پرسمان #مشاوره
💢 درمان کینه و نفرت و ناراحتی💢
@Porseman_channel
هنگامی که انسان غضب کند واز انتقام نا توان باشد،چاره ای ندارد جز این که غضب خود را فرو برد.
این خشم و غضب به باطن بر می گردد و عقده درونی ایجاد می کند و تبدیل به کینه می شود و به آن شخص به طور دائم و مستمر در قلبش احساس سنگینی می کند.
انسان باید بداند تا زمانی که کینه ای در قلب او باشد دائما اندوهناک و غمگین و گرفتار خواهد بود و در دنیا و آخرت در چنگال بی رحم عذاب خواهد ماند باید در فضیلت رفق و مدارا و عفو بیندیشد
خدای تعالی می فرماید: خذ العفو و امر بالعرف
یعنی ای پیامبر با امت به شیوه عفو و بخشش رفتار کن به نیکو کاری امر فرما
امام صادق از نبی اکرم چنین روایت می کند آیا بهترین صفات دنیا و اخرت را به شما معرفی کنم؟
هر کس به تو ظلم کرد او را ببخش، باکسی که با تو قطع رابطه کرد وصلت کن، هرکس به تو بدی کرد به او احسان کن و هرکس تو را محروم کن به او عطا کن
برای شخصی که کینه دارد بهتر آن است که رابطه اش را با شخص مورد کینه به حال قبلی خود حفظ کند و اگر بتواند برای مبارزه با نفس و مخالفت شیطان احسان و نیکی بیشتری به او روا دارد، بسیار نیکوست.
رسول خدا(ص) میفرماید: «مؤمن کینه توز نیست.»(محجة البیضاء5/317).
در مورد درمان کینه و نفرت راههای زیادی وجود دارد که به تناسب اشخاص و با توجه به روحیات آنها و شدت و ضعف کینه و نفرتی که در دل دارند متفاوت است. اما آنچه میتوان به عنوان یک نسخه عمومی برای همه موارد استفاده کرد شامل مراحلی است که به برخی از آنها به طور خلاصه اشاره میشود.
1. تأمل در عملی که موجب کینه شده است. اگر عمل شخصی که از او کینه به دل گرفتهاید را مورد بازبینی قرار ده از دو حالت خارج نیست. یا عمل او مورد رضای خداوند بوده و شما تحمل کار الهی را نداشتهاید به طور مثال عمل خلافی را در محل کار انجام دادهاید مانند رشوه گرفتن و همکارتان شرح ماوقع را برای رئیس اداره بیان کرده و شما مورد مؤاخذه قرار گرفتهاید و همین عامل سبب کینه شما از همکارتان را فراهم آورده است و یا پسر یا دختری که روابط مخالف شرعی را با جنس مخالف خود برقرار کرده و دوست او ماجرا را برای والدین او تعریف کرده است که وی را نصیحت کنند.
در این موارد باید گفت که عیب متوجه خود انسان کینه توز است و باید ظرفیت خود را در پذیرش حقایق بالا ببرد و شرح صدر نسبت به تکالیف شرعی و دستورات اسلامی پیدا کند و نه تنفر از دوست و همکار و اگر کاری که سبب کینه شده عملی مخالف شرع بوده و با ضوابط اسلامی سازگاری ندارد به طور مثال شخصی به خواهر و یا بستگان دیگر انسان حرفی خارج از ضوابط اسلامی بزند و شخص شنیده و کینه او را به دل گرفته است. در این صورت باید گفت در چنین مواردی جای کینه نیست بلکه جای برخورد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر میباشد و فرو خوردن خشم در اینجا از مکرهای ابلیس میباشد که از آن به بیغیرتی تعبیر میشود.
2. تأمل در نتیجه کینهورزی:
شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب میکشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماریهای مختلف روانی و روحی میگردد.
3. تأمل در نتیجه بخشش و عفو به جای کینه و تنفر:
برای شخص کینه توز، در صورت توانایی و قدرت دو امکان وجود دارد. اول آنکه حق خود را بدون کم و زیاد در صورت محق بودن بازگیرد که این عدل میباشد و اگر به ناحق باشد ظلم میباشد. دوم آنکه به او نیکی کرده و او را ببخشد که این فضل است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل مینماید که ایشان کسی را که در مقابل ستمی که به او شده گذشت کند و به کسی که از او بریده بپیوندد و به کسی که با او بدی کرده نیکی کند را بهترین مخلوقات در دنیا و آخرت دانسته است.
4. مطالعه در سیره اهل بیت و الگوهای اسلامی:
دقت در زندگی اهل بیت به عنوان انسانهای کامل میتواند ما را در یافتن راه صحیح در مواجهه با مشکلات یاری رساند.
5. توجه به مقام انسانی و خلیفةاللهی وی و نحوه تعامل خداوند با انسانها: این نکته را نباید از نظر دور داشت که انسان به عنوان اشرف مخلوقات از اهمیت ویژهای نسبت به سایر موجودات برخوردار است و از طرفی انسان باید همان توقعی که از خداوند نسبت به اعمال بد خود دارد را در رابطه با ارتباط خود نسبت به اعمال دیگران داشته باشد. بدون شک هیچ کس از خداوند توقع رعایت عدالت را نسبت به اعمال خود ندارد چه رسد به ظلم. اگر دوست دارید که خدای متعال لغزش های شما را ببخشد, شما نیز نسبت به لغزش دیگران اهل بخشش باشید.
نتیجه آنکه رعایت همین نکات، تاثیر بسیاری در تعدیل انسان دارد.
@Porseman_channel
پرسمان #مشاوره
💢تربیت فرزند💢
در پست قبلی ضرورت فرزندصالح بیان شد و بیان شد که همه طالب آن هستند و انکاری در ضرورت و اهمیت آن وجود ندارد.
فرزندی که حسینی و مهدوی باشد و به عنوان سرباز امام زمان ع ؛ در خدمت خانواده و والدین باشد. فرزندامام زمان پسندی باشد...
(من سعاده الرجل الولد الصالح)
از خوشبختی شخص داشتن فرزند صالح می باشد.
الکافی ج۶ص۳
( الولد الصالح ریحانه من ریاحین الجنه)
فرزند نیک گلی از گلهای بهشت است.
الفقیه ج۳ص۴۸۱
اما پاسخ این سوال
👇👇👇
💢گام اول برای داشتن فرزندصالح💢
@Porseman_channel
#گام # اول برای داشتن فرزند صالح ؛ اینست که باید خود در دوران فرزندی ؛ فرزند خوبی برای والدین خود بود.
فرزند خوب برای والدینت باشی؛ متوقع فرزند خوب برای خودت باش...
( بروا آبائکم یبرکم ابنائکم)
عیون الحکم ص۱۹۵
از زمان فرزندی شروع میشود لاید فرزندخوبی باشی تا برایت فرزند خوب باشند والا آن توقع بی جایی خواهد بود...
@Porseman_channel
باید این دغدغه که میخواهم نسل صالح داشته باشم با اصلاح رفتار و اعمال و گفتار خود برای والدین در دوران تجرد ؛ شروع کرد.
برای داشتن فرزند صالح خودباید فرزند صالحی برای والدین خود بود...
قبل از ازدواج باید تمهیدات صالح شدن فرزند خود در آینده را فراهم نمود و به فکر بود....
کسی عاق والدین است نباید توقع اطاعت از فرزندانش را داشته باشد....
ازمکافات عمل غافل مشو
گندم ازگندم بروید جو ز جو
👇👇👇👇
درباغ لاله روید و درشوره زار خس
باید باغ بودتا انتظار روییدن گل لاله داشت...
اگر فرزند ناخلف و ناصالح داریم باید به عقب برگردیم و نگاه دقیق و درستی به خاطرات دوران فرزندی خودداشته باشیم.....
@Porseman_channel
پرسمان #اخلاقی
💢فرق توبه با استغفار چیست؟💢
@Porseman_channel
توبه در لغت به معناى رجوع و در اصطلاح به معناى پشیمانى از گناه و برگشتن از معصیت است، ولى استغفار در لغت به معناى طلب پوشاندن و
مستور کردن و در اصطلاح به معناى درخواست آمرزش از خداست.
پس این دو از نظر معناى لغوى و اصطلاحى، کاملاً متفاوتاند.
اما کار برد این دو واژه در آیات و روایات: بعضى از آیات قرآن، بیانگر جدایى و ناهمگونى معناى توبه و استغفار مىباشد، مانند: « وَیا قَوْمُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهُ »
اما در مواردى، استغفار به جاى توبه به کار رفتهاست که چه بسا وحدت معنایى و همگونى را نشان مىدهد، انند: « وَلَوْأَنَّهُمْ اًّذْظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جائُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً »
. سخن اصلى آیه درباره استغفار است، ولى از آخر آن، توبه استفاده مىشود، زیرا اگر استغفار به معناى توبه نبود، در آخر آیه مىگفت: « لَوَجَدُوا اللهَ غَفُاراً رَحِیماً » اما این مورد را مىتوان این گونه توجیه کرد: اگر استغفار به جاى توبه به کار رفته، به خاطر آن است که استغفار گونهاى از اظهار توبه و ندامت مىباشد، یا از آن جهت است که انسان پس از پشیمانى کامل، از خداوند درخواست بخشش و عفو مىکند، پس این دو ملازم یکدیگرند یا یکى از دیگرى پیش مىافتد، مقدّم ولى یکى نیستند.
پس به حسب کاربرد هم مىتوان گفت که استغفار و توبه دو مقوله جدا از هم مىباشند.
تفاوتهاى اساسى استغفار و توبه
1- بین توبه و استغفار، نسبت عموم و خصوص مِنْ وجه است، زیرا از جهت اینکه عزم برترک گناه از ارکان یا شرایط توبه است، اما شرط استغفار نیست، پس استغفار اعم از توبه است. از سوى دیگر استغفار وابسته به لفظ است اما در توبه نیاز به لفظ خاصى نیست، پس توبه اعم از استغفار است. در جایى که توبه و ندامت با استغفار اظهار شود و با عزم برترک گناه توأم گردد، هم استغفار است و هم توبه.
2- استغفار نوعى دعا است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: « استغفار جامعترین دعاها است» .
در حالى که توبه، از مقوله دعا به شمار نمىرود.
3- توبه تنها از شخص تائب (توبه کننده) صورت مىگیرد و نیابت بردار نیست اما استغفار (طلب آمرزش) از طرف دیگرى به نحوه نیابت نیز ممکن است، همانطور که یعقوب براى فرزندانش استغفار کرد و یا فرشتگان براى مؤمنان و پیامبر و اولیاى الهى براى پیروان خود طلب مغفرت و بخشش مىکنند.
4- استغفار یک عمل مستحبى محسوب مىشود، اما توبه واجب و فریضه است.
@Porseman_channel
💢فرق علم و عقل💢
علم و عقل چه فرقی با هم دارند؟
@Porseman_channel
این دو واژه در عرف و قرآن و کلام اهل بیت ع کاربرد بسیاری دارند و با توجه و بررسی آن دو در منابع مذکور می بینیم که در تعالیم اسلامی این دو با هم متفاوت هستند و کاملا نگاه تفکیکی وجدا از هم دارند.
علم به معنای سواد می باشد علم یعنی سواد یعنی معلومات و یافته های علمی...عالم یعنی کسی که درس خوانده مطالعه کرده و معلوماتی کسب و در رشته خاص یا چند رسته علمی متبحر و ماهر وعالم شده است.
درواقع علم دانستن و کسب معلومات می باشد.
لیکن چنین نیست که هر عالمی ؛ عاقل هم باشد.
عقل در روایات اخلاقی و قرآن ،نه بمعنای علم و آگاهی است بلکه مقابل جهل است
می بینیم که در کتاب شریف کافی کتاب عقل و جهل دارد نه کتاب علم و جهل .
چراکه عقل بالاتر از علم است و عاقل در قرآن و احادیث اخلاقی اهل بیت ع کسی که راه بهشت و رستگاری را و هدف از خلقتش را یافته است.
نه که مجموعه ای معلومات را در ذهن خود تلنبار کرده باشد.و مثل حماری که کتاب حمل میکند حمال اصطلاحات باشد.
بلکه مرد عمل است و به بصیرت و هوشیاری لازم رسیده است که راه و چاه هدایت و گمراهی را می شناسد
درآیه 67 📖سوره بقره جاهل به کسی اطلاق شده که مسخره کننده دیگران است و دانیم که یک علامه هم میتواند دیگران را مسخره کند و لذا در آموزه قرآن یک علامه ای که مسخره کننده است جاهل می باشد.
پس علم با جهل جمع میشود ولی عقل با جهل جمع نمیشود و ضد هم است.
اى على خرد چيزى است كه بوسيله آن بهشت بدست آيد و جستجوى خوشنودى رحمان به آن شود.
📚بحار الأنوار؛ جلد 74ص64
کتاب شریف اصول کافی ؛ کتاب عقل و جهل دارد وبر مبنای روایات معصومین ع ؛ جنود و لشکریان عقل و جهل را شمرده است
📚الكافي ج1، ص 21
فرهنگ قرآن فریاد می زند که ولو علم ارزش بسیار والایی دارد و قابل مقایسه با دیگر مفاهیم نیست
📖مجادله11
📖زمر9
لیکن در عین حال در برابر عقل کم می آورد و جایگاه ضعیف و رتبه کمتری دارد
یک بیسواد عاقل برتر از عالم بی عقل است چراکه عالم بی عقل آتش به دنیا می زند و بااختراع بمب و تسلیحات کشتار جمعی موجبات کشتار مردم بی گناه را فراهم میکند وعالم بی عقل مثل دزد با چراغ است و مست شمشیر به دست که مخرب تر عمل خواهد نمود.
وحتی ایمان بدون عقل میشود بلعم باعورا، میشود
📖اعراف176
عابدی که از خداالاغی میخواهد تا چمن موجود در جزیره را بخورد...
میشود اهل کتابی که منکر حقانیت پیامبرندو تسبیه به حمار شده اند
📖جمعه 5
یا به کسانی که علم دارند و عقل ندارد تعبیر چهارپا در قرآن آمده است
📖فرقان44
پس قرآن برای علم با عقل جایگاه ویژه ای قائل شده است و جهل را در مورد عقل به کاربرده نه در مقابل علم...
@Porseman_channel
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌾🌾🌾
💢کنترل قلب و عقل💢
راهکار کنترل قلب و عقل چیست؟
@Porseman_channel
همه مصنوعات هوشمند دارای مرکز مدیریت است که از آن تعبیر به عقل و قلب میشود.
یک ربات اگر بخواهد فعالیتهای مختلفی انجام دهد باید کنترل شود و این کنترل است که با آن دستور به ربات داده میشود حتی یک تلویزیون نیز با کنترل تحت اختیار گرفته شده مدیریت میشود و یک ماشین با فرمانی که دارد ...
قلب و عقل انسان مرکز ادراکات و احساسات و تصمیم گیری اوست باید دید به چه کسی سپرده شده است ؟
کنترل قلب و عقل ما دست کیست ؟ که او مسلط بر اعمال و رفتار و گفتار حتی افکار ماست.
باید دید که هر انسانی کنترل احساسات و افکار و عواطف و مغز و قلب خود را به چه کسی و چه چیزی داده است؟
بسیاری از انسانها کنترل وجود خود را به دست شیاطین انسی و جنی داده اند و خود مطلع نیستند که آنها را نامحسوس کنترل و مدیریت میکند
کنترل قلب و دل ما در دستهای ماهواره- فضای مجازی-رسانه ها-دوست و فامیل و مردم و همسایه-استاد و مرشد-احساسات زودگذر-همسر-فرزند و...است؟ یا به خدا و اهل بیت ع سپرده ایم؟
باید بدانیم که قلب و فکر ظرفی است که اگر با مطلب ناب و پاک و مفید پر نشود لاجرم با کثافات و نجاسات و افکار پلید پر خواهد شد
عَنِ الصَّادِقِ ع الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ
📚جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ص185
پس به نظر می رسد تنهاترین راهکار برای مدیریت قلب و عقل اینست که آن را به صاحبش و خالقش بسپریم و کنترل خود را به دستان پاک (طاهر و مطهر)خدا بسپاریم وگرنه اگر کنترل وجود ما دست این و آن بیفتد ما بازی داده و دست انداخته و با اندیشه و احساس و عواطف ما بازی خواهند کرد.
وهب بن ورد گفت بما رسيده كه شيطان براى يحيى بن زكريا عليه السّلام مجسم شد و باو گفت بتو اندرز دهم فرمود:
نميخواهم.
ولى از آدميزاده بمن گزارش بده
شیطان گفت: آنان نزد ما سه دستهاند يكى از آنها از همه سختترند، بيكى از آنها رو آوريم و او را بگناهى كشيم و او باستغفار پناهد و توبه كند و همه كار ما را تباه سازد، باز بدو برگرديم و او هم باستغفار و توبه برگردد، نه از او نوميد شويم و نه نياز خود را از او بر آريم، و ما از دست او رنج كشيم.
يك دسته هم در كف، ما چون گوىاند در دست كودكان شما بهر جور خواهيم آنها را بچرخانيم و رنجى براى ما ندارند،
و دسته از آنها مانند تو معصومند كه ما هيچ اثرى در آنها نداريم و نتوانيم.
📚بحار الأنوارج7 ؛ ص205
@Porseman_channel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💢ازدواج فرمایشی💢
آیا تن دادن به ازدواج توصیه ای درست می باشد؟
@Porseman_channel
ازدواج امر مهمی است و حساب یک عمر زندگی زناشویی می باشد.و یک زندگی است که شخص به تنهایی آنرا دارا خواهد بود.
لذا توصیه والدین و همسایه و دوست و همکار و مشاور و عزیزان و....در این مورد بی جا به نظر می رسد
البته اصل مشورت کاملا منطقی و به جا بوده و در کنار آن معرفی افراد به هم ؛ در حد معرفی نه بیشتر؛مطلوب می باشد.لیکن باید خود دختر و پسر خود همسفر زندگی شان را انتخاب کنند.
و به تحمیل و اجبار و توصیه اکید و فرمایش کسی انجام ندهند. مطلب در موردی بیشتر نمود می یابد که شخص خود کسی را نمی پسندد و برای او هیچ جذابتی ندارد ولی والدین و اطرافیان بخاطر اغراض مادی و موقعیت اجتماعی و...توصیه میکنند و تاکید و اصرار بر وصلت کنند.
در این مورد نیز نباید به توصیه و فرمایش و تاکید دیگران ترتیب اثر داد چراکه اغراض معقول و منطقی پشت این انتخاب وجود ندارد و نهفته نیست.
در آموزه های دینی نیز حکم شرعی الهی به دختر و پسر ؛ تعلق میگیرد و آن دو مخاطب هستند.
مهریه و نفقه را باید پسر بپردازد و دین و قرض اوست و دختر میگیرد.در مورد حقوق و تکالیف زناشویی این دختر و پسر هستند که موظف می باشند و بله گفتن به ازدواج تحمیلی از روی اجبار و اکراه ؛ درست نیست و شرعا بله ای که از روی اکراه و اجبار و تحمیل باشد؛ اثری نداردو عقدی منعقد نمیشود.
فتوای همه مراجع تقلید چنین است:
رضايت زن و مرد به ازدواج شرط است و بدون آن عقد صحيح نيست.
لذا باید شخص خود ملاکات و معیارهایی برای همسر خود داشته باشد و از روی اختیار و شوق و دلخواه انتخاب نماید
🔴کسی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد:
من می خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج کنم. امام علیه السلام فرمود: با زنی که خودت مایل هستی ازدواج کن، و زنی را که پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب کرده اند، رها کن.
📚تهذیب، الاحکام، ج 7، ص 392
و البته این ازدواج های تحمیلی و زوری ثمره و دوام نداشته و با بد خلقی هایی همراه بوده وبه نتیجه نخواهد رسید
📚مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج15 ؛ ص386
@Porseman_channel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍁🍁🍁🍁🍁
حجاب امری فردی است؟
@Porseman_channel
شبهه ای که غالب کسانی که مبتلا به بدحجابی هستند به زبان می آورند این است که حجاب امری فردی است نه اجتماعی
1⃣اولا:ظاهرا مشکل و ریشه این افکار در این است که بدحجابی را منکر نمی دانند و اصلا توجهی به وجوب حجاب در قرآن ندارند.
آیا حجاب امری فردی است؟!
می دانیم که اسلام حجاب را واجب می داند و در قرآن به صراحت دعوت به حجاب به زنان شده است
📖سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59.
و این اصلا قابل انکار نیست و هیچ مسلمان مطلع از قرآن نداریم که منکر این واجب الهی باشد.
آنهایی که منکر میشوند یا جاهل اند یا مغرض و معاند...
و در واقع انکار حجاب انکار فرمایش قرآن می باشد.
اما اجتماعی بودن حجاب واضح است چون اصل حجاب در اجتماع و برای جمع و جامعه است.
اصلا حجاب یعنی پوشش در برابر دیگران نامحرم پس فرد معنا ندارد و در خلوت و شخص خود نمی توان ملزم به حجاب شد.
اینکه خدا فرمود حجاب واجب است فرمود وقتی در برابر نامحرم ظاهر میشوند حجاب داشته باشند.
پس اصل حجاب در اجتماع نمود و مصداق می یابد نه در فرد و خلوت و شخص....
2⃣ثانیا
اصل وجوب حجاب حاکی از این است که تارک این واجب الهی مرتکب منکر شده و بد حجابی در آموزه های دینی منکر اجتماعی می باشد.
دقت نمایید یک وقت ما خود را مسلمان و متعهد به آموزه های قرآن می دانیم و یک وقت تابع هوای نفس و افکار غرب و شرق و مردم هستیم.
بحث ما اسلام است اگر مسلمانیم و در کشور اسلامی هستیم باید قانون و حدود اسلامی را رعایت نماییم و خود را ملزم به رعایتش بدانیم
قرآن بدحجابی را منکر می داند و آن هم منکری که در اجتماع نمود و مصداق می یابد و این منکر اجتماعی، توسط قرآن متعلق حکم به نهی شده و دستور به نهی از منکر شده ایم
📖اعراف157
📖توبه67-112
📖حج41
با ادنی دقت و تامل در فرامین الهی می یابیم که بدحجابی منکر اجتماعی است و نهی از آن مصداق نهی از منکر و واجب الهی می باشد
🔴دقت نمایید
همه منکرات اجتماعی متعلق نهی هستند و باید نهی شوند و اینکه فلان منکر رها شده یا کم لطفی میشود دلیل نمیشود که بدحجابی را رها کنیم و این هم ترک شود.
گویی کسی روزه نمیگیرد بگوییم نماز هم نخوان حج هم نرو مسجد هم نرو خیرات هم نکن؟!!!!!!!!
این در واقع فراکنی است که البته از قبح عمل کم نمیکند و توجیه بدتر از گناه می باشد.
همه موظف هستیم نسبت به منکرات اجتماعی کف جامعه تغیر نشان داده و عکس العمل نشان دهیم و نهی از منکر نماییم و این مختص منکر اجتماعی خاصی نیست و ضمنا ترک یکی مجوز ترک دیگر مصادیق و موارد نمی شود.....
@Porseman_channel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍁🍁🍁🍁🍁
6- به طور قطع با محبت کردن می توان افراد را بهتر به خود نزدیک و جذب کرد. محبت داروى بىنظیر بسیارى از دردهاست. محبت بسیارى مشکلات عاطفى و اجتماعى را از میان مىبرد. محبت موثرترین شیوه تربیتىاست. انسان کانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. در حل مشکلات شما، ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى با والدین بسیار سودمند است. پس محبت وبرخورد محبت آمیز و مهربانانه واقعی خود را با ایشان بیشتر کنید مثلا در هنگامی که به منزلشان می روید دست آنان را ببوسید و یا به هر بهانه ای دل آنها را به دست آورید. هر چه خوش برخوردی ـ بدون هیچ چشم داشتی ـ با ایشان را بیشتر کنید ثمرهاش زودتر معلوم میشود. زیرا والدین محبت فرزندان را بی پاسخ نمی گذارند.
@Porseman_channel
💢تبعیض بین فرزندان💢
@Porseman_channel
از نظر شرعی و قانونی هر کس در زمان حیات خود می تواند هر مقدار به هر کسی بدهد و یا بین فرزندان به بی عدالتی اموالش را تقسیم کند، یعنی اثر این کار که انتقال اموال باشد تحقق می یابد. ولی از نظر اخلاقی این کار جایز نیست و به بی عدالتی محکوم است و باعث ایجاد اختلاف و به وجود آمدن حسادت بین فرزندان است.
با توجه به این نکته، در مورد بی عدالتی پدرتان نسبت به فرزندانش در کمک های مالی و ... باید بگوییم که:
کار ایشان از نظر اخلاقی اشتباه است و به خاطر این بی عدالتی و نامهربانی نسبت به سایر فرزندان، قطعا در پیش گاه خدا مسئول خواهند بود. اما رفتار و کردار بد ایشان شما را از انجام وظیفه معذور نمی دارد. وظیفه شما احترام به والدین است. دستور اسلام در احترام به مادر و پدر مطلق است، یعنی در هر حال باید به مادر و پدر احترام کرد ، خواه با انسان رفتار خوبی داشته باشند و خواه بد. قرآن مجید احسان به پدر و مادر را وظیفه مردم می داند و می فرماید: پروردگارت فرمان داده که تنها او را بپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید.
البته تحمل بدرفتاری والدین، نیاز به صبر و بردباری دارد. اما اگر انسان رضایت خدا را در نظر داشته باشد و انگیزه الهی را در کار خود قرار دهد، همه چیز را برای خدا تحمل می کند. نه تنها برای او سخت نخواهد بود، بلکه گاهی از آن لذت می برد.
بنابراین هر چند پدر و مادر رفتار صحیحی با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گرامیداشت والدین و کسب رضایت آنان است و نمی تواند مقابله به مثل نماید.
فردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: پدر و مادری دارم که با آن ها رابطه خوبی دارم، ولی آن ها مرا با حرف و طرز برخوردشان می آزارند. پاسخ آنان را نمی دهم، ولی می خواهم آنان را ترک کنم و مدتی نزدشان نروم. حضرت فرمود: در این صورت خداوند تو را رها خواهد کرد. مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: به کسی که تو را محروم ساخت، ببخشای. با کسی که با تو قطع رابطه کرد، پیوند برقرار کن. از کسی که به تو ستم کرد، درگذر. اگر چنین کنی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود.
لذا توصیه می کنیم:
1- تحت هیچ شرایطی ارتباط خود را با پدرو مادرتان قطع نکنید. به هیچ وجه ایشان را ناراحت نکنید. گرچه با گفتار و کردارتان باشد. در عین حال در مواردی که رفتار و گفتار پدرو مادر رنجش خاطر شما را در پی دارد نظیر آن چه در نامه آورده اید و ...، تمرکز ذهنتان را از توجه به عملکرد پدر و مادر به مطلب و یا هر چیز دیگری منصرف کنید و به عملکرد ایشان اعتنا نکنید.
2- احترام به پدر را احترام به خدا و حرمت نهادن به دستور خدا ببینید. در احترام گذاری با خدا معامله می کنید. به پاداش ها، مواهب و محبت های بی بدیلی که از طرف خدا عایدتان می شود، نظر کنید. دراین صورت نیازی به کمک پدر ندارید. بلکه خداوند بهترین جزا را برای شما مهیا خواهد کرد.
3- سعی کنید وظیفه خود نسبت به پدر و مادرتان را به نحو احسن انجام دهید. هرچند به شما توجهی نکنند و یا شما را کمک نکنند. با عمل به وظیفه عاق والدین نمی شوید. به این که سایر اهل خانواده نزد پدر و مادر عزیزند توجه نداشته باشید. مهم آن است که در نزد خدا عزیز باشید که در صورت عمل به وظیفه، چنین خواهد شد.
4- با تقویت پایههای ایمان و مدد گرفتن از نیروی ایمان و صبر، و چشم پوشی از لغزش والدین، به وظیفه الهی خویش که احسان و نیکوکاری آنان است، عمل نمایید که خیر دنیا و آخرت شما در آن است. هر قدر ایمان انسان به حکمت و رحمت پروردگار بیشتر باشد، صبر او نیز افزونتر خواهد بود. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «اساس و ریشه صبر، ایمان و یقین خوب نسبت به خداوند است».
5- با توجه به این که ایام مهم و تاثیر گذار بارداری را می گذرانید، سعی کنیدبا تلاوت قرآن و ادعیه، درحل مشکلات از خداوندکمک بگیرید. قرآن مجید میفرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلاة و انّها لکبیرة إلاّ علی الخاشعین(4) در زندگی از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند این کار جز برای خاشعان سنگین و گران است». پس رابطه خود با خدا را بیش تر کنید. انسان در پرتو یاد خدا و نماز ارادهای نیرومند و ایمانی استوار پیدا میکند و همة مشکلات برای او آسان میگردد. در این ایام، مشکلات خود را با همسرتان درمیان بگذارید و از ایشان کمک بگیرید.
💢اشرافی گری💢
آیا وجهی برای اشرافیگری در اسلام وجود دارد؟
@Porseman_channel
اشرافی گری و خارج شدن از استطاعت عمومی به عنوان یک آفت اخلاقی مطرح می باشد.
با وجود فقر و ناداری و ووجود افراد کم بضاعت و بی بضاعت در کف جامعه اینکه افرادی سوار ماشین های میلیاردی شده و در خانه های کذایی زندگی کنند و در مسابقه تفاخر و تنافس و تکاثر از همدیگر سبقت گرفته و به تبعیض طبقاتی اظهار و موجبات شکاف اقتصادی فاحش را ایجاد و به آن دامن بزنند.این آفت اجتماعی می باشد.که لازم است مورد بررسی قرار گرفته و فرهنگ سازی شود.
متاسفانه نه تنها چنین نیست بلکه چه بسا دیده میشود که جسورانه از این عمل دفاع شده و توسط برخی اظهار به اشرافیگری و افتخار به آن میشود.
باید دانست که با وجود فقرا و ضعفاء در کف جامعه اخلاقی به نظر نمی رسد که مثل قارون در زینت بیرون رفته تظاهر نمایند.
البته که قارون نیز عمل خود را زیبا می دید و موجب صدمات اخلاقی و ترویج روحیه اشرافیگری میشد .
باید کسانی که عملکرد و رفتار قارونی دارند تورقی در کتب تاریخ کرده و بدانند که توجیهاتی چون (این ثروت در شأن من است – نگاه به ثروتم نکنید به مهارت و توانایی من بکنید-برای این ثروت زحمت کشیده ام -کی گفته زینتهای الهی حرام است ؟ و....)همه توجیهات قارونی بوده و نمیتواند توجیه درستی در قیامت و در شب اول قبر و پل صراط باشد.
اینکه گفته شد در مورد عموم مردم بود لیکن امر در مورد مسئولین نظام ؛ حساستر بوده و آکد می باشد.
طبق دستور آموزه های اسلامی یک مسئول مسلمان باید ملاحظه شرائط اقتصادی عموم مردم را بکند و باید هم سطح مردم زندگی نماید و این مذاق شارع می باشد و هر کس کمترین اطلاعی از آموزه دینی داشته باشد می فهمد که ساده زیستی مطلوب شارع می باشد و اشرافیگری مورد نهی است.
لذا هیچ توجیهی برای اشرافیگری وجود ندارد و این نه تنها در آموزه دینی مطلوب و مایه افتخار نیست بلکه مذموم و مایه ننگ و عار می باشد.بخصوص برای مسئولین نظام اسلامی که هیچ وجه توجیهی وجود ندارد.وبهترین دلیل سیره و عملکرد الگوهای ما (اهل بیت ع)میباشد.
ومطلب چنان واضح است که برای اثباتش نیازی به دلیل نیست بلکه مخالف باید دلیل بر جواز و توصیه و تجویز اشرافیگری بیاورد البته اگر اشرافیگری خود را مستند به اسلام و آموزه های دینی میکند.
@Porseman_channel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷🌷🌷🌷
آیا اهل بیت ع برترند یا قرآن؟
@Porseman_channel
1⃣اولا:
اصل تفضیل و برتری را فقط خدا می داند خدایی که انبیاء و اهل بیت ع را برای هدایت و قرآن را به عنوان دستورالعمل کامل و جامع برای تبیین آموزه های پیامبر ص ؛انزال نموده است.
پس قضاوت کسانی که از حقیقت آن دو بی خبر یا کم خبرند، بی مورد به نظر می رسد.چون تا اشراف به حقیقت دو چیز نباشد نمیتوان به درستی آنرا مقایسه نمود.
و حقیقت قرآن و اهل بیت ع پوشیده برعوام بلکه خواص می باشد
وَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ ع.
📚جامع الأخبار(للشعيري)ص 41 /
حقائق قرآن راپیامبران می دانند.
و حقیقت وجودی اهل بیت ع را هم کسی جز خدا و خودشان نمیداند
لَا يَرْقَى إِلَيَ الطَّيْر
📚نهج البلاغة خطبه3؛ ص
48
2⃣ثانیا
اهل بیت ع و قرآن، ظاهری دارند و باطنی .
باطن و حقیقت هر دو یکسان هستند چرا که عِدل هم معرفی شده اند.
و اهل بیت ع در زیارتنامه شان به عنوان شریک القرآن معرفی گردیده اند
السلام علیک یا شریک القرآن
📚المزار الكبير (لابن المشهدي) / 426 /
لیکن باطن و حقیقت هر کدام بر ظاهر دیگری مقدم و اشرف می باشد
لذا ظاهر قرآن صامت در جنگ صفین ؛ که بر سر نیزه شده بود به دستور حضرت قرآن ناقص ؛ زده شد
و اهل بیت ع برای احیاء حقائق قرآن جسم خود را فدا کردند.
مثلاً حسين بن علي(عليهالسلام) جسم خود را فداي قرآن كردند، نه جان خود را.
چراکه جان اهلبيت(عليهمالسلام) همتاي قرآن كريم است
[📚نسيم انديشه دفتر اول - صفحه 77]
3⃣ثالثا
اما اینکه در روایات معصومین ع ؛ ثقلین را به ثقل اکبر و اصغر تقسیم کرده اند؛ظاهرا حاکی از این حقیقت است که نسبت به ظاهر یکی اثقل از دیگری است
📚تفسير القمي / ج1 ص 3
📚نهج البلاغة ؛ ص120خطبه
87
در غالب روایات منقوله،با تعبیر "افضل"-"اطول"-"اثقل" قرآن برتر از عترت بیان شده است .
لیکن در روایتی امیرمومنان ع افضل بیان شده است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ،
وَ عَلِيٌّ أَفْضَلُ لَكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ، لِأَنَّهُ مُتَرْجِمٌ لَكُمْ عَنْ كِتَابِ اللَّهِ».
📚البرهان في تفسير القرآن ج1 ص 29
🔴در نتیجه
افضلیت را خدا بهتر میداند و الله اعلم
لیکن درغالب روایات قرآن افضل معرفی شده و در روایتی امیرمومنان ع -ودر مواردی حضرات معصومین جسم خود را فدای حقیقت قرآن کرده اند و مواردی قرآن برسرنیزه را را ساقط دانسته اندو طریق جمع همان بود که عرض شد والله عالم
@Porseman_channel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌺🌺🌺🌺🌺
علم حجاب اکبر است؟
@Porseman_channel
1⃣اولا
در مورد اینکه آیا (العلم هو الحجاب الاکبر)روایت از معصوم می باشد باید عرض کنیم:
ما سند روایی برای تایید این مطلب نیافتیم و در منابع و حتی جوامع روایی اثری از این لفظ ادعایی وجود ندارد.
پس بزرگانی که به آن استناد کرده اند نه به عنوان روایت بلکه به عنوان (قیل) یعنی کلام بزرگان و علماء اخلاق بوده است نه کلام معصوم
📚شرح أصول الكافي (صدرا) / ج3 ص 440
2⃣ثانیا
در مورد دلالت و معنا و مفهوم این کلام؛ عرض میکنیم که:
کاملا معقول و موافق ادله نقلی و عقلی،می باشد.
علمی که در ظرف پاک و در قلب مطهر وارد نشود و شخص ناپاک و خبیث؛ عالم شود،ثمره اش فساد و افساد می باشد.
دقت نمایید علم به معنای مطلقش حتی علم توحید که اعلی المعارف است ؛ اگر به عنوان معلوماتی در نزد شخص غیرمهذب باشد حجاب او شده و اورا نه تنها به خدا نزدیک نمیکند بلکه مایه دوری او از حق و حقیقت و معنویت خواهد بود.
همانطور که بلعم باعورا یک شخصیت عالم فاسد در فرهنگ قرآنی معرفی میشود و تعبیر سگ برای او زده شده و به شدت مذمت میشود.
📖اعراف176
یا علماء اهل کتابی که به مضمون علم خود ترتیب اثر نداده وموجب گمراهی خود و دیگران میشوند، تشبیه به حمار شده اند.
جمعه5
علم وقتی آمد بالتبع تکلیف عمل و ترتیب اثر به مضمون آن ؛ نیز می آید و اگر ترتیب اثر داده نشود میشود حجاب و مایه نکبت و وزر و وبال معنوی...
قرآن مه نور مطلق و مایه هدایت برای اشخاصی که به غرض اشکال تراشی آنرا بخوانند و حفظ کنند و بخواهند با خواندن و فهمیدن آن ؛ معارضه با آن کنند و نگاه هدایتی به آن ندارند؛جز خسارت زیاد نمیکند. همین قرآنی که مایه شفا مومنین است؛برای ظالمان جز خسارت نخواهد داشت.
🔴به نظر می رسد؛پرچمدار تبیین معانی عمیق این واژه امام راحل قدس سره می باشد:
آنان كه دين سازى كرده باعث گمراهى و انحراف جمعيت انبوهى شدهاند بيشترشان اهل علم بودهاند؛ بعضى از آنان در مراكز علم تحصيل كرده رياضتها كشيدهاند.
رئيس يكى از فرق باطله در همين حوزههاى ما تحصيل كرده است. ليكن چون تحصيلاتش با تهذيب و تزكيه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمىداشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوايى به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بيرون نكند، هر چه درس بخواند و تحصيل نمايد نه تنها فايدهاى بر آن مترتب نمىشود بلكه ضررها دارد. علم وقتى در اين مركز خبيث وارد شد، شاخ و برگ خبيث به بار آورده شجره خبيثه مىشود. هر چه اين مفاهيم در قلب سياه و غير مهذب انباشته گردد، حجاب زيادتر مىشود. در نفسى كه مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است: العلم هو الحجاب الاكبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناكتر و بيشتر است. علم نور است، ولى در دل سياه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سياهى را گستردهتر مىسازد
📚جهاد اکبرص18
@Porseman_channel
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌹🌹🌹🌹🌹
💢راهکارهای مقابله با زودرنجى💢
@Porseman_channel
- در هر مسألهاى ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشيد و خود را براى تحمل آن آماده كنيد. اين امر باعث مىشود برخوردهاى بهتر از مورد انتظار در شما ايجاد خشنودى كند در حالى كه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت.
- با خود شرط كنيد كه هيچ گاه و در هيچ شرايطى برخورد تند نداشته باشيد و اگر از شما برخورد تندى سر زد، خود را جريمه كنيد.
- با افراد خوش خلق و حليم بيشتر معاشرت كنيد.
- از موقعيتهايى كه زمينه تندخويى در آن وجود دارد بپرهيزيد.
- با مطالعه زندگى افراد حليم ظرفيت خود را بالا ببريد و حلم خود را بالاتر از حادثه بدانيد.
- خود را بزرگ نبينيد.
🔴مرحوم آيتالله آخوند همدانى (ره) مىفرمود:
خدمت مرحوم آيت الله نخودكى (ره) رسيدم، سفارشى خواستم، فرمود:
«مرنج و مرنجان». عرض كردم: «مرنجان را مىدانم، چگونه رنج نبرم؟» فرمود:
«خود را بزرگ نبين، زيرا كسى كه خود را بزرگ مىبيند از هر كوتاهى كه در حق او شود ناراحت مىشود.»
@Porseman_channel