eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
838 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
726 ویدیو
366 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
📜و ديگر از كتب اخبار و احاديث فاضل مجلسى روايت مى‏كند كه: مردى جهود موسى بن عمران على نبينا وآله وعليه السلام را ديدار كرد، با چهرى صفرت‏انگيز و تنى ضعف آميز و فرائص فروتوفيده و ديدگان واپس خزيده از در عجل و شتاب مى‏شتافت و بر عادت بود كه هرگاه خطاب خداى را اصغا مى‏فرمود و از براى مناجات بيرون مى‏شد، از خوف و خشيت خداوند حال او بدين منوال بلكه از اين صعب تر ديدار مى‏گشت. بالجمله اسرائيلى آن حضرت را بشناخت، عرض كرد: «يا نبى الله! مرتكب گناهى بزرگ شده ام، خداى را بخوان تا جرم و جريرت مرا معفو دارد.» موسى مسئلت اورا مجيب گشت و برگشت، و چون به مناجات ايستاد، عرض كرد: «اى پروردگار! از تو مسئلت مى‏كنم و حال آن كه تو دانائى از مكنون خاطر من از آن پيش كه بر زبان آرم.» خطاب آمد: «اى موسى! آنچه بخواهى و اراده كنى عطا مى‏فرمايم.» موسى عرض كرد: «اى پروردگار من! اينك بنده تو اسرائيلى عصيانى كرده و بزه‏كار شده، اكنون اميدوار به عفو و مغفرت پروردگار است.» خطاب آمد كه: «اى موسى! مسئلت تورا با اجابت مقرون داشتم و از گناه عبد اسرائيلى درگذشتم، تو از براى هر كس طلب مغفرت كنى در حضرت ما پذيرفته است، مگر كشنده حسين بن على.» موسى عرض كرد: «اى خداى من! كيست حسين بن على؟» فرمود: «آن كس است كه در كوه طور تورا از وى آگهى دادم.» عرض كرد: «اى پروردگار من! كيست قاتل او؟» خطاب آمد: «اى موسى! از امت جد او آنان كه گمراهان و سركشانند اورا مى‏كشند در زمين كربلا و اسب او مى‏رمد و حمحمه مى‏نمايد و صهيل بر مى‏آورد و به زبان صهيل مى‏گويد: الظليمه الظليمه! سر گراى شد ظلم، آشكار شد ستم از امتى كه پسر دختر پيغمبر خود را مى‏كشند و جسدش را بى‏غسل و كفن بر ريگ بيابان مى‏افكنند و اموال و اثقالش را به نهب و غارت مى‏برند و زنان و فرزندانش را اسير مى‏گيرند و در بلاد و امصار مى‏گردانند، و هر ناصر و معين كه دارند با تيغ در مى‏گذرانند و سرهاى ايشان را بر سر نيزه‏ها نصب مى‏كنند وبر سر بازارها طواف مى‏دهند، صغير ايشان را تشنگى هلاك مى‏كند وكبير ايشان را پوست خوشيده مى‏گردد، و استغاثه مى‏نمايند و هيچ ناصر ندارند پناهنده مى‏شوند و هيچ پناه دهنده به دست نشود.» چون اين كلمات به نهايت شد، موسى سخت بگريست و عرض كرد: «اى پروردگار من! سزاى كشندگان او چيست؟» مى‏فرمايد: «اى موسى! عذابى بر قاتلان حسين فرود آرم كه اهل جهنم از ديدار آن به جهنم پناهنده شوند و از رحمت من و شفاعت جدا و هرگز بهره نبرند، و اگر كرم و كرامت او نبود، زمين ايشان را خسف مى‏كرد.» موسى عرض كرد: «الهى! من برائت مى‏جويم در حضرت تو از اين جماعت و از آنان كه به كردار اين جماعت رضا دادند.» خطاب آمد: «اى موسى! من از براى شيعيان و متابعان ايشان رحمتى بزرگ مقرر داشته ام، دانسته باش آن كسى كه بر حسين بگريد يا كسى را بگرياند يا خويشتن را به گريه بدارد، حرام مى‏كنم جسد اورا بر آتش جهنم.» 📚سپهر، ناسخ التواريخ سيد الشهدا عليه السلام، 4/ 107- 110 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ ✨💫 مرور سلیمان عليه السلام بأرض كربلاء 💫✨ مرور سليمان عليه السلام بالبساط على أرض كربلاء ومعرفته بشهادة الحسين عليه السلام‏ 📜وروي أن سليمان عليه السلام كان يجلس على بساطه‏ ويسير في الهواء ، فمر ذات يوم‏وهو سائر في أرض كربلاء، فأدارت‏ الريح بساطه ثلاث دورات حتى خاف السقوط، فسكنت الريح ونزل البساط في‏ أرض كربلاء، فقال سليمان للريح: لم سكنتي‏ ؟ فقالت: إن هنا يقتل الحسين عليه السلام. فقال: ومن يكون الحسين؟ قالت: هو سبط محمد المختار وابن‏علي الكرار. فقال: ومن قاتله؟ قالت‏ : لعين أهل السماوات والأرض‏ يزيد، فرفع‏سليمان يديه ولعنه ودعا عليه‏ وأمن‏ دعاءه الإنس والجن، فهبت الريح‏ وسارالبساط. 📚الطريحي، المنتخب، 1/ 50/ عنه: القزويني، تظلم الزهراء،/ 86؛ الدربندي، أسرارالشهادة،/ 81؛ مثله السيد هاشم البحراني، البرهان، 4/ 50؛ المجلسي، البحار، 44/ 244؛ الجزائري، الأنوار النعمانية، 3/ 261؛ البحراني، العوالم، 17/ 103؛ دانشيار، حول البكاء،/ 7- 8 📝و حضرت سليمان عليه السلام روزى بر بساط خود نشسته بود. باد بساط اورا بر روى هوا مى‏برد. ناگاه بساط او به صحراى كربلا رسيد. چون محاذى آن صحرا شد، باد سه مرتبه آن بساط را گردانيد و ترسيدند كه از هوا فرو ريزند. پس باد ساكن شد و بساط بر زمين فرود آمد. سليمان باد را عتاب كرد كه: «چرا مضطرب شده‏اى و سبب اضطراب تو چه بود؟» گفت: «سببش اين بود كه در اين موضع، شهيد خواهد شد نور ديده احمد مختار و فرزند گرامى على كرار.» سليمان گفت: «قاتل او كيست؟» باد گفت: «يزيد كه اهل آسمان و زمين اورا لعنت مى‏كنند.» سليمان دست به دعا برداشت و بر قاتل آن حضرت لعنت و نفرين بسيار كرد، و آدميان و جنيان و مرغان كه همراه او بودند، همه آمين گفتند. پس از بركت آن لعنت، باد وزيد و آن بساط را از آن صحرا بيرون كرد. 📚مجلسى، جلاء العيون،/ 550 📝و نيز مروى است كه سليمان عليه السلام بر بساط خويش جاى داشت و در هوا عبور مى‏داد. ناگاه روزى از زمين كربلا خواست درگذرد. باد بساط اورا به دوران انداخت، چنان كه سليمان بيمناك شد تا مبادا او را به خاك افكند. اين وقت باد از هبوب بايستاد و بساط او به خاك درافتاد. فقال سليمان للريح: «لم سكنت؟ فقالت: إن هنا يقتل الحسين». فرمود: «اى باد! تو را چه افتاد كه ساكن گشتى؟» گفت: «مقتل حسين بن على عليهما السلام در اين‏جاست.» سليمان گفت: «حسين كيست؟» گفت: «سبط محمد مختار، و پسر على كرار.» گفت: «كشنده او چه كس است؟» گفت: «لعين اهل سماوات و ارض، يزيد.» پس سليمان دست برداشت و اورا لعن فرستاد و به دعاى بد ياد كرد. اين وقت جن و انس ايمن گشتند، و باد وزيدن گرفت و بساط، طريق سلامت سپرد. 📚سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليه السلام، 1/ 274- 275 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ ✨💫 مرور زکریا عليه السلام بأرض كربلاء 💫✨ اطلاع النبي زكريا عليه السلام على مقتل الحسين عليه السلام وحزنه لذلك‏ 📜حدثنا محمد بن علي بن محمد بن حاتم النوفلي المعروف بالكرماني، قال: حدثناأبو العباس أحمد بن عيسى الوشاء البغدادي، قال: حدثنا أحمد بن طاهر القمي، قال: حدثنا محمد بن بحر بن سهل الشيباني، قال: حدثنا أحمد بن مسرور، عن سعد بن‏عبدالله القمي، قال: [...] قلت: فأخبرني يا ابن رسول الله عن تأويل‏ «كهيعص»، قال: هذه الحروف من‏أنباء الغيب، أطلع الله عليها عبده زكريا، ثم قصها على محمد صلى الله عليه و آله، وذلك أن زكريا سأل‏ربه أن يعلمه أسماء الخمسة، فأهبط عليه جبرئيل، فعلمه إياها، فكان زكريا إذا ذكرمحمدا وعليا وفاطمة والحسن سري عنه همه، وانجلى كربه، وإذا ذكر الحسين خنقته‏العبرة، ووقعت عليه البهرة، فقال ذات يوم: يا إلهي! ما بالي إذا ذكرت أربعا منهم تسليت‏بأسمائهم من همومي، وإذا ذكرت الحسين تدمع عيني وتثور زفرتي؟ فأنبأه الله تعالى عن‏قصته، وقال: «كهيعص»، «فالكاف» اسم كربلاء، و «الهاء» هلاك العترة، و «الياء» يزيد، وهو ظالم الحسين عليه السلام، و «العين» عطشه، و «الصاد» صبره. فلما سمع ذلك زكريا لم يفارق مسجده ثلاثة أيام ومنع فيها الناس من الدخول عليه، وأقبل على البكاء والنحيب، وكانت ندبته «إلهي! أتفجع خير خلقك بولده، إلهي! أتنزل‏بلوى هذه الرزية بفنائه، إلهي! أتلبس عليا وفاطمة ثياب هذه المصيبة، إلهي! أتحل كربةهذه الفجيعة بساحتهما»؟! ثم كان يقول: «اللهم ارزقني ولدا تقر به عيني على الكبر، واجعله وارثا وصيا، واجعل محله مني محل الحسين، فإذا رزقتنيه فافتني بحبه، ثم فجعني‏به كما تفجع محمدا حبيبك بولده»، فرزقه الله يحيى وفجعه به. وكان حمل يحيى ستةأشهر وحمل الحسين عليه السلام كذلك، وله قصة طويلة. 📚الصدوق، كمال الدين، 2/ 454- 461 رقم 21 (1)- [راجع: «الإمام عليه السلام في تأويل القرآن، مريم: 19/ 1»]
📝امام مهدی ( سعدبن‌عبداللَّه روایت می‌کند: «به حضرت قائم آل محمّد (گفتم: تأویل کهیعص چیست»؟ فرمود: «این حروف از اخبار غیبی می‌باشند که خدای علیم بنده‌ی خود حضرت زکریّا را از آن‌ها آگاه نمود و سپس داستان آن را برای حضرت محمّد (شرح داد. جریان این قضیه بدین شرح است که حضرت زکریّا (از خدا خواست که نام‌های مبارک پنج تن آل‌عبا را به او یاد دهد. جبرئیل به زمین هبوط کرد و آن‌ها را به حضرت زکریّا (تعلیم داد. هر وقت حضرت زکریّا نام‌های مبارک: محمّد، علی، زهرا، و حسن (را می‌برد غم و اندوه وی برطرف می‌شد، ولی هرگاه نام مبارک حسین (را می‌برد گریه راه گلوی او را می‌گرفت و نفس وی بشماره می‌افتاد! تا اینکه یک روز حضرت زکریّا (گفت: «بار خدایا! برای چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را می‌برم غم و اندوه من برطرف می‌شود، ولی موقعی که نام حسین (را می‌برم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره می‌افتد»!؟ خدای علیم داستان شهادت امام حسین (را برای زکریّا شرح داد و فرمود: «کهیعص؛ "ک" اشاره به کربلای امام حسین (است. "ه" اشاره به شهادت عترت پاک می‌باشد. "ی" اشاره به نام یزید است که در حقّ حسین (ظلم کرد، "ع" اشاره به عطش حسین (و "ص" اشاره به صبر آن بزرگوار است. هنگامی‌که حضرت زکریّا (این جریان را شنید مدّت سه روز از مسجد خویش خارج نشد و در آن مدّت اجازه‌ی ورود به احدی نداد. آنگاه مشغول گریه‌وزاری شد، وی برای امام حسین (مرثیه می‌خواند و می‌گفت: «پروردگارا! آیا بهترین خلق خود یعنی حضرت محمّد (را دچار مصیبت فرزندش می‌کنی؟ بار خدایا! آیا چنین بلایی را بر در خانه‌ی آن حضرت پیاده خواهی کرد؟ پروردگارا! آیا لباس چنین مصیبتی را به علی و زهرا (می‌پوشانی! بار خدایا! آیا چنین مصیبتی را نصیب آنان خواهی کرد»؟ سپس حضرت زکریّا دعاء کرد و گفت: «پروردگارا! پسری به من عطا کن که در این زمان پیری، چشم من به وی روشن شود، موقعی‌که این پسر را به من عطا کردی مرا شیفته‌ی محبّت وی بگردان، سپس مرا دچار مصیبت او بکن همچنان‌که حضرت محمّد (حبیب خود را دچار مصیبت فرزند خواهی کرد! آنگاه خدا حضرت یحیی (را به زکریّا عطا کرد و او را دچار مصیبت وی نمود». مدّت حمل حضرت یحیی (شش ماه بود و مدّت حمل امام حسین (نیز شش ماه بود. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۱۰ بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۷۸/ الاحتجاج؛ ج۲، ص۴۶۳ کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام @qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ ✨💫 مرور عیسی عليه السلام بأرض كربلاء 💫✨ مرور عيسى عليه السلام والحواريين بكربلاء وإخبار الأسد إياهم بمقتل الحسين عليه السلام‏ 📜وروي أن عيسى عليه السلام كان سائحا في البراري ومعه الحواريون، فمروا بكربلاء، فرأوا أسدا كاسرا قد أخذ الطريق، فتقدم عيسى إلى الأسد وقال له: لم‏ جلست في‏هذا الطريق و لا تدعنا نمر فيه‏ ؟ فقال الأسد بلسان فصيح: إني لم أدع لكم الطريق‏حتى تلعنوا يزيد قاتل الحسين. فقال عيسى: ومن يكون الحسين؟ قال: سبط محمدالنبي الامي، وابن علي الولي؛ قال: ومن قاتله‏ ؟ قال: قاتله‏ لعين الوحوش والذئاب‏ والسباع أجمع، خصوصا أيام‏ عاشوراء، فرفع عيسى‏ عليه السلام يديه‏ ، ولعن يزيد، ودعاعليه، وأمن الحواريون على دعائه، فتنحى الأسد عن طريقهم ومشوا لشأنهم. 📚الطريحي، المنتخب، 1/ 50/ عنه: القزويني، تظلم الزهراء،/ 86- 87؛ الدربندي، أسرار الشهادة،/ 81؛ مثله المجلسي، البحار، 44/ 244- 245؛ الجزائري، الأنوار النعمانية، 3/ 262؛ البحراني، العوالم، 17/ 103- 104؛ دانشيار، حول البكاء،/ 8 📝و حضرت عيسى عليه السلام در صحرا چون با حواريان سياحت مى‏نمود، به صحراى كربلا عبور فرمود. چون داخل آن صحرا شد و خواست كه از آن صحرا بيرون آيد، شيرى بر سر راه ايشان آمد. عيسى فرمود: «اى شير! چرا سر راه بر ما گرفته اى؟» شير به امر خداوند قدير به سخن آمد و به زبان فصيح گفت: «نمى‏گذارم از اين صحرا بيرون روى تا لعنت كنى بر قاتل حسين.» عيسى گفت: «حسين كيست؟» گفت: «فرزند زاده نبى امى، و فرزند على ولى.» عيسى گفت كه: «كشنده او كيست؟» شير گفت: «يزيد است كه وحشيان و درندگان همه او را لعنت مى‏كنند؛ خصوصا در ايام عاشورا.» پس عيسى دست به دعا برداشت و يزيد را لعنت كرد و حواريان آمين گفتند، و شير دور شد و ايشان از آن زمين بيرون رفتند. 📚مجلسى، جلاء العيون،/ 550- 551 📝و نيز در خبر است كه عيسى عليه السلام را با حواريون گذر به اراضى كربلا افتاد. ناگاه شرزه شيرى را نگريستند كه طريق را بر مجتازان مسدود ساخت. عيسى عليه السلام پيش شد. وقال له: «لم جلست في هذا الطريق ولا تدعنا نمر فيه»؟ فرمود: «از چه روى درين راه نشسته اى و بر روندگان راه بسته اى و نمى‏گذارى ما درگذريم؟» آن شير به فصيح تر زبانى به سخن آمد و گفت: «إني لم أدع لكم الطريق حتى تلعنوا يزيد قاتل الحسين». يعنى، «نمى‏گذارم شما درگذريد، الا آن كه يزيد را كه كشنده حسين است، لعن كنيد.» عيسى فرمود: «حسين چه كس باشد؟» قال: «سبط محمد النبي الامي، وابن علي الولي». فرمود: «قاتل او كيست؟» عرض كرد: «قاتل او ملعون وحوش بيابان‏ها، و درندگان صحراها، خاصه در روزهاى عاشورا است.» پس عيسى دست برداشت و لعن كرد بر يزيد، و نفرين فرستاد بر او. اين وقت شير از طريق كنارى گرفت، و حواريون ايمن شدند و به جانب مقصود عبور دادند. 📚سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليه السلام، 1/ 275 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ ✨💫 مرور أميرالمؤمنين عليه السلام بأرض كربلاء 💫✨ إخبار أمير المؤمنين عليه السلام بحضور عيسى عليه السلام والحواريون في أرض كربلاء وإخبارهم بشهادة الحسين عليه السلام فيها 📜ثم سار [علي عليه السلام‏] حتى نزل بدير كعب، فأقام هنالك باقي يومه وليلته. وأصبح سائراحتى نزل بكربلاء، ثم نظر إلى شاطئ الفرات وأبصر هنالك نخيلا، فقال: يا ابن عباس! أتعرف هذا الموضع؟ فقال: لا يا أمير المؤمنين، ما أعرفه، فقال: أما إنك لو عرفته‏كمعرفتي لم تكن تجاوزه حتى تبكي لبكائي؛ قال: ثم بكى علي رضى الله عنه بكاء شديدا، حتى‏اخضلت لحيته بدموعه‏ وسالت الدموع‏ على صدره، ثم جعل يقول: أواه! ما لي ولآل‏أبي سفيان! ثم التفت إلى الحسين رضى الله عنه، فقال: اصبر أبا عبدالله! فلقد لقي أبوك منهم مثل‏الذي تلقى من بعدي. قال: ثم جعل علي رضى الله عنه يجول في أرض كربلاء كأ نه يطلب شيئا، ثم نزل ودعا بماء، فتوضأ وضوء الصلاة، ثم قام، فصلى ما شاء أن يصلي والناس قد نزلوا هنالك من قرب‏نينوى‏ إلى شاطئ الفرات، قال: ثم خفق برأسه خفقة، فنام وانتبه فزعا، فقال: يا ابن‏عباس! ألا أحدثك بما رأيت الساعة في منامي؟ فقال: بلى يا أمير المؤمنين، فقال: رأيت‏رجالا بيض الوجوه، في أيديهم أعلام بيض، وهم متقلدون بسيوف لهم، فخطوا حول هذه‏الأرض خطة، ثم رأيت هذه النخيل وقد ضربت بسعفها الأرض، ورأيت نهرا يجري‏بالدم العبيط، ورأيت ابني الحسين وقد غرق في ذلك الدم وهو يستغيث فلا يغاث، ثم إني‏رأيت أولئك الرجال البيض الوجوه الذين نزلوا من السماء وهم ينادون: صبرا آل الرسول‏صبرا! فإنكم تقتلون على أيدي أشرار الناس، وهذه الجنة مشتاقة إليك يا أبا عبدالله، ثم تقدموا إلي، فعزوني وقالوا: أبشر يا أبا الحسن، فقد أقر الله عينك بابنك الحسين غدا يوم يقوم الناس لرب العالمين، ثم إني انتبهت؛ فهذا ما رأيت، فو الذي نفس علي بيده، لقد حدثني الصادق المصدق أبو القاسم‏أني سأرى هذه الرؤيا بعينها في خروجي إلى‏قتال أهل البغي علينا، وهذه أرض كربلاء الذي يدفن فيها ابني الحسين وشيعته وجماعةمن ولد فاطمة بنت محمد، وأن هذه البقعة المعروفة في أهل السماوات تذكر بأرض‏كرب وبلاء ، وليحشرن‏ منها قوم يدخلون الجنة بلا حساب. ثم قال: يا ابن عباس! اطلب لي حولها صيران الظباء، فطلبها ابن عباس، فوجدها، ثم قال: يا أمير المؤمنين! قد أصبتها، فقال علي رضى الله عنه: الله أكبر! صدق الله ورسوله. ثم قام علي رضى الله عنه يهرول نحوها حتى وقف عليها، ثم أخذ قبضة من بعر الظباء فشمها، فإذا لها لون كلون الزعفران، ورائحة كرائحة المسك، فقال علي رضى الله عنه: نعم، هي هذه‏بعينها؛ ثم قال: أتعلم ما هذه يا ابن عباس؟ قال: لا يا أميرالمؤمنين، فقال: إن المسيح‏عيسى ابن مريم قد مر بهذه الأرض ومعه الحواريون، فشم هذا البعر كما شممته، وأقبلت‏إليه الظباء حتى وقفت بين يديه، فبكى عيسى وبكى معه الحواريون وهم لا يدرون لماذايبكي عيسى عليه السلام، فقالوا: يا روح الله! ما يبكيك؟ ولماذا اختلست ها هنا؟ فقال لهم: أتعلمون ما هذه الأرض؟ قالوا: لا يا روح الله، فقال: هذه أرض يقتل عليها فرخ‏الرسول أحمد المصطفى وفرخ ابنته الزهراء قرينة الطاهرة البتول مريم بنت عمران، ثم‏ضرب بيده عيسى إلى بعر الظباء، فشمه وقال: يا معشر الحواريين! هذا بعر الظباء على‏هذا الطيب لأ [نه‏] كان [من‏] حشيش هذه الأرض؛ ثم مضى عيسى ابن مريم صلوات‏الله عليه، وقد بقيت هذه البعرات إلى يومنا هذا من ذلك الدهر، حتى أ نها قد اصفرت‏لطول الزمان عليها، فهذه أرض الكرب والبلاء. قال: ثم بكى علي رضى الله عنه، وقال: يا رب عيسى! لا تبارك في قاتل ولدي والعنه لعناكثيرا، ثم اشتد بكاء علي وبكى الناس معه حتى سقط على وجهه وغشي عليه؛ ثم‏ أفاق، فوثب، فصلى ثماني ركعات، وسلم من كل ركعتين، فكلما سلم جعل يتناول من‏ذلك البعر، فيشمه، ويقول: صبرا أبا عبدالله، صبرا يا ثمرة رسول الله‏وريحانة حبيب‏الله، ثم أخذ كفا من ذلك البعر، فصره في ثوبه وقال: لا يزال هذا مصرورا أبدا أو يأتي‏علي أجلي، ثم قال: يا ابن عباس! إذا رأيتها من بعدي وهي تسيل دما عبيطا، فاعلم أن‏أبا عبدالله قد قتل. قال ابن عباس: فو الله لقد كنت أشد تحافظا لها بعد علي بن أبي طالب‏وأنا لا أحلها عن طرفي. 📚ابن أعثم، الفتوح، 2/ 462- 465
📝 ابن‏عباس گويد: در سفر صفين خدمت امير المؤمنين عليه السلام بودم. چون به نينوا در كنار فرات رسيد، به آواز بلند فرياد زد: «اى پسر عباس! اين جا را مى‏شناسى؟» گفتم: «يا امير المؤمنين! نه.» فرمود: «اگر چون منش مى‏شناختى، از آن نگذشتى تا چون من گريه كنى.» و چندان گريست كه ريشش خيس شد و اشك بر سينه‏اش روان شد. و با هم گريه كرديم و مى‏فرمود: «واى واى! مرا چه كار با آل ابو سفيان، چه كار با آل حرب، حزب شيطان و اولياى كفر! صبر كن اى ابا عبدالله كه پدرت بيند آنچه را تو بينى از آن‏ها.» سپس آبى خواست و وضوى نماز گرفت و تا خدا خواست نماز كرد. سپس سخن خود را باز گفت و بعد از نماز و گفتارش چرتى زد و بيدار شد و گفت: «يابن عباس!» گفتم: «من حاضرم.» فرمود: «خوابى كه اكنون ديدم برايت بگويم؟» گفتم: «خواب ديدى، خير است ان شاء الله.» گفت: «در خواب ديدم گويا مردانى فرود آمدند از آسمان با پرچم‏هاى سفيد وشمشيرهاى‏درخشان به كمر و گرد اين‏زمين خطى كشيدند. و ديدم گويا اين نخل‏ها شاخه‏هاى خود را با خون تازه به زمين زدند. و ديدم گويا حسين فرزند و جگرگوشه‏ام در آن غرق است و فرياد مى‏زند و كسى به دادش نمى‏رسد. و آن مردان آسمانى مى‏گويند: صبر كنيد اى آل‏رسول! شما به‏دست بدترين مردم كشته شويد و اين بهشت است اى حسين كه مشتاق توست. و سپس مرا تسليت مى‏گويند و گويند: اى ابوالحسن! مژده گير كه چشمت را در روز قيامت روشن‏كرد. وسپس به اين‏وضع بيدار شدم. و بدان كه جانم به دست اوست، صادق مصدق ابو القاسم احمد برايم باز گفت كه من آن را در خروج براى شورشيان بر ما خواهم ديد. اين زمين كرب و بلاست كه حسين با هفده مرد از فرزندان من و فاطمه در آن به خاك مى‏روند و آن در آسمان‏ها معروف است و به نام زمين كرب و بلا شناخته شده است، چنانچه زمين حرمين (مكه و مدينه) و زمين بيت‏المقدس ياد شوند.» پس از آن فرمود: «يابن عباس! برايم در اطراف آن پشك آهو جست‏وجو كن كه به خدا دروغ نگويم و دروغ نشنوم. آن‏ها زرد رنگند و چون زعفرانند.»
ابن عباس گويد: آن را جستم و گرد هم يافتم و فرياد زدم: يا امير المؤمنين! آن‏ها را يافتم، به همان وضعى كه فرمود به من. على عليه السلام فرمود: خدا و رسولش راست گفتند، و برخاست و به سوى آن‏ها دويد و آن‏ها را برداشت وبوييد وفرمود: «همان خود آن‏هاست. ابن‏عباس! مى‏دانى اين‏پشك‏ها چيست؟ اين‏ها را عيسى بن مريم عليه السلام بوييده و اين براى آن است كه به آن‏ها گذر كرده با حواريون و ديده آهوها اين جا گرد هم مى‏گريند. عيسى با حواريون خود نشستند و گريستند و ندانستند براى چه گريه مى‏كنند و چرا نشستند. حواريون گفتند: اى روح خدا و كلمه او! چرا گريه مى‏كنيد؟ فرمود: شما مى‏دانيد اين چه زمينى است؟ گفتند: نه. گفت: اين زمينى است كه در آن جگرگوشه رسول احمد و جگرگوشه حره طاهره بتول، همانند مادرم را مى‏كشند و در آن به خاكى سپرده شود كه خوشبوتر از مشك است، چون خاك سليل شهيد است و خاك پيغمبران و پيغمبرزادگان چنين است. اين آهوان با من سخن گويند و مى‏گويند، در اين زمين مى‏چرند به اشتياق تربت نژاد با بركت و معتقدند كه در اين زمين در امانند. سپس دست به آن‏ها زد و آن‏ها را بوييد و فرمود: اين پشك همان آهوان است كه چنين خوشبوست به خاطر گياهش. خدايا آن‏ها را نگه دار تا پدرش ببويد و تسلى جويد.» فرمود: «تا امروز مانده‏اند و به طول زمان زرد شدند، اين زمين كرب و بلاست.» و فرياد كشيد: «اى پروردگار عيسى‏بن مريم! بركت به كشندگان حسين مده و به يارى كنندگان آنان و خاذلان او.» و با آن حضرت گريستم تا به رو در افتاد و مدتى از هوش رفت و به هوش آمد و آن پشك‏ها را در رداى خود بست و به من گفت: «تو هم در ردايت ببند.» و فرمود: «يابن عباس! هرگاه ديدى خون تازه از آن‏ها روان شد، بدان كه ابوعبدالله در آن زمين كشته شده و دفن شده.» ابن عباس گويد: من آن‏ها را بيشتر از يك فريضه محافظت مى‏كردم و از گوشه آستينم نمى‏گشودم تا در اين ميان كه در خانه خوابيده بودم، به ناگاه بيدار شدم. ديدم خون تازه از آن‏ها روان است و آستينم پر از خون تازه است. من گريان نشستم و گفتم: به خدا حسين كشته شد. على در هيچ حديث و خبرى كه به من داده، دروغ نگفته و همان طور بوده، چون رسول خدا به او خبرها داده كه به ديگران نداده. من در هراس شدم و سپيده‏دم بيرون آمدم و ديدم گويا شهر مدينه يكپارچه مه است و چشم جايى را نبيند. و آفتاب برآمد و گويا گرفتگى كسوف داشت و گويا ديوارهاى مدينه خون تازه بود. من گريان بر نشستم و گفتم: به خدا حسين كشته شد. و از گوشه خانه آوازى شنيدم كه مى‏گويد: «صبر كنيد خاندان رسول، كشته شد فرخ نحول، روح الامين فرود شد با گريه و زارى.» سپس به فرياد بلند گريست و من هم گريستم. در آن ساعت كه دهم ماه محرم بود، بر من ثابت شد كه حسين را كشتند و چون خبر او به ما رسيد، چنين بود و من حديث را به آن ها كه با آن حضرت بودند، گفتم و گفتند: «ما در جبهه جنگ آنچه شنيدى، شنيديم و ندانستيم چه خبر است و گمان كرديم كه او خضر است.» 📚كمره اى، ترجمه امالى،/ 597- 600 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜عن يحيى بن يمان، عن إمام لبني سليم، عن أشياخ لهم قالوا: غزونا بلاد الروم، فدخلنا كنيسة من كنائسهم، فوجدنا فيها مكتوبا: أيرجو معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب‏ قالوا: فسئلنا: منذ كم‏ هذا في كنيستكم؟ فقالوا: قبل أن يبعث نبيكم بثلاثمائةعام. 📚الصدوق، الأمالي،/ 131 رقم 6/ عنه: المجلسي، البحار، 44/ 224؛ البحراني، العوالم، 17/ 110- 111؛ القزويني، تظلم الزهراء،/ 76؛ مثله الفتال، روضة الواعظين، 1/ 193- 194؛ الجزائري، الأنوار النعمانية، 3/ 240 📜قال: أخبرنا عبيدالله، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا محمد بن علي بن عفان العامري‏بالكوفة، قال: حدثنا أبو سعيد التغلبي، قال: حدثنا علي بن يمان عن إمام لبني سليم، عن أشياخ له غزوا بلاد الروم، قالوا: وجدنا في كنيسة من كنائس الروم مكتوبا: أيرجو معشر قتلوا حسينا شفاعة جده يوم الحساب‏ قال: قلت للروم: متى كتب هذا في كنيستكم؟ قالوا: قبل أن يبعث نبيكم بثلاثمائةعام. 📚الشجري، الأمالي، 2/ 84 📝 امام بنى سليم از عده‏اى بزرگان آن ها نقل كرده كه گفتند: در بلاد روم جهاد كرديم و به يكى از كليساهاى آن جا وارد شديم. در آن جا اين نوشته را يافتيم: اميد دارند گروهى كه حسين را كشتند به شفاعت جدش در روز حساب. پرسيديم: «از كى اين نوشته در كليساى شماست؟» گفتند: «از سيصد سال پيش از اين كه پيغمبر شما مبعوث شود.» 📚كمره اى، ترجمه امالى،/ 131 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ ✨💫 اخبار رسول الله (ص) در معراج از کربلا 💫✨ 📜حدثني محمد بن عبدالله بن جعفر الحميري‏ ، عن أبيه، عن علي بن محمد بن سالم، عن محمد بن خالد، عن عبدالله بن حماد البصري، عن عبدالله بن عبدالرحمان الأصم، عن حماد بن عثمان، عن أبي عبدالله عليه السلام، قال: لما اسري بالنبي صلى الله عليه و آله إلى السماء قيل‏له إن الله تبارك وتعالى يختبرك‏ في ثلاث لينظر كيف صبرك، قال: أسلم لأمرك يارب‏ ، ولا قوة لي على الصبر إلابك، فما هن؟ قيل له: أولهن الجوع والأثرة على نفسك‏وعلى أهلك لأهل الحاجة. قال: قبلت يا رب‏ ورضيت وسلمت ومنك التوفيق‏والصبر . وأما الثانية فالتكذيب والخوف الشديد وبذلك مهجتك‏ في محاربة أهل الكفر بمالك‏ونفسك والصبر على ما يصيبك منهم من الأذى و من أهل النفاق، والألم في الحرب‏والجراح. قال: قبلت يا رب ورضيت وسلمت، ومنك التوفيق والصبر . وأما الثالثة فما يلقى أهل بيتك من بعدك من القتل، أما أخوك علي‏ فيلقى من امتك‏الشتم والتعنيف والتوبيخ والحرمان والجحد والظلم وآخر ذلك القتل، فقال: يا رب! قبلت ورضيت‏ ومنك التوفيق والصبر ، وأما ابنتك‏ فتظلم وتحرم ويؤخذ حقها غصباالذي تجعله لها، وتضرب وهي حامل، ويدخل عليها وعلى‏ حريمها ومنزلها بغير إذن، ثم يمسها هوان وذل، ثم لا تجد مانعا وتطرح ما في بطنها من‏ الضرب وتموت من ذلك‏الضرب. قلت‏ : إنا لله‏وإنا إليه راجعون، قبلت يا رب وسلمت ومنك التوفيق والصبر ويكون‏ لها من أخيك ابنان يقتل أحدهما غدرا و يسلب ويطعن، تفعل‏ به ذلك امتك. قلت: يا رب! قبلت وسلمت‏ ، إنا لله‏وإنا إليه راجعون، ومنك التوفيق‏ للصبر . وأما ابنها الآخر فتدعوه امتك للجهاد ، ثم يقتلونه صبرا ويقتلون ولده ومن‏معه من أهل بيته، ثم يسلبون حرمه‏ ، فيستعين بي وقد مضى القضاء مني فيه بالشهادةله ولمن معه، ويكون قتله حجة على من بين قطريها، فيبكيه أهل السماوات و أهل‏الأرضين‏ جزعا عليه، وتبكيه ملائكة لم يدركوا نصرته، ثم أخرج من صلبه ذكرا به‏أنصرك، وأن شجه عندي تحت العرش. وفي نسخة اخرى: ثم أخرج من صلبه ذكرا أنتصر له به، وأن شجه عندي تحت‏العرش‏ يملأ الأرض بالعدل ويطبقها بالقسط، يسير معه الرعب، يقتل حتى يشك فيه. قلت: إنا لله. فقيل‏ : ارفع رأسك، فنظرت إلى رجل‏ أحسن الناس صورة وأطيبهم ريحا، والنور يسطع‏ من بين عينيه و من فوقه ومن تحته، فدعوته، فأقبل إلي وعليه ثياب‏النور وسيماء كل خير حتى قبل بين عيني، ونظرت إلى الملائكة قد حفوا به لا يحصيهم إلاالله عز وجل، فقلت: يا رب! لمن يغضب هذا ولمن‏ أعددت هؤلاء وقد وعدتني النصر فيهم فأنا أنتظره منك و هؤلاء أهلى وأهل بيتي وقد أخبرتني مما يلقون‏من بعدي ولئن‏ شئت لأعطيتني النصر فيهم‏ على من بغى عليهم وقد سلمت وقبلت‏ ورضيت‏ ، ومنك التوفيق والرضا والعون على الصبر؟ فقيل لي: أما أخوك فجزاؤه عندي‏الجنة المأوى نزلا بصبره، أفلج حجته على الخلائق يوم البعث وأوليه حوضك يسقي منه‏أولياءكم، ويمنع منه أعداءكم، وأجعل عليه جهنم بردا وسلاما يدخلها ويخرج‏ من كان‏في قلبه مثقال‏ ذرة من المودة ، وأجعل منزلتكم في درجة واحدة في‏ الجنة. وأما ابنك‏ المخذول المقتول، وابنك المغدور المقتول صبرا فإنهما مما أزين بهماعرشي، ولهما من الكرامة سوى ذلك مما لا يخطر على قلب بشر لما أصابهما من البلاء، فعلي فتوكل، ولكل من أتى قبره من الخلق من‏ الكرامة، لأن زواره زوارك وزوارك‏زواري، وعلي كرامة زواره‏ ، وأنا أعطيه ما سأل، وأجزيه جزاء يغبطه من نظر إلى‏عظمتي‏ إياه وما أعددت له من كرامتي.
وأما ابنتك فإني أوقفها عند عرشي، فيقال لها: إن الله قد حكمك في خلقه، فمن ظلمك وظلم ولدك فاحكمي فيه بما أحببت، فإني أجيز حكومتك فيهم، فتشهد العرصة، فإذا وقف من‏ ظلمها أمرت به إلى النار، فيقول الظالم: «يا حسرتا على ما فرطت في‏جنب الله» ، ويتمنى الكرة «يعض الظالم على يديه» ويقول: «يا ليتني اتخذت مع‏ الرسول سبيلا* يا ويلتى ليتني لم أتخذ فلانا خليلا» ، وقال: «حتى إذا جاءنا قال يا ليت‏بيني وبينك بعد المشرقين فبئس القرين* ولن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أ نكم في العذاب‏مشتركون» ، فيقول الظالم: «أنت تحكم بين عبادك فيما كانوا فيه يختلفون» ، أو الحكم‏لغيرك‏ ، فيقال لهم‏ : «ألا لعنة الله على الظالمين* الذين يصدون عن سبيل الله ويبغونهاعوجا وهم بالآخرة هم كافرون» ، وأول من يحكم فيهم‏ محسن بن علي عليه السلام، و في‏قاتله، ثم في قنفذ، فيؤتيان هو وصاحبه، فيضربان بسياط من نار لو وقع سوط منهاعلى البحار لغلت من مشرقها إلى مغربها، ولو وضعت‏ على جبال الدنيا لذابت حتى‏تصير رمادا، فيضربان بها، ثم يجثو أمير المؤمنين بين يدي الله للخصومة مع الرابع، فيدخل الثلاثة في جب، فيطبق عليهم لا يراهم أحد ولا يرون أحدا، فيقول الذين‏كانوا في ولايتهم: «ربنا أرنا الذين أضلانا من الجن والإنس نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين» ، قال‏ الله عز وجل: «ولن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أ نكم في‏العذاب مشتركون» . فعند ذلك ينادون بالويل والثبور ويأتيان الحوض، فيسئلان عن‏ أمير المؤمنين عليه السلام ومعهم‏ حفظة، فيقولان: أعف عنا واسقنا وخلصنا، فيقال لهم‏ : «فلما رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا وقيل هذا الذي كنتم به تدعون» بإمرةأمير المؤمنين، ارجعوا ظماء مظمئين إلى النار، فما شرابكم إلاالحميم والغسلين، «وماتنفعكم شفاعة الشافعين». 📚ابن قولويه، كامل الزيارات،/ 332- 335 رقم 11/ عنه: شرف الدين الأسترآبادي، تأويل الآيات،/ 837- 840؛ المشهدي القمي، كنز الدقائق، 14/ 532- 535؛ القمي، نفس المهموم،/ 62- 63
📝 به سند متصل به شيخ اجل، جعفر بن محمد بن قولويه قمى، به سندش از حماد بن عثمان، از امام ششم فرمود: چون پيغمبر صلى الله عليه و آله را به معراج بردند، به او گفتند: «خدايت در سه چيز امتحان كند، تا بنگرد صبرت را.» گفت: «به فرمانت تسليم هستم پروردگارا، و جز با محك تو، توانايى صبر ندارم. آن‏ها چه باشند؟» گفته شد: «اول گرسنگى و مقدم داشتن حاجتمندان بر خود و خاندانت.» عرض كردم: «پذيرفتم پروردگارا و راضى‏ام و تسليمم و توفيق و صبر از توست.» «و اما دوم، تكذيب شوى و سخت ترسان باشى و جان در راه من بدهى و با كفار با مال و جانت نبرد كنى و بر هر آزارى كه از آن‏ها به تو رسد يا از منافقان، و بر دردهاى جنگ و زخم‏هاى آن صبر كنى.» گفت: «پروردگارا! پذيرفتم و راضى شدم و تسليمم و توفيق و صبر از توست.» «و اما سوم، در آنچه بعد از تو خاندانت از كشتار و قتل بينند. اما برادرت از امتت شتم و سرزنش و سركوب و حرمان و كوشش و سختى و ستم بيند و آخر كشته شود.» گفت: «پروردگارا! تسليمم و پذيرفتم و توفيق و صبر از توست.» «اما دخترت.» (سپس پيغمبر را از مصائب دخترش داد) تا آن كه فرمود: «از برادرت دو پسر داشته باشد كه يكى از آن‏ها را به نامردى بكشند و چپاول كنند و نيزه زنند. امتت با او اين كار كنند.» گفت: «پروردگارا! پذيرفتم و انا لله‏وانا اليه راجعون. و تسليم شدم، از توست توفيق و صبر.» «و اما پسر ديگرش را امتت براى جهاد بخوانند و سپس دست بسته اورا بكشند و فرزندان و كسانش كه همراه اويند بكشند و حرمش را غارت كنند و به من استعانت جويد، ولى حكم شهادت براى او گذرانده ام و براى كسانى كه همراه او باشند. و قتلش حجت هر آن كسى باشد كه در مشرق تا مغرب است و اهل آسمان‏ها و زمين از بى‏تابى بر او بگريند و فرشتگانى كه توفيق يارى اورا نيافتند، بر او بگريند. سپس از نژاد او مردى آورم كه با او تورا يارى كنم و شبح او زير عرش نزد من است.» 📚كمره اى، ترجمه نفس المهموم،/ 20- 21 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖  أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللهُ‌ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً يا اينكه نسبت به مردم (پيامبر و خاندانش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مى‌ورزند؟! ما به خاندان ابراهيم، [كه يهود از آن‌ها هستند نيز]، كتاب و حكمت داديم؛ و حكومت عظيمى در اختيار آن‌ها (پيامبران بنى‌اسرائيل) قرار داديم. (نساء/ ۵۴) ✨✨✨✨✨✨✨ 📜الصّادق (علیه السلام)- نَحْنُ النَّاسُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ. 📝امام صادق (علیه السلام)- منظور از ناس در این آیه، ما هستیم که به ما رشک می‌برند. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۱۸/بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۹۹/ فرات الکوفی، ص۱۰۷ 📜الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حُمْرَانَ‌بْنِ‌أَعْیَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ... وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً فَقَالَ الطَّاعَهًَْ. 📝امام صادق (علیه السلام)- حمران‌بن‌اعین نقل می‌کند: امام صادق (علیه السلام) فرمود: وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً یعنی طاعت و فرمانبرداری مردم. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۲۶/الکافی، ج۱، ص۲۰۶/ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۹۴ 📜علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ هِیَ الْخِلَافَهًُْ بَعْدَ النُّبُوَّهًِْ وَ هُمُ الْأَئِمَّهًُْ (. 📝علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه)- آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً منظور خلافت بعد از نبوّت است و آن‌ها ائمّه (هستند. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۲۶/بحارالأنوار، ج۹، ص۱۹۳/ القمی، ج۱، ص۱۴۰
📜الباقر (علیه السلام)- وَ أَمَّا الْمُلْکُ الْعَظِیمُ فَهُمُ الْأَئِمَّهًُْ ({الْهُدَاهًُْ} مِنَ الصَّفْوَهًِْ وَ کُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الذُّرِّیَّهًِْ الَّتِی بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَ الْعُلَمَاءُ الَّذِینَ جَعَلَ اللَّهُ فِیهِمُ الْبَقِیَّهًَْ وَ فِیهِمُ الْعَاقِبَهًَْ وَ حِفْظَ الْمِیثَاقِ حَتَّی تَنْقَضِیَ الدُّنْیَا وَ الْعُلَمَاءَ وَ لِوُلَاهًِْ الْأَمْرِ اسْتِنْبَاطُ الْعِلْمِ وَ لِلْهُدَاهًِْ فَهَذَا شَأْنُ الْفُضَّلِ مِنَ الصَّفْوَهًِْ وَ الرُّسُلِ وَ الْأَنْبِیَاءِ (وَ الْحُکَمَاءِ وَ أَئِمَّهًِْ الْهُدَی (وَ الْخُلَفَاءِ الَّذِینَ هُمْ وُلَاهًُْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِ اللَّهِ وَ أَهْلُ آثَارِ عِلْمِ اللَّهِ مِنَ الذُّرِّیَّهًِْ الَّتِی بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ مِنَ الصَّفْوَهًِْ بَعْدَ الْأَنْبِیَاءِ (مِنَ الْآبَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الذُّرِّیَّهًِْ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ (فَمَنِ اعْتَصَمَ بِالْفُضَّلِ انْتَهَی بِعِلْمِهِمْ وَ نَجَا بِنُصْرَتِهِمْ وَ مَنْ وَضَعَ وُلَاهًَْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَهْلَ اسْتِنْبَاطِ عِلْمِهِ فِی غَیْرِ الصَّفْوَهًِْ مِنْ بُیُوتَاتِ الْأَنْبِیَاءِ (فَقَدْ خَالَفَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَجَل. 📝امام باقر (علیه السلام)- المُلْکُ الْعَظِیمُ همان امامان هدایتند از میان برگزیدگان و همه‌ی ایشان از نسل یکدیگرند و همان دانشمندانی هستند که خداوند بقیّه‌ی خود را در آن‌ها مقرّر کرده است و عاقبت و حفظ میثاق در آنهاست، تا دنیا به سر رسد و کار آن علما پایان گیرد. استنباط علم از آن والیان و هدایتگران است، و این است منزلت فاضلان از برگزیدگان و پیامبران و حکما و پیشوایان هدایت و جانشینانی که والیان امر الهی و عهده‌داران استنباط علم خدا و اهل نشانه‌های دانش الهی هستند، از نسلی که از یکدیگرند و از برگزیدگان خدا پس از پیامبران (اعم از پدران و برادران و نسل انبیاء (هستند. پس هرکه به دامن فاضلان چنگ اندازد به علم ایشان دست یازد، با یاریشان به نجات رسد، و هرکه والیان امر الهی و اهل استنباط دانش او را در میان کسانی جز برگزیدگان خاندان‌های پیامبران (نهد هلاک می‌شود. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۲۶/الکافی، ج۸، ص۱۱۷/ بحارالأنوار، ج۱۱، ص۴۸ 📜الصّادق (علیه السلام)- نَحْنُ أَهْلُ الْمُلْکِ وَ نَحْنُ وَرِثْنَا النَّبِیِّینَ (وَ عِنْدَنَا عَصَا مُوسَی (علیه السلام). 📝امام صادق (علیه السلام)- ما صاحب ملک و وارث پیامبرانیم. در نزد ما عصای موسی (علیه السلام) است. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۲۸/بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۹۹/ فرات الکوفی، ص۱۰۷ 📜الصّادق (علیه السلام)- نَحْنُ أَهْلُ هَذَا الْمُلْکِ الَّذِی یَعُودُ إِلَیْنَا. 📝امام صادق (علیه السلام)- و ما اهل این ملکی هستیم که به ما باز می‌گردد. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۲۸/بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۸/ بصایرالدرجات، ص۳۶/ البرهان کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام @Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜قال رواة الحديث: فلما أتت على الحسين عليه السلام‏ من مولده‏ سنة كاملة هبط على‏ رسول الله صلى الله عليه و آله اثنا عشر ملكا رحمهم الله‏ ، أحدهم على صورة أسد، والثاني على صورة الثور، والثالث على صورة التنين، والرابع على صورة ولد آدم، و الثمانية الباقون على صور شتى‏ محمرة وجوههم، باكية عيونهم‏ ، قد نشروا أجنحتهم وهم يقولون: يا محمد صلى الله عليه و آله! سينزل بولدك الحسين ابن فاطمة عليهما السلام ما نزل بهابيل من قابيل، وسيعطى‏مثل أجر هابيل، ويحمل على قاتله مثل وزر قابيل، ولم يبق في السماوات‏ ملك مقرب‏ إلا ونزل إلى النبي صلى الله عليه و آله‏ كل‏ يقرئه السلام و يعزيه في الحسين عليه السلام، ويخبره بثواب‏ما يعطى، ويعرض عليه تربته‏ ، والنبي صلى الله عليه و آله يقول: اللهم اخذل من خذله، واقتل‏من قتله‏ ، ولا تمتعه بما طلبه. 📚ابن طاووس، اللهوف،/ 15- 16/ عنه: القزويني، تظلم الزهراء،/ 101؛ الدربندي، أسرار الشهادة،/ 109؛ القمي، نفس المهموم،/ 13؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان،/ 8 📝 راويان حديث گفته‏اند كه: چون يك سال تمام از ولادت حسين عليه السلام سپرى شد، دوازده فرشته به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله فرود آمدند. يكى از آنان به صورت شير بود و دومى به صورت پلنگ و سومى به صورت اژدها و چهارمى به صورت آدميزاده و هشت فرشته ديگر به صورت هاى گوناگون. همگى با صورت هاى برافروخته و چشم‏هاى گريان و بال هاى گسترده، عرض مى‏كردند: «يا محمد! به فرزندت حسين پسر فاطمه آن خواهد رسيد كه از قابيل به هابيل رسيد، و مانند پاداش هابيل به او پاداش داده خواهد شد و بر دوش كشنده‏اش بار گناهى همچون گناه قابيل گذاشته خواهد شد.» و در همه آسمان‏ها فرشته مقربى نماند، مگر اين كه به حضور پيغمبر مى‏رسيد و همه پس از عرض سلام، مراتب تسليت در مصيبت حسين عليه السلام را تقديم و از پاداشى كه به او داده مى‏شود خبر مى‏دادند و خاك قبرش را به آن حضرت نشان مى‏دادند. و آن حضرت مى‏فرمود: «بار الها! خوار كن كسى را كه حسين را خوار كند و بكش آن را كه حسين را بكشد و قاتلش را از خواسته‏اش بهره‏مند مساز!» 📚فهرى، ترجمه لهوف،/ 15- 16 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال باب الحسین عليه السلام https://t.me/Babolhusein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📝امام صادق (ع) به مسمع بن عبدالمالک فرمود: " آیا مصائب آن جناب (امام حسین ع) را یاد می‌کنی؟ عرض کرد: بلی والله، مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‌کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می‌کنند که سبب روشنی چشم تو باشد". همچنین فرمود: "ای مسمع، گریه بر احوالات حسین (ع) سبب می‌شود که ملک‌الموت بر تو مهربان‌تر از مادر گردد. گریه بر حضرت اباعبدالله ‌الحسین (ع) باعث راحتی در قبر، فرحناک شدن مرده، شادمان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است، فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می‌دهند. اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند 📚 بحارالانوار: ج 44، ص 289 📚 کامل‌الزیارات: باب 32، ص101 باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk