eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر به خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ❗️می گویند درتفسیر قمی این مطلب آمده است ❕❕ 💠💠 👌برخی علمای اهل سنت با استناد به مطلبی در تفسیر قمی معتقدند که بشارت به خلافت ابوبکر و عمر مورد بیان پیامبر گرامی قرار گرفته است و می نویسند مطلبی چنین ساده و روشن در تفسیر قمی بر خلافت ابوبکر و عمر چگونه برشیعیان مخفی مانده است ؛ 📚راز دلبران ، مولوی چابهاری ، ص 23 ❕آنچه مورد اینان قرار گرفته است این نقل تفسیر قمی در مورد شان نزول سوره تحریم است که می گوید ؛ « اين آيات به اين جهت نازل شد كه رسول خدا در خانه همسرش حفصه دختر عمر بود و همسر ديگر پيامبر بنام ماريه نزد آن حضرت بود حفصه از اين واقعه ناراحت شد و به رسول خدا اعتراض كرد و گفت: امروز متعلق به من بود و اينجا هم خانه من است. پيامبر خجالت كشيد و فرمود : آرام باش ماريه را بر خودم حرام كردم. مي خواهم مطلبي را بگويم كه نبايد آن را افشا كني و به كسي ديگر بگويي . وبدانكه اگر آن را افشا كني به لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم گرفتار خواهي شد . حفصه پذيرفت و قول داد كه سر پيامبر را افشا نكند. فرمود: پس از من ابو بكر و سپس پدرت عمر خلافت را بدست خواهند گرفت. حفصه پرسيد: چه كسي اين خبر را به تو داده است. فرمود: خدا اينگونه به من خبر داده است. حفصه همان لحظه به عائشه خبر داد و او به پدرش ابوبكر. ابوبكر نزد عمر آمد و گفت: عائشه سخني از زبان و او از پيغمبر نقل كرد كه من اعتماد به حرف او ندارم تو خودت از حفصه سوال كن. عمر نزد دخترش حفصه آمد و جريان را مطرح كرد. ابتدا حفصه انكار كرد اما با اصرار عمر خبر را تاييد كرد » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 376 🔸برای پاسخ باید داشت که علمای اهل سنت نقل می کنند که پیامبر گرامی پیوسته از هایی که پس از ایشان تا روز قیامت دامنگیر امت اسلامی می شود خبر می داده است . ❕مسلم نقل می کند که می گفت ؛ « به خدا سوگند من آگاه هستم به هر فتنه ای که تا روز قیامت اتفاق می افتد چرا که پیامبر من را به آن آگاه کرده است » 📚صحیح مسلم ج 4 ص 2216 ❔آیا خبر دادن پیامبر از فتنه ها تا روز قیامت به معنای دادن به آن فتنه ها است که دامنگیر مسلمین می شود و روزگار آنها را سیاه می کند ؟ آیا می توان گفت پیامبر از وقوع این فتنه ها بوده و به آن بشارت داده است ! آیا کسی می تواند چنین حرفی را بزند ❗️پیامبر گرامی تنها از فتنه ها خبر می دهد بی آنکه هیچ در آن باشد ❕ 👌هر گاه پیامبر گرامی قصد بشارت دادن به امت اسلامی را داشتند ، از تعبیر استفاده می کردند و می فرمودند ؛ « شما را به مهدی می دهم که در میان امت من در آن هنگام که امتم گرفتار اختلاف و زلازل است ، ظهور می کند و زمین را از قسط و عدل پر می کند ، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد و تمام آسمان و زمین از او راضی می گردند ...» 📚مسند احمد بن حنبل ج 18 ص 62 ❕پیامبر گرامی طبق نقل تفسیر خبر می دهند که ابوبکر و عمر خلافت اسلامی را به دست می گیرند . این سخن پیامبر گرامی تنها خبر دادن از ای است که پس از ایشان امت اسلامی را فرا می گیرد . 👌همانطور که پیامبر گرامی از امت نسبت به علی علی علیه السلام خبر داده و فرمود ؛ « کینه هایی مردم نسبت به تو در دل دارند که هنگامی آنها را آشکار خواهند کرد که من از دنیا رفته باشم» 📚المعجم الکبیر ج11 ص73 _ مسند ابی یعلی ج1 ص426 👌پیامبر گرامی خبر می دهد که ابوبکر و عمر بر اساس کینه ای که از علی علیه السلام به و دل داشتند ، در میان امت اسلامی بر پا کرده پس از شهادت ایشان ، خلافت را غصب کرده و به دست می گیرند . 🔸 پیامبر گرامی از بنی امیه نیز پس از خود خبر داده است چنان که در آمده است ؛ « پیامبر در خواب دیدند میمون هایی از منبر او پایین می آیند و بالا می روند . بسیار از این مساله غمگین شد زیرا این خواب از حوادث ناگواری در آینده در رهبری بعد از پیامبر خبر میداد » 📚تفسیر فخر رازی ج20 ص236 ❔آیا اهل سنت بر اساس نقل فوق می گویند که پیامبر گرامی به خلافت بنی امیه بشارت داده است یا تنها خبر از آنچه داده است که واقع خواهد شد ❗️ ❕از این گذشته اساسا نقلی که در تفسیر قمی آمده است روایت و مستند به علیه السلام نیست ، بلکه سخن و نقل خود مرحوم قمی است که به صورت مرسل و بدون سلسله بیان شده است ❗️ ❔چگونه اهل سنت می تواند با نقل بسیار ضعیفی همانند نقل فوق به بشارت به خلافت ابوبکر و عمر استناد کرد ❕ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔عقیل عاشمی ؛ گر حضرات ابوبکر و عمر و عثمان دنیاپرست بودند چرا مثل حضرت علی خلافت را به فرزندانشان نسپردند ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق عهد نامه ای که میان سران نفاق در زمان حیات پیامبر گرامی بسته شده است ، آنان عهد و پیمان کرده بودند که از رسیدن خلافت به اهل بیت پیامبر علیهم السلام خود داری کنند و خلافت را بین خودشان دست گردان کنند ، بر این اساس آنان چاره جز عمل به آن عهد نامه نداشتند تا بخواهند فرزندان خود را جانشین خود کنند ، از این عهد نامه در روایات ما به عنوان « الصحیفه الملعونه » یاد شده است که شواهد آن در کتب اهل سنت هم می باشد . ❕تفصیل جریان صحیفه ملعونه به نقل از روایات متعددی در بحار الانوار ج 28 ص 85 تا 129 آمده است که خلاصه جریان به نقل از حذیفه چنین است ؛ « اوّل كسانى كه بر غصب خلافت هم پيمان شدند ابو بكر و عمر بودند، و اساس و پايه ‏اى كه طبق آن پيمان بستند و ساير پيمانهايشان هم بر آن پايه بود اين بود كه «اگر محمّد بميرد يا كشته شود اين امر خلافت را از اهل بيتش بگيريم بطورى كه تا ما هستيم احدى از آنان به خلافت دست نيابد». 👌بعد از آن ابو عبيده جراح و معاذ بن جبل و در آخر سالم مولى ابى حذيفه هم به آنان پيوستند و پنج نفر شدند. اينان جمع شدند و داخل كعبه رفتند و در بين خود نوشته ‏اى در اين باره نوشتند كه: «اگر محمد بميرد يا كشته شود ...». و در تمام اين قضايا عايشه و حفصه جاسوس پدرانشان در خانه پيامبر بودند. ❕سپس ابو بكر و عمر جمع شدند و سراغ منافقين و آزادشدگان فرستادند و ما بين خود مشورت و نظر خواهى كردند و بر اين رأى متّفق شدند كه هنگام بازگشت پيامبر از حجة الوداع در گردنه «هرشى» كه در راه مكه در نزديكى جحفه است شتر حضرت را بر مانند و به اين طريق حضرت را بقتل برسانند. کسانی که اجرای نقشه را به عهد داشتند چهارده نفر بودند که تبوک هم این نقشه را عهده داشتند ولى اين نقشه آنان بر آب شد. ❕امير المؤمنين عليه السّلام از طرف خداوند در غدير خم منصوب شد و سپس پيامبر حركت كرد تا به گردنه «هرشى» رسيد و آن عده جلوتر رفتند و بر سر راه پنهان شدند، ولى اين بار هم خداوند آنان را مفتضح كرد و پيامبرش را حفظ نمود. وقتى وارد مدينه شدند همگى در خانه ابو بكر جمع شدند و در بين خود نوشته‏ اى نوشتند و آنچه در باره خلافت تعهّد كرده بودند در آن ذكر كردند، و اوّلين مطلب آن شكستن پيمان و ولايت على بن ابى طالب عليه السّلام بود، و اينكه خلافت از آن ابو بكر و عمر و ابو عبيده است و سالم نيز با آنان است و از اين عده خارج نمى ‏شود. ❕اين صحيفه دوم را سى و چهار نفر امضاء كردند كه چهارده نفر همان كمين‏ كنندگان در گردنه هرشى بودند كه عبارت بودند از ابو بكر و عمر و عثمان و معاويه و عمرو عاص و طلحه و ابو عبيده جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل و ابو موسى اشعرى و مغيرة بن شعبه و سعد بن ابى وقاص و اوس بن حدثان و بيست نفر ديگر عبارت بودند از: ابو سفيان، عكرمه پسر ابو جهل، خالد بن وليد، بشير بن سعيد، سهيل بن عمرو، صهيب بن سنان، ابو الاعور اسلمى، صفوان بن اميّه، سعيد بن عاص، عيّاش بن ابى ربيعه، حكيم بن حزام، مطيع بن اسود مدرى و چند نفر ديگر كه هر كدام از اينان جمعيّت عظيمى را بدنبال خود داشتند كه سخنشان را مى‏ پذيرفتند و از آنان اطاعت مى‏ كردند. نويسنده اين صحيفه سعيد بن عاص اموى بود و در محرم سال دهم هجرت آن را نوشت. سپس آن را به ابو عبيده جراح سپردند و او آن را به مكه فرستاد. آن صحيفه همچنان در كعبه مدفون بود تا زمان عمر كه آن را از محلش بيرون آورد. ❕شواهد وجود این عهد نامه در منابع اهل سنت ؛ 1⃣ابی بن کعب در مسجد از عقد و عهدی می گفت که توسط امراء و فرماندهان بسته شد که به واسطه آن مردم گمراه شدند و می گفت اگر تا روز جمعه زنده باشم انچه از پیامبر در این رابطه شنیدم را می گویم که به ناگاه دیدند ابی از دنیا رفته است و ( توسط اصحاب عقد نامه ) کشته شده است . ❕حاکم نیشابوری نقل می کند ؛ « ابی بن کعب در مسجد می گفت به خدای کعبه سوگند که اصحاب عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم ( بلکه بر مردمی که گمراه شدند تاسف می خورم ) ، با تو پیمان می بندم که اگر تا روز جمعه زنده بودم آنچه از پیامبر شنیدم را می گویم و از سرزنش هیچ کس هم نمی ترسم . راوی می گوید منتظر روز جمعه بودم که وقتی روز پنج شنبه برای انجام کارهایم از منزل خارج شدم دیدم که مردم می گویند سید مسلمین ابی بن کعب از دنیا رفته است » 📚مستدرک علی الصحیحین ج 2 ص 226 ❕ابن سعد می آورد که ابی می گفت ؛ « به خدا سوگند اگر تا جمعه زنده بمانم سخنی را می گویم که برایم فرقی نمی کند مرا زنده بدارید یا بکشید ، روز جمعه دیدند که ابی از دنیا رفته است » 📚طبقات ابن سعد ج 3 ص 500 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕احمد در مسندش می آورد که ابی می گفت ؛ « قسم به خدای کعبه، اهل عقد و پیمان هلاک شدند اما من بر آنان تاسف نمی خورم اما بر مسلمینی که هلاک ( و گمراه ) شدند تاسف می خورم » 📚مسند احمد ج 5 ص 140 👌« وقتی از او سوال کردند که منظورت از اهل عقد و پیمان چه کسانی اند گفت امراء و فرمانروایان » 📚صحیح ابن خزیمه ج 3 ص 33 👌این مضمون در سایر کتب اهل سنت چون تهذیب الکمال ج 2 ص 270 ، المعجم الاوسط ج 7 ص 217 ، نیل الاوطار ج 3 ص 222 نقل شده است و به این ترتیب قبل از آنکه ابی سخنی به میان بیاورید ، اصحاب صحیفه ملعونه او را کشتند . 2⃣در زمان حیات ابوبکر ، افرادی می دانستند که جانشین او عمر است ( مطابق آنچه بر آن عهد و پیمان کرده بودند ) . ❕مطابق نقل علمای اهل سنت ؛ « ابو بكر به اقرع بن حابس و زِبْرِقان، دو قطعه زمين بخشيد و نوشته ‏اى هم برايشان نوشت. عثمان به آن دو گفت: عمر را گواه بگيريد كه او حافظ شما و خليفه بعدى است » 📚تاریخ دمشق ج 9 ص 196 _ کنزالعمال ج 12 ص 583 ❕طبری نقل می کند ؛ « ابو بكر، عثمان را در خلوت فرا خواند و گفت: بنويس: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اين، سفارشى است كه ابو بكر بن ابى قُحافه به مسلمانان مى‏ كند. امّا بعد».سپس به حالت اغما افتاد و از حال رفت. پس، عثمان نوشت: «امّا بعد، من عمر بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‏ سازم و بهتر از او برايتان نيافتم». پس، ابو بكر به هوش آمد و گفت: برايم بخوان. او [نيز] خواند.ابو بكر، صدايش را به تكبير بلند كرد ( و نوشته عثمان را تایید کرد )» 📚تاريخ طبري ج 3 ص 429 _ الكامل في التاريخ ج 2 ص 79 ❕می بینیم که عثمان مطابق توافق قبلی از خلافت عمر بن خطاب خبر داشت و حتی بدون آنکه ابوبکر چیزی بگوید ، نام او را به عنوان خلیفه بعدی ثبت و ضبط کرد . 3⃣پس از آنکه ابولولو به عمر جراحت وارد کرد و عمر رو به موت شد ، به او گفتند برای بعد از خودت خلیفه تعیین کن ، او می گفت ؛ « اگر یکی از دو تن زنده بودند آنان را خلیفه می کردم ، ابوعبیده بن جراح و سالم مولی ابی حذیفه » 📚تاریخ مدینه دمشق ج 3 ص 881 _ 922 ❕این دو تن همانانی بودند که قرار بود بعد از عمر خلیفه شوند که بیانش در بالا گذشت . 👌نهایتا هم عمر به شورایی ساختگی وصیت کرد و با قرار دادن حق رایی که برای عبدالرحمان بن عوف قائل شد ، عثمان را به خلافت رساند و مطابق عهد و پیمان گذشته خویش عمل نمود که تفصیل جریان را بخوانید ؛ 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 220 _ تاریخ طبری ج 4 ص 228 ❕عثمان نیز توسط انقلابیون کشته شد و مجال پیدا نکرد که مطابق عهد نامه مذکور جانشین خود را تعیین کند که تفصیل این جریان را نیز در ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2832 👌وهابی گستاخ چنین وانمود می کند که چون علی علیه السلام ، امامت و خلافت را میان فرزندانش قرار داده است ، پس دنیا پرست است ، ما در گذشته مفصلا شبهه امامت موروثی را پاسخ داده ایم ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2833 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2834 👌و اضافه می کنیم که مطابق نقل های اهل سنت ، امامت و خلافت عهد الهی است که به نص الهی تعیین می شود نه رای و نظر شخصی . ❕علمای اهل سنت نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته قبایل عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست وجانشینی پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود ؛ « جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به صلاحدید خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد »«الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚الکامل فی التاریخ،ج1 ص609 _ تاریخ طبری،ج1 ص556 👌لذا می بینیم که امامان اهل بیت علیهم السلام می فرمودند ؛ « آیا گمان می کنید که امر ( امامت ) به ما واگذار شده است تا هر که را بخواهیم امام کنیم ؟ خیر هرگز بلکه عهدی از جانب پیامبر است که به علی بن ابی طالب واگذار شد و پس از آن یکی به جای دیگری ( به نص پیامبر ) تا آنکه منتهی می شود به صاحب امر » 📚 بصائر الدرجات ج 1 ص 471 _ بحار الانوار ج 23 ص 71 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔دو تا سوال داشتم خواهشمندم که جواب بدهید سوال اول: آیا ما شیعیان می توانیم که دوازده امام را از کتب اهل سنت ثابت کنیم ؟ سوال دوم: آیا اسامی دوازده امام در کتب اهل سنت آمده است ؟ لطفا بر این دو سوال جواب زیاد بدهید تا حق مطلب ادا شود ❗️❗️ 💠💠 👌اهل سنت در روایات متعدد و فراوانی به نقل از پیامبر گرامی آورده اند که تعداد خلفای ایشان دوازده تن می باشد . 🔸بخاری به سند خود از جابر بن سمره نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «دوازده امیر خواهند بود که همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح بخاری ج8 ص127 👌مسلم نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «این امر منقضی نمی شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آن بگذرد .همه آنان از قریش هستند» 📚صحیح مسلم ج6 ص3 ❕و یا فرمود ؛ «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن حاکم شوند» 📚همان مدرک ص4 ❗️و فرمود ؛ «برای این امت دوازده قیم است که خواری مردم به آنها ضرر نمی زند» 📚المعجم الکبیر ج2 ص196 ❗️و فرمود ؛ «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجا و غلبه کننده است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند» 📚همان مدرک _ مسند احمد ج5 ص93 ❕مرحوم فیروز آبادی می نویسد ؛ « از اخبار پيشين كه در باب خلفاى دوازده گانه نقل كرديم، بدست مى‏ آيد كه اخبار ياد شده از ادلّه قاطعه و نصوص آشكارى است كه حقيقت مذهب شيعه دوازده امامى را تأييد مى‏ كند و مذاهب ديگر را بطور كلى از اساس باطل مى‏ شمارد و بطلان آنها از آن نظر است كه دوازده تن خليفه در حديث رسول اكرم ، با عقيده عامه كه خلفاى راشدين را چهار تن و به انضمام خلافت حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام پنج تن مى‏ دانند، و عددشان كمتر از دوازده نفر است، منطبق نمى‏ شود و همچنين با خلافت ديگران از «بنى أميه» يا «بنى عباس»، مطابقتى ندارد؛ زيرا عدد آنان از دوازده تن زيادتر است و علاوه بر اين اكثر خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس»، فاسق و فاجر بوده ‏اند و بيشتر عمر خود را، به باده‏ گسارى و لهو لعب و گوش دادن به نواى خوانندگان و نواختن دف و خون‏ريزى‏هاى بر خلاف شرع‏ اسلام و محرمات ديگر، سپرى كرده ‏اند؛ پس چگونه ممكن است كه اينان خلفاى رسول خدا باشند؟! و همچنين اخبار ياد شده كه ويژه خلفاى دوازده گانه است، با اعتقادات فرقه ‏هاى ديگر شيعه از قبيل: «زيدى»، «اسماعيلى»، «فطحى» و امثال آنها، موافقتى ندارد؛ براى اينكه پيشوايان اين سلسله‏ ها تعدادشان، از تعداد ائمه شيعه اثنى عشرى، كمتر است. در اين رابطه بايد گفت: اخبار مزبور متوجه و منطبق با عقيده شيعه دوازده امامى است كه همان «ائمه طاهرين» باشند كه عترت رسول خدا و اهل بيت ايشانند كه نخستين آنها حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام و آخرين ايشان حضرت مهدى حجة بن الحسن العسكرى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) است‏ » 📚ترجمه فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت ، ج 2 ص 213 👌جالب آن است که برخی از علمای منصف اهل سنت ، نقل کرده اند که دوازده خلیفه پیامبر ، علی و امامان از فرزندانش می باشند . نقل می کنند که پيامبر گرامی فرمود ؛ «هركس خوش‏حال مى ‏شود كه مانند من زندگى كند و مانند من از دنيا برود و در بهشت برينى كه پروردگارم آن را كاشته است، ساكن شود، بايد پس از من، على را دوست بدارد و دوست او را نيز دوست دارد و به امامان پس از من اقتدا كند؛ زيرا آنان عترت من اند، از طينت من آفريده شده‏ اند و فهم و دانش، روزى شده‏ اند. واى بر آن دسته از امّتم كه فضل و برترى ايشان را انكار كنند و حرمت خويشاوندى من با آنان را نگه ندارند! خدا شفاعتم را نصيب ايشان نكند » 📚معجم کبیر ، ج 5 ص 220 _ کنزالعمال ج 11 ص 611 _ مستدرک علی الصحیحین ، ج 3 ص 128 و ... 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ «جانشينان و اوصياى من و حجّت‏هاى خدا بر خلق پس از من، دوازده نفرند كه نخستينِ ايشان، برادرم خواهد بود و آخرينشان فرزندم». گفته شد: اى پيامبر خدا! برادرت چه كسى است؟ فرمود: «على بن ابى طالب». گفته شد: فرزندت چه كسى است؟ فرمود: «مهدى كه زمين را به همان سان كه از بيداد و ستمْ آكنده شده است، از عدل و داد مى ‏آكَنَد » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 312 _ ینابیع الموده ، آغاز باب 78 ص 536 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « هر كه دوست دارد چون من زندگى كند و مانند من بميرد و به همان بهشتى كه پروردگارم مرا وعده داده است، وارد شود، پس بايد ولايت على بن ابى طالب و وارثان پاك او را كه پس از من، امامان هدايتگر و چراغ‏هاى تاريكى‏ ها هستند، بپذيرد؛ زيرا آنان هرگز شما را از راه راست به كج‏ راهه گم‏راهى نمى‏ كشانند. » 📚ینابیع الموده باب 43 ص 127 _ مناقب خطیب خوارزمی ، فصل 6 ص 34 🔸ادامه 👇
🔸 ادامه 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « اى على! ... مَثَل تو و امامان از نسل تو پس از من، همچون كشتى نوح است كه هر كس بر آن سوار شد، رهايى يافت و هر كه از آن باز ماند، غرق گشت و مَثَل شما، همچون اختران است كه هر گاه يكى ناپديد شود، ديگرى پيدا مى‏ گردد تا به روز رستاخيز » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 243 _ ینابیع الموده باب چهارم ، ص 31 👌و باز نقل می کنند که فرمود ؛ « ای علی تو وصی من هستی ...تو امام و پدر ائمه یازده گانه ای که آنها همه پاک و معصومند » 📚ینابیع الموده باب 16 ص 97 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « وصی و خلیفه پس از من علی بن ابی طالب و پس از او حسن و حسین است که نه نفر از ائمه ابرار از صلب او دارای مقام وصایتند ، پس از حسین ، فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از او فرزندش موسی و بعد از او فرزندش علی و پس از او فرزندش محمد و بعد از او فرزندش علی و پس از او حسن و سپس حجه بن الحسن ، پس این دوازده امام به عدد نقباء بنی اسرائیل هستند » 📚فرائد السمطین ، حموینی ، ج 2 ص 133 _ ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، باب 76 ، ص 529 👌جهت آگاهی بیشتر از روایات اهل سنت که مشتمل بر اسامی امامان دوازده گانه است رجوع کنید ؛ 📚سوالات ما ، حسین تهرانی ، ص 240 به بعد ( در آنچه نقل شد ، از این کتاب استفاده شد ) 👌برخی از متعصبین اهل سنت به خاطر آنکه روایات فوق با عقایدشان در تضاد است ، سعی می کنند قندوزی و حموینی جوینی ک ناقل روایات فوق هستند را به تشیع گری نسبت دهند و بگویند آنان شیعه بودند در حالی که علمای خودشان آنان را از اهل سنت دانسته و سخن در مدحشان گشوده اند . ❕زرکلی در مورد قندوزی می نویسد ؛ «او سلیمان بن خوجه ابراهیم الحسینی نقشبندی بود که حنفی ( مذهب ) بود و اهل فضل محسوب می شد که اهل بلخ بود و در قسطنطینیه از دنیا رفت » 📚الاعلام ج 3 ص 124 👌خود قندوزی حنفی در مقدمه کتابش خود را اهل سنت و محب صحابه معرفی کرده و می نویسد ؛ « حمد و شکر برای خدا و برای منتی است که بر ما گزارد و ما را از امت پیامبرش و ذریه اش قرار داد ما را از اهل سنت و جماعت قرار داد که محبت اهل بیت پیامبر و صحابه اش را داریم » 📚ینابیع الموده ، خطبه کتاب 👌حموینی جوینی هم از بزرگان اهل سنت بوده است ، چنان که ذهبی از استوانه های اهل سنت در وصف او می نویسد ؛ « او امام ، پیشوا ، محدثی یگانه و کامل و مایه افتخار اسلام و شخصی با دیانت و صالح است » 📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔امامت مورد ادعاى شيعيان، ادعائى بى اساس و دروغين! علی بن ابیطالب گفته است: "إنما الخیار للناس قبل یبایعوا" یعنی: پیش از بیعت کردن، اختیار با مردم است(تا چه کسی را انتخاب کنند) : بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۳۳ ط موسسه الوفا مستدرک نهج البلاغه صفحه ۸۸ به روشنی مشخص است که خود علی هم گفته است که انتخاب حاکم و خلیفه توسط مردم است حال میبینیم که همان مردم، علی را بعنوان خلیفه ی چهارم انتخاب کرده بودند و دروغگویی روحانیون مشخص میشود ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته مفصل توضیح داده ایم ، در مورد پيامبر و امامان معصوم علیهم السلام كه از سوى خدا نصب مى‏ شوند هيچ نيازى به بيعت نيست، يعنى اطاعت پيامبر و امام معصوم و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر كسانى كه بيعت كرده باشند يا كسانى كه بيعت نكرده باشند و لازمه مقام نبوت و امامت وجوب اطاعت است، همانگونه كه قرآن مى ‏گويد: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء- 59). 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2419 ❕ولى اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر چنين است پس چرا پيامبر كرارا از ياران خود، يا تازه مسلمانان بيعت گرفت كه دو نمونه آن در قرآن صريحا آمده است بيعت رضوان در سوره فتح و بيعت با اهل مكه كه در سوره ممتحنه به آن اشاره شده است. ❕در پاسخ مى‏ گوئيم بدون شك اين بيعتها يك نوع تاكيد بر وفادارى بوده كه در مواقع خاصى انجام مى ‏گرفته، و مخصوصا براى مقابله با بحرانها و حوادث سخت از آن استفاده مى‏ شده است، تا در سايه آن روح تازه ‏اى در كالبد افراد دميده شود، چنان كه تاثيرهاى شگرف آن را در بيعت رضوان دیدیم . 👌ولى در بيعتهايى كه براى خلفا مى‏ گرفتند بيعت به عنوان پذيرش مقام خلافت بود، هر چند به عقيده ما خلافت امام ، چيزى نبود كه از طريق بيعت مردم انجام گيرد، بلكه تنها از سوى خداوند و به وسيله شخص پيامبر يا امام پيشين تحقق مى ‏يافت. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 73 ❕در سخنان على علیه السلام در خطبه ‏هاى نهج البلاغه كرارا روى مساله بيعت تكيه شده، و امام علیه السلام بارها روى بيعتى كه مردم با او كردند تكيه مى‏ كند. 🔸از جمله در يك مورد مى ‏فرمايد ؛ « اى مردم شما بر من حقى داريد، و من بر شما حقى دارم، اما حق شما بر من اين است كه دلسوز و خير خواه شما باشم، و بيت المال شما را در راه خودتان مصرف كنم، شما را تعليم دهم تا از جهل نجات يابيد، و تاديب كنم تا آگاه شوید ، اما حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش وفادار باشيد، و در آشكارا و نهان خير خواهى كنيد هر وقت شما را مى‏ خوانم اجابت نمائيد، و هر گاه فرمان مى ‏دهم اطاعت كنيد » 📚نهج البلاغه خطبه 34 👌 و در جاى ديگر مى ‏فرمايد ؛ « بيعت شما با من بى مطالعه و ناگهانى انجام نگرفت (تا كمترين ترديدى در اطاعت من به خود راه دهيد )» 📚نهج البلاغه خطبه 136 👌و در خطبه ‏اى كه قبل از جنگ جمل و حركت از مدينه به سوى بصره ايراد فرمود، مردم را به پايدارى روى بيعتشان توجه داده، مى‏ فرمايد ؛ « مردم بدون اكراه و اجبار و از روى اطاعت و اختيار با من بيعت كردند » 📚نهج البلاغه نامه 1 👌و در برابر معاويه كه از بيعت با امام علیه السلام سر باز زد، و مى‏ خواست به نحوى خرده ‏گيرى كند فرمود ؛ « همان گروهى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند با من با همان شرائط و كيفيت بيعت نمودند بنا بر اين نه آنكه حاضر بود اكنون اختيار فسخ دارد، و نه آنكه غائب بود اجازه‏ رد كردن » 📚نهج البلاغه نامه 6 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و در کلامی که معاند به آن استناد کرد ، فرمود ؛ «اى مردم ، با من بيعت كرديد بر آنچه با حاكمانِ پيش از من بيعت شده است. همانا اختيار، براى مردم است، پيش از آن كه بيعت كنند؛ امّا هنگامى كه بيعت كردند، اختيارى برايشان نيست. به درستى كه بر امام است كه استوارى و درستى پيشه سازد، و بر مردم است تسليم شدن و سازگارى.اين، بيعتى است عمومى. هر آن‏كس كه از آن رو گرداند، از اسلام رو گردانده است و راهى جز راه مسلمانان را پيروى كرده است. بيعت شما با من، ناگهانى و بى ‏انديشه نبود و انگيزه شما و من، يكى نيست. من شما را براى خدا مى‏ خواهم و شما مرا براى خود مى ‏خواهيد. به خدا سوگند، براى دشمنان، خيرخواهى مى ‏كنم و نسبت به ستمديدگان، انصاف به خرج مى‏ دهم » 📚الارشاد ج 1 ص 243 _ بحار الانوار ج 32 ص 33 ❕ از بعضى از عبارات نهج البلاغه به خوبى بر مى‏ آيد كه بيعت يك بار بيش نيست، تجديد نظر در آن راه ندارد، و اختيار فسخ در آن نخواهد بود، و هر كس از آن سر بتابد طعنه زن و عيبجو خوانده مى ‏شود، و آن كس كه در باره قبول يا رد آن بينديشد يا ترديد كند منافق است . 📚نهج البلاغه نامه 7 👌از مجموع اين تعبيرات استفاده مى ‏شود كه امام علی علیه السلام ، در مقابل كسانى كه ايمان به امامت منصوصش از طرف پيامبر گرامی نداشتند و بهانه جويى مى‏ كردند به مساله بيعت كه نزد آنها مسلم بود استدلال مى‏ كرد، تا ياراى سر باز زدن از اطاعت امام علیه السلام را نداشته باشند، و به معاويه و امثال او گوشزد مى‏ كرد همانگونه كه مشروعيت براى خلافت خلفاى سه‏ گانه قائل است بايد براى خلافت امام قائل باشد و در برابر آن تسليم گردد بلكه خلافت او مشروع تر است، چون بيعت وى گسترده ‏تر و از روى رضايت و رغبت عمومى انجام شد. ❕بنابر اين استدلال به بيعت و اختیار مردم ، هيچ منافاتى با مساله نصب امام از طريق خدا و پيامبر و تاكيدى بودن بيعت ندارد. ❕لذا مثلا در همين نهج البلاغه در يك مورد امام به حديث ثقلين كه از نصوص امامت است اشاره مى ‏فرمايد ( نهج البلاغه خطبه 87)و در جايى ديگر به مساله وصيت و وراثت ( نهج البلاغه خطبه 2) و مواضع متعدد دیگری که امام علیه السلام به امامت الهی خود تصریح می کند ؛ 📚 نهج البلاغه خطبه های:1- 144- 97- 120- 93 و ... 👌بنابراین امام علیه السلام در خطبه ای که معاند به آن استناد کرد ، در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با افراد عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت و اختیار داشتند يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❕در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند . ❕همیشه باید عقاید مخاطبین را در نظر گرفت زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد. امام علیه السلام باید در برابر مردمی که تن به اطاعت او نمی دادند به دلیلی استدلال کند که آنها نتوانند در برابر آن سخن بگویند و راه انکار را بپویند و آن مساله بیعت و این که مردم حق اختیار دارند ، بود بیعتی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند و مردمان به خاطر بیعت و اختیار ، اطاعت آنان را لازم می دانستند . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان آیه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 👌علی علیه السلام هم مردم آن عصر را که اعتقاد به بیعت و اختیار داشتند ، طبق عقاید خودشان مجاب و ملزم می کرد تا تن به اطاعتش بدهند . @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید مومنین امورشان را با شوری پیش میبرند (شوری37) ، مردم نیز پس از پیامبر با شوری ابوبکر را انتخاب کردند و دیگر جایی برای خلافت علی باقی نماند ❗️❗️ 💠💠 👌انتخاب امام و امام تنها به نص خداوند ممکن است و رای مردم هیچ گونه نقشی در مشروعیت امام ندارد ؛ چرا که امام باید دارای دو ویژگی وخصلت مهم باشد ؛ 1⃣ وافر و کافی به تمام دستورات خداوند وشریعت که طبیعتا این علم جز با تعلیم الهی ممکن نیست . 2⃣امام باید داشته باشد تا در تبلیغ شریعت وپاسبانی از آن دچار واشتباه نشود . 🔷از آنجایی که جز خداوند کسی نمیداند این صفات در وجود چه افرادی است ثابت میشود که تنها باید امام را تعیین وانتخاب کند و مردم هیچ گونه نقشی در انتخاب امام ندارند ، همان گونه که مردم در انتخاب نبی و پیامبر نقشی ندارند . 🔶امام علیه السلام فرمود : « انتخاب امام وظیفه ای لازم است که بر عهده خداوند است ( و مردم ندارند )» 📚 الاسناد ج377 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « امامت الهی است و انتخاب آن تنها به عهده خدا است ( و مردم نقشی ندارند )» 📚 ج1 ص277 🔷 نیز می فرماید ؛ « پرودگارت هر چه را بخواهد بر می گزیند آنها ( مردم ) در برابر او ندارند » 🔶 68 👌لذا خداوند انتخاب امام را عهد خود دانسته و می فرماید ؛ «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين‏ » « عهد من ( امامت ) به ستمکاران نمی رسد » 🔸بقره 124 🔷علمای اهل نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست و پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " «الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚 فی التاریخ،ج1 ص609 _تاریخ ،ج1 ص556 👌توضیح بیشتر در مورد الهی بودن منصب امامت را در نمایه زیر مطالعه کنید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6492 ❕حال به سخن اهل سنت توجه کنیم که بر پایه استدلال به آیه شریفه « َ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُم‏ » ( شوری 38) به نصب امامت از طریق شوری هستند . 👌این عقیده و استدلال بسیار سست و سطحی است زیرا آیه فوق می گوید مومنین در امور خودشان و اموری که مربوط به آنها می شود ( امرهم ) از طریق شوری امور را پیش می برند ، اما چنان که توضیح دادیم ، انتخاب امام ، امری الهی است نه مردمی ، لذا مردم در انتخاب آن از طریق شوری و ... نقشی ندارند ، چنان که مردم در انتخاب نبی و احکام و عبادات نقشی ندارند زیرا همه این موارد ، اموری الهی هستند و از محدوده اختیار مردم خارج است . 👌از این گذشته ، کدامیک از خلفای اهل سنت با مشورت خلافت را بدست گرفت ❔ 👌ابوبکر که با تهدید و ارعاب و با وجود مخالفت اکثر صحابه خلیفه شد چنان که بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند ؛ «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما كردند» 📚صحیح بخاری،ج8 ص26 🔸و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم ؛ « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا» 📚الكامل ج 2، ص 325 _ تاريخ الطبري ج 2 ص 443 🔸عمر نیز با تصریح ابوبکر و بدون مشورت و شوری خلیفه شد و عثمان هم از طریق یک شوری شش نفره سفارشی و جبری و بدون نظر خواهی از اکثر مردم به خلافت رسید که تفصیل آن را در زیر بخوانید ؛ 🔰https://t.me/Rahnamye_Behesht/4371 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔سؤالی که قرن‌هاست کمر علمای شیعه را شکسته و باعث هدایتِ بسیاری از عوام‌شان شده است... ❎ شیعیان ادّعا دارند که امامتِ ائمه‌شان، بالاتر و شریف‌تر از نبوّتِ انبیای ما مسلمین است. و از طرفی مدّعی هستند که حضرت علی (وسایر ائمه) بخاطر حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی، از حقّ خودشان دفاع نکردند و آن‌را به خلفا سپردند. اینک سؤال ما : اگر امامت، بالاتر از نبوّت است؛ پس چرا حضرت علی 👈🏻برای حفظ اتحاد و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از این حقّ خود گذشت و آن‌را به شیخین سپرد؛ اما پیغمبرﷺ نیز 👈🏻برای حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از حقّ خود نگذشت! و حقّ خود را به ابوجهل و ابولهب و مسیلمه نداد؟! شاید بگویند : جامعه‌ی حضرت علی، مسلمان بودند و جامعه‌ی پیامبر، کافر. اما اینجا، سؤال بزرگ‌تری می‌آید : چرا انکار نبوّت، بلااستثنا باعث کفر است. اما انکار امامت، باعث کفر نیست؟! مگر امامت، بالاتر و مهم‌تر از نبوت نبود ‼️ و اگر امامت را پایین‌تر از نبوت بدانند؛ اینک عقیده‌ی ما اهل‌سنت را اثبات نموده‌اند. که امامت وخلافت را یک امرِ شورایی (وغیر الهی) می‌دانیم. 💠💠 👌ما معتقدیم که امامت ادامه دهنده نبوت است و امام همان وظائف پیامبر گرامی را برعهده دارد . ❕مثلا يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى ‏كند ؛ «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام است». 📚شرح تجرید قوشچی ص 472 ❕مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى‏ تواند ازسوى مردم برگزيده شود و اگر حکومت به او داده نشود ، از امامت ساقط می شود . 🔸شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى‏ گويد: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء» 📚اوائل المقالات ص 74 ❕مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهلبيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى ‏باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء- بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است- براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى ‏باشد در امام نيز هست. ❕از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده ؛ «امامت يك منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است». 📚احقاق الحق ج 2 ص 300 ❕مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر مى‏ شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست. به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى‏ شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى و حکومت شانی از شوون امامت است که اگر نباشد ، امامت ساقط نمی شود . 👌بنابراین امامت جانشینی از نبوت است و همان وظائفی که پیامبر گرامی بر عهده داشتند ، امام هم بر عهده درد . پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . ❕امام بعد از پیامبر ، این وظائف را اجرایی می کند و امامان ما هیچگاه این وظایف را به دیگر واگذار نکردند . آنچه واگذار شد یک شان از شوون امامت یعنی حکومت و خلافت ظاهری بوده است که همانطور که پیامبر حاکم و خلیفه ظاهری بود ، امام هم این شان را داراست ، این شان بعد از پیامبر گرامی به واسطه عدم حمایت مردم و غصب حکومت ، از امام سلب شد ، چنان که این شان در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه نیز از ایشان سلب شده بود ، اما نبوت ایشان باطل نشد . ❕پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین حکومت ظاهری نداشت ، زیرا یار و یاور کافی نداشت ، اما نبوتش باطل نشد . امامان ما هم به واسطه عدم یاور ، خلافت ظاهری نداشتند ، اما امامتشان باطل نشد . اگر امامان ما نیروی لازم را داشتند ، قیام می کردند و شان حکومت داری را نیز اجرایی می کردند ، چنان که پیامبر وقتی به مدینه هجرت کرد و قدرت یافت ، قیام کرد و حکومت ترتیب داد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم » 📚الکافی ج 8 ص 33 ❕از امام رضا علیه السلام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار، ج29 ص 435 ❕« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی❓ چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی❔ ❕حضرت علی فرمود: «من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس ( و کمی یاران ) از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.» 📚بحار الانوار ج29 ص417 🔸پیامبر گرامی خطاب به علی علیه السلام فرمود ؛ « ای پسر ابوطالب، سرپرستی امت من حق تو و از آن توست، اگر مردم با سلامت و خوبی بر تو اتفاق نظر داشتند ، امور آنها را به دست بگیر و حکومت را عهده‌دار شو. اگر درباره تو اختلاف کردند آنها را رها کن با هر چیزی که خودشان می‌خواهند، خداوند برای تو قرار خواهد داد.» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص78 _بحار الانوار ج30 ص15 👌بنابراین امامان ما ، وظیفه امامت را به دیگری واگذار نکردند ، آنچه به دیگران واگذار شد ، شانی از شوون امامت یعنی حکومت ظاهری آن هم به واسطه عدم یار و یاور بوده است ، چنان که پیامبر گرامی در مدتی که در مکه بودند ، شان حکومت ظاهریشان ، به کفار واگذار شده بود ، آن هم نه به خاطر حقانیت کفار بلکه به خاطر کمی یار و یاور . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌🔸وهابی اشکال دیگری مطرح کرده و می گوید ؛ « انکار نبوت بلا استثناء باعث کفر است اما انکار امامت باعث کفر نیست ، مگر امامت بالاتر و مهم تر از نبوت نبود » 👌پاسخ وهابی روشن است . انکار امامت هم به مانند انکار نبوت موجب کفر است ، چرا که امامت اصلی از اصول دین است ، تفصیل سخن در این رابطه را در سه پاسخ ذیل بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2963 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2984 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2414 ❔حال اهل سنت که امامت را قبول ندارند کافرند ❗️ 👌پاسخ این سوال هم روشن است . آنان اصلی از اصول دین را منکرند و روز قیامت فرقی با کفار ندارند و هیچ گونه عمل خیری از آنان پذیرفته نمی شود ، چنان که از کفار پذیرفته نمی شود ، که تفصیل ادله در این رابطه را در سه نمایه بالا می توانید بخوانید . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 _ وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌اما با این وجود ، امامان ما در دنیا احکام اسلام را بر آنان جاری کرده اند و به ما امر کرده اند با آنان معامله مسلمان کنید و آنان را مسلمان معرفی کرده اند تا همبستگی ظاهری در برابر کفاری که از اساس اسلام را قبول ندارند حفظ شود و اسلام سست و فشل نشود ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی ج2 ص25 👌و در نقل های دیگر به ما سفارش کرده اند با آنان حسن رفتار داشته باشیم و در مساجدشان حاضر شویم و ... ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2415 ❕ ما معتقدیم که مقام امامت از مقام نبوت بالاتر بوده و بسیاری از انبیاء و پیامبران اولوالعزم ، امام هم بوده اند و پیامبر اسلام هم امام بوده است و امامت امامان ما ، ادامه دهنده مسیر انبیاء گذشته و پیامبر اسلام است و مقام امامان ما از تمام انبیاء ، حتی آن پیامبرانی که به مقام امامت هم رسیده اند بالاتر است جز پیامبر اسلام که مستند این اعتقاد ما آیات قرآن و روایات فریقین است که تفصیل مطلب را می توانید در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2417 👌و امامت ادامه دهنده نبوت است و همان صفاتی که در نبی شرط است در امام هم شرط است و همانطور که نبی را خدا تعیین می کند ، امام را هم خدا تعیین می کند و امامت « شورایی » از اساس باطل و غیر قابل قبول است و امامت « منصبی الهی » است ، چنان که نبوت « منصبی الهی است » تفصیل سخن در این رابطه را هم در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2144 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔این که در روایاتی آمده که اهل بیت نماز و روزه و حج و زکات هستند یعنی چه ❗️آیا باید ما را برای اهل بیت به جا بیاریم ❕آیا این روایات بوی شرک نمی دهند ❕ 💠💠 👌علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار بابی را گشوده است تحت این عنوان ؛ « اهل بیت نماز و زکات و حج و روزه و اطاعات هستند ...» 📚بحار الانوار ج 24 ص 286 باب 66 ❕داود بن كثير می گوید به حضرت صادق عليه السّلام گفتم شما در قرآن نماز هستيد و شما زكات و حج هستيد؟ 👌پاسخ داد ؛ داود ما در قرآن نماز و زكات، روزه، حج، ماه حرام و شهر حرام و كعبه‏ و قبله و وجه اللَّه هستيم ...» 📚تاویل الایات الظاهره ص 801 ❕ علیه السلام فرمود ؛ « من نماز مومن هستم ، من حی علی الصلاه هستم ، من حی علی الفلاح هستم ، من حی علی خیر العمل هستم ...» 📚الفضائل ،فضل بن شاذان ، ص 84 ❕این روایات به آن نیست که ما عبادات را برای اهل بیت علیهم السلام به جا آوریم ، بلکه به این معنا است که روح تمام عبادات و طاعات و نماز و روزه و حج و ... اهل بیت هستم و بدون شناخت و ولایت آنان ، خداوند هیچ را از بندگان قبول نمی کند . 👌امام باقر علیه السلام فرمود: « هر کس با عبادت خداوند خود را خسته کند در حالی که معتقد به امامی از جانب خداوند نباشد سعی و تلاش او غیر مقبول است و چنین فردی گمراه و متحیر محسوب می شود .خداوند از بین اعمالش است و اگر در چنین حالی بمیرد به مرگ کفر و نفاق مرده است » 📚الکافی ج1 ص183 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 🔷و فرمود: « اگر کسی شب ها شب زنده داری و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام روزگار را حج بجا آورد اما معتقد به امام الهی نباشد حقی بر خدا برای پاداش در برابر را ندارد» 📚الکافی ج2 ص18 👌فلسفه آن هم است زیرا این امام است که خدا را به مردم معرفی می کند و صفاتش را بیان می کند. در نبوت و معاد عقاید حقه را تبیین می کند . طریق صحیح انجام عبادات و نماز و روزه و ...را برای مردم باز گو می کند .اگر کسی معتقد به امام نباشد در اصول و فروع دین دچار گمراهی شده و از خدا و دین او دور افتاده است و درواقع گویی معتقد به آیین حق نمیباشد و روشن است اعمال کسانی که معتقد به دین حق نمی باشد ندارد زیرا این نیت و اعتقاد است که به عمل روح می دهد . ❕اعمال چنین افرادی ارزشی ندارد زیرا واقع انجام نشده و تاثیری در کمال و ترقی آنان نخواهد داشت .هیچگاه طی کردن مسیر باطل به حق و حقانیت منتهی نمی شود و این امام است که راهنمای مسیر برای رسیدن به می باشد. 🔶لذا امام باقر علیه السلام فرمود: « اسلام بر پایه پنج چیز بنا شده است .نماز و زکات و حج و روزه و ولایت . 👌زراره می گوید از امام سوال کردم که کدام یک از آنان افضل است؟ 💠امام فرمود ولایت زیرا آن ها محسوب می شود و راهنمای بر آنها می باشد » 📚وسائل الشیعه ج1 ص13 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
❓پرسش ❔آیا وحدت با اهل سنت در روایات به آن اشاره شده است ❓ما چگونه با آنان وحدت داشته باشیم در حالی که خلفای آنان بزرگترین ظلمها را بر اهل بیت روا داشتند❕ 💠پاسخ💠 ❗️در این که خلفای اهل سنت بزرگترین ظلمها را به اهل بیت روا داشته اند شکی نمی باشد و روایات فراوانی در وجوب بیزاری از دشمنان و غاصبین خلافت اهل بیت و هتکان به ساحت حضرت زهرا آمده است که تردیدی در این مساله باقی نمیگذارد. 📚بحار الانوار ج30 ص145 باب29 🔶حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «اگر مردی پیوسته در حال نماز و روزه باشد اما دشمن و مبغض به اهل بیتم باشد وارد جهنم می شود» 📚مستدرک علی الصحیحین ج2 ص83 👌اما حساب پیروان خلفا از خود خلفا جدا می باشد و طبق ادله متعددی اهل بیت ما را ملزم ساخته اند که با آنان وحدت و همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم❕ 1⃣پیروان خلفا و اهل سنت اگر چه ولایت و امامت امامان را قبول ندارند اما مسلمان هستند . ❗️ پیامبر گرامی فرمود: «زمانی که مردم شهادت به وحدانیت خدا ( ورسالت من) دهند ( مسلمان هستند) وجان ومالشان محترم است» 📚عیون اخبار الرضا،ج2 ص64 🔶امام صادق فرمود: «اسلام شهادتین واقامه نماز وزکات وانجام حج وروزه ماه رمضان است اما ایمان معرفت ولایت امامان است وکسی که ولایت را نداشته باشد مسلمان گمراه است» 📚الکافی،ج2 ص25 👌حال که روشن شد اهل سنت مسلمان هستند مشمول روایات زیر میشوند: امام صادق فرمود: "کسی که حرمت واحترام مسلمان را نگه ندارد پرده ایمانش هتک شده است" 📚بحار الانوار،ج71 ص227 ❗وفرمود: "مسلمان برادر مسلمان است" 📚الاختصاص،مفید،ص26 👌وفرمود: «مسلمان بر مسلمان شش حق دارد .وقتی او را ببیند سلام کند و وقتی مریض شد به عیادتش رود و زمانی که عطسه زند برایش دعای سلامتی کند و زمانی که بمیرد به تشییع جنازه اش برود و زمانی که از او درخواستی کند اجابتش کند و هر چه را برای خود دوست دارد برای او نیز دوست بدارد و هر چه را که برای او نمی پسندد برای او نیز نپسندند» 📚امالی طوسی ص635 ❔آیا به مقتضای این ادله نباید با اهل سنت زندگی مسالمت آمیز داشت و آنان را با زبان و عمل مورد آزار و اذیت قرار ندهیم چنان که امام باقر فرمود: «مسلمان کسی است که سایر مسلمانان از آزار زبانی و عملی او در امان باشند» 📚الکافی ج2 ص234 2⃣روایاتی که صراحتا دستور به حسن معاشرت با اهل سنت می دهد؛ 🔷امام صادق درمورد اهل سنت فرمود: «در تشییع جنازه انان شرکت کنید واز مریض های آنان عیادت کنید وحقوق آنان را ادا کنید چرا که اگر شما اهل ورع وراستگویی وامانت داری باشید وبا مردم خوب رفتار کنید آنان ( اهل سنت) می گویند این شخص شیعه جعفر است ومن خوشحال میشوم ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده واگر غیر این باشد ناراحتی بر من وارد میشود ومی گویند این ادب جعفر است که به شیعیانش یاد داده است» 📚الکافی،ج2 ص636 ❗در این مضمون نیز روایات متعددی آمده است 📚وسایل الشیعه، ج12 ص5 باب 1 📚مستدرک الوسایل،ج8 ص309 باب 1 ❓آیا حسن معاشرت با اهل سنت چیزی جز عمل کردن به این روایات است❕ 3⃣روایاتی که از لعن کردن علنی نسبت به مقدسات اهل سنت منع می کند نیز شاهد دیگری بر لزوم وحدت و حسن معاشرت با اهل سنت است. 🔷امام رضا فرمود: «مخالفان ما اخباری در فضایل ما جعل کرده اند وانان را بر سه قسم قرار داده اند یک قسم غلو در حق ما است،یک قسم کوتاهی در بیان مقامات ما است ویک قسم آن است که روایاتی جعل کرده اند که ما درآن روایات از دشمنانمان مذمت می کنیم وصراحتا از آنان نام می بریم.... زمانی که مردم این را ببینند آنان هم از ما مذمت وبدگویی می کنند» 📚عیون اخبار الرضا،ج1 ص304 👌روی این جهت امامان با کسانی که صراحتا از دشمنانشان نام می بردند وبیزاری می جستند برخورد می کردند چنان که شیخ صدوق روایت می کند: «به امام صادق گفته شد ای فرزند رسول الله ما مردی را می بینیم که در مسجد صراحتا از دشمنان شما نام می برد و انان را سب و دشنام می دهد .امام فرمود: «چرا چنین می کند خدا اورا لعنت کند ما را در معرض اذیت وآزار قرار میدهد» 📚الاعتقادات،ص107 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣روایاتی که بر لزوم تقیه کردن صادر شده است نیز شاهدی دیگر بر این مدعا است. 👌امام صادق فرمود: «نه دهم دین تقیه است و کسی که تقیه نمی کند دین ندارد» 📚الکافی ج2 ص217 🔷امام کاظم فرمود: «تقیه دین من و دین پدران من می باشد و کسی که تقیه نمی کند ایمان ندارد» 📚وسائل الشیعه ج16 ص204 ❗️به شهادت تاریخ و سیره نویسان سلاطین و خلفای مستبد همیشه از موضوع لعن برای قتل و عام و نابودی شیعیان استفاده می کرده اند چنان که صاحب کتاب منتظم می اورد: « حکام و سردمداران قدرت هر وقت که می خواستند فردی شیعه مذهب را تعقیب و دستگیر کنند و سپس او را مجازات کنند به جرم
فحش و ناسزا به ابوبکر و عمر بود» 📚المنتظم ج 2 ص36 ♦️ابن اثیر می اورد: « در سال 407 در تمام شهر های افریقا شیعیان را به جرم سب و لعن شیخین ( ابوبکر وعمر) از بین بردند» 📚الکامل ج9 ص110 ❓آیا نباید به مقتضای ادله تقیه کردن از لعن علنی خلفا دست بر داشت تا جان خود و سایر شیعیان را به خطر نیندازیم و با پیروان آنان به خوبی رفتار کرد❕ 5⃣روایاتی که در مورد اقتدا کردن به اهل سنت در نمازها وارد شده است نیز شاهد دیگری بر لزوم وحدت با اهل سنت است. 👌امام صادق فرمود: «هرکس با آنان در صف اول به نماز بایستد گویی با رسول خدا در صف اول نماز گذارده است» 📚الفقیه ج1 ص382 🔶وفرمود: «اگر با اهل سنت نماز بگزاری خداوند گناهان تو را می آمرزد...» 📚وسائل الشیعه ج8 ص299 🔶وفرمود: «کسی که با انان در صف اول نماز بگزارد گویی پشت سر رسول خدا نماز خوانده است» 📚الکافی ج3 ص380 🔷وامام خطاب به اسحاق بن عمار عرضه داشت؛ ❓آیا با اهل سنت در مساجدشان نماز می خوانی❕ 🔷گفت آری 🔶فرمود: «با آنان نماز بگزار چرا که اگر با آنان در صف اول نماز بگزاری گویی در راه خداوند جهاد کرده ای و شمشیر کشیده ای» 📚التهذیب ج3 ص277 👌بنابراین وحدت و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت مساله ای غیر قابل انکار است اما مباحث علمی و اثبات مظلومیت اهل بیت و...منافاتی با وحدت ندارد و ما نباید به بهانه وحدت از مسلمات تاریخی و ظلم هایی که توسط خلفا به اهل بیت رفته است چشم بپوشیم و آن ها را بازگو نکنیم. 👌 ایت الله مکارم شیرازی می نویسد: « انچه مضر به وحدت و اتحاد صفوف مسلمین است بحثهای جنجالی و تعصب اور و پرخاشگرانه است ولی بحث های علمی و منطقی که طرفین حدود و موازین علمی و منطقی را در ان رعایت کنند نه تنها مزاحم وحدت صفوف مسلمین نیست بلکه در بسیاری از مواقع به آن کمک می کند . ❗️جمعی از دانشمندان شیعه و اهل سنت در یک گرد همایی بزرگ در کنار هم نشستند و بخشهای مهمی از مسایل مربوط به اختلافات اهل سنت و شیعه را مورد بررسی علمی قرار دادند ونتیجه آن بسیار جالب و چشمگیر بود زیرا در بسیاری از مباحث نظرها به هم نزدیک شد و اختلافها کمتر گردید و همه باور کردند که اگر این گونه بحثها ادامه یابد کمک شایان توجهی به کمتر کردن فاصله ها و وحدت صفوف می کند» 📚پیام امام امیر المومنین ج1 ص334 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔شما میگید مقام امامت از نبوت بالاتره وحضرت علی بعنوان مثال که امامت داشتن از حضرت موسی که فقط نبوت داشت بالاتره و نه تنها موسی از همه پیامبران خب سوال من اینه حضرت ابراهیم که هم نبوت داشت هم امامت پس قطعا باید از حضرت علی بالاتر باشن پس چرا میگید حضرت علی بالاترن حضرت ابراهیمی که پیامبر اولوالعزم بودن 💠پاسخ💠 ❗️ادله متعدد قرآنی و روایی بر برتری مقام امامان بر انبیا دلالت می کند از جمله: 1⃣آیه مباهله: ❗️خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده باز کسانی درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم شما نیز فرزندان خود را ،ما زنان خود را دعوت کنیم شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود ( وکسی که همچون جان ما است) دعوت کنیم شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله و نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» 🔷ال عمران61 👌شیعه و سنی روایت کرده اند که پیامبر گرامی به همراه حضرت علی و زهرا و حسنین به مباهله مسیحیان رفت. ❗️مسلم نقل می کند : «وقتی آیه مباهله نازل شد پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را فرا خواند ( و به همراه آنان به مباهله رفت)» 📚صحیح مسلم ج4 ص1871 📚صحیح ترمذی ج5 ص638 📚مسند احمد ج1 ص185 📚مستدرک حاکم ج3 ص150 📚در المنثور ج2 ص38 و ... 👌بنابراین روشن می شود که مراد از « نسائنا» حضرت زهرا است .مراد از « ابناؤنا» حسنین هستند و مراد از « انفسنا» حضرت علی است. ❗️در این آیه خداوند از حضرت علی به عنوان نفس و جان پیامبر یاد می کند و این یعنی حضرت علی به قدری در فضائل و کمالات شبیه و همسان پیامبر بوده است که جان و نفس پیامبر قرار گرفته است و کاملا شبیه پیامبر است. 🗯از سوی دیگر شکی نیست که پیامبر گرامی افضل از همه انبیا بوده است چنان که حاکم روایت می کند: «آقا و افضل پیامبران ،پیامبران اولوالعزم هستند و آقا و سرور پیامبران اولوالعزم پیامبر اسلام است» 📚مستدرک الصحیحین ج2 ص546 👌متقی هندی روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: «من سید و آقای همه پیامبران هستم» 📚کنزالعمال ج6 ص108 👌بنابراین حضرت علی نیز که نفس و جان پیامبر است و تمام صفات پیامبر را داراست افضل از همه انبیا است. 2⃣روایات فراوان دیگری نیز که می گوید امامان آگاه به تمام حروف اسم اعظم بوده اند شاهدی بر برتری امامان بر انبیا است. 👌امام صادق فرمود: « اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است .خداوند به عیسی دو حرف از حروف اسم اعظم را تعلیم داد و او با آن دو حرف کارهای خارق العاده انجام می داد و به موسی بن عمران چهار حرف عطا کرد و به ابراهیم هشت حرف عطا کرد و به نوح پانزده حرف عطا کرد اما به محمد و اهل بیتش هفتاد و دو حرف از حروف اسم اعظم را عطا کرد و یک حرف از آن را به خودش اختصاص داده است» 📚بحار الانوار ج27 ص25 3⃣روایات فراوان دیگری نیز می گوید که امامان وارث تمام علوم انبیائ گذشته هستند.این روایات نیز شاهد بر برتری امامان بر انبیای سابق است زیرا انان تمام علوم انبیائ گذشته را یکجا دارا هستند. 👌امام باقر فرمود: «برای خداوند علمی است که آن را به کسی تعلیم نمی دهد و علمی است که آن را به فرشتگان مقربش و انبیای مرسلش تعلیم میدهد و ما تمام آن ها را آگاه هستیم» 📚توحید صدوق ص138 4⃣روایات فراوان دیگری نیز می گوید که امامان وارثان سلاح و وسائل و آثار تمام انبیا هستند .این روایات نیز به گونه ای برتری امامان را بر انبیای روشن میکند. 📚بحار الانوار ج26 ص201 باب16 5⃣روایاتی که تصریح می کند امامان عالم تر از انبیائ گذشته هستند نیز صریح در برتری امامان است. 👌امام صادق فرمود: «خداوند انبیای اولوالعزم را آفرید و آنان را با علم برتری داد و به ما علم آنان را داد و به ما در علوم آنان نیز برتری داد و به ما چیزهایی را تعلیم داد که به انبیای گذشته تعلیم نداده بود» 📚بصائر الدرجات ج1 ص228 6⃣روایات فراوان دیگری نیز می گوید که دعای انبیای گذشته با توسل به ذوات نورانی اهل بیت مستجاب می شده است شاهد دیگری بر برتری آنان بر انبیای است. 📚بحار الانوار ج26 ص319 باب7 7⃣روایات متعدد دیگری نیز می گوید که انبیائ اولوالعزم با محبت به اهل بیت به مقام اولوالعزمی رسیدند نیز شاهد بر این مدعاست. 📚بحار الانوار ج26 ص267 باب6 8⃣روایات متعدد دیگری نیز صریحا در برتری امامان بر همگان وارد شده است. 🔶پیامبر گرامی فرمود: «تو ای علی و امامان از ذریه تو برگزیدگان خدا از تمام خلائق هستید» 📚عیون الاخبار ج2 ص58 🔶وفرمود: «خداوند نظری به اهل دنیا کرد و مرا از میان تمام آنان برگزید و دو مرتبه نظر کرد و علی را از میان تمام آنان برگزید و سه مرتبه نظر کرد امامان از ذریه علی را از میان همگان برگزید» 📚الفقیه ج4 ص374 👌ادامه پاسخ 👇👇👇 📈ادامه پاسخ 👇👇👇 👌خداوند نیز در قرآن تصریح می کند که مقام امام
ت از مقام نبوت برتر و بالاتر است. 🔷بقره124 🗯در تفسیر نمونه چنین آمده است؛ «مقام نبوت یعنی دریافت وحی از خداوند و مقام رسالت یعنی مقام ابلاغ وحی وتبلیغ ونشر احکام خداوند وتربیت نفوس از طریق تعلیم واگاهی بخشیدن و مقام امامت یعنی رهبری وپیشوایی خلق .درواقع امام کسی است که با تشکیل حکومت الهی وبدست آوردن قدرتهای لازم سعی میکنند احکام خدا را عملا اجرا وپیاده نماید واگر هم نتواند رسما تشکیل حکومت دهد تا آنجا که در توان دارد در اجرای احکام می کوشد.وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورات می باشد وبه تعبیر دیگر رسول "ارائه طریق" می کند ولی امام "ایصال به مطلوب "می نماید ❗ناگفته پیداست که بسیاری از پیامبران مانند پیامبر اسلام هر سه مقام را داشتند، هم دریافت وحی می کردند، هم تبلیغ فرمانهای الهی وهم در تشکیل حکومت واجرای احکام تلاش می کردند وهم از طریق باطنی به تربیت نفوس می پرداختند» 📚تفسیر نمونه،ج1 ص440 👌به مقتضای ادله بالا مقام امامان اهل بیت از تمام انبیای گذشته برتر و بالاتر است .چه آنانی که به منصب امامت رسیدند و چه آنانی که نرسیدند . ❗️اگر چه آنان مناصب نبوت و رسالت را نداشتند اما مقام و جایگاه آنان از کسانی که این مناصب را داشته اند برتر و بالاتر بوده است . 👌بنابراین اشکال شما وارد نمی شود که چگونه امامان که نبی و رسول نبوده اند بر کسانی که هم نبی بوده اند و هم رسول و هم امام برتری دارند زیرا برتری در مقام است نه در منصب و مقام و جایگاه امامان از کسانی که دارای منصب نبوت و رسالت و حتی امامت بوده اند برتر و بالاتر است به غیر از پیامبر اسلام که سید فرزندان آدم است. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔قیام حضرت حسین؛ مهر تاییدی بر خلافت خلفای راشدین! ✅ شیخ الحدیث مولانا عبدالرحمن حفظه الله: «من همیشه این موضوع را بیان میکنم که قیام حضرت حسین بن علی رضی الله عنه در مقابل یزید، در واقع یک مهر تایید بر منشور خلافت خلفای راشدین میباشد، اگر خلافت و سیستم حکمرانی بزرگانی همچون حضرت ابوبکر صدیق، حضرت عمر فاروق، حضرت عثمان بن عفان، رضوان الله علیهم اجمعین اشکال داشت و غصبی بودند، قطعا حضرت حسین رضی الله عنه این کربلا را در همان زمان اجرا میکرد و جانش را برای برپایی نظام اسلامی آن زمان فدا میکرد.» 💠💠 👌به راستی انسان از این استدلالات عوام فریبانه متعجب می شود ؟ پرسش ما این است که چرا پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین قیام نکرد تا نظام اسلامی تشکیل دهد ؟ آیا عدم قیام ایشان مهر تاییدی بر حقانیت مشرکین بود ❗️ 🔸پیامبر گرامی به دلیل نبود و کمبود نیرو قیام نکرد تا زمانی که به مدینه هجرت کرد و شرایط برای قیام مهیا شد . آیا عدم قیام امام سجاد و امام باقر تا امام عسکری علیهم السلام ، به معنای تایید خلفای جور و نامشروع بنی امیه و بنی العباس است ؟ آیا کسی می تواند چنین بگوید ❗️ 👌علت عدم قیام امامان شیعه علیهم السلام در برابر خلفای جور ، تنها کمبود نیروی کافی بوده است . ❕شیخ کلینی روایت می کند که علی علیه السلام به سی گوسفندی که مشغول چرا بودند اشاره کرد و فرمود ؛ « به خدا سوگند ، اگر به تعداد این گله گوسفند یار و یاور داشتم ، حتما قیام می کردم » 📚الکافی ج 8 ص 33 ❕از امام رضا علیه السلام سوال کردند که چرا علی علیه السلام با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام با دشمنانش جنگید؟ امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و 9 ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد ، با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) » 📚بحار الانوار، ج29 ص 435 ❕مأمون رقّى می گوید ؛ « در خدمت آقايم حضرت صادق عليه السّلام بودم كه وارد شد سهل بن حسن خراسانى و سلام كرد بر آن حضرت و نشست و گفت: يا بن رسول اللّه! از براى شما است رأفت و رحمت، و شما اهل بيت امامتيد، چه مانع است شما را كه از حقّ خود بنشينى با آن كه مى‏ يابى از شيعيانت صد هزار نفر كه مقابلت شمشير بزنند. ❕حضرت فرمود: بنشين اى خراسانى رعى اللّه حقّك. پس فرمود: اى حنفيه! تنور را گرم كن. پس آن كنيز تنور را گرم كرد كه مانند آتش سرخ شد و بالاى آن سفيد گرديد آن‏گاه فرمود: اى خراسانى برخيز و بنشين در تنور! مرد خراسانى عرض كرد: اى آقاى من يا بن رسول اللّه! مرا عذاب مكن به آتش و از من بگذر خدا از تو بگذرد. فرمود: از تو گذشتم، پس در اين حال بودم كه هارون مكّى وارد شد و نعلينش را به انگشت سبّابه ‏اش گرفته بود، عرض كرد: السّلام عليك يا بن رسول اللّه. حضرت فرمود بينداز نعلين را از دستت و بنشين در تنور! راوى گفت كه: هارون كفش را از دست انداخت و نشست در تنور و حضرت رو كرد به مرد خراسانى و شروع كرد با او حديث خراسان گفتن مانند كسى كه مشاهده مى‏ كند آن را، پس فرمود برخيز اى خراسانى و نظر كن به داخل تنور، گفت: برخاستم و نظر كردم در تنور ديدم هارون را كه چهار زانو نشسته آن‏گاه از تنور بيرون آمد و بر ما سلام كرد. حضرت فرمود ؛ « در خراسان چند نفر مثل اين مرد است؟ گفت: به خدا قسم يك نفر نيست. فرمود: ما خروج نمى‏ كنيم در زمانى كه نمى‏ بينى را كه یاور ما باشند ، ما داناتريم به وقت خروج » 📚المناقب ج 4 ص 237 🔸ادامه 👇
🔸ادامه👇 👌بنابراین علت عدم قیام اهل بیت علیهم السلام در برابر خلفای جور و ستم ، خصوصا سه خلیفه اول ، نبود یار و لازم بوده است نه مشروعیت آنان و از سوی دیگر غالب خلفا ظواهر اسلام و شریعت را رعایت می کردند و علنا با احکام اسلامی مخالفت نمی کردند ، به خلاف یزید که برای از بین بردن اسلام شمشیر را از رو بسته بود ، اینجا بود که حسین علیه السلام ، علی رغم کمبود یار و نیرو قیام کرد تا جان را فدای هدف مهمتر که بود بکند ، اگر سایر خلفای جور هم علنا با احکام اسلامی مخالفت می کردند و قصد نابودی اسلام را داشتند ، حتما اهل بیت علیهم السلام در برابر آنان علی رغم کمبود یاور ، قیام می کردند . 🔸لذا می گویبم ، يكى از اهداف مهمّ قيام امام حسين عليه السلام احياى دين خدا، با بدعت‏ها و مفاسد دستگاه بنى‏ اميّه و رهايى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در اين راه موفّقيّت بزرگى نصيب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و ياران باوفايش به رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام حكومت جبّاران افكندند، در نتيجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند. 👌در زيارت معروف اربعين مى‏ خوانيم ؛ «او (حسين) خون پاكش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از و حيرت گمراهى نجات دهد». 👌همچنين در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است پس از شهادت امام حسين عليه السلام وقتى كه ابراهيم بن طلحة بن عبيداللَّه، خطاب به امام سجاد عليه السلام گفت ؛ « اى على بن الحسين! چه كسى (در اين مبارزه) پيروز شد؟!» امام عليه السلام فرمود ؛ « اگر مى‏ خواهى بدانى چه كسى (يزيد يا امام حسين عليه السلام) پيروز شده است، هنگامى كه نماز فرا رسيد، اذان و اقامه (آن‏گاه ببين چه كسانى ماندند و چه كسانى رفتند)». 📚بحار الانوار ج 45 ص 177 👌امام چهارم عليه السلام مى‏ خواهد بگويد، هدف حكومت يزيد ‏_خدا بود، ولى امام حسين عليه السلام با از اين كار جلوگيرى كرد، به هنگام اذان و اقامه همچنان نام محمد كه نشانه بقاى مكتب اوست برده مى‏ شود (و هر قدر زمان مى ‏گذرد اين حقيقت آشكارتر مى ‏شود). 👌توضیح بیشتر را در دو پاسخ گذشته ما بخوانید ؛ 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1926 🍀 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2152 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
🤔 ❔ظاهرا برخی از اهل سنت منکر آن هستند که واقعه غدیر را چندین هزار از مسلمین شاهد بودند ❗️برای جمعیت چند ده هزار نفری که شیعه ادعا می کند مستندی هم است ❗️❗️ 💠💠 👌در برخی از نقل های شیعه ، جمعیت حاضر در جریان غدیر ، هفتاد هزار نفر و بیشتر ، ثبت و ضبط شده اند ؛ 📚بحار الانوار ج 37 ص 202 ❕این تعداد و بلکه بیشتر را علمای اهل هم نقل کرده اند . علامه امینی در کتاب معروف الغدیرش چنین می نویسد ؛ « رسول خدا در دهمين سال هجرت، زيارت خانه خدا (كعبه) را با اجتماع مسلمين آهنك فرمود. و در ميان قبايل مختلفه و طوائف اطراف بر حسب امر آنحضرت اعلان شد، و در نتيجه گروه عظيمى بمدينه آمدند تا در انجام اين تكليف الهى (اداى مناسك حج بيت اللّه) از آن حضرت پيروى و تعليمات آنحضرت را فرا گيرند. 👌اين تنها حجّى بود كه پيغمبر بعد از مهاجرت به مدينه انجام داد، نه پيش از آن و نه بعد از آن ديگر اين عمل از طرف آن حضرت وقوع نيافته و اين حج را به اسامى متعدد در تاريخ ثبت نموده‏ اند، از قبيل: حجة الوداع- حجة الاسلام- حجة البلاغ- حجة الكمال- حجة التمام . ❕در اين موقع رسول خدا غسل و تدهين فرمود و فقط با دو جامه ساده (احرام) كه يكى را به كمر بست و آن ديگر را بدوش افكند روز شنبه بيست چهارم يا بيست پنجم ذيقعدة الحرام بقصد حج پياده از مدينه خارج شد و تمامى زنان و اهل حرم خود را نيز در هودج‏ها قرار داد، و با همه اهل البيت خود و به اتفاق تمام مهاجرين و انصار و قبايل عرب و گروه عظيمى از خلق حركت فرمود . 📚طبقات ابن سعد ج 3 ص 225_ الامتناع مقریزی ص 511_ ارشاد الساری ج 6 ص 429 👌اتفاقا در اين هنگام بيمارى آبله يا حصبه در ميان مردم شيوع يافته بود و همين عارضه موجب گرديد كه بسيارى از مردم از عزيمت و شركت در اين سفر باز ماندند مع الوصف گروه بي شمارى با آنحضرت نمودند كه تعداد آنها به يكصد و چهارده هزار و يكصد و بيست تا يكصد و بيست و چهار هزار و بيشتر ثبت شده است. البته از اهالى مكّه و آنها كه به اتفاق أمير المؤمنين على عليه السّلام و أبو موسى از يمن آمدند بر اين تعداد اضافه ميشوند . 📚مدارک این سخن ؛ السیره الحلبیه ج 3 ص 283 _ سیره زینی دحلان ج 2 ص 143_ تذکره الخواص ص 30_ دائره المعارف ، فرید وجدی ، ج 3 ص 542 🔸بر گرفته از الغدیر ، ج 1 ص 32 ❕این جمعیت هزار نفری در هنگامه گرمای شدید حاکم بر منطقه غدیر گرد هم آمدند . 🔸حاکم از زید بن ارقم نقل می کند ؛ « با رسول خدا به منطقه غدیر خم رسیدیم ...آن روز روزی بود که به مانند آن را ندیده بودیم ...پیامبر دست علی را گرفت و گفت ای مردم چه کسی بر مومنان ولایت دارد ، مردم گفتند خدا و رسولش ، پیامبر گفت هر کس که من بر او ولایت دارم و مولی او هستم ، علی مولای اوست » 📚المستدرک علی الصحیحین ج3 ص613 👌در دیگری زید بن ارقم می گوید ؛ « آن روز به شدت گرم بود تا جایی که برخی از ما از شدت گرما ، را به سر و برخی به پا کشیده بودیم تا از آزار گرما در امان باشیم » 📚الروضه الندیه ص157 👌در دیگری آمده است ؛ « ما با سرعت به سوی پیامبر رفتیم ، هوا بسیار گرم بود تا جایی که پیامبر مقداری از لباس ( عبایش ) را از شدت گرما به سر و مقداری را به کشیده بود » 📚بحار الانوار ج37 ص152 🗯اهل سنت می گویند منظور از در حدیث غدیر ، تنها بیان دوستی علی علیه السلام می باشد در حالی که مساله دوستی علی علیه السلام با مومنان مطلب مخفی و پیچیده ای نبود که نیاز به این همه تاکید و بیان داشته باشد ، و احتیاج به متوقف ساختن آن قافله در وسط بیابان خشک و سوزان داشته باشد . 🔶قرآن با می گوید ؛ « مومنان همه برادر یکدیگرند » 🔷حجرات 10 👌و می فرماید ؛ « مردان مومن و زنان مومنه دوست و یاور یکدیگرند » 🔷توبه 71 🗯مساله اخوت اسلامی و مسلمانان با یکدیگر از بدیهی ترین مسائل اسلامی است که در آغاز اسلام وجود داشت و پیامبر بارها آن را تبلیغ کرد و دیگر نیازی به بیان آن ، در آن اجتماع عظیم و سوزان نبود . بنابراین مراد از مولی تنها ولایت و است نه چیز دیگر. 🔸 👇
👇ادامه 👌در پایان توجه شما را به خاطره ای از از علمای برجسته اهل سنت بلوچستان جلب می کنم که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام . او در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛ « خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است. ❕تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتاب‌های «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعه‌ام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا می‌گویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود که: «مولانا» یعنی واجه ؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما. به آن‌ها گفتم: من تعجب می‌کنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر می‌دهد ولی در سخن پیامبر (ص) به معنای دوست آمده است! ❕ روزی یکی از اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم (ص) در غدیر خم استناد کردم. ایشان می‌گفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانواده‌ام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی. 👌خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: می‌خواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانواده‌ام منتظرم بودند و باید می‌رفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت می‌کنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند می‌روی و شما را از راهتان بر می‌گردانم تا به شما بگویم «»؛ ناراحت می‌شوی و در عقل من شک می‌کنی، ولی وقتی پیامبر اسلام| ده‌ها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود می‌رفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه می‌دانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - می‌خواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی (ع) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.» 📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht
سوال: می خواستم بدونم .با توجه به این که دور و برمون در فامیل و نزدیکان و همسایگان افراد نیازمند هستتد ایا رفتن به حج واجبه.مثلا من میدانم فلان فرد بدجوری نیازمنده و همه چشمانشون رو بستند .به نظر شما مصلحت این نیست حتی حج واجب را هم نریم.البته از روی سهل انگاری نه ..... واقعا طرف نیازمند باشد و پای ابرو در میان باشد؟ ✅پاسخ: باید تفصیل قائل شد بین حج واجب وحج مستحب. حج واجب قابل اغماض نیست ورویات فراوانی در اهمیت آن آمده است 📚وسایل الشیعه،ج11 ص7 باب 1 وباب 2 وباب 4 وباب 5 وباب 7 و... امام علی فرمود: "حج خانه خدا را ترک نکنید که مشمول عذاب خداوند می شوید" 📚بحار الانوار،ج96. ص17 ❗امام صادق فرمود: "( فرد مستطیع) اگر حج خانه خدا را ترک کند وقت مرگ به او گفته می شود یا یهودی بمیر ویا نصرانی" 📚الکافی،ج4 ص268 ❗اما اگر حج مستحب باشد انسان می تواند هزینه آن را صرف نیازمندان کند وخود به حج نرود. امام صادق فرمود: "برطرف کردن نیاز یک مومن برابر است با بیست حج ( مستحب) " 📚بحار الانوار،ج71 ص324 در روایت دیگر فرمود: "کسی که بر خانه خدا هفت دور طواف کند خداوند برای او 6 هزار حسنه می نویسد و6 هزار گناه اورا پاک می کند و6 هزار درجه مقام اورا بالا می برد و6 هزار حاجت اورا براورده می کند اما کسی که یک نیاز مومن را برطرف کند این کار او افضل است از ده بار طواف خانه خدا" 📚همان مدرک،ص325 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال در مورد این میخاستم بپرسم که اهل سنت که طواف نساء ندارن این درسته که ان ها حرام زادند خیلی نیازه که اینو بدونم ✅پاسخ: اهل سنت همان طواف نسائ را انجام میدهد منتها به نام دیگری آنان آن طواف را به نام طواف وداع انجام میدهند اما شیعیان به نام طواف نسائ 📗تفسیر نمونه،ج14 ص89 طبق روایات اهل بیت طواف وداع که اهل سنت آن را به جا می آورند جایگزین طواف نسا میشود از این جهت همسران آنان بر آنان حلال است. در روایتی امام صادق فرمود: "اگر خداوند بر آنان منت نمی گذاشت وطواف وداع آنان را ( به جای طواف نسا) محسوب نمی کرد زنان آنان بر آنان حلال نبود "لولا ما من الله به علی الناس من طواف الوداع لرجعوا الی منازلهم... لاتحل لهم النساء " 📗وسایل الشیعه،ج13 ص299 علامه مجلسی می گوید: "والاظهر طواف الوداع بدل النسائ" "اظهر آن است که طواف وداع برای اهل سنت جایگزین طواف نسائ است" 📗مراه العقول،ج18 ص203 اما شیعیان باید طواف نسائ را بجا آورند چنان که امام کاظم فرمود: "طواف الفریضه طواف النسائ" طواف نسائ طواف واجب است 📗وسایل الشیعه،ج13 ص299 اما طبق فقه شیعه مستحب است وقتی که انسان میخواهد از مکه خارج شود طواف وداع را بجا آورد 📗مناسک جامع حج،ایت الله مکارم،ص440 وعلامه مجلسی روایات استحباب طواف وداع را ذکر میکند 📗بحار الانوار،ج96 ص370 باب 65 ✅پرسمان اعتقادی 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال سلام سوال شده چرا با وجود اينكه گفته ميشه خداوند همه جا هست ولي بايد گرد كعبه چرخيد نعوذ بالله اين شرك است؟پاسخ بنده ب ايشان اين بود ك خداوند ب بعضي مكانها توجه خاصي دارد و ما هم بايد تعبد داشته و انجام دهيم.مثل اينكه امام زمان همه جا هستند از هر جا ايشان را خطاب قرار دهيم توجه مي كنند اما در جاهايي مثل سرداب مقدس يا مسجد جمكران توجه خاص دارند ساير ائمه نيز ب همين نحو(ب زائران مقابر مقدس خود توجه ويژه اي دارند).لطفا پاسخ دهيد متشكرم ✅ پاسخ  درست است که خداوند در هر زمان و مکاني موجود است، ولي براي حفظ وحدت جامعه اسلامي، محلي خاص در نظر گرفته شده است که همه به سوي آن عبادت کنند. در ايام حج با طواف کعبه، وحدت جامعه اسلامي به نمايش گذاشته شود. بنابراين هيچ کس کعبه را عبادت نمي کند، بلکه چون خدا و پيشوايان ديني فرموده اند، طبق برنامه خاصي به دور کعبه طواف مي کنند، که از نظر ماهيت و از نظر هدف و انگيزه با اعمال بت پرستان کاملاً متفاوت است. آن ها بت ها را مبدأ آثار و تأثيرگذار در افعال مي دانستند، ولي مسلمانان به هيچ وجه کعبه را مبدأ آثار و تأثيرگذاري نمي دانند و هيچ شأني براي آن در نظام آفرينش و ربوبيت معتقد نيستند. منظور از زيارت خانه خدا رفتن و كعبه را طواف كردن، ديدن خدا در آن جا و دور او گرديدن نيست.چرا كه به دليل عقل و شرع خداي متعال نه جسم دارد و نه قابل ديده شدن است . خدا را نمي توان با چشم سر ديد ؛نه در كعبه ،نه در مسجد ،نه در آسمان، نه در زمين ،نه در دنيا و نه در آخرت. كعبه محور عبادت مسلمانان معين شده است ❗️در روایتی امده است که هشام بن حکم از امام صادق درباره فلسفه حج و طواف کعبه سوال کرد امام پاسخ دادند: " خداوند این بندگان را افرید ۰۰۰و فرمانهایی در طریق مصلحت دین و دنیا به انها داد از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را ( در ایین حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند واز حال هم اگاه شوند و هر گروهی سرمایه های تجاری را از شهری به شهر دیگر منتقل کند ۰۰۰وبرای اینکه اثار پیامبر و اخبار او شناخته شود مردم انها را بخاطر اورند و هرگز فراموش نکنند" 📚 وسایل الشیعه ج11 ص14 📚 علل الشرایع ص405 ❗️در روایت دیگری فرمود: " خانه کعبه خانه ای است که خداوند خلقش را مکلف کرده است که در انجا عبادتش کنند تا طاعت انان در انجام فرامینش را بیازماید لذا انان را بر تعظیم و زیارت کعبه بر انگیخته است و کعبه را محل انبیایش و قبله برای نماز گزاران قرار داده است پس کعبه شعبه ای از بهشت است وطریقی است که انسان را به غفران او می رساند و محل عظمت وجلال خداوند است ۰خداوند کعبه را دو هزار سال قبل دحول الارض خلق کرده است پس شایسته اطاعت در اوامرش و پرهیز از منهیاتش است " 📚 الکافی ج4 ص198 ❗️به این نکته نیز باید توجه داشت که کعبه جایگاه بس عظیمی در بینش اسلامی دارد روی این جهت امر به تعظیمش شده است و این تعظیم کردنش عبادت پرودگار شمرده شده است ❗️امام باقر فرمود: " خداوند هیچ نقطه ای در زمین را نیافریده که محبوبتر به سوی او از کعبه باشد ونه هیچ نقطه ای نزد خداوند گرامیتر از ان است " 📚 الفقیه ج2 ص243 ❗️ امام صادق فرمود: " خداوند از هر چیزی مواردی را برگزیده است واز زمین موضع کعبه را بر گزیده است" 📚 الفقیه ج2 ص195 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال دریکی ازکانال های ضددین گفته شده مسلمین برای رضایت خدایشان حیوانات راقربانی میکندچجورخدایی است که باسربریدن حیوانات خوشحال میشوداین خدای خون خوارکه باکشته شدن حیوانات خوشحال میشودلیاقت پرستش ندارد ✅پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣خداوند مالک تمام انچه در اسمانها و زمین است می باشد و به مقتضای همین ملکیت خداوند تمام انچه را که در زمین و اسمان است را مسخر انسان گردانیده است چنان که فرمود« ایا ندیدی خداوند انچه را که در اسمانها و زمین است را مسخر شما کرده و نعمتهای ظاهری و باطنی خود را بر شما گسترده و افزون ساخته است» 📓لقمان 20 2⃣باید با دید عقلانی و نه عاطفی به ذبح کردن حیوانات نگاه کرد .انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است ،جسم انسان دارای نیازهایی است که این نیازها ،نیاز به پروتئین و موادی است که در گوشت حیوانات قرار داده شده است .اگر گفته شود خوردن و ذبح کردن حیوانات ظلم به حیوان است همین حرف را می توان در مورد خوردن گیاه هم زد ،خوردن گیاه هم باعث میشود که حق حیات از گیاه گرفته شود و ظلم به گیاه محسوب می شود .در این صورت انسان چگونه باید تغذیه کند؟ ❗لازمه نظام مادی تزاحم بین موجودات مادی و از بین رفتن برخی توسط برخی دیگر است که این از بین رفتن در بین عالم حیوانات نیز مشاهده میشود و از انجایی که خلق این عالم دارای خیر کثیر در برابر شر قلیل بوده است خداوند عالم را خلق کرده است چرا که به مقتضای حکیم بودن خداوند ،او تنها کاری را انجام می دهد که یا خیر محض است و یا خیرش بیشتر از شرش است ( در جایی که شرور لازمه و جزی لا ینفک چیزی محسوب میشود) ♦️اگر انسان با این دید به مساله نگاه کند شکی باقی نمی ماند که حکم به استفاده کردن انسان از گوشت حیوانات همراه با شرایط معینی می دهد 3⃣هدف نهایی از قربانی کردن ان است که گروهی از نیازمندان از گوشت آن قربانی بهره مند شوند چنان که فرمود: « هنگامی که پهلوهای قربانی ارام گرفت ( وجان داد) از گوشت انها بخورید و مستمندان قانع و فقیران معترض را نیز اطعام کنید این گونه ما حیوانات را مسخر شما ساختیم تا شکر خدا را بجا اورید» 📓حج 36 ❗️وفرمود: « گوشت و خون این قربانی ها هرگز به خدا نمی رسد» 📓حج 37 4⃣از انچه امد فلسفه قربانی کردن در اسلام روشن و مشخص شد که همه بازگشت می کند به منافع بندگان و رضایت خداوند نیز در همین نکته نهفته است و نیز روشن شد که ذبح حیوانات و استفاده از انان همراه با شرایط معین و مشخصی نزد عقلا هیچ گونه قبحی ندارد و باید از دید عقلانی به مساله نگریست ♦️پرسمان اعتقادی 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال سوالاتی ذهنم را مشغول داره چرا خدا خانه اش رو در بین عرب ها قرار داده که الان رفت و امد به اونجا سخته ؟ چرا پیامبران بزرگ همشون تو همین منطقه خاور میانه بودن 🔷پاسخ: ❗️حضرت امیر با رساترین عبارات و زیباترین تعبیرات فلسفه بودن خانه خدا در سرزمین حجاز را بیان می دارد و می فرماید: « خدا خانه اش را در پر سنگلاخ ‌ترین مکانها و بی گیاه ترین نقاط زمین ... در میان کوههای خشن و شنهای فراوان قرار داد. 🗯اگر خدا می خواست خانه و حرمش را و محل انجام عبادت بزرگ حج را در میان باغها و نهرها و سرزمینهای هموار و پر درخت و باغهای پر ثمر، در منطقهای آباد، دارای کاخهای بسیار و آبادیهای به هم پیوسته بی شمار، در میان گندم زارها و بوستانهای پر گل و گیاه، در لابلای باغهای زیبا و پر طراوت و پر آب، در وسط گلستانی بهجت زا با جاده هائی آباد، قرار دهد می توانست، ولی به همان نسبت که آزمایش بزرگ حج و عبادت راحت تر و ساده تر می شد، پاداش و جزا نیز کمتر بود. 🗯و اگر خدا می خواست به خوبی می توانست پایه های خانه کعبه و سنگهائی که ساختمان آن را تشکیل می دهد از زمرد سبز، و یاقوت سرخ، و نور و روشنائی قرار دهد، می توانست، ولی در این حال شک و تردید، کمتر در دل ظاهربینان رخنه می کرد، و وسوسه های پنهانی شیطان به سادگی دور می شد. 🔷ولی خدا می خواهد بندگانش را با انواع شدائد بیازماید، و با انواع مشکلات در طریق انجام عبادتش روبرو کند، تا تکبر از قلبهایشان فرو ریزد، و خضوع و فروتنی در آن جایگزین گردد و در پرتو این فروتنی و خضوع درهای فضل و رحمتش را به روی آنها بگشاید و وسائل عفو خویش را به آسانی در اختیار - شان قرار دهد.» 📚نهج البلاغه،خطبه192 🗯از این بیانات روشن میشود که با توجه به وضعیت بد آب و هوایی حجاز هدف از این انتخاب آزمایش مردمان بوده است 📚تفسیر نمونه ج10 ص369 ⁉️اما چرا پیامبران بزرگ از منطقه خاور میانه برخاستند: « با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری،  وظهور تمدن انسانی این مسأله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان، تصریح می‌کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقه‌ای که به نام هلال خصیب (هلال خصیب به معنی هلال پربرکت است و اشاره به منطقه‌ای است که از دره نیل شروع می‌شود و تا مسیر دجله و فرات و اروند رود، ادامه پیدا می‌کند، و به صورت یک هلال بزرگ روی نقشه جغرافیا منعکس است) زادگاه تمدنهای بزرگ جهان است. 🗯تمدن مصر باستان که قدیمی‌ترین تمدّن شناخته شده جهان است، و تمدّن بابل در عراق، و تمدن یمن در جنوب حجاز، و همچنین تمدّن ایران و شامات همه نمونه تمدنهای معروف بشری هستند. 🔶اثار تاریخی مهمی که در این مناطق باقی مانده، و سنگ نوشته‌ها، همه شاهد گویای این مدّعا است. 🔵قدمت تمدن انسانی در این مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر بازمی‌گردد، این از یکسو، ❗️از سوی دیگر رابطه نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسانهای متمدن، نیاز زیادتری به آئینهای الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آنها را شکوفا سازد، به همین دلیل می‌گوییم نیاز بشر امروز، مخصوصاً کشورهایی که از تمدن صنعتی، سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمانی بیشتر است. 🗯اقوام وحشی، یا نیمه‌وحشی، آمادگی زیادی برای پذیرش مذاهب ندارند، و اگر هم مذهب را پذیرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند. ❗️ولی هنگامی که مذهب در مراکز تمدن آشکار شود، به سرعت از آنجا به نقاط دیگر نشر پیدا می‌کند، زیرا مردم مناطق دیگر، برای حل مشکلاتشان دائماً در این مناطق رفت و آمد دارند، به علاوه وسائل نشر هرچه باشد، در این مراکز بیشتر است. ❗️ممکن است گفته شود، پس چرا اسلام بزرگترین آئین الهی، از یک منطقه عقب افتاده برخاست؟ 👌ولی اگر درست به نقشه جغرافیا نگاه کنیم می‌بینیم این نقطه عقب‌افتاده یعنی «مکّه» در واقع، مرکزی بوده که در اطراف آن، بقایای پنج تمدن معروف بزرگ وجود داشته، و مکّه نسبت به آنها مانند مرکز دایره حساب می‌شده است. ❗️در شمال، تمدن روم شرقی و شامات، در شمال شرقی، تمدن ایران و کلده و آشور، در جنوب، تمدّن یمن، و در غرب، تمدّن مصر باستان، درست به همین دلیل، هنگامی که اسلام گسترش یافت تمام قلمرو این تمدنهای پنج‌گانه را زیر سیطره خود قرار داد و همه را در خود ذوب نمود، جنبه‌های مثبت هر کدام را گرفت، و جنبه‌های منفی را حذف کرد و مسائل مهم عقیدتی و عملی را بر آن افزود و تمدن با شکوه اسلامی در سرتاسر این مناطق ظاهر گشت. 💢خلاصه با توجّه به آنچه در بالا گفتیم روشن می‌شود چرا خداوند حکیم پیامبران بزرگ خویش را از شرق میانه مبعوث کرده، و چرا مشرق زمین کانون ظهور ادیان بزرگ الهی است. » 📚تفسیر موضوعی پیام قرآن،ایت الله العظمی مکارم شیرازی،ج7 ص367 🗯پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht