eitaa logo
حماسه سازان قم
33 دنبال‌کننده
681 عکس
725 ویدیو
9 فایل
#شبکه_مدیران #جبهه_حماسه_سازان ماموریت ها: ۱.مقابله با بزک پهلوی ۲.تبیین دستاوردها ۳.تبیین ریشه مشکلات ارتباط مستقیم با دبیرکل شبکه: @hossein_mahdyzadeh عضویت از طریق پیوند: https://eitaa.com/Qom_Network
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 دخترک مسئولان! (بخش ۲): ... در اینجا بود که اعتراض همه مدیران [مشغول آموزش ضمن خدمت در آن دوره چند ماهه] درآمد ولیکن استاد از من پرسید: آیا بنظر شما شیوه «دورسازی» بجای «معدوم‌سازی» و راه‌حل تبعید به همان جزیره دور افتاده این همکارتان بهتر از این روش بسیار خشن و خطرناک شما نیست؟! عرض کردم: خیر استاد! زیرا احتمال دارد که همانند «رابینسون کروزوئه» برای بازگشت به وطن راهی پیدا کنند و پروژه و معالجه «بزرگترین بیماری ملی» ما ابتر بماند. اگرچه استاد با اشاره به این استدلال بنده در آن زمان، صحّت داوری خود در امر «ترجیح نظر بنده بر دیگران» را مورد تأیید و تأکید قرار داد! ولیکن بعد از آن قصه، از آنجا که آن مسیر را شوخ‌طبعانه رفته بودم، یکی از دغدغه‌های دائمی ذهن بنده همین مسئله شد که: آیا براستی تشخیص و قضاوت بنده قرین واقعیّت و حقیقت ماجراست؟! و اینکه قطعیّت و جدّیّت این نظر چه میزان است؟ آیا براستی بحران اصلی ما در سطح ملی، ما هستند؟ با چه منطق قابل استدلالی؟! یعنی چنانچه امر دائر بر این بشود که فرضاً روزی کلّ را جمع کنند و تحویل بنده بدهند آیا براستی من همه آنها را بلافاصله منهدم و نابود خواهم کرد و نسلشان را از سطح زمین بر خواهم انداخت؟ آیا بهترین راه‌حل، اعدام آنهاست؟ آیا «بهترین نسخه» همین است که من پیچیدم؟ آیا مشکل بدتری وجود ندارد که بتوانم جایگزین مدیران بکنم؟ و... هرچه اندیشیدم اصل گزینش خود را نتوانستم تغییر بدهم ولیکن به فرمولهای خوبی نائل گشتم و لذا در روش مواجهه و برخوردم هم توانستم تحولی ایجاد نمایم. بدین صورت که دیدم می‌توان علت یا علل «نامطلوب بودن/ شدن مدیران» را با بررسی‌های دقیق کشف کرد و برای معالجه هر کدام نسخه‌ای حیاتبخش پیچید. چنین شد که به مبحث «دخترک» رسیدم و اینکه مدیران باید طیّ فرایندهایی مهندسی شده، دختر دار گردند و چنانچه مدیری دخترش را پیدا نکرد ناچاراً باید طعمه کوسه‌ها شود! دخترکان ناقص‌الخلقه مدیران! در واقع علت اصلی بدبختی کشور ما و منشأ تمام مشکلات ملت ما، مسئولان و مدیرانی هستند که «د.خ.ت.ر.ک.» ندارند! لذا یکی از محورهای اصلی و تأکیدی بنده در سخنرانی‌ها و تدریس‌هایم، در انواع محافل و مجامع سیاسی و علمی اشاره به همین مسئله خطیر بوده است و اینکه مدیران ما یا اساساً دخترک ندارند یا اگر دارند ناقص‌الخلقه است و اینکه چه باید بکنیم تا ایشان اولاً دخترک داشته باشند و ثانیاً دخترکشان، کمال و جمالی داشته باشد تا در کارشان بصیر و صبور باشند و علیم و حلیم. وگرنه روز به روز مصائب روزافزون ملتمان تشدید خواهد گشت و... و اما دخترک: د. بسیاری از مدیران ما اساساً نسبت به حوزه مدیریتی خود علم و کافی و بلکه لازم را ندارند. دانش و دانائی ایشان در حیطه قلمرو مدیریتی ایشان مخدوش و قابل تخطئه می‌باشد. پیشتازی اراذل و افراد کم‌مایه و بلکه بی‌مایه در اشغال مناصب و کنار زدن اشخاص پر مایه و صاحب فضیلت و برتری و به حاشیه راندن ایشان، روندی است که نه تنها اعتبار بلکه «اصل » را مورد تحدید و تهدید خود قرار می‌دهد تا آنجا که یکی از علل اصلی فروپاشی همین جابجائی خطیر است که حضرت امیر(ع) نسبت به وقوع آن صریحاً هشدار داده‌اند. این عده از مدیران به لحاظ «فقدان معرفت» و «بی‌شعوری کاری» در «هدایت» صحیح مجموعه تحت امر خود ناتوان هستند ولو اینکه در امر «نظارت» و «حمایت» سنگ تمام بگذارند. در این خصوص لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی به کار گمارده شوند که از دانستن و لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد نادان جای دانا را بگیرند. ثانیاً) برنامه دانش‌آزمایی و میزان‌سنجی فهم و دانائی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون اتکاء به مدرک‌گرایی صرف و تأثیرپذیری از جریانات سیاسی سلطه‌جو و باندهای تمامیّت‌خواه اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی دقیق خود قرار دهد و دانایان را ارتقاء بخشد. این مدیران که شاید دارای خواستن و توانستن هم باشند نیازمند دانستن و هدایت هستند. خ. بسیاری از مدیران ما از اراده کافی و بلکه انگیزه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی آنها برخوردار نیستند. شاید بسیاری از آنها می‌دانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند و ای بسا نخوت فراوانی هم دارند!) ولیکن در مدیریتشان نه تنها خودشان هیچگونه پیشتازی به خرج نمی‌دهند بلکه با پیروی از تکیه‌کلام «هیس نوچ» مرسوم خود مانع عملکرد و پیشرفت زیردستان خود هم می‌گردند و بمحض ... ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۲ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 دخترک مسئولان! (بخش ۳): ... به محض آنکه کسی بخواهد حرفی بزند و پیشنهادی بدهد و احیاناً انتقادی بورزد تنها روش برخوردشان «هیس‌هیس» گفتن و دعوت به سکوت است! تا اساساً کسی چیزی نگوید و کسی چیزی نشنود و چنانچه کسی سماجت کرد و توانست نظرش را ابراز و اظهار نماید آنگاه با شیوه «نوچ نوچ» از پذیرفتن انتقادات و پیشنهادات طفره رفته و زیر بار مسئولیّت نمی‌روند. البته ممکن است همین «مدیران هیس‌نوچی» خودشان شعارهای زیبا و دلفریب و ذهن‌فریب (عوامفریبی و خواص‌فریبی) هم سر دهند و حتی گوش فلک را هم کر کنند اما دریغ از نیم مثقال کردار واقعی! در هر حال این عده از مدیران بی‌همت به علل گوناگونی (جز اشغال مناصب و تسلط بر پستهای مدیریتی) و «بی‌غیرتی کاری» تمایلی به تحقق دانسته‌های علمی و بحق خود و دیگران ندارند. در این خصوص هم لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی انتخاب شوند که از خواستن و اراده لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد جای را بگیرند. ثانیاً) برنامه انگیزش‌یابی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از جناحهای سیاسی سلطه‌طلب و باندهای انحصارطلب اقتصادی (و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ باندهای مافیایی قدرت و ثروت) مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و تنبل‌ها و بی‌حال‌ها را کنار زده و فعالان را ارتقاء بخشد. این مدیران شاید توان و مجموعه تحت نظر خود را داشته باشند ولیکن معمولاً در امر بسیار ناکارآمد هستند و معمولاً مجموعه خود و افراد آنرا به حال خود رها می‌کنند. لذا این دسته از مدیران خود نیازمند نظارت بیشتری هستند. اگرچه بسیاری از اینها ظاهراً خود را بسیار جدی و علاقمند هم نشان می‌دهند ولیکن در عمل جز اتلاف وقت و انرژی و سرمایه هنری ندارند. این مدیران شاید از دانستن و توانستن برخوردار باشند اما از خواستن گریزانند ولو اینکه بسیاری از اینگونه مدیران ای بسا صبحها زودتر از همه بر سر کار خود حاضر شوند و دیرتر از همه هم آنرا ترک کنند اما علیرغم پرکار و اکتیو نشان دادن خود، در واقع عملاً کاری از پیش نمی‌برند. البته ممکن است علت نخواستن اینها ریشه در ندانستن و نتوانستن داشته باشد ولیکن بجای دانش‌زایی و توان‌افزایی خود بمنظور گریز از رخوت و خمودگی، عمدتاً سرگرمیهای زیرپوستی مختلفی هم برای خود تدارک می‌بینند که صرفاً برای رفع بی‌حوصلگی خودشان است ولو اینکه وانمود کنند که برای تغییر ذائقه جهت حفظ و افزایش آمادگی کاری است ووو... ت. بسیاری از مدیران ما از توانائی کافی و بلکه لازم برای پیشبرد اهداف تعیین و تعریف شده در حوزه مدیریتی خود محروم هستند. شاید بسیاری از آنها می‌دانند که چه باید بکنند و امور را چگونه باید مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره دانائی هم هستند) و همچنین شاید بسیاری از آنها می‌خواهند که کارها را بخوبی و در عالیترین شکل کمال و جمال آنها مدیریت نمایند (و احتمالاً دارای بالاترین نمره اراده‌ورزی هم هستند و در امور خواستن مشکل چندانی ندارند) ولیکن در مدیریتشان از حد شعارهای زیبا و دلفریب و ذهن‌فریب (عوامفریبی و خواص‌فریبی) فراتر نرفته و در عمل «عاجز» تشریف دارند. این دسته از مدیران بیش از هدایت و نظارت نیازمند حمایت هستند. این عده از مدیران ممکن است در امور نظارت و هدایت عملکرد مطلوبی داشته باشند ولیکن در امر حمایت از زیردستان خود معمولاً ضعیف تشریف دارند. مانند کسی که فوت و فنّ فرضاً قهرمان ورزشی شدن (مثل وزنه‌برداری، مشت‌زنی، شناگری، کشتی‌گیری و...) را نه تنها بخوبی می‌داند بلکه قادر به تدریس و تعلیم آنها در سطح دانشگاهی و مربیگری حرفه‌ای و باشگاهی آنها هم هست و حتی خیلی هم دوست دارد و تمایل شدید که قهرمان یکی از آنها و پهلوان جهان هم بشود اما استخوان‌بندی هیکل و قدرت عضلات بدنش، مقاومت انرژیک و رمقی برای انجام هیچکدام از آنها و رکورد زدن را ندارد. در این خصوص نیز لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی گزینش و منصوب شوند که علاوه بر دانستن و خواستن از توانستن و توانائی لازم و بلکه کافی برخوردار باشند. نباید اجازه داد «مدیران خسته و نیسته» (معمولاً پای کار نیستند و اگر هستند خسته‌اند!) جای «مدیران هسته» (همیشه و تا آخر پای کار هستند) را بگیرند. ثانیاً) برنامه «توان‌یابی مدیران» باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر و مستمرّ در درون نظام گردد و بدون تأثیرپذیری از باندهای مافیایی قدرت و ثروت و سوار بر امواج انواع «رسانه‌های سنتی و صنعتی»، مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و ناکارآمدها را کنار زده و توانمندان را ارتقاء و اعتلاء بخشد. ... ادامه دارد. 👌فرمت PDF این سلسله در 👈این‌جا👉 است جهت تکثیر و توزیع در جلسات ذی‌ربط. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۲ 🌐کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲گروه 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 دخترک مسئولان! (بخش ۴): ر. بسیاری از مدیران ما صرف‌نظر از ، و که دارند یا ندارند، در امر ، مشکل جدی دارند. یعنی شاید بسیاری از آنها در مدیریت امور ذیربط به مجموعه خود، هم «می‌دانند» و هم «می‌خواهند» و هم «می‌توانند» و احیاناً دارای بالاترین نمره «دانائی، پویایی و توانائی» هم هستند ولیکن در مواجهه با انواع موانع طبیعی یا مصنوعی (اعم از موانع بنیادی و سیاسی) و تحمیلی، مدیریتشان دچار «تسویف» (نوعی توقف و درجا زدن) می‌شود. گوئی که منتظر مانعی بودند تا متوقف شوند! این دسته از مدیران بیش از «هدایت، نظارت و حمایت» نیازمند جرأت (از جنس و ) هستند. همچنانکه مقام معظم رهبری فرمودند: «نوآوری جرأت می‌خواهد». مراد از مانع یا موانع در اینجا نادانی به کار یا بی‌ارادگی و یا ناتوانی و بی‌عرضگی نسبت به انجام کار نیست بلکه چیزهایی است که حلّ و رفع و ردّ آنها نیازمند و و است. آنچنان که تمام تلاش و نهایت کوشش و اوج عزم و احساس مسئولیّت تام و تمام مدیر را به خود معطوف نماید. همان چیزی که آنرا باید «همت مضاعف و کار مضاعف» نامید. در این خصوص هم لازمست که؛ اولاً) با نهایت دقت مدیرانی گزینش شوند که از جهد و جرأت و همّت لازم و بلکه کافی برخوردار باشند نه آنکه علیرغم اتصاف و اتکاء به دانایی، پویایی و توانایی خود، موانع را (ولو بسیار بزرگ و عمیق و بلندتر از حوزه کاری ذیربط) بهانه برای رکود خود قرار دهند. نباید اجازه داد جای را بگیرند. ثانیاً) برنامه جهد و جرأت‌یابی مدیران باید تبدیل به فرایندی ثابت و مؤثر و مداوم در درون گردد و بدون تأثیرپذیری از باندهای مافیای قدرت و ثروت و سوار بر امواج انواع «رسانه‌های سنتی و صنعتی»، مدیران را مورد ارزشیابی خود قرار دهد و «ترسوهای دل‌نازک» را کنار زده و «دلیران دلسوز» را اعتلاء بخشد. ک. بسیاری از مدیران ما نه تنها «د.خ.ت.ر.» ندارند بلکه «دخترک» هم ندارند! یعنی از «تشکر» مدیریّتی فقط «تشر» مدیریّتی را بلدند و از «ک» آن محروم هستند فلذا زیردستانشان بجای تشکر فقط تشر می‌شنوند! حال شما می‌توانید بجای دخترک، «درختک» بکارید! ولیکن منظور ما کاملاً روشن است و مدیرانی اعلم، اعدل، اتقی، اشجع و ابصر می‌خواهیم. البته هر آنچه گفته آمد مسئله‌ای همگانی است و در همه اقشار جامعه و عموم مردم هم مصداقیّت دارد و نه اینست که مختص مدیران و مسئولان باشد. فتأمل! در پایان از تمام مدیرانی که دخترکی دارند بسیار سپاسگزارم. والسلام سید محمد حسینی (منتظر) ۲۱ آذر ۱۳۸۳ فرهنگسرای خاوران این مقاله ☝️را بعد از شرکت در دوره آموزشی سه چهار ماهه مدیران فرهنگسراهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران (در محل فرهنگسرای پارک ساعی)، نوشتم. ⁉️ در آخرین دقایق دوره، استاد مرعشی، از بنده پرسیدند: اگر روزی توانی یافتید که بر مدیران ایران، چنان سلطه‌ای پیدا کنید که همه آنها را در دریا بریزید، آیا واقعاً این کار را می‌کنید؟! گفتم: نخیر استاد! گفت: پس با آن‌ها چه می‌کنید؟ گفتم: باید به این مسئله فکر بکنم! گفت: نتیجه فکرتونو منتشر کنید! و حاصل آن تفکر (چاره‌جویی) برای حل معضل مدیریت در ایران، این شد که باید مدیران ایرانی ۵ نوع را فرا بگیرند فلذا این مهارت‌ها در قالب این مقاله، تنظیم گردید. نظر شما چیست؟ انصافاً بعد از حداقل دو دهه از این یافته‌ای که تحریر شد، آیا می‌توان خدشه‌ای بر کلیات یا جزئیات مفاد آن وارد کرد؟! براستی چه کنیم با انبوه مدیرانی که دخترک ندارند؟! سخنگوی دولت را دیدید همین دو سه روز پیش با چه لحنی با دانشجویان برخورد کرد؟! و سایر اعضای دولت پزشکیان که دارای چه بافت متضادی با آن شاکله‌ای هستند که انتظار می‌رود باشند! اوضاع مدیریتی کشور نسبت به بیست سال قبل که برآورد شد و در این مقاله منعکس شد، آیا بهتر شده یا بدتر؟! متأسفانه همین مدیریت‌های غلط است که نهایتاً کار را می‌کشد به ، چنانکه اوضاع سوریه جلوی چشمان ماست که چگونه کشوری و ملتی بر باد رفت؟! اگرچه باید به تعبیر دیروز باید امیدوار باشیم که جوانان سوریه و منطقه به خودشان بیایند و را نجات بدهند. اما بدون اصلاح فرایندهایی که موجب بهبودی اوضاع مدیریتی جامعه بشود، امکانپذیر است؟! در هر حال، ایران باید الگوی اصلاحات بنیادینی باشد که بدون آن‌ها همه‌چیز در وضعیت ناترازی قرار می‌گیرند. بدترین ناترازی‌ها در عرصه مدیریتی است که سایر ناترازی‌ها را رقم می‌زنند و بر ملت و حتی آیندگان تحمیل می‌کنند. در حالی‌که امیرالمؤمنین(ع) صریحاً می‌فرمایند؛ مدیران عوضی، باعث فروپاشی دولت هستند، ما دولت را سپرده‌ایم به یک مشت رئیس و مدیر عوضی! سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ناترازی اصلی مملکت ؛ جدیدترین اصطلاح اقتصادی است که قابلیت ورود به را دارد! ناترازی؛ و گاهی است که ممکنست به و حتی دامن بکشد و شاید بهترین راه‌حل آن، و است. همان توصیه قدیمی که سعدی آنرا مورد اشاره شاعرانه خود قرار داد: چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن که می‌گویند ملاحان سرودی اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک‌رودی بنابراین، ناترازی در عرصه نابرابری با یا تأمین و است که در دنیای اقتصاد کاربرد دارد. ولیکن در نیز می‌شود عاریه گرفت! بدین‌صورت که از گلایه بکنیم که؛ به فراخور نیاز خود به دارای خصائل؛ ، و ، در اداره ، نتوانسته است نیروهای متخصص و متعهدی در تراز «نهضت+نظام اسلامی» تولید () نماید. فلذا گرفتار فقر شدید کارکنانی متناسب با نظام و و در نتیجه بزرگترین و بدترین و خطرناک‌ترین ناترازی را در کشور داریم! نشان به آن نشان که بزرگترین () به افرادی سپرده شده که خودشان نماد ما هستند! اگرچه این ناترازی در طول تاریخ ، جاری بوده که حتی می‌توان آن‌را کهن‌ترین نامید و در نیز ادامه دارد. لذا هر گاه که ناترازی را از می‌شنوم یاد این سخن می‌افتم: حافظ تو‌ خود حجاب خودی، از میان برخیز! و دولتش 👈دخترک👉 ندارد! ✍️حسینی(منتظر) ۰۳/۹/۲۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
پیرو جلسه ی شب گذشته ( چهارشنبه ۲۱ آذر ماه ) با استاندار محترم و شنیدن نظرات و دیدگاه‌های مثبت و عالی ایشان در مدیریت استان ، توافق منطقی با سرمایه گذار محترم فرودگاه قم در زمانی کوتاه از شروع فعالیت جناب آقای مهندس بهنامجو استاندار محترم حاکی از سلامت نفس ، تسلط و تدبیر عالی ایشان در رفع معضلات عمرانی و اقتصادی می باشد . اینجانب بعنوان رئیس انجمن پیمانکاران عمرانی استان قم و دبیر کل انجمن حمایت از سرمایه گذاران و کارآفرینان استان قم تصمیمات اخیر استاندار محترم را ارج نهاده و حمایت تشکل های تحت مدیریت خود را از ایشان اعلام نموده و با تمام توان و ظرفیت استانی و ملی ، نماینده عالی دولت در استان را یاری خواهم نمود. Instagram: @panah44 کانال در ایتا: https://eitaa.com/panah55
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ⁉️ انتظار ظهور امام زمان(عج) ایرانیان، چرا به ظهور مجدد شاه سلطان حسین انجامید؟! یکی از شگفت‌انگیزترین دودمان‌های ، سلسله بود که نیای بزرگ آن‌ها؛ صفی‌الدین (۶۵۰–۷۳۵ ق) بود. این دودمان بعد از حدود دو قرن طراحی و برنامه‌ریزی، توانستند بیش از دو قرن (۱۱۴۸–۹۰۷ ه‍.ق) بر فرمانروایی کنند و با جنگاوری‌های بی‌امان خود، را به ابعاد گسترده جغرافیایی سلسله برسانند. آن‌ها بود که توسط افاغنه در هم شکست و سپس توسط رسماً پایان یافت. ، ویژگی‌های شخصیتی متفاوتی نسبت به سلاطین قبلی خود داشت. از جمله این که مرد و آرامی بود. «به پیر به پیغمبر» که اهل نبود و می‌خواست و علاقمند به بود و در طول حکومتش نه تنها گردن کسی را نزد بلکه حتی یک روز هم (نماد که رسم سالیانه بود) نه تنها خود نپوشید بلکه به و خود هم اجازه نداد. یک روز که در باغچه می‌انداخت، یکی از فرزندانش زاغی را با تفنگ زد و او از این اتفاق، شد و به‌خاطر به آن پرنده، ۲۰۰ تومان زر از به داد. (سفرنامه کروسینسکی و فوائد الصفویه) او بسیار دل‌رحم و نازک‌دل بود. فلذا خود را بر زمین نهاده بود و هیچگاه آن‌را برنداشت! حتی زمانی که ، چشمان زیبای او را از کاسه سرش در آورد! او که تحت‌الحمایه و مشتاق بود که او را حساب کند اما ، کل خانواده‌اش را جلوی چشمانش یکی یکی سر برید! این سلطان که خود را مرید می‌پنداشت، در جواب عارف بزرگ، سیدقطب‌الدین نی‌ریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریب‌الوقوع افغان‌ها هشدار می‌داد، نوشت: «راست است که در کار است. ما هم خود به علاوه ، کرده، قدغن فرموده‌ایم [امر کرده‌ایم] در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لااله‌الاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ ان‌شاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق می‌خورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.» این جواب تحقیرآمیز، (که خود نشان‌دهنده و شاه سلطان حسین است)، 👈سیدمحمدحسینی(قطب‌الدین)👉 را مأیوس گردانید. آری آن برای بجای بدنبال به بود و بجای بازدارنده در تدارک اندرونیه بود! سرنگونی این و !، علل مختلفی داشت که شاید بدترین آن‌ها طرفداری وی از بود. جنبش وی تا بدانجا رسید که سالی سه روز حضور مردها در علن جامعه را ممنوع می‌کرد تا زن‌ها بتوانند در سطح شهر، مکشفه ظاهر شوند. در این سه روز، مأمورین سلطانی، به انتخاب برای می‌پرداختند ولو از زنان شوهردار! از دست دادن و اجدادی، تاوان افراط وی در و و او به بود. عامل مهم دیگری که در ، نقش داشت، حل ناترازی‌های مالی از طریق گشاد کردن دست حکومت در و افزایش بی‌رحمانه و و بود که قاطبه ملت را به ستوه آورده و باعث شورش‌های سراسری در شد. یکی دیگر از علل اضمحلال این دودمان، انتصاب و در و عدم مؤاخذه و محاکمه بود تا آن‌جا که را حاکم بر ، و کرد و او چنان عرصه را بر زندگی ، تیره و تار کرد که به شورش بزرگی به رهبری برخاستند و دودمان بیش از ۴۵۰ ساله صفویان را بر باد دادند! او فاسدتر و فشل‌تر از آن بود که را به و و بکشاند. (از اژدهای صفوی به گربه امروزی) عملاً از زمان شاه سلطان حسین آغاز شد! حال که شاهد فروپاشی سریع و گریز ناگزیر هستیم (البته شیری که چون موش به سوراخ خزید! لذا باید آنرا نامید!)، گویا باید باور کنیم که ؛ چیزی نیست بجز ! و چه اندک هستند آن‌ها که باید بگیرند! امیدواریم که ( نباشد. تنها راه جلوگیری از ؛ از است. 🔴والعصر🔴إن الانسان لفی خسر🔴إلا الذین آمنوا🔴و عملوا الصالحات🔴و تواصوا بالحق🔴و تواصوا بالصبر🔴 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
فقط در سایه شمشیرهاست نه لبخندهای ابلهانه و توئیت‌ها ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۳ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
  ‌ ... 🌹 به ما گفتند باید کنید. گفتیم با کی؟؟ گفتند : با تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟؟ سوت آغاز بازی رو زدن, فقط فهمیدم " " تو تیم ماست. بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم, امتیازها برابر بود. تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم, خندید و گفت: تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن! گفتم آخه چطوری ؟؟ بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط , باقیش با من... پس ... این متن را بفرستید برای دوستانتون که هستند و ... https://eitaa.com/panah55
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۱): 👌این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف و منتشر شده و قبلاً در پیام‌رسان‌های تلگرام و واتساپ هم به اشتراک گذاشته‌ام. البته مخاطبین اولیه این مقالات ناتمام، روحانیون تهرانی بوده‌اند ولیکن برای عامه هم قابل توجه است: بسمه تعالی تهران در روایات دینی « قبل از زمان(عج)» از بسیار اندیشناک برای ما تهرانی‌هاست که به عنوان نمونه در روایت ذیل مورد اشاره صریح قرار گرفته است: (ملاحم جمع ملحمه؛ به پیشگوئی‌های «فتنه‌های آخرالزمان» اطلاق می‌شود و سید ابن طاووس هم (همچون ابن‌کثیر و امثاله)، کتابی دارد با عنوان « و »): قال‌المفضل بن عمر قال لی جعفر بن محمد علیه‌السلام: یا مفضل أتدری اینما وقعت دارالزورآء؟ قلت: الله و حجته أعلم. فقال: «إعلم یا مفضل انّ فی حوالی‌الرّی جبلاً اسود تبنی فی ذیله بلده تسمی بطهران و هی دارالزورآء التی تکون قصورها کقصور الجنّه و نسوانها کالحور العین و اعلم یا مفضل أنهنّ یتلبسن بلباس الکفار و یتزین بزی الجبابره و یرکبن السروج و لا یتمکنّ لأزواجهنّ و لاتفی مکاسب الأزواج لهنّ فیطلبن الطلاق منهم و یکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال فانک إن ترد حفظ دینک فلاتسکن فی هذه البلده و لا تتخذها مسکناً لأنها محل الفتنه و فرّ منها الی قله الجبال و من الجحر الی الجحر کالثعلب باشباله.» (مجموعه الاخبار/ ص۱۶۴) (اسود؛ بزرگ و سربلند؟/ سیاه؟/ پوشیده از انبوه درختان سرسبز؟/ چشمگیر و نمایان؟) ترجمه: مفضل بن عمر می‌گوید: (ع) به من فرمودند؛ ای ! آیا می‌دانی در کجا واقع است؟ عرض کردم خدا و حجتش بهتر می‌دانند. فرمود: بدان که در اطراف کوهی بسیار بزرگ است. در دامنه آن شهری بنا نهاده خواهد شد به نام و این شهر همان دارالزوراء است؛ یعنی شهری شکوهمند و نمونه (و دارای زیبایی و پایداری که در اثر کاخ‌های زیبا و استحکاماتی که در ساختمان‌های آن به کار برده شده به دارالزوراء تعبیر شده است). شهری که کاخ‌های آن چون کاخ‌های و زنانش در زیبایی چون فراخ چشم‌اند. ای مفضل بدان که این را به تن می‌پوشند و خود را به شکل مردم ستمگر و سرکش در می‌آورند [= غربزدگی]. و بر زین‌ها سوار می‌شوند و از همسرانشان تمکین نمی‌کنند و درآمدهای شوهرانشان کفایت آن‌ها نمی‌کند. از این رو از شوهران خویش درخواست می‌کنند. و برای فرو نشاندن ، مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند. مردان خود را به شکل زنان و زنان خود را به شکل مردان در می‌آورند و اگر بخواهی خود را نگه داری باید در این نمانی و آن را مسکن خویش قرار ندهی، زیرا آن‌جا جایگاه و تباهی است و تو برای دور ماندن از آلودگی‌ها باید از آن شهر به بالای کوه‌ها بگریزی و چون روباه که با بچه‌هایش از سوراخی به سوراخ دیگر می‌گریزد تو نیز از گوشه‌ای به گوشه دیگر کوچ کنی. (نشانه‌های پایان/ علی فاطمیان/ ص۵۴۰/ چاپ۱۳۸۱/ سازمان چاپ و انتشارات) و اندیشناکتر از آن، مسئله بسیار تلخ «محاربه با (عج)» است که روایت ذیل (ایضاً منسوب به امام صادق علیه‌السلام) بدان اشعار دارد: الغیبه للنعمانی: قال‌الصادق(ع): «ثلاثه عشر مدینة و طائفة یحارب القائم(ع) اهلها و یحاربونه؛ اهل مکه و اهل مدینه و اهل‌الشام و بنوامیه و اهل‌البصره و اهل دمیسان و الاکراد و الاعراب و ضبه و غنی و باهله و ازد و اهل‌الری». (سفینه‌البحار/ ج۱/ ص۵۰۹) ترجمه: امام صادق(ع) می‌فرمایند: ۱۳ شهر و طایفه هستند که (ع) با آن‌ها و آنان با حضرت می‌جنگند: ، ، [سوریه و اردن و...]، [شاید منظور سفیانی و عده‌ای دیگر باشد که از خلفای اموی هستند]، ، ، ، ، [طائفة؟] ، ، ، و (نشانه‌های پایان/ ص۵۴۱/ چاپ۱۳۸۱/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏