eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
⚫️ویژه نامه شهادت امام کاظم علیه السلام ؛ 💠جایگاه امام کاظم علیه السلام در نزد مخالفین ایشان و علمای اهل سنت ؛ 1⃣ «ابو حاتم» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « مورد وثوق، راستگو و يكى از امامان مسلمين است». 📚تهذیب التهذیب ج 10 ص 240 2⃣«خطيب بغدادى» حضرت را چنين توصيف مى كند: « او بخشنده و بزرگوار بود به او خبر مى رسيد كه شخصى او را [با زبان] آزار مى دهد. حضرت كيسه اى حاوى هزار دينار براى او مى فرستاد. گاهى مى شد كه كيسه هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى را در [ميان مردم] مدينه توزيع مى كرد. هرگاه مانند كيسه هاى موسى بن جعفر [عليه السّلام] به كسى مى رسيد او را بى نياز مى كرد». 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 27 3⃣توصيف حضرت كاظم عليه السّلام را در بيان «ابن صبّاغ مالكى» چنين مى خوانيم: «مناقب و كرامات آشكار و فضايل و صفت هاى خيره كننده او گواهى مى دهند كه او از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت، اوج شايستگى ها را درنورديد و به ستيغ آن رسيد، سرورى در برابر او قد خم كرد و او آن را مركب خود گرداند و در بهره هاى بزرگوارى به داورى نشست و برگزيده آن را انتخاب كرد و نيك برگزيد». 📚الفصول المهمه ص 217 4⃣«سبط ابن الجوزى» حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را چنين توصيف مى كند: « موسى فرزند جعفر، فرزند محمد (باقر)، فرزند على بن الحسين، فرزند على بن ابى طالب، كنيه اش «ابو الحسن» و به كاظم، مأمون (به امانت شناخته شده)، پاكيزه و سرور ملقب بود و به دليل عبادت و شب زنده دارى اش، بنده صالح خدا خوانده مى شد». 📚تذکره الخواص ص 312 5⃣«كمال الدين، محمد بن طلحه شافعى» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « او امام گرانقدر، عظيم الشأن، بزرگ و كوشا در اجتهاد، به عبادت و بندگى خداوند بلند آوازه، بر امر بندگى مواظب و در كرامتها مشهور است. شب را به نماز و عبادت و سجده به درگاه خدا سپرى مىكرد و روز را به صدقه دادن و روزه دارى به شام مىرساند. به سبب بردبارى فوق العاده و چشم پوشى از آنان كه در حق وى ستم روا داشته و دست تطاول به سوى او دراز مىكردند «كاظم» خوانده شده است. او بدكردارى نسبت به خود را با نيكى به بدكردار و ظلم ظالم در حق خود را باگذشت از او جبران مىكرد. «عبد صالح» خوانده مى شد، زيرا بسيار عبادت مىكرد. مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 6⃣«احمد بن يوسف دمشقى قرمانى» امام را چنين تعريف كرده است: « او امام گرانقدر، يگانه عصر و حجت [بر مردم] است. شب را به نماز و بندگى صبح نموده و روز را به روزه شام مىكرد. از آنرو «كاظم» خوانده مىشود كه بى حد و حساب بردبار بوده و با كسى كه به حضرتش بدى مىكرد، راه گذشت در پيش مىگرفت. نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ... كرامات آشكارى از او ديده مىشود و مناقب خيره كننده اى دارد. از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت و اوج شايستگى ها را در نورديد و به ستيغ آن رسيد». 📚اخبار الدول ص 112 7⃣«محمد بن احمد ذهبى» در توصيف امام موسى بن جعفر عليه السّلام مى نويسد: « [امام] موسى از بهترين حكيمان و از بندگان پرهيزگار خدا بود. مرقد او در بغداد (كاظمين امروز) شناخته شده است. در سال 183 ق. در 55 سالگى زندگى را وداع گفت». 📚میزان الاعتدال ج 3 ص 209 8⃣عبد المؤمن شبلنجى»، امام كاظم را چنين توصيف مى كند: « موسى كاظم رضى اللّه عنه عابدترين اهل زمان خود، دانشمندترين، بخشنده ترين و بزرگوارترين آنان بود. جوياى احوال فقيران و بينوايان مدينه مى شد و شبانه درهم و دينار و ديگر نيازمندى هاى زندگى را براى آنان مىبرد و آنان منبع اين بخششها را نمىشناختند. پس از وفات آن حضرت بود كه از خاستگاه اين كمكها آگاه شدند» 📚نور الابصار ص 218 9⃣ابن حجر نیز می نویسد ؛ « موسی الکاظم وارث علم و معرفت و کمال و فضل پدرش بود ، به او کاظم می گفتند به خاطر کثرت گذشت او از دیگران و حلم ورزیدن او ، و در نزد اهل عراق به باب قضاء الحوائج در نزد خدا معروف بود و او عابدترین مردم زمان خودش و عالمترین و بخشنده ترین آنها بود » 📚الصواعق المحرقه ص 121 ط البابی بحلب 0⃣1⃣یافعی نیز در مورد امام علیه السلام می گوید ؛ « او صالح و جواد و حلیم و کبیر القدر و مقام بود و به خاطر عبادت و سعی و تلاشش در بندگی خدا ، عبد صالح خوانده می شد و بخشنده و کریم بود » 📚مراه الجنان ج 1 ص 394 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که برخی امامان فرزندان خود را به نام نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕ 💠💠 👌مورخان و محدثان شیعی نام یکی از فرزندان دختر امام کاظم علیه السلام را ذکر کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج48 ص287 ❕در رابطه با تعداد فرزندان امام رضا علیه السلام اگر چه اختلاف است ، اما برخی علما نام یکی از فرزندان ایشان را ثبت کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج49 ص221 👌همینطور شیخ نام یکی از فرزندان امام هادی علیه السلام را عایشه ذکر کرده است ؛ 📚بحار الانوار ج50 ص231 ❕چنان که قبلا مفصلا یاد آور شده ایم ، اسم عایشه و اسامی خلفا ، از اسامی میان مردم عربستان بوده است و اختصاص به شخص خاصی نداشته است ، لذا علیهم السلام نیز از این اسامی بهره جسته اند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7317 ❕به عنوان مثال هم زمان با عصر امامان، برخی از یاران امامان نامشان بوده است ، افرادی هچون یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد ، یزید بن عبدالملک ، یزید صائغ و یزید کناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، یزید الشعر ، یزید بن خلیفه ، یزید بن خلیل ، یزید بن عمر بن طلحه ، یزید بن فرقد ، یزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق علیه السلام و حتی نام یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بن ذی الجوشن بوده است ❗️ 📚جامع الرواه ج1 ص402 ❔آیا می توان گفت این نامگذاری به سبب داشتن یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن بوده است ❕ 👌برخی از در مقام پاسخ به نامگذاری فرزندان امامان به عایشه و ابوبکر ، عمر و عثمان چنین می نویسند ؛ ❕« اوّلًا نام هاى نوزادان بيشتر از جانب مادران انتخاب مى شد، نه از جانب پدران؛ و اهل بيت عليهم السَّلام نه همگى، كه اندكى از آنان از بنى هاشم بودند، بنابراين بيشتر از غير بنى هاشم بودند و لذا انتخاب اين نوع اسامى از طرف مادران بوده است و امامان نيز در مقابل عمل انجام شده قرار مى گرفتند و بر تغيير نام نمى ديدند. 👌 اميرمؤمنان در رجز خود مى فرمايد: «من كسى هستم كه مرا حيدر نام نهاد. شير بيشه هاى شجاعتم». 💠ثانياً ؛ نام هاى ياد شده، تنها به سه نفر یا چهار نفر اختصاص نداشته و اين چنين نبوده كه در آن محيط، جز اين افراد چنين نامى نداشته باشند، بلكه از نام هاى و فراوان بوده و از سوى ديگر، در نامگذارى ملاك اين نبود كه چون خلفا یا چنين نام هايى داشتند، پس آن‌ها نيز براى فرزندان خود نام ايشان را برگزيدند، بلكه به خاطر آن بود كه اين نام ها، در ميان امت عربى از نام هاى به شمار مى رفت، به گواه اين كه گروه كثيرى از صحابه پيامبر و غیر آن ها كه هم عصر خلفا بودند، نام هاى ابوبكر، عمر و عثمان و عایشه را بر خود داشتند. 👌مثلا کسانی از صحابه که نام عایشه را داشتند ؛ ۱. عايشه بنت جرير بن عمرو ۲. عايشه بنت سعد بن أبى وقاص الزهرية ۳. عايشه بنت أبى سفيان بن الحارث بن زيد الانصاريه ۴. عايشه بنت عبدالرحمن بن عتيك النضريه ۵. عايشه بنت عمير بن الحارث بن ثعلبة الأنصارية ۶. عايشة بنت قدامة بن مظعون القرشية الجمحية ۷. عايشه بنت معاوية بن المغيرة بن أبي العاص بن أمية. 📚الاصابه ج8 ص235 به بعد 👌نتيجه مى گيريم كه اين نام‌ها از نام هاى فراگير و مشهور در ميان جامعه بوده و نام هاى متداولى به شمار مى رفته است و خاندان رسالت نيز از اين نام هاى مشهور بهره مى گرفتند، بى آن كه ملاك در نامگذارى خلفا یا عایشه باشند. حتى كسانى كه اين نام‌ها را بر خلفا نهاده اند، از همين فراگير استفاده كرده اند. 👌فرض كنيد اين اسامى فراگير نبوده و تقريباً اختصاص به آن چند نفر داشته است، ولى بايد توجه داشت كه زشت كارى يك فرد، نام او را ننگين نمى كند و فرد ارتباطى به نام او ندارد، با اين شرط كه نامش زيبا باشد. ❕منفورترين شخص در ميان مسلمين عبدالرحمن بن ملجم است، ولى نام عبدالرحمن در رجال شيعه و سنّى بيش از آن است كه شمارش شود. نام محمدرضا از نام هاى زيباست؛ مانند نام رضا كه از زيبايى خاصى برخوردارند، حال اگر چند نفر با اين نام‌ها به كارهاى زشت دست زدند، سبب نمى شود كه از اين نام‌ها بهره نگيرند. 👌نمى توان با این دليل واهى و سست بر بى مهرى هايى كه برخى از صحابه نسبت به خاندان روا داشته اند، پرده افكند. 📚نقد کتاب وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر، جعفر سبحانی ص36 👌بله اگر در یک مقطع ، نامگذاری به نام برخی از اسامی دشمنان دین ، تداعی کننده حمایت و محبت آنها در دل باشد ، بی شک چنین نامگذاری است و این همان است که در روایات از آن نهی شده است . 📚وسائل الشیعه ج21 ص398 باب 28 👌❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه 👇👇👇 ❕« یعقوب بن می گوید به محضر امام صادق علیه السلام رفتم ، آن حضرت بالای سر فرزندش امام کظم که در گهواره بود ، ایستاده و با او نجوا می کرد ، من صبر کردم تا سخنان امام تمام شود ، امام صادق به من فرمود به نزد مولایت ( امام کاظم ) برو و به او سلام کن ، من هم چنین کردم و او با زبانی فصیح جوابم را داد ، و به من فرمود برو و نام دخترت را که دیروز گذاشته ای تغییر بده زیرا آن اسمی است که خداوند است . 👌یعقوب می گوید برای من دختری به دنیا آمده بود که نامش را ( نام دیگر عایشه ) گذاشته بودم . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « به توصیه او عمل کن تا هدایت شوی ». یعقوب می گوید من هم نام را عوض کردم 📚الکافی ج1 ص310 👌این برخورد امام صادق و امام کاظم علیهما السلام از این جهت بود که به جهت یعقوب بن سراج ، و نامگذاری فرزندش به نام عایشه احیانا در آن شرایط زمانی چنین تداعی می شد که او تایید کننده کارهای عایشه بوده و محبت او را به دل دارد ، لذا آن دو امام بزرگوار دستور به تغییر نام فرزندش دادند ، اما در زمانی که چنین تداعی از این نوع نامگذاری به ذهن نیاید ، بی شک چنین اشکال ندارد ، چنان که بر اساس نقل های فوق الذکر ، برخی امامان نام دختر خود را عایشه گذاشته بودند . ❕اما در زمان و عصر ما ، با توجه به آن که اسامی مذکور ، تداعی کننده یاد و جنایات دین و ائمه می باشد ، لذا عموم شیعیان از این نوع نامگذاری اجتناب می کنند ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که مادران برخی امامان بودند این واسه امامان بد نبود که مادرانشان کنیز هستند ❗️❗️ 💠💠 👌از دید اسلام ،ملاک برتری و شرافت تنها در تقوی و اخلاقی خلاصه می شود نه در برده یا آزاد بودن چرا که می فرماید ؛ "گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شما است " 🔰حجرات 13 👌و می فرماید ؛ " با ایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است " 🔰بقره 221 ♻️بر این اساس مادران برخی امامان از کنیزان بودند اما کنیزانی که سر آمد زنان خود بودند . ❗️مادر امام کاظم علیه السلام حمیده از کنیزانی بود که امام صادق علیه السلام در او فرمود ؛ "حمیده تصفیه شده از هر دنس و چرکی مانند شمس طلا بود که پیوسته فرشتگان او را حراست و پاسبانی می نمودند تا رسید به من " 📚بحار الانوار ج48 ص6 👌شیخ عباس می نویسد ؛ " آنچه برای من از روایات ظاهر شده است آن است که حضرت حمیده چنان فقیه و عالم به احکام و مسایل بوده است که امام صادق زنان را در اخذ مسایل و احکام دین امر می فرمود که به او کنند " 📚منتهی الامال ج3 ص1466 ❕مادر امام رضا علیه السلام نیز نجمه یا تکتم نام داشت که در مورد او گفته شده است بهترین زنان بود در و دین و حیا . 📚عیون الاخبار ج1 ص24 👌مادر امام جواد نیز ام ولدی به نام نام داشت که افضل زنان زمان خود بود . 📚منتهی الامال ج3 ص1754 ❕بنابراین به هیچ عنوان کنیز بودن مادر برخی امامان سبب نقص بر امامان نمی شود . اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شیعه همان عقائد مسیحیت مانند عقیده به فداء و فدا شدن عیسی جهت آمرزش گناهان مسیحیان را دارند.در روایتی از امام کاظم در کتب شیعه آمده است که من با دادن جان خودم را حفظ کردم زمانی که خدا بر شیعیان غضب کرده بود ❕❕ 💠💠 👌روایت مورد استناد ، روایتی است که شیخ کلینی در کافی نقل می کند که امام علیه السلام فرمود ؛ « خدای عز و جل بر شیعه غضب کرد ، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم ، به خدا قسم من با دادن جان خودم ایشان را کردم » 📚 ج1 ص260 👌علامه در شرح روایت می نویسد ؛ 🗯این غضب ممکن است به این جهت بود که شیعیان را ترک کرده و امامت آن امام را آشکار کرده اند ، سپس هارون الرشید مردد ماند بین این که شیعیان و تابعان آن امام را بکشد یا این که آن امام را زندانی کرده و او را به شهادت برساند . پس امام برای شیعیان خود دعا کرده و را برای خود خواستند . 📚 ج3 ص126 👌طبق این تفسیر ، این روایت ارتباطی با مساله در نزد مسیحیان ندارد . ❕البته روایت از حیث سند و است و عبارت « » که در سند روایت آمده است نشان دهنده این نکته است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔شبهه دیگر کانال نقد اسلام پاسخ دهید: «وقتی علم غیب امامان شیعه از کار می افتد و دست بی گناهی قطع می شود .» ❗️به روایت زیر توجه کنید: « دو نفر نزد علی آمدند و بر علیه شخصی شهادت دادند که او سارق است .علی دست او را قطع کرد و سپس مرد دیگری آمد و آن دو گفتند اشتباه کردیم این سارق است .علی شهادتشان را نپذیرفت و آنها را به دیه شخص اول جریمه کرد( تهذیب الاحکام ج10 ص153- وسائل الشیعه ج18 ص243) ❓چرا علی از علم غیبش استفاده نکرد تا دست بی گناه قطع نشود❔ 💠پاسخ💠 👌آنچه از روایات استفاده می شود آن است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت با علم غیبشان بین مردم حکمرانی و قضاوت نمی کردند بلکه خداوند آنان را موظف کرده بود تا بین آنان از طریق بینات و قسم خوردن حکم برانند. 🔶پیامبر گرامی فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در روایتی آمده است: « زمانی که امام علی ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام صادق فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌فلسفه آن نیز روشن است .اگر قرار بود که انبیا و امامان بر طبق علم غیب خودشان حکم بکنند ،تحمل آن حکم بر مردم گران خواهد آمد و آنان آن حکم را قبول نمی کردند .شاهد بر این سخن این است؛ ❗️ امام باقر فرمود: «حضرت داوود از خدای خویش درخواست کرد تا یک داوری از داوری های آخرت را به او نشان دهد. خداوند به او وحی کرد که: ای داوود، من احدی از خلقم را بر آنچه تو خواسته ای مطلع نساخته ام و شایسته نیست کسی جز من بدان داوری کند. حضرت باقر فرمود: با این حال، داوود مجددا از خداوند خواست تا یک داوری از داوری های قیامت را به او نشان دهد. 🔷حضرت فرمود: پس از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت: خداوند دعای تو را مستجاب کرد و آنچه خواسته بودی به تو عنایت کرد. ای داوود، اولین دو نفری که فردا نزد تو می آیند داوری میانشان از داوری های قیامت است. 🔷امام فرمود: صبح گاهان داوود در مجلس قضاوت نشست. پیرمردی که جوانی را گرفته بود نزد داوود آمد. جوان شاخه ای انگور در دست داشت. پیرمرد به داوود گفت: ای پیامبر خدا، این جوان به باغستان من وارد شد و درخت انگورم را خراب کرد و بدون اجازه ام از آن خورد و این شاخه انگور را نیز بدون اذن من با خود برداشت .حضرت داوود به جوان گفت: تو چه می گویی؟ جوان اعتراف کرد که چنین کاری را کرده است. 👌خداوند عزوجل به داوود وحی کرد که: «ای داوود، من اگر پرده از داوری های آخرت برایت برگیرم و تو بر پایه آن، میان پیرمرد و جوان داوری کنی نه دلت تاب آن را دارد و نه قوم تو بدان تن می دهند. ای داوود، در گذشته این پیرمرد به زور وارد باغ پدر این جوان شده او را کشته و باغش را غصب کرده و چهل هزار درهم از او گرفته و آن را در کنار باغ دفن کرده است. حال به این جوان شمشیر بده و به او دستور ده که گردن این پیرمرد را بزند. باغ را هم به او تحویل بده و به او دستور ده که فلان جا و فلان جا را بکند و مالش را بردارد.» ❗️حضرت فرمود:« داوود از این جریان وحشت کرد و دل نگران شد و یاران عالم خود را جمع کرد و بدان ها این خبر را باز گفت و داوری را بر پایه وحی الهی، انجام داد.» 📚الکافی ج7 ص421 👌در روایت دیگر آمده است: « مردم بنی اسرائیل از این قضاوت داوود تعجب کردند و با یکدیگر سخن گفتند تا به گوش داوود رسید .لذا داوود از خداوند خواست که این تکلیف و داوری از طریق علم غیب را از او بردارد .خداوند نیز به او وحی کرد که با اتکا به دلائل و شواهد قضاوت کند» 📚الکافی ج7 ص414 🔶حضرت علی نیز در حکم مذکور طبق بینات حکم کردند و مامور به حکمرانی طبق علم غیب نبودند.بنابراین جریان مذکور با علم غیب حضرت منافاتی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔لطفا به متن زیر از کانال ضد پاسخ دهید ❗️ ◾️ : فرو كردن انگشت در در هنگام نماز، نماز را باطل نميكند. بدون دادن هيچ توضيحى اصل روايت و ترجمه آنرا خدمتتان مينويسم. روايت از كتاب وسائل الشيعه: محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن محمد بن أحمد ، عن أحمد بن الحسن بن علي ، عن عمرو بن سعيد ، عن مصدق بن صدقة ، عن عمار بن موسى ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ، في المرأة تكون في الصلاة فتظن أنها قد حاضت ، قال : تدخل يدها ، فتمس الموضع ، فإن رأت شيئا انصرفت ، وإن لم تر شيئا أتمت صلاتها : می گوید: درباره زنی که در نماز است و گمان می برد که حیض شده است. امام فرمود: دستش را داخل ببرد و موضع را لمس نماید، پس اگر چیزی دید ، نمازش را قطع کند و اگر چیزی ندید پس نمازش را تمام کند. منبع: وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : العلامة الشيخ حرّ العاملي جلد : ١ صفحه : ٢٧٠ فقط تجسم كنيد يك خانمى در حين نماز در مسجد با لباس و چادر نماز بخواهد انگشتش را وارد واژنش كند!!!.............. همانطور که خوانديد در نزد دانشمند ترين امام شيعه كه كل مذهبشان را برگرفته از تعليمات ايشان ميدانند، ميگويد فرو كردن دست در واژن، در زنان و در حين نماز نه وضو و نه نماز را باطل نميكند. 💠💠 👌به راستی انسان از شدت جهل و عداوت این مدعیان نقد تشیع تعجب می کند که چگونه با تحریف روایت می خواهند مطلبی را به مخاطبان خود القاء کند . ❕امام علیه السلام مبین احکام الهی است . یکی از احکام خداوند در مورد نماز و وضو آن است که اگر انسان پس از وضو گرفتن آلت خود را کند وضوی او باطل نمی شود . 🔰امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « مس فرج وضو را باطل نمی کند » 📚التهذیب ج1 ص22 👌معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام سوال کرد در مورد مردی که در نماز واجبش دست به آلتش می زند ، آیا وضو و نمازش باطل می شود ❕ 👌امام علیه السلام پاسخ داد مس آلت سبب بطلان وضو و در پی آن نماز نمی شود ( لا باس به ) 📚الاستبصار ج1 ص88 ❕بر این اساس عمار بن موسی از امام صادق علیه السلام سوال می کند در مورد زنی که در حال نماز خواندن است که گمان می کند حیض شده است تکلیفش چیست ؟ ( زیرا با ثبوت حیض شدن نمازش باطل است و ادامه دادن نماز جایز نیست و حرام است ). 👌امام علیه السلام برای این که زن گرفتار حرام نشود راهکاری ارائه می دهد، می فرماید اگر امکانش است و می تواند موضع را از زیر چادر لمس کند ، چنین بکند ، اگر خونی احساس کرد ، دیگر به نماز ادامه ندهد و اگر چیزی ندید نماز را ادامه دهد . ❔حال کجای این سخن امام دارد که شما به آن اشکال می گیرید ❗️ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔نزول آیه در شان اهل بیت چگونه دلالت بر عظمت و مقام آن بزرگواران دارد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده ( باز ) کسانی درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما نیز فرزندان خود را ، ما زنان خود را دعوت نماییم ، شما نیز زنان خود را و ما نفوس خود ( کسی که همچون جان ماست ) دعوت کتیم شما نیز از نفوس خود ، آنگاه مباهله ( و نفرین ) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم » 🔶ال عمران 61 ❕در روايات اسلامي که و محدثان نقل کرده اند آمده است هنگامي که آيه فوق نازل شد، پيامبر به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد، بزرگان مسيحي از پيامبر يک روز مهلت خواستند، تا دراين باره با يکديگر مشورت کنند. اسقف اعظم به آنها گفت: نگاه کنيد اگر فردا محمد با فرزند و خانواده اش براي مباهله آمد از مباهله با او بپرهيزيد، و اگر و يارانش را همراه آورد و هياهو و سر و صدا به راه انداخت با او مباهله کنيد که ادعاي او بي پايه و اساس است. 👌فرداي آن روز، پيامبر در حالي آمد که دست علي عليه السلام را گرفته بود و حسن و حسين پيش روي او حرکت مي کردند، و فاطمه پشت سر او، مسيحيان و در پيشاپيش آنان، اسقف اعظم آنان بيرون آمدند هنگامي که پيامبر را با همراهان مشاهده کردند، اسقف آنان پرسيد: اينان کيانند؟ گفتند: اين يکي پسر عمو و داماد اوست، و اين دو دخترزاده هاي او هستند، و اين بانو، دختر اوست که از همه نزدش گرامي تر است. اسقف نگاهي کرد و گفت: من مردي را مي بينم که مصمم و باجرأت در مباهله است، و مي ترسم او راستگو باشد، و اگر راستگو باشد بلاي عظيمي بر ما وارد خواهد شد، سپس گفت: اي ابوالقاسم ما با تو مباهله نخواهيم کرد، بيا با هم صلح کنيم، و پس از آن، آنان حاضر شدند به شرايط ذمه تن در دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج8 ص10 📚تفسیر قرطبی ج2 ص1346 📚روح البیان ج2 ص44 📚روح المعانی ج3 ص188 📚بحر المحیط ج2 ص472 🔰روایات در منابع معروف و دست اول اهل سنت و منابع اهل بیت علیهم السلام آمده است که با صراحت می گوید: آیه مباهله درباره علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است از جلمه: 👌 در صحیح مسلم در کتاب فضائل الصحابه در باب فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام از سعد بن ابی وقاص نقل شده که معاویه به سعد گفت: چرا ابوتراب علی را سب و دشنام نمی دهی؟ گفت: من سه سخن از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به یاد دارم که به خاطر آنها نمی توانم علی علیه السلام را دشنام دهم! و اگر یکی از آنها برای من باشد بهتر از تعداد زیادی اشتران سرخ مو است- این حیوان از گرانبهاترین سرمایه های عرب محسوب می شد- سپس داستان حدیث منزلت (در جنگ تبوک) و داستان پرچم دادن به دست علی علیه السلام در جنگ خیبر را ذکر می کند، و بعد می افزاید: «هنگامی که آیه مباهله نازل شد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. سپس عرض داشت: خداوندا اینها اهل بیت من هستند». (و مصداق این آیه اند) 📚صحیح مسلم ج4 ص1871 👌 این حدیث را گروه دیگری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند مانند: 📚ترمذی در صحیح خود ج5 ص638 📚 احمد حنبل در مسند ج1 ص185 📚 بیهقی در السنن الکبری ج1 ص291 📚سیوطی در دُرُّالمنثور ذیل آیه 61 ال عمران 📚حاکم در مستدرک ج3 ص150 🔰وجه دلالت آیه شریفه بر اهل بیت علیهم السلام ؛ 1⃣خداوند به پیامبر گرامی امر فرمود که در مباهله فرزندان و زنان و خود را طلب نماید ، همانطور که گذشت منظور از انفسنا شخص علی علیه السلام است .این که پیامبر گرامی علی را جان و نفس خود خطاب کرده آیا معنای آن مراد است یا تنزیل مقامی است ؟ بدون شک معنای حقیقی منظور نیست یعنی علی پیامبر نیست بلکه منظور این است که علی در فضائل و کمالات و مقامات مانند پیامبر است . 👌پیامبر گرامی افضل از نوع بشر می باشد ، علی علیه السلام نیز که تمام کمالات پیامبر را داراست نیز افضل از تمام بشر و می باشد و شایسته تر از همگان به خلافت و ولایت می باشد . 2⃣هدف از ، دعا و پیروزی حق و غلبه بر دشمن و اثبات قرب الهی می باشد ، پیامبر گرامی برای این غرض اهل بیت خود را با خود همراه کرد و این نشان دهنده قرب و منزلت و بلندی مقام آنان در نزد حق تعالی می باشد به گونه ای که هیچ کس از افراد امت این مقام را ندارند و الا پیامبر باید آنان را با خود می ساخت . ❕از اینجا روشن می شود که اصحاب مباهله نزدیکترین و دوست ترین دوستان خدا هستند و هیچ کس حق تقدم و امیری بر آنان را ندارد . 📚حدیقه الشیعه ج1 ص68 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اهل سنت می گویند منظور از در آیه مباهله علی نیست بلکه خود پیامبر است یعنی پیامبر گفته است ما خودمان را برای می خ‌وانیم شما هم خودتان را برای مباهله بخوانید ❕❕ 💠💠 👌بی شک این سخن خلاف روایات است که می گوید منظور از انفسنا علی علیه السلام است . ❕از سوی دیگر اگر منظور از ، خود پیامبر باشد ، دعوت کردن از خویشتن معنا ندارد و مفهومی ندارد که خداوند به پیامبر امر کند که از خودت برای مباهله دعوت کن ، زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد . 👌بنابراین راهی باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم منظور تنها علی علیه السلام است . ❕در مناظره ای که مامون عباسی با امام علیه السلام ترتیب دارد ، مامون از امام علیه السلام پرسید بزرگترین فضیلت امیر مومنان علی که قرآن بر آن دلالت دارد چیست ❕❕ 👌امام رضا علیه السلام فرمود آیه که پیامبر حسن و حسین و فاطمه و علی را با خود برای مباهله برد ، حسن و حسین مصداق ابناءنا بودند و زهرا مصداق نساءنا و علی مصداق ، پس علی علیه السلام به حکم آیه مصداق انفسنا می باشد و او نفس پیامبر به حکم خداوند است. 🔶از سوی دیگر ثابت است که پیامبر اسلام افضل از تمام خلق خدا است ، لذا نفس پیامبر اسلام هم افضل از است . 👌مامون گفت مراد از انفسنا خود پیامبر است و امیر مومنان را شامل نمی شود . ❕امام رضا علیه السلام فرمود آنچه گفتی نیست زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد چنان که امر کننده ، آمر محسوب می شود نسبت به دیگری و معنا ندارد که انسان خودش را دعوت کند و بخواند و از آنجایی که پیامبر غیر امیر مومنان را برای مباهله حاضر نساخت ، روشن می شود که علی نفس پیامبر است که خداوند به عنوان دعوت از انفسنا از آن یاد کرده است. 🔶مامون از استدلال امام قانع شد و گفت با این جواب اشکال و سوال من مرتفع می شود . 📚بحار الانوار ج10 ص351 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که در اسلام حکمی به نام مباهله و نفرین کردن دشمنان دینی داریم ❗️کانال های ضد دین می گویند اسلام به جای آنکه مخالفان خودش را با عقل و منطق مجاب کند آنان را دعوت به و مباهله می کنند آیا این عقلانیست ❕❕ 💠💠 👌«مُباهَله» در اصل از مادّه «بَهْل» (بر وزن اهل) به معناى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهِل» مى گويند، و «ابْتِهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى كار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معناى و لعن و دورى از خدا گرفته اند نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتائج را به دنبال مى آورد، اين بود معناى «مباهله» از نظر ريشه لغت. 💠و از نظر مفهوم متداول ، به معناى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب، افرادى كه با هم گفتگو درباره يك مسأله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ص 497 ❕مباهله به عنوان آخرین حربه برای غلبه بر خصم بعد از اثر نکردن منطق و استدلال است ، که به عنوان الهی بر حقانیت طریق و مسلکی اعتقادی ایراد می شود . بر خلاف آنچه در پرسش آمد ، مباهله بر خلاف عقل و منطق نیست بلکه کاملا موافق و مطابق عقل و منطق است ، زیرا دو طرف حق و باطل پس از آن که از طریق مذاکرات به نتیجه ای نرسیدند و طرف باطل با لجاجت از پذیرفتن حق امتناع کرد ، اقدام به مباهله می کنند و طرف حق با اقدام به مباهله این نکته را بیان می کند که آیین من مطابق با واقعیت و حقیقت است که می توانم بر این سخن معجزه ای هم ارائه کنم تا شکی در آن باقی نماند ، مباهله همان نقش معجزه را برای اثبات حقانیت دعوت حق می کند . ❕جریان مباهله کردن پیامبر گرامی اسلام با نجران مشهور و معروف است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7243 👌بنابراین مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومی است که افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله می كنند. ❕از امام علیه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد ، راوى مى گويد سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود ؛ خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى كنم كه فرمود روزه بگير و غسل كن، و با كسى كه مى خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ، و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ، سپس فرمود ، چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند » 📚الکافی ج 2 ص 513_ وسائل الشیعه ج 7 ص 134 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ❗️آیا راست است که امام علی با خواهر عمر کرده بود ، عمر از این جریان ناراحت شد و ازدواج موقت را ممنوع کرد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان پیامبر گرامی مشروع و حلال بود اما پس از آن خلیفه دوم ، از این ازدواج جلوگیری کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5903 ❔این که چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ، در روایات به آن اشاراتی شده است . ❕ از عروه بن زبیر روایت می کند ؛ « خوله دختر حكيم وارد بر عمر بن خطاب شد، و گفت ربيعه پسر اميه زنى را متعه كرده، و آن زن از وى باردار شده، عمر از جاى خود حركت كرد و از شدت ناراحتى رداى خود را به زمين كشيد، در حالى كه مى گفت: اين همان متعه است، و تو اگر زودتر به من خبر داده بودى او را مى كردم» 📚الدر المنثور ج2 ص141 ❕در کتاب الاصابه از ابن الکلبی نقل شده است که گوید «سلمة بن امية بن خلف جمحى، سلمى كنيز آزاد شده حكيم بن امية بن اوقص اسلمى را متعه كرد، و سلمى برايش فرزندى آورد، ولى او فرزند خود شد جريان به گوش عمر رسيد، و او از عمل متعه نهى كرد» 📚الاصابه ج2 ص63 👌در نقل دیگری از عمر آمده است ؛ « من از ازدواج موقت نهی می کنم تا نكاح از مشخص شود » 📚کنزالعمال ج16 ص522 👌در شیعه پاسخ می گوید چنین آمده است ؛ « در مورد متعه و ازدواج موقّت، به پندار بعضى تصوّر عمر بر اين بود كه اگر عقد موقّت جايز شود، شناختن نكاح از زنا مشكل مى شود، چرا كه هر مردى را با زنى ديديم، ممكن است ادّعا كنند كه ما ازدواج موقّت داريم و زنا گسترش پيدا مى کند ، اين پندار بسیار سست است چرا كه به عكس، ممنوع كردن عقد متعه موجب گسترش زنا و بى عفّتى است، زيرا بسيارند جوانانى كه قادر بر ازدواج دائم نيستند يا كسانى كه از همسران خود دورند و بر سر دوراهى ازدواج موقّت و زنا قرار دارند. است جلوگيرى از ازدواج موقّتى كه با برنامه ريزى صحيحى انجام مى شود، آنها را در وادى پرگناه و آلوده زنا و بى عفّتى مى افكند. 👌و به همين جهت در حديث معروفى از على عليه السلام نقل شده است كه «اگر عمر از متعه نهى نكرده بود، هيچ فردى جز بى بند و باران آلوده زنا نمى شد» ( تفسیر فخر رازی ج10 ص50) 📚شیعه پاسخ می گوید ، مکارم شیرازی ص132 ❕اما این که گفته می شود علت تحریم متعه توسط عمر ، ازدواج موقت علی علیه السلام با ، عمر بوده است کاملا ضعیف است و اصلا روایت و نقل مورد استنادی ندارد ، تنها از کتاب انوار النعمانیه نقل شده است ؛ «در خصوص علت تحريم متعه توسط عمر حكايت شده، كه وي شبي حضرت علي را به منزل خودش فرا خواند، پاسي از شب گذشت و عمر تقاضا كرد كه حضرت علي نزد وي بخوابد. صبح زود عمر از اتاقش خارج شد و به صورت اعتراض به حضرت علي گفت: شما معتقد بوديد كه مرد نبايد شب را به تنهايي بدون زن بگذراند و شما ديشب، شب را به تنهايي سپري كرديد حضرت علي گفت: شما از كجا خبر داريد كه من ديشب تنها بوده ام؟ من ديشب خواهرت را متعه نمودم و او نزد من بوده است.عمر اين قضيه را در قلبش مخفي نگه داشت و وقتي قدرت بر تحريم متعه يافت آن را تحريم نمود» 📚الانوار النعمانیه ، جزایری ، ج2 ص320 👌این نقل هیچ گونه ندارد و با تعبیر حکایت شده است ، بیان گردیده که معلوم نیست چه کسی این داستان را حکایت کرده است ، بنابراین قابل اعتماد نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA