eitaa logo
آرشیو شیعه پاسخ
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
مى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.» 📚نهج الفصاحه ص836 🗯روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد. ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد. ❗️مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد 🗯امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند. ❗️اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد. 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37 2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1 3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔خداوند در قرآن پیامبر را به صراحت و روشنی تمام از خودکامگی و استبداد رای و دیکتاتوری منع کرده و گفته که حق هیچ گونه در دین را نداری و تنها وظیفه پیامبر در ارتباط با ناس (مردم) چه مشرک چه مومن تبلیغ و پیام است ❗️چرا امروزه به این دستور عمل نمیشود و واجباتی مانند حجاب و ...را بر تمام آحاد جامعه لازم می دانند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که در آیات متعددی ، بیان شده است که وظیفه پیامبر گرامی تنها و رساندن پیام الهی است و بیش از آن مسوولیتی ندارد ، چنان که می فرماید ؛ « پیامبر وظیفه ای جز رسالت ندارد » ( مائده 99) ❕این مضمون در آیات دیگری نیز آمده است ؛ 💠آل‏ عمران، آيه 20؛ نساء، آيه 80؛ انعام، آيات 66 و 107؛ نور، آيه 54؛ رعد، آيه 40؛ يونس، آيه 108؛ فرقان، آيه 43؛ زمر، آيه 41؛ شورى‏، آيات 6 و 48؛ تغابن، آيه 12 و عنكبوت، آيه 18. ❕مضمون این آیات آن است که پیامبر گرامی موظف است فرمان خدا را آشكارا به همگان برساند خواه بپذيرند يا نپذيرند و پذيرش و عدم پذيرش اين دعوت، سود و متوجه خود آنها خواهد شد و پيامبر هرگز موظف نيست كه مردم را اجبار به هدايت و قبول دعوت و اجبار كند. 👌لذا می فرماید ؛ « پس تذكر ده تو فقط دهنده‏ ای ، تو مسلط بر آنها نيستى كه مجبورشان (بر ايمان) كنى » (غاشیه 21_22) ❕اشاره به این که راه كمال در صورتى پيموده مى‏ شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، و گرنه تكامل اجبارى سخنى بى ‏مفهوم است، تو هرگز نمى ‏توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى ‏توانستى فايده‏ اى نداشت. 💠این سخن در واقع بازگشت می کند به این منطق اسلام که می فرماید ؛ « در قبول دين هيچ نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است‏» ( بقره 256) 👌از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده ‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى ‏تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره ‏اى به همين است. ❕بنابراین مضمون آیات فوق الذکر به این سخن بر می گردد که در قبول دین و به آن هیچ گونه اجباری در کار نیست و پیامبر هم تنها موظف به رساندن پیام الهی است و کسی را مجبور به پذیرش و اعتقاد به آیین اسلام نمی کند زیرا اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏ تواند جنبه داشته باشد: 1⃣بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست، آنهایی متوسل به زور و تحميل مى‏ شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلالهاى نيرومند. 2⃣اصولا دين كه از يك سلسله اعتقادات ريشه و مايه مى ‏گيرد ممكن نيست تحميلى باشد زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى‏ تواند اثر بگذارد نه در افكار و اعتقادات ما. 📚تفسیر نمونه ج2 ص281 ❕اما باید توجه کرد که بین اجبار در حوزه عقیده و اجبار در حوزه عمل فرق است ، در عقیده فرد است و می تواند هر راهی را که بخواهد برگزیند ، اما در عمل چنین نیست ، زیرا اعمال افراد پیوند خورده است با زندگی اجتماعی آنها و در زندگی هم سرنوشت افراد به هم مربوط است و اعمال زشت خواه و ناخواه اثر را بر اجتماع خواهد گذاشت . 👌 اسلام درعین حال که آزادی عقیدتی را برای همگان ثابت می داند ، و معتقد است که در آن هیچ اجباری نیست ، بر آن است که این آزادی در زندگی اجتماعی محدود تر است زیرا در اجتماع چیزی به عنوان ضرر فردی وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" در آید و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند. 👌پیامبر گرامی فرمود: « یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند » 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 👌بنابراین حق نظارت بر اجتماع یک حق طبیعی است و اسلام نیز با وضع احکام و قوانینی مانند ، امر به معروف ، نهی از منکر ، آن را به رسمیت شناخته است و این منافاتی هم با آزادی در عقیده ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا این روایات در مورد شکل ظاهری حضرت علی علیه السلام صحیح است ❕ ❓محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانی گفت: خبر داد به ما حسن بن علی عدوی، از عباد بن صهيب بن عباد از پدرش از جدش از جعفر بن محمد كه گفت مردى از على سوال كرد و بدو گفت درباره ٣ چيز كه در تو هست از تو مى پرسم: ✔️ يكى كوتاهى قدت دوم از بزرگى شكمت سوم از ريخته شدن موهاى سرت؛ گفت: ❕خداوند تبارك و تعالى مرا قد بلند نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مى زنم و او را از طول به دو نيم مى كنم و بر دراز قامت ضربه مى زنم و او را از عرض دو نيم مى كنم! ❕و اما بزرگى شكمم(علتش اينست كه) رسول خدابه من بابى از علم آموخت و آن باب هزار باب را براى من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد! ❕و اما ريخته شدن موى سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است! اين حديث: كتاب الخصال اثر يكى از بزرگترين علماى شيعه، شيخ صدوق، باب سوم(الثلاثة)، ص ١٨٩ از منشورات جماعه المدرسين. ❔ آورده اند که وقتى مىﺧﻮاﺳﺖ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ على در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎنى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎيى ﻗﻮى و ﺳﺮى ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد. : ﺗﻔﺴﻴﺮ قمى جلد ٢ صفحه ٣٣٦ 💠پاسخ💠 👌آنچه در مورد شکل و شمایل حضرت علی علیه السلام در روایات متعددی وارد شده است ، حاکی از زیبایی و خوش اندامی فوق العاده حضرت می باشد . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس می خواهد در زیبایی همانند یوسف نبی را ببیند به علی نگاه کند » 📚امالی صدوق ص391 📚بحار الانوار ج39 ص35 👌و فرمود ؛ « به علی خصلت های متعددی عطا شده است ، از جمله صبری به او داده شده است همانند صبر من و زیبایی به او داده شده است همانند زیبایی یوسف » 📚شرح احقاق الحق ج16 ص558 🗯زیبایی و خوش اندامی یوسف به گونه ای بود که زنان مصر با دیدن او بی اختیار دستهای خود را بریدند و گفتند که او بشر نیست . 🔶یوسف 31 🔷و در روایت دیگر فرمود ؛ « علی همانند ماه و ستاره ای درخشان است » 📚بحار الانوار ج39 ص38 🔷و یا در وصف دیگری برای حضرتش آمده است ؛ « او زیبا چهره بود همانند ماه شب چهاردهم » 📚ذخائر العقبی ص57 📚کشف الغمه ج1 ص148 👌و یا آمده است ؛ « علی از زیباترین مردم بود » 📚الکامل فی التاریخ ج3 ص397 📚اسد الغابه ج4 ص116 🔴پاسخ به دو روایت مورد اشکال؛ 1⃣روایت اول ضعیف است . 🔶در سند آن حسن بن علی العدوی وجود دارد که مجهول و ضعیف است. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص5 👌و عباد بن صهیب بن عباد بن صهیب وجود دارد که او نیز مجهول وضعیف است. 📚همان مدرک ، ج4 ص335 2⃣روایت دوم نیز از کتاب تفسیر قمی بدون سلسله سند و کاملا مرسل است که قابل اعتنا و توجه نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓قرآن و اخبار غیبی ، حقیقت یا ادعای پوچ❕ ❔قرآن در بعضی موارد پس از ذكر داستان‌های مربوط به پيامبران پيشين و بيان جزئياتی در مورد حوادث زندگی آنها، تأكيد می ‌كند كه مطالب گفته شده در حقيقت هستند. (رجوع كنيد به سوره‌ها و آيات هود/ ۴۹، قصص/۴۶_۴۴، مريم/۵۲، آل عمران/۴۶ و…). با توجه به اين مطلب دلیلی بر "نبوت پيامبر اسلام" و "آسمانی بودن قرآن" اقامه كرده‌اند كه بدين قرار است: ✍ علم قطعی به اين اخبار و جريان‌ها جز از راه ميسر نيست. زيرا نه خود در آن صحنه‌ها حضور داشت و نه می ‌توانست با فكر و انديشه‌اش از آن ها با خبر شود و نه "كتب معتبر تاریخی" وجود داشت تا منبع آگاهی او باشد و نه "كتب الهی" (به صورت) تحريف نشده و دست نخورده باقی مانده بود كه چنين گزارش‌های غيبی از آنها استنباط شود. ☑️ اما اين استدلال هنگامی درست است كه ما ابتدا با معيارهای عينی و بیرونی (و غيرقرآنی) و با شواهد و مداركی محكم و قطعی، صدق محتوای را اثبات كرده باشيم. در حالی كه اين شرط هنوز محقق نشده و اصولاً محقق شدنی هم نيست. مخالفان و مخاطبانی كه اعتقادی به و ندارند (و دليل فوق در برابر آنها اقامه شده است) می‌توانند بپرسند كه: ❓صدق محتوای از كجا ثابت شده است و ما از كجا بدانيم مطالب قرآن درباره پيامبران پيشين دروغ و افسانه نيست تا پس از آن (مطابق برهان فوق) را بپذيريم❕ 💠پاسخ💠 👌یکی از جنبه های اعجاز قرآن ، اعجاز از نظر اخبار غیبی است که قرآن به آن خبر داده است . 🔶مراد از اخبار غیبی که به عنوان اعجاز قرآن بیان می شود ، خبرهای مربوط به احوالات پیامبران گذشته نمی باشد ، اگر چه آن خبرها هم خبر غیبی است ، بلکه مراد اخباری است که قرآن به آن ها خبر داده است و در پس از گذشت مدتی اتفاق افتاده است و همگان آن اتفاقات را مشاهده کرده اند . 🗯به عنوان مثال قرآن پیشگویی شکست ایرانیان از رومیان را پس از آن که رومیان مغلوب ایرانیان شده بودند کرد و فرمود ؛ « رومیان شکست خوردند ، ( و این شکست ) در سرزمین نزدیکی رخ داد ، اما آنان پس از این ( شکست ) به زودی پیروز خواهند شد ، در چند سال ( آینده این پیروزی رخ می دهد )» 🔷روم 1 تا 3 ❕مفسران بزرگ همگی اتفاق دارند که آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر در مکه بود، و مؤمنان در اقلیت قرار داشتند، جنگی میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند . 🔶مشرکان مکه این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرک خود دانستند و گفتند: ایرانیان مجوسی هستند و مشرک (دوگانه پرست) اما رومیان مسیحیند و اهل کتاب، همانگونه که ایرانیان بر رومیان غلبه کردند پیروزی نهائی از آن شرک است و طومار اسلام به زودی پیچیده خواهد شد و ما پیروز می شویم . 🔷گرچه اینگونه نتیجه گیریها پایه و مایه ای نداشت اما در آن جو و محیط برای تبلیغ در میان مردم جاهل خالی از تاثیر نبود، لذا این امر بر مسلمانان گران آمد . 🔶آیات فوق نازل شد و قاطعانه گفت، گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزی نمی گذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتی حدود زمان این پیشگوئی را نیز بیان داشت و گفت این امر فقط در طول چند سال به وقوع می پیوندد. 👌 برای اینکه بدانیم شکست رومیان از ایرانیان و سپس پیروزی آنها در چه مقطع تاریخی واقع شده است کافی است بدانیم که در تواریخ امروز، در دوران خسروپرویز، به یک دوران جنگ طولانی میان ایرانیان و رومیان برخورد می کنیم که بیست و چهار سال دوام یافت، و از 604 میلادی تا 628 به طول انجامید . 🔶در حدود سنه 616 میلادی دو سردار معروف ایرانی بنام شهر براز و شاهین به قلمرو روم شرقی حمله کردند، آنها را شکست سختی دادند، و منطقه شامات و مصر و آسیای صغیر را مورد تاخت و تاز قرار دادند، دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیائی او را با مصر تسخیر کرد . 🔷و این در حدود سال هفتم بعثت پیامبر بود . 🔷ولی پادشاه روم هرقل از سال 622 میلادی تهاجم خود را به ایران شروع کرد و شکست های پی در پی به سپاه خسروپرویز وارد ساخت، و تا سال 628 میلادی این جنگهائی که به نفع رومیان بود ادامه یافت، خسروپرویز شکست سختی خورد و مردم ایران او را از سلطنت خلع کرده و پسرش شیرویه را بجای او نشاندند 👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 🗯با توجه به اینکه میلاد پیامبر در سال 571 و بعثت پیامبر در سال 610 میلادی واقع شد شکست رومیان منطبق بر سال هفتم بعثت و پایان پیروزی رومیان و شکست خسروپرویز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق می شود، و می دانیم در سال پنجم فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حدیبیه اتفاق افتاد، البته ان
تقال اخبار جنگ ایران و روم به منطقه حجاز و مکه نیز معمولا مقداری از زمان را اشغال می کرده و به این ترتیب تطبیق تاریخی این خبر قرآنی روشن می شود . 📚تفسیر نمونه ج16 ص369 ❕به مانند این خبر غیبی قرآن ، اخبار غیبی متعدد دیگری نیز ازقرآن صادر شده است که پس از گذشت مدتی ، مطابق اخبار غیبی قرآن ، محقق شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚پیام قرآن ج8 ص303 « اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی 🗯خبر دادن قرآن از احوالات امت های گذشته و پیامبران آنان جزء اخبار غیبی قرآن محسوب می شود اما از نظر خبر غیبی بودن اعجاز ندارد ، بلکه شامل یکی دیگر از شاخه های اعجاز قرآن که اعجاز از نظر تاریخی است می باشد . 🔶عواملی وجود داشته است که همیشه تاریخ با افسانه های دروغین آمیخته شود که از جمله آنها سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است به طوری که می توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمی از تواریخ پیشنیان و رکن اصلی آن را تشکیل می داد . 🗯اگر داستان امت های گذشته و پیامبران آن ها را در تورات و انجیل مشاهده کنید ، می بینید که چه نسبت های ناروایی به انبیاء و پیامبران الهی زده شده است و چگونه تاریخ زندگی آنها دچار تحریف واقع شده است . 👌روی این حساب اگر خود را در زمان نزول قرآن و در محیط زندگی پیامبر اسلام فرض کنیم ، می بینیم آنچنان تواریخ آن زمان با خرافات آمیخته شده بود ، خرافاتی که دهان به دهان می گشت و در زمره مسلمات شمرده می شد ، که جدا سازی آن برای افراد درس خوانده امکان پذیر نبود تا چه رسد به افراد بی سواد و علمای آن زمان که همان ربانیون و احبار یهود و نصاری بودند و همچنین کاهنان مشرک عرب نیز پاسداران این اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند . ❕مسلما کسی که در چنین محیطی زندگی کند ، و به سن چهل سالگی برسد ، تار و پود افکار او آنچنان با این افسانه ها و اسطوره ها بافته می شود که جدایی از آن عادتا ممکن نیست . آیا چنین کسی قدرت دارد تواریخ را در آن محیط تاریک پاک سازی کند و حقایق را از خیالات و خرافات جدا سازی کند ، یک محقق درس خوانده تاریخ امروز به زحمت قادر بر چنین کاری است ، چگونه می توان از فرد درس نخوانده ای مانند پیامبر اسلام چنین انتظاری را داشت . 👌اما می بینیم که قرآن داستان انبیاء را پیراسته از تحریفات و مطالب خلاف شان آن ها بیان می کند ، و منکر مطالب ناروایی می شود که در تورات و انجیل و ...به آنها نسبت می دادند . ❕ بنابراین این نحو نقل تاریخ ، نشان می دهد که از ناحیه الهی صادر شده است ، نه بشری ، و دلیل بر حقانیت آورنده آن تلقی می شود . ❗️اگر فرضا شما ، این شاخه اعجاز قرآن را قبول نداشته باشید باز هم نمی توانید منکر واقعی بودن داستان انبیاء در قرآن شوید ، زیرا طبق ادله قطعی ، نبوت پیامبر گرامی و حقانیت قرآن از جانب خداوند ثابت است و این اخبار غیبی در مورد تاریخ انبیاء از جانب خداوند که احتمال دروغگویی در مورد او نمی رود صادر شده است و به عنوان قبول خبر از مخبر صادق پذیرفته می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال سلام یه شبهه ذهنمو درگیر کرده اونم اینه که از کجا بدونیم که پیامبران جز ساحران نیستن مثلا حضرت موسی هم یک ساحر بسیار بزرگ باشه ولی به خاطر اینکه خودشونو خوب جلوه بدن خودشونو پیامبر خدا معرفی کردن ✅پاسخ در این جا به چند تفاوت روشن بین معجزات پیامبران و کار های ساحران اشاره می کنیم ۱- معجزات؛ متکّى به نیروى الهى است، در حالى که سحر و خارق عادت ساحران و مرتاضان از نیروى بشرى سرچشمه مى گیرد؛ لذا معجزات بسیار عظیم و نامحدود است در حالى که سحر و خارق عادت مرتاضان محدود مى باشد. به تعبیر دیگر آنها فقط کارهایى را انجام مى دهند که تمرین کرده اند و براى انجام آن آمادگى دارند؛ اما هر کارى که به آنها پیشنهاد شود انجام نمى دهند؛ و تاکنون دیده نشده است که مرتاض یا ساحرى بگوید: من آماده ام که هرچه بخواهید انجام دهم، چرا که هر کدام در رشته اى تمرین و آگاهى دارند. ❗️۲ـ معجزات چون از سوى خدا است نیاز به تعلیم و تربیت خاصّى ندارد در حالى که سحر و ریاضت هاى ساحران همیشه مسبوق به یک رشته تعلیم و تمرین هاى مستمر است به گونه اى که اگر شاگرد به خوبى تعلیمات استاد را فرا نگرفته باشد ممکن است در مجلسى که در حضور مردم تشکیل مى دهد به خوبى از عهده آن بر نیاید و رسوا شود. به تعبیر دیگر معجزات الهى در هر لحظه اى و بدون هیچ سابقه اى ممکن است انجام گیرد؛ در حالى که خارق عادات بشرى امورى هستند که به طور تدریجى و با مرور زمان نسبت به آنها آشنایى و مهارت حاصل مى شود و هیچ گاه به طور دفعى و ناگهانى انجام پذیر نیستند. در داستان فرعون و موسى (علیه السلام) نیز به این مسأله اشاره شده که فرعون ساحران را متّهم مى کند که موسى (علیه السلام) بزرگ شما است و او اسرار سحر را به شما تعلیم داده است «اِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ»؛ مسلّماً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است).( طه 71 ۳❗️- طریق دیگر براى شناخت معجزات الهى از خارق عادات بشرى، مقایسه حال آورندگان این دو است. آورندگان معجزه از سوى خدا مأموریت هدایت مردم را دارند لذا اوصافى متناسب با آن را دارند؛ در حالى که ساحران و کاهنان و مرتاضان، نه مأمور هدایتند و نه چنین اهدافى را دنبال مى کنند و هدف آنها معمولا یکى از امور سه گانه زیر است: ۱- اغفال مردم ساده لوح. ۲- کسب شهرت در میان توده عوام. ۳- کسب درآمد مادّى از طریق سرگرم ساختن مردم. هنگامى که این دو گروه (پیامبران و ساحران و مانند آنها) وارد میدان مى شوند، هرگز نمى توانند براى مدّت طولانى منویّات و اهداف خود را مکتوم دارند؛ چنانکه ساحران فرعونى قبل از آن که وارد میدان شوند از فرعون درخواست اجر و پاداش مهم کردند و او هم به آنها وعده اجر مهمّى داد: «قَالُوا اِنَّ لَنَا لَأََجْراً اِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبینَ ـ قَالَ نَعَمْ وَ اِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ). اعراف 113 و114 (وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر»: (من براى این (دعوت،) هیچ پاداشى از شما نمى طلبم) شعرا 109 "این تعبیر در چندین آیه قرآن مجید درباره چندین پیامبر آمده است". اصولا همین که مى بینیم ساحران در خدمت فرعون ظالم و مستکبر هستند، براى شناخت «سحر» از «معجزه» کافى مى‌باشد. و ناگفته پیدا است که انسان هر قدر مهارت در پرده پوشى بر افکار و اهداف خود داشته باشد باز قیافه واقعى نیّاتش از خلال اعمالشان ظاهر مى شود. کوتاه سخن این که مطالعه در سوابق زندگى این گونه اشخاص و بررسى چگونگى استفاده از خارق عاداتى که انجام مى دادند و همچنین توجّه به هم سویى آنها نسبت به طیف هاى مختلف اجتماعى و نیز طرز رفتار و اخلاق آنها، راهنماى خوبى براى شناخت سحر از معجزه است و قطع نظر از تفاوت هاى دیگرى که در بالا ذکر شد تشخیص معجزات از سحر و دیگر خارق عادات از این طریق کار آسانى است. 📚پیام قرآن ایت الله مکارم جلد ۷، ص ۲۸۷. ❗️حال وقتی شخصی ادعای نبوت می کند وبرای صحت ادعایش معجزه ارایه می دهد لاجرم پی به صحت گفتارش می بریم زیرا خداوند هیچ گاه معجزه خو درا به دست افراد دروۼ گو نمی دهد تا مردمان را گمراه کند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❔آیا چشم زدن واقعیت دارد ❕آیا اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن در رفع اثر چشم زخم موثر است❕ 💠پاسخ💠 🔶مساله چشم زخم از جمله مسائلی است که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است . 🔶خداوند می فرماید: « نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند تو را با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است» 🔶قلم52 🔶حضرت علی می فرماید: « چشم زخم حق است و تعویذ نیز حق است و سحر نیز حق است و فال ( نیک ) نیز حق است اما فال بد حق نیست » 📚نهج البلاغه حکمت 400 ❕بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی می نگرند ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بشکنند و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند . 🔶این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد .خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است .در دنیایی که اشعه لیزر که شعاعی است نامرئی می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست پذیرش نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود .بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند .لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. 📚تفسیر نمونه ج24 ص427 🔶پیامبر گرامی فرمود: « چشم زدن حق است و شتر و گاو را به تنور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص17 🔶وفرمود: « چشم زخم مرد را به گور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص20 🔶امام صادق فرمود: « اگر گورها را بشکافند خواهید دید که بیشتر مرده های شما برای چشم زخم مرده اند زیرا اثر چشم درست است» 📚بحار الانوار ج60 ص25 ❕البته قبول چشم زخم به این معنی نیست که برای رفع آن به کارهای خرافی و عوامانه مانند تخم مرغ شکستن و ... پناه برد زیرا این امور تاثیری در رفع چشم زخم ندارد و کارهایی مانند تخم مرغ شکستن در کنار اثر نداشتن مستلزم تهمت زدن به مومنین و ایذای آنان نیز می باشد . 💠اما دعاها و توسلاتی از اهل بیت در دفع چشم زخم وارد شده است که به فرمان خداوند می تواند جلوی تاثیر نیروی مغناطیسی چشمها را بگیرد؛ 1⃣یاد کردن خداوند؛ 🔶امام صادق فرمود: « هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد خدا را یاد کند زیرا وقتی خداوند را یاد کند ضرری به برادر مومنش نمی رسد» 📚بحارالانوار ج60 ص25 2⃣گفتن تبارک الله احسن الخالقین ؛ 🔶امام صادق فرمود: « کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید زیرا چشم زخم حق است» 📚همان ص26 3⃣گفتن سه مرتبه « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» 🔶چنان که فرمود: « چشم زدن درست است و تو از آن بر خودت و از خودت بر دیگران در امان نیستی و اگر از آن نگرانی سه بار بگو لا حول و لا قوه ...» 📚همان مدرک 4⃣گفتن جمله « آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله» 📚همان مدرک ص18 5⃣ خواندن این تعویذ: « اعیذ فلان بن فلان بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من شر کل عین لامه» 📚همان مدرک ص18 ❗️یا این تعویذ: « اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلان بن فلان من انفس الجن و اعین الناس» 📚بحار الانوار ج92 ص132 6⃣تکبیر گفتن؛ 📚بحار الانوار ج60 ص25 7⃣نوشتن و همراه داشتن سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیه الکرسی و در جلد شیشه نهادن به دستور امام رضا علیه السلام 📚همان مدرک ص26 8⃣خواندن و نوشتن سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیه الکرسی و این جمله :« اللهم انت ربی لا اله الا انت علیک توکلت و انت رب العرش العظیم حسبی الله و نعم الوکیل ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر ...» 📚بحار الانوار ج92 ص128 9⃣خواندن آیه « و ان یکاد الذین کفروا...» 📚همان ص132 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔ببخشید اخیرا کلیپی از فردی منتشر شده که او می آورد قرآن در زمان عثمان جمع آوری شده و قرآن های مختلف در جامعه بوده که عثمان اونا رو از بین برد و این یعنی در قرآن تحریف شده و قرآن های متعدد ایجاد شده است❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نمی باشد که قرآن در زمان پیامبر گرامی و تحت نظر ایشان جمع آوری شد و آنچه اهل سنت نقل می کنند که عثمان قرآن را جمع آوری کرد به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و بر این مطلب دلائلی چند دلالت می کند؛ 1⃣چگونه می توان باور کرد که پیامبر چنین کار مهمی را نادیده گرفته باشد و قرآن را جمع آوری نکرده باشد درحالی که او به کارهای بسیار کوچک هم توجه داشته است . ❓مگر نه این است که قرآن قانون اساسی اسلام و کتاب بزرگ تعلیم و تربیت و زیر بنای همه برنامه های اسلامی و عقائد است . ❔آیا عدم جمع آوری آن در عصر پیامبر این خطر را نداشت که بخشی از قرآن ضایع گردد و یا اختلافاتی در میان مسلمانان بروز کند 📚تفسیر نمونه ج1 ص10 2⃣قرآن مردم را به مبارزه دعوت کرده است و فرموده است که مثل قرآن یا مثل ده سوره یا یک سوره بیاورید و سوره به مجموعه ای گفته می شود که آغاز و انجامش مشخص باشد و با یک بسم الله شروع شود و به بسم الله بعدی که اغاز سوره بعدی است ختم شود . 🔷اسرائ 88 - هود 12- بقره 23 👌بنابراین سوره های قرآن مشخص و جمع بندی شده و معلوم بوده است که اغاز و انجامش کجا است . ❓ اگر نقل های اهل سنت که می گویند ایات قرآن پراکنده بوده و مثلا دو آیه نزد یکی و سه آیه نزد دیگری بوده است تا عثمان انها را جمع آوری کرد درست باشد دیگر قرآن مرزی ندارد و به آن نمی توان سوره اطلاق کرد. 3⃣در روایات متعددی آمده است که در زمان پیامبر گرامی قرآن توسط حضرت علی و سایر صحابه جمع آوری شد. 🔶امام صادق فرمود: « رسول خدا به علی فرمود قرآن در قطعات حریر و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آوری کنید» 📚البرهان ج5 ص866 🔶بخاری روایت می کند که انس می گوید: « قرآن را در زمان پیامبر چهار نفر از اصحاب به طور کامل جمع کردند ؛ ابی بن کعب ، معاذ ، زید بن ثابت و ابوزید» 📚صحیح بخاری ج6 ص102 🔶زید بن ثابت می گوید: « ما در خدمت پیامبر قرآن را از قطعات پراکنده جمع آوری می کردیم و هر کدام را طبق راهنمایی پیامبر در محل مناسب خود قرار می دادیم » 📚المستدرک علی الصحیحین ج2 ص611 🔶عثمان می گوید: « هرگاه وحی نازل می شد پیامبر سراغ کاتبان وحی می فرستاد و می فرمود این آیه را در فلان سوره کنار آیات معینی قرار دهید» 📚البیان ص26 🔷وباز نقل می کنند : « شش نفر از انصار قرآن را در زمان پیامبر جمع آوری کرده بودند ؛ ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، معاذ بن جبل ، ابو الدردائ ، سعد بن عبید ، و ابو زید» 📚منتخب کنزالعمال ج2 ص48 4⃣پیامبر گرامی سوره حمد را « فاتحه الکتاب» نامید و فرمود: « نمازی جز با فاتحه الکتاب صحیح نیست» 📚مسند احمد ج2 ص428 📚مستدرک الوسائل ج4 ص158 ❗️از اینجا روشن میشود که قرآن در زمان آن حضرت گرد آوری شده بود و سوره حمد هم در اول آن بود .اگر قرآن مجموعه سوره ها و آیات پراکنده بود معنی نداشت که این سوره را فاتحه الکتاب نام گذارند. 5⃣در حدیث تقلین پیامبر گرامی فرمود: « من در میان شما دو چیز نفیس باقی می گذارم ؛ کتاب خدا و عترتم .اگر به آن دو تمسک بجوبید هرگز گمراه نمی شوید و آن دو از هم جدا نمی شوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» 📚سنن دارمی ج2 ص432 👌این خود نشان می دهد که قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع شده و به صورت کتاب در آمده بود. 👌در مورد جمع آوری کردن قرآن توسط عثمان نیز باید توجه کرد که قرائنی در دست است که عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائت ها اقدام به نوشتن قرآن واحدی با قرائت و نقطه گذاری نمود چرا که تا آن زمان نقطه گذاری معمول نبود و الا قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع آوری شده بود. 📚تفسیر نمونه ج1 ص10 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️ 💠💠 👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ ما را مطالعه فرمایید ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721 ❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589 ❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛ «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را کرده خودداری نمایید» 🔷حشر 7 👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم . 🔹یکی از می نویسد ؛ « بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ‏ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه‏ اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى‏ ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى ‏شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد. 👌با اين بيان مى ‏فهميم كه هر آيه‏ اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ‏ها به همين صورت و كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است. ❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى‏ گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى‏ نمود و مى ‏فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود. هر زمان كه پيامبر مى ‏خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى ‏نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود. 📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143 ❕البته تمام سوره ‏ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى‏ كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده‏ اند و ( هر سوره ای نیز خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .) 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87 ❕لذا اگر شما کتب مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔یکی از ملحدین این طور می گفت پيامبر دستور داد از گله يك يهودى گوسفند بدزدند كه ايشان كند مسلمانان به اين شخص راهزن، پيامبر ميگويند و او را نماينده خدا ميدانند ❕آیا چنین نقل هایی واقعیت دارد ❗️ 💠💠 👌روایتی است که در برخی منابع تاریخی اهل سنت به نقل از ابو الیسر آمده است که می گوید ؛ « در غزو خيبر شبى گوسفندان يهود از صحرا مى ‏آمدند و به اندرون حصار مى ‏رفتند، چون به نزديك حصن رسيده بودند، پیامبر گفت: كى باشد كه برود و از اين گوسفندان يهود يك دو بياورد تا ما امشب از ان بكار بريم؟ أبو اليسر برخاست و گفت: يا رسول اللّه، من بروم و برفت. پس پیامبر عليه السّلام، او را دعا كرد و گفت: أللّهم أمتعنا به. گفت: خدايا عمر أبو اليسر دراز گردان و ما [را] برخوردارى ده بعمر وى. و اين أبو اليسر عظيم مردى دونده بود و با قوّت، برخاست و پيراهن خود در دهان گرفت و همچون آهو مى ‏دويد تا بدر حصن رسيد و گوسفندان دريافت و دو گوسفند بربود، يكى بدست راست و يكى بدست چپ، و همچنان مى‏ دويد تا نزد پيغمبر، عليه السّلام و آن هر دو گوسفندان از فرو نشاند و در افگند و بكشت ، و سيّد، عليه السّلام، از آن بخورد و ببركات دعاى سيّد، عليه السّلام، حق تعالى عمر وى دراز كرد تا آخرترين كسى از صحابه كه از دنيا برفت وى بود، و از دست وى كارهاى نيكو بسيار برآمد و بسيار راحتها از سعى وى بمسلمانان رسيد، و أبو اليسر چون پير شده بود، هر گاه كه اين حكايت كردى بگريستى و گفتى: دريغا كه پيغمبر، عليه السّلام، همه در گذشتند و تنها بماندم» 📚سیرت رسول خدا ج2 ص829 📚السیره النبویه ج2 ص336 ❕این جریان در کتب تاریخی نیامده است و تنها در منابع محدودی از کتب اهل سنت به نقل از فردی به نام بریده بن سفیان الاسلمی آمده است که خود علمای اهل سنت او را کرده اند و روایتش را مردود اعلام کرده اند . 👌دار القطنی می گوید او است و به روایتش توجه نمی شود . 📚 المغنی فی الضعفاء ، ذهبی ج1 ص157 ❕بخاری در مورد او می گوید ؛ « در او تردید است » 📚التاریخ الکبیر ج2 ص141 👌نسائی هم در مورد او می گوید ؛ « این راوی نیست » 📚الافصاح عن احوال رواه الصحاح ج1 ص179 👌آلبانی هم در مورد او می گوید ؛ « این قوی نیست » 📚ارواء الغلیل ، آلبانی ، ج5 ص33 👌ابن حجر هم در مورد او می گوید ؛ « قوی نیست و روایتش ضعیف است » 📚تقریب التهذیب ج1 ص124 ❕حتی در مورد او گفته اند که خوار بوده است . 📚میزان الاعتدال ، ج1 ص106 👌بنابراین وقتی اصل این نقل ضعیف است ، جایی برای پاسخ های دیگر باقی نمی ماند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
ر از مطالعه و بررسى آثار جالبى که از پیشینیان باقیمانده است نوشته شده؛ و دانشمندان با مطالعه آثارى که در حفّارى ها به دست مى آوردند، و یا آثارى که در قبور اقوام پیشین و معابد آنها به دست آمده پی به سطح فرهنگ و تمدّن و چگونگى اعتقادات آنها مى برند؛ در صورتى که اگر رابطه نظم و علم را انکار کنیم همه این استنباط ها فرو مى ریزد. 📚تفسیر پیام قران ،ایت الله مکارم،ج2 ص56 به بعد  ♦️پرسمان اعتقادی 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht‌
سوال با یه آتیست بحث می کردم در اثبات وجود خدا میگفت قبول دارم که در عالم نظم دقیقی است اما قبول ندارم این نظم از یه فاعل با شعور صادر شده بلکه خود بخود با یه انفجار به وجود اومده ✅پاسخ براى پى بردن به این رابطه (رابطه نظم و علم) و این که امکان ندارد این جهان منظم خود به خود به وجود امده باشد و حتما خداوندی عالم و توانا این عالم را به وجود اورده از چند دلیل مى توان کمک گرفت : ♦️ 1⃣نخست وجدان است: ♦️با اینکه بسیارى از علماى بزرگ و دانشمندان و مخترعان و هنرمندان چیره دست را هرگز ندیده ایم، و تنها اثرى از آنها به جاى مانده؛ ولى هنگامى که با این آثار، کتاب ها، صنایع، تابلوهاى نفیس، ساختمان هاى بدیع مواجه مى شویم؛ بدون احتیاج به هرگونه دلیل، به عقل و ذوق و علم و مهارت صنعتى و هنرى آنها اعتراف مى کنیم. حال چگونه می توانیم بگوییم عالمی به این بزرگی بدون انکه از منبع علمی صادر شده باشد وجود یافته است 2⃣براى اثبات این رابطه علاوه بر وجدان، از دلیل منطقى نیز مى توان کمک گرفت؛ ♦️ زیرا براى به وجود آمدن یک ساختمان منظّم حداقل باید در هفت مرحله انتخابگرى صورت گیرد. 👌مثلا اگر یک عمارت باشکوه و زیبا و محکم را در نظر بگیریم، نخست از نظر جنس مصالح، و بعد از نظر مقدار و کمیّت آن، و سوم از نظر کیفیّت این مصالح، و چهارم از نظر اشکال و اندازه هاى مختلف، و پنجم از نظر ایجاد هماهنگى در میان اجزاء، و ششم از نظر تناسب در میان آنها، و هفتم از نظر قرار گرفتن هریک از اجزاء در جاى مناسب خود باید انتخابى حساب شده داشته باشیم. ❗️این انتخابات هفت گانه هریک باید بر طبق علم و آگاهى و حساب و کتاب، و گاهى محاسبات بسیار دقیق انجام گیرد؛ و اینجا است که هرگاه با یک چنین عمارتى روبروت مى شویم یقین پیدا مى کنیم که سازنده آن بى شک علم و دانش و آگاهى فراوانى داشته است. ♦️حال چگونه می توانیم بگوییم عمارت و ساختمان هستی خود بخود به وجود امده است 3⃣این رابطه (رابطه نظم و علم) را از طریق دیگرى (از طریق برهان ریاضى) نیز مى توان اثبات کرد. ♦️حساب احتمالات که امروز به صورت یک رشته مستقل علمى در دانشگاه ها درآمده؛ در بحث رابطه نظم و علم بسیار کارگشا است، و این همان چیزى است که ما در زندگى به طور اجمال آن را درک کرده ایم؛ ولى حساب احتمالات آن را در یک شکل ریاضى روشن منعکس مى کند. 🔵ما هرگز باور نمى کنیم یک انسان بى سواد بتواند با استفاده کردن از تصادف ها، کتابى پر محتوا مثلا در زمینه فلسفه یا ادبیات و شعر یا طب به وجود آورد. به این معنى که یک ماشین تایپ در اختیار او بگذاریم و او بى آنکه حروف را بشناسد پشت سر هم انگشت هاى خود را روى دکمه هاى ماشین فشار دهد. نه تنها یک کتاب علمى که حتى یک نامه کوچک هم نمى شود با استفاده از این تصادف ها نوشت. زیرا اگر حروف یک ماشین تحریر را فقط سى رقم فرض کنیم - البته بسیار بیشتر است چون بعضى از حروف چند صورت مختلف دارد؛ مثلا «ب» اول و «ب» وسط و «ب» آخر و «ب» مفرد چهار صورت مختلف «ب» را تشکیل مى دهد - در اینجا حساب احتمالات مى گوید پیدایش تصادفى کلمه دو حرفى «من» یک احتمال از نهصد احتمال است ( 900 1 = 30 1 × 30 1) و احتمال پیدایش یک کلمه سه حرفى، یک احتمال از 27 هزار احتمال است، و هنگامى که به کلمه پنج حرفى برسیم از مرز 21 میلیون نیز خواهیم گذشت! 👌حال اگر حروف موجود در یک نامه کوتاه، فقط یکصد حرف باشد؛ مجموعه احتمالات آن، یک عدد 30 به توان 100 خواهد بود که نامه مورد توجّه ما یک احتمال از این عدد فوق العاده عظیم است. یعنى یک عدد کسرى که صورت آن یک و مخرج آن یک عدد 3 که در طرف راست آن یکصد صفر باشد، مخرج این کسر از بزرگى به حساب نمى آید، و چیزى در این عالم به بزرگى این عدد نمى رسد. 👌براى روشن شدن این حقیقت کافى است بدانیم اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین را قطره قطره کنیم و بشماریم تعداد آنها از عددى که تنها بیست و یک صفر در کنار آن باشد کمتر است! با این حساب اگر یک کتاب هزار صفحه اى را حساب کنیم عدد احتمالات به قدرى عظیم مى شود که احتمال تصادفى عدد کسرى آن با صفر مساوى خواهد بود؛ یعنى عادتآ محال است. (دقت کنید.) ❗️به همین دلیل اگر کسى مدّعى شود؛ مثلا: بو على سینا، نویسنده کتاب قانون در طب مطلقآ سواد نداشته و سعدى نیز ابدآ ذوق شعرى نداشته، و انیشتاین چیزى از ریاضیات نمى دانسته، و سازندگان بناهاى معروف تاریخى دنیا کمترین اطلاعى از معمارى نداشته اند، و آثارى که از همه اینها باقیمانده صرفآ بر اثر تصادف و حرکات ناآگاهانه دست آنها روى صفحات کاغذ، و یا روى مصالح ساختمانى پدید آمده! مسلّمآ اگر کسى چنین چیزى بگوید؛ اگر شوخى نکند حتمآ دیوانه اش مى خوانیم. ♦️کوتاه سخن اینکه: رابطه نظم و علم آنچنان روشن است که بسیارى از علوم و دانش هاى بشرى بر آن استوار است. ♦️مثلا قسمت مهمی از تاریخ تمدن بش