eitaa logo
روزبرگ شیعه (ره توشه معارفی)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
40 فایل
ادمین: https://eitaa.com/Mkiani110 وابسته به امور مساجد استان اصفهان پشتیبان نشر: ✅ ستاد اقامه نماز استان اصفهان ✅اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان ✅ اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان ✅ مرکز رسانه و فضای مجازی حوزه‌های علمیه کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: موضوع: «ولایت‌ تامه» روز: دوشنبه ١۴٠٣/٠١/١٣ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «عصمت، شرط ولایت» ✍️ مناسبت روز: در بیست و دومین روز از ماه بهار قرآن قرار داریم، لذا امروز نیز به تبیین یکی دیگر از آیات نورانی قرآن با بهره‌گیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب نوشته شده، می‌پردازیم؛ ✅ جزء ٢٢، سوره احزاب، آیه ٣٣ ...إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» «همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى (و گناه) را از شما اهل‌بيت (رسول خدا) دور كند و كاملًا شما را پاك سازد» با تأمل و تدبر در آیات قرآن کریم متوجه این نکته می‌شویم که در عالم هستی تنها دو محور برای پذیرش ولایت وجود دارد: 1️⃣ محور رسیدن به سعادت نور؛ 2️⃣ محور رسیدن به شقاوت و ظلمات؛ که هرکدام از این دو محور هم اولیایی دارند؛ محور اول، اولیای الهی دارد با اعمال ولایت‌الله می‌خواهند مردم را از ظلمات جهل و شرک به سمت نور هدایت کنند: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره، آیه ۲۵۷)؛ و محور دوم، اولیای طاغوتی دارد که می‌خواهند با اعمال ولایت بر مردم، آنها را از نور به سمت جهل و ظلمات ببرند: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» (همان) در این میان، شیطان که در رأس ولایت طواغیت است برای اینکه جامعه را به سمت ظلمت کشانده و آن را تبدیل به یک جامعه جاهلی کند، تدابیر و راهبردهای مختلف شیطانی انجام می‌دهد؛ که یکی از مهمترین این راهبردها، ایجاد تفرقه و از بین بردن مناسبات اجتماعی میان افراد جامعه است تا ولایت عرضی بین آنها شکل نگرفته و در نتيجه، آدمی هرگز در مسیر ولایت‌الله که راه سعادت در دنیا و آخرت است، قرار نگیرد. ✍️ در جلسات پیشین مشخص شد که تنها خداوند خالق متعال، حق ولایت بر بندگانش را دارد و او این ولایت را به پیامبران الهی و سپس به ائمه اطهار تسری داده؛ امامان معصومینی که طبق آیه مورد بحث، هیچ رجس و پلیدی و هیچ هوای نفسی و منفعت شخصی در وجود نازنین آنها نیست و همین امر سبب شده تا محوریت در ولایت طولی و عرضی را برعهده گرفته و ولایت‌الله در وجود مقدس ایشان امتداد یابد؛ آنها مردم را برای منافع خودشان نمی‌خواهند، بلکه تنها دغدغه ایشان، رشد و تعالی جامعه بر اساس دستورات الهی جهت رساندن آحاد مردم به سعادت ابدی است! چنانچه در سوره مبارکه دخان آمده که وقتی فرعون به حضرت موسی (ع) می‌گوید: چرا جامعه بر محور تو بچرخد؟ چرا بر محور من نچرخد؟ چرا من، ولیّ مردم نباشم؟ در حالی که تو نیز بشری مثل ما هستی! پس چطور تو ولایت داری و ما نداریم؟! «وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ»؛ حضرت در جواب او فرمودند: «تو مردم را برای هوا و هوس خودت می‌خواهی! مردم ابزار قدرت طلبی تو هستند! آنها را بهانه می‌کنی تا به دنیای پست خودت برسی! در حالی که این مردم امانت الهی هستند و تو حق نداری در این امانت خیانت کنی! بلکه باید امانت را به کسی که امین است و از طرف خداوند ولایت دارد، بسپاری و این تفاوت مهم من با توست: «أَنْ أَدُّوا إِلَى عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» (دخان/ ۱۸). بله! تفاوت ولایت ولیّ الهی با ولایت طاغوت‌ها در همین است که آنها اولاً از جانب خدا انتخاب شده و ثانیاً امین است و ثالثاً از هر رجس و پلیدی و هوای نفس مبرّاست؛ لذا مردم را هرگز برای مطامع خودش یا فرزندانش یا قبیله و گروه و حزبش نمی‌خواهد! بر این اساس رسول خدا برای هدایت مردم و شناساندن اهل‌بیت (ع) و جانشینان پس از خود از هر فرصتی استفاده می‌کردند و در روایات آمده که بعد از نزول آیه تطهیر نیز پیامبر به مدت چند ماه در وقت نماز صبح به کنار خانه امیرالمؤمنین (ع) آمده و به اهل خانه به عنوان اهل‌بیت خود سلام داده و سپس این آیه را تلاوت می‌فرمودند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛ تا همه بدانند پس از ایشان، فقط اهل‌بیت (ع) معصوم هستند و لیاقت ولایت و اطاعت و پیروی را دارند! (الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۴) ✍️ در پایان مباحث امروز لازم است یادآور شویم که ولایت خدای متعال در عصر غیبت امام معصوم، در قالب ولایت‌فقیه جلوه‌گر شده و اینگونه نیست که چون معصومین در دسترس ما نیستند بهانه‌ای برای از بین بردن رشته ولایت الهی داشته باشیم؛ و باید بدانیم که هر وظیفه‌ای که در مقابل ولی معصوم متوجه انسان است، در رابطه با ولی‌فقیه نیز وجود دارد و این دستوری است که از قرآن و کلام اهل‌بیت (ع) برای شناخت راه سعادت در زندگی به ما رسیده است. https://eitaa.com/ROOZBARG
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 پادکست مناسبت: موضوع: «عصمت، شرط ولایت‌» روز: سه‌شنبه ١۴٠٣/٠١/١۴ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «قهقه شیطان!» ✍️ مناسبت روز: در ماه بهار قرآن قرار داریم، لذا امروز نیز به تبیین یکی دیگر از آیات نورانی قرآن با بهره‌گیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب نوشته شده، می‌پردازیم؛ ✅ جزء ٢٣، سوره یس، آیه۶٠و۶١ «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي‌آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ؛ وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ» «اى فرزندان آدم! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه همانا او براى شما دشمنى آشكار است و تنها مرا بپرستيد، كه راه مستقيم (برای رسیدن به سعادت) همين است؛ امّا شيطان گروه زيادى از شما را گمراه كرده (و می‌کند)، پس چرا تعقّل نمى‌كنید؟» ✍️ ابتدا چند نکته تفسیری: 1️⃣ خداوند از طريق أنبياء، عقل و فطرت از انسان پيمان گرفته است: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ» 2️⃣ انسان، از دو حالت خارج نيست، يا بنده خداست يا بنده شيطان: «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ‌ ... أَنِ اعْبُدُونِي» 3️⃣ شيطان پدر ما را فريب داده و به همین دلیل در این آیه از «يا بَنِي آدَمَ‌» استفاده شده؛ یعنی شما فرزندان كسى هستيد كه فریب شیطان را خورده است: «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ‌»؛ لذا دشمن بودن شيطان برای آدمی آشكار است: «عَدُوٌّ مُبِينٌ» 4️⃣ مراد از عبادت شيطان در این آیه، اطاعت از دستورات شيطان است؛ چنانكه امام صادق (ع) فرمودند: «مَن أطاعَ رَجُلاً في مَعصِيَةٍ فقَد عَبَدَهُ»: «هر كس در گناه از كسى اطاعت كند، بندگى او را كرده است» (وسائل، ج١٨، ص٧٩) 5️⃣ صراط مستقيم كه در تمامی نمازهای خود، آن را طلب می‌کنیم، همان بندگی و عبادت خداوند است: «أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» 6️⃣ از سرنوشت فريب خوردگان عبرت بگيريد: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ... أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ‌» 7️⃣ انديشه در سرنوشت تلخ قربانيان فريب شيطان، راه نجات از وسوسه‌ها و دام‌هاى شیطانی است: «أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ» ✍️ در روایت آمده که در میان بنی‌اسرائیل عابد و راهبی به نام «برصیصا» می‌زیست؛ او سال‌های بسیاری مشغول عبادت بود و آنچنان در پیشگاه خداوند دارای مقام و منزلت شده بود که مردم، بیماران خود را نزد او می‌آوردند و با دعای او شفا می‌یافتند! اما شیطان همواره در کمین او بود تا بالاخره روزی زن جوان زیبایی‌ را برادرانش نزد برصیصا آوردند و بنا شد مدتی در آنجا بماند تا شفا یابد؛ شیطان وسوسه‌گر از این فرصت بهره برده و آن قدر، آن زن را در نظر آن عابد زاهد، زینت داد که او فریفته شد و به دام شهوت افتاد و پس از آن، از ترس آبرویش، باز هم فریب شیطان را خورد و آن زن را کشته و جنازه‌اش را در گوشه‌ای از بیابان دفن کرد! اما ابلیس این موضوع را فاش کرده و برادران زن جوان از این حادثه رنج‌آور مطلع شدند و رسوایی عابد در تمام شهر پیچید و حاکم، حکم اعدام برصیصا را صادر کرد! اما بازهم ابلیس دست‌بردار نبود! و چون عابد بیچاره را به پای چوبه دار آوردند، در نزد عابد مجسم شد و گفت: این من بودم که تو را تا اینجا کشاندم! اکنون نیز می‌توانم موجب نجات تو شوم؛ برصیصا گفت چه کنم تا نجاتم دهی؟ ابلیس گفت فقط با اشاره بر من سجده کن، تا ياريت کنم؛ او هم با اشاره بر شیطان سجده کرد و همان دم، دار را کشیدند و برصیصا در حال کفر از دنیا رفت! (مجمع‌البیان، ج۹،ص۲۶۵) آری! ابلیس، دشمن قسم خورده ما و همواره ور کمین ماست و به هرکدام از ما به شکل و صورت و طریقی وارد می‌شود تا بالاخره ما را بنده خودش سازد! چنانچه شیطان بعضی از ما، ثروتمان! برای بعضی از ما، شهوتمان! برای بعضی از ما، ریاستمان! برای بعضی از ما، رفاقتمان! برای بعضی از ما، تلفن همراه و گروه‌های اجتماعی و فضای مجازیمان! و حتی برای بعضی از ما، عبادتمان است! لذا هرگز نباید از کید شیطان غافل شد: بر عفریت شیاطین، لعن و نفرین که لبخندش ز غفلت قاه قاه است... ✍️ در پایان باید بدانیم که اگر ما لحظه‌ای از ولایت‌الله خارج شویم، قطعاً در همان لحظه تحت ولایت شیطان قرار می‌گیریم! چنانچه اعداد یا زوج هستند و یا فرد! و هرگز نمی‌توانند خارج از این دو حالت باشند؛ و یا در یک میدان مسابقه، ما فقط می‌توانیم در یک طرف میدان و روبروی طرف مقابل باشیم! لذا خداوند در آیات بسیاری، همچون آیات مورد بحث، ما را از شیطان و اطاعت و بندگی او برحذر داشته تا هرگز تحت ولایت شیطان قرار نگیریم. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «استقامت، شرط ولایت» ✍️ مناسبت روز: در ماه بهار قرآن قرار داریم، لذا امروز نیز به تبیین یکی دیگر از آیات نورانی قرآن با بهره‌گیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان درسال ١٣۵٣ تهیه شده، می‌پردازیم؛ ✅ جزء ٢۴، سوره فصلت، آیه ٣٠ «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» «همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست، پس (بر اين عقيده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گويند:) نترسيد و غمگين نباشيد و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مى‌شديد» ✍️ ابتدا چند نکته تفسیری تقدیم می‌شود: 1️⃣ «مقاومت» شرط باروری و ماندگاری، ايمان است: «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» 2️⃣ استقامتى ارزشمند است كه مداوم و طولانى باشد: «ثُمَّ اسْتَقامُوا» که كلمه‌ «ثُمَّ» براى زمان و فاصله‌هاى دور است. 3️⃣ مؤمنان مقاوم به جایی می‌رسند که فرشتگان بر آنها نازل مى‌شوند: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ همانطور که طبق آیه ٢٢١ سوره شعراء، شياطين بر گناهكاران وارد می‌شوند: «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ تَنَزَّلُ عَلى‌ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ» 4️⃣ مقاومتِ در راه حقّ، ترس و غم آينده ما را برطرف مى‌كند: «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا» 5️⃣ برای تحمل سختی‌های در راه خدا، باید به مردم بشارت بدهیم: «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ» ✍️ در روایت آمده که در «ليلة المبيت» شبی که کفار و مشرکین مکه با همکاری تمامی قبایل می‌خواستند پیامبر (ص) را تکه تکه کنند، امیرالمؤمنین (ع) خود را فدایی حضرت رسول (ص) قرار داده و در جای ایشان خوابیدند! جناب ابوذر (ره) نیز در آن شب مأموریتی مهمی را برعهده گرفت تا رسول خدا را از خانه بیرون ببرد؛ او، حضرت را در میان کیسه‌ای قرار داد و به پشت خود گرفت و از خانه بیرون آمد‌؛ مزدوران قریش که خانه پیامبر (ص) را زیر نظر داشتند، وقتی ابوذر را دیدند به او گفتند چه چیز بر پشت خود حمل می‌کنی؟ ابوذر با خود گفت: «النَّجاةُ فِی الصّدق»: «نجات انسان در صداقت است»؛ گرچه در این امر خطیر، دروغ مصلحت آمیز اشکالی نداشت، لکن ابوذر با صداقت تمام گفت: در این کیسه پیامبر خدا است! آنها که باور نمی‌کردند، حضرت در کیسه باشند، فکر کردند که ابوذر آنها را مسخره کرده و او را از خود راندند؛ ابوذر در منطقه‌ای دورتر رسول خدا را بر زمین گذاشت؛ حضرت پرسیدند: ای ابوذر چطور شد در این موقعیت پرخطر، راستش را گفتی؟ ابوذر گفت: هرچه فکر کردم، دیدم دروغ گفتن، بلد نیستم! پس رسول‌الله فرمودند: «مَا أَظَلَّتِ الخَضراء، ولا أَقلَّتِ الغَبراء عَلَى رَجُلٍ أصدَقَ لَهَجَةً مِن أبي‌ذَرٍ»: آسمان بر سر کسی سایه نیفکند و زمین کسی را در برنگرفت که راستگوتر از ابوذر باشد و سپس از ابوذر جدا شده و پای در مسیر هجرت گذاشتند. (بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۲۹) ❓شاید بپرسید بیان این ماجرا چه ارتباطی با آیه امروز دارد؟ ✅ در جواب باید عرض کنیم که یکی از مصادیق «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» در راه حق، هجرت است؛ هجرت از شهر و خانه و تمام داشته‌های دنیا با اطمینان به خداوند قادر متعال، چنانچه پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان در صدر اسلام از شهر و دیارشان بدون هیچ ره‌توشه‌ای هجرت کردند! البته این هجرت با مهاجرت‌های امروز بعضی از ما به کشورهای دیگر، بسیار فرق دارد؛ چرا که مهاجرت‌های ما، اصولاً برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر دنیوی است؛ هرچند که این رفاه ظاهری هم حکایتش «آوای دهل شنیدن از دور خوش است» می‌باشد! اما در اصل خروج از زیر پرچم توحید در کشور اسلامی ایران و قرار گرفتن در زیر سایه حکومت طاغوت در کشورهای بیگانه است! اما هجرتی که مصداق «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» در آیه مورد بحث است، یعنی هجرت از ولایت طاغوت‌ها و شیاطین به سمت تحقق ولایت‌الله؛ لذا این هجرت یکی از شئونات ولایت است... https://eitaa.com/ROOZBARG ادامه دارد 👇
✅ ادامه 👇 ❓حالا سؤال این است که چرا باید از ولایت طاغوت گریخت؟ و مگر نمی‌شود در کشور کافری در رفاه بیشتر باشیم و به زندگی خودمان تحت ولایت الله ادامه دهیم؟ ✅ برای جواب به این سؤال مثالی می‌زنیم تا بحث روشن شود: فرض کنید در یک ماشین بسیار مدل بالا در یک جاده زیبای کوهستانی با سرعت زیاد و بدون توقف در حرکت هستیم که در مسیر با تابلویی روبرو می‌شویم که به ما اطلاع می‌دهد که جاده فرونشست کرده و ادامه مسیر به دره عمیقی ختم خواهد شد؛ و هر کاری می‌کنیم ماشین ما هم متوقف نمی‌شود! در چنین وضعیتی، عقل سلیم چه فرمان می‌دهد؟ آیا می‌گوید کماکان سوار بر ماشین شاسی‌بلندت از مناظر زیبای کوهستانی لذت ببر! یا اینکه بلافاصله از همه‌ی این لذت‌ها بگذر و خودت را به هر صورت از سقوط و هلاکت نجات بده! قرار گرفتن در ذیل ولایت طاغوت‌ها و شیاطین هم مانند سوار شدن در چنین ماشینی است که اگر از آن پیاده نشویم در نهایت به تباهی و نابودی ختم می‌شود؛ هرچند که در ظاهر رفاه و لذتی هم داشته باشد! لذا در ذیل حکومت طاغوت و ولایت شیطان حتی اگر اهل دقت بسیار و عارف بالله هم باشی در نهایت باید زیر سلطه طاغوت‌ها زندگی کنی که طبق آیات و روایات گذشته، مجبور به پیروی از قوانین آن حکومت و در نتیجه اطاعت از شیطان هستی! پس باید هرطور که شده، خودمان را از دایره ولایت طاغوت خارج کنیم! بر این اساس هجرت یکی از پایه‌های ولایت است که امروزه مصادیق بسیاری در زندگی ما دارد که همگی به‌معنای مهاجرت از شهر و دیار نیست! بلکه حتی اگر در محیط شغلی بدی هستی که در آن گناه و اطاعت از شیطان می‌شود، باید از این محیط، هجرت نمایی و کارت را عوض کنی! از دیگر مصاديق این هجرت می‌توانیم به برخی از برنامه‌های امروز صدا و سیما مانند برنامه «حسینیه معلّی» یا برنامه «محفل» اشاره کنیم! اینها نمونه‌هایی از یک نوع هجرت و تغییر محیط است اما به جای اینکه کارکنان متدین صدا و سیما، برخی برنامه‌ها که ماهیت و مدل‌ غربی دارند را ترک کرده و از آنها هجرت نمایند، با برخورد فعال و خلّاق، ماهیت آنها را عوض می‌نمایند! این هم می‌شود نوعی از هجرت! حالا اگر ما با این نگاه به مدرسه، به دانشگاه، به مسجد محل، به اداره و کارخانه و محلی که در آن کار می‌کنیم و... نگاه کنیم؛ می‌توانیم در بسیاری از موارد به جای هجرت فردی و منفعل، با خلاقیت و تفکر، زمینه تغییر محیط‌های مشکل‌دار را فراهم کنیم و از فرهنگ‌های جاهلی به فرهنگ‌های اسلامی و نورانی هجرت نمائیم؛ لذا هجرت‌هایی مانند هجرتی که پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه داشتند، برای وقتی است که قدرت کامل در دست جبهه طاغوت باشد؛ اما در ذیل حکومت توحیدی، باید از برخی فرهنگ‌های غلط جامعه، هجرت نمود! مانند تجمل‌گرایی، اسراف، بدحجابی و... ✍️ در نتیجه باید عرض کنیم که «هجرت» به‌معنای گریختن از قید و بندهای شیطانی و رساندن خویش به محیط آزاد توحیدی است. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «جزیره موعود» ✍️ مناسبت روز: در ماه بهار قرآن قرار داریم، لذا امروز نیز به تبیین یکی دیگر از آیات نورانی قرآن با بهره‌گیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان درسال ١٣۵٣ تهیه شده، می‌پردازیم؛ ✅ جزء ٢۵، سوره شوری، آیه ٢٠ «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» «آن كه ثمر و كشت آخرت بخواهد براى او در كشتش مى‌افزاييم و آن كه كشت وثمر دنيا را بخواهد از آن نصیبش می‌کنیم ولی در آخرت هيچ نصيبى ندارد». در این آيه، انسان به كشاورز، عمل او به كشت، نيّت او به بذر، و دنيا و آخرت، به مزرعه و محل برداشت تشبيه شده است. ✍️ برای تبیین این آیه در ابتدا افسانه‌ای را تحت عنوان «تلخ یا شیرین» تقدیم شما می‌نمائیم که از این قرار است که: «شهری بود در کنار دریا که قانون بسیار عجیبی داشت و آن قانون این بود که اگر در یک روز مشخص از سال هر غریبه‌ای که اول وارد شهر آنها می‌شد او را به عنوان پادشاه انتخاب می‌کردند و بدون هیچ مقدمه و تشریفاتی لباس شاهی بر تنش می‌کردند و همه‌ی مردم مثل نوکر، دستوراتش را اجرا می‌نمودند! از قضا در همان روز موعود، غریبه‌ای وارد شهر آنها شد! مردم او را احترام کرده و به کاخ آوردند و تشریفات شاهی او را انجام دادند! این غریبه که آدم رند و زرنگی بود، پس از نشستن بر تخت پادشاهی مدام به این ماجرا فکر می‌کرد که اینها روی چه حساب و کتابی من را شاه خود کردند؟! آیا من را اشتباه گرفته‌اند؟ اما دلش هم نمی‌آمد از پادشاهی بگذرد و از کسی در قصر، این سؤال را بپرسد! بالاخره یک روز با لباس مبدل از قصر خارج شد و به بازار رفت تا شاید از حکمت این کار سر در بیاورد! به پیرمردی کمی پول داد و از او خواست تا حکمت پادشاهی او را برایش آشکار کند! آن پیرمرد هم برای او نقل کرد که مردم این شهر یک سنت و رسم قدیمی دارند و آن این است که هر سال در فلان روز جلوی دروازه شهر جمع می‌شوند و اولین نفری که وارد شهر می‌شود را به عنوان پادشاه انتخاب می‌کنند و بعد از یک سال او را عزل کرده و سوار بر قایقی به سمت جزیره‌ای تبعید می‌کنند و او مجبور است تا زمان مرگ در آن جزیره بماند! مرد غریبه مقدار دیگری پول به پیرمرد داد و از او پرسید: آن جزیره کجاست؟ پیرمرد نیز آدرس جزیره را به او گفت. غریبه‌ای که اکنون شاه مملکت شده بود، بسیار غمگین شد و متوجه شد تنها یک‌سال فرصت دارد که از پادشاهی خود لذت ببرد! اما پس از آن می‌بایست بقیه عمر را در جزیره‌ای سخت، بدون هیچ امکاناتی به‌سر ببرد، پس ابتدا با خودش گفت: حالا که پادشاهیم! پس بگذار لذتمان را ببریم! و «چو فردا شود، فکر فردا کنیم...»؛ اما بعد به خودش نهیب زد که یک‌سال لذت به یک عمر ذلت و بدبختی نمی‌ارزد! پس تصمیم ویژه‌ای گرفت و از فردای آن روز با برنامه‌ریزی و ایجاد جدول زمانبندی دقیق، شروع به ساختن قصری زیبا و ایجاد همه‌ی امکانات یک زندگی خوب در آن جزیره را نمود و هر روز نیز به تقویمش نگاه می‌کرد و به خودش نهیب می‌زد که یک روز به پایان پادشاهیش نزدیک‌تر شده! پس به جای پرداختن به لذت‌های زودگذر با عظمی مضاعف برای خانه و جایگاه همیشگی‌اش در آن جزیره‌، کار می‌کرد؛ بالاخره یک‌سال گذشت و در نیمه شب آخرین روز، نگاهبانانی که تا دیروز اطاعتش را می‌کردند و جلو او تا کمر خم می‌شدند بر سرش ریختند و او را دستگیر کرده، لباس شاهی را از تنش درآوردند و چند تکه پارچه کرباس به دور او بستند و او را دست و پا بسته با قایقی به جزیره موعود فرستادند! او که تا دیروز پادشاه بود، امروز حتی یک حبه قند هم نتوانست از آن‌همه ثروت و مکنت با خودش بردارد! اما مرد قصه ما، اصلاً غمگین نبود، چون می‌دانست که قصری به مراتب زیباتر و با امکاناتی بسیار بیشتر در جزیره انتظار او را می‌کشد! او صدها خدم و حشم از پیش برای جزیره‌اش فرستاده بود؛ پس نه تنها غمگین و حسرت‌زده نبود، بلکه در دلش رقص و شادی کرده و با خوشحالی تمام به سمت آن جزیره می‌رفت!» ✍️ این افسانه زیبا و حکمت‌آمیز درست حکایت زندگی ما در دنیاست! زندگی‌ای که اگر همراه با پادشاهی و همه‌ی امکانات و لذت‌ها هم باشد اما کوتاه و رفتنی است و اجل همواره در پی آن است و بالاخره در آینده‌ای نزدیک، لباس پادشاهی از تنمان درآورده و ما را کفن‌پیچ و بدون اینکه اجازه داشته باشیم حتی حبه‌ای قند از اموالمان برداریم به سوی قبر می‌برند تا به جزیره موعود یعنی «برزخ» و سپس به قیامت فرستاده شویم... https://eitaa.com/ROOZBARG ادامه دارد 👇
✅ ادامه 👇 در این حال، بدیهی است کسی که جزیره خود را از قبل آباد کرده‌ باشد؛ رقص‌کنان وارد قصر زیبایش می‌شود و نه تنها از مرگ، ترس و وحشتی ندارد، بلکه مثل عاشقی است که به محبوب خود رسیده است! چنان که امیرالمؤمنین (ع) درباره اینگونه افراد که آخرت خود را در دنیا آباد کرده‌اند، می‌فرمایند: «لَوْلَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ، شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ»: «اگر نبود مدت و اجلی که خداوند بر آنها نوشته است، روح آنان از اشتیاق ملاقات با خدا در بدن‌هایشان یک لحظه آرام نمی گرفت». (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳) بی‌شک این حرارت و شوق را آگاهی و فهم و معرفت به برزخ و آخرت و صاحب آن در دل مؤمن ایجاد می‌کند و او را بی‌تاب رفتن می‌گرداند! لذا اگر او در این دنیا در قصر هم باشد، آن قصر را زندان خود می‌داند: «الدنيا سِجنُ المؤمنِ» (كنز‌العمّال، ح۶۰۸۱)؛ چون بالاتر از دنیا را درک کرده و آن را آباد نموده است! ولی دنیا برای کافر، بهشت است: «الدنيا... جَنَّةُ الْکافِر» (همان)؛ برای اینکه کافر از جزیره جاودان چشم پوشی کرده و به همان چند روز پادشاهی دنیا دلخوش شده است؛ به همین دلیل وقتی او را از تخت به زیر می‌کشند و به سمت جزیره می‌برند، با نگاه حسرتی به پشت سرش می‌نگرد و آن روز برای او می‌شود: «يَوْمَ الْحَسْرَةِ» (مریم/٣٩). البته این افراد در دنیا هم غصه‌های زیادی خورده‌اند که مثلاً چرا فلان چیز بهتر را ندارم! چرا فلان مسافرت دنیاییم کوتاه بود؟ چرا فلان مهمانی تمام شد؟ چرا چین و چروک صورتم زیاد شد؟! و... لذا اینگونه افراد در دنیا هم همیشه حسرت زده‌اند! حسرت پول بیشتر! حسرت مقام بالاتر! حسرت لذت بیشتر! و... ❓اما به‌راستی چرا آدمی، جزیره‌ جاودانه خود را رها کرده و همواره به دنبال لذت‌های زودگذر زندگی دنیاست؟! ✅ جواب این سؤال به نوع نگاه و معرفت و آگاهی ما به آخرت بازمی‌گردد؛ چراکه اکثر ما دنیا را نقد، و آخرت را نسيه می‌دانیم! و گمان می‌کنیم که اگر آخرتی هم باشد، آن آخرت در یک مکان و زمان دیگر برپا خواهد شد! این در حالی که طبق آیات و روایات، آخرت همین الآن برپاست! و همین الآن دسترسی به جزیره بی‌نهایت برای ما کاملاً مهیاست! لذا کسانی که فهم و درک لازم را دارند، هر روز به جزیره و برزخشان می‌روند و فرایند ساخت و سازهای خود را در آنجا می‌بینند و اگر کم و کاستی داشته باشد، از حیات دنیای خود برای برطرف کردن آن بهره می‌گیرند! عزیزان، ما باید بدانیم که برزخ و آخرت جایی پشت کره مریخ یا در یک کهکشان دیگر نیست! جایی در آسمان‌ها و در قعر سیاه چاله‌ها و ستاره‌ها نیست! حتی در زمان آینده هم نیست! برزخ و آخرت همین الآن برپاست! همین الآن موجود و در دسترس ماست! اما پردۀ غفلت جلو چشم ما را گرفته که با مرگ این پرده کنار می‌رود: «فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» (ق/۲۲)؛ یعنی چشم انسان پس از مرگ، تیزبین می‌شود و این آخرتی را که الآن برپاست و وجود دارد را می‌بیند! آخرتی که در باطن همین ظاهر دنیاست؛ آخرتی که به ما خیلی نزدیک است، ولی تا لحظه مرگ از آن غافل بودیم: «لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا» (همان)؛ پس جاهل نبوده‌ایم! می‌دانستیم که آخرتی وجود دارد ولی غفلت کرده‌ایم و مرگ این پرده غفلت را کنار زده تا پشت پرده دنیا را ببینیم! بنابراین اینکه خداوند در آیه ٢٠ سوره شوری می‌فرماید: دنیا مزرعه آخرت است، یعنی هردو یک‌جاست و هر چه در اینجا بکاریم، در همین‌جا هم درو می‌کنیم! ✍️ از آنچه گذشت نتیجه می‌گیریم که آخرت در همین زندگی ما، همین تجارت ما، همین درس خواندن ما، همین کار اداری و اقتصادی ما، و همین کار سیاسی و اجتماعی ماست! بر این اساس، آخرت تبلور کامل همین زندگی دنیایی ماست! لذا رسول خدا فرمودند: «الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِ». و سخن امروز را با این بیت مولوی به پایان می‌بریم که می‌گوید: درخت و برگ برآید ز خاک، این گوید که خواجه، هر چه بکاری، تو را همان روید... https://eitaa.com/ROOZBARG
بیستم فروردين، يادآور عروج هنرمند فرزانه، راوی باصفای روايت فتح، سردبير مجله ادبی و هنری سوره و مسؤول واحد تلويزيونی حوزه هنری، سید شهیدان اهل قلم «سيد مرتضی آوينی» است؛ لذا ضمن گرامیداشت این روز که با عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» در تقویم نامگذاری شده است، عزیزان برای بهره‌برداری از محتوای معارفی با عنوان «هنر انقلاب اسلامی» می‌توانند به لینک زیر مراجعه نمایند 👇 https://eitaa.com/ROOZBARG/5791
بیست و یکم فروردین، سالروز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی یکی از فرماندهان بزرگ و بی‌بدیل ارتش جمهوری اسلامی است که سهم بسزایی در حفظ تمامیت ارضی در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن داشته است؛ لذا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این فرمانده مخلص و شجاع، باستحضار می‌رساند که مخاطبین عزیز برای بهره‌برداری از محتوای معارفی با عنوان «صیاد دل‌ها» می‌توانند به لینک زیر مراجعه نمایند 👇 https://eitaa.com/ROOZBARG/5798
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع: «فطریه عامل قبولی روزه» روز پنجشنبه، ١۴٠٣/٠١/٢٣ ✍️ روز و بندگی را پشت سر گذاشتیم و یکی از امور واجب که در این روز سعید، همه‌ی مسلمانان با قصد قربت انجام دادند، پرداخت «» یا همان «» بود؛ به صورتی که پس از یک ماه روزه‌داری و تزکیه نفس در روز عید فطر، مبلغی را به عنوان فطریه جهت کمک به فقرا و مستمندان و دیگر امور خیر، پرداخت نمودند؛ و اهمیت این عمل تا آنجاست که امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هرکس روزه بگیرد، ولی زکات فطره را عمداً ترک کند و ادا نکند، مانند آن است که اصلاً روزه‌ای نگرفته است» (من‌لایحضره‌الفقیه، ج٢، ص١٨٣) ❓بر اساس این کلام نورانی و دیگر روایات اسلامی در اهمیت ویژه زکات فطره، این سؤال در ذهن بسیاری از مؤمنین شکل گرفته که به‌راستی حکمت و فلسفه پرداخت فطریه چیست که تا این اندازه بر اهمیت آن تأکید شده است؟! ✅ در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید بدانیم که غایت فلسفه‌ی تمامی عباداتی که از طرف شارع مقدس وضع گردیده در نزد خداوند متعال محفوظ است و به خاطر عظمت و بزرگی آنها برای انسان قابل احصاء و درک نمی‌باشند! لذا همواره علماء تأکید کرده‌اند که تمامی «عبادات» براساس رابطه «عبد و معبود» وضع گردیده، و انسانی که خود را به‌راستی «عبد» خدا می‌داند، هرگز در اجرای امر مولا و معبود خود به دنبال فلسفه و دلیل نمی‌گردد! اما اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) جهت تشویق و ترغیب مسلمانان و با توجه به ظرفیت محدود عقل و درک آدمی، در برخی از روایات به بعضی از حکمت‌های اعمال عبادی اشاره نموده‌اند که شیخ صدوق (ره) تعدادی از این روایات را در کتابی به نام «عِلَلُ‌الشَّرائِع» جمع‌آوری نموده است؛ بر همین اساس در رابطه با حکمت و فلسفه زکات فطره نیز روایاتی وجود دارد، از جمله این که امام صادق (ع) در تفسیر آیه ١۴ سوره مبارکه اعلی فرمودند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی قَالَ مَنْ أَخْرَجَ الْفِطْرَه» یعنی مراد خداوند از تزکیه نفسی که باعث فلاح و رستگاری می‌شود، خارج کردن و پرداخت زکات فطره است» لذا می‌توان گفت که یکی از مهمترین حکمت‌ها در پرداخت زکات فطریه، «تزکیه نفس» و سنجش مقدار «تعبد و بندگی» آدمی است که خداوند متعال در عید بندگی می‌خواهد آدمی را در آزمونی دیگر بیازماید که آیا کسی که یک‌ماه، جهاد و اطاعت جسمانی نموده و از خوردن و آشامیدن پرهیز کرده است؛ می‌تواند از مال خود نیز در راه رضای خدا بگذرد! چراکه گذشت از مال برای انسان بسیار سخت است! چنانچه متأسفانه شاهدیم که بسیاری از افرادی که اهل نماز و روزه و حتی انجام مستحباتی مانند نماز جماعت و نماز شب هستند، پایشان در انجام «عبادات مالی» همچون «خمس و زکات» می‌لنگد! و چه بسا که به همین سبب دچار مال مخلوط به حرام و آثار وضعی آن در زندگی خود شده‌اند! چنانچه آيت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) نقل می‌کردند: روزی در مسجد نشسته بودم که شاگرد یکی از بازاری‌های بسیار متدین تهران که همیشه در صف اول نماز جماعت بود با عجله نزد من آمد و کیسه‌ای پر از پول را به من داد و گفت این خمس حاجی فلانی است و با سرعت از مسجد خارج شد! من با دیدن آن مبلغ بسیار بالا، بلافاصله آن را به بانک رساندم و خودم راهی مغازه آن حاجی در بازار شدم؛ وقتی رسیدم، درب مغازه نیمه باز بود و کسی جواب نمی‌داد! با عجله وارد مغازه شدم و دیدم دست و دهان حاجی بسته شده و به صندلی بسته است! بلافاصله او را باز کردم و با تعجب از آن کیسه پر از پول و این وضعیت عجیب سؤال کردم؟! حاجی با خوشحالی فراوان فریاد زد: بالاخره شیطان نَفْسم را شکست دادم و پس از عمری توانستم خمس مال خود را برای اولین بار پرداخت کنم! و سپس ماجرا را تعریف کرد که در هفتاد و چند سال عمرم، هر وقت می‌خواستم، سهم سادات و سهم امام خود را پرداخت کنم، شیطان به بهانه‌ای مانع می‌شد، تا بالاخره امروز خمس تمامی اموالم را محاسبه و کل مبلغ آن را نقداً در کیسه‌ای گذاشتم و از شاگردم خواستم که دست و دهانم را ببندد و پول را به نزد شما بیاورد تا مبادا شیطان بازهم مانع شود! بله، به‌راستی انجام «عبادات مالی» بسیار سخت است! لذا خداوند قبولی عبادات و روزه ماه رمضان را مشروط به پرداخت زکات فطره نموده تا «عبادات جسمی» را با «عبادت مالی» در هم آمیخته و اطاعت محض و بندگی انسان را در عرصه عمل بسنجد! ✍️ البته درباره اثرات پرداخت زکات فطره نیز روایات متعدد از حضرات معصومین (ع) نقل شده که فطریه را به‌عنوان عامل عاقبت بخیری و باعث سلامتى جسم و پاکسازى روح از رذایل اخلاقى و همچنین موجب حفظ آدمی از بلایا و مرگ در طول سال معرفی نموده‌اند که علاقه‌مندان می‌توانند برای بهره‌گیری از این روایات گرانقدر به کتاب شریف اصول کافى، ج۴، باب‌الفطره مراجعه فرمائید. https://eitaa.com/ROOZBARG