eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
👇ادامه پاسخ 👇 ⁉️چرا فدک به فاطمه بخشیده شد ؟ ❗️تاریخ زندگی پیامبر و خاندان او به خوبی گواهی می دهد که آنان هرگز دلبستگی به دنیا نداشته اند و چیزی که در نظر آنان ارزش نداشت ، همان ثروت دنیا بود ، مع الوصف می بینیم که پیامبر گرامی فدک را به دختر خود بخشید . در این جا ممکن است این سئوال پدید آید که چرا پیامبر چنین کرد ؟ در پاسخ به این سئوال به نکات زیر توجه فرمایید: 1⃣پس از رحلت پیامبر طبق تصریحات مکرر آن حضرت زمامداری مسلمانان از آن امیرالمومنین بود و اداره این مقام ومنصب به هزینه سنگینی نیاز داشت . حضرت علی برای اداره امور وابسته به منصب خلافت می توانست از دارآمد فدک به نحو احسنت استفاده کند . گویا دستگاه خلافت از این پیش بینی  پیامبر مطلع شده بودند که در همان روز های نخست ، فدک را از دست خاندان پیامبر خارج کرد . 2⃣ دودمان پیامبر که مظهر کامل آن یگانه دختر وی و نور دیدگانش حضرت حسن و حسین بود ، باید پس از فوت پیامبر به صورت آبرومندی زندگی کنند تا حیثیت و شرف رسول اکرم و خاندانش محفوظ بماند . برا تامین این منظور پیامبر فدک را به دختر خویش بخشید . 3⃣پیامبر اکرم می دانست که گروهی کینه حضرت علی را در دل دارند ، زیرا بسیاری از بستگان ایشان به شمشیر در میدان های جنگ با کفار کشته شده بودند یکی از راه های زدودن این کینه این بود که امام از طریق کمک های مالی از آنان دلجویی کند و عواطف آنان را به خود جلب نماید. همچنین به کلیه بینوایان و درماندگان کمک کند و از این طریق موانع عاطفی که بر سر راه خلافت او بود ، از میان برداشته شود . ❗️پیامبر هرچند ظاهراً فدک را به زهرا بخشید ، ولی درآمد آن در اختیار صاحب ولایت بود تا از آن ، علاوه برتامین ضروریات زندگی خود ، به نفع اسلام و مسلمین استفاده کند . 🔷این سرگذشت فدک در عصر رسول خدا است ، اما اینکه چگونه از دست زهرا گرفته شد ، خود داستان مفصلی دارد . خلافت نو پا به خاطر تقویت مالی پایه های حکومت ، آن را ملک پیامبر انگاشت ، و به عنوان اینکه پیامبر چیزی را از خود به ارث    نمی گذارد ، فدک را مصادره کرد . آنان حدیثی را دستاویز قرار دادند «پیامبران ارث نمی گذارند ترکه ما صدقه است » ❗️که قرآن آن را تکذیب می کند چگونه پیامبران از خود به ارث نمی گذارند ، در حالی که سلیمان وارث داود شد 🗯 «و ورث سلیمان داود» 📓نمل/16 ❗️زکریا در دعایی از حضرت باری فرزندی می طلبد که وارث او گردد 📓سوره مریم 5/6 ⁉️اگر واقعا پیامبران ارث نمی گذارند ، چرا پیامبر آن حکم الهی را به دخترش زهرا که تنها وارث او بود نگفت و به فردی گفت که اصلاً با موضوع ارتباط نداشت . ❗️فدک در کشاکش سیاست ها 🔷پس از گذشت سالها که سیل غنایم به مدینه سرازیر گردید ، خلفا در اداره کشور از درآمد فدک بی نیاز شدند ، ولی از باز پس دادن آن خودداری کردند و از این لحاظ مساله فدک رنگ سیاسی به خود گرفت . ❗️عمربن عبدالعزیز آن را پس داد ، اما پس از مرگ او ، آل مروان آن را دیگر بار تصاحب کردند . پس از انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان ، نخستین خلیفه عباسی سفاح فدک را به عبدالله بن الحسن برگردانید ، پس درگذشت او ، منصور دوانیقی آن را پس گرفت و این رویه ادامه یافت . 🔷امیرمومنان در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف می نویسد : « آری از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده بود ، تنها فدک در اختیار ما بود ، گروهی بر آن بخل و حسادت ورزیدند ، و گروهی دیگر سخاوتمندانه رها کردند و بهترین حاکم خدا است »     📚نهج البلاغه،نامه45 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣تفسیر نمونه ج23 ص510 2⃣راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص419 3⃣الغدیر ج8 ص334 4⃣بحار الانوار ج29 ص105 باب11 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال امام علی در موارد متعددی خلفا را تایید می کرد و به انان در مشکلات کمک می کرد چگونه است که شیعیان خلاف خلفا را قبول نمی کنند 🗯پاسخ: ❗️رفتـار امام علي با خلفا را بايد در دو زمينه مورد بررسي قرار داد: 1. به رسميت شناختن خلافت آنان. 2. همكاري امام با دستگاه خلفا در حل معضلات ديني و مشكلات سياسي. و اين دو مطلب بايد از يكديگر تفكيك شود. 🗯با قطع و يقين مي‌گوييم كه موضع امام در مورد اوّل كاملاً منفي بود و در مورد دوم مثبت. ❗️در مورد دلايل منفي بودن موضع امام در مورد نخست بايد گفت: 🔷اوّلاً:  علي(ع) چگونه مي‌تواند خلافت ديگران را به رسميت بشناسد، در حالي كه وي از جانب خدا در مواضع مختلف و به ويژه روز غدير، به عنوان ولي مسلمانان و سرپرست آنان معرفي شده است؟ ولايت امام، يك حكم آسماني بود كه جز خدا، هيچ فردي نمي‌تواند آن را دگرگون سازد، چنان كه مي‌فرمايد: «هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبر او درباره امري حكمي كنند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد» 📓احزاب36 ❗️امامت امام حق شخصي وي نبود كه از آن چشم پوشي كند، بلكه حكم الهي بود كه كسي قادر بر تغيير آن نيست، امّا اگر شرايط براي اجراي اين حكم فراهم نباشد، مصلحت ايجاب مي‌كند كه درباره آن سكوت كند، نه اين كه ديگري را جاي خود بنشاند. 🔷ثانياً: تاريخ سقيفه و بررسي زندگي امام حاكي است كه آن حضرت با وجود شديدترين فشارها، دست بيعت به سوي خلفا دراز نكرد. ❗️معاويه در يكي از نامه‌هاي خود به علي مي‌نويسد: 🔶 «تو همان كسي هستي كه به سان شتر افسار زده به سوي بيعت كشيدند»; و اين جمله بيانگر آن است كه فشار براي بيعت به حدي بود كه امام را به زور از خانه خود بيرون كردند و به مسجد بردند. امام در پاسخ نامه معاويه، اين بي‌حرمتي را انكار نمي‌كند، ولي تصريح مي‌كند كه اين نشانه مظلوميت اوست، آنجا كه مي‌فرمايد: «گفتي كه همچون شتر، افسار زدند و كشيدند كه بيعت كنم، عجبا! به خدا سوگند خواستي مذمت كني ولي ناخود آگاه ستودي. خواستي رسوا كني ولي رسوا شدي. براي يك مسلمان نقص نيست كه مظلوم واقع شود، مادام كه در دين خود ترديد نداشته باشد و در يقين خود شك نكند». 📚نهج البلاغه نامه 28 🔶ثالثا: كلمات امام در موارد مختلف حاكي از آن است كه او تا آخرين لحظات زندگي، خود را شايسته خلافت مي‌دانست و اين كه خلافت حق مسلم او بود و از وي گرفته شد. در اين مورد، علاوه بر خطبه «شقشقيه» كه همه با او آشنا هستيم، سخنان ديگر او حاكي از غصب خلافت و عقب زدن او است كه ما در اين جا به برخي از سخنان آن حضرت اشاره مي‌كنيم: 🔷الف. «به خدا سوگند از روزي كه خدا جان پيامبر خويش را تحويل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است». 📓نهج البلاغه خطبه6 🗯ب: «شخصي در حضور جمعي به من گفت: پسر ابوطالب تو بر امر خلافت حريصي به او گفتم: ❗️«بلكه شما حريص‌تر و از پيغمبر دورتريد و من از نظر روحي و جسمي نزديك‌ترم. من حق خود را طلب كردم و شما مي‌خواهيد ميان من و حق خاص من حائل و مانع شويد و مرا از آن منصرف سازيد. آيا آن كه حق خويش را مي‌خواهد حريص‌تر است يا آن كه به حق ديگران چشم دوخته است؟ همين كه او را در برابر حاضران با نيروي استدلال كوبيدم به خود آمد و نمي‌دانست در جواب من چه بگويد». 📚نهج البلاغه خطبه 172 ❗️حضرت در ادامه مي‌فرمايد: «خدايا از ظلم قريش و همدستان آنها به تو شكايت مي‌كنم. اينها با من قطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقير نمودند. اتفاق كردند در مورد امري كه حق خاص من بود، بر ضدّ من قيام كنند». 📚بحار الانوار ج29 ص605 🗯تا اين جا روشن گرديد كه امام هرگز در مسأله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نكرد و پيوسته از مظلوميت خود سخن مي‌گفت و نسل‌ها را از حقايق آگاه مي‌ساخت. ❗️علامه مجلسی انبوهی روایت از احتجاجات امام بر دیگران در مورد خلافت و وصایت خویش نقل می کند 📚بحار الانوار ج29 ص3 باب 5 ❗️بخاری نقل می کند که حضرت علی خطاب به ابوبکر چنین عرضه داشت: « اما تو ای ابوبکر در حق ما اهل بیت استبداد ورزیدی» 📚صحیح بخاری ج4 ص1549 🗯وحضرت در شورای شش نفره ،تصدی خلافت به شرطی که بر مبنای ابوبکر و عمر حکمرانی کند را رد کرد 📚مسند احمد،ج1 ص75 📚اسد الغابه ج4 ص123 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 🔴نكته دوم، همكاري امام با خلافت در مسائل ديني و سياسي و حل مشكلات خلفا است كه موضع امام در اين مورد كاملاً مثبت بود. 🗯 ايشان در يكي از نامه‌هاي خود، علت همكاري با دستگاه خلافت را به روشني بيان مي‌كند. اکنون ترجمه نامة امام را در اين جا مي‌آوريم: 🗯«به خدا سوگند هرگز فكر نمي‌كردم و به خاطرم خطور نمي‌كرد كه عرب بعد از پيامبر; امر امامت و رهبري را از اهل بيت او بگردانند (و در جاي ديگر قرار دهند و باور نمي‌كردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چيزي كه مرا ناراحت كرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود كه با او بيعت كنند. دست بر روي دست گذاردم تا اين كه با چشم خود ديدم گروهي از اسلام بازگشته و مي‌خواهند دين محمد را نابود سازند. (در اين جا بود) كه ترسيدم اگر اسلام و اهلش را ياري نكنم، شاهد نابودي و شكاف در اسلام باشم كه مصيبت آن براي من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ‌تر بود؛ چرا كه اين بهره دوران كوتاه زندگي دنيا است كه زايل و تمام مي‌شود. همان طور كه «سراب» تمام مي‌شود و يا همچون ابرهايي كه از هم مي‌پاشند. پس براي دفع اين حوادث به پا خاستم تا باطل از ميان رفت و نابود شد و دين پا برجا و محكم گرديد». 📚نهج البلاغه نامه 62 👌اين نامه به روشني بيان مي‌كند كه امام در عين انتقاد از خلافت، براي صيانت اسلام تا آنجا كه امكان داشت با آنان همكاري کرد و معضلات علمي و سياسي آنان را به نحو احسن، حل و فصل نمود. 📚راهنمای حقیقت،ص647 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آیا ازدواج عمر با ام کلثوم در کتب شیعه واقعیت دارد 💠پاسخ؛ 1⃣اهل سنت جریان این ازدواج را به صورت های متناقض نقل می کند که سبب سلب اعتماد به نقل آن ها می شود از جمله این که : 1- علی او را به عقد عمر در آورد- 2- عباس او را به عقد عمر در آورد-3- این کار از روی تهدید صورت گرفت-4- عروسی انجام گرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد-5- خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد-6- زید نیز دارای فرزندی بود-7- او کشته شد و وارثی نداشت- 8- او و مادرش در یک روز کشته شدند- 9- مادرش پس از وی کشته شد-10- مهریه او چهل هزار درهم بود-11- مهریه او چهار هزار درهم بود- 12- مهریه او پانصد درهم بود. ❗️این اختلاف ها در ذهن انسان تردید ایجاد کرده و اصل تزویج را زیر سوال می برد. 📚الذریه الطاهره ص157 2⃣در فقه شیعه نکاح و ازدواج با افراد گمراه که بر غیر صراط مستقیم و اسلام هستند جایز نیست مگر در صورت اضطرار چنان که در همین صورت اضطرار جایز است که انسان برای نجات جان گوشت مردار و خوک را بخورد . 👌امام علیه السلام فرمود: «ازدواج دائم با زنان کافر کتابی جایز نیست مگر در صورت اضطرار» 📚الکافی ج5 ص360 👌امام صادق فرمود: «هیچ چیزی از محرمات الهی نمی باشد مگر آنکه ارتکابش برای فردی که مضطر شده است جایز است» 📚التهذیب ج3 ص177 3⃣در داستان حضرت لوط می خوانیم زمانی که قومش قصد تعرض به مهمانانش را داشتند حضرت لوط به جهت جلوگیری از آبروریزی حاضر شد که دختران خود را به آنها بدهد تا آنان دست از نیت پلید خود بردارند و فرمود: «این ها دختران من هستند و برای شما پاکیزه ترند .از خدا بترسید و آبروی مرا نبرید و با قصد سوئ در مهمانانم مرا رسوا مسازید» 🔷هود78 ❗️می بینیم حضرت لوط در حالت اضطرار حتی حاضر میشود دختران خود را به قوم گمراه و منحرف خود دهد. 4⃣آنچه در روایات ما آمده است آن است که حضرت علی چون در حالت اضطرار قرار گرفت حاضر شد ام کلثوم را به عقد عمر در بیاید. 🔷شیخ کلینی نقل می کند هشام بن سالم از امام صادق می آورد كه آن حضرت فرمود: « زمانى كه عمر بن الخطاب از امّ‌كلثوم خواستگارى كرد، اميرمؤمنان به او فرمود: امّ‌كلثوم خردسال است. عمر با عباس ملاقات كرد و به او گفت: من چگونه ام، آيا مشكلى دارم؟ عباس گفت: تو را چه شده است؟ عمر گفت: از برادر زاده‌ات دخترش را خواستگارى كردم، دست رد بر سينه‌ام زد، قسم به خدا چشمه زمزم را پر خواهم كرد، هيچ كرامتى را براى شما نمى‌گذارم؛ مگر اين كه آن را از بين ببرم، دو شاهد بر مى‌انگيزم كه او سرقت كرده و دستش را قطع خواهم كرد. عباس به نزد اميرمؤمنان آمد، او را از ماجرا با خبر ساخت و از او درخواست كرد كه تصميم در اين باره را بر عهده او نهد، حضرت امير نيز مسأله ازدواج را به عهده عباس گذاشت.» 📚الکافی ج5 ص346 ❕در روایت دیگر آمده است که گفت اگر علی به ازدواج راضی نشود او ( و اطرافیانش را ) خواهم کشت 📚مستدرک الوسائل ج14 ص443 🔶وفرمود: « ( ام کلثوم ) ناموسی است که از ما غصب کرده اند» 📚الکافی ج5 ص346 5⃣این که این ازدواج با تهدید و ارعاب صورت گرفته است در روایات اهل سنت نیز اشاره شده است . ❗️ابن سعد نقل می کند: «علی در جواب خواستگاری عمر فرمود او دختری کوچک است .عمر در جواب گفت تو حق نداری که مرا از این کار منع کنی و من می دانم که چرا او را به نکاحم در نمی آوردی...» 📚طبقات ابن سعد ج8 ص464 6⃣سید مرتضی می نویسد: «آنچه در ازدواج ام کلثوم باید مورد توجه قرار گیرد این است که این ازدواج از روی اختیار و میل نبوده است بلکه پس از تکرار و زورگویی ها بوده که نزدیک بود به درگیری آشکارا بینجامد .اضطرار حتی خوردن مردار و نوشیدن شراب را جایز می کند چه رسد به کمتر از آن ( ازدواج)» 📚رسائل المرتضی ج3 ص149 ❗️شیخ مفید می نویسد: « امیر المومنین احتیاج به تالیف قلوب و حفظ خون ها داشت .از همین رو ملاحظه کرد که اگر بخواهد با این امر مخالفت کند در دین و دنیای مردم فساد ایجاد خواهد شد لذا به درخواست او جامه عمل پوشانید » 📚المسائل السروریه ص91 7⃣آنچه از مدارک شیعی استفاده می شود که عقدی بوده است و بس . 🔶امام صادق فرمود: « هنگامی که عمر از دنیا رفت امام علی دست ام کلثوم را گرفت و به خانه اش آورد» 📚الکافی ج6 ص115 ❗️مرحوم نوبختی می گوید: «ام کلثوم صغیر و نابالغ بود و عمر پیش از این که با او زفاف کند مرد» 📚بحار الانوار ج42 ص91 👌زرقانی مالکی از علمای اهل سنت هم به این مطلب تصریح می کند 📚شرح مواهب اللدنیه ج7 ص9 ❓آیا چنین ازدواجی که با ارعاب و تهدید و از روی زورگویی و بدون رضایت حضرت امیر و ام کلثوم صورت گرفته است می تواند برای عمر فضیلت محسوب شود و آیا می تواند دلیل بر صمیمیت و دوستی میان خلیفه دوم و امیر مومنان باشد❕ 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔سوال بنده این بود که ظاهرا عده ای از علمای شیعه در اصل وجود مبارک حضرت ام کلثوم سلام الله علیها دخت گرامی حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرای اطهر صلوات الله علیهما شک داشته و معتقدند حضرت زینب سلام الله علیها تنها دختر امیرالمومنین از حضرت زهرا سلام الله علیهاست بنابر نظر این عده ٬ نام ام کلثوم که در منابع تاریخی آمده یکی از نامهای حضرت زینب سلام الله علیها میباشد و اساسا این دو اسم متعلق به یک شخص میباشد نه دو نفر!! خواهشا درمورد اصل وجود آن حضرت و نظر علمای شیعه درباره تعداد فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا صلوات الله علیهما روشنگری بفرمایید همچنین درباره ماجرای ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با غاصب دوم سوال داشتم که آیا این ماجرا صحت دارد یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را از ذكور و اناث به قول شيخ مفيد بيست و هفت تن فرزند بود؛ چهار نفر از ايشان امام حسن و امام حسين و زينب كبرى ملقّب به عقيله، و زينب صغرى است كه مكنّات است به امّ كلثوم، و مادر ايشان حضرت فاطمه زهراء سيّدة النّساء عليهم السّلام است. 📚منتهی الامال ج 1 ص 448_ ارشاد مفید ، یک جلدی ، ص 404_ بحار الانوار ج 42 ص 89 ❕مرحوم طبرسی نیز می نویسد ؛ « دو دختر علی علیه السلام از فاطمه زهرا ، زینب کبری و زینب صغری بوده که لقب او ام کلثوم است » 📚تاج الموالید ص 75 _ اعلام الوری ص 203 ❕صاحب کتاب العدد القویه نیز مطابق نقل علامه مجلسی دربیان دختران علی علیه السلام می نویسد ؛ « زینب کبری و زینب صغری که کنیه اش ام کلثوم بود از فاطمه دختر رسول الله » 📚بحار الانوار ج 42 ص 74 ❕همین سخن در کتاب « مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه » ص 76 آمده است . 🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز می نویسد ؛ « فرزندان علی از فاطمه ،حسن ، حسین ، محسن که سقط شد ، زینب کبری و ام کلثوم کبری که عمر با او ازدواج کرد» 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 304 ❕در کتاب « پیشوایان هدایت » که ترجمه کتاب شریف « اعلام الهدایه » است ، چنین آمده است ؛ « زهراى بتول عليها السّلام از امير مؤمنان على عليه السّلام صاحب دو فرزند پسر، سالار جوانان بهشت امام حسن و امام حسين عليهما السّلام و دخترانى فداكار و شكيبا به نام زينب و ام كلثوم شد » 📚پیشوایان هدایت ج 3 ص 21 ❕ابن ابی الحدید هم می نویسد ؛ «زينب كبرى و ام كلثوم كبرى مادرشان فاطمه بنت رسول خدا است‏ » 📚شرح نهج البلاغه ج 2 ص 475_ اعیان الشیعه ج 7 ص 136 ❕ابن اثير در بيان فرزندان على عليه السّلام از فاطمه بنت رسول الله مى‏ نويسد ؛ «زينب كبرى و ام كلثوم كبرى » 📚الکامل فی التاریخ ج 3 ص 263 ❕همین سخن را ابن حزم در جمهره الانساب ص 37 و مسعودی در مروج الذهب ج 2 ص 92 ذکر می کنند . 👌اکثر علمای شیعه ، ازدواج ام کلثوم با عمر را که با تهدید و ارعاب صورت گرفت ، ذکر کرده اند ، چنانکه صاحب « تکمله الرجال » می نویسد ؛ « ام کلثوم ، کنیه دختر امیر مومنان است که با برادرش حسین در کربلا حاضر بود ، و مشهور نزد اصحاب و اخبار آن است که عمر از روی غصب و به زور با او ازدواج کرد » 📚تکمله الرجال ج 2 ص 698 ❕ابن طاووس هم می نویسد ؛ « ام کلثوم با عمر بن خطاب ازدواج کرد ،اصحاب و علمای ما گفته اند که عمر پس از امتناع شدید علی علیه السلام ( و از روی غصب و زور » با او ازدواج کرد » 📚همان مدرک 👌مرحوم طبرسی نیز این ازدواج را مستند به نظریه علمای شیعه و صاحبان اجماع و اتفاق می داند . 📚اعلام الوری ص 204 ❕صاحب کتاب « قاموس الرجال » هم این ازدواج را قطعی می کند که اکثر علمای محقق امامیه قائل به آن هستند ، ازدواجی که از روی تهدید و ارعاب صورت گرفت . 📚قاموس الرجال ج 12 ص 216 👌بنابراین این که برخی در صدد انکار این برآمدند که اساسا علی علیه السلام دارای دختری به نام ام کلثوم نبوده است ، یا اصل ازدواج ام کلثوم با عمر را زیر سوال می برند در حالی که روایات متعددی در این باره در کتب ما منقول است و علمای بزرگی هم به آن تصریح کرده اند ، رویه و طریق مناسبی را در پیش نگرفته اند . ❕برخی می گوید ، ام کلثومی که به عقد عمر در آمد ، دختر ابوبکر بود که در دامان علی علیه السلام بزرگ شده بود ، نه ام کلثوم دختر فاطمه سلام الله علیها و می گویند ؛ « عمر بن خطاب احتمالا با شخصی به نام ام کلثوم ازدواج نموده اما نه آن ام کلثومی که مورد ادعای وهابیت است ،بلکه این ازدواج با ام کلثوم دختر ابوبکر بوده که این دختر بخشی از زندگی خود را در خانه امیر مومنان گذرانده است » 📚شبهات فاطمیه ، عصیری ، ص 317 🔸ادامه 👇
👌ادامه 👇 ❕مستند اصلی این بزرگواران ، سخن شارح صحیح مسلم ، نووی در تهذیب الاسماء است که می گوید ؛ « سخن در دو خواهر عایشه است ... در اسماء الرجال در باب چهارم گذشت ، این دو خواهر ،اسماء دختر ابوبکر و ام کلثوم دختر ابوبکر هستند ، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است » 📚تهذیب الاسماء و اللغات ، ص 507 ❕در حالی که نووی ، اگر چه گفته است که عمر با ام کلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است ، چند صفحه قبل تر می گوید ، عمر با ام کلثوم دختر علی علیه السلام هم ازدواج کرده است ؛ « ام کلثوم بنت علی بن ابی طالب ...و هی بنت فاطمه رضی الله عنها ... تزوجها عمر بن خطاب ...» 📚همان منبع ص 503 ❕بنابراین استدلال به قول نووی ، مشکلی را نمی تواند حل کند . 👌استاد سبحانی هم می نویسد ؛ « برخى از نويسندگان معتقدند امّ كلثومى كه به تزويج خليفه درآمد، ربيبه امام على (عليه السَّلام) بود، نه دختر صلبى او، زيرا اسماء بنت عميس پس از درگذشت جعفر بن ابى طالب، با ابوبكر ازدواج كرد و از اين ازدواج دخترى به نام امّ كلثوم متولد شد. پس از درگذشت خليفه نخست، اسماء با على (عليه السَّلام) ازدواج كرد و دختر خود را به عنوان ربيبه به خانه امام آورد، سپس همين ربيبه به عقد عمر بن خطاب درآمد. ❕اين نظريه چندان استوار نيست، زيرا صحيح است كه ابوبكر دخترى به نام امّ كلثوم داشت، ولى مادر او «حبيبه» دختر يكى از انصار، به نام زيد بن خارجه بود. امّ كلثوم دختر ابى بكر را طلحة بن عبيداللّه تزويج كرد و از او فرزندانى به نام هاى محمد و زكريا و عايشه به دنيا آمدند. پس از كشته شدن طلحه، عبدالرحمن بن عبداللّه وى را تزويج كرد. 🔸خلاصه اين كه اسماء بنت عميس با ازدواج با ابى بكر، جز يك فرزند به نام «محمد» به دنيا نياورد، بنابراين نمى توان گفت امّ كلثوم مورد گفتگو، دختر اسماء بنت عميس است، زيرا اصلًا اسماء دخترى از ابى بكر نداشت و امّ كلثوم كه دختر ابى بكر بود، از مادرى به نام «قتيله» متولد شده و او هم با طلحة بن عبيداللّه (نه عمر ابن خطاب) ازدواج نمود. ( اسد الغابه ج 5 ص 395)» 📚راهنمای حقیقت ص 615 👌ما در گذشته بر اساس نصوص روایات و تصریحات بزرگان شیعه ، معتقد شدیم که ازدواج مذکور ، با تهدید و ارعاب صورت گرفته و هیچ گونه فضیلتی را برای عمر ثابت نمی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5339 👌انگيزه ظاهرى خليفه براى ازدواج، حديثى بود كه از پيامبر نقل مى كرد ؛ «هر نوع پيوند نسبى و سببى روز قيامت از هم گسسته مى شود، جز پيوند با من از طريق نسب يا سبب». 👌آنگاه خليفه افزود: من با پيامبر مدّت ها زندگى كرده ام، مى خواهم اين كار انجام بگيرد. ولى در باطن انگيزه ديگرى در كار بود و آن اين كه از اين طريق مى خواست بر اعمال گذشته خود سرپوش بگذارد و با آن پيوند خويشاوندى، گذشته به فراموشى سپرده شود. ❕آنگاه كه خواستگارى انجام گرفت، اميرمؤمنان به صورت هاى مختلف عذر خواست كه اين كار انجام نگيرد ؛ 🔸الف. فرمود: دخترم كوچك است (فعلًا هنگام ازدواج او نيست). خليفه پاسخ داد: «به خدا سوگند منظور تو آن نيست، ما مى دانيم منظور تو چيست، تو خواستى از اين كار جلوگيرى كنى». 📚الطبقات الکبری ج 8 ص 464 🔸ب. بار ديگر عمر بر خواستگارى اصرار كرد، حضرت اين بار عذر ديگرى‏ آورد و گفت: من دخترانم را براى پسران برادرم جعفر نگه داشته ام. 📚الاصابه ج 4 ص 469 ❕عمر پاسخ داد: على! او را به ازدواج من درآور، كه در روى زمين كسى بهتر از من با او رفتار نخواهد كرد. 📚الطبقات الکبری ج 8 ص 463 ❕گويا خليفه در اينجا تعهد مى كند كه رفتارش با دختر على رفتار نيك باشد، زيرا خليفه به تندى و بدرفتارى با زنان مشهور بود. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌🔸ج. اميرمؤمنان به اين درخواست تن نداد و عذر سومى آورد كه من بايد اين مطلب را با خانواده و نزديكانم در ميان بگذارم، طرف مشورت سه نفر بودند: عقيل و حسنين. عقيل از اين پيشنهاد خشمگين شد، و سخن جسارت آميزى به على گفت كه: هر چه زمان بگذرد، در كار خود از واقعيت ها دور مى شوى، به خدا اگر اين كار صورت بگيرد، چنين و چنان مى شود و آنگاه پيامدهاى آن را برشمرد. آنگاه از جاى خود برخاست و در حالى كه لباس خود را به زمين مى كشيد، مجلس را ترك كرد. وقتى خبر مخالفت عقيل به خليفه رسيد، گفت: شگفتا! عقيل مرد نابخرد و نادانى است. 📚مجمع الزوائد ج 8 ص 271 ❕حسنين نيز مانند عموى خود نظر منفى داشتند، امّا ادب را كاملًا رعايت كردند، گفتند: او هم مانند زنان ديگر اختيار امر خود را دارد و خودش مى تواند همسرى براى خود انتخاب كند. 📚همان منبع ❕وقتى عمر از اين رفت و آمدها نتيجه نگرفت، با عموى على (عليه السَّلام) عباس بن عبدالمطلب ملاقات كرد و به او چنين گفت: «من چه عيبى دارم؟ آيا در من مانعى هست؟ عباس متوجه نشد و گفت: موضوع چيست؟ (عمر گفت:) دختر برادر زاده ات را خواستگارى كرده ام، و پاسخ منفى شنيده ام». ❕در اين جا تهديد آغاز مى شود و مى گويد: «به خدا سوگند زمزم را كور مى كنم- با توجه به اين كه آب دادن به حجاج به عهده عباس بود- و هيچ فضيلتى براى شما نمى گذارم مگر اين كه آن را نابود مى كنم، دو نفر را وامى دارم تا شهادت دهند كه برادرزاده ات دزدى كرده است، و آنگاه دست او را قطع مى كنم». وقتى عباس اين سخنان را شنيد و با على در ميان گذاشت، از او خواست كه تزويج دخترش را به او واگذار كند. 📚کافی ج 6 ص 115 ❕شكى نيست كه اين تهديد، كاملًا تهديد توخالى بود، على (عليه السَّلام) مقام و منزلتى بالاتر از اين داشت كه بتوان او را به اين مسائل متهم كرد. ولى اين رفت و آمدها حاكى از اين بود كه از طرف خليفه اصرار بر اين كار وجود دارد، و حضرت بنابر مصالحى به اين كار تن در داد. ❕با توجه به آنچه در كتاب هاى فريقين وارد شده، ازدواج رخ داده و متصدى آن عموى امام، عباس بن عبدالمطلب بوده است، ولى سخن اين جا است كه آيا اين پيوند، با طيب خاطر انجام گرفته و يا فشارهايى از خارج و داخل در آن مؤثر بوده است. 🔸شما با يك محاسبه كوتاه و داورى وجدان مى توانيد پايه اين ازدواج را از منظر طيب نفس و طوع و رغبت به دست بياوريد ؛ 1⃣شكى نيست كه روابط خاندان رسالت با خليفه وقت كاملًا تيره و تار بود ويورش به خانه وحى و هتك حرمت دخت گرامى پيامبر چيزى نيست كه بتوان آن را انكار نمود و ما مدارك آن را در پاسخ های گذشته ارائه كرديم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958 2⃣عمر فردى خشن و تندخوى بود، هنگامى كه خليفه او را بر خلافت برگزيد، گروهى از صحابه بر اين امر اعتراض كردند، و گفتند: يك فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط كردى ، جهت آگاهی بیشتر پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642 3⃣طبرى مى نويسد: خليفه، نخست از دختر ابى بكر به نام «ام كلثوم» خواستگارى كرد ولى دختر ابى بكر به خاطر تندى اخلاق خليفه، دست رد بر اين خواستگارى زد. 📚تاریخ طبری ج 5 ص 58 4⃣ وجدان خود را قاضى و داور قرار دهيد، آيا خانواده اى كه از اين خواستگار دل خوشى ندارد، و هنوز ناله هاى مادر در گوش آنان طنين انداز است و از طرف ديگر خواستگار، يك فرد جوان و شاداب نيست، بلكه در بخش پايانى عمر خود قرار دارد، و از نظر اخلاق و روحيات، انسان خشن و سخت گير است، در اين شرايط كدام خانواده با طيب خاطر دسته گل خود را در طبق اخلاص نهاده به چنين دامادى تقديم مى كند؟ خانواده هر چه هم از نظر فكرى و اقتصادى پايين باشد، تن به اين كار نمى دهد، چه رسد به خاندان امامت و نبوت. بنابراين نمى توان اين ازدواج را نشانه حسن روابط دانست. ❕آنچه از مدارك شيعى استفاده مى شود، تنها عقدى بوده و بس. و امّا اين كه مراسم ديگرى انجام گرفته يا نه چندان روشن نيست، حتى امام صادق (عليه السَّلام) مى فرمايد: روزى كه عمر بن خطاب درگذشت، اميرمؤمنان، دخترش ام كلثوم را به خانه خود آورد. 📚کافی ج 6 ص 115 ❕مسعودى مى نويسد: عمر از اين ازدواج طرفى نبست و ثمره اى به نام فرزند نداشت. 📚مروج الذهب ج 2 ص 321 👌در كنار اين حادثه، بسيارى از مورخان و رجال نويسان مطالبى را متذكر شده اند كه هيچگاه قابل پذيرش نيست و با كرامت و عفت خاندان رسالت سازگار نمى باشد، از اين گذشته اسانيد آنها نيز مخدوش و مردود است، و لذا ما از آوردن آنها خوددارى مى كنيم ، جهت آگاهی بیشتر ، پاسخ گذشته ما در این رابطه را بخوانید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5339 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔کانال های وهابی می گویند در بین شهدای کربلا کسانی از فرزندان علی بودند که نامشان ابوبکر و عمر و عثمان بوده است ❗️آیا علی به اسامی دشمنانش ، فرزندانش را نام گذاری می کند و آنان در شهید می شوند ❕❕ 💠💠 👌یکی از فرزندان علی علیه السلام که در میدان کربلا به شهادت رسید ، ابوبکر بن علی می باشد ‌. ❕ابوبکر این بزرگوار تلقی می شده است ، او از همسر حضرت علی به نام لیلا می باشد . 👌شیخ مفید نام او را محمد اصغر با کنیه ابوبکر می داند که همراه برادرش در واقعه کربلا شهید شد ؛ 📚الارشاد ج1 ص354 📚اعلام الوری ج1 ص396 👌نام او در زیارت رجبیه چنین آمده است ؛ « سلام بر ابوبکر پسر امیر مومنان » 📚دانشنامه امام حسین ، ج7 ص55 👌نام یکی دیگر از شهدای کربلا ، بن علی می باشد . ❕علی علیه السلام به جهت علاقه ای که به عثمان بن مظعون صحابی بزرگ پیامبر خدا داشت ، نام یکی از فرزندانش از ام البنین را عثمان نامید و فرمود ؛ « همانا او را به نام برادرم عثمان بن مظعون قرار دادم» 📚مقاتل الطالبیین ص89 📚بحار الانوار ج45 ص37 👌خولی بن یزید اصبحی او را هدف تیر قرار داد و بر زمین افتاد و مردی از بنی ابان سرش را از تنش جدا کرد؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ،ج4 ص107 💠گفتنی است که ابو الفتوح ابن و به پیروی از او برخی منابع دیگر ، عمر بن علی یکی دیگر از فرزندان علی علیه السلام را نیز از شهدای کربلا معرفی کرده اند ؛ 📚دانشنامه امام حسین ج7 ص117 ❕در باره علت این نامگذاری ها باید توجه داشت که نام های سه خلیفه اهل سنت، نام های مخصوص این سه نفر نبود ، بلکه قبل و بعد از اسلام چنین نام هایی در میان عرب شایع و رایج بود . بنا براین این نامگذاری هر گز دلیل بر به خلفا تلقی نمی شود . 👌شما می توانید با مراجعه به کتاب های رجالی و تراجم اهل سنت مانند الاستیعاب ، الاصابه ، اسد الغابه و ...صحابه ای را که نام ابوبکر یا عمر یا عثمان داشته اند را کنید . 👌به عنوان نمونه بنابر نقل کتاب ابن حجر شماری از صحابه که نامشان عمر بوده است بدین شرح است ؛ « عمر بن الحکم السلمی ، عمر بن الحکم البهزی،عمر بن سعد ، عمر بن سعید بن مالک ، عمر بن سفیان ، عمر بن ابی سلمه ، عمر بن عکرمه ، عمر بن عمرو اللیثی، عمر بن عمیر بن عدی ، عمر بن عمیر ، عمر بن عوف النخعی، عمر بن لاحق، عمر بن مالک ، عمر بن مالک بن عتبه، عمر بن معاویه الغاضری، عمر بن وهب الثقفی، عمر بن یزید الکعبی، عمر الاسلمی ، عمر الجمعی، عمر الخثعمی، عمر الیمانی» 📚الاصابه ج4 ص483 تا 491 👌صحابه ای که نامشان بوده است را چنین نام می برد ؛ ❕« عثمان بن ابی الجهم الاسلمی ، عثمان بن حکیم ، عثمان بن حمید ، عثمان بن حنیف، عثمان بن ربیعه، عثمان بن ربیعه الثقفی، عثمان بن سعید ، عثمان به شماس، عثمان بن طلحه، عثمان بن ابی العاص ،عثمان بن عامر، عثمان بن عبد غنم، عثمان بن عبید الله ، عثمان بن عثمان بن الشرید، عثمان بن عثمان الثقفی، عثمان بن عمرو بن رفاعی، عثمان بن عمرو ، عثمان بن قیس، عثمان بن مظعون، عثمان بن معاذ، عثمان بن نوفل، عثمان بن وهب، عثمان الجهنی 📚الاصابه ج4 ص370 تا 383 👌 صحابه ای که کنیه آنان ابوبکر بوده است چنین معرفی می کند ؛ « ابوبکر بن شعوب اللیثی، ابوبکره الثقفی، ابوبکر العنسی، ابوبکر بن حفص و ...» 📚الاصابه ج7 ص38 به بعد 👌بنابراین نامگذاری به اسامی و کنیه مذکور در آن زمان کاملا مرسوم و رواج داشته است و امیر مومنان نیز فرزندانش را به آن اسامی نامگذاری کرده اند و با گذر زمان و قرن ها است که آن اسامی به عنوان علم برای خلفای ثلاثه در آمده است اما در زمان های اولیه اسلام چنین نبوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❔پرسش ❓چرا حضرت علی در زمان خلافتش بدعت های خلفای قبلی را اصلاح نکرد مانند حرمت ازدواج موقت ،حذف حی علی خیر العمل از اذان،حذف الصلاه خیر من النوم از اذان،بازگرداندن فدک و ... 🗯پاسخ؛ ❗️حضرت علی بارها مخالفت خود را با خلفای گذشته اعلام کرده بود.از جمله در روز شوری آنجایی که به علی علیه السلام گفته شد به شرطی با تو بیعت می کنیم که بر اساس سیره ابوبکر و عمر حکمرانی کنی .حضرت در پاسخ فرمود: « من تنها بر اساس کتاب خداوند و سنت پیامبرش بر شما حکمرانی می کنم » 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص162 📚مسند احمد ج1 ص75 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص162 📚بحار الانوار ج31 ص368 👌حضرت علی پس از خلافت نیز سعی در، از بین بردن بدعت های خلفای سابق را داشت اما با مخالفت مردم زمان مواجهه شد و ترس آن بود که اگر حضرت علی به زور مردم را از آن بدعت ها جدا کند فتنه و آشوب سراسر جامعه اسلامی را فرا گیرد و اسلام در معرض سقوط واقع شود لذا حضرت علی مصلحت را در آن دید که انان را به حال خود واگذارد. 👌شیخ بزرگوار کلینی روایت می کند که حضرت علی پس از به خلافت رسیدن برای مردم خطبه خواند و فرمود: «خلفای پیشین رفتاری داشتند که در آنها به عمد با پیامبر خدا مخالفت کردند و پیمان او را شکستند و سنتش را دگرگون ساختند.اگر مردم را بر کناره گیری از آن دارم و آن را به جایگاه خود در دوران پیامبر خدا برگردانم لشکریان از من دوری می جویند و من تنها می مانم به همراه گروهی اندک از پیروانم که برتری و پیشوایی مرا بر پایه کتاب خدا و سنت پیامبر باور دارند. ❗️اگر فرمان دهم که مقام ابراهیم را به جای خود که پیامبر نهاده بود برگردانم و فدک را به فرزندان فاطمه بر گردانم ...داوری های ستمگرانه را بر هم زنم ...مسح بر کفش ها را حرام سازم ،بر نوشیدن شراب کشمش حد جاری سازم و متعه حج و ازدواج را حلال گردانم و مردم را وادار کنم تا بسم الله الرحمان الرحیم را در قرائت بلند ادا کنند ...و مردم را بر حکم قرآن و طلاق بر پایه سنت واگذارم ...و وضو و غسل و نماز را به زمان و جایگاه اولیه و احکام شرعی اش بر گردانم ...آن گاه مردم از اطرافم پراکنده شوند. 👌سوگند به خداوند که به مردم دستور دادم که در ماه رمضان جز نمازهای واجب را به جماعت نخوانند و انان را اگاه کردم که جماعت در نماز مستحبی بدعت است .ناگهان گروهی از لشکر که به همراه من در نبرد بودند فریاد بر آوردند که « ای اهل اسلام سنت عمر دگرگون شد .ما را از خواندن نماز مستحبی در ماه رمضان باز می دارد» ❗️با مشاهده تفرقه و جدایی و پیروی از پیشوایان گمراهی و تبعیت از داعیان به آتش در این امت بیمناک شدم و« اگر این دستور را لغو نکنم» بخشی از سپاهم شورش کنند. 📚 الکافی ج8 ص58 📚الاحتجاج ج1 ص626 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص718 🗯در روایت دیگر آمده است؛ ❗️ «وقتي امير مومنان به کوفه آمدند به حسن بن علي دستور دادند که در بين مردم ندا دهد که در ماه رمضان در مسجد ، نماز تراويح جماعت نخوانند ؛ پس حضرت در بين مردم همان را که امير مومنان فرموده بودند اعلام کردند ؛ وقتي مردم کلام امام حسن را شنيدند ، فرياد زدند که «واي عمر  واي عمر»- زيرا نماز تراويح از بدعت هاي عمر بود- وقتي امام حسن به نزد امير مومنان باز گشتند به ايشان فرمودند : اين چه صدايي است ؟ پاسخ فرمود : اي امير المومنين ، مردم فرياد مي زنند واي عمر واي عمر ؛ امير مومنان فرمودند به ايشان بگو نماز بخوانيد «شما عمر را بيشتر از سنت رسول خدا قبول داريد و سنت را نمي خواهيد»  📚التهذیب ج3 ص70 🔷خداوند می فرماید: « مومنان هر گاه سخن لغوی را بشنوند ( و عمل باطلی را ببینند) از آن روی بر می گردانند و می گویند اعمال ما برای ما و اعمال شما برای خودتان» 🔷قصص 55 ❗️خداوند نیز به پیامبر گرامی دستور می دهد حال که از تو تبعیت نمی کنند خطاب به انان بگو: «آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم» 🔷کافرون6 ❗️یعنی حال که دعوت حق را لبیک نمی گویید من دست از آیین و مسیر حق خویش بر نمی دارم آیین شما به خودتان ارزانی باد و به زودی عواقب نکبت بار آن را خواهید دید 📚تفسیر نمونه ج27 ص390 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔برخی شبهه می کنن که شهادت حضرت محسن با سخن پیامبر که به زهرای مرضیه فرمود تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی در تعارض است .فاطمه نخستین فرد از اهل بیت بوده که به پیامبر ملحق شده است یا حضرت محسن.آیا پیامبر اشتباه گفته است یا اصلا محسنی در کار نبوده❓ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که پیامبر گرامی خطاب به حضرت زهرا فرمود تو نخستین فرد از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی. 👌شیخ مفید نقل می کند که حضرت زهرا فرمود: « پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیت هستم که به پیامبر ملحق میشوم» 📚الارشاد ج1 ص187 📚بحار الانوار ج22 ص470 👌این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است. 🔶بخاری روایت می کند که حضرت زهرا فرمود: «پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیتش هستم که به او ملحق میشوم» 📚صحیح بخاری ،کتاب بدئ الخلق،باب علامات النبوه 📚صحیح ترمذی ج2 ص319 ❗️از سوی دیگر طبق روایات متواتر و غیر قابل انکار قبل از حضرت زهرا فرزند ایشان به نام محسن توسط دستگاه خلافت سقط شده و جان از دست دادند که می توانید به نمایه زیر رجوع کنید‌. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204 ❗️اما باید توجه کرد؛ 🗯هیچ تعارضی میان شهادت حضرت محسن و روایتی که رسول خدا به حضرت زهرا خبر میدهد که تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشوی وجود ندارد زیرا کلمه « اهل بیت» در زبان پیامبر گرامی تنها بر کسانی اطلاق میشود که خداوند آنها را از رجس و پلیدی پاک و پاکیزه ساخته و پیامبر با کشیدن عبا بر سر آنان ،آنها را به عنوان اهل بیت معرفی ساخته است. 👌مسلم در صحیح خود از عایشه روایت میکند: «پیامبر صبحگاهی از حجره خارج شد در حالی که بر روی دوش او پارچه ای از پشم خیاطی نشده بود، حسن بن علی بر او وارد شد اورا داخل کسا کرد،آن گاه حسین وارد شد او نیز درآن داخل شد، سپس فاطمه داخل شد اورا نیز داخل آن کرد بعد علی وارد شد اورا نیز داخل آن کرد آن گاه آیه تطهیر( احزاب 33) را تلاوت نمود ( ونشان داد که اینان اهل بیتش و مخاطب آیه تطهیر هستند)» 📚صحیح مسلم،ج7 ص130 ❗ترمذی در صحیح از ام سلمه نقل میکند: "پیامبر روی حسن وحسین وعلی وفاطمه پارچه ای کشید آن گاه عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت من واز خواص من هستند رجس وپلیدی را از آنان دور کن وپاکشان گردان" 📚صحیح ترمذی،ج5 ص656 🗯در روایت دیگر می آورد: «ام سلمه گفت ای رسول خدا ایا من هم با آنان هستم؟ ❗️حضرت فرمود: «تو بر جایگاه خود هستی، تو برخیزی ( اما اینان اهل بیت من هستند)» 📚صحیح ترمذی،ج5 ص327 👌همین مضمون در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده نقل شده است؛ 📚بحار الانوار ج35 ص206 باب5 ❗️بنابراین کلمه اهل بیت فقط شامل اصحاب کسائ که در زمان پیامبر حضور داشته اند میشود و شامل فرد دیگری از جمله حضرت محسن و زینب و زنان پیامبر و سایرین نمی شود و حضرت زهرا اولین نفر از اصحاب کسائ است که به پیامبر گرامی ملحق شده است. ✏️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔من دیشب داشتم کتاب اصول کافی را میخوندم که به یه قسمتی رسیدم که خوندم امام رضا فرمود که حضرت فاطمه در خانه خودش دفن شده این یعنی چی؟راسته❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌حضرت زهرا به خاطر خشمی که از مردمان زمان خودشان داشتند که چگونه حق خلافت حضرت علی را به جا نیاوردند و به دختر پیامبرشان جسارت کرده و اسباب شهادت ایشان را فراهم کردند ، به حضرت امیر وصیت کردند که ایشان را پنهانی دفن کرده و کسی را از احوال ایشان مطلع نکنند تا جهانیان بدانند که دختر پیامبر با حالت خشم و غضب از مردم از دنیا رفت و وصیت کرد که هیچ یک از آنان حق شرکت در تشییع جنازه و نماز خواندن بر او را نداشته باشند. 👌شیخ کلینی روایت می کند: « چون فاطمه بیمار شد وصیت نمود به علی که بیماری او را کتمان کند و مردم را بر احوال او مطلع نسازد پس حضرت به وصیت او عمل کرد و او را در شب دفن نمود و اثر قبر او را محو کرد...» 📚الکافی ج1 ص381 📚امالی طوسی ص109 🔶در روایت دیگر آمده است: « فاطمه به علی گفت زمانی که من از دنیا رفتم شبانه دفنم کن و آن دو نفر ( ابوبکر و عمر ) را مطلع نکن» 📚معانی الاخبار ص356 🔶در روایت دیگر آمده است: « فاطمه شبانه دفن شد و علی و حسن و حسین او را دفن کرده و قبرش را پنهان ساختند زیرا او نسبت به مردم خشمگین بود و نمی خواست آنان در مراسم فوت او شرکت کنند و علی قبر او را با زمین یکسان نمود تا شناخته نشود » 📚بحار الانوار ج43 ص183 🔶امام صادق فرمود: « فاطمه وصیت کرد تا شبانه و مخفیانه دفن شود تا ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند» 📚علل الشرایع ج1 ص185 👌علمای اهل سنت نیز این مضمون را نقل کرده اند. ❗️بخاری روایت می کند: « فاطمه شش ماه پس از پیامبر زنده بود .هنگامی که از دنیا رفت علی او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت» 📚صحیح بخاری ج4 ص1549 🔶ابن قتیبه می نویسد: « فاطمه قسم خورد که با ابوبکر سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن وی حضور نداشته باشد» 📚تاویل مختلف الحدیث ج1 ص300 🔶صنعانی می نویسد: « فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر او نماز نخواند چون بین آن دو پیشامدهایی رخ داده بود» 📚المصنف ج3 ص521 ❗️لذا در موضع قبر حضرت زهرا اختلاف است؛ 1⃣برخی گفته اند که در بقیع نزدیک قبور ائمه بقیع دفن شده است. 📚تاج الموالید ص99 📚عیون معجزات ص47 2⃣بعضی گفته اند که ما بین قبر حضرت رسول و منبر آن حضرت مدفون است. 📚اعلام الوری ج1 ص301 📚دلائل الامامه ص46 3⃣قول سوم آن است که ایشان در خانه خودشان دفن هستند . 🔶امام کاظم فرمود: « فاطمه در منزلش دفن شد .زمانی که بنی امیه مسجد النبی را توسعه دادند قبر ایشان در مسجد النبی واقع شد» 📚التهذیب ج3 ص255 📚الکافی ج1 ص461 📚الفقیه ج1 ص229 📚عیون الاخبار ج1 ص311 📚معانی الاخبار ص268 📚قرب الاسناد ص161 📚وسائل الشیعه ج14 ص369 ❗️بنابراین اگر چه قبر حضرت زهرا به صورت معین مشخص نیست اما به طور تقریبی از جایگاه قبر ایشان مطلع هستیم که در منزل دفن شدند و پس از توسعه مسجد النبی قبر ایشان در مسجد در همجواری پیامبر گرامی واقع شد و فرموده اند که مستحب است که ایشان را به همراه پیامبر گرامی در مسجد النبی زیارت کنیم. ❗️امام رضا علیه السلام فرمود: « ایشان در نزدیکی پیامبر دفن هستند» 📚مستدرک الوسائل ج10 ص210 📚اقبال الاعمال ص623 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔یکی از علمای اهل سنت این شبهه را کرد که چگونه می گویید حضرت زهرا به رسیده است در حالی که در کتب حدیثی شیعه مانند بحار الانوار گفته شده است فاطمه ❗️❗️ 💠💠 👌وفات کلمه ای عام است که هم شامل مرگ طبیعی می شود و هم شامل شهادت می گردد . ❕در همان کتاب بحار الانوار از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « سبب فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با غلاف شمشیر او را مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و گرفتار بیماری شدیدی شد و از دنیا رفت » 📚بحار الانوار ج43 ص170 👌می بینیم برای حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر به وفات شده است . ❕در مورد شهادت امام حسین علیه السلام نیز تعبیر وفات شده است . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « آگاه باشيد كه امتم حسين را مي كشند، پس هر كس پس از او را زيارت كند، خداوند ثواب يك حج از حجهاي مرا براي وي مي نويسد » 📚مناقب ج3 ص272 👌در رابطه با شهادت علی علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است . « كان مع أخيه الحسن بعد وفاة أبيه عليهم السلام عشر سنين وبقي بعد وفاة أخيه الحسن عليه السلام إلي وقت مقتله عشر سنين.» «امام حسين عليه السلام، پس از پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش امام حسن عليه السلام و ده سال پس از ايشان زندگي كرد » 📚بحار الانوار ج44 ص200 👌و آمده است ؛ « کان امیر المومنین قبل الفجر لیله الجمعه ...» 📚بحار الانوار ج42 ص227 👌در رابطه با شهادت امام حسن علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است ؛ « فی حدیث طویل فی ذکر الحسن بن علی » 📚بحار الانوار ج17 ص31 👌در رابطه با شهادت حضرت جعفر و جناب زید بن حارثه هم تعبیر به وفات شده است ؛« ان النبی حین جاءته جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه » 📚بحار الانوار ج21 ص55 ❕در رابطه با شهادت امام سجاد هم تعبیر به وفات شده است ؛ « فی الخامس و العشرین من المحرم کانت السجاد » 📚بحار الانوار ج46 ص152 👌در مورد شهادت امام صادق هم تعبیر به وفات شده است ؛ « کنا بالمدینه بعد ابی عبد الله ...» 📚بحار الانوار ج47 ص262 👌در رابطه با شهادت امام کاظم علیه السلام هم تعبیر وفات شده است . « فی الخامس و العشرین من رجب کانت ابی الحسن موسی بن جعفر » 📚بحار الانوار ج48 ص206 ❕اهل سنت معتقدند که عمر به رسیده است اما در مورد او تعبیر به وفات کرده اند ؛ « ويقال كان فتح الري قبل عمر بسنتين » 📚تاریخ طبری ج2 ص536 ❕هيثمي در كتابش بابي را با عنوان «باب عمر رضي الله عنه» قرار داده است . 📚مجمع الزوائد ج9 ص74 ❕با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که تعبیر به وفات ، تعبیری اعم است که هم شامل شهادت و هم شامل مرگ طبیعی می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال می گویند اگر زهرای مرضیه شهید شد چرا در تقویم ها تا سال 71 از کلمه وفات برایشان استفاده می کردند؟ایا شما ها فهمیدید شهید شده است وگذشتگان نفهمیدند؟ ✅پاسخ: به اعتقاد اهل سنت خلیفه دوم به دست ابولولو شهید شده است اما علمای آنان همواره از کلمه وفات برای عمر استفاده می کنند. ❗طبری می نویسد: "گفته می شود شهر ری دو سال پیش از "وفات"عمر بوده است" 📚تاریخ طبری،ج2ص 536 ❗کلمه وفات عام است که شامل مرگ طبیعی وشهادت می شود. ❗در بسیاری از روایات درمورد حضرت علی هم کلمه وفات به کار رفته است. "امام حسین پس از"وفات"پدرش ده سال باامام حسن وده سال پس از او زندگی کرد" 📚بحار الانوار،ج44 ص200 ❗در رابطه با امام حسین هم کلمه وفات به کار رفته است "محمد بن حنفیه پس از "وفات" برادرش حسین بن علی..." 📚الاحتجاج،ج2 ص136 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا به انقلاب اسلامی ایران و کمک ایرانیان به دین اسلام در روایات شده است یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌ایرانیان در لسان اهل بیت علیهم السلام مورد مدح و قرار گرفته اند و به انقلاب آنان در آستانه قیام امام مهدی علیه السلام و تسلیم امر به ایشان اشاراتی شده است . ❕پیامبر فرمود: « اگر ایمان معلق در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست پیدا می کنند» 📚بحار الانوار ج58 ص230 🔶خداوند در آیه 54 سوره مائده می فرماید: « ای مومنان هر کس از شما که از دینش برگردد خداوند به زودی قومی به عرصه آورد که دوستشان می دارد و آنان نیز او را دوست می دارند» ❕در تفسیر مجمع البیان آمده است که از پیامبر گرامی درباره این آیه سوال میشود .حضرت دست بر شانه سلمان می زند و می فرماید: « سلمان و همانندان او ( ) مراد آیه هستند .اگر دین در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست پیدا خواهند کرد» 📚مجمع البیان ج3 ص357 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « به زودى كوفه از خالى مى ‏گردد. علم و دانش مانند مارى كه در سوراخ خويش مخفى شود، از آن شهر رخت بربسته اثرى از آن ديده نمى‏شود. بعدا در شهر قم ظاهر مى‏ شود، آن شهر معدن علم و فضل مى‏ گردد و از آنجا به سائر بلاد پخش مى‏شود به‏ طوريكه نادانى در زمين باقى نمی‏ماند. حتى زنهااین قضيه، نزديك ظهور قائم ما به وقوع خواهد پيوست پس خدا قم و اهلش را به منزله حجت قرار مى‏ دهد، و اگر چنين نبود زمين اهلش را فرو مى‏برد و حجتى باقى نمى ‏ماند. علم و دانش از شهر به تمام بلاد شرق و غرب پخش مى‏شود و حجت بر جهانيان تمام مى‏ گردد، به‏ طوريكه در تمام زمين فردى پيدا نمى‏ شود كه علم و دين به گوشش نرسيده باشد. بعد از آن، قائم ما ظهور مى‏كند و اسباب عذاب و غضب خدا مهيا مى‏گردد، زيرا خدا موقعى از بندگانش انتقام مى ‏كشد كه حجت او را انكار نمايند» 📚بحار الانوار ج57 ص213 👌امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « گویی گروهی را می بینم که در شرق ( منطقه ) در پی حق قیام می کنند ، اما آن را به ایشان نمی دهند ، آن را می طلبند اما به آنها داده نمی شود ، پس چون این وضعیت را می بینند ، شمشیرهایشان را بر گردن خود می نهند و آنچه را خواسته بودند به ایشان می دهند اما دیگر آن را نمی پذیرند تا این که قیام می کنند و آن را جز به صاحبتان نمی سپرند ، کشتگان آنها شهیدند ، من اگر آن زمان را درک کنم ، خود را برای صاحب این امر نگاه می دارم » 📚الغیبه نعمانی ص273 📚بحار الانوار ج52 ص243 ❕پیامبر فرمود ؛ « ما خاندانى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا برگزيده و خاندان من بعد از من با حوادث سخت و تبعيد و كنار زدن آنها از مقام هايشان روبرو مى‏شوند تا اينكه گروهى از مشرق( ایران ) مى ‏آيند كه با آنها پرچم هاى سياه است، مطالبه نيكى مى‏ كنند و خواهان حق و عدالت مى‏شوند امّا به آنها نمى ‏دهند؛ پس پيكار مى‏ كنند و يارى مى‏ شوند، و پيروز مى‏ گردند، و آنچه را مى‏ خواهند به آنها مى‏ دهند؛ ولى آنها پذيرا نمى ‏شوند تا آن را به كسى از اهل بيت من بسپارند؛ پس زمين را از عدالت پر مى‏ كند آنگونه كه از ظلم پر شده است، هر كدام از شما آن زمان را درك كند بايد به آنها بپيوندد؛ هر چند روى برفها با سينه راه برود» 📚سنن ابن ماجه ج2 ص1366 👌در دیگری آمده است که فرمود ؛ « مردى از قم مردم را به سوى حق دعوت مى ‏كند، گروهى دعوتش را مى ‏پذيرند و در اطرافش گرد مى‏ آيند كه مانند پاره‏ هاى آهن مى ‏باشند و بادهاى تند نمى ‏تواند آنها را از جاى بركند. از جنگ خسته نمى‏ شوند و ترس ندارند. فقط بر خداوند توكل دارند و سرانجام پيروزى از آن پرهيزكاران خواهد بود» 📚بحار الانوار ج60 ص216 ❕روشن ترین برای این روایات ، قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی از قم بود که سبب ساقط شدن حکومت باطل گردید و ان شاء الله مطابق روایات بالا این پرچم بدست مبارک امام عصر علیه السلام خواهد رسید ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓آیا این روایتی که می گوید ابوبکر در پایان عمرش از هجومش به خانه زهرا اظهار پشیمانی کرد در منابع اهل سنت هم آمده است یا خیر❗️ 💠پاسخ💠 ❗️از جمله دلائلی که نشان می دهد به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها حمله شد و ایشان مورد هتک و اذیت و آزار قرار گرفتند و نهایتا به سبب جراحات وارده به شهادت رسیدند روایتی است که علمای اهل سنت از ابوبکر نقل کرده اند که در واپسین روزهای عمرش از حمله به خانه حضرت زهرا اظهار پشیمانی می کرد. 1⃣طبرانی شخصیتی است که ذهبی در حق او می گوید: « حافظ و اهل ثبت حدیث است» 📚میزان الاعتدال ج2 ص195 ❗️او می نویسد: « ابوبکر به هنگام مرگ آرزو می کرد که کاش سه چیز را انجام نمیداد و یکی از آن سه چیز این بود: « آرزو می کنم حرمت خانه فاطمه را زیر پا نمی نهادم و آن را به حال خود واگذار می کردم» 📚المعجم الکبیر ج1 ص62 2⃣مولف کتاب العقد الفرید که از بزرگان اهل سنت است نیز نقل می کند که می گفت: « کاش در خانه فاطمه را باز نمی کردم هر چند آنان برای نبرد در خانه را بسته بودند» 📚عقد الفرید ج4 ص268 3⃣محمد بن یزید بن عبدالاکبر بغدادی که ادیب و نویسنده معروف اهل سنت است در کتاب الکامل خود داستان آرزوی خلیفه را چنین نقل می کند: « آرزو می کنم ای کاش بیت فاطمه را هتک نمی کردم و آن را رها می کردم هر چند برای جنگ بسته شده باشد» 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص47 4⃣مسعودی در مروج الذهب می نویسد که چنین می گفت: « آرزو می کنم کاش حرمت خانه زهرا را زیر پا نمی نهادم» 📚مروج الذهب ج2 ص301 5⃣ابن عساکر دمشقی نیز این آرزو را چنین نقل می کند: « من بر چیزی از امور دنیا تاسف نخوردم مگر بر سه چیز که انجام دادم و دوست داشتم که انجام نمی دادم ...دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمی کردم هر چند ساکنان خانه آن را برای جنگ ببندند» 📚مختصر تاریخ دمشق ج13 ص122 ❗️این آرزوی ابوبکر را دیگران از علمای اهل سنت هم نقل کرده اند؛ 6⃣شمس الدین ذهبی در تاریخ الاسلام؛ 📚تاریخ الاسلام ج3 ص117 7⃣ابن حجر هیتمی در مجمع الزوائد؛ 📚مجمع الزوائد ج5 ص202 8⃣ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان؛ 📚لسان المیزان ج4 ص189 9⃣متقی هندی در کنزالعمال؛ 📚کنزالعمال ج5 ص631 🔟ضیائ الدین مقدسی نیز می گوید: « این حدیث از ابوبکر در رتبه روایات حسن قرار دارد» 📚الاحادیث المختاره ج1 ص90 ❗️مقدسی کسی است که ذهبی درباره او می گوید: « او امام و عالم و حافظ و حجت و محدث شام و شیخ اهل سنت است» 📚تذکره الحفاظ ج4 ص1129 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓👌پرسش ❔ یکی از مولوی های اهل سنت می گفت که شیعیان می گویند به خانه زهرا حمله شد و درب خانه آتش زده شد و ایشان بین درب و دیوار قرار گرفتند در حالی که خانه های مکه و مدینه اصلا درب نداشته است. 🔶شیخ صدوق در خصال خودش می آره که علی فرمود: خانه های ما اهل بیت نه سقف دارد و نه درب( الخصال ج2 ص373) 💠پاسخ💠 ❗️ادعای اینکه خانه های مسلمین در آن زمان درب نداشته است ادعای باطلی بوده و قابل اعتنا نمی باشد. 👌آیات قرآن بر وجود درب برای خانه ها تصریح می کند و می فرماید: « پسندیده نیست از پشت خانه ها به آنها داخل شوید بلکه پسندیده راه کسانی است که پروا کرده و از درها وارد خانه ها شوید» 🔷بقره189 👌روایات اهل سنت هم گواه بر وجود درب برای خانه های مردم آن زمان می باشد . « دکین بن سعید میگوید: خدمت پیامبر رفتیم و تقاضای غذا کردیم .پیامبر به عمر فرمود برو به آنان غذا بده عمر ما را به اتاق بالا برد سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و درب را باز کرد» 📚سنن ابی داود ج2 ص527 ❗️مسلم از ابوحمید نقل می کند: « پیامبر به ما امر فرمود تا شب ظرف های آب را در گوشه ای قرار داده و درب خانه ها را ببندیم» 📚صحیح مسلم ج3 ص1593 ❗️ابن کثیر می نویسد: « اتاق های خانه پیامبر از چوب هایی از درخت عرعر بود که با موهای ضخمیمی به یکدیگر متصل شده بود .در کتاب تاریخ بخاری آمده درب خانه پیامبر را با نوک انگشتان و ناخن ها می زدند ...» 📚البدایه و النهایه ج3 ص221 ❕متن فوق نیز شاهدی بر وجود درب برای خانه های آن زمان است . 👌بخاری می نویسد: « محمد بن هلال خانه های همسران پیامبر که پوششی بافته شده از مو داشته است را دیده است .از او درباره خانه عایشه پرسیدم گفت درب خانه اش به سوی شام باز می شد .پرسیدم یک لنگه داشت یا دو لنگه ؟ گفت یک لنگه بیشتر نداشت .گفتم جنسش از چه بود؟ گفت از چوب عرعر یا ساج» 📚الادب المفرد ج1 ص272 👌در این رابطه روایات متعدد دیگری نیز می باشد که خانه های مدینه دارای درب های چوبی بوده است .جهت آگاهی تفصیلی به کتاب « ماساه الزهرائ» علامه سید جعفر عاملی ج1 ص303 رجوع فرمایید 👌اما پاسخ در مورد روایت حضرت امیر که نقل شد ایشان فرمودند خانه های ما سقف و درب ندارد؛ ❗️این روایت با تحریف به صورت ناقص بیان شده است .آیا اساسا منزلی که نه سقف و نه درب داشته باشد قابل تصور است؟ 🔶متن کامل حدیث و بدون تحریف چنین است: « ما اهل بیت پیامبر هستیم که خانه های ما سقف و درب ندارد مگر آنکه سقف و درب آن از تنه درختان خرما است» 📚الخصال ج2 ص373 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔❓پرسش ❔برخی می گویند طبق روایات خودتان وقتی حضرت زهرا پس از آن که در مسجد خطبه خواندند به حضرت علی سرزنش کردند که تو مانند جنین در خانه نشسته ای و آنها حق من و تو را غصب کرده اند ایا چنین سخنانی صحیح است❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❗️اصل روایت چنین است؛ «پس هنگامى كه زهرا به خانه بازگشت، خطاب به اميرالمؤمنين فرمود: اى پسر ابوطالب سلام بر تو همچون كودكى كه در شكم مادر جمع شده و زانو در بغل گرفته، كنج خانه نشسته‌اى؟ همانند آدم هاى ظنين و متهم به گوشه‌اى نشسته‌اى. تو كسى بودى كه بال‌هاى باز شكارى (شجاعان عرب)را در هم كوبيدى، حال بى‌سلاحان به تو خيانت كرده‌اند. اين پسر ابى قحافه (ابوبكر) عطيه پدرم و وسيله زندگى ساده فرزندانم را از من مى‌ربايد. همانا او كوشش كرد كه با من دشمنى كند و او را در مكالمه‌اى كه با وى داشتم، دشمن‌ترين و لجبازترين دشمن‌ها يافتم تا آن جا كه انصار، يارى خود را از من دريغ داشتند، مهاجرين، ارتباط خويش را با من ناديده گرفتند و جماعت چشم خود را روى هم نهادند تا مرا نبينند، نه كسى بود كه دفاع كند و نه كسى مانع (از ستم)شد. در حالى به سوى مسجد رفتم كه بغض گلويم را گرفته و درد دل خود را پوشانده بودم، و در حالتى به منزل بازگشتم كه (به علت عدم يارى مسلمانان) خفيف و خوار شده بودم. از روزى كه تندى شمشيرت را از بين بردى، صورت خود را ذليل نمودى. روزى گرگ ها را مى‌دريدى و امروز خاك را فرش خود قرار داده‌اى و گوشه اى نشسته‌اى جلوى هيچ گوينده‌اى را نمى‌گيرى و هيچ كار مؤثرى، در جهت دفع فتنه موجود، انجام نداده‌اى و من هم هيچ اختيارى ندارم. اى كاش پيش از اين حالت سكون و گوشه نشينى، من مرده بودم و اى كاش پيش از اين كه به اين حالت ذلت بيفتم، مُرده بودم. خداوند، از طرف من، عذر خواه من باشد از شما، از جهت اين كه شما در مواردى ستم هايى را از من دفع نمودى و در مواردى از من حمايت كردى و واى بر من در هر صبحدمى، واى بر من در هر شبانگاهى و تكيه گاهِ ما مُرد و بازوی ما سست شد، شكايتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه مى‌كنم و عذاب و انتقام او از ديگران شديدتر خواهد بود. 📚الاحتجاج ج1 ص107 📚بحار الانوار ج29 ص234 👌توجه به نکات زیر لازم است؛ 1⃣این روایت به صورت مرسل و بدون سند کامل توسط مرحوم طبرسی نقل شده است .علامه مجلسی نیز این روایت را به صورت مرسل از احتجاج طبرسی نقل می کند. 2⃣شبیه این ماجرا را قرآن در داستان موسی و هارون و بنی اسرائیل پس از آن که بنی اسرائیل در غیاب موسی گوساله پرستی را انتخاب کردند و به راهنمایی های هارون گوش ندادند نقل می کند. « هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود باز گشت گفت پس از من بد جانشینانی برای من بودید .آیا در فرمان پرودگارتان عجله نمودید .سپس الواح را افکند و سر برادر خود ( هارون) را گرفت و به سوی خود کشید .هارون گفت فرزند مادرم این گروه مرا در فشار گذاشتند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند .کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده» 🔷اعراف150 ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است؛ «در این هنگام که موسی در برابر لحظاتی بحرانی و طوفانی از زندگی بنی اسرائیل قرار گرفته بود، سر تا پایش از شدت خشم برافروخته و اندوه عمیقی بر روح او سنگینی می کرد، و شدیدا نگران آینده بنی اسرائیل بود. موسی در اینجا باید خشم شدید خود را آشکار سازد و دست به بالاترین عکس العمل ها بزند آنچنان که افکار تخدیر شده بنی اسرائیل را به هم بریزد و انقلابی در آن جامعه منحرف شده از حق ایجاد کند، در غیر این صورت بازگشت آنها به آسانی ممکن نیست. ❗️قرآن عکس العمل شدید موسی را در برابر این صحنه و در این لحظات بحرانی و طوفانی چنین بازگو می کند «موسی بی درنگ الواح تورات را از دست خود بیفکند و به سراغ برادرش هارون رفت و سر و ریش او را گرفت و به سوی خود کشید» 🔶چنانکه از آیات دیگر قرآن مخصوصا سوره طه استفاده می شود علاوه بر اینها شدیدا هارون را مورد سرزنش و ملامت قرار داد و بر او بانگ زد که آیا در حفظ عقائد جامعه بنی اسرائیل کوتاهی کردی و با فرمان من مخالفت نمودی؟ 🔶سوره طه آیه 92 _ 93 👌در حقیقت این واکنش از یکسو روشنگر حال درونی موسی و التهاب و بی قراری و ناراحتی شدید او در برابر بت پرستی و انحراف آنها بود، و از سوی دیگر وسیله مؤثری برای تکان دادن مغزهای خفته بنی اسرائیل و توجه دادن آنها به زشتی فوق العاده اعمالشان. 👌ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ👇👇👇 ❗️بنابراین اگر فرضا انداختن الواح تورات در اینجا زنندگی داشته باشد و حمله به سوی برادر کار صحیحی به نظر نرسد. اما با توجه به این حقیقت که بدون ابراز این واکنش شدید، و عکس العمل پرهیجان، هیچگاه بنی اسرائیل به اهمیت و عمق خطای خویش پی نمی بردند و ممکن بود آثار بت پرستی در اعماق ذهنشان باقی بماند، این کار نه تنها نکوهیده نبود بلکه واجب و لازم محسوب می گردید. در اینجا موسی به قدری ناراحت شد که در هیچ لحظه از تاریخ بنی اسرائیل چنین ناراحتی و خشم شدیدی برای او رخ نداد، چون خود را در برابر بدترین صحنه ها یعنی انحراف از خداپرستی به سوی گوساله پرستی می دید و تمام آثار را در خطر مشاهده می کرد.بنابراین انداختن الواح و مؤاخذه شدید برادر در چنین لحظه ای کاملا طبیعی بود.این واکنش شدید و اظهار خشم اثر تربیتی فوق العاده ای در بنی اسرائیل گذارد، و صحنه را به کلی منقلب ساخت، در حالی که اگر موسی می خواست با کلمات نرم و ملایم آنها را اندرز دهد شاید کمتر سخنان او را می پذیرفتند. 📚تفسیر نمونه ج6 ص377 3⃣علامه مجلسی در مورد این روایت چنین می نویسد: ❗️«حضرت زهرا مى‌خواستند كارهاى زشت غاصبان حكومت را مجسم كنند و بفهمانند كه اين ها چه ستم‌هايى روا داشته‌اند، در حقيقت تندى حضرت به خاطر اين مصلحت بوده است؛ زيرا گاهى انسان مى‌خواهد عظمت مطلبى را به كسى به فهماند، او را مورد خطاب و عتاب قرار مى‌دهد، در حالى كه مقصودش تندى به آن شخص نيست؛ اين مسأله در گفتگوها مرسوم و معمول است؛ مثلا فرض كنيد: پادشاه يا حاكم يك مملكت، هنگامى كه مشاهده مى‌كند بعضى از مردم كار خلافى مرتكب شده‌اند، براى اين كه اهميت كارِ خلاف آنان را بفهماند، برخى از كارگزارانش را مورد عتاب قرار مى دهد؛ با اين كه مى‌داند او تقصيرى ندارد؛ ولى مى‌خواهد با اين خطاب و عتاب خود، اهميت و عظمت كار زشت آنان را مجسم نمايد. 👌نمونه ديگر آن، هنگامى است كه حضرت موسى از كوه طور بازگشت و مشاهده كرد كه بنى اسرائيل گوساله پرست شده‌اند، در اين جا هارون را مورد عتاب قرار داده و توبيخ نمود، ريشش را گرفت و گفت: چه كردى؟ هارون پاسخ داد: «اى پسر مادرم ريش و سر مرا نگير، من ترسيدم بگويى چرا بين بنى اسرائيل اختلاف انداختى و سخن مرا اهميت ندادى.»  حضرت موسى مى‌داند كه هارون تقصيرى ندارد؛ ولى مى‌خواهد زشتى كار بنى اسرائيل را مجسم نمايد و اهميت اين مسأله را برساند و لذا در ظاهر با برادرش دعوا مى‌كند. ❗️حضرت فاطمه مى‌خواست عظمت ستم وارده را منعكس كند و لذا با اين لحن صحبت مى‌كند تا به اين وسيله به مردم آن زمان و به تاريخ بفهماند كه چه ستم‌هايى بر اهل بيت عليهم السلام وارد شده است. 📚بحار الانوار، ج 29 ص 234 ❗️بنابراین دعوايى در كار بود بلكه اوج هيجان دخت گرامى رسول خدا را در ستم‌هايي كه ديده است مى‌رساند، و از طرفى براى ثبت در تاريخ از اين روش استفاده كرده است تا دشمنانش را سر در گم نموده و آيندگان را از آنچه گذشته است با خبر نمايد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓برخی می گویند اگر طبق پاسخ کانال شما حضرت علی بنا بر مصلحتی که گفتید از زهرا دفاع نکرد چرا صحابه و بنی هاشم دفاع نکردند .یعنی صحابه این قدر بی غیرت بودند که جلوشون پاره تن رسول خدا را بزنند و چیزی نگویند❗️ 💠پاسخ💠 👌ما نیز همین سوال را داریم .چرا صحابه پیامبر از دختر پیامبرشان دفاع نکردند و اجازه دادند که مورد هتک قرار بگیرد .غیرت آن ها کجا بود که در برابر ابوبکر اعتراض نکردند❗️ ⏸آنان دفاع نکردند زیرا بنای بر دفاع نکردن داشتند و به اهل بیت پیامبر گرامی پشت کرده بودند. 👌حضرت امیر می فرماید: «... به اطرافم نگریستم دیدم که جز خانواده ام که مایل نبودم جانشان به خطر بیفتد نه یاوری دارم و نه کسی که از من دفاع و حمایت کند» 📚نهج البلاغه خطبه 217 👌وفرمود: « دست فاطمه و دو فرزندم حسن و حسین را می گرفتم و به درخانه بدریان و سابقان در اسلام از مهاجرین و انصار می بردم و حقم را به آنان یاد آور شده و آنان را به یاری ام دعوت کردم اما جز سلمان و عمار و مقداد و ابوذر به من پاسخ ندادند» 📚الاحتجاج ج1 ص75 📚بحار الانوار ج22 ص328 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که علی را به زور از خانه برای بیعت خارج کردند او نزد قبر پیامبر توقف کرد و فرمود این قوم مرا یاری نکردند و ضعیف کردند و نزدیک است مرا بکشند» 📚الاختصاص ص275 📚بصائر الدرجات ج1 ص275 ❗️بی غیرتی صحابه تا جایی بود که زمانی که علی را به زور به مسجد می بردند و آنان تماشا گر صحنه بودند زبیر عصبانی شد و خطاب به آنها عرضه داشت: « آیا اینان با علی چنین می کنند در حالی که شما زنده اید و اقدامی نمی کنید» 📚بحار الانوار ج28 ص229 🔶در روایت دیگر امام باقر فرمود: « مهاجرین و انصار و غیر آن ها به نزد علی آمدند و گفتند حق با تو است ما با تو هستیم .علی گفت اگر راست می گوید فردا همه شما سر تراشیده نزد من حاضر شوید و جز سلمان و مقداد و ابوذر چنین نکردند» 📚رجال کشی ص8 و 9 رقم 18 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص116 👌وفرمود: « جز مقداد و ابوذر و سلمان تمام مردم به ولایت پشت کردند مگر کسانی که بعد از گذشت زمانی متذکر شدند» 📚رجال کشی ص6 📚بحار الانوار ج28 ص237 🔶وفرمود: « به خدا سوگند اگر به اندازه اصحاب طالوت و نفرات جنگ بدر یاور داشتم با شمشیر قیام می کردم و اگر به اندازه سی نفر یار داشتم باز هم قیام می کردم» 📚الکافی ج8 ص31 ❗️سدیر می گوید: « نزد امام باقر سخن از خیانت مردمان به اهل بیت و تنها گذاشتن علی به میان آمد .مردی به امام باقر گفت چرا بنی هاشم از علی حمایت نکردند . 👌امام فرمود: « از بنی هاشم کسی باقی نمانده بود . جعفر و حمزه بودند که شهید شدند و عباس و عقیل بودند که آنان نیز فرسوده و پیر بودند . اگر جعفر و حمزه بودند آنان نمی توانستند با اهل بیت چنان کنند» 📚الکافی ج8 ص190 ❗️آری صحابه به دلیل کینه هایی که از علی به دل داشتند دست از یاری او و اهل بیتش برداشتند چنان که پیامبر گرامی پیش بینی کرده بود و خطاب به علی فرموده بود: « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آنها را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم» 📚المعجم الکبیر ج11 ص73 📚مسند ابی یعلی ج1 ص426 👌ویاران اندکی هم که برای علی باقی مانده بودند بخاطر همان مصلحتی که علی را از دفاع کردن و قیام کردن بر حذر داشت از دفاع کردن خود داری کردند . ❗️در مورد فلسفه عدم قیام و دفاع حضرت علی به نمایه زیر رجوع فرمایید: https://t.me/Rahnamye_Behesht/5205 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓حدیثی از امام علی (ع) در کتاب غررالحکم هست که میفرمایند بهترین مردم کسی است که وقتی بهش ظلم میشه گذشت بکنه و چون به او بدی شود،خوبی کند. ولی چرا حضرت زهرا (س) از ظلم عمر در مورد فدک گذشت نکرد؟؟؟ ❗️ خَيْرُ النّاسِ مَنْ اِنْ اُغْضِبَ حَلُمَ وَ اِنْ ظُلِمَ غَفَرَ وَ اِنْ اُسى‏ءَ اِلَيْهِ اَحْسَنَ؛   بهترين مردم كسى است كه اگر او را به خشم آورند، بردبارى نمايد و چنانچه به او ظلم شود، ببخشايد و چون به او بدى شود، خوبى كند. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 285 ، ح 6394 💠پاسخ💠 ❗️فضیلت عفو و گذشت و ترک انتقام جوئی به عنوان یک اصل از نظر شرع و عقل و کتاب و سنت جای تردید نیست اما این بدان معنا نیست که استثنائی نداشته باشد . 🔷مواردی پیش می آید که عفو و گذشت سبب جرات جانیان و جسارت خاطیان می شود به یقین هیچ کس عفو و گذشت را در این گونه موارد جایز نمی شمارد بلکه برای حفظ نظم جامعه و نهی از منکر و پیش گیری از تکرار جرم باید از عفو صرف نظر کرد و به مجازات عادلانه پرداخت . 👌حضرت علی فرمود: « عفو و گذشت افراد لیم و پست را فاسد می کند به همان اندازه که افراد با شخصیت را اصلاح می نماید» 📚بحار الانوار ج74 ص419 📚کنزالفوائد ج2 ص182 ❗️وفرمود: « عفو و گذشت درباره کسی است که اعتراف و اقرار به گناه خود داشته باشد نه در مورد کسی که بر گناه اصرار دارد» 📚بحار الانوار ج75 ص89 📚الدره الباهره ص18 ❗️فرمود: « نیکی ها را به نیکی پاداش ده و از بدی ها صرف نظر کن مادام که لطمه ای بر دین یا سستی بر حکومت اسلامی وارد نمی کند» 📚غرر الحکم ح4788 🔷امام سجاد فرمود: « حق کسی که به تو بد کرده است این است که او را عفو کنی ولی اگر می دانی عفو او سبب زیان می شود می توانی انتقام بگیری» 📚میزان الحکمه ج3 ح13225 ❗️خلیفه قصد داشت که با غصب فدک منبع مالی برای خلافت نامشروعش فراهم کند و مردم را بخرد و یاران علی را از اطراف او دور کند. 👌قصد داشت با تضعیف مالی اهل بیت زمینه قیام و شورش را از آنان بگیرد . 👌اگر فدک در دست اهل بیت می ماند و مردم بخشش ها و ایثار آنان را می دیدند این سوال پیش می آید که اینان سزاورتر از دیگران به خلافت هستند .خلیفه با غصب فدک سعی در از بین بردن این تفکر داشت. ❗️لذا حضرت زهرا برای دفع این مفاسد و نشان دادن خوی پلید کسانی که خودشان را خلیفه پیامبر می دانستند و سبب ضربه به دین و مسلمین بودند در صدد مطالبه فدک بر آمد . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓در اصول کافی باب صفة العلم حدیثی آمده به این عنوان: همانا پیامبران درهم و دینار ارث ننهادند. پس چرا شیعه دائماً به فدک و ارث فاطمه از پدرش اشاره می‌کند❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌فدک ارث حضرت زهرا نبود تا استدلال شود که پیامبران ارث نمی گذارند بلکه پیامبر گرامی در زمان حیاتشان فدک را به حضرت زهرا بخشیده بودند. 🔷علمای شیعه و گروهی از علمای اهل تسنن اتفاق نظر دارند که وقتی آیه « حق نزدیکان را بپرداز»( اسراء 26)  نازل شد پیامبر گرامی فدک را به دختر خود فاطمه بخشید . ❗️سند حدیث به دو صحابی بزرگ ، ابو سعید خدری و ابن عباس منتهی می شود و از میان محدثان اهل تسنن افراد ذیل این حدیث را نقل کرده اند : 1⃣جلال الدین سیوطی 📚الدر المنثور،ج4 ص177 2⃣  علاء الدین علی بن حسام معروف به متقی هندی 📚کنزالعمال ج2 ص157 3⃣ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری معروف به ثعلبی 📚الکشف و البیان،ج6 ص95 4⃣  مورخ شهیر ، بلاذری 📚فتوح البلدان،ص46 5⃣احمد بن عبدالعزیز جوهری مولف کتاب السقیفه 📚شرح نهج البلاغه،ج16 ص216 6⃣ابن ابی الحدید شان نزول آن را را در باره فدک از ابو سعید خدری نقل کرده است . 📚شرح نهج البلاغه ج16 ص268 7⃣ حلبی در سیره خود 📚سیره حلبی،ج3 ص400 8⃣مسعودی در کتاب مروج الذهب 📚مروج الذهب ج2 ص200 ❗️از میان دانشمندان شیعه ، شخصیت های بزرگی مانند کلینی و عیاشی و صدوق ، نزول آیه را در باره خویشاوندان پیامبر نقل کرده و افزوده اند که پس از نزول این آیه پیامبر فدک را به دختر خود فاطمه بخشید 📚الکافی ج1 ص456 📚عیون الاخبار ج1 ص233 📚الامالی ص141 📚تفسیر عیاشی ج2 ص287 📚تفسیر برهان،ج2 ص419 👌حال اگر از این سخن نیز عقب نشینی کنیم و بگوییم حضرت زهرا از طریق ارث بردن از پیامبر مالک فدک بوده است می گوییم: ❗️حدیث ارث نگذاشتن انبیائ که ابوبکر به آن استناد کرد با متن قرآن سازگار نیست .از آنجایی که هر حدیثی که موافق با قرآن نباشد از درجه اعتبار ساقط است نمی توان به آن حدیث به عنوان حدیث صحیح اعتماد کرد . ❔ چگونه پیامبران از خود به ارث نمی گذارند ، در حالی که سلیمان وارث داود شد 🗯 «و ورث سلیمان داود» 📓نمل/16 🔶ظاهر آیه مطلق است و اموال را نیز شامل می شود. 📚تفسیر نمونه ج15 ص426 ❗️زکریا در دعایی از حضرت باری فرزندی می طلبد که وارث او گردد « فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد» 📓سوره مریم 5/6 👌به علاوه ظاهر آیات ارث در قرآن مجید عام است و همه را شامل میشود. 🔶روایت ارث نگذاشتن پیامبر که اهل سنت و ابوبکر روایت می کند با روایات دیگری که نشان می دهد ابوبکر تصمیم گرفت فدک را به فاطمه بازگرداند ولی عمر مانع شد معارض است. 👌در سیره حلبی چنین آمده است: «فاطمه دختر پیامبر نزد ابوبکر آمد در حالی که او بر منبر بود، گفت: ای ابوبکر آیا این در کتاب خدا است که دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم، ابوبکر گریه کرد و اشکش جاری شد سپس از منبر پائین آمد، و نامه ای دایر به واگذاری فدک به فاطمه نوشت، در این حال عمر وارد شد گفت: این چیست؟ گفت: نامه ای نوشتم که میراث فاطمه را از پدرش به او واگذارم، عمر گفت: اگر این کار را کنی از کجا هزینه نبرد با دشمنان را فراهم می سازی در حالی که عرب بر ضد تو قیام کرده است؟ سپس عمر نامه را گرفت و پاره کرد 📚سیره حلبی ج 3 ص 391 ❓چگونه ممکن است نهی صریحی از پیامبر باشد و ابوبکر به خود جرات مخالفت را بدهد؟ و چرا عمر استناد به نیازهای جنگی کرد و استناد به روایت پیامبر ننمود؟ 👌حال پاسخ از روایت مورد استناد در کافی شریف: 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « دانشمندان وارثان پیامبرانند چرا که پیامبران درهم و دیناری از خود به یاد گار نگذاشتند بلکه علوم و احادیثی از آنها به یادگار ماند .هرکس بهره ای از آن داشته باشد بهره فراوانی از میراث پیامبران دارد» 📚کافی ج1 باب صفه العلم ح2 ❗️مفهوم این حدیث آن است که افتخار انبیاء و سرمایه آنها علم و دانش بوده است و مهمترین چیزی که از خود به یاد گار گذاشتند برنامه هدایت بوده و آنان به دنبال گذاشتن مال و اموال از خود نبوده اند و اموالی که از آنها باقی می ماند در برابر میراث علمی آنها چیز قابل توجهی نیست و به حساب نمی آید لذا امام هم آن اموال ناچیز انبیاء را کالعدم فرض کرده و فرموده است که مهمترین چیزی که آنان به ارث می گذارند علم و دانش است نه درهم و دینار و حدیث دلالتی بر ارث نبردن از انبیاء ندارد. 📚پیام امام امیر المومنین ج10 ص203 📚مراه العقول ج1 ص103 🔶پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓گفته می شود که چگونه می توان باور کرد که زهرا مورد هجوم وشهادت قرار گیرد اما علی یا حسنین و یا سایر امامان حتی یک بار در طول عمرشان متذکر این قضیه نشده اند❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌اهل بیت بارها و بارها متذکر مصائب و شهادت حضرت زهرا شده اند . 1⃣حضرت امیر آن هنگام که زهرای مرضیه را به خاک می سپرد پیامبر گرامی را مورد خطاب قرار داده و فرمود: « به زودی امتت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو در ستم کردن به او دست به دست هم دادند .سرگذشت دردناک او را بی پرده از او بپرس و خبر این حوادث را از او بگیر.این حوادث دردناک در زمانی رخ داد که هنوز مدت زیادی از نبودن تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود» 📚نهج البلاغه خطبه202 2⃣باز خود حضرت امیر فرمود: « پیامبر به ما نگاه کرد و گریه کرد .از او در مورد علت گریه سوال کردم فرمود گریه می کنم به خاطر آن ضربتی که بر فرق تو زده می شود و سیلی که بر زهرا زده می شود» 📚امالی صدوق ص134 📚مناقب ال ابی طالب ج2 ص209 3⃣امام حسین فرمود: « ای پیامبر خدا در محضر خدا دختر تو مخفیانه دفن می شود و حق او غصب و ارث او تصرف می شود» 📚الکافی 1 ص459 📚امالی مفید ص283 4⃣امام حسن خطاب به مغیره فرمود: « تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی که خون از بدنش جاری شد و محسن سقط شد» 📚الاحتجاج ج1 ص278 5⃣امام صادق فرمود: « سبب مرگ زهرا آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید)» 📚دلائل الامامه ص134 📚بحار الانوار ج43 ص170 6⃣امام رضا از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود: « پیامبر خطاب به بنی هاشم ( علی و فاطمه و...) فرمود شما پس از من مورد ظلم و ستم واقع می شوید» 📚عیون الاخبار ج2 ص61 7⃣ حضرت علی خطاب به حذیفه کرده و عرضه داشت که پیامبر فرمود: « قبیح باد امتی که می بینند فرزندان پیامبرشان ( زهرا، حسن ، حسین،) کشته می شوند اما اعتراضی نمی کنند» 📚الغیبه نعمانی ص70 8⃣ابن عباس می گوید : « بر علی وارد شدم و او صحیفه در نزد من باز کرد که در آن کیفیت شهادت حسین و فاطمه و حسن نوشته شده بود و ...علی به گریه افتاد» 📚بحار الانوار ج28 ص73 9⃣حضرت علی فرمود: « وقتی نزدیک از دنیا رفتن زهرا بود مرا صدا کرد و به من عهد و وصیت خودش را ابراز داشت و گفت وقتی من از دنیا رفتم مرا شبانه دفن کن و آن دو نفر( ابوبکر و عمر) را آگاه مساز ( به سبب ظلم هایی که آنان در حق من کرده اند)» 📚بحار الانوار ج43 ص159 🔟در روایت دیگر امام صادق فرمود: « ( به سبب ظلم هایی که ابوبکر و عمر در حق زهرا کردند) او وصیت کرد تا شبانه دفن شود و آن دو مرد اعرابی بر او نماز نخوانند» 📚بحار الانوار ج43 ص207 📚علل الشرایع ج1 ص176 1⃣1⃣حضرت علی فرمود: « فاطمه بر گروهی (به سبب ظلم های آنان) خشمگین بود لذا نمی خواست آنان بر جنازه اش حاضر شوند » 📚 بحار الانوار ج43 ص209 2⃣1⃣امام صادق فرمود: « عمر با پایش لگدی بر زهرا وارد کرد و محسن را سقط کرد سپس با دستش به زهرا لطمه و سیلی زد» 📚بحار الانوار ج29 ص192 3⃣1⃣امام کاظم نیز فرمود: « فاطمه صدیقه ای بود ( که مظلومانه ) به شهادت رسید» 📚الکافی ج1 ص458 👌آیا با وجود این اسناد و سایر اسناد که به آن اشاره نشد جایی برای این باقی می ماند که بگوییم علی و فرزندانش از شهادت و مصائب فاطمه مرضیه یادی نکرده اند❓ 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓🤔پرسش ❔راست است که می گویند علی پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه ازدواج کرد ؟ آیا چنین چیزی قابل قبول است مگر علی عزادار نبوده است❗️ 💠پاسخ💠 👌از جمله وصیت هایی که حضرت زهرا به حضرت علی کردند این بود که فرمود: « من به تو وصیت می کنم که پس از من با دختر خواهرم زینب ازدواج کنی زیرا او ( برای رسیدگی به فرزندانم) شباهت به من دارد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص870 📚روضه الواعظین ج1 ص151 📚بحار الانوار ج43 ص192 👌حضرت علی نیز بنابر وصیت حضرت زهرا با امامه دختر زینب ازدواج کرد تا پس از حضرت زهرا به فرزندان ایشان رسیدگی های لازم را صورت دهد . ❗️امامه دختر ابوالعاص بن ربیع است .او دختر زینب بوده است .زینب دختر یا دختر خوانده پیامبر بوده و پیامبر او را بسیار دوست می داشت . برای حضرت علی فرزندی بنام محمد را به دنیا آورد که در کربلا شهید شد .پس از شهادت علی معاویه از او خواستگاری کرد و او جواب رد داد و با مغیره بن نوفل از اصحاب علی علیه السلام ازدواج کرد و سر انجام در سال 50 هجری از دنیا رفت . 📚ریاحین الشریعه ج3 ص350 ❓حال ازدواج علی علیه السلام با امامه چند روز پس از شهادت حضرت زهرا بوده است؟ 1⃣شیخ عباس قمی می نویسد: « به روایتی تزویج امامه پس از گذشت سه شب از وفات فاطمه واقع شد» 📚منتهی الامال ج1 ص453 ❗️نقد: 👌این نقل بدون ذکر سند بوده است و قابل استناد نمی باشد . 2⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب قوت القلوب نقل می کند: « علی پس از گذشت نه شب از وفات فاطمه با امامه ازدواج کرد» 📚مناقب ال ابی طالب ج3 ص350 🔷علامه مجلسی نیز این قول را از کتاب مناقب نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج42 ص92 ❗️نقد: 👌این سخن نیز فاقد سند و منبع بوده و قابل استناد نمی باشد . گذشته از آنکه مرحوم ابن شهر آشوب این مطلب را از یک عالم سنی نقل می کند و آن عالم سنی نیز برای سخن خودش سندی ارائه نمی دهد .بنابراین این قول نیز قابل استناد نمی باشد. 🔴آنچه مسلم است آن است که حضرت علی پس از شهادت حضرت زهرا با امامه ازدواج کرده است اما این سخن که پس از گذشته فاصله اندکی مانند سه روز یا کمتر از ده روز این ازدواج صورت گرفته است مستند قابل قبول و صحیحی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش ❓آیا واقعا خطبه فدکیه سند دارد؟ چگونه غیرت علی اجازه داد زهرا به خارج از منزل رود و در جمع مردان حاضر شود و حقش را بگیرد؟ چرا خود علی نرفت؟ 💠پاسخ💠 ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣در روایات ما بیان شده است که خروج زن از منزل و حاضر شدن در اجتماع کراهت دارد مگر آنکه حاجت و ضرورت مهمی این خارج شدن را اقتضاء داشته باشد؛ 📚وسائل الشیعه ج20 ص64 باب 24 « فلا تخرج لغیر حاجه» 2⃣بر اساس همین مبنا حضرت زهرا و سایر زنان مهاجرین و انصار در غزوه های پیامبر گرامی در پشت جبهه های نبرد خدمت رسانی می کردند و از مجاهدان پرستاری به عمل می آوردند چنان که حضرت زهرا در نبرد احد در میدان جنگ حاضر شده و از پیامبر تیمار داری کردند؛ 📚بحار الانوار ج20 ص63 3⃣وقتی که ضرورت اقتضاء کند که زن از منزل خارج شود باید با رعایت کامل پوشش اسلامی باشد .چنان که در مورد حضرت زهرا آمده است که وقتی می خواستند از منزل خارج شوند و به مسجد برای احقاق حقشان بروند: « سرپوش به سر افکند و خود را در چادری پیچیده با گروهی از زنان به جانب مسجد راه افتاد در حالی که خود را سخت پوشانده بود « لاثت خمارها و اقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها تطا ذیولها» 📚بحار الانوار ج29 ص216 4⃣پس از غصب فدک ابتدا حضرت علی به مسجد رفته و به ابوبکر اعتراض کرد چنان که شیخ صدوق از امام صادق نقل می کند که فرمود: « زمانی که ابوبکر فدک را از فاطمه گرفت و وکیلش را از آنجا اخراج کرد امیر المومنین به مسجد رفته و در برابر ابوبکر و مهاجرین و انصار به ابوبکر عرضه داشت چرا فاطمه را از آنچه پدرش به او بخشیده بود منع کردی و وکیلش را که سال ها در آن خدمت می کرد اخراج کردی ...» ❗️در ادامه روایت آمده است که پس از آن که ابوبکر نتوانست پاسخ قانع کننده ای به علی بدهد و در برابر دیگر سر افکنده شد به خالد به ولید دستور داد که علی را سر نماز به قتل برساند اما در لحظات آخر از این دستور منصرف شد. 📚علل الشرایع ج1 ص191 📚الاحتجاج ج1 ص92 5⃣پس از آنکه حضرت زهرا دیدند که آنان حتی به درخواست و حق طلبی علی نیز توجهی ندارند جهت اتمام حجت با آنان و با تمام جهانیان خودشان پا به مسجد گذاشته و با رعایت حجاب کامل آن خطبه غراء را در مورد گرفتن فدک و غصب حق ولایت و ...اقامه داشتند؛ ❗️خطبه فدکیه حضرت زهرا را علمای بزرگ سنی و شیعه نقل کرده اند؛ 🔴علمای سنی ؛ 1⃣ابوالفضل احمد بن طاهر در بلاغات النساء ص22-23 2⃣جوهری در کتاب السقیفه ص97 تا 101 3⃣ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج16 ص211 4⃣ابن اثیر در النهایه فی غریب الحدیث ج4 ص273 5⃣مسعودی در مروج الذهب ج2 ص311 6⃣ابن منظور در لسان العرب ج12 ص331 7⃣توفیق ابوعلم در اهل البیت ص157 🔴علمای شیعه؛ 8⃣سید مرتضی در الشافی ج4 ص69 9⃣مرحوم اربلی در کشف الغمه ج1 ص108 🔟مرحوم طبرسی در احتجاج ج1 ص101 1⃣1⃣محدث بحرانی در عوالم العلوم ج11 ص691 2⃣1⃣طبری در دلائل الامامه ص31 3⃣1⃣سید بن طاووس در الطرائف ص263 4⃣1⃣ابن شهر آشوب در المناقب ج2 ص50 5⃣1⃣علامه مجلسی در بحار الانوار ج29 ص225 6⃣1⃣شیخ صدوق در علل الشرایع ( یک جلدی) ص248 ح2 نیز بخش هایی از خطبه را نقل می کند. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔پرسش کانال ضد دین❓ ❓شيخ_عباس_قمى از علماى بزرگ و با اعتبارشان در كتاب بسيار معروف خود سفينة_البحار داستانى را تعريف ميكند از على كه براى دفاع از ناودان خانه عباس عموى محمد، شمشير كشيد و خليفه و تمام مسلمانان را تهديد به مرگ كرد. ❔حال سئوال اينجاست كه آيا جان فاطمه كه همسر فرزندانش و ناموسش حساب ميشد از ناودان خانه عباس كم ارزشتر بوده؟؟؟ چطور در اينجا على به فكر اتحاد مسلمانان و ايجاد تفرقه و فتنه نبود؟؟؟ چطور در اين صحنه حتى خليفه را به مرگ تهديد كرد ولى در آنجا اجازه داد شخصى با لگد به شكم زنش بزند و نشست و بر و بر به او نگاه كرد؟؟؟ 💠پاسخ💠 👌داستانی که این کانال ضد دین به آن استناد می کند در کتاب بحار الانوار و سفینه البحار که تلخیصی از بحار الانوار است آمده است که خلاصه آن این است؛ ❗️«ناودانی به امر پیامبر و خبر دادن جبرییل از خداوند برای عباس به سوی مسجد پیامبر نصب شد و تا زمان خلیفه دوم، عمر بن خطاب باقی بود... 🔶عمر دستور داد ناودان را بکنند و سوگند یاد کرد هرکه آن را نصب کند، گردنش را می‌زنم» 🔶عباس، شکایت به علی برده و از ماجرای کندن ناودان گله و شکایت کرد. ❗️امیر مؤمنان که عمویش را با چنین حالتی دید، ناراحت شده پرسید: عموجان چه شده است که با این حال به خانه ما آمده‌ای؟ عباس گفت: ناودانی که پیامبر به افتخار من نصب کرد، عمر آن را کنده و قسم یاد کرده است که: اگر کسی بار دیگر آن  نصب کند، گردنش را می‌زنم. پسر برادرم من دارای دو چشم بودم؛ خداوند یکی را از من گرفت و آن پیامبر خدا بود، اکنون امید من به تو است، گمان نمی‌‌کردم با وجود شما بر من ستم کنند و آنچه موجب افتخارم بود را از دستم در آورند. 🔷امیر‌مؤمنان فرمود: عموی من به خانه برگرد و اندوه برخود مدار، تو را خوشحال میکنم. آنگاه خطاب به قنبر را فرمود: برخیز و ناودان را در جای خود نصب کن. وقتی ناودان نصب شد و در جای خود قرار گرفت، فرمود: به حق صاحب این قبر و منبر، هرکه ناودان را بردارد گردنش را می‌زنم.وقتی این خبر به عمر رسید، گفت: ابوالحسن را نمی‌شود خشمگین کرد ما برای سوگند خود کفاره می‌‌دهیم.» 📚بحار الانوار ج30 ص361 📚سفینه البحار ج6 ص116 ❗️نقد: 👌این داستان هم در بحار الانوار و هم در سفینه البحار بدون سند آمده است و حتی یک سند و یک کتاب به عنوان منبع و یک راوی به عنوان کسی که داستان را روایت می کند برای آن نقل نشده است . ❓آیا با چنین روایت ضعیف و غیر قابل قبولی که که حتی راوی آن نیز مشخص نیست می توان بر چنین مطلب مهمی استناد کرد؟ 👌در مورد فلسفه عدم دفاع حضرت علی در برابر هجوم به خانه اش به دو نمایه زیر رجوع فرمایید؛ https://t.me/Rahnamye_Behesht/5205 https://t.me/Rahnamye_Behesht/770 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw