eitaa logo
حماسه سازان قم
33 دنبال‌کننده
681 عکس
725 ویدیو
9 فایل
#شبکه_مدیران #جبهه_حماسه_سازان ماموریت ها: ۱.مقابله با بزک پهلوی ۲.تبیین دستاوردها ۳.تبیین ریشه مشکلات ارتباط مستقیم با دبیرکل شبکه: @hossein_mahdyzadeh عضویت از طریق پیوند: https://eitaa.com/Qom_Network
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 😳 استبدال و ! (بخش ۱): 🦓🦓🦓 🦓🦓 🦓 🦓 کاندیدهائی که در ۱۴۰۰ بی‌توجه به ، بدنبال تحمیل بر هستند!!! ⁉️ «اقتصاد مال خر است»! این عبارت عرفانی عمیق (که برای نیمی از دهه ۵۰ مطلب کاملا قابل درکی بود و برای نیمی دیگر غیرقابل هضم!) در سالهائی که گرفتار «رنجهای اقتصادی» گشتند، مورد طعن دشمنان و نابخردان به قرار گرفت! و اینک بعد از چهار دهه، گویا به همان نقطه‌ای باز گشتیم که اگر امام راحلمان، زنده بودند، مجددا همین عبارت را به کار می‌بردند! ⁉️ آیا وعده همان افزایش جو و یونجه اهل آغل و آخور است؟ آیا کماکان ما گرفتار «وعده‌های خرکی» هستیم؟! 👌هر انقلاب جامع و فراگیری معمولا نتیجه اتحاد دو جریان اجتماعی است؛ ۱. دردمندان ۲. دردمندان همیشه هستند عده‌ای که از «تبعیض‌های اقتصادی» و مادی در جامعه رنج می‌برند و لذا دنبال هستند. همچنانکه همیشه عده‌ای هم از «تذلیل‌های ارزشی» و معنوی در جامعه رنجور هستند و ایضا در جستجوی آمرین و عاملین اصلی هنجارشکنی‌های گستاخانه. هر جامعه‌ای دارای هنجارها، ارزشها، اعتقادات، پرستش‌ها و حساسیت‌هائی هستند (غلط یا صحیح/ درست یا نادرست/ معقول یا نامعقول/ زشت یا زیبا) که آن جامعه را تشکیل می‌دهند. هر گاه که این دو جریان (مادی‌گرا و معنی‌گرا)، در شناسائی باعثان و بانیان اوضاعی که مطالبات آنها را تهدید و تحدید می‌کند، به نتیجه مشترکی برسند، بدون تردید دست به همدیگر داده و انقلاب برپا می‌کنند. معمولا هیچکدام هم به تنهائی قادر به نبوده و نیستند. 🤝 در انقلاب ۱۳۵۷ هم دقیقا همین اتفاق روی داد و «دردمندان مادی» و «دردمندان معنوی» به این نتیجه مشترک رسیدند که مقصر اصلی این نابسامانی‌ها و بلکه «فلاکت‌های مادی و معنوی»، همانا است و لذا دست به اتحاد و بالطبع انقلاب زدند تا هر کدام به اهداف مادی یا معنوی (اقتصادی یا ارزشی) خود برسند. ولیکن چنین اتحادی بعد از پیروزی انقلاب، قطعا شکننده و ناپایدار است. زیرا عده‌ای بدنبال «تأمین مادیات کامل‌تر از پیش» برای خصوص خود هستند و عده‌ای هم بدنبال «تضمین معنویات أکمل برای عموم جامعه» هستند که معمولا هم این دو، هووی همدیگر هستند و ناسازگار و نهایتا باید یکی را حفظ کرد و دیگری را ناچارا طلاق داد! امام خمینی(رضوان‌الله تعالی علیه)، «انقلاب عظیم ملت ایران» علیه رژیم پلید ۲۵۰۰ ساله و حامیان اجنبی آن را نامیدند تا برجستگی و تمایز «ابعاد معنوی انقلاب» بر «مطالبات مادی دنیوی» را در صدر توجهات جهانی قرار دهند و اینکه چنین طلاقی صورت نگیرد ولیکن وقتی که شنیدند، اولین دولت محصول انقلاب، اقدام به طرح «وعده‌های مادی» (ارزانی در حد مجانی شدن و و و...) نموده است، نگران شدند که مبادا بمرور زمان، «آرمانهای و انقلاب ایران»، تحت‌الشعاع «پایداری حاکمان» در از طریق «وعده‌های مادی» قرار گرفته و «انقلابی برای تعالی اسلامی» تبدیل گردد به «انقلابی برای اسافل شکمی» که در آن‌صورت، «ماهیت آدمیتی(الهی)» ملت به حضیض «ماهیت بشریتی(حیوانیتی)» تنزل می‌یافت. حیوانیتی که به آب و علف خود دل‌خوش باشد و... که مفهومی بجز «خریّت» ندارد. اساسا که در خدمت «خریت» و وجه حیوانیتی (رفاه و آسایش و مادیتی) است، حاضر است در این راستا حتی طمأنینه روحی و آرامش روانی انسان و بدتر از همه، را هم قربانی خود سازد. خریتی که بخاطر مشتی یونجه بیشتر به دیگران لگد بپراند و با مصرف بیش از حد جو بدمستی نماید و چارجفتک‌های بیشتری بزند! «اقتصاد مال خر است» مفهومی از انکار «مایحتاج بشریتی» ندارد (که کف مطالبات انسان بماهو انسان است) بلکه می‌خواهد بی‌توجهی به «نیازهای » و مهمتر از آن؛ غفلت از «حوائج » را بر نتابد. و اگر اسلامیتی برای انقلاب و ، متصور نبود، چه ضرورتی داشت، شخصیتی همانند امام خمینی (ثم الامثل فالامثل)، هست و نیست خودشان را برای پیشبرد و پایداری آن هزینه کنند؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بازرس ویژه ستاد انتخاباتی خیزش‌های مردمی؛ حامی آ.سیدابراهیم رئیسی ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم ┄┅═✧حسین مهدی زاده ✧═┅┄ کانال یادداشت ها و گزارشات حسین مهدی زاده دبیرکل شبکه تحول خواهان ایران: https://eitaa.com/Hossain_Mahdizadeh
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۳): 👈(بخش قبلی)👉 آيا هم همين‌گونه نيست؟! به گرماي خويش فرا مي‌خواند و ناگهان همه چيزت را در مي‌نشاند! مثال‌هاي ديگري نيز از تفاوت بلاد، قابل ذكر است كه به عنوان نمونه زنده و حاضر، اشاره مي‌كنم به تفاوت شخصيت اجتماعي مردم دو شهر و كه فاصله اين دو شهر از يكديگر يك رودخانه و يك بيشتر نيست وليكن متفاوت مردمان اين دو شهر به صورتي بارز و كاملا محسوس قابل مشاهده است. زيرا يكي از اين دو شهر تقريبا در بن‌بست جغرافيايي افتاده است و تقريبا دست‌نخورده‌اي دارد و ديگري گذرگاهي است بين فرضاً و ساير شهرهاي فلذا فرهنگي دارد كه لگدكوب شده فرهنگ‌هاي بلاد ديگر است و [که در و هم مشهود بود! و متمایزی نسبت به سایر اهالی خوزستان داشتند!]. نگارنده زماني كه مسئول بود متوجه اين نكته شد. نمونه ديگري كه سراغ دارم، منقول از ابوي است كه؛ در جوار روستايشان دهكده‌اي بوده است با مردماني از . از ز. ش. دعوت نمودند و چنان از وي استقبال نمودند كه وقتي مي‌ساخته اصحابش از باب ، اجازه نمي‌دادند قطره‌اي از آن بر زمين بريزد. حتي به دنبال سخنراني ملايم در مذمت وقت، مردم چنان به جوش و خروش آمدند و با بيل و تيشه آماده جهاد و حمله به شهرستان شدند كه آن به زحمت توانست آنها را از حركات غيرقابل كنترل بازدارد! وليكن ديري نپائيد كه اگر آن‌مرحوم از كوچه‌اي عبور مي‌كرد مردمانش تغيير مسير مي‌دادند تا مبادا به او حتی سلامي بدهند! ووو... فوّاره! گر بلند گردد عاقبت سرنگون شود. در آغاز حركت چنان با فشار و تندي و توفنده و سنگين اوج مي‌گيرد كه گويي هيچ چيزي جلودار او نخواهد بود و هر مانعي را درهم خواهد شكست ولي طولي نمي‌كشد كه از سرعتش مي‌كاهد و آنقدر بي‌حال و ناتوان مي‌شود كه گويي مفهومي بنام و جهش در قاموسش وجود ندارد و بلكه برعكس راه بازگشت مي‌گيرد و در يك حركت ارتجاعي آنچنان مي‌كند كه از جايگاه قبل از حركتش هم پست‌تر مي‌رود! و چه مشابهتي دارد با شعله‌هاي آتش كه ابتدائا چنان بالا مي‌رود كه گويي مي‌خواهد را نيز به كام خود بركشد وليكن مقطعي ديگر كه بدان مي‌نگري خاكستري است اسير زوزه‌هاي باد و پراكنده در دشتي پهناور! از اين سوي بدان سوي و... آيا چيزي بود؟! [هیچاً پوچا!!!] ۲) وراثت از خويش مي‌برند. انتقال ويژگيهاي شكلي و محتوايي، خصائل ظاهري و باطني، صفات جسماني، رواني و خصائص اخلاقي، رفتاري، افكاري، اعتقادي و حتي ذوائق، سلايق، روش‌ها، شيوه‌ها، منش‌هاي زندگي و امثالهم در انسان‌ها از به فرزندان و فرزندان و از نسلي به نسلي ديگر، امري مقتضي و گويا از انسان‌هاست و هيچ بني‌بشري نيست كه از و و از سلسله و خود ارثي نبرده باشد. چه بسيار انسان‌هايي كه قيافه و حتي آناتومي بدنشان شباهت فراواني به والدين و يا والدين والدين خود دارند، حتي رنگ چشمانشان و بافت موهايشان و تُن صدايشان و طرز راه رفتن‌شان و حتي نحوه انديشيدن و برگزيدن راهكارهاي عملي مربوطه تا آنجا كه به مرور زمان برخي از مسائل در وجود انسانها بصورت نهادينه در مي‌آيد و گويي جزو ذات تفكيك‌ناپذير ايشان مي‌گردد. چه بسيار صفاتي كه به مرور و در توالي نسل‌ها مبدّل به ذات افراد مي‌گردد. استعداد انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان مشغوليات علمي، فرهنگي، فني، صنعتي داشته‌اند در زمينه‌هاي نرم‌افزاري بالاتر است و انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان درگيري‌هاي فيزيكي و بدني داشته‌اند در زمينه‌هاي ورزشي، رزمي و تحركات اعضاء و جوارح و قواي جسماني مستعدتر مي‌باشند. هنرمندان نيز نشانه‌هايي از استعدادهاي هنري والدين خود دارند و فرزندان تجار و كسبه نيز در گرايش‌هاي اقتصادي و بازاري چه بسا موفق‌تر هستند و هكذا ساير اقشار در ساير زمينه‌ها و گرايش‌ها. و صد البته «چرخه‌هاي اقتصادي» روزگاران و گردش و «تداول قدرتهاي سياسي» هر زمان در انتخاب شغل‌ها و گرايش‌ها تأثير بسزايي داشته و دارند كه ممكن است بر ارثيه روحي و رواني و حتي مادي افراد غلبه كرده باشد. وليكن به ذات، هر كسي را تشكيل مي‌دهد. البته افراد تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل و نيز هست وليكن ، نقش بارزتري دارد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۴): 👈(بخش قبلی)👉 چنانكه مي‌بينيم؛ انواع توانائي‌هاي و گرامي (ص) دو برابر غير ايشان است. در و ، در و ، در مسائل اخلاقي و رفتاري و بلكه در همه‌چيز! حتي ديرتر از ، مي‌شوند. زيرا اينان با ديگران قدري متفاوت است و البته اين تبعيض در هم جاري و ساريست! زيرا سادات همچنانكه اگر امور خير و نيكويي انجام دهند پاداش‌شان دو برابر ديگران خواهد بود و چنانچه كارهاي شرّ و ناشايستي مرتكب گردند و عقاب‌شان هم دو برابر ديگران است! و هم مي‌فرمايد: «لايكلف الله نفسا الا وسعها» و وسع و توانايي انسان‌ها از لحاظ كيفي و كمي، مختلف و متفاوت و گوناگون است. فلذا «بنياد و بنيان شاكله انسان‌ها است». وراثتي كه در طول قرون متمادي و نسل‌هاي پياپي، تكوين يافته و در مواجهه با اوضاع ، ، ، و ، رنگ و لعاب‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. خصوصيات ژنتيكي انسان‌ها بسيار فراگيرتر و عميق‌تر از خصلت‌هاي اكتسابي از محيط مكاني و زماني آنها مي‌باشد. ايرانيان: با عنايت به دو مقدمه مذكور مي‌توان نتيجه گرفت كه ، چگونه مردماني هستند؟! ، مظهر و تجلي تمامي صفات و خصائل نياكانشان هستند كه به در وجود آن‌ها رخنه كرده و در ايشان، نهادينه شده است و از ايشان چيزي ساخته است كه مي‌توان آنرا به صورت يك تجسم نمود. زندگي در ميان اين ، زندگي در ميان آتش است با همه خوبي‌ها و با همه بدي‌هايش. كردن بر اين مردم، حكومت كردن بر آتش است با همه خطرات و جلواتش. چه بسا آنچنان به خاموشي و خمودي گرايد كه از فوت كردن پياپي آن براي افروختنش چيزي جز سرسام عايدت نگردد و چه بسا به ناگهان چنان شعله كشد كه دامنت را و بلكه تمام هيكلت را هم جزغاله سازد! اگر بر روي آن آب بريزي جلزّ و ولزّش گوش جهان را كر مي‌كند و دودش آنرا كور و اگر نفت و بنزين بر آن بپاشي بازهم گويي مي‌خواهد تمام جهان‌را بر افروزد. واي بر آن روزي كه ناشيانه بجاي بر آن بريزي و واي بر آن روزي كه بجاي بر آن بپاشي! بايد كه بسيار فراوان و فوق‌العاده‌اي داشته باشي تا بتواني مدت ديريني بر ايشان يا و یا باشي وگرنه مصاحبت با ايشان زود سر خواهد آمد! حكومت بر جهان! كسي كه بتواند بر اين ملت، حكومت نمايد قادر است بر تمام جهان حكم براند وليكن معلوم نيست كه اگر كسي بتواند بر تمام دنيا نمايد توانايي حكومت بر اين ملت را هم دارا باشد. زيرا حكومت كردن بر اين مردم، بازي كردن با آتش است. آتشي دوست داشتني و آتشي نفرت‌انگيز! اگر از اين آتش، دور گردي سرماي جانكاهي در انتظار توست و اگر با اين آتش همآغوش گردي ترا خواهد سوزانيد و حفظ اندازه و فاصله و مراوده و مرابطه با اين ، مهارت فوق‌العاده‌اي را مي‌طلبد. بناگاه بلندت مي‌كند و بناگاه بر زمين مي‌كوبدت! عجايب صنعتي ديدم در اين دشت! زين ...! بارزترين وجه مطلب آنست كه اين قوم در طول قرون آموخته‌اند كه با هر از راه رسيده‌اي رفتاري داشته باشند ولو اينكه در پشت سر آنها صفحه بگذارند و لب به هجو و تمسخر گشايند. چه‌بسا كه بر روي شمشيرهاي آخته بكشند و بناگاه وي را در خويش بفشارند! و چه‌بسا در آغوش استقبال‌شان از ، دشنه‌اي نهفته باشد كه قلب نازنينش را بدرد! حتي ممكن است در يك روز؛ صبحش فرياد كشند و عصرش زمزمه بر شاه‌شان بلند گردد و بالعكس! دقيقاً مصداقي از ضرب‌المثلي ديگر در اين قوم؛ گهي زين به پشت و گهي پشت به زين! روزي را محبوب‌ترين كلمه قرن بنامند و روزي ديگر دم از حذف بزنند. روزي براي خميني، زيارت‌گاهي بنا كنند كه را خيره سازد و روزي ديگر بخواهند كه حتي ياد او را به بسپارند. شگفتا و يا للعجب! والسلام سید محمد حسینی مدیرمسئول خانه آموزش هنر و ادبیات سوره حوزه اندیشه و هنر سازمان تبلیغات اسلامی زمستان ۱۳۷۹/تهران 💠 این مقاله☝️را ۲۸ سال قبل (۱۳۷۵) بر اساس تجربه‌ای شخصی از سال ۱۳۶۴ که در لشگر ۷ ولیعصر(عج) داشتم، نوشته بودم و در سال ۱۳۷۹ آن‌را بازنویسی کردم و چنانچه امروز هم بخواهم آن‌را بازنویسی بکنم، قاعدتاً در نحوه ارائه مطلب و عبارات و کلمات آن، تغییراتی خواهم داد. ولیکن اصل و اساس آن، چندان تغییری نخواهد یافت و شاکله کلی آن به قوت خود باقی خواهد ماند. مدعای این مقاله، غیرقابل پیش‌بینی بودن است! فلذا می‌توان این را ملتی نامید! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 امام معصوم در خدمت ولی‌فقیه حقی را که باید به سختی گرفت قبلش باید به نرمی مطالبه کرد! : «و قضینا الى بنى‌اسرائیل فى‌الکتاب لَتُفسِدُنّ فى‌الارض مرّتین و لَتَعلُنّ عُلوّاً کبیرا» (الاسراء/آیه۴) و در به فرزندان اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد مى‌کنید و سرکشى مى‌کنید، ! (ع): «گویا گروهی را می‌بینم که از مشرق قیام کرده‌اند و حق را طلب می‌کنند که به آن‌ها داده نمی‌شود و دوباره طلب می‌کنند باز هم به آنها داده نمی‌شود وقتی وضع را چنین دیدند به دست گرفته و نبرد می‌کنند و دشمنان‌شان به خواسته‌های آنها تن می‌دهند، ولی آنها قبول نمی‌کنند تا این که خودشان به [جهانی] برسند و [بین‌المللی] تشکیل دهند و آن حکومت را به کسی مگر به شما (یعنی (عج) واگذار نمی‌کنند و کشته‌های آن‌ها شهیدند. بدانید که اگر من آن‌زمان را درک می‌کردم خود را در خدمت و اختیار رهبر آن‌ها قرار می‌دادم.» (کتاب الغیب للنعمانی/ص۲۷۳) (ع): «فارسیان را گرامی بدارید که دولت ما در میان آن‌ها می‌باشد» (غیبت شیخ طوسی/ص۲۶۲) (ص): «یخرُجُ اُناسٌ من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه» مردمی از نمایند و را برای آماده سازند» (بحار/ج۵۱/ص۸۷) 👌 بعینه بود که ، حق را به نرمی مطالبه کرد اما ، سرکشی بزرگی کرده و () را و آن‌را کرد! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۸ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
هاشمی: اسد رفتنی است ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌رفتن اسد=رفتن سوریه (و بعد از وی و ) هم‌آوا با و و ، معتقد بودند که به علت جنایاتی که در حق ملت خود (و البته در قبال شرارت‌های ) مرتکب شده، شانسی برای بقای خود در ندارد‌. فلذا از او غلط است! این رؤسای جمهور ایرانی، قادر یا مایل به تفکیک دو مسئله بنیادی از همدیگر نبودند: ۱) حساب جدا از حساب بود (ولو اینکه بشار در مقابله با آن‌ها خشونت بیش از حدی بخرج داده بود) ۲) رفتن اسد معادل رفتن سوریه بود. چنانکه امروزه این مسئله به خوبی بر همگان اثبات شد! بعد از ورود به ، سرکوب بجای تیرهای جنگی ارتشی‌ها با گاز اشک‌آور و آب‌پاشی و باتوم پلیس شهری پیش رفت. که می‌دانستند؛ بمنزله از مدار خارج شدن سوریه از است، نظر به (بمنظور حفظ ) داشتند و موفق هم شدند. تا وقتی که «حکام+ارتش+مردم» سوریه، «غربی+عربی+عبری» را بر جبهه مقاومت و ترجیح دادند. در چنین حالتی بود که می‌شد ایران از سوریه را توجیه کرد. ولیکن (می‌توان گفت که رفتن اسد و ارتش و ملتش به ولیکن) رفتن سوریه) هم آیا در ، قابل توجیه است؟! بنظر حقیر وجاهتی ندارد و صد البته که جواب تفصیلی این سؤال، مقاله مستقلی می‌طلبد. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۵ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
برای حل چالش برق و ضرر و زیان کسب و کارهای دیجیتال و حتی روزمره که به زندگی مردم آسیب جدی زده، از کجا و چگونه پیگیری کنند؟ ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌وظیفه برقی دولت، ملت و حکومت بنده در جواب اجمالی به پرسش این دوستم، نوشتم: «کافیه همان کارهایی را دنبال کنند که انجام داد.» ولیکن قابل تفصیل است که؛ ۱) بی‌کفایت فعلی، وظیفه دارد به انجام حداقل مطلب، یعنی تداوم همان کارکردی که شهید رئیسی داشت. ۲) وظیفه ملت، در مصرف است. ۳) وظیفه (حاکمیت فراتر از قوای اربعه؛ مقننه، مجریه، قضائیه و مسلحه)؛ اولاً) از «مدار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری امور ملی و فراملی»، خارج کردن «مدیران پلید و پلشت» و ای‌بسا نفوذی ولو با حکم حکومتی و حتی حکم ولایی. ثانیاً) برچیدن مصارفی که کمترین خیررسانی به و بیشترین منفعت را برای افراد و محافلی دارد که در مدار هستند. فرضاً تولید از مصارفی‌ست که در باره آن‌ها باید دقیقی صورت بگیرد که آیا منافع آن برای ، بیش از منافع سایر مصرف‌کنندگان است یا بالعکس؟ ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۳ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۲): 👈بخش قبلی👉 با اینکه درباره تشکیل ، علت اصلی همان با عنوان شده است، اما عماد‌الدین در کتاب «در شناخت زمان»، دو علت دیگر را درباره تشکیل این انجمن بیان کرده است. او در بخشی از این کتاب می‌نویسد: «نظـر دومی کــه در خــصوص تــشکیل انجمــن وجــود دارد مربــوط بــه خــود انجمنی‌هاست. آنها معتقدند آقـای رئیس انجمن مدعی شده که در سال‌هـای ٣٢ خواب دیده است که بـه وی امر فرموده‌اند که گروهی را برای مبـارزه با بهائیت تشکیل بدهد. نظر دیگر حاکی از آن است که پس از اختلاف بین آیت‌الله و و شکست ، همزمان تبلیغ بهائیت نضج گرفت و گروهی را که در بین‌شان نیز بود؛ از جمله هم‌حجره‌ای آقای حلبی را جذب کردند. لذا بهائیت در ذهن شیخ بزرگ جلوه‌گر شد و به این نتیجه رسـید کـه بایـد را ول کرد و دست به انجام اقدامات زد.» ورود به سیاست ممنوع در اساس‌نامه‌ای که هیئت‌مدیره پنج‌نفره انجمن تدوین کرده بود، در تبصره دو آمده بود: «انجمن به هیچ وجه در مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هر نـوع دخـالتی را که در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.» علی‌اکبر ، یکی از چهره‌های شاخص انجمن که در همان سال‌های پیش از از انجمن خارج شد، درباره این بند در کتاب «ولایت‌های بی‌ولایت» نوشته محمدرضا اخگری، توضیح می‌دهد: «از بـرادران و خواهران انجمن نوشته می‌گرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمـن شـدیداً از درگیـر شدن با مسائل سیاسی اجتناب می‌کرد.» در این راستا، نقل‌قول‌هایی از سوی برخی فعال پیش از انقلاب صورت گرفته است. برای مثال محمدفاضل استرآبادی در بخشی از خاطرات خود گفته است: «سیاست‌شان‌ این‌ بود که‌ با درگیر نشوند. اصلاً دوست‌ نداشتند وارد درگیری‌های‌ سیاسی‌ شوند.» و یا ابوالقاسم خزعلی اینگونه اشاره کرده: «موضع‌گیرى سیاسى بیشتر از سر بوده است. این مسئله غیر از شعار جدایى از است. اعضاى انجمن حجتیه بر این اعتقاد بودند که ما قدرت مقابله با محمدرضا پهلوى را نداریم.» احمد صابری‌همدانی هم نقل کرده است: «به جرأت مى‌توانم عرض کنم که ضد بهائیتى که این‌ها به راه انداختند و بزرگش کرده بودند، تنها براى جلوگیرى از فعالیت و تبلیغات و و خالى کردن مجالس آن‌ها بود.» ساواک و حجتیه یکی از مواردی که پیرامون انجمن حجتیه درباره سال‌های پیش از انقلاب بیان شده، این نکته است که انجمن با همکاری کرده است. در این راستا می‌توان به سه اظهارنظر از سوی پیش از انقلاب و یک نامه ساواک اشاره کرد. اولین موضوع مربوط به خاطره‌ای است که در کتاب خاطراتش از سفر به در شعبان سال ۱۳۵۷ نقل کرده است. او در بخشی از خاطرات خود گفته است: «با گوش خود شنیدم که افرادشان به یکدیگر می‌گفتند، اگر مسئله‌ای پیش آمد سریع با ساواک در میان بگذاریم و از آنها کمک بخواهیم تا مشکل ما را حل کنند. حرف من به زودی ثابت شد. با کمال تعجب مطلع شدیم آنها به رفته و از ما کرده‌ا‌ند. آنها گفته بودند که آقای آمده تا در اینجا افکار آیت‌الله و باند او را اشاعه دهد.» محمدرضا مهدوی‌کنی هم اینگونه گفته است: «گاهی از اوقات که ساواک ما را برای بازجویی یا برای می‌برد، از پیشنهادهایی که به من یا امثال بنده می‌دادند این بود که چرا شما مثل آقای حلبی کار نمی‌کنید؟» علی‌اکبر پرورش هم گفته است: «وقتی ساواک متوجه شده بود که من از انجمن کنار رفتـه‌ام همـین نـادری [از مـسئولان عالیرتبه دستگاه امنیت] ملعون ما را خواست و خیلی فحاشی کرد و گفت چرا دیگـر در انجمن نیستی.» همچنین، در نامه‌هایی که از ساواک به‌دست آمده نامه‌ای مربوط به ۲۳ فروردین سال ۱۳۳۶ وجود دارد که مربوط به هیئت‌مدیره انجمن حجتیه است. در بخشی از این نامه، رئیس واحد اطلاعاتی ضدخرابکاری نوشته است: «تجمع نامبردگان جنبه ضدیت با را دارد و برابـر اطلاع حاج‌شیخ محمود ذاکرزاده‌تولایی معروف به حلبی از گردانندگان این جلـسه بـا بخش ٢١ سازمان اطلاعات و امنیـت تهـران همکـاری‌هـایی دارد؛ اصـلح اسـت هرگونـه اطلاعی در مورد جلسه متشکله را قبل از احضار بقیه از مشارالیه استفسار نمایند.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۴): 👈بخش قبلی👉 همچنین، علی‌اکبر محتشمی‌پور در مصاحبه‌ای که آبان ۹۴ با روزنامه انجام داده بود، گفته: «وقتی پیروز شد، مسئول این یعنی این انجمن، مرحوم آقای «حلبی» به پیغام داد که من امروز ١۵، ١۶ هزار دکتر، مهندس و متخصص در رشته‌های مختلف در انجمن دارم که این‌ها می‌توانند را اداره کنند؛ حالا که مملکت پیروز شده و در دست شما افتاده، شما می‌توانید از این نیرو‌ها استفاده کنید. جوابی که امام به آقای داد، این بود که‌‌ همان مردمی که انقلاب کردند می‌توانند کنند و کشور نیازی به شما ندارند؛ جواب قاطع و دندان‌شکنی هم بود. به مرور زمان این‌ها فعالیت داشتند و به خاطر همین تفکرات‌شان امام اجازه ندادند که در مدیریتی بالا از این‌ها استفاده شود. حتی یک بار آقای خدمت امام رسیده بودند و پرسیده بودند که بعضی از اعضای انجمن حجتیه که متخصص هستند و در مسائل مهارت دارند، پیشنهاد می‌شوند برای ، در خارج به عنوان یا مشغول شوند، نظر شما چیست؟ امام مخالفت کرده بودند و گفته بودند این‌ها نمی‌توانند وارد این پست‌ها شوند.» انجمن و جنگ پس از حمله به ، انجمن واکنش و عکس‌العملی به این موضوع ندارد؛ چنانچه در بخشی از یکی از سخنرانی‌های خود که در کتاب «ولایت‌های بی‌ولایت» نوشته محمدرضا اخگری آمده است، می‌گوید: «اول شما یک افسر و یک پیشوا و رهبر پیدا کنید. رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه نه ، دیشب گفتم اول او را پیدا کنید او را اقامه به کار بکنید. طرح داشته باشید، نقشه صحیح طبق نظر ، داشته باشید... از من هم واجب‌ است را ول کنم. هفت تیر به کمر ببندم، بروم جلو... این کلمات علی جایش آنجاست نه هر جایی، نه به هر هدف غلطی و هر راه کجی و معوجی و خلافی... باید جنگ روی به رهبری معصوم نه عادل، عادل کافی نیست... عادل گاهی اشتباه می‌کند، ، ، ، را نمی‌توان داد به کسی که خطا می‌کند.» البته به‌رغم این موضع‌گیری، در مهرماه ۱۳۶۰ ویژه‌نامه‌ای با نام مرزبان از سوی انجمن منتشر می‌شود و انجمن در آن موضع دیگری می‌گیرد و حتی اعلام می‌کند که انجمن آماده همکاری برای پیروزی کامل علیه است. تعطیلی انجمن پس از گذشت سال‌های اول انقلاب، به مرور انتقادات خود از انجمن را اوج می‌دهد. ایشان در سخنرانی خود که در تیرماه ۱۳۶۲ به مناسبت انجام می‌شود، می‌گوید: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که زیاد بشود تا بیاید. حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد، ما معصیت کنیم که او بیاید؟ این را بردارید. این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر هستید، این دسته‌بندی‌ها را بردارید و در این موجی که الان این را به پیش دارد می‌برد، در این موج خودتان را وارد کنید، و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.» البته پیش از آن نیز، به نظر می‌رسد امام خمینی نارضایتی از انجمن را اعلام کرده بودند. در همین راستا، می‌توان به خاطره‌ای اشاره کرد که درباره سال ۶۱ از سوی رسول منتجب‌نیا بیان شده است. او که در آن مقطع نماینده بود، در یادداشتی که در مرداد ۹۳ روزنامه منتشر کرد، نوشته است: «وقتی که در کمیسیون ، اساسنامه سپاه را به تصویب رساندیم اجازه خواستیم با امام ملاقات کنیم... در بخش دیگر فرمایشات خود در مورد فرمودند به این تشکیلاتی که مدعی است ما طرفدار (عج) و منتظر حضرت هستیم به هیچ‌وجه اجازه ورود به نیرو‌های مسلح ندهید. فرمودند اگر از این گروه یک نفر از آن‌ها در مجلس باشد مجلس را خراب می‌کند؛ اگر یک نفر از آن‌ها در کمیسیون باشد کمیسیون را خراب و اگر یک نفر از آن‌ها در دولت باشد دولت را خراب می‌کند. بعد امام رو کرد به ما و گفت من به شما تکلیف می‌کنم اگر کسی از این انجمن مسئولیت کلیدی دارد او را برکنار کنید و نگذارید ایجاد کند. این‌ها برای انقلاب خطرناکند.» به هر ترتیب، به‌دنبال سخنرانی تیرماه ۱۳۶۲ از سوی ، در مردادماه همان سال انجمن بیانیه‌ای صادر می‌کند و در آن می‌گوید که با توجه به سخنرانی اخیر آیت‌الله [امام] خمینی، انجمن تصمیم گرفته که فعالیت‌هایش را تعطیل کند. در بخش‌هایی از این بیانیه آمده است: «در پی این فرمایش، شایع شد که طرف خطاب و امر مبارک این انجمـن اسـت... مـعذلـک در مقام استفسار برآمدیم. ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۵): 👈بخش قبلی👉 البته تماس مستقیم میسر نبود. لیکن بـرای تحقیـق از مجـاری ممکنه و شخصیت‌های محترمه موثقه و بنا به قراین کافیه محرز شد کـه «معظم‌له» این می‌باشد؛ لذا موضوع توسط به عـرض و حضرت حجت‌السلام والمسلمین آقای (دامت برکاته) رسید و فرمودند: «در چنین حالتی وظیفه شـرعی در ادامـه فعالیـت نیـست. کلیـه جلـسه‌هـا و برنامه‌ها باید شود.» علیهذا همانگونه که بارها کتباً و شـفاهاً تـصریح کـرده بودیم بر اساس و خـود، تبعیـت از و ، حفظ یکپارچگی و رعایت و انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ‌یک مجاز نیست تحـت عنـوان ایـن انجمـن، کوچـکتـرین فعالیت بکنند.» ۶۷ طوفانی؛ امام بر علیه انجمن آغاز و پایان سال ۶۷ با دو موضع علیه همراه بوده است. این در حالی است که آنها ۵ سال قبل گفته بودند که فعالیت را تعطیل کرده‌اند. در اولین مورد، ۱۴ فروردین این سال در سخنرانی خود در جمع کارکنان و مسئولان وزارت پست، می‌گوید: «اینهایی که می‌گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف است. اینها نمی‌فهمند چی دارند می‌گویند. اینها تزریق کرده‌اند بهشان که این حرف‌ها را بزنند. نمی‌دانند دارند چی چی می‌گویند. نبودن، یعنی اینکه همه به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف رفتار بکنند.» پس از آن، تندترین و اصلی‌ترین موضعی که با نام بردن از انجمن حجتیه توسط امام خمینی همراه بود، در اسفندماه ۶۷ صورت می‌گیرد. ایشان نامه‌ای را خطاب به در باره تعیین استراتژی می‌نویسد و در بخشی از آن می‌آورد: «دسته‌ای دیگر از روحانی‌نماهایی که قبل از ، را از جدا می‌دانستند و سر به می‌ساییدند، یک‌مرتبه شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای آن همه زجر و آوارگی و و کشیدند تهمت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس‌نماهای می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با است، امروز می‌گویند شده‌اند! تا دیروز و و و و حکومت برای ظهور - ارواحنا فداه - را مفید و راهگشا می‌دانستند، امروز از اینکه در گوشه‌ای خلاف شرعی که هرگز خواست نیست رخ می‌دهد، فریاد «وااسلاما» سر می‌دهند! دیروز «حجتیه‌ای»‌ها را حرام کرده بودند و در بحبوحه تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب نیمه‌شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از شده‌اند!» دهه هشتاد و دو شایعه پس از درگذشت امام خمینی، انجمن در سال ۱۳۷۶ شیخ را از دست می‌دهد و با درگذشت او، به «سیدحسن افتخارزاده‌ سبزواری» می‌رسد. در این عصر هر چند خبری از بازگشت رسمی به عرصه نیست و این انجمن نشانه رسمی از فعالیت خود را به نمایش نمی‌گذارد اما در دو مقطع مباحثی پیرامون آن به میان می‌آید. اولین مقطع در اوایل دهه ۸۰ بوده که گفته می‌شد تلاش‌هایی را برای ایجاد بین و انجام داده است. در همین راستا، رسول منتجب‌نیا طی یادداشتی که مرداد ۹۳ در روزنامه به چاپ رسید، گفته است: «زمانی که حجت‌الاسلام ، بود در یک جلسه چندنفره به ما گفت که انجمن حجتیه تمام هم و غمش را روی ایجاد اختلاف و بین شیعه و سنی بنا کرده است و گفت که ما اخیراً مقادیر زیادی کتاب و جزوه از انجمن حجتیه کشف و ضبط کردیم که در مورد توهین به علمای بوده و قرار بوده که این نوشته‌ها را در میان اهل سنت پخش کنند تا آن‌ها را کنند و به دامن بزنند. این پایه‌های فکری آن‌هاست.» ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏