eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓آیا حکم رجم و سنگسار حکمی اسلامی است و در قرآن آمده است❕برخی می گویند این حکم در قرآن نیامده و از یهودیان وارد جامعه اسلامی شده است❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶حکم رجم یا سنگسار در قرآن نیامده است اما در روایات و سنت پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان( که بازگو کننده سنت پیامبر هستند ) آمده است به این که مجازات مرد و زن متاهلی که گرفتار زنا شوند ( زنای محصنه ) سنگسار است . 🔶قرآن به سنت پیامبر گرامی حجیت بخشیده است و می فرماید: « ما قرآن را بر تو ( پیامبر) نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی» 🔷نحل 44 🔶ومی فرماید: « آنچه پیامبر برای شما آورده و به آن فرمان داده بگیرید و عمل کنید و آنچه شما را از آن نهی کرده است خودداری کنید» 🔶حشر 7 🗯محدث کبیر ، شیخ حر عاملی ، روایات مربوطه در مورد سنگسار را در کتاب شریف « وسائل الشیعه » گرد آوری کرده است. 📚وسائل الشیعه ج28 ص61 به بعد 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « سنگسار حد بزرگ الهی و تازیانه حد کوچک است» 📚الکافی ج7 ص167 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « علی علیه السلام در زنای محصنه حکم سنگسار را جاری می ساخت» 📚الکافی ج7 ص177 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « مرد و زن متاهل اگر زنا کنند حکمشان سنگسار است» 📚التهذیب ج10 ص3 🔷امام باقر علیه السلام فرمود: « علی علیه السلام در مورد زن (شوهر داری) که زنا کرد و حامله شد و پنهانی فرزندش را سقط کرد حکم به صد تازیانه و سپس سنگسار کرد » 📚 الاستبصار ج4 ص201 🔷شیخ طوسی روایت می کند: «پنج نفر را به جرم زنا نزد عمر آوردند و او دستور داد هر کدام را صد تازيانه بزنند. امام علي که حاضر بود فرمود :حکم خدا در مورد آنان اين نيست . عمر از امام خواست حکم خدا را در مورد آنان اجرا کند و امام يکي را گردن زد و ديگري را سنگسار کرد و سومي را صد و چهارمي را پنجاه تازيانه زد و پنجمي را تنبيه کرد و در توضيح اين حکم فرمود : 🔶اولي ذمي بود که شرط ذمه را زير پا گذاشته و با زن مسلمان زنا کرده بود و جز شمشير را سزاوار نبود (زيرا در حکم کافر حربي بود) .دومي زناکار محصن بود که حدش سنگسار است . سومي زناکار غير محصن بود که حدش تازيانه است . چهارمي برده زناکار بود که حدش نصف حد آزاد است . پنجمي ديوانه بود( که بايد تنبيه شود تا بترسد و ديگر مرتکب نشود)» 📚التهذیب ج10 ص50 💠البته باید توجه داشت؛ 🔶 قوانین کیفری اسلام گرچه ظاهرا سخت و شدید هستند، ولی در مقابل، راه اثبات جرم در اسلام به این آسانی نیست، و برای آن شرایطی تعیین شده که غالبا تا گناه علنی نشود آن شرائط حاصل نمی گردد. 🔶مثلا افزایش دادن تعداد شهود را به چهار نفر که در زنای محصنه مطرح است بقدری سـنـگـین است که فقط افراد بی باک و بی پروا ممکن است مجرم شناخته شوند و بدیهی اسـت ایـن چـنین اشخاص باید به اشد مجازات گرفتار شوند تا عبرت دیگران گردند و مـحـیـط از آلودگـی گـنـاه پاک گردد و جز این افراد کسی در برابر دیگران زنا نمی کند تا چهار شاهد بر زنای آنان اقامه شود بنابراین اجرای این حکم عملا محقق نمی شود و این خود نوعی رحمت اسلامی است که شامل این نوع گناهکاران گردیده است . ❕ همچنین برای شهادت شهود شرایطی تعیین شده از قـبـیـل رؤیـت و به چشم دیدن و عدم قناعت به قرائن، و هماهنگی در شهادت، و مانند آن، که اثبات جرم را سخت تر می کند. ❗️بـه ایـن تـرتـیـب، اسلام، احتمال یک مجازات فوق العاده شدید را در برابر این گونه گـنـاهـکـاران قـرار داده، و هـمین احتمال اگر چه ضعیف هم باشد می تواند در روحیه غالب افـراد اثـر بـگـذارد. 🗯اما راه اثـبـات آن را مـشـکـل قـرار داده تـا عـمـلا در ایـن گونه موارد اعـمـال خـشـونت بطور وسیع انجام نگیرد، در حقیقت اسلام خواسته اثر تهدیدی این قانون کـیـفـری را حـفـظ کـنـد بـدون ایـن کـه افـراد زیـادی مشمول اعدام شوند. ❗️نـتـیـجـه ایـن کـه روش اسـلام در تـعـیـیـن مـجازات و راه اثبات جرم روشی است که حداکثر تـاثـیـر را در نـجـات جـامـعـه از آلودگـی بـه گـنـاه دارد در حـالی کـه افـراد مـشـمـول ایـن مـجـازاتـهـا عـمـلا زیـاد نـیـسـتند 🗯لذا شایسته است که ما روش اسلام در این زمینه را نامگذاری کنیم به « روش سهل و ممتنع قوانین کیفری اسلام» 📚تفسیر نمونه ج3 ص310 ♻️جهت آگاهی بیشتر در فلسفه جعل حدود و کیفر در اسلام به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ https://t.me/Rahnamye_Behesht/4786 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال زمانی که جبرئیل با محمد (ص) گفت بخوان و ایشان در پاسخ گفت خواندن و نوشتن نمیدانم،هزار و اندی سال پیش از آن کوروش منشور حقوق بشر را نوشته بود. 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣در اینکه پیامبر به مکتب نرفت و هیچ خطی ننوشت در میان مورخان بحثی نیست وقران نیز صریحا می گوید: «پیش از این نه کتابی می خواندی ونه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می خواهند سخنان تورا ابطال کنند گردد» 📓 48 عنکبوت ❗اصولا در محیط حجاز به اندازه ای با سواد کم بود که افراد با سواد کاملا معروف وشناخته شده بودند. در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند وبنویسند از 17 نفر تجاوز نمی کرد واز زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن ونوشتن داشت 📚فتوح البلدان،ص459 ❗این درمورد دوران قبل از نبوت واما پس از بعثت در هیچیک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن ونوشتن را از کسی فرا گرفته باشد بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند ❗ولی اشتباه بزرگ که باید از آن اجتناب کرد این است که درس نخواندن غیر از بی سواد بودن است. هیچ مانعی ندارد که پیامبر به تعلیم الهی خواندن یا خواندن ونوشتن را بداند بی آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است ومکمل مقام نبوت است. ❗شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهل بیت نقل شده می خوانیم پیامبر می توانست بخواند ویا هم توانایی خواندن داشت وهم توانایی نوشتن 📚تفسیر برهان،ج4 ص332 📚بحار الانوار ج16 ص82 باب6 ❗اما برای این که جایی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند از این توانایی استفاده نمی کرد.زیرا اگر او بسان مردم دیگر درس می خواند و نامه می نوشت مخالفان نبوت او آن را دستاویز قرار داده و چنین وانمود می کردند که آیین توحید او و شرایع و احکام وی زاییده افکار و نتیجه مطالعات و بررسی کتابهای پیشین است و ارتباطی با جهان وحی و خداوند ندارد. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص400 2⃣این که گفته شد کوروش با دست خودش منشوری که معروف است به « منشور کوروش» را نوشته مطلبی ناصحیح می باشد .گفته شده است که کاتب فردی دیگری بوده است اما نامش در تاریخ نیامده است https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4 3⃣این افراد که هم اکنون سنگ کوروش را به سینه می زنند توجه ندارند که به فرض اگر بگوییم کوروش همان ذو القرنین که در قرآن به آن اشاره شده است بوده ،بنده ای مطیع وصالح قلمداد می شده است چنان که حضرت علی فرمود: « ذو القرنین فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست می داشت» 📚بحار الانوار،ج12 ص178 ❗️و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه را گرفته بوده و او نیز با جان و دل پذیرا بوده بود به گونه ای که اگر در زمان کنونی زنده بود مطیع پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان می بود 📚بحار الانوار،ج5 ص225 باب10 🗯اما این « کوروش پرستان » از روی جهل و نا اگاهی کوروش را در برابر ایین اسلام و مکتب حقه تشیع قرار داده اند تا از پس آن به مقاصد شوم خود برسند. 👌اما این گونه بی خبران نمی دانند که کوروش از کارها و اعمال اینان بیزار است. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓برخی اشکال می کنند که در آیات قرآن تناقض است.در آیاتی خلقت آسمانها و زمین در شش روز بیان شده است در حالی که در سوره فصلت می گوید این خلقت هشت روز بوده است❕ 💠پاسخ💠 👌 خداوند در سوره اعراف می فرماید: « پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران )آفرید . 🔶اعراف 54 ❗️اما بیان خداوند در سوره فصلت به ذهن می رساند که خلقت آسمانها و زمین در هشت روز بوده است. 🔶می فرماید: «بگو آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید. او در زمین کوه هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود اینها همه در چهار روز بود درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان. در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید. 🔷فصلت9-12 ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🔶«سؤال این است که چگونه در آیات فوق(سوره فصلت ) آفرینش زمین را در دو روز، و کوه ها و برکات و غذاها در چهار روز، و در دنباله این آیات، آفرینش آسمانها را نیز در دو روز ذکر کرده که مجموعا هشت روز مى شود در حالى که در آیات فراوانى از قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین مجموعا در شش روز، یا به تعبیر دیگر در شش دوران، بیان شده است . 👌مفسران در پاسخ این سؤال راههایی را انتخاب کردند: ❗️راهی که مشهور و معروف است اینکه: 👌آنجا که مى گوید "اربعة ایام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) مىشود. 👌نظیر این تعبیر در زبان عرب و تعبیرات فارسى نیز وجود دارد که فى المثل گفته مى شود : از اینجا تا مکه ده روز طول مى کشد ، و تا مدینه پانزده روز، یعنى پنج روز فاصله مکه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکه. ❗️خداوند نیز می گوید خلقت زمین دو روز طول کشید و با خلق کوهها و برکات و مواد غذایی کار خلقت به چهار روز طول کشید و خلقت آسمانها نیز در دو روز طول کشید که مجوعا زمان خلقت آسمانها و زمین و کوهها و برکات شش روز محسوب می شود. 👌البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیرى پذیرفته نمى شد ولى از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مى کنند و قرینه یکدیگر مى شوند تفسیر بالا بخوبى قابل قبول است. 📚تفسیر نمونه ج20 ص221 👌ممکن است اشکال شود خداوندی که قدرت محض است چرا در یک آن آسمانها و زمین را خلق نکرد آیا ناتوانی در او وجود داشت .جهت آگاهی از پاسخ این سوال به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ https://t.me/Rahnamye_Behesht/5078 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔مگر پیامبر اسلام و امامان با بزرگواری کسانی را که به آنها بدی می کردند یا حتی آنها را فحش می دادند نمی کردند ❗️حال چگونه ما می گوییم حکم کسی که به پیامبر یا امامان فحش و دشنام دهد قتل است و بر همین اساس افرادی را القتل می دانیم ❕❕ 💠💠 👌عفو و بخشش برای کسانی می تواند صادق باشد که از روی جهل و ناآگاهی اقدام به انجام عملی زشت و شنیع می کردند ، چنانکه در گزارش های تاریخی نیز آمده است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام در مقابل اهانت کنندگان ناآگاه خود با بزرگواری و عفو رفتار می کردند و همین سیره پسندیده در نهایت منجر به ندامت و تنبه اهانت کنندگان می شد . 📚بحار الانوار ج 46 ص 289 ❕اما آن بزرگواران در مقابل کسانی که به صورت سازمان یافته و به قصد دشمنی و تخریب اسلام ، از روی عناد و لجاجت به آنها اهانت می کردند ، با شدت عمل برخورد می کردند . 👌پیامبر گرامی در هنگام فتح مکه که فرمان عمومی را صادر کرد فرمود ؛ « تمام كوشش من اين است كه فتح مكه بدون خون‏ريزى صورت گيرد. از اين‏رو، از كشتن افراد غير مزاحم بايد خوددارى كرد، ولى بايد چند نفر به نام‏هاى «عكرمة بن ابى جهل»، «هبّار بن الاسود»، «عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح»، «مقيس حبابه ليثى» ، «حويرث بن نقيذ»، «عبد اللّه بن خطل»، «صفوان بن اميه، «عبد اللّه بن الزبيرى»، «حارث بن طلاطلة» و چهار زن هر كجا دست‏گير شوند بلافاصله گردند.» 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 409_ تاریخ الخمیس ج 2 ص 90 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « هر کس پیامبری را مورد فحش و سب قرار دهد ، کشته می شود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 213 ❕و فرمود ؛ « هر کس از محمد و اهل بیت او علیهم السلام با بدی ( و دشنام ) یاد کند ، و به آنها بزند ، قتل او واجب است » 📚فقه الرضا ص 38 ❕هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام سوال کرد ؛ ❔ « نظر شما در مورد کسی که علی علیه السلام را دشنام می دهد چیست ❕امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « حلال است » 📚الکافی ج 7 ص 269 ❕این که افرادی نسبت به عملکرد پیامبر گرامی یا امامان علیهم السلام انتقادی داشته باشد و مودبانه نقد های خود را وارد کند ، و پاسخ را دریافت کند ، حکم چنین افردی قتل نیست ، اما که با عناد و دشمنی و از روی لجاجت شروع به فحاشی و نسبت به آن بزرگواران می کنند ، به هیچ عنوان شایسته عفو و بخشش نیستند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🗯پاسخ به متن منتشر شده در یکی از کانال های ضد دین ‌💠اثبات در کنکاش در متن میشود فهمید که خیلی از سوره ها ناقص هستند و به همین دلیل میتوان فهمید که تمامی قرآن در اختیار ما نیست و يا اينكه ان بخش هائى كه وجود ندارد از درون اين كتاب حذف شده اند. برای اثبات این ادعا مثالی را از خود میاوریم : وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِن َّ رَبکَ أَحَاطَ بِالناسِ وَمَا جَعَلْنَا الر ُّؤیا التِی أَرَینَاكَ إِلا َّ فِتْنَۀً للناسِ وَ الشجَرَةَ الْمَلْعُونَۀَ فِی القرآن وَنُخَو ِّفُهُمْ فَمَا یزِیدُهُمْ إِلا َّ طُغْیانًا کَبِیرًا ﴿سوره اسرا 17، آیه 60﴾ ترجمه : «به یاد آور زمانی را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد (و از وضعشان کاملا آگاه است) ما آن رؤیائی را به تو نشان دادیم فقط براي آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم، ما آنها را تخویف (و انذار) میکنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمیشود». (ترجمه مکارم شیرازي) در ترجمه فولادوند شجره ملعونه، درخت ملعون ترجمه شده است. در هر حال، در هیچ کجاي دیگر قرآن اشاره اي به این شجره ملعونه نیست. در حالی در این آیه به وضوح گفته میشود که در ذکر شده است. پس باید آیاتی از قرآن وجود داشته باشد که در آن به شجره ملعونه اشاره شده، اما در دست ما نیست و يا اينكه حذف شده است و اين مصداق و دليل بسيار مستندى براى تحريف است. آیات مشابه این ایه, در قران به وفور یافت میشوند که در مطالب آینده بیشتر به ان پرداخته میشود. 🔵پاسخ ❗️مراد از شجره ملعونه مراد بنی امیه هستند.در حدیثی که بسیاری از مفسران شیعه و سنی نقل کرده اند چنین امده است: « پیامبر در خواب دیدند میمون هایی از منبر او پایین می ایند و بالا می روند او بسیار از این مساله غمگین شد زیرا این خواب از حوادث ناگواری در اینده در رهبری مسلمین بعد از پیامبر خبر میداد(این خواب بر حکومت بنی امیه تطبیق می کرد که افرادی فاقد صلاحیت یکی پس از دیگری بر مسند خلافت تکیه زدند)» 📚تفسیر فخر رازی ج20 ص236 ❗️امام صادق یا امام باقر فرمود: « منظور از شجره ملعونه بنی امیه است» 📚نور الثقلین ج3 ص180 📚البرهان ج2 ص425 ♦️در روایت دیگر امده است که پیامبر فرمود: « در خواب دیدم که بعد از من بنی امیه بر منبرم بالا می روند ( وحکومت را بدست می گیرند)» 📚تفسیر عیاشی ج2 ص298 📚بحارالانوار ج31 ص526 🗯در این که مراد از شجره ملعونه بنی امیه هستند روایات فراوانی وارد شده است که جهت اگاهی رجوع کنید به بحار الانوار ج31 ص507 باب 31 ⁉️حال اشکال شما این است که در قران ذکری از شجره ملعونه نیامده در حالی که ایه می گوید در قران از شجره ملعونه سخن به میان امده است 🗯پاسخ آن است که باید توجه کرد که در قرآن شدیدا منافقین را لعن کرده است 📓محمد23 👌وبنی امیه از سردمداران نفاق بوده اند . ❗️وخداوند با این بیان شجره بنی امیه را در قرآن لعن کرده است یعنی با لعن منافقان از شجره ملعونه سخن گفته است ( دقت کنید) ❗️ویا در سوره ابراهیم ایه 26 سخن از شجره خبیثه به میان می اورد که شجره خبیثه به بنی امیه تفسیر شده است 📚تفسیر نور الثقلین ج2 ص538 ♦️خبیثه نیز از حیث لغوی با ملعونه هم معنا است لذا می توان گفت شجره ملعونه در قران ذکر شده است 🗯برخی دیگر نیز گفته اند مراد از شجره ملعونه که در قرآن ذکر شده است همان شجره زقوم است که در جهنم می روید 📓64 صافات انها شجره فی اصل الجحیم ❗️این شجره طبق ایات 46 تا47 « دخان» خوراک گناهکاران است و بدیهی است چنین درختی ملعونه‌ است یعنی از رحمت پرودگار بسیار دور است 🗯با این بیان نیز روشن میشود که شجره ملعونه در قران ذکر شده است 🔵طبق هر دو تفسیر اشکال تحریف در ایات قران مرتفع میشود ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔مذهب اهل حق چه مذهبی است که گنابادی از آن پیروی می کنند ❗️آیا آنان هستند ❕❕ 💠💠 👌اهل حق يا (على اللهى ) يا (اهل نياز) و يا (سرسپردگان ) از فرق غلاة شيعه محسوب مى شود. گويند ، اهل حق على بن ابيطالب (عليه السلام ) را خدا مى دانند. اما خودشان مى گويند: ما يكى از سلسله هاى تصوف و منتسب به امام على (عليه السلام ) هستيم كه وى را مظهر حق مى دانيم و به همين دليل خود را اهل حق نام نهاده ايم ، نخستين تجلى تام و تمام در امام على (عليه السلام ) صورت گرفت و دومين تجلى در سلطان اسحاق نوه امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) ظاهر گشت .. ❕دستورات مذهبى و اجتماعى آنها همه بايد منظوم باشد و اگر نه اعتبار ندارد. و آداب مذهبى اين اين فرقه عبارت است از: 1⃣اصل روزه ساليانه و جشن خداوندگار؛ اين روزه سه روز و سه شب طول مى كشد. در پايان روز سوم يعنى شب چهارم با آداب ويژه اى روزه خود را افطار مى كنند، اين افطاريه را شام گويند كه جشن خداوندگار نيز گفته مى شود. 2⃣اصل ؛ هر يك از اهل حق بايد در هر هفته يك بار و هر ماه يك بار و هر فصل يك بار و هر سال يك بار قربانى كند. 👌اين قربانى بر حسب قدرت مالى و توانائى افراد مى تواند گاو يا گوسفند و يا خروس و يا يك قرص نان و يا حتى يك دانه گردو باشد. اين نياز با مراسم ويژه اى انجام مى شود. 3⃣ نماز را نخوانند و بجاى آن نياز دارند كه همان مراسم قربانى است . نماز را نمى خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر كم حاصل مى شود و لذا نماز بدون حضور قلب بى فايده است . 4⃣تعدد زوجات و را حرام مى دانند. مگر كه زن يا مرد مرتكب خلافى شود. 5⃣ همه خوردنيها و نوشيدنيها را حلال دانند. گوشت خوك و شراب را روا دارند. 6⃣سبيل نهادن را دانند و زدن سبيل را حرام و گناه شمرند، گويند على هرگز سبيل خود را نمى زده است . 7⃣هيچ كس را بد نگويند و بد ندانند و لعن نكنند. شيطان را نيز بد نگويند. چراكه او رانده خالق است نه مخلوق 8⃣در اين مذهب اعتقاد به حلول و تناسخ رايج است در تن هركس ذره اى از الهى موجود است . 👌محققان معتقدند كه عقايد اين مذهب آميخته اى از عقايد اديان كهن ايران باستان و مذاهب هند و... است . پيروان اين مذهب كه در رديف غلاة شيعه قرار گرفته اند، تحت تاثير هندى بوده اند. طوايف اهل حق به نامهاى گوناگون شناخته شده اند: اهل حق ، اهل سر، پارسايان ، نصيرى ؛ ولى به على اللهى شهرت دارند. از علائم و نشانه هاى مخصوص اين فرقه شارب (سبيل ) است . آنان شارب را معرف مسلك حقيقت مى دانند و بر اين باورند كه شاه ولايت على نيز شارب خود را نمى زده است . 📚تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، مبلغی ، ج3 فرقه های غلاه در اسلام ، اهل حق 👌فقیه ارجمند شیرازی درباره این گروه چنین می گوید ؛ « آنها گروهى منحرف و دور از حقيقت اسلامند. آنها را تا مى ‏توانيد توجيه و ارشاد كنيد، و اگر از خود دست بر ندارند، از آنها دورى كنيد.» 📚استفتاءات جدید ج3 ص618 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔صوفیه مگر چه مشکلی دارند که با آنها مخالفت می کنند چرا روحانیون مانوس شده اند با دشمنی با دراویش و صوفیه ❗️❗️ 💠💠 👌عموم فرق هم در مسائل عقيدتى و هم در مسائل فقهى و اخلاقى داراى انحرافاتى هستند كه به چند آن در اينجا اشاره مى‏ كنيم: 1⃣ چون خود را اهل طريقت مى‏ پندارند طريقتى كه در مسير حقيقت است و احكام شريعت را مقدمه ‏اى براى وصول به طريقت و حقيقت مى‏ شمرند چندانى به مسائل شرعى ندارند و در بسيارى از موارد با اعذار و بهانه‏ هايى آنها را كنار مى‏ گذارند. 2⃣غالبا گرفتار تفسير به رأى در كتاب و سنت ‏اند و به كمك آن خواسته ‏هاى خود را بر كتاب و سنّت مى‏ كنند و براى ارتكاب بعضى از گناهان به پيروان خود چراغ سبز نشان مى‏دهند. 3⃣قطب و مرشد خود را واجب مى‏ شمرند و كرامات دروغين زيادى براى اقطاب خود قائلند كه گاه از معجزات انبيا و امامان نيز فراتر است و به همين دليل گاهى كار پيروان آنها به شرك مى‏ انجامد و قطب و مرشد خود را همچون معبودى مى‏ پرستند. 4⃣بدعتهاى زيادى در دين به وجود آورده ‏اند و هر فرقه‏ اى از آنها براى خود بدعتى دارد؛ از طرز مجالس ذكر و گرفته تا برنامه ‏هاى ديگر. به همين دليل كمتر در مساجد اسلامى حضور مى ‏يابند و كانون عبادتى به نام «خانقاه» براى خود درست كرده‏ اند تا براى انجام برنامه‏ هاى خود آزاد باشند. 5⃣ بسيارى از آنها معتقد به هستند و هر مذهبى را راهى به سوى خدا مى ‏پندارند و متاع كفر و دين را بى‏ مشترى نمى ‏دانند. 6⃣ از مهمترين انحرافات آنها، اعتقاد به وحدت وجود به معناى وحدت موجود است كه مجموعه موجودات عالم را يك چيز و خدا را عين آن مى ‏دانند و به همين دليل بت ‏پرستى را نيز نوعى خداپرستى به مى‏ آورند، مشروط بر اينكه خدا را در همان بت محدود نكنند. 7⃣آنان چون به شريعت به صورت ساده نگاه مى‏ كنند و عملا به پيروان خود، اجازه مخالفت با بعضى از احكام شرع را مى‏ دهند بسيارى از افراد آلوده و گنهكار و يا رجال سياسى ستم پيشه به آنها اظهار تمايل مى‏ كنند؛ يعنى هم به ظلم و ستم و گناه خود ادامه مى ‏دهند و هم حسّ دينى خود را به صورت كاذب اشباع مى ‏نمايند و به تعبير ديگر تساهل و تسامح آنها در امور دين و ترك هرگونه ‏گيرى سبب گرايش افراد خاصى به آنان مى ‏شود. ❕يكى از بزرگان مى‏گفت: «در رژيم سابق هنگامى كه مرا بازداشت كردند و نزد رييس ساواك تهران بردند او به من گفت من شنيده ‏ام شما مرد عالم و متديّنى هستيد؛ ولى مطمئنا ديانت من از شما كمتر نيست من درويشم دم از مولا مى ‏زنم و هرچه خواسته ‏ام از مولا گرفته ‏ام؛ ولى با اين حال من مخالفت با شاه را تحمّل نمى‏ كنم و اگر براى دفاع از او يك ميليون نفر را به گلوله ببندم باك ندارم».آن مرد بزرگ مى ‏گفت: «من فهميدم كه درويشى و صوفيگرى با كشتن يك ميليون نفر بى ‏گناه هم سازگار است». 📚پیام امام امیر المومنین ،مکارم شیرازی ج8 ص133 8⃣آنها برای عقل قائل نیستند و حتی علوم عقلی را حجاب اکبر می نامند و گاه عالمان دینی را راهزنان این راه می نامند و معتقدند که این راه را باید با پای عشق طی کرد . 9⃣بسیاری از آنها معتقد به ریاضت های هستند ، ریاضت هایی که در شرع اسلام وارد نشده است ، بلکه گاه از نظر شرعی زیان آور و حرام است . 0⃣1⃣غالب اقطاب و شیوخ و آنها برای مریدان خود اذکاری انتخاب می کنند و هر مریدی را به ذکر خاصی مامور می سازند در حالی که این نوع تقسیم بندی در هیچ آیه و روایتی وارد نشده است . 📚عرفان اسلامی ، مکارم شیرازی ، ج1 ص367 ❕بخاطر همین انحرافات است که می بینیم در روایات از صوفیان مذمت شده است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8199 👌جهت آگاهی بیشتر از انحرافات این گروه نمایه زیر را مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8215 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔با توجه به تحرکاتی که اخیرا فرقه صوفیه دراویش گنابادی داشتند واسم خیلی سوال شد که آیا اسلام طریقه و داشتن مرشد و قطب و خانقاه و اذکار مخصوص و پشمینه پوشیدن و ...را تایید می کند یا خیر ❕❕ 💠💠 👌اگر چه بحت همه جانبه در رابطه با مسلک صوفیه و صوفی گری بسیار گسترده است ، اما اجملا باید بیان کرد که از آنجایی که مسلک صوفیه و افرادی که خود را صوفی و می نامند گرفتار انحرافات عدیده عقیدتی و اخلاقی و عملی هستند ، امامان اهل بیت علیهم السلام این مسلک و کسانی که تابع آن باشند را به شدت مورد ملامت و مذمت قرار داده اند . ❕اولین کسی که بذر مسلک صوفی گری را در اسلام گزارد فردی بود به نام ابوهاشم که امام عسکری علیه السلام در مورد او فرمود ؛ ««انه كان فاسد العقيدة جدا و هو الذى ابتدع مذهبا يقال له «التصوف» و جعله مقرا لعقيدته الخبيثة»: « او مردى بود فاسد العقيده و همان كسى است كه مذهبى به نام تصوف اختراع كرد و آن را قرارگاه عقيده ناپاك خود قرار داده است». 📚حدیقه الشیعه ج2 ص750 📚سفینه البحار ج5 ص198 👌در همان كتاب از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه يكى از ياران آن حضرت به خدمتش عرضه داشت در اين ايام دسته‏ اى پيدا شده ‏اند به نام صوفيه، درباره آنها چه مى ‏فرماييد؟ 👌فرمود:« ايشان دشمنان ما هستند كسانى كه به آنها تمايل پيدا كنند از ايشان خواهند بود و با آنها محشور مى‏شوند؛ و به همين زودى ‏ها دسته‏ اى از اظهار محبت كنندگان به ما، تمايل و شباهت به آنها پيدا مى ‏كنند و خود را به القاب آنها ملقب مى‏ نمايند و سخنان آنها را تأويل مى‏ نمايند؛ كسانى كه مايل به آنها شوند از ما نيستند و ما از ايشان بيزاريم و آنهايى كه سخنان ايشان را رد و انكار نمايند مانند كسانى هستند كه در خدمت پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله با كفار نبرد كنند!» 📚حدیقه الشیعه ، ج2 ص747 📚مستدرک الوسائل ج12 ص323 👌در بعضى از اخبار مخصوصاً شده كه اگر دوستداران ائمه عليهم السلام به صوفیه تمايل پيدا كنند اهل بیت علیهم السلام از آنها بيزار خواهند بود، حتى در يكى از آنها دارد كه « پس از آنكه امام هادى عليه السلام مذمّت فراوانى از جمعيت صوفيه كرد، يكى از ياران آن حضرت عرضه داشت: اگر چه آن صوفى معترف به حق شما باشد؟ حضرت مانند اشخاص خشمناك به او نگاه كرد و فرمودند: اين سخن را بگذار كسى كه به حقوق ما معترف باشد راهى را كه سبب آزردن ما ميشود نمى‏ پيمايد! تا آنجا كه مى‏فرمايد: «والصوفية كلّهم من و طريقتهم مغايرة لطريقتنا» «يعنى صوفيان همگى از مخالفين ما هستند و راه آنها از راه ما جدا است». 📚سفینه البحار ج5 ص199 📚منهاج البراعه ، خویی ، ج14 ص17 👌پيامبر اكرم از پدید آمدن این گروه خبر داد و فرمود ؛ ❕ «روز قيامت بر پا نشود تا آنكه قومى از امت من به نام «» برخيزند آنها بهره‏ اى از دين من ندارند، آنها براى ذكر دور هم حلقه مى ‏زنند و صداهاى خود را بلند مى ‏نمايند و گمان مى‏ كنند بر طريقت و راه من هستند، نه بلكه آنان از كافران نيز گمراه ترند و آنان را صدايى مانند صداى حيوان است!» 📚سفینه البحار ج5 ص200 👌از اين روايت معلوم مى‏ شود كه صوفى گرى در عصر پيامبر نبوده و آن حضرت به عنوان خبر از غيب كرده است كه قبل از برپايى قيامت چنين فرقه ‏اى در ميان امت پيامبر پيدا شوند؛ ديگر اينكه در اين خبر تصريح شده است كه آنان بر طريقت پيامبر نيستند. ❕پيامبر اكرم در روايتى از لعن ملائكه بر اين گروه خبر داده است آنجا كه در اثناى سفارش‏ هاى خود به ابوذر فرمودند: ❕« «اى ابوذر! در آخرالزمان قومى پديد مى ‏آيد كه در تابستان و زمستان لباس مى‏ پوشند و اين عمل را براى خود فضيلت و نشانه زهد و پارسايى مى‏ دانند، آنان را فرشتگان آسمان و زمين لعن مى‏ كنند» 📚امالی طوسی ج2 ص152 📚وسائل الشیعه ج5 ص35 ❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht 👌شیخ حر می نویسد ؛ « همه شيعيان دوازده امامى بر ترك نسبت «صوفى» و پرهيز از آن، اتفاق نظر دارند و آن‏گونه كه از تحقيق و بررسى كتب روايى و رجال و اخبار سماعى به دست مى ‏آيد، از عصر ائمه عليهم السّلام و بعد از آن دوران تاكنون، هيچ‏يك از شيعيان در سلك «صوفى ‏گرى» قرار نداشته‏ اند، بلكه در كتب شيعه و سخنان ائمه هركجا از تصوّف و صوفيان ياد شده همراه با مذمّت و نكوهش آنان بوده است و علماى شيعه در ردّ صوفيان كتب متعددى نوشته‏ اند » 📚نقدی جامع بر تصوف ، ترجمه رساله فی التصوف حر عاملی ، ص27 👌مرحوم اردبیلی می نویسد ؛ «پس بدان كه صوفيه قاطبة از مخالفين ائمه معصومين عليهم السّلام‏ اند و از امامان معصوم حديث بسيار در طعن ايشان منقول است‏ » 📚حدیقه الشیعه ج2 ص748 👌از آنجایی که روایات شدیدی در مذمت صوفیان در کتاب شریف حدیقه الشیعه آمده است ، بسیار دیده ا
یم که صوفیان و دراویش کنونی نسبت به انتساب کتاب مذکور به مرحوم مقدس تشکیک می کنند در حالی که جمعى ازدانشمندان كه عدّه‏ اى از آنها صاحب تأليفات بسياراند و يك عمر سرو كار آنها با دانشمندان شيعه بوده، تصريح كرده‏ اند كه كتاب «حديقة الشيعه» از تأليفات مرحوم مقدّس اردبيلى (قدس سره) است از جمله بزرگان زير هستند ؛محدث بزرگوار مرحوم شيخ حرّ عاملى صاحب كتاب (وسائل الشيعه)، محدث فقيه، مرحوم شيخ يوسف بحرانى صاحب كتاب (حدائق) ، مرحوم مولى محمد طاهر قمى ، عالم متبحر مرحوم ميرزا عبداللّه افندى صاحب كتاب «رياض العلماء»، محدّث شهير مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى صاحب كتاب «مستدرك‏ الوسايل»، عالم ربانى مرحوم شيخ سليمان بن عبداللّه معروف به محقق بحرانى، مرحوم شيخ عبداللّه حاج بن صالح نبى جمعه سماهيجى ، شبخ عباس قمی و ... 📚صوفیگری در گذشته و حال ، مکارم شیرازی ، ص77 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از اذکاری که درویش زیاد از آن استفاده می کنند ذکر یا است ❗️معنای این ذکر چیست ❕❕ 💠💠 👌در این که منظور دراویش از ذکر « یا هو » چه کسی است سه احتمال در آن است ؛ 1⃣منظور خداوند است زیرا ضمیر برای مفرد غایب به کار می رود و این ضمیر در قرآن و احادیث در باره خداوند به کار رفته است . 👌در سوره توحید می خوانیم ؛ « قل هو الله احد » و در سوره بقره آیه 255 میخوانیم؛ « الله لا اله الا هو » ❕استفاده از ضمیر مفرد غائب ( هو) « او » برای خداوند که از مفهوم مبهمی حکایت می کند در واقع رمز و اشاره ای به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت است و از دسترس افکار محدود انسان ها بیرون ، هرچند آثار او آن چنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهر تر و آشکار تر است چنان که می فرماید: « به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا آشکار گردد که حق است» 🔶 فصلت 53 📚تفسیر نمونه ج27 ص432 ❕اما باید توجه کرد که حقیقت ذكر خداوند نه فقط اين است كه انسان همانند غالب دراویش جلمه «لا اله الا هو» و يا «يا هو يا من هو» را به اندازه ‏اى بگويد كه دهان او كف كند و به سر گيجه دچار شود، بلكه بنا به گواهى اخبار معصومين عليهم السلام از جمله خبرى كه مرحوم علامه مجلسى در كتاب بحارالانوار از پیامبر گرامی نقل كرده، حقيقت ذكر اين است كه «شخص در موقع انجام هر كارى به ياد خدا افتاده و به او توجه كند تا اگر آن كار از كارهاى ناپسند و خلاف دستورات الهى است از خدا بترسد و آن را ترك كند». 📚بحار الانوار ج90 ص151 2⃣ضمیر هو بازگشت کند به علیه السلام زیرا بر اساس مستندات غالب دراویش « علی اللهی » هستند و برای علی علیه السلام نوعی قائل هستند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8215 ❕این در حالی است که اهل بیت علیهم السلام شدیدا با این عقیده برخورد کرده اند . 👌امام علیه السلام فرمود: «جوانان خود را از نزدیک شدن به غلات بر حذر دارید زیرا غلات بدترین مخلوقات هستند.عظمت خداوند را کوچک شمرده و ادعای ربوبیت برای بندگان خدا می کنند و به خدا سوگند از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند» 📚امالی طوسی ص650 👌 علی علیه السلام فرمود: «بپرهیزید از در حق ما بگویید ما بندگانی هستیم که تحت ربوبیت خدا هستیم » 📚خصال ج2 ص614 3⃣ضمیر هو بازگشت می کند به و آنها ، زیرا چنان که در گذشته توضیح داده ایم دراویش قطب و مرشد خود را واجب مى‏ شمرند و كرامات دروغين زيادى براى اقطاب خود قائلند كه گاه از معجزات انبيا و امامان نيز فراتر است و به همين دليل گاهى كار پيروان آنها به شرك مى‏ انجامد و قطب و مرشد خود را همچون معبودى مى‏ پرستند. 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8330 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
💠بسته ویژه پرسمان اعتقادی در مورد صوفیه ، ؛ 1⃣عقاید دراویش گنابادی ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2254 2⃣انحرافات رفتاری و عملی آنان ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2255 3⃣آنچه در مذمت سیره و مسلک آنها در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2256 4⃣یکی از اذکاری که دراویش زیاد از آن استفاده می کنند ذکر « یا هو » است ❕منظور آنها از این ذکر چه کسی است ❕ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2258
سوال ایا امام حسن و امام حسین در فتوحات شرکت کردند؟ ✅پاسخ ما در گذشته در مورد فتوحات نظر خود را داده ایم که این فتوحات مورد تایید امامان نبوده است و به برخی از جنایاتی که در این فتوحات صورت گرفته اشاره داشته ایم و اورده ایم که انان تنها ایران را فتح کردند و ایرانیان سالها بعد با تحقیقات دانشمندان خودشان اسلام پذیرفتند واین امر حدود قرن سوم یعنی حدود 300 سال پس از فتح ایران صورت گرفت واوردیم اسلام نخستین بار در زمان پیامبر گرامی توسط حضرت امیر به ایران راه یافت 📚خدمات متقابل اسلام و ایران ،شهید مطهری ♦️و بر خلاف برخی به هیچ عنوان خود را ملزم نمی دانیم که از فتوحات دفاع کنیم .جهت دیدن کاملتر پاسخ کلید واژه « دلیران » را در کانال سرچ کنید ❗️حال می گوییم: ایا می توان پذیرفت امام حسن و امام حسین در فتوحاتی شرکت کرده باشند که انسان را به یاد جنگ های چنگیز،تیمور مغول و تاتار در قرون متمادی می اندازد و نظاره گر اعمال غیر انسانی برخی فرماندهان به ظاهر مسلمان باشند که بسیاری از انان مایه ننگ اسلام و مسلمانان گردیدند ؟ ♦️پاسخ روشن است این دو بزرگوار برای عدم شرکت خود در فتوحات همان دلایل پدر بزرگوار خویش را داشتند 🔵اما در رابطه با گزارش برخی منابع تاریخی اهل سنت در باره حضور ان دو بزرگوار در فتوحات باید گفت: 1⃣طبیعی است که تاریخ سازان متعصب طرفدار مکتب سقیفه برای توجیه غصب خلافت و فتوحات خلفای خود به هر بهانه ای از جمله گزارش هایی که هویت و اعتبار انها بررسی خواهد شد متوسل گردند 2⃣گزارش بلاذری در فتوح البدان ج1 ص330 گذشته از انکه سلسله سند ندارد از شرکت حسنین با تعبیر « چنان که گفته میشود» خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین خبری روشن است 3⃣در گزارش طبری در ج2 ص607 « حنش بن مالک » مجهول است و علی بن مجاهد کذاب ( تهذیب التهذیب،ج7 ص330) بوده است 4⃣گزارش ابونعیم در اخبار اصفهان ج1 ص112 نیز همان گزارش طبری است و روایت دیگری نیز می اورد که مرسل است 5⃣روایت ابن خلدون نیز در معجم البلدان ج4 ص315 بدون سند است ♦️امام خمینی چنین می نویسد: « حضور برخی از اصحاب خاص امیر مومنان در فتوحات ثابت نیست تا چه رسد به امام حسن ودرباره برخی از اصحاب خاص ان حضرت اگر هم ثابت باشد از سر ناچاری و جلوگیری از جنایات بیشتر در فتوحات بوده نه این که جنگ ها مورد تایید انان باشد» 📚کتاب البیع،ج3 ص105 ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔لطفا در مورد سند رساله توضیح دهید که آیا این رساله حقیقتا مربوط به امام رضا (ع) می باشد یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌رساله ذهبیه یا طب الرضا علیه السلام ، مطالبی در مورد پزشکی است که امام رضا علیه السلام آن را به درخواست مامون نگاشته است . ❕اصل چنین رساله ای به امام رضا علیه السلام ثابت است ، چنان که علامه مجلسی می نویسد ؛ « رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام نزد علمای ما است و علمای ما رساله مذکور را با طرق و اسانیدی روایت کرده اند » 📚بحار الانوار ج59 ص309 ❕با این وجود ، رساله ای که تحت عنوان رساله ذهبیه منسوب به امام رضا علیه السلام هم موجود می باشد ، دچار تحریف و زیاده و کم شده است ، و همین مساله سبب ضعف اعتماد به رساله مذکور می شود ، چنان که علامه می نویسد ؛ « نسخه ای که از رساله ذهبیه هم اینک در دست ما است ، در آن اختلافات و تناقض های است » 📚همان مدرک ❕لذا شیخ حر عاملی از رساله مذکور در کتاب شریف « وسائل الشیعه » نمی آورد ، با این استدلال که آنچه به عنوان رساله ذهبیه به دست ما رسیده است ، قابل اعتماد نمی باشد .«لم یثبت عندی کونها » 📚وسائل الشیعه ج30 ص 159 ❕البته در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که اسلام مکتب تازه ای به نام که عبارت باشد از راه حل های درمان تمام بیماری ها و مقابله با کلیه امراض به ارائه نداده است و بیشتر روایاتی که در این زمینه رسیده است ، مرسل و بدون سند است و انتساب آن به معصوم قطعی نیست و برخی از سخنان پزشکی امامان نیز متناسب با آب و هوای عربستان و طبع افراد صادر شده است که نمی توان از آن یک حکم ارائه داد . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7613 ❕روشن است که نمی توان با استدلال به یک سری روایات ضعیف و مشکوک با انسانها بازی کرد ، گذشته از آنکه وقتی مردم نتیجه ای از آنچه به اصطلاح طب اسلامی نامیده می شود ، نگیرند ، نسبت به سخنان ائمه علیهم السلام بی اعتماد می شوند و این طب گرفتار گناهی بس بزرگ می شوند که به آسانی قابل بخشش نیست . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓چرا در اسلام زنان حق قضاوت کردن را ندارند آیا این ظلم به آنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠پاسخ💠 👌اسلام قضاوت را به عنوان یک موقعیت شغلی ممتاز معرفی نکرده است تا همگان ترغیب به آن شوند .بلکه قضاوت در اسلام یک تکلیف خطیر و خطرناک بوده که جز در موارد لزوم نباید به آن تن داد‌. 🔶امام رضا علیه السلام فرمود: « قضات به چهار دسته اند .یک دسته قضاتی هستند که به باطل حکم می کنند در حالی که می دانند آن حکم باطل است اینان در جهنم هستند .یک دسته قضاتی هستند که به باطل حکم می کنند در حالی که متوجه نیستند آنان نیز در جهنم هستند .دسته دیگر آنانی هستند که به حق حکم می کنند اما آگاهی لازم قضاوت را ندارند آنان نیز در جهنم هستند .و دسته چهارم قضاتی هستند که به حق حکم می کنند و آگاهی لازم را نیز دارند پس آنان در بهشت اند .از قضاوت کردن اجتناب کن زیرا ممکن است نتوانی قضاوت به حق کنی» 📚بحار الانوار ج101 ص264 👌لذا در روایات ما آمده است که قاضی باید دارای ایمان و علم و اجتهاد و عدالت بوده و با تامل و دقت کافی قضاوت کند. 📚وسائل الشیعه ج27 ص11 و ص213 🔶با توجه به این نکته در مورد قضاوت زنان می گوییم: 👌 جنس زن برای انجام وظایفی متفاوت با مرد آفریده شده است وبه همین دلیل احساسات متفاوتی دارد. ❗️ قانون آفرینش وظیفه حساس مادری وپرورش نسلهای نیرومند را برعهده او گذارده به همین دلیل سهم بیشتری از عواطف واحساسات به او داده است درحالی که طبق این قانون وظایف خشن وسنگین تر اجتماعی بر عهده جنس مرد گذارده شده است وسهم بیشتری از تفکر به او داده شده است بنابراین اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم باید پاره ای از وظایف اجتماعی را که نیاز بیشتری به اندیشه و مقاومت وتحمل شداید دارد بر عهده مرد گذارده شود و وظایفی که عواطف و احساسات بیشتری را می طلبد بر عهده زنان قرار دهیم. 📚تفسیر نمونه،ج2 ص157 🔶از آنجایی که در قضاوت کردن ، خشونت و عدم تاثر از محیط و افراد و حوادث و شدت عمل نهفته است ، غلبه عواطف و احساسات در زنان اجازه نمی دهد که کار خشنی همچون مساله قضاء و داوری را بر عهده بگیرد. 📚پیام قرآن ج10 ص154 👌لذا پیامبر گرامی فرمود: « قضاوت کردن برای زن نمی باشد» 📚الفقیه ج4 ص364 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔حکم شرع درمورد کسانی که در گرفتاری ها و مشکلات از اولیا کمک می خواهند و آنان را به فریاد می خوانند جواب: هر شخصی که از اولیاء بعد از مرگشان، یا در حال غیبتشان از آنان کمک بخواهد، مرتکب شرک اکبر شده است وباید توبه کند. الله تعالی می فرماید: « وَلا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنْفَعُكَ وَلا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ (١٠٦)وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (١٠٧) » [یونس:106-107] ( و به جای الله کسی یا چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می رساند ونه زیانی. اگر چنین کنی از ستم کاران ومشرکان خواهی شد. اگر الله تعالی به تو زیانی برساند، هیچ کس جز او نمی تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند. الله تعالی فضل و لطف خود را شامل هر کس از بندگانش که بخواهد می کند و او دارای مغفرت و مهر فراوان است). 🔷پاسخ🔷 👌این گونه آیات که از خواندن غیر خدا نهی می کند اشاره است به موردی که انسان غیر خدا را بخواند با این اعتقاد که او اله و رب است و اورا پرستش کند به این بیان؛ ❗️شکی نیست که لفظ « دعا» در لغت عرب به معنای « ندا و خواستن» و واژه « عبادت» به معنای « پرستش» است و هرگز نمی توان این دو لفظ را با هم مترادف و هم معنا شمرد یعنی نمی توان گفت هر ندا و درخواستی از غیر خدا عبادت و پرستش است زیرا؛ 1⃣در قرآن مجید لفظ دعوت در مواردی به کار رفته است که هرگز نمی توان گفت مقصود از آن عبادت است مانند: «قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا» «گفت پرودگارا من شب و روز قوم خود را ( به سوی تو) دعوت کردم» ❓آیا می توان گفت مقصود حضرت نوح این است که من قوم خود را شب و روز عبادت کردم❔ ❗️« ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی» «(شیطان می گوید) من بر شما تسلطی نداشتم جز این که شما را ( به کارهای زشت) دعوت کردم شما نیز اجابت کردید» 🔷ابراهیم22 ❓آیا کسی احتمال می دهد که مقصود از این که شیطان آنان را دعوت کرد این است که شیطان پیروان خود را پرستید❔ 👌از این جهت نمی توان گفت که دعوت و عبادت مترادف است و اگر کسی از پیامبر و یا مرد صالحی استمداد کرد و انان را خواند در این صورت آنها را عبادت کرده است. 2⃣مقصود از « دعا» در آیاتی که از خواندن غیر خدا نهی می کند دعوت خاصی است که با لفظ پرستش مترادف است زیرا مجموع این آیات درباره بت پرستانی وارده شده است که بت های خود را خدایان کوچکی می پنداشتند که برخی از شوون الهی به آنها سپرده شده و در کار خود نوعی استقلال دارند و آنان را متصرف در امور مربوط به دنیا و آخرت می شناختند. ❗️روشن ترین گواه براین که دعوت و خواندن آنان همراه با اعتقاد به اولوهیت آنان بوده است آیه زیر است: «خدایانی را که جز خدا می پرستیدند آنان را بی نیاز نساخت» 🔷هود101 👌بنابراین آیات ممنوعه از خواندن غیر خدا ارتباطی به بحث ما ندارد .موضوع بحث ما درخواست بنده ای از بنده دیگر است که نه او را اله و رب می داند و نه مالک و متصرف تام الاختیار در امور مربوط به دنیا و آخرت بلکه او را بنده عزیز و گرامی می شناسد که او را به مقام رسالت و امامت برگزیده و وعده داده است که دعای اورا درباره بندگان خود بپذیرد 🔷نسائ64 3⃣خود آیه مورد استدلال گواه روشن است که مقصود از دعوت و خواندن غیر خدا دعوت عبادتی و پرستشی است زیرا قبل از آیه مورد استدلال می آورد: «بگو ای مردم اگر در عقیده من شک دارید من کسانی را که جز خدا می پرستید نمی پرستم .تنها خداوندی را پرستش می کنم که شما را می میراند و من مامورم که از مومنان باشم» 🔷یونس105 ❗️ودر ادامه می فرماید: «وجز خدا چیزی را که نه سودی به تو می رساند و نه زیانی مخوان ( و پرستش نکن) که اگر چنین کنی از زیانکاران هستی» 🔷یونس106 👌همانطور که می بینید قبل از این آیه لفظ عبادت و پرستش به کار رفته است و این گواه بر این است که مقصود از نهی خواندن غیر خدا خواندنی است که همراه با اعتقاد به اولوهیت و به مقصود پرستش صورت گیرد می باشد. 📚تفسیر نمونه ج8 ص395 📚آیین وهابیت ص322 ❓اگر شما معتقدید که خواندن غیر خدا شرک است چرا این خواندن را اختصاص می دهید به توسل به مردگان و غایبان در حالی که اگر خواندن غیر خدا شرک است فرقی بین مرده و زنده و حاضر و غایب نیست زیرا ملاک خواندن غیر خدا است که در همه صور وجود دارد❔ 👌بنا براین به عقیده شما عالمیان مشرک هستند زیرا از یکدیگر کمک می خواهند و شما نیز گرفتار شرک هستید زیرا در زندگی روز مره از یکدیگر کمک می خواهید ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال سوالاتی ذهنم را مشغول داره چرا خدا خانه اش رو در بین عرب ها قرار داده که الان رفت و امد به اونجا سخته ؟ چرا پیامبران بزرگ همشون تو همین منطقه خاور میانه بودن 🔷پاسخ: ❗️حضرت امیر با رساترین عبارات و زیباترین تعبیرات فلسفه بودن خانه خدا در سرزمین حجاز را بیان می دارد و می فرماید: « خدا خانه اش را در پر سنگلاخ ‌ترین مکانها و بی گیاه ترین نقاط زمین ... در میان کوههای خشن و شنهای فراوان قرار داد. 🗯اگر خدا می خواست خانه و حرمش را و محل انجام عبادت بزرگ حج را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و پر درخت و باغهای پر ثمر، در منطقهای آباد، دارای کاخهای بسیار و آبادیهای به هم پیوسته بی شمار، در میان گندم زارها و بوستانهای پر گل و گیاه، در لابلای باغهای زیبا و پر طراوت و پر آب، در وسط گلستانی بهجت زا با جاده هائی آباد، قرار دهد می توانست، ولی به همان نسبت که آزمایش بزرگ حج و عبادت راحت تر و ساده تر می شد، پاداش و جزا نیز کمتر بود. 🗯و اگر خدا می خواست به خوبی می توانست پایه های خانه کعبه و سنگهائی که ساختمان آن را تشکیل می دهد از زمرد سبز، و یاقوت سرخ، و نور و روشنائی قرار دهد، می توانست، ولی در این حال شک و تردید، کمتر در دل ظاهربینان رخنه می کرد، و وسوسه های پنهانی شیطان به سادگی دور می شد. 🔷ولی خدا می خواهد بندگانش را با انواع شدائد بیازماید، و با انواع مشکلات در طریق انجام عبادتش روبرو کند، تا تکبر از قلبهایشان فرو ریزد، و خضوع و فروتنی در آن جایگزین گردد و در پرتو این فروتنی و خضوع درهای فضل و رحمتش را به روی آنها بگشاید و وسائل عفو خویش را به آسانی در اختیار - شان قرار دهد.» 📚نهج البلاغه،خطبه192 🗯از این بیانات روشن میشود که با توجه به وضعیت بد آب و هوایی حجاز هدف از این انتخاب آزمایش مردمان بوده است 📚تفسیر نمونه ج10 ص369 ⁉️اما چرا پیامبران بزرگ از منطقه خاور میانه برخاستند: « با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری،  وظهور تمدن انسانی این مسأله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان، تصریح می‌کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقه‌ای که به نام هلال خصیب (هلال خصیب به معنی هلال پربرکت است و اشاره به منطقه‌ای است که از دره نیل شروع می‌شود و تا مسیر دجله و فرات و اروند رود، ادامه پیدا می‌کند، و به صورت یک هلال بزرگ روی نقشه جغرافیا منعکس است) زادگاه تمدنهای بزرگ جهان است. 🗯تمدن مصر باستان که قدیمی‌ترین تمدّن شناخته شده جهان است، و تمدّن بابل در عراق، و تمدن یمن در جنوب حجاز، و همچنین تمدّن ایران و شامات همه نمونه تمدنهای معروف بشری هستند. 🔶اثار تاریخی مهمی که در این مناطق باقی مانده، و سنگ نوشته‌ها، همه شاهد گویای این مدّعا است. 🔵قدمت تمدن انسانی در این مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر بازمی‌گردد، این از یکسو، ❗️از سوی دیگر رابطه نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسانهای متمدن، نیاز زیادتری به آئینهای الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آنها را شکوفا سازد، به همین دلیل می‌گوییم نیاز بشر امروز، مخصوصاً کشورهایی که از تمدن صنعتی، سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمانی بیشتر است. 🗯اقوام وحشی، یا نیمه‌وحشی، آمادگی زیادی برای پذیرش مذاهب ندارند، و اگر هم مذهب را پذیرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند. ❗️ولی هنگامی که مذهب در مراکز تمدن آشکار شود، به سرعت از آنجا به نقاط دیگر نشر پیدا می‌کند، زیرا مردم مناطق دیگر، برای حل مشکلاتشان دائماً در این مناطق رفت و آمد دارند، به علاوه وسائل نشر هرچه باشد، در این مراکز بیشتر است. ❗️ممکن است گفته شود، پس چرا اسلام بزرگترین آئین الهی، از یک منطقه عقب افتاده برخاست؟ 👌ولی اگر درست به نقشه جغرافیا نگاه کنیم می‌بینیم این نقطه عقب‌افتاده یعنی «مکّه» در واقع، مرکزی بوده که در اطراف آن، بقایای پنج تمدن معروف بزرگ وجود داشته، و مکّه نسبت به آنها مانند مرکز دایره حساب می‌شده است. ❗️در شمال، تمدن روم شرقی و شامات، در شمال شرقی، تمدن ایران و کلده و آشور، در جنوب، تمدّن یمن، و در غرب، تمدّن مصر باستان، درست به همین دلیل، هنگامی که اسلام گسترش یافت تمام قلمرو این تمدنهای پنج‌گانه را زیر سیطره خود قرار داد و همه را در خود ذوب نمود، جنبه‌های مثبت هر کدام را گرفت، و جنبه‌های منفی را حذف کرد و مسائل مهم عقیدتی و عملی را بر آن افزود و تمدن با شکوه اسلامی در سرتاسر این مناطق ظاهر گشت. 💢خلاصه با توجّه به آنچه در بالا گفتیم روشن می‌شود چرا خداوند حکیم پیامبران بزرگ خویش را از شرق میانه مبعوث کرده، و چرا مشرق زمین کانون ظهور ادیان بزرگ الهی است. » 📚تفسیر موضوعی پیام قرآن،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج7 ص367 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال گفته می شود اگه ایمان و پرهیزکاری موجب نزول برکات خداوند است پس چرا ملل فاقد ایمان زندگی مرفه ای دارند وغرق ناز و نعمتند برخلاف برخی ملل مسلمان 🗯پاسخ: 🔷در تفسیر نمونه چنین امده است: ❗️پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن می گردد: 1⃣اینکه تصور می شود ملتهای فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد. 🗯معمولا مردم این طور فکر می کنند که هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبختر است در حالی که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم می کوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچاره ترین مردم روی زمین هستند، بگذریم از اینکه همان پیشرفت نسبی، نتیجه بکار بستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیا قرار دارد. 🗯در همین ایام که این قسمت از تفسیر را می نویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در نیویورک یعنی یکی از ثروتمندترین و پیشرفته ترین نقاط دنیای مادی، بر اثر خاموشی ناگهانی برق صحنه عجیبی به وجود آمد، یعنی بسیاری از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستی آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بوسیله پلیس بازداشت شدند. 🗯مسلما تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند، و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبوده اند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانی بود. 🗯بنابراین چنین نتیجه می گیریم که با یک خاموشی برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به غارتگر شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز می باشد. ❗️خبر دیگری که در جرائد بود این خبر را تکمیل کرد و آن اینکه یکی از شخصیتهای معروف که در همین ایام در نیویورک در یکی از هتلهای مشهور چندین ده طبقهای نیویورک سکونت داشت می گوید: «قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهای هتل به صورت کار خطرناکی درآید، به طوری که متصدیان هتل اجازه نمی دادند کسی تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد، لذا مسافران را در اکیپهای ده نفری یا بیشتر، با مامورین مسلح به اطاقهای خود می فرستادند شخص مزبور اضافه می کند که تا گرسنگی شدید به او فشار نمی آورده جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد» ❗️اما همین خاموشی برق در کشورهای عقب مانده شرقی هرگز چنین مشکلاتی را به وجود نمی آورده و این نشان می دهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند، ❗️ از این گذشته ناظران عینی می گویند آدمکشی در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانی. ❗️و می دانیم اگر تمام دنیا را به کسی بدهند و در چنین شرائطی زندگی کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود، تازه مشکل امنیت تنها یکی از مشکلات آنها است، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه کرد. 2⃣ اما اینکه گفته می شود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزگاری هستند عقب مانده اند⁉️ 🔷 اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب مانده اند، ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امری است که با ادعا تامین نمی گردد. ❗️با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست. 🔷اسلام دعوت به پاکی و درستکاری و امانت و تلاش و کوشش می کند کو آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری می کند کو آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صفوف و فداکاری می کند، آیا براستی این اصل به طور کامل در جوامع اسلامی امروز حکمفرما است و با این حال عقب مانده اند؟ 👌بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزی است و ما مسلمانان چیز دیگر. 📚تفسیر نمونه ج6 ص268 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔حسين بن على, شيعيان را لعن و نفرين ميكند و ميگويد: ما را دعوت كردند و گفتند ياور توايم ولى ما را به آورده و به كشتن دادند مطلب بالا از كتاب الأرشاد شيخ مفيد ص 111 ميباشد ❗️❗️ 💠💠 ❕از امام ‏باقر عليه السلام چنين روايت شده كه فرمود ؛ «شيعيان، سه دسته‏ اند: دسته‏ اى با ما، خود را مى‏ آرايند. دسته‏ اى با ما، منافع مالى خود را به چنگ مى‏ آوردند، و دسته‏ اى، از و رو به كوى ما دارند.» 📚مشکاه الانوار ص 127 👌و در حديثى ديگر از ايشان، آمده است ؛ «مردم در باره ما، به سه گروه تقسيم مى ‏شوند: گروهى، دوستدار مايند و در انتظار قائم ما به سر مى‏ برند تا از دنياى ما بهره ‏اى ببرند. اينان، سخنان ما را مى ‏گويند و گفته ‏هاى ما را حفظ مى‏ كنند؛ امّا در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى مى‏ كنند. خداوند، آنها را به زودى، به سوى آتش، گسيل مى‏ دارد. 🔸گروهى ديگر، دوستدار مايند، سخنان ما را گوش مى‏ دهند و در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى نمى‏ كنند تا به ما، مردم را بچاپند. خداوند، شكمشان را از آتش سوزان، پُر مى‏ كند و گرسنگى و تشنگى بر آنان چيره مى‏ شود. 🔸گروهى نيز ما را دوست دارند، گفته ما را حفظ مى‏ كنند، دستورهاى ما را اطاعت مى ‏نمايند و با عمل ما، نمى‏ كنند. آنان، از مايند و ما، از آنهاييم.» 📚تحف العقول ص 514 👌بر اساس این مدّعيان پیروی از امام حسین ع در كوفه را مى ‏توان به سه دسته تقسيم كرد ؛ 1⃣دسته اوّل، كسانى كه دل آنها با اهل بيت عليهم السلام بود و در عمل نيز از آرمان‏هاى اين خاندان، دفاع مى‏ كردند. تعداد اين دسته، بسيار بود. 2⃣دسته دوم، كسانى كه اهل بيت عليهم السلام را به راستى دوست داشتند؛ ولى جرئت دفاع از ‏هاى آنان را نداشتند. تعداد اينان، بيش از دسته اوّل و كمتر از دسته سوم بود. 3⃣دسته سوم، كسانى كه براى رسيدن به منافع سياسى يا اجتماعى و يا اقتصادى، به اهل بيت عليهم السلام اظهار ارادت مى ‏كردند، ولى شمشيرهايشان در خدمت دشمنان آنها بود. بيشتر پیروان ظاهری كوفه، از اين دسته بودند؛ ولى اينان، پیرو واقعى نبودند و مى ‏توان آنان را پیروان سياسى و اقتصادى ناميد. چنين كسانى، در واقع، پيرو كسى هستند كه بتواند منافع آنها را تأمين كند. از اين رو، در فضايى كه مردم احساس مى‏ كردند كه امام حسين عليه السلام پيروز خواهد شد، اين دسته نيز با مسلم بيعت كردند؛ ولى در فضايى كه ديدند همراهى با امام عليه السلام براى آنها خطرناك است، در صف پيروان بنى اميّه قرار گرفتند، چنان كه بر پايه روايتى، امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، خطاب به آنان فرمود ؛ «واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر نداريد و از روز معاد نمى ‏هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.» 📚لهوف ص 71 ❕دسته دوم و سوم یا همان پیروان بودند که بارها مورد ملامت امام حسین علیه السلام قرار گرفتند و اینان همان ها بودند که اهل بیت علیهم السلام در مورد آنان فرمودند ؛ « کسانی هستند که خود را شیعه می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند » 📚بحار الانوار ج65 ص166 ❕اساسا اینان شایسته یدک کشیدن نام تشیع نیستند و از تشیع خارجند چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند .شیعه با زبان و دل با ما همراست » 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 👌و فرمودند ؛ « شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس نباشد شیعه نیست» 📚صفات الشیعه ص 162 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال گفته میشود که شیعیان خودشان حسین را دعوت کردند و خودشان او را کشتند و خودشان نیز برای حسین عزاداری می کنند 💭پاسخ : 1⃣در ابتدا از آنها می پرسیم تعریفی برای شیعه وغیر شیعه ارائه دهند تا ما بدانیم آنان به چه کسی می گویند شیعه وبه چه کسی می گویند غیر شیعه. ❗️اگر در فرهنگ آنان شیعه همان پیروان وهواداران ابوسفیان، معاویه ویزیدیان است وکسانی که راه را برحسین بستند وزن وفرزند اورا به اسارت بردند وحسین را شهید کردند دراین صورت آن قاتلین وجنایتکاران مانند عبیدالله و عمر بن سعد و ابن سنان و حرمله و شمر و شبث و خولی و دیگر از سپاهیان یزید شیعه بودند وشهدای کربلا غیر شیعه بودند.و هر نامی که می خواهند برای انها بگذادند . ❗️اما اگر شیعه را به معنای پیرو و عاشق و دوستدار حقیقی ومخلص ومطیع امام که حاضر است جان خود را بلکه مال و ابرو و قطره قطره خونش را و هست و نیست خود را پیشکش امامش کند معنی کنیم دراین صورت جدا این تهمت از خنده دار ترین طنزهای تاریخ است است. 💭اری شیعه واقعی کسی است که از زبان رییس مذهب چنین توصیف شده : " شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند .شیعه همیشه با زبان و دل با ما همراست" 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 💭امام باقر فرمود: " شیعه ما تنها کسی است که از خدا اطاعت کند" 📚امالی طوسی ج1 ص279 ❗️امام صادق فرمود: " اصحاب و شیعیان ما عاقلان و متقیان هستند و هر کس که عاقل و متقی نیست جزو شیعیان من محسوب نمی شود" 📚رجال کشی ص219 ❗️وفرمود: " کسانی هستند که خود را شیعه معرفی می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند" 📚بحار الانوار ج65 ص166 ❗️وفرمود: " خداوند هیچ ایه ای در مذمت منافقین نازل نکرد مگر انکه مراد خداوند کسانی بوده که خود را شیعه معرفی می کنند در حالی که شیعه نیستند" 📚همان مدرک ❗️امام رضا فرمود: " شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس چنین نباشد شیعه نیست" 📚صفات الشیعه ص162 ❗️در این رابطه روایات فراوانی است که شیعیان واقعی را بیان می کند .جهت اگاهی رجوع شود: 📚بحار الانوار ج65 ص150 باب19 2⃣امام حسین نیز قاتلانش را چنین معرفی می کند: "وای بر شما ای شیعیان ال ابوسفیان اگر دین ندارید واز روز معاد نمی هراسید دست کم در دنیای خود آزاده باشید " 📚لهوف،ص71 🗯آری اگر مراد از شیعیانی که قاتلان امام حسین بودند شیعیان ابوسفیان، یزید وشمر است سخن آنان درست است که قاتلان حسین شیعه بودند اما شیعه خاندان ابوسفیان 3⃣در صف بندی جنگ ها و تصمیم گیری ها است که شیعه از غیر شیعه شناخته می شود .به فرض در سپاه عمر سعد کسانی بودند که خود را شیعه معرفی می کردند اما با حضور در صف دشمنان اهل بیت نشان دادند که از ابتدا انان شیعه نبوده و محبت اهل بیت را به دل نداشته اند و به دروغ اظهار تشیع می کرده اند 4⃣به این نکته نیز باید توجه کرد : ♦️شهر کوفه سال ها قبل از واقعه کربلا از شیعیان واقعی خالی شده بود چنان که در روایات آمده است که وقتی حضرت علی به کوفه آمد به امام حسن دستور داد تا بین مردم ندا دهد که در مساجد نماز تراویح نخوانند وقتی کوفیان این سخن را شنیدند فریادشان بلند شد که می گفتند:"وای عمر!وای عمر! .علی می خواهد سنت عمر را از بین ببرد . ❗️امام علی به حسن فرمود حال که چنین است رهایشان کن 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج12 ص178 📚وسایل الشیعه،ج5 ص192 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال لطفا بگید چرا خدا پیامبر رو به معراج برد و هدف از معراج ایشون چی بود 🗯پاسخ: ❗️هدف از معراج  چنان‌‌که در برخی تفاسیر آمده این بود که روح بزرگ پیامبر اسلام با مشاهده اسرار عظمت خدا در سراسر جهان هستى، مخصوصاً عالم بالا، درک و دید تازه‌‌اى براى هدایت و رهبرى انسان‌‌ها بیابد. این هدف صریحاً در ابتدای سوره اسراء و آیه 18 سوره نجم آمده است. ❗️در منابع روایی نیز به برخی از اهداف معراج پیامبر(ص) اشاره شده است؛ از جمله: 🗯یونس بن عبد الرحمن می‌‌گوید: از امام کاظم پرسیدم: به چه علت خدا پیامبرش را به سوى آسمان بالا برد و از آن به سوى سدرة المنتهى و از آن به سوى حجاب‌‌‌هاى نور برد و با او گفت‌‌وگو  و نجوا کرد، در حالی‌که خداوند به مکان وصف نمی‌‌شود؟ امام فرمود: ❗️ «خداى متعال به مکان وصف نمی‌‌شود و زمان بر او جارى نمی‌‌گردد ولی خداوند عزت‌مند و بزرگ، خواست که فرشتگان و ساکنان آسمان‌‌هاى خود را با مشاهده پیامبر احترام کند و  شگفتی‌‌های خلقت را به رسول خود نشان دهد تا پس از برگشت از معراج به مردم خبر دهد و این مسئله به گونه‌‌ای که فرقه مشبهه می‌‌گویند نیست. خدا، پاک و برتر است از آنچه وصف می‌‌کنند». 📚علل الشرائع ج1 ص132 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣تفسیر نمونه ج12 ص29 2⃣بحار الانوار ج18 ص282 باب3 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔راجع به وقوع معراج پیامبراکرم(ص)میشه توضیح بدین ❓معراج ایشان آیا جسمانی بوده؟ آیا معراج و وارد شدن جسم به ابعاد غیرمادی ممکن‌است❗️ 💠پاسخ💠 👌در تفسیر نمونه در مقام پاسخ به پرسش شما چنین آمده است؛ 🔷«علاوه بر اینکه مشهور میان دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن این است که این امر در بیداری صورت گرفته ظاهر خود آیات قرآن در آغاز سوره اسراء و همچنین سوره نجم آیات 13 تا 18 نیز وقوع این امر را در بیداری گواهی می دهد. 👌تواریخ اسلام نیز گواه صادقی بر این موضوع است زیرا : 🗯در تاریخ می خوانیم هنگامی که پیامبر مسأله معراج را مطرح کرد مشرکان به شدت آنرا انکار کردند و آنرا بهانه ای برا کوبیدن پیامبر دانستند این به خوبی گواهی می‎دهد که پیامبر هرگز مدعی خواب یا مکاشفه روحانی نبوده و گرنه این همه سر و صدا نداشت 🔷و اگر در روایتی از حسن بصری میخوانیم که «این امر در خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده «به خدا سوگند بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمانها پرواز کرد» ظاهراً جنبه سیاسی داشته و برای خاموش کردن جنجالی بوده است که درباره مسأله معراج در میان عده ؛ای به وجود آمده بود. ❓حال مسائل تازهای در زمینه معراج مطرح شده و سؤالاتی از این قبیل : 🔶1 - برای اقدام به یک سفر فضائی نخستین مانع نیروی جاذبه است که باید با وسائل فوق العاده بر آن پیروز شد زیرا برای فرار از حوزه جاذبه زمین سرعتی لااقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است ❗️ 🔶2 - مانع دیگر، فقدان هوا در فضای بیرون جو زمین است که بدون آن انسان نمیتواند زندگی کند❗️ 🔶3 - مانع سوم گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشنده ای است که در قسمتی که آفتاب مستقیما میتابد و قسمتی که نمیتابد وجود دارد ❗️ 🔶4 - مانع چهارم اشعه های خطرناکی است که در ماوراء جو وجود دارد مانند اشعه کیهانی و اشعه ماوراء بنفش و اشعه ایکس، این پرتوها هرگاه به مقدار کم به بدن انسان بتابد زیانی بر ارگانیسم بدن او ندارد ولی در بیرون جو زمین این پرتوها فوق العاده زیاد است و کشنده و مرگبار اما برای ما ساکنان زمین وجود قشر هوای جو مانع از تابش آنها است .❗️ 🔶 5- مشکل بی وزنی است گر چه انسان تدریجا میتواند به بی وزنی عادت کند ولی برای ما ساکنان روی زمین اگر بی مقدمه به بیرون جو منتقل شویم و حالت بی وزنی دست دهد تحمل آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است .❗️ 🔶6- و سرانجام مشکل زمان ششمین مشکل و از مهمترین موانع است چرا که علوم روز میگوید سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور نیست و اگر کسی بخواهد در سراسر آسمانها سیر کند باید سرعتی بیش از سرعت سیر نور داشته باشد.❗️ 👌در برابر این سؤالات توجه به چند نکته لازم است : 1⃣ ما می دانیم که با آن همه مشکلاتی که در سفر فضائی است بالاخره انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز گردد، و غیر از مشکل زمان همه مشکلات حل شده و مشکل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است . 2⃣بدون شک مساله معراج جنبه عادی نداشته بلکه با استفاده از نیرو و قدرت بی پایان خداوند صورت گرفته است و همه معجزات انبیاء همین گونه است. ❗️ به عبارت روشنتر معجزه باید عقلا محال نباشد، و همین اندازه که عقلا امکان پذیر بود بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است . 👌هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هائی بسازد که مساله اشعه های مرگبار بیرون جو را حل کند، لباسهائی بپوشد که او را در برابر سرما و گرمای فوق العاده حفظ نماید، با تمرین به بی وزنی عادت نماید خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست ❔ ❗️ما یقین داریم که خدا مرکب سریع السیری که متناسب این سفر فضائی بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است و او را از نظر خطراتی که در این سفر وجود داشته زیر پوشش حمایت خود گرفته است . ❗️ این مرکب چگونه بوده است و چه نام داشته ؟ براق ؟ رفرف ؟ یا مرکب دیگر؟ در هر حال مرکب مرموز و ناشناخته ای است از نظر ما؟ 👌از همه اینها گذشته فرضیه حد اکثر سرعت که در بالا گفته شد، امروز در میان دانشمندان متزلزل شده، هر چند اینشتاین در فرضیه معروف خودش به آن سخت معتقد بوده است . 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ👇👇👇 ❗️دانشمندان امروز میگویند امواج جاذبه بدون نیاز به زمان در آن واحد از یکسوی جهان به سوی دیگر منتقل میشود و اثر میگذارد، و حتی این احتمال وجود دارد که در حرکات مربوط به گستردگی جهان (میدانیم جهان در حال توسعه است و ستاره ها و منظومه ها به سرعت از هم دور میشوند) منظومه هائی وجود دارند که با سرعتی بیش از سرعت سیر نور از مرکز جهان دور میشوند دقت کنید. 👌کوتاه سخن اینکه مشکلاتی که گفته شد هیچکدام به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست، مانعی که معراج را به صورت یک محال عقلی در آورد، بلکه مشکلاتی است که با استفاده از وسائل و نیروی لازم قابل حل است . 🗯به هر حال مساله معراج نه از نظر استدلالات عقلی غیر ممکن است و نه از نظر موازین علم روز و خارق العاده بودن آن را نیز همه قبول دارند بنا بر این هر گاه با دلیل قاطع نقلی ثابت شود باید آن را پذیرفت 📚تفسیر نمونه ج12 ص15 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
سوال لطفا در مورد اعتبار نهج البلاغه توضیح دهید. چون هیچ سندی وجود نداره. ✅پاسخ ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح خود بر نهج البلاغه در مورد سند ان چنین می اورد: « در این جا ذکر دو نکته لازم است: 1ـ غالب خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه، بلکه اکثریّت قریب به اتفاق آن، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسایلى که دلیلش در خودش نهفته است). ❗️بنابراین نیازى به سلسله اسنادبه عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدا و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآن و پیامبر اسلام و مانند آن است. ❗️بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درس هاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهادو امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. 👌همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغه نیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم، در واقع دلایل آنها با خود آنهاست و به قول معروف «قضایا قیاساتها معها»! ❗️تنها بخش کوچکى از نهج البلاغه است که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید. اگر مساله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغه را نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسنادنهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است. 2ـ نکته دیگر این که اگر معیارهاى حجّیت سند را براى نهج البلاغه بخواهیم، از این نظر نیز مشکلى در کار نیست، زیرا براى پذیرش حدیث و روایت ـ آن گونه که در علم اصول تحقیق شده ـ معیار اصلى وثوق و اعتماد و اطمینان به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید;؛ گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، سبب وثوق به روایت مى شود و گاه کثرت و تعدّد روایت ـ آن هم در کتب معتبر و مشهور ـ چنین اعتمادى را حاصل مى کند و گاه محتوا، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از فکر پیامبر یا امام معصومى تراوش کرده است و همین سبب اعتماد ما به چنین روایتى مى شود. ❗️نظیر این مساله را درباره صحیفه سجّادیه - علاوه بر اسناد معتبرى که براى آن ذکر کرده اند - یعنى دعاهاى بسیار بلند، با برترین محتوا و عالى ترین مضمون که از «امام سجاد على بن الحسین زین العابدین» نقل شده است، نیز گفته اند. 👌از این گذشته کتاب هاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه یا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مى دهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیث و گاه در میان توده هاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مى تواند ما را بى نیاز از اسنادمتّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشته اند،خطبه هاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغه آورده است و در واقع نهج البلاغه گلچینى از آن خطبه هاست. از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مى زیسته در «مروج الذهب» درباره خطبههاى امام(علیه السلام) مى گوید: آنچه مردم از خطبه هاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبه است» در حالى که خطبه هاى نهج البلاغه که اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبه است. ❗️هم اکنون کتابهایى در دست ماست که به عنوان مصادر و اسناد نهج البلاغه از سوى جمعى از فضلا و بزرگان معاصر نگاشته شده و اسناداین خطبه ها را در کتاب هایى که قبل از «سیّد رضى» نگاشته شده به دست آورده و در مجموعه هاى جالبى منتشر ساخته اند که یکى از بهترین کتابها در این زمینه کتاب «مصادر نهج البلاغه و اسانیده» تالیف دانشمند محقّق «السیّد عبدالزهراء الحسینى الخطیب» مى باشد که مراجعه به آن هر جستجوگرى را بر این حقیقت واقف مى کند که «سیّد رضى» در نقل این خطبه ها هرگز تنها نیست. قابل توجّه این که در این کتاب آنچه در نهج البلاغه آمده است از 114 (یکصد و چهارده) کتاب دیگر گردآورى شده که بیش از بیست کتاب از آنها مربوط به دانشمندانى است که قبل از «سیّد رضى» مى زیسته اند. ❗️این نکته نیز قابل ذکر است که شخص «سیّد رضى» در لابه لاى کلمات خود در نهج البلاغهـ که احیاناً در توضیح خطبه ها گفته ـ از 15 (پانزده) کتاب نام مى برد که او در گردآورى نهج البلاغه از آنها استفاده کرده است. 👌از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى وسوسه کردن اسنادنهج البلاغه وجود ندارد.» 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم ، ج1 ص55 به بعد 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا این روایت است ❗️‌ ❔: به جز همه مردم خر مگس جهنمند؛ روايت بدين مضمون ميباشد: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ إِسْحَاقَ الزَّعْفَرَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ ثُمَّ صَوَّرَ خَلْقَنَا مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ فَأَسْكَنَ ذَلِكَ النُّورَ فِیهِ فَكُنَّا نَحْنُ خَلْقاً وَ بَشَراً نُورَانِيِّینَ لَمْ يَجْعَلْ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَنَا مِنْهُ نَصِیباً وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِیعَتِنَا مِنْ طِینَتِنَا وَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَكْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِكَ الطِّینَةِ وَ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لِأَحَدٍ فِی مِثْلِ الَّذِی خَلَقَهُمْ مِنْهُ نَصِیباً إِلَّا لِلْأَنْبِيَاءِ وَ لِذَلِكَ صِرْنَا نَحْنُ وَ هُمُ النَّاسَ وَ صَارَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَجٌ لِلنَّارِ وَ إِلَى النَّارِ : امام صادق علیه السلام مى‏فرمود: خدا ما را از نور عظمت خویش آفرید، آنگاه آفرینش ما را از گلى در خزانه و پوشیده از زیر عرش صورتگرى کرد و آن نور را در آن، جایگزین ساخت، و ما مخلوق و بشرى نورانى بودیم، و براى هیچکس از آنچه در خلقت ما نهاد، بهره‏ئى قرار نداد و ارواح شیعیان ما را از گل ما آفرید و بدنشان را از گلى در خزانه و پوشیده پائین‏تر از گل ما. و خدا هیچ کس را جز انبیاء از خلقت ایشان بهره‏ئى نداد، از این رو ما و آنها آدمى شدیم و مردم دیگر هستند که سزاوار دوزخند و بسوى دوزخ می ‏روند. : اصول کافى جلد ١ صفحه ٣٨٩ روایت ٢ 💠💠 👌روایت مذکور از حیث سندی و غیر قابل استدلال و توجه است . 1⃣از جمله راویان حدیث مذکور ، است که مجهول و ضعیف است . 📚زبده المقال من معجم الرجال ج2 ص322 2⃣راوی دیگر ، است که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚همان منبع ، ج2 ص123 3⃣و راوی دیگر نیز است که مشترک بین چندین راوی به این عنوان است و دقیقا مشخص نیست چه کسی است و آیا فردی موثق است یا خیر ؛ 📚همان منبع ، ج2 ص390 ❕لذا علامه ذیل روایت مذکور می نویسد ؛ « الحدیث الثانی ، » « این حدیث مجهول است و راویان آن توثیق ندارند » 📚مراه العقول ج4 ص272 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش ❓کانال های ضد دین پرسشی را مطرح کرده اند که قرآن مسلمین و پیامبر مسلمین یکی است .چرا انان به فرق مختلف تقسیم شده اند و بالاخره کدام فرقه از آنان به بهشت می روند❔ 💠پاسخ؛ ❗️اگر مسلمانان در زمان پیامبر گرامی از وحدت خاصی برخوردار بودند و عظمت مقام رسالت و مرجعیت مسلم او برای پیروانش مانع از بروز دوگانگی بود ولی پس از درگذشت او شکاف عجیبی در میان آنان پدید آمد و آن وحدت و ایثار جای خود را به جدال و نزاع کلامی و احیانا به نبردهای خونین آن هم بر سر عقائد دادند. 🗯علمای ملل و نحل علل چندی را در پیدایش اختلاف و پی ریزی مذاهب مختلف موثر می دانند از جمله؛ 1⃣تعصب های کور قبیلگی و گرایش های حزبی سبب شد افرادی دست به تاسیس مذهب و مسلک های تازه ای بزنند و به راهنمایانی که پیامبر برای انان معرفی کرده بود توجه نکنند. 2⃣بدفهمی و کج اندیشی در تفسیر حقایق دینی عامل دیگری برای پیدایش مذاهب مختلف قلمداد می شود. 3⃣منع از تدوین حدیث پیامبر و نشر آن توسط خلفای وقت عامل دیگری بود که افراد نظرات شخصی خود را به نام دین به خورد مردم بدهند و مذاهب تازه ای را ایجاد کنند. 4⃣آزادی احبار و رهبانان یعنی دانشمندان اهل کتاب و نشر اساطیر عهدین سبب دیگری بر این مساله قلمداد می شود که این آزادی پس از ممنوعیت از نشر احادیث پیامبر به این افراد داده شد. 5⃣برخورد مسلمانان با ملتهای متمدن که برای خود کلام مستقل و عقاید دیگری داشتند عامل دیگری برای پیدایش مذاهب جدید قلمداد می شود. 6⃣اجتهادات شخصی در برابر نصوص مسلم دینی و تن ندادن به نصوص عامل دیگری برای این افتراق محسوب می شود. 📚الملل و النحل ،سبحانی،ج1 ص69 فصل سوم 👌جالب آن است که پیامبر گرامی از ایجاد فرق گوناگون در اسلام خبر داده بود و دانشمندان شیعه و سنی نقل کرده اند که فرمود؛ «امت موسی پس از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند که تنها یک فرقه از آنان فرقه ناجیه می باشد و هفتاد فرقه دیگر در آتش هستند.و امت عیسی پس از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که یک فرقه از آنان ناجیه و بقیه در آتش هستند.و امت من نیز به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند که یک فرقه از آنان اهل نجات و بقیه در آتش هستند» 📚الخصال ج2 ص585 📚بحار الانوار ج28 ص4 📚سنن ترمذی ج5 ص26 📚سنن ابن ماجه ج2 ص479 👌طبق روایات مسلم شیعه و سنی تنها فرقه ای که اهل نجات می باشند کسانی هستند که پس از پیامبر گرامی به اهل بیت ایشان تمسک کرده و آنان را به عنوان امام و رهبر بشناسند و اگر مردمان تن به امامت و هدایت انان می دادند هیچگاه فرق و مذاهب مختلف ایجاد نمیشد. 1⃣پیامبر گرامی فرمود: «من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیتم» 📚سنن ترمذی ج5 ص329 📚مسند احمد ج5 ص182 📚مستدرک حاکم ج3 ص148 2⃣پیامبر گرامی فرمود: «مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود» 📚مستدرک حاکم ج2 ص343 📚مجمع الزوائد ج9 ص168 📚کنزالعمال ج6 ص216 3⃣پیامبر گرامی فرمود: «ستارگان وسیله ایمنی برای اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من وسیله ایمنی برای امت من از اختلاف هستند» 📚مستدرک حاکم ج3 ص149 📚الجامع الصغیر ج2 ص189 📚کنزالعمال ج6 ص116 4⃣پیامبر گرامی فرمود: «فرقه ناجیه فرقه ای است که به من و اهل بیتم پس از من اقتدا کند» 📚معانی الاخبار ص323 ❗️حضرت علی فرمود: «امت اسلام به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند .قسم به خداوندی که جانم بدست اوست تمام این فرقه ها گمراه هستند مگر فرقه ای که از من تبعیت کنند و از شیعیان من باشند» 📚امالی مفید ص213 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht