صفحه 65
هرگز کافران را بسیاری مال و اولاد از عذاب خدا نتواند رهانید، و آنها اهل جهنم و جاوید در آن معذّب خواهند بود. (۱۱۶) مثل مالی که کافران برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند (که حاصلی از آن به دست نیاید). و خدا ستمی بر آنها نکرده، لیکن آنها به خود ستم میکنند. (۱۱۷) ای اهل ایمان، از غیر همدینان خود دوست صمیمی همراز نگیرید، چه آنکه آنها از خلل و فساد در کار شما ذرّهای کوتاهی نکنند، آنها مایلند شما همیشه در رنج باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند و محققا آنچه در دل دارند بیش از آن است. ما به خوبی برای شما بیان آیات کردیم اگر عقل را به کار بندید. (۱۱۸) آگاه باشید، چنانچه شما آنها را دوست میدارید آنان شما را دوست نمیدارند، و شما به همه کتب آسمانی ایمان دارید، و آنها در مجامع شما اظهار ایمان کرده و چون تنها شوند از شدت کینه بر شما سر انگشت خشم به دندان گیرند. بگو: بدین خشم بمیرید، همانا خدا از درون دلها آگاه است. (۱۱۹) اگر شما (مسلمین) را خوشحالی پیش آید از آن غمگین شوند، و اگر به شما حادثه ناگواری رسد خوشحال شوند. اما اگر شما صبر پیشه کنید و پرهیزکار باشید مکرر و عداوت آنان آسیبی به شما نرساند، که همانا خدا بر آنچه میکنید محیط و آگاه است. (۱۲۰) (و به یاد آرای پیغمبر) صبحگاهی که از خانه خود به جهت صف آرایی مؤمنان برای جنگ بیرون شدی، و خدا (به همه گفتار و کردار تو) شنوا و دانا بود. (۱۲۱)
سوال :
۱_ چگونه هدایت ما محصول یاد خداوندست ؟
پاسخ : اشاره به عبارت : واذکُروهُ کَما هَداکُم ( ۱۹۸ بقره )
چون خداوند ما را هدایت کرده پس ما به ذکر او مشغولیم .
⭐💥امام باقر علیه السلام : یاد خدا آنست هنگام نزدیک شدن به گناه انسان به یاد خدا بیفتد و همین امر او را از گناه باز میدارد .
💖 وَاذکرُوه کما هَداکُم....💖
۲_ چگونه ترس از خدا موجب یاد او و صبر می گردد ؟
" مراحل ترس از خدا تا صبر "
پاسخ : در آیه ی ۱۵۰ بقره خداوند می فرماید :
از ستمگران نترسید و فقط از من بترسید تا
هدایت کنم شما را .
✔وسایل هدایت ؛ کما ارسلنا فیکم رسولا منکم ...
آیه ی ( ۱۵۱ بقره ) ارسال رسول و آیات خدا ...
✔پس یاد کنید مرا یاد میکنم شما را( ۱۵۲ بقره)
✔ ای مومنان از صبر و نماز یاری بجویید
چون خدا با صابران است .... ( ۱۵۳ بقره )
پس ترس از خدا ⬅هدایت می آورد بوسیله ی ارسال رسول و آیات ⬅ ایجاد محبت دو طرفه ⬅ یاری از صبر و نماز در مصیبت به امید همراهی همیشگی محبوب .
🔷💖🔷 ذکر بر دو نوع است :
زبانی و قلبی
ذکر زبانی در دل اثر می گذارد و کم کم تبدیل به ذکر قلبی می شود :
ذکر زبانی 》》》ذکر قلبی می آورد
ذکر قلبی 》》》 محبت می آورد
محبت 》》》 اطاعت می آورد
اطاعت 》》》 رحمت می آورد
رحمت 》》》 در واقع همان نعمت هدایت از طرف خداست که از " ذکر " حاصل شده است .
🌨🌨 پس دائم الذکر بودن موجب نزول رحمت پروردگارست ....
💖💛💖محبت دو طرفه :
فَاذکرونی اَذکُرکُم ( ۱۵۲ بقره )
🕪 خداوند خود را همنشین کسانی می داند که به یاد او هستند .
ز فکرت جمله مدهوشم سراپا
به یادت ای که خیرالذّاکرینی
💖💛💖 او خود بهترین یاد کنندگان است.
✅ دو خصلت شیعه
✍امير المؤمنين (ع) فرمودند:
شيعيان مرا به دو خصلت امتحان كنيد كه اگر داراي اين دو خصلت بودند، شيعه اند:
💥اهمّيّت به نماز در اوّل وقت و دستگيري برادران ديني خود با مال، اگر اين دو در آنها نبود، پس از ما دورند، دورند و دورند!
📚 جامع الاخبار، ص ۳۵
🌙🕊
❤ خداوند در هر شبِ #ماه_رمضان میگويد:
«به عزّت و جلالم سوگند، به فرشتگان فرمان داده ام درهاى آسمان ها را بر روى بندگان دعا كننده من بگشايند». ❤
📚 فضائلالأشهرالثلاثة،ص۹۹
✍امام محمد باقر (ع) فرمودند:
اى جابر!هر كس ماه رمضان را دريابد و روزهاى آن را روزه بگيرد و پاسى از شب هاى اين ماه را به دعا بپردازد، و دامن و زبان خود را از آلودگى به حرام نگهدارد، و چشمش را از هر چه حرام الهى است بپوشاند، و از آزار ديگران بپرهيزد، مانند روزى كه از مادر زاده شده است از گناهان پاك مىشود.
💥مىگويد:عرض كردم:فدايت گردم!
اين چه حديث نيكويى است، حضرت
فرمود:و اين چه شرط سختى است...
📚ثواب الاعمال/ص۱۷۸
💠:
#ایده_ای_عالی_برای_ماه_رمضان
🌷عزيزان برای درست کردن افطار هر روز رو به نیت یکی از معصومین و بزرگان خدا که در لیست زیر هست قرار بدن و سفره شون رو پر برکت کنن
🌷برنامه سفر ماه مبارک رمضان:
🌸1 حضرت محمد (ص)
🌸2 فاطمه زهرا س
🌸3 امام علی علیه السلام
🌸4 امام حسن علیه السلام
🌸5 امام حسین، علیه السلام
🌸6 امام سجاد علیه السلام
🌸7 امام باقر علیه السلام
🌸8 امام صادق علیه السلام
🌸9 امام کاظم، علیه السلام
🌸10 امام رضا علیه السلام
🌸11 امام جواد، علیه السلام
🌸12 امام هادی علیه السلام
🌸13 امام علی نقی علیه السلام
🌸14 امام مهدی عج
🌸15خانم نرجس مادر امام زمان
🌸16 خانم حکیمه
🌸17 بی بی زینب س
🌸18 بی بی رقیه
🌸19 باب الحوائج علی اصغر
🌸20 مسلم بن عقیل
🌸21 هانی بن عروه
🌸22 خوله دختر امام حسین
🌸23 ابوالفضل عباس
🌸24 علی اکبر
🌸25 قاسم بن الحسن
🌸26 حبیب بن مظاهر
🌸27 فاطمه کبری دختر امام حسین
🌸28. خانم فاطمه معصومه
🌸29 خانم خدیجه
🌸30 خانم فاطمه بنت اسد
✅به عنوان مثال
روز اول به نیت سفره ی حضرت محمد (ص) نیت میکنید و فاتحه و سه صلوات هدیه میکنید
👌ایده ی بسیار خوبی است تا این ماه پربرکت تر شود
🌺 *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج* 🌺
🌸🍃بامنتشر کردن در ثواب آن شریک باشید 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعاهای عرفانی امام خمینی به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان
❣آیت الله جاودان(حفظه الله):
🔰یک بار آقای حق شناس(ره) مرا صدا کردند و به من گفتند:
من جان ندارم ڪه آنچنان #عبادت کنم ولی سعی میکنم #گناه_نکنم تا آن دو رکعت نمازی که میخوانم بماند!
آدم اگر هر روز فقط #یک_آجر بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال میتواند یک #خانه بسازد؛ اما اگر هر روز #یک_طبقه بسازد ولی آن را #خراب کند در آخر چیزی نمیماند.!
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت اول
سورة النصر - سورة 110 - تعداد آیات ٣
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
🍁ترجمه آيات سوره نصر🍁
به نام اللّه كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است.
منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد 1⃣
و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند 2⃣
پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است 3⃣
✅ در اين سوره #خداى تعالى #رسول گراميش را #وعده #فتح و يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم #گروه گروه داخل #اسلام مى شوند، و دستورش مى دهد كه به #شكرانه اين يارى و فتح خدايى، خدا را #تسبيح كند و حمد گويد و #استغفار نمايد.
✅اين سوره بنا به #استظهارى كه خواهيم كرد در #مدينه بعد از #صلح_حديبيه و #قبل از فتح #مکه نازل شده است.
🍁بیان آیه1⃣ 🍁
اذا جاء نصر اللّه و الفتح1⃣
🔹بيان اينكه مراد از #نصر و #فتح در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن #پيشگويى شده #فتح _مكه است.
كلمه (#اذا) ظهور در #استقبال (آينده) دارد، و اين ظهور #اقتضا دارد كه مضمون آيه شريفه #خبرى باشد از امرى كه #هنوز رخ #نداده و به زودى #رخ میدهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در #نتيجه سوره مورد بحث از #مژده هايى است كه خداى تعالى به #پيامبر (ص) داده، و نيز از #ملاحم و خبرهاى #غيبى قرآن كريم است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #منظور از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از #مفسرين پنداشته اند - #جنس نصرت و فتح نيست، تا #آيه شريفه با تمامى #مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را #يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده #منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن #انصار و اهل #يمن هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) #نمیسازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه #قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج #نبوده.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز منظور آيه، #صلح_حديبيه كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا) #فتح خوانده #نمیتواند باشد، براى اينكه آيه #بعدى با آن انطباق ندارد، و در صلح #حديبيه مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند.
⬅️ روشن ترين #واقعه اى كه مى تواند #مصداق اين نصرت و فتح باشد، #فتح_مكه است، چون فتح مكه در #حيات_رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و در بين #همه فتوحات، #ام_الفتوحات و نصرت روشنى بود كه بنيان #شرك را در #جزيره_العرب ريشه كن ساخت.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #مؤيد اين نظريه #وعده نصرتى است كه در #ضمن آيات نازله درباره #حديبيه داده و فرموده:
(انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك اللّه ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، (سوره فتح آیات ۱_۳)، چون بسيار نزديك به #ذهن است كه #منظور از فتح و نصر عزيز، همان #فتح_مكه باشد، چون #تنها فتحى كه #مرتبط با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه #دو سال #بعد از صلح حديبيه اتفاق افتاد.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اين #نظريه به ذهن #نزديكتر است، تا آيه را #حمل كنيم بر #اجابت دعوت حقه از ناحيه #اهل_يمن و #دخول بدون #خونريزيشان در اسلام.
پس #نزديكتر به #اعتبار همان است كه بگوييم:
#مراد از نصر و فتح، #نصرت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بر #كفار_قريش، و مراد از فتح، #فتح_مكه است. و نيز بگوييم اين سوره #بعد از صلح حديبيه و بعد از #نزول سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت دوم
🍁بیان آیه 2⃣ 🍁
و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا2⃣
راغب در #مفردات می گويد: كلمه (فوج) به معناى #جماعتى است كه به سرعت عبور كنند، و #جمع اين كلمه (افواج) مى آيد.معناى (داخل شدن مردم در دين خدا افواجا) اين است كه جماعتى #بعد از جماعتى ديگر به اسلام در آيند، مراد از دين اللّه همان #اسلام است، چون خداى تعالى به حكم آيه(ان الدين عنداللّه الاسلام) #غير از اسلام را دین نمیداند.
🍁بيان آیه 3⃣ 🍁
فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا3⃣
🔹از آنجايى كه اين نصرت و فتح #اذلال خداى تعالى نسبت به #شرك، و #اعزاز_توحيد است و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح #ابطال باطل و #احقاق حق بود، مناسب بود كه از جهت اول _ سخن از #تسبيح و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت #دوم - كه نعمت بزرگى است - سخن از #حمد و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با #حمد تسبيح گويد.
🍁🍁🍁🍁🍁
البته در اين ميان #وجه_ديگرى براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق #خداى عزوجل كه رب عالم است، بر بنده اش اين است كه او را با #صفات_كمالش ذكر كند و #همواره بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون #فتح_مكه باعث شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن #باطل و #قطع ريشه #فساد داشت #فراغتى حاصل كند، دستورش داد که از این به #بعد که #فراغتت بيشتر است، به #ياد جلال خدا - كه #تسبيح او است - و #جمالش - كه حمد او است و #نقص و حاجت خودش، كه #استغفار است - بپردازد، و #معناى استغفار در مثل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه آمرزيده هست، درخواست #ادامه_مغفرت است، چون #احتياج به مغفرت از نظر #بقاء #عينا مثل احتياج به #حدوث مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب #تكميل شكرگزارى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
(انه كان توابا) - اين جمله #دستور به استغفار را #تعليل مى كند، و در #عين حال تشويق و #تأكيد هم هست.
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁
✅چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر
🔹در #مجمع_البيان از #مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره #نازل شد، #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر #اصحابش قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر #مژده مى دادند، ولى وقتى #عباس آن را شنيد #گريه كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد:
چرا مى گريى #عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره #خبر_مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: #بله اين سوره همان را مى گويد كه تو #فهميدى، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره #بيش از #دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را #خندان و خوشحال نديد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: اين #معنا در #تعدادى از روايات با عباراتى #مختلف آمده.
و بعضى در #وجه دلالت سوره بر خبر #مرگ آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره #دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود #فارغ شده، آنچه #بنا بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به #سر رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به #حد_كمالش رسيد بايد منتظر #زوالش بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در #همان كتاب از #ام_سلمه روايت كرده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #اواخر عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، #مگر اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما #علت اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل #مامور شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ).
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در اين #معنا روايات يكى دو تا #نيست، البته در #بين آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه #ذكرى مى گفته #اختلاف هست.
🔹در #عيون از #حسين بن خالد از حضرت #رضا (عليه السلام) روايت آورده كه گفت: من از پدرم شنيدم كه از پدرش (عليه السلام) حديث كرد كه:
#اولين سوره اى كه از قرآن #نازل شد سوره (بسم الله الرحمن الرحيم اقرا باسم ربك ) بود، و #آخرين سوره اى كه #نازل شد سوره #اذا_جاء_نصرالله بود.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت سوم
🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁
✅چند #روايت مربوط به #نزول سوره نصر
⬅️ #مؤلف: شايد منظور از #آخرين سوره #دربست و به طور #تمام بوده، كه در اين صورت #منافات ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها #بعد از اين سوره نازل شده باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅#تفصيل داستان #فتح_مكه:
🔹در #مجمع_البيان در داستان فتح مكه آمده:
#بعد از آنكه در سال #حديبيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با #مشركين قريش #صلح نمود، يكى از #شرائط صلح اين بود كه هر #كس و هر #قبيله عرب بخواهد مى تواند #داخل در #عهد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد #قريش گردد، قبيله #خزاعه به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #پيوست، و قبيله #بنى_بكر در عقد و پيمان قريش در آمد، و #بين اين دو قبيله از #قديم_الايام #دشمنى بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اين بين #جنگى ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و #قريش بنى بكر را با دادن #سلاح كمك كردند، ولى آشكارا كمك #انسانى ندادند به جز #بعضى افراد، از آن جمله #عكرمه بن ابى جهل و #سهيل بن عمرو كه #شبانه و #مخفيانه به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير #عمرو بن سالم خزاعى #سوار بر مركب خود شد و به #مدينه نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر #زبانها افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #مسجد در بين مردم بود، عمرو بن سالم #ايستاد و اين اشعار را #سرود:
🍃لا هم انى ناشد محمدا
حلف ابينا و ابيه الاتلد
ان قريشا اخلفوك الموعدا
و نقضوا ميثاقك الموكدا
و قتلونا ركعا و سجدا🍃
ترجمه:🍂بارالها #شاهد باش من به #محمد (ص) اطلاع دادم، و او را به #کمک طلبیدم، و به سوگندهای #غلیظی که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند #سوگند دادم که #قریش درباره ات #خلف_وعده کردند و عهد #مؤکد تو را #نقض نمودند و ما را در حال #رکوع و #سجده کشتند.🍂
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى #عمرو بس است سپس برخاست و به خانه همسرش #ميمونه رفت و فرمود: #آبى برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به #غسل و شستشوى خود، و مى فرمود: #يارى نشوم اگر #بنى_كعب - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از #خزاعه بديل بن ورقاء با #جماعتى حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از #بنى بكر و #قريش كشيده بودند و #مخصوصا يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف #مكه برگشتند.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت چهارم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از #پيش خبر داده بود كه گويا مى بينم #ابوسفيان از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان #صلح_حديبيه را #تمديد كند و به زودى #بديل بن ورقاء را در راه مى بيند. اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در #عسفان ديدند كه از طرف #قريش به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند.
همينكه ابوسفيان #بديل را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار #دريا و اين #بيابانهاى اطراف.
گفت: مدينه نزد #محمد نرفتى؟ پاسخ داد: #نه. و از هم جدا شدند، بديل به طرف #مكه رهسپار شد.
ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما #آذوقه_شترش را از #هسته_خرما داده، برويم ببينيم #شترش كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته #پشكل شتر بديل را پيدا كردند و #شكافتند ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا #سوگند بديل نزد محمد رفته بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
ابوسفيان از آنجا به #مدينه آمد و نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد #خون قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را #پناه بده و مدت پيمان را #تمديد كن.
#رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه #مسلمانان توطئه كرديد و #نيرنگ بكار زديد و #پيمان را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: #نه. فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر #پيمان خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به #ابوبكر برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير. ابوبكر گفت: #واى بر تو مگر كسى مى تواند #عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به #عمر_بن_خطاب برخورد و همان تقاضا را از او كرد و #همان جواب را از او شنيد. از او هم گذشت به منزل #دخترش ام حبيبه #همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى #فرش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را #جمع كرد.
ابوسفيان گفت:دخترم آيا #دريغ كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر #شركت #نجس و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش #بنشينى.
🍁🍁🍁🍁🍁
از آنجا هم #بيرون شد و به خانه #فاطمه (عليهاالسلام) رفت و گفت:
اى #دختر سيد عرب، آيا قريش را #پناه مى دهى و مدت پيمان ايشان را #تمديد مى كنى ؟ اگر چنين كنى #گرامى ترين خانم در همه مردم خواهى بود. فاطمه (عليهاالسلم) فرمود #جوار من جوار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است. پرسيد: آيا #ممكن نيست به دو #پسرانت دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا #سوگند بچه هاى من كودكند و به حدى نرسيده اند كه بين مردم #جوار دهند، علاوه بر اين، هيچ مسلمانى نمى تواند به دشمن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پناه دهد.
🍁🍁🍁🍁🍁
آنگاه رو به #على بن ابیطالب (عليه السلام) كرد و گفت: اى اباالحسن چاره ام از همه جا #قطع شده، از تو مى خواهم برايم #خير خواهى كنى و راه چاره اى پيش پايم بگذارى.
على (عليه السلام) فرمود: تو #پيرمرد قريشى، برخيز و بر در مسجد بايست و اعلام كن كه همه بدانيد من قريش را در پناه و #جوار خود قرار دادم، اين را بگو و به ديار خودت #مكه برگرد، ابوسفيان پرسيد: اين كار دردى از من #دوا خواهد كرد؟ فرمود: به خدا سوگند #گمان ندارم، و ليكن #چاره ديگرى برايت #سراغ ندارم، ناگزير ابوسفيان برخاست و در مسجد #فرياد زد ايهاالناس من قريش را در جوار خود قرار دادم، آنگاه #شترش را سوار شد و به طرف #مكه رفت. وقتى وارد بر قريش شد، پرسيدند: چه خبر آورده اى؟ ابو#سفيان قصه را برايشان شرح داد. گفتند: به خدا #سوگند على بن ابى طالب كارى برايت انجام #نداده، جز اينكه به #بازيت گرفته، و #اعلامى كه در بين مسلمانان كردى هيچ فايده اى ندارد، ابوسفيان گفت: نه به خدا سوگند على منظورش بازى دادن من نبود، ولی چاره دیگری نداشتم.
🍁از نشانه های جاهلیت عرب، پناهگیری رسمی بود🍁
✅ پناه گیری #رسمی از #جاهلیت عرب بود که وقتی #جنایتکار و حتی #قاتل فرزند کسی از آن شخص #پناه می خواست، پناهش می داد، و دیگر کسی نمی توانست به او #آسیبی برساند، و برحسب همان #جوار، خود آن شخص هم به #قاتل_فرزندش آسیب نمی رساند.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت پنجم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) #عزم خود را براى #فتح_مكه جزم مى كند.
راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #دستور داد تا مسلمانان براى #جنگ با مردم #مكه، مجهز و #آماده شوند، و آنگاه #عرضه داشت بارالها #چشم و #گوش قريش را از كار ما #بپوشان و از رسيدن #اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا #ناگهانى بر سرشان بتازيم و #قريش را در شهرشان مكه #غافلگير سازيم، در اين هنگام بود كه #حاطب بن ابى بلتعه #نامه اى به قريش نوشت و به دست آن #زن داد تا به #مكه برساند، ولى خبر اين #خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و #على (عليه السلام) و #زبير را فرستاد تا #نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را #جانشين خود در مدينه كرد و #ده روز از ماه #رمضان گذشته بود كه با #ده_هزار نفر لشكر از مدينه #بيرون آمد، و اين در سال #هشتم_هجرت بود، و از #مهاجر و #انصار حتى يك نفر #تخلف نكرد. از سوى ديگر #ابوسفيان #بن حارث بن عبدالمطلب (#پسر_عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و #عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (#نيق_العقاب) رسول خدا (ص) را ديدند، و #اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه #نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت:
يا رسول الله (ص) #يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى #پسر_عمه و #داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك_حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در #مكه آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد #ابوسفيان كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت:
به خدا #سوگند اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين #كودك را مى گيرم و سر به #بيابان مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى #بميريم، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت #دلش سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته #اسلام آوردند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون رسول خدا (ص) در #مرالظهران بار انداخت، و با اينكه اين محل #نزديك مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب #بكلى بى خبر بودند، در آن شب #ابوسفيان بن حرب و #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
⬅️#عباس عموى پيامبر (ص) با خود گفت: خدا به داد #قريش برسد كه #دشمنش تا پشت #كوههاى_مكه رسيده، و كسى نيست به او #خبرى بدهد، به خدا اگر رسول (ص) به #ناگهانى بر سر قريش بتازد و با #شمشير وارد مكه شود، قريش تا آخر #دهر نابود شده.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت ششم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ اين بیقرارى #عباس عموی پیامبر(ص) را وادار كرد #شبانه بر #استر رسول خدا (ص) سوار شده به راه بيفتد، با خود مى گفت: بروم بلكه لابلاى درختهاى #اراك اقلا به هيزم كشى برخورم، و يا دامدارى را ببينم، و يا به كسى كه از سفر مى رسد و به طرف #مكه مى رود برخورد نمايم، به او بگويم به قريش #خبر دهد كه لشكر رسول خدا (ص) تا كجا آمده، بلكه بيايند #التماس كنند و امان بخواهند تا آن جناب از ريختن خونشان #صرفنظر كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
✅ ديدار #ابوسفيان با پيامبر(ص) و اسلام آوردن او به نقل از #عباس
⬅️ #عباس: به خدا سوگند در #لابلاى درختان اراك دور مى زدم تا شايد به كسى برخورم، كه #ناگهان صدايى شنيدم كه چند نفر با هم #صحبت مى كردند، خوب گوش دادم #صاحبان صدا را شناختم، #ابوسفیان بن حرب و #حکیم بن حزام و #بدیل بن ورقاء بودند، و شنیدم #ابوسفیان می گفت به خدا سوگند #هیچ شبی در همه #عمرم چنین آتشی ندیده ام.
#بدیل در پاسخ گفت: به نظر من این آتشها از قبیله #خزاعه باشد.
ابوسفیان گفت: خزاعه #پست تر از اينند كه چنين لشكرى #انبوه فراهم آورند.
🍁🍁🍁🍁🍁
من او را از #صدايش شناختم و صدا زدم اى #اباحنظله - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت: ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى، گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب #مقاومت آن نيست، #ده_هزار نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟
گفتم: با من #سوار شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت #امان بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد #گردنت را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با #شتاب استر را به طرف رسول خدا (ص) راندم، از هر اجاق و #آتشى رد مى شديم مى گفتند: اين #عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر #استر آن جناب است، تا به آتش #عمر_بن_خطاب رسيديم، صدا زد: اى اباسفيان #حمد خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه #هيچ عهد و #پيمانى در بين نداريم، آنگاه به #عجله به طرف رسول خدا (ص) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من #جلو درب #قبه راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر #زودتر داخل شد، آنطور كه يك سواره #كندرو، از پياده كندرو #جلو مى زند.
🍁🍁🍁🍁🍁
عمر #عرضه داشت: يا رسول الله اين ابوسفيان #دشمن خدا است كه خداى تعالى ما را بر او #مسلط كرده و اتفاقا عهد و #پيمانى هم بين ما و او نيست #اجازه بده تا گردنش را بزنم.
من عرضه داشتم: يا رسول الله من او را #پناه داده ام، و آنگاه بلافاصله نشستم و #سر رسول خدا (ص) را «به #رسم_التماس» گرفتم، و عرضه داشتمه به خدا سوگند كسى #غير از من امروز درباره او سخن نگويد، ولى عمر #اصرار مى ورزيد. به او گفتم: اى عمر #آرام بگير، درست است كه اين مرد چنين و چنان كرده، ولى هر چه باشد از #آل_عبد_مناف است، نه از #عدى بن كعب - #دودمان تو - اگر از دودمان تو بود من #وساطتش را نمى كردم. عمر گفت: اى عباس، #كوتاه بيا، اسلام آوردن تو آن روز كه اسلام آوردى #محبوب تر بود براى من از اينكه #پدرم خطاب اسلام بياورد. مى خواست بگويد: #تعصب_دودمانى در كارم نيست، به شهادت اينكه از اسلام تو #خوشحال شدم #بيش از آنكه پدرم مسلمان مى شد، اگر مى شد.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت هفتم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ رسول خدا(ص) به عمويش #عباس فرمود فعلا برو او را #امان داديم، فردا صبح او را نزد من آر.
عباس مى گويد: صبح زود #قبل از هر كس ديگر او را نزد رسول خدا (ص) بردم، همينكه او را ديد فرمود: واى بر تو اى اباسفيان آيا هنوز #وقت آن نشده كه بفهمى جز الله #معبودى نيست؟
عرضه داشت: پدر و مادرم فداى تو كه چقدر #پابند_رحمى، و چقدر كريم و رحيم و حليمى، به خدا قسم اگر #احتمال مى دادم كه با خداى تعالى خداى ديگرى باشد، بايد آن خدا در جنگ #بدر و روز #احد ياريم مى كرد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: واى بر تو اى اباسفيان آيا وقت آن نشده كه بفهمى من #فرستاده خداى تعالى هستم ؟ عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت شود، در اين مساله هنوز #شكى در دلم است.
#عباس مى گويد: به او گفتم واى بر تو شهادت بده به حق قبل از اينكه گردنت را بزنند. ابوسفيان #بناچار شهادت داد.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى عباس #برگرد و او را در #تنگه دره نگه دار، تا لشكر خدا از #پيش روى او بگذرد، و او قدرت خداى تعالى را #ببيند، من او را نزديك #دماغه كوه، #تنگترين نقطه دره نگه داشتم، لشكريان اسلام #قبيله قبيله رد مى شدند و او مى پرسيد: اينها كيانند؟ و من پاسخ مى دادم، و مى گفتم مثلا اين قبيله #اسلم است، اين #جهينه است، اين فلان است، تا در آخر خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در كتيبه #خضراء از #مهاجرين و #انصار عبور كرد، در حالى كه نفرات كتيبه آنچنان #غرق آهن شده بودند كه جز #حدقه چشم از ايشان پيدا نبود، ابوسفيان پرسيد اينها كيانند: اى اباالفضل؟
گفتم اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است كه با مهاجرين و انصار در #حركت است. ابوسفيان گفت: اى اباالفضل #سلطنت برادرزاده ات عظيم شده، گفتم واى بر تو سلطنت و پادشاهى نيست. بلكه #نبوت است، گفت: بله حالا كه چنين است.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت هشتم
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁
✅ حركت #لشكر اسلام بر سوى #مكه و #فتح مكه
⬅️ #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و #اسلام را پذيرفته با آن جناب #بيعت كردند، وقتى #مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن #دو را پيشاپيش خود روانه به سوى #قريش كرد تا ايشان را به سوى #اسلام دعوت كنند و #اعلام بدارند هر كس بر #خانه_ابوسفيان كه #بالاى مكه است داخل بشود #ايمن است، و هر كس داخل خانه #حكيم كه در #پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم #درب خانه خود را بروى خود #ببندد و دست به #شمشير نزند ايمن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
بعد از آنكه #ابوسفيان و #حكيم بن حزام از نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف #مكه روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) #زبير بن عوام را به #سركردگى جمعى از #سواره نظام #مهاجرين مامور فرمود تا #بيرق خود را در #بلندترين نقطه #مكه كه محلى است به نام #حجون نصب كند و فرمود از آنجا #حركت نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن #جناب به مكه رسيد، در همين حجون #خيمه زد، و #سعد بن عباده را به سركردگى #كتيبه_انصار در #مقدمه اش، و #خالد بن وليد را با #جمعيتى از مسلمانان #قضاعه و #بنى سليم را #دستور داد تا به #پايين مكه بروند، و #پرچم خود را در آنجا #نرسيده به خانه ها نصب كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و به ايشان #دستور داد كه به #هيچ_وجه #متعرض كسى نشوند و با كسى #نجنگند، مگر آنكه ابتدا به #جنگ كرده باشد، و #دستور داد #چهار نفر را هر جا ديدند به #قتل برسانند:
1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح
2⃣حويرث بن نفيل
3⃣ابن خطل
4⃣ مقبس بن ضبابه
و نيز #دستورشان داد كه #دو نفر #مطرب و #آوازه خوان را #هر_جا ديدند #بكشند، و اينها كسانى بودند كه با #آوازه خوانيهايشان رسول خدا (ص) را #هجو مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند #دست به #پرده_كعبه دارند در همان حال به #قتلشان برسانند. #طبق اين فرمان #على (ع) #حويرث بن نفيل و يكى از #دو آوازه خوانها را #كشت، و آن ديگرى #متوارى شد، و نيز #مقبس بن ضبابه را در #بازار به قتل رسانيد، و #ابن خطل را در حالى كه #دست به پرده كعبه داشت #پيدا كردند، و #دو نفر به وى #حمله كردند، يكى #سعيد بن حريث، و ديگرى #عمار بن ياسر، #سعيد از عمار #سبقت گرفت و او را به #قتل رسانيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#ابوسفيان با #شتاب خود را به #رسول خدا (ص) رسانيده #ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان #بوسه زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته:
🍃 اليوم يوم الملحمه
اليوم تسبى الحرمه🍃
ترجمه:
🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂
حضرت به #على (عليه السلام) دستور داد: به #عجله خود را به #سعد برسان، و #پرچم - كه همواره به دست #فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو #خودت آن را داخل #شهر كن، اما با #رفق و مدارا، و على (ع) پرچم #انصار را از #سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و #مدارا داخل شهر كرد.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت نهم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ بعد از آنکه رسول خدا (ص) وارد مكه شد، #صناديد (بزرگان) قريش داخل #كعبه شدند، و به اصطلاح #بست نشستند، چون گمان نمى كردند- با آن همه #جنايات كه كرده بودند - جان #سالم بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد #مسجد_الحرام شد و تا #جلو درب كعبه پيش آمد، در آنجا #ايستاده سخن آغاز كرده فرمود:
🍃(لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده )🍃ترجمه:🍂معبودى نيست به جز #الله، تنها او #تنها او كه وعده خود به #كرسى نشاند و بنده خود را #يارى داد، و يك تنه همه #حزبهاى_مخالفش را از ميدان بدر برد🍂
🍁🍁🍁🍁🍁
هان اى مردم هر #مال و هر #امتياز_موروثى و #طبقاتى، و هر #خونى كه در #جاهليت محترم بود، زير اين دو #پاى من (من امروز همه آنها را #لغو اعلام مى كنم) مگر #پرده دارى #كعبه و #سقايت_حاجيان، كه اين دو #امتياز را به صاحبانش اگر #اهليت داشته باشند بر میگردانم.
🍁🍁🍁🍁🍁
هان اى مردم، #مكه همچنان #بلدالحرام است، چون خداى تعالى آن را از #ازل حرمت داده، براى احدى #قبل از من و براى خود من #كشتار در آن #حلال نبوده، #تنها براى من #پاسى از روز #حلیت داده شده، از آن گذشته تا روزى كه #قيامت بپا شود اين بلد، #بلدالحرام خواهد بود، #گياه و روئيدنيهايش #مادامى كه #سبز باشد كنده نمیشود، و درختانش #قطع نمیگردد، و شكارش مورد #تعرض احدى قرار نمى گيرد (و با اشاره دست و يا سر و صدا #فرارى نمى شود) و كسى نمى تواند #گم شده اى را بردارد، مگر به #منظور اينكه صاحبش را #پيدا كند، و گم شده اش را بدو بدهد.
🍁🍁🍁🍁🍁
آنگاه فرمود: هان اى مردم مكه!
براى پيامبر خدا #همسايگان #بسيار_بدى بوديد، #نبوت و دعوتش را #تكذيب كرديد، و او را از خود #رانديد، و از #وطن مألوفش #بيرون كرديد و #آزارش داديد، و به اين #اكتفا نكرديد، حتى به محل #هجرتم لشكر كشيديد و با من به #قتال پرداختيد، با همه اين جنايات برويد كه شما #آزاد شدگانيد.
✅ نامیدن رسول اکرم(ص) مشرکان مکه را به 🍂طلقاء🍂
⬅️وقتى اين صدا و اين خبر به گوش كفار مكه كه تا آن ساعت در #پستوى خانه ها پنهان شده بودند رسيد، مثل اينكه سر از #قبر برداشته باشند همه به #اسلام گرويدند، و چون مكه با لشكركشى #فتح شده بود، و قانونا مردمش #غنيمت و بردگان اسلام بودند، رسول خدا (ص) همه را #آزاد كرد، از این جهت از آنان تعبیر کرد به (طلقاء)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_المیزان
#تفسیر_سوره_النصر قسمت دهم
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
⬅️ پس از آن #ابن_الزبعرى شرفياب حضور رسول خدا (ص) شد، و #اسلام آورد و اشعار زير را #انشاء نمود:
🍃يارسول الاله ان لسانى
راتق ما فتقت اذا انا بور
اذا ابارى الشيطان فى سنن
الغى و من مال ميله مثبور
امن اللحم و العظام لربى
ثم نفسى الشهيد انت نذير.🍃
ترجمه: 🍂ای فرستاده معبود یکتا، #زبان من امروز #خطاهای گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و #گمراهی مرتکب شده ام، امروز #تلافی میکنم، آن روز در #بحبوحه گمراهی بودم، و به پیروی از #شیطان مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم #منحرف شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم #ایمان آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری #نذیر هستی
🍁🍁🍁🍁🍁
#مجمع البيان سپس اضافه مى كند از #ابن مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) در روز #فتح داخل #مكه شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و #شصت بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (ص) با #چوبى كه در دست شريف داشت به #يك_يك آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - #حق آمد ديگر #باطل را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا).
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز از #ابن_عباس روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (ص) وارد #مكه شد، حاضر #نشد داخل خانه شود، در حالى كه #معبودهاى مشركين در آنجا باشد و #دستور داد قبل از ورود آن جناب #بت ها را بيرون سازند، و نيز #مجسمه اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان #چوبه از لام - كه وسيله اى براى نوعى #قمار بود - وجود داشت، رسول خدا (ص) فرمود:
#خدا بكشد #مشركين را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: روایات پیرامون داستان فتح مکه #بسیار زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها #واقف شود باید به کتب #تاریخ و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله #خلاصه ای بود.
066_Page.MP3
1.06M
#ترتیل #صفحه_66 سوره مبارکه #آل_عمران
#سوره_3
#جزء_4
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin