین است. بنابراین در برابر افراد متکبر و مغرور نباید آن چنان بی‌تفاوت باشیم که آنها هر کاری خواستند انجام دهند و فکر کنند که کارشان درست بوده است. یعنی با سکوت خود باعث تشویق فرد متکبر نشویم. از سوی دیگر ما نیز حق نداریم که در برابر رفتار و برخوردهای نادرست دیگران رفتار و پاسخ نادرست از خود نشان دهیم، یعنی نمی‌توانیم با افرادی که مغرور و متکبر هستند، برخورد منفی از خود نشان دهیم. زیرا همانگونه که غرور تکبر اخلاق زشت و ناپسند هستند، برخورد منفی با دیگران و مقابله به مثل نمودن نیز در اینگونه موارد نتیجه منفی بدنبال دارد. به طور کلی وظیفه ما این است که در تعامل و برخورد با دیگران حتی افرادی که مشکل اخلاقی دارند، رفتار بزرگوارانه از خود نشان دهیم، خداوند در مورد پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: و لو کُنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک فاعفُ عنهم و استغفرلهم» اگر بداخلاق و سخت دل بودی (یعنی اگر با مردم رفتار نادرست از خود نشان می‌دادی و یا حتی رفتارهای نادرست دیگران را پاسخ منفی می‌دادی) مردم از اطراف تو پراکنده می‌شدند. در سیره عملی ائمه اطهار موارد بسیاری مشاهده می‌شود که نشانه بارز سعه صدر و رحمت و محبت آنان است. حتی در برابر افراد متکبر ومغرور نیز اینگونه رفتار می‌نمودند و همین برخورد شایسته باعث می‌شد که افراد مغرور و متکبر متوجه رفتار نادرست خود شده و پشیمان شوند. علی ـ علیه‌السّلام ـ در توصیف پیامبر اسلام می‌فرماید: «کان الینهُم عریکتة» پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نرم‌خوترین مردمان بود. هر توصیفی که از خلق و خوی و رفتار پیامبر اکرم شده است، در عین حال سفارشی است که به همه مؤمنان می‌شود تا رفتار خود را مشابه رفتار پیامبرشان قرار دهند و در برخورد با افراد حتی افراد مغرور و متکبر مانند ایشان عمل کنند. با توجه به این مطالب باید شما در برخورد با افراد مغرور و متکبر این نکات را رعایت نمایید: ۱. اخلاق زشت و برخورد نادرست دیگران دلیل نمی‌شود که ما هم برخورد نادرست از خود نشان دهیم. ۲. در اسلام اخلاق شایسته، عفو و گذشت و تواضع جایگاهی ویژه‌ای دارد. بنابراین در تعامل با دیگران این اصول را باید رعایت نمایید. 3. برخورد شایسته و مناسب شما با افراد مغرور و متکبر باعث می‌شود آنان به اشتباه خود متوجه شده و دست از آن کار بردارند، هر چند که طول بکشد. ۴. افرادی که مغرور و متکبر هستند خودشان را برتر و بهتر از دیگران می‌دانند. بنابراین اگر می‌توانند به ایشان تبیین نمایید که هیچ فردی بدون نقص نیست و اگر ممکن است مواردی را به ایشان نشان دهید که وی در آن زمینه توانایی و مهارت کافی را ندارد. پس «خودشناسی» عامل بسیار مهم در درمان تکبر و غرور به حساب می‌آید و شما می‌توانید فردی را که متکبر و مغرور است در زمینه «خودشناسی» و دادن شناخت به او کمک کنید. ۵. علت دیگر اینکه رفتار متکبرانه و مغرورانه دیگران را نباید پاسخ منفی داد، این است که اگر شما هم مانند ایشان عمل کنید، رفتار وی تشدید می‌شود و علاوه بر آن که از نظر شرعی و اخلاقی کار درستی نیست، باعث می‌شود که ایشان در مقابل شما موضع‌گیری کند. ۶. اگر رفتار شایسته شما تأثیر مثبت نگذاشت و تذکرات شما هم اثر نکرد، یعنی فرد باز دست از رفتار و ناپسند خود برنداشت، دو راه را شما در پیش دارید: الف. اگر از دوستان نزدیک و اعضای خانواده‌تان نیست، شما می‌توانید کمتر با ایشان ارتباط و رفت و آمد برقرار کنید. این گونه برخورد ممکن است ایشان را متوجه رفتارش کند و شاید از آن دست بردار شود. اگر هم چنان این صفت زشت در وی باقی بود، برای همیشه با ایشان قطع رابطه نمایید. ب. امّا اگر این فرد از دوستان بسیار نزدیک و اعضای خانواده شما است که نمی‌توانید با ایشان قطع رابطه کنید، بهتر است به هر نحوی شده با وی کنار بیایید. در این صورت یگانه راه حل شما این است که اخلاق شایسته و سعه صدر را پیشه خویش قرار داده، با متانت و بزرگواری با ایشان برخورد نمایید. چون در برخی موارد ممکن است این گونه صفات جزء ‌شخصیت فرد شده باشد و برای اینکه بتواند آن را تغییر دهد و اصلاح نماید مدت زمان بیشتری لازم است، شما با بزرگواری و متانت بجای انتقاد و موضع‌گیری منفی به ایشان کمک نمایید تا بتواند این رفتار خود را اصلاح نماید. امیدوارم با بکارگیری راهکارهای یاد شده بتوانید در برخورد اجتماعی و روابط خانوادگی، مؤفق گردید. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢معنای متکبر بودن خدا؟💢 @Porseman_channel «کبر» نزد عالمان اخلاق، عبارت است از: حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. این خصیصه از بزرگ ترین صفات رذیله در انسان است.[1] «متکبر» از ماده «تکبر» به دو معنا است: یکى از آن معانی ممدوح و پسندیده است که در مورد خداوند به کار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى و صفات پسندیده فراوان است، و دیگرى نکوهیده و مذموم است که در مورد غیر خدا به کار مى رود، و آن حالتی که انسان خود را بالاتر و برتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. و صفاتى را که ندارند به خود نسبت دهند. اولی پسندیده است و دومی در وصف عموم مردم است.[2] طبق تعریف ارائه شده از کبر و تکبر؛ تکبر صفتی از صفات خدا است؛ چون عظمت و کبریایی مختص ذات خداوند است، و هر بنده ای که تکبر کند در صفتی از صفات خدا با او به مقابله و منازعه برخاسته است. بنابر این، از آن جا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خدا است، این واژه به معناى ممدوحش تنها در باره او به کار مى رود، و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معناى مذموم است.[3] در حدیثى از امام صادق(ع) نقل شده است: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَنْ عِنْدَهُ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَهُ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ کبه [أَکَبَّهُ] اللَّهُ فِی النَّارِ...». «کبریا و بزرگى رداى خداوند است و هر کس بر سر این ردا با او ستیزه و کشمکش کند، وى را در آتش سرنگون سازد».[4] مفسران قرآن کریم عموماً صفت تکبر در خدا را به عظمت و کبریایی معنا کرده اند؛ زیرا که کبریایى و عظمت و جلال مخصوص ذات بى زوال خداوند است و بزرگ تر و بالاتر از آن است که بتواند کسى در مقابل او اظهار بزرگى و منیّت نماید.[5] خداوند از آن جهت متکبر است که در نهایت کبریا، عظمت و بزرگى است، و هر پدیدهاى نسبت به ساحت او اظهار ذلت و خوارى مى نماید.[6] خلاصه این که متکبر بودن خداوند به معنای عظمت و بزرگی است؛ خداوند متکبر است؛ یعنی بلند مرتبه است. اما در انسان وقتی گفته می شود فلان شخص متکبر است؛ یعنی خود را برتر و بالاتر از دیگران می بیند و این از صفات شیطانی و رذیله اخلاقی است؛ چرا که در تعالیم دینی آمده است، انسان مؤمن باید در برابر مؤمنان و همنوعان خود متواضع باشد، نه متکبر. [1] جامع السعادات، ج 1، ص 328، معراج السعادة، ص 216، [2] المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 696- 698، واژه «کبر». [3] ، تفسیر نمونه، ج 23، ص 554، [4] ، بحار الانوار، ج 83، ص 369، [5] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 12، ص 244، ؛ تفسیر الکاشف، ج 7، ص 295، انوار درخشان، ج 16، ص 281، [6] انوار درخشان، ج 16، ص 281. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢درمان تکبر وخودبزرگ بينى💢 @Porseman_channel 1. خودشناسى اگر انسان ضعفهاى خود را بشناسد و بداند از چه ضعفى به اين كمال رسيده است، هرگز خودپسند نمىشود. قرآن به گونههاى مختلف از ضعفهاى انسان ياد نموده تا انسان مغرور نشود، همچون: وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفا وانسان، ضعيف آفريده شده است. امام باقر (ع) فرمود: سُدَّ سَبِيلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْس ببند راه فخر فروشى را به وسيله خودشناسى. امام على (ع) فرمود: مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ قَذِرَةٌ وَ هُوَ بَيْنَ ذَلِكَ يَحْمِلُ الْعَذَرَة فرزند آدم را با خودپسندى چه كار؟ در حالى كه در آغاز آبى گنديده و در آخر كار، مردارى پوسيده و متعفّن، و بين اين آغاز و انجام، حمل كننده فضولات است. انسانى كه در نهايت ضعف است، نه طاقت بيمارى دارد و نه طاقت گرسنگى. انسانى كه در نهايت آسيب پذيرى است با نسيمى، مريض مىشود و محكوم حوادث است و نمىتواند مانع خطرات و مرگ شود، چگونه خود را بزرگ مىداند؟ كسى كه با چند سال تحصيل علم يا انجام عبادات و ... به خود مىبالد و عُجب، وجود او را فرامىگيرد، بايد به اين بينديشد كه اگر پرونده او را بررسى كنند، چند درصد از اعمال او براى رضاى خدا بوده است؟ كدام علم را فقط براى رضاى خدا آموخته است؟ اگر روى همه اين اعمالى كه به آن افتخار مىكند، خط قرمز كشيده باشند، چه خواهد كرد؟ علاوه بر اين، آنچه كه خدا به ما داده است، نزد ما امانتى است كه هر لحظه اراده كند، مىتواند آن را بگيرد. اگر عالِم دهر هم باشيم، ممكن است در يك لحظه همه علوم ما به فراموشى سپرده شود. گاهى خداوند براى ارشاد و تنبيه بنده چيزهايى را از ذهن او مىبرد كه گمان نمىكرد روزى آنها را فراموش كند. 2. ناپايدارى دنيا توجه به ناپايدارى تعلّقات دنيا، يكى ديگر از راههاى علاج بيمارى خودپسندى است. آنان كه به اولاد و اموال و مقام مغرورند، بايد بدانند كه همينها به انسان وفايى ندارند وگاهى موجب نابودى انسان مىشوند. بعد از مرگ، زن و فرزند تا قبرستان، جنازه انسان را همراهى مىكنند. از مال و ثروت به اندازه يك كفن، بيش به انسان نمىرسد و مقام و موقعيت اجتماعى نيز براى كسى باقى نمىماند، والا به ديگران نمىرسيد. امام على (ع) در اين باره فرمود: به زينتها و نعمتهاى دنيا، مغرور نشويد. رنجهاى دنيا نبايد شما را بىتاب و توان كند. چرا كه عزت و فخر دنيا پايان مىپذيرد و زيور و زينت و نعمتهاى دنيا نابود مىشود و رنجها و سختىهايش نيز به پايان مىرسد. مال و ثروت و مقام، به هر درجهاى كه باشد، نسبت به موقعيتهاى برتر بسيار ناچيز است. اگر مقايسه شود يك ملكى را به املاك و املاك را به يك شهر و يك شهر را به يك كشور و يك كشور را به جهان، معلوم مىشود كه چقدر ناچيز و بى مقدار است. 3. تاريخ گذشتگان توجه به تاريخ پيشينيان كه داراى قدرت، نعمت، عمر طولانى، جمال و مقام بودند و امروز هيچ آثارى از آنها نيست، يكى ديگر از راههاى درمان خودپسندى است. امام على (ع) در اين باره فرمود: أَوَلَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الْأَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ أَ وَ لَمْ تَرَوْا إِلَى الْمَاضِينَ مِنْكُمْ لَا يَرْجِعُونَ وَ إِلَى الْخَلَفِ الْبَاقِينَ لَا يَبْقَوْن آيا در آثار پيشينيان مايههاى هشدار نيست و در سرگذشت پدرانتان درسهاى عبرتانگيز و هشدار دهنده نيست. آيا نمىبينيد كه گذشتگانتان را بازگشت و بازماندگانتان را بقايى نيست؟ @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢چگونه از زندگى مشترك لذت ببريم؟💢 @Porseman_channel - همديگر را جزئى از وجودمان بدانيم. - به همسر خود احترام بگذاريم. - به جاى سرزنش و دعوا به دنبال علت بگرديم. - انتظارات خود را از يكديگر بيان نماييم. - به جاى خصوصيات منفى يكديگر، خصوصيات مثبت را در نظر بگيريم. - از موقعيتهاى خاص براى ايجاد علاقه استفاده نماييم. مانند سالگرد ازدواج و ... - در خانه براى يكديگر آراسته باشيم. - همسر خود را با ديگران مقايسه نكنيم. - از همسر خود تشكر و قدردانى كنيم. - به خاطر ديگران با همديگر دعوا نكنيم. - به خانوادههاى يكديگر احترام بگذاريم. - مشكلات خود را با ديگران در ميان نگذاريم. - از دادن نسبتها و القاب ناروا بپرهيزيم. - مسائل مالى را به رخ هم نكشيم. - از سخنان دستورى و تند، دورى نماييم. - تلخىهاى گذشته را فراموش كنيم. - يكديگر را درك كنيم و براى احساسات يكديگر ارزش قائل باشيم. - به طور مداوم از همسرمان انتقاد نكنيم. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢 درمان کینه و نفرت و ناراحتی💢 @Porseman_channel هنگامی که انسان غضب کند واز انتقام نا توان باشد،چاره ای ندارد جز این که غضب خود را فرو برد. این خشم و غضب به باطن بر می گردد و عقده درونی ایجاد می کند و تبدیل به کینه می شود و به آن شخص به طور دائم و مستمر در قلبش احساس سنگینی می کند. انسان باید بداند تا زمانی که کینه ای در قلب او باشد دائما اندوهناک و غمگین و گرفتار خواهد بود و در دنیا و آخرت در چنگال بی رحم عذاب خواهد ماند باید در فضیلت رفق و مدارا و عفو بیندیشد خدای تعالی می فرماید: خذ العفو و امر بالعرف یعنی ای پیامبر با امت به شیوه عفو و بخشش رفتار کن به نیکو کاری امر فرما امام صادق از نبی اکرم چنین روایت می کند آیا بهترین صفات دنیا و اخرت را به شما معرفی کنم؟ هر کس به تو ظلم کرد او را ببخش، باکسی که با تو قطع رابطه کرد وصلت کن، هرکس به تو بدی کرد به او احسان کن و هرکس تو را محروم کن به او عطا کن برای شخصی که کینه دارد بهتر آن است که رابطه اش را با شخص مورد کینه به حال قبلی خود حفظ کند و اگر بتواند برای مبارزه با نفس و مخالفت شیطان احسان و نیکی بیشتری به او روا دارد، بسیار نیکوست. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مؤمن کینه توز نیست.»(محجة البیضاء5/317). در مورد درمان کینه و نفرت راه‌های زیادی وجود دارد که به تناسب اشخاص و با توجه به روحیات آن‌ها و شدت و ضعف کینه و نفرتی که در دل دارند متفاوت است. اما آن‌چه می‌توان به عنوان یک نسخه عمومی برای همه موارد استفاده کرد شامل مراحلی است که به برخی از آن‌ها به طور خلاصه اشاره می‌شود. 1. تأمل در عملی که موجب کینه شده است. اگر عمل شخصی که از او کینه به دل گرفته‌اید را مورد بازبینی قرار ده از دو حالت خارج نیست. یا عمل او مورد رضای خداوند بوده و شما تحمل کار الهی را نداشته‌اید به طور مثال عمل خلافی را در محل کار انجام داده‌اید مانند رشوه گرفتن و همکارتان شرح ماوقع را برای رئیس اداره بیان کرده و شما مورد مؤاخذه قرار گرفته‌اید و همین عامل سبب کینه شما از همکارتان را فراهم آورده است و یا پسر یا دختری که روابط مخالف شرعی را با جنس مخالف خود برقرار کرده و دوست او ماجرا را برای والدین او تعریف کرده است که وی را نصیحت کنند. در این موارد باید گفت که عیب متوجه خود انسان کینه توز است و باید ظرفیت خود را در پذیرش حقایق بالا ببرد و شرح صدر نسبت به تکالیف شرعی و دستورات اسلامی پیدا کند و نه تنفر از دوست و همکار و اگر کاری که سبب کینه شده عملی مخالف شرع بوده و با ضوابط اسلامی سازگاری ندارد به طور مثال شخصی به خواهر و یا بستگان دیگر انسان حرفی خارج از ضوابط اسلامی بزند و شخص شنیده و کینه او را به دل گرفته است. در این صورت باید گفت در چنین مواردی جای کینه نیست بلکه جای برخورد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد و فرو خوردن خشم در این‌جا از مکرهای ابلیس می‌باشد که از آن به بی‌غیرتی تعبیر می‌شود. 2. تأمل در نتیجه کینه‌ورزی: شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب می‌کشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماری‌های مختلف روانی و روحی می‌گردد. ‌ 3. تأمل در نتیجه بخشش و عفو به جای کینه و تنفر: برای شخص کینه توز، در صورت توانایی و قدرت دو امکان وجود دارد. اول آن‌که حق خود را بدون کم و زیاد در صورت محق بودن بازگیرد که این عدل می‌باشد و اگر به ناحق باشد ظلم می‌باشد. دوم آن‌که به او نیکی کرده و او را ببخشد که این فضل است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌نماید که ایشان کسی را که در مقابل ستمی که به او شده گذشت کند و به کسی که از او بریده بپیوندد و به کسی که با او بدی کرده نیکی کند را بهترین مخلوقات در دنیا و آخرت دانسته است. 4. مطالعه در سیره اهل بیت و الگوهای اسلامی: دقت در زندگی اهل بیت به عنوان انسان‌های کامل می‌تواند ما را در یافتن راه صحیح در مواجهه با مشکلات یاری رساند. 5. توجه به مقام انسانی و خلیفةاللهی وی و نحوه تعامل خداوند با انسان‌ها: این نکته را نباید از نظر دور داشت که انسان به عنوان اشرف مخلوقات از اهمیت ویژه‌ای نسبت به سایر موجودات برخوردار است و از طرفی انسان باید همان توقعی که از خداوند نسبت به اعمال بد خود دارد را در رابطه با ارتباط خود نسبت به اعمال دیگران داشته باشد. بدون شک هیچ کس از خداوند توقع رعایت عدالت را نسبت به اعمال خود ندارد چه رسد به ظلم. اگر دوست دارید که خدای متعال لغزش های شما را ببخشد, شما نیز نسبت به لغزش دیگران اهل بخشش باشید. نتیجه آن‌که رعایت همین نکات، تاثیر بسیاری در تعدیل انسان دارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢تربیت فرزند💢 در پست قبلی ضرورت فرزندصالح بیان شد و بیان شد که همه طالب آن هستند و انکاری در ضرورت و اهمیت آن وجود ندارد. فرزندی که حسینی و مهدوی باشد و به عنوان سرباز امام زمان ع ؛ در خدمت خانواده و والدین باشد. فرزندامام زمان پسندی باشد... (من سعاده الرجل الولد الصالح) از خوشبختی شخص داشتن فرزند صالح می باشد. الکافی ج۶ص۳ ( الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه) فرزند نیک گلی از گلهای بهشت است‌. الفقیه ج۳ص۴۸۱ اما پاسخ این سوال 👇👇👇 💢گام اول برای داشتن فرزندصالح💢 @Porseman_channel # اول برای داشتن فرزند صالح ؛ اینست که باید خود در دوران فرزندی ؛ فرزند خوبی برای والدین خود بود. فرزند خوب برای والدینت باشی؛ متوقع فرزند خوب برای خودت باش... ( بروا آبائکم یبرکم ابنائکم) عیون الحکم ص۱۹۵ از زمان فرزندی شروع میشود لاید فرزندخوبی باشی تا برایت فرزند خوب باشند والا آن توقع بی جایی خواهد بود... @Porseman_channel باید این دغدغه که میخواهم نسل صالح داشته باشم با اصلاح رفتار و اعمال و گفتار خود برای والدین در دوران تجرد ؛ شروع کرد. برای داشتن فرزند صالح خودباید فرزند صالحی برای والدین خود بود... قبل از ازدواج باید تمهیدات صالح شدن فرزند خود در آینده را فراهم نمود و به فکر بود.... کسی عاق والدین است نباید توقع اطاعت از فرزندانش را داشته باشد.... ازمکافات عمل غافل مشو گندم ازگندم بروید جو ز جو 👇👇👇👇 درباغ لاله روید و درشوره زار خس باید باغ بودتا انتظار روییدن گل لاله داشت... اگر فرزند ناخلف و ناصالح داریم باید به عقب برگردیم و نگاه دقیق و درستی به خاطرات دوران فرزندی خودداشته باشیم..... @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢فرق توبه با استغفار چیست؟💢 @Porseman_channel توبه در لغت به معناى رجوع و در اصطلاح به معناى پشیمانى از گناه و برگشتن از معصیت است، ولى استغفار در لغت به معناى طلب پوشاندن و مستور کردن و در اصطلاح به معناى درخواست آمرزش از خداست. پس این دو از نظر معناى لغوى و اصطلاحى، کاملاً متفاوتاند. اما کار برد این دو واژه در آیات و روایات: بعضى از آیات قرآن، بیانگر جدایى و ناهمگونى معناى توبه و استغفار مىباشد، مانند: « وَیا قَوْمُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهُ » اما در مواردى، استغفار به جاى توبه به کار رفتهاست که چه بسا وحدت معنایى و همگونى را نشان مىدهد، انند: « وَلَوْأَنَّهُمْ اًّذْظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جائُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً » . سخن اصلى آیه درباره استغفار است، ولى از آخر آن، توبه استفاده مىشود، زیرا اگر استغفار به معناى توبه نبود، در آخر آیه مىگفت: « لَوَجَدُوا اللهَ غَفُاراً رَحِیماً » اما این مورد را مىتوان این گونه توجیه کرد: اگر استغفار به جاى توبه به کار رفته، به خاطر آن است که استغفار گونهاى از اظهار توبه و ندامت مىباشد، یا از آن جهت است که انسان پس از پشیمانى کامل، از خداوند درخواست بخشش و عفو مىکند، پس این دو ملازم یکدیگرند یا یکى از دیگرى پیش مىافتد، مقدّم ولى یکى نیستند. پس به حسب کاربرد هم مىتوان گفت که استغفار و توبه دو مقوله جدا از هم مىباشند. تفاوتهاى اساسى استغفار و توبه 1- بین توبه و استغفار، نسبت عموم و خصوص مِنْ وجه است، زیرا از جهت اینکه عزم برترک گناه از ارکان یا شرایط توبه است، اما شرط استغفار نیست، پس استغفار اعم از توبه است. از سوى دیگر استغفار وابسته به لفظ است اما در توبه نیاز به لفظ خاصى نیست، پس توبه اعم از استغفار است. در جایى که توبه و ندامت با استغفار اظهار شود و با عزم برترک گناه توأم گردد، هم استغفار است و هم توبه. 2- استغفار نوعى دعا است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: « استغفار جامعترین دعاها است» . در حالى که توبه، از مقوله دعا به شمار نمىرود. 3- توبه تنها از شخص تائب (توبه کننده) صورت مىگیرد و نیابت بردار نیست اما استغفار (طلب آمرزش) از طرف دیگرى به نحوه نیابت نیز ممکن است، همانطور که یعقوب براى فرزندانش استغفار کرد و یا فرشتگان براى مؤمنان و پیامبر و اولیاى الهى براى پیروان خود طلب مغفرت و بخشش مىکنند. 4- استغفار یک عمل مستحبى محسوب مىشود، اما توبه واجب و فریضه است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢فرق علم و عقل💢 علم و عقل چه فرقی با هم دارند؟ @Porseman_channel این دو واژه در عرف و قرآن و کلام اهل بیت ع کاربرد بسیاری دارند و با توجه و بررسی آن دو در منابع مذکور می بینیم که در تعالیم اسلامی این دو با هم متفاوت هستند و کاملا نگاه تفکیکی وجدا از هم دارند. علم به معنای سواد می باشد علم یعنی سواد یعنی معلومات و یافته های علمی...عالم یعنی کسی که درس خوانده مطالعه کرده و معلوماتی کسب و در رشته خاص یا چند رسته علمی متبحر و ماهر وعالم شده است. درواقع علم دانستن و کسب معلومات می باشد. لیکن چنین نیست که هر عالمی ؛ عاقل هم باشد. عقل در روایات اخلاقی و قرآن ،نه بمعنای علم و آگاهی است بلکه مقابل جهل است می بینیم که در کتاب شریف کافی کتاب عقل و جهل دارد نه کتاب علم و جهل . چراکه عقل بالاتر از علم است و عاقل در قرآن و احادیث اخلاقی اهل بیت ع کسی که راه بهشت و رستگاری را و هدف از خلقتش را یافته است. نه که مجموعه ای معلومات را در ذهن خود تلنبار کرده باشد.و مثل حماری که کتاب حمل میکند حمال اصطلاحات باشد. بلکه مرد عمل است و به بصیرت و هوشیاری لازم رسیده است که راه و چاه هدایت و گمراهی را می شناسد درآیه 67 📖سوره بقره جاهل به کسی اطلاق شده که مسخره کننده دیگران است و دانیم که یک علامه هم میتواند دیگران را مسخره کند و لذا در آموزه قرآن یک علامه ای که مسخره کننده است جاهل می باشد. پس علم با جهل جمع میشود ولی عقل با جهل جمع نمیشود و ضد هم است. اى على خرد چيزى است كه بوسيله آن بهشت بدست آيد و جستجوى خوشنودى رحمان به آن شود. 📚بحار الأنوار؛ جلد 74ص64 کتاب شریف اصول کافی ؛ کتاب عقل و جهل دارد وبر مبنای روایات معصومین ع ؛ جنود و لشکریان عقل و جهل را شمرده است 📚الكافي ج1، ص 21 فرهنگ قرآن فریاد می زند که ولو علم ارزش بسیار والایی دارد و قابل مقایسه با دیگر مفاهیم نیست 📖مجادله11 📖زمر9 لیکن در عین حال در برابر عقل کم می آورد و جایگاه ضعیف و رتبه کمتری دارد یک بیسواد عاقل برتر از عالم بی عقل است چراکه عالم بی عقل آتش به دنیا می زند و بااختراع بمب و تسلیحات کشتار جمعی موجبات کشتار مردم بی گناه را فراهم میکند وعالم بی عقل مثل دزد با چراغ است و مست شمشیر به دست که مخرب تر عمل خواهد نمود. وحتی ایمان بدون عقل میشود بلعم باعورا، میشود 📖اعراف176 عابدی که از خداالاغی میخواهد تا چمن موجود در جزیره را بخورد... میشود اهل کتابی که منکر حقانیت پیامبرندو تسبیه به حمار شده اند 📖جمعه 5 یا به کسانی که علم دارند و عقل ندارد تعبیر چهارپا در قرآن آمده است 📖فرقان44 پس قرآن برای علم با عقل جایگاه ویژه ای قائل شده است و جهل را در مورد عقل به کاربرده نه در مقابل علم... @Porseman_channel 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢کنترل قلب و عقل💢 راهکار کنترل قلب و عقل چیست؟ @Porseman_channel همه مصنوعات هوشمند دارای مرکز مدیریت است که از آن تعبیر به عقل و قلب میشود. یک ربات اگر بخواهد فعالیتهای مختلفی انجام دهد باید کنترل شود و این کنترل است که با آن دستور به ربات داده میشود حتی یک تلویزیون نیز با کنترل تحت اختیار گرفته شده مدیریت میشود و یک ماشین با فرمانی که دارد ... قلب و عقل انسان مرکز ادراکات و احساسات و تصمیم گیری اوست باید دید به چه کسی سپرده شده است ؟ کنترل قلب و عقل ما دست کیست ؟ که او مسلط بر اعمال و رفتار و گفتار حتی افکار ماست. باید دید که هر انسانی کنترل احساسات و افکار و عواطف و مغز و قلب خود را به چه کسی و چه چیزی داده است؟ بسیاری از انسانها کنترل وجود خود را به دست شیاطین انسی و جنی داده اند و خود مطلع نیستند که آنها را نامحسوس کنترل و مدیریت میکند کنترل قلب و دل ما در دستهای ماهواره- فضای مجازی-رسانه ها-دوست و فامیل و مردم و همسایه-استاد و مرشد-احساسات زودگذر-همسر-فرزند و...است؟ یا به خدا و اهل بیت ع سپرده ایم؟ باید بدانیم که قلب و فکر ظرفی است که اگر با مطلب ناب و پاک و مفید پر نشود لاجرم با کثافات و نجاسات و افکار پلید پر خواهد شد عَنِ الصَّادِقِ ع الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ 📚جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ص185 پس به نظر می رسد تنهاترین راهکار برای مدیریت قلب و عقل اینست که آن را به صاحبش و خالقش بسپریم و کنترل خود را به دستان پاک (طاهر و مطهر)خدا بسپاریم وگرنه اگر کنترل وجود ما دست این و آن بیفتد ما بازی داده و دست انداخته و با اندیشه و احساس و عواطف ما بازی خواهند کرد. وهب بن ورد گفت بما رسيده كه شيطان براى يحيى بن زكريا عليه السّلام مجسم شد و باو گفت بتو اندرز دهم فرمود: نميخواهم. ولى از آدميزاده بمن گزارش بده شیطان گفت: آنان نزد ما سه دستهاند يكى از آنها از همه سختترند، بيكى از آنها رو آوريم و او را بگناهى كشيم و او باستغفار پناهد و توبه كند و همه كار ما را تباه سازد، باز بدو برگرديم و او هم باستغفار و توبه برگردد، نه از او نوميد شويم و نه نياز خود را از او بر آريم، و ما از دست او رنج كشيم. يك دسته هم در كف، ما چون گوىاند در دست كودكان شما بهر جور خواهيم آنها را بچرخانيم و رنجى براى ما ندارند، و دسته از آنها مانند تو معصومند كه ما هيچ اثرى در آنها نداريم و نتوانيم. 📚بحار الأنوارج7 ؛ ص205 @Porseman_channel 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢ازدواج فرمایشی💢 آیا تن دادن به ازدواج توصیه ای درست می باشد؟ @Porseman_channel ازدواج امر مهمی است و حساب یک عمر زندگی زناشویی می باشد.و یک زندگی است که شخص به تنهایی آنرا دارا خواهد بود. لذا توصیه والدین و همسایه و دوست و همکار و مشاور و عزیزان و....در این مورد بی جا به نظر می رسد البته اصل مشورت کاملا منطقی و به جا بوده و در کنار آن معرفی افراد به هم ؛ در حد معرفی نه بیشتر؛مطلوب می باشد.لیکن باید خود دختر و پسر خود همسفر زندگی شان را انتخاب کنند. و به تحمیل و اجبار و توصیه اکید و فرمایش کسی انجام ندهند. مطلب در موردی بیشتر نمود می یابد که شخص خود کسی را نمی پسندد و برای او هیچ جذابتی ندارد ولی والدین و اطرافیان بخاطر اغراض مادی و موقعیت اجتماعی و...توصیه میکنند و تاکید و اصرار بر وصلت کنند. در این مورد نیز نباید به توصیه و فرمایش و تاکید دیگران ترتیب اثر داد چراکه اغراض معقول و منطقی پشت این انتخاب وجود ندارد و نهفته نیست. در آموزه های دینی نیز حکم شرعی الهی به دختر و پسر ؛ تعلق میگیرد و آن دو مخاطب هستند. مهریه و نفقه را باید پسر بپردازد و دین و قرض اوست و دختر میگیرد.در مورد حقوق و تکالیف زناشویی این دختر و پسر هستند که موظف می باشند و بله گفتن به ازدواج تحمیلی از روی اجبار و اکراه ؛ درست نیست و شرعا بله ای که از روی اکراه و اجبار و تحمیل باشد؛ اثری نداردو عقدی منعقد نمیشود. فتوای همه مراجع تقلید چنین است: رضايت زن و مرد به ازدواج شرط است و بدون آن عقد صحيح نيست. لذا باید شخص خود ملاکات و معیارهایی برای همسر خود داشته باشد و از روی اختیار و شوق و دلخواه انتخاب نماید 🔴کسی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: من می خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج کنم. امام علیه السلام فرمود: با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن، و زنی را که پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب کرده اند، رها کن. 📚تهذیب، الاحکام، ج 7، ص 392 و البته این ازدواج های تحمیلی و زوری ثمره و دوام نداشته و با بد خلقی هایی همراه بوده وبه نتیجه نخواهد رسید 📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج15 ؛ ص386 @Porseman_channel 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجاب امری فردی است؟ @Porseman_channel شبهه ای که غالب کسانی که مبتلا به بدحجابی هستند به زبان می آورند این است که حجاب امری فردی است نه اجتماعی 1⃣اولا:ظاهرا مشکل و ریشه این افکار در این است که بدحجابی را منکر نمی دانند و اصلا توجهی به وجوب حجاب در قرآن ندارند. آیا حجاب امری فردی است؟! می دانیم که اسلام حجاب را واجب می داند و در قرآن به صراحت دعوت به حجاب به زنان شده است 📖سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59. و این اصلا قابل انکار نیست و هیچ مسلمان مطلع از قرآن نداریم که منکر این واجب الهی باشد. آنهایی که منکر میشوند یا جاهل اند یا مغرض و معاند... و در واقع انکار حجاب انکار فرمایش قرآن می باشد. اما اجتماعی بودن حجاب واضح است چون اصل حجاب در اجتماع و برای جمع و جامعه است. اصلا حجاب یعنی پوشش در برابر دیگران نامحرم پس فرد معنا ندارد و در خلوت و شخص خود نمی توان ملزم به حجاب شد. اینکه خدا فرمود حجاب واجب است فرمود وقتی در برابر نامحرم ظاهر میشوند حجاب داشته باشند. پس اصل حجاب در اجتماع نمود و مصداق می یابد نه در فرد و خلوت و شخص.... 2⃣ثانیا اصل وجوب حجاب حاکی از این است که تارک این واجب الهی مرتکب منکر شده و بد حجابی در آموزه های دینی منکر اجتماعی می باشد. دقت نمایید یک وقت ما خود را مسلمان و متعهد به آموزه های قرآن می دانیم و یک وقت تابع هوای نفس و افکار غرب و شرق و مردم هستیم. بحث ما اسلام است اگر مسلمانیم و در کشور اسلامی هستیم باید قانون و حدود اسلامی را رعایت نماییم و خود را ملزم به رعایتش بدانیم قرآن بدحجابی را منکر می داند و آن هم منکری که در اجتماع نمود و مصداق می یابد و این منکر اجتماعی، توسط قرآن متعلق حکم به نهی شده و دستور به نهی از منکر شده ایم 📖اعراف157 📖توبه67-112 📖حج41 با ادنی دقت و تامل در فرامین الهی می یابیم که بدحجابی منکر اجتماعی است و نهی از آن مصداق نهی از منکر و واجب الهی می باشد 🔴دقت نمایید همه منکرات اجتماعی متعلق نهی هستند و باید نهی شوند و اینکه فلان منکر رها شده یا کم لطفی میشود دلیل نمیشود که بدحجابی را رها کنیم و این هم ترک شود. گویی کسی روزه نمیگیرد بگوییم نماز هم نخوان حج هم نرو مسجد هم نرو خیرات هم نکن؟!!!!!!!! این در واقع فراکنی است که البته از قبح عمل کم نمیکند و توجیه بدتر از گناه می باشد. همه موظف هستیم نسبت به منکرات اجتماعی کف جامعه تغیر نشان داده و عکس العمل نشان دهیم و نهی از منکر نماییم و این مختص منکر اجتماعی خاصی نیست و ضمنا ترک یکی مجوز ترک دیگر مصادیق و موارد نمی شود..... @Porseman_channel 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6- به طور قطع با محبت کردن می توان افراد را بهتر به خود نزدیک و جذب کرد. محبت داروى بىنظیر بسیارى از دردهاست. محبت بسیارى مشکلات عاطفى و اجتماعى را از میان مىبرد. محبت موثرترین شیوه تربیتىاست. انسان کانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. در حل مشکلات شما، ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى با والدین بسیار سودمند است. پس محبت وبرخورد محبت آمیز و مهربانانه واقعی خود را با ایشان بیشتر کنید مثلا در هنگامی که به منزلشان می روید دست آنان را ببوسید و یا به هر بهانه ای دل آنها را به دست آورید. هر چه خوش برخوردی ـ بدون هیچ چشم داشتی ـ با ایشان را بیشتر کنید ثمرهاش زودتر معلوم میشود. زیرا والدین محبت فرزندان را بی پاسخ نمی گذارند. @Porseman_channel
💢تبعیض بین فرزندان💢 @Porseman_channel از نظر شرعی و قانونی هر کس در زمان حیات خود می تواند هر مقدار به هر کسی بدهد و یا بین فرزندان به بی عدالتی اموالش را تقسیم کند، یعنی اثر این کار که انتقال اموال باشد تحقق می یابد. ولی از نظر اخلاقی این کار جایز نیست و به بی عدالتی محکوم است و باعث ایجاد اختلاف و به وجود آمدن حسادت بین فرزندان است. با توجه به این نکته، در مورد بی عدالتی پدرتان نسبت به فرزندانش در کمک های مالی و ... باید بگوییم که: کار ایشان از نظر اخلاقی اشتباه است و به خاطر این بی عدالتی و نامهربانی نسبت به سایر فرزندان، قطعا در پیش گاه خدا مسئول خواهند بود. اما رفتار و کردار بد ایشان شما را از انجام وظیفه معذور نمی دارد. وظیفه شما احترام به والدین است. دستور اسلام در احترام به مادر و پدر مطلق است، یعنی در هر حال باید به مادر و پدر احترام کرد ، خواه با انسان رفتار خوبی داشته باشند و خواه بد. قرآن مجید احسان به پدر و مادر را وظیفه مردم می داند و می فرماید: پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید. البته تحمل بدرفتاری والدین، نیاز به صبر و بردباری دارد. اما اگر انسان رضایت خدا را در نظر داشته باشد و انگیزه الهی را در کار خود قرار دهد، همه چیز را برای خدا تحمل می کند. نه تنها برای او سخت نخواهد بود، بلکه گاهی از آن لذت می برد. بنابراین هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید. فردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: پدر و مادری دارم که با آن ها رابطه خوبی دارم، ولی آن ها مرا با حرف و طرز برخوردشان می آزارند. پاسخ آنان را نمی دهم، ولی می خواهم آنان را ترک کنم و مدتی نزدشان نروم. حضرت فرمود: در این صورت خداوند تو را رها خواهد کرد. مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: به کسی که تو را محروم ساخت، ببخشای. با کسی که با تو قطع رابطه کرد، پیوند برقرار کن. از کسی که به تو ستم کرد، درگذر. اگر چنین کنی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود. لذا توصیه می کنیم: 1- تحت هیچ شرایطی ارتباط خود را با پدرو مادرتان قطع نکنید. به هیچ وجه ایشان را ناراحت نکنید. گرچه با گفتار و کردارتان باشد. در عین حال در مواردی که رفتار و گفتار پدرو مادر رنجش خاطر شما را در پی دارد نظیر آن چه در نامه آورده اید و ...، تمرکز ذهنتان را از توجه به عملکرد پدر و مادر به مطلب و یا هر چیز دیگری منصرف کنید و به عملکرد ایشان اعتنا نکنید. 2- احترام به پدر را احترام به خدا و حرمت نهادن به دستور خدا ببینید. در احترام گذاری با خدا معامله می کنید. به پاداش ها، مواهب و محبت های بی بدیلی که از طرف خدا عایدتان می شود، نظر کنید. دراین صورت نیازی به کمک پدر ندارید. بلکه خداوند بهترین جزا را برای شما مهیا خواهد کرد. 3- سعی کنید وظیفه خود نسبت به پدر و مادرتان را به نحو احسن انجام دهید. هرچند به شما توجهی نکنند و یا شما را کمک نکنند. با عمل به وظیفه عاق والدین نمی شوید. به این که سایر اهل خانواده نزد پدر و مادر عزیزند توجه نداشته باشید. مهم آن است که در نزد خدا عزیز باشید که در صورت عمل به وظیفه، چنین خواهد شد. 4- با تقویت پایههای ایمان و مدد گرفتن از نیروی ایمان و صبر، و چشم پوشی از لغزش والدین، به وظیفه الهی خویش که احسان و نیکوکاری آنان است، عمل نمایید که خیر دنیا و آخرت شما در آن است. هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز افزونتر خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «اساس و ریشه صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است». 5- با توجه به این که ایام مهم و تاثیر گذار بارداری را می گذرانید، سعی کنیدبا تلاوت قرآن و ادعیه، درحل مشکلات از خداوندکمک بگیرید. قرآن مجید میفرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلاة و انّها لکبیرة إلاّ علی الخاشعین(4) در زندگی از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند این کار جز برای خاشعان سنگین و گران است». پس رابطه خود با خدا را بیش تر کنید. انسان در پرتو یاد خدا و نماز ارادهای نیرومند و ایمانی استوار پیدا میکند و همة مشکلات برای او آسان میگردد. در این ایام، مشکلات خود را با همسرتان درمیان بگذارید و از ایشان کمک بگیرید.