eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا راست است که امام باقر اگر می دید در حال نماز حجاب گرفته است او را می زد تا با پوشش حجاب به زنان آزاد نگردد ❗️❗️ 💠💠 👌طبق روایات اسلامی ، پوشش سر در نماز بر کنیز واجب نبوده است و او مخیر بوده است که پوشش را رعایت کند و یا رعایت نکند. 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « پوشاندن سر در نماز بر کنیز واجب نیست » 📚 ج3 ص394 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « کنیز اگر بخواهد می تواند در نماز سرش را بپوشاند و می تواند » 📚 ج4 ص412 🗯اما در برخی روایات آمده است که امام علیه السلام اگر می دیدند که در نماز ، حجاب گرفته است او را میزدند تا حجاب نگیرد و خود را به زنان آزاد تشبیه نسازد . 🔷از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « پدرم زمانی که می دید کنیز و خادم منزل با پوشش سر نماز می خواند او را می زد تا زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 👌در روایت دیگر از امام علیه السلام نقل است که فرمود ؛ « اگر دیدید کنیز در نماز پوشش سر دارد او را بزنید ( تا بدون پوشش نماز بخواند ) و زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 ❕هر دو روایت از حیث سند ضعیف هستند . راوی هر دو روایت است که مجهول و ضعیف است . 📚 ج1 ص402 👌و در روایات بالا گذشت که می تواند در نماز پوشش بگیرد و هیچ منعی هم ندارد . ❕از ضعف این روایات نیز اگر چشم پوشی کنیم باز هم باید گفت که این روایات از باب تقیه و تحت فشار ، صادر شده است ، زیرا موافق اهل سنت و سیره و روش خلیفه دوم ، می باشد . 🔷 می گوید ؛ « کنیزی از برابر عمر عبور کرد در حالی که سرش را پوشانده بود . عمر با ای به او زد و دشنامش داد و گفت آیا خودت را به زنان آزاد شبیه می کنی ، حجاب سرت را بینداز» 📚 ج3 ص664 👌لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « ( از سنت های غلط گذشته ) این بود که کنیزان را به خاطر رعایت می زدند و به آنان می گفتند خود را به زنان آزاد تشبیه نکنید » 📚 ج4 ص412 🔶جهت آگاهی بیشتر در مورد حجاب کنیزان زیر را مطالعه فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4889 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که در روایتی آمده است که امام جواد علیه السلام می گوید من منکر فضل و برتری ابوبکر و عمر نیستم چگونه با شیعه در مورد آنها جور می آید ❗️❗️ مگر آنان قاتل حضرت زهرا نبودند ❕ 💠💠 👌روایتی است طولانی که مرحوم طبرسی از امام جواد علیه السلام نقل می کند که ایشان در حال مناظره با یحیی بن اکثم و تنی چند از علمای اهل سنت بودند . در فرازهایی از این روایت چنین آمده است ؛ ❕« روايت شده كه پس از ازدواج حضرت جواد با ام الفضل روزى در مجلس مأمون كه حضرت جواد نيز حضور داشت و گروه زيادى نيز بودند يحيى بن اكثم بامام جواد عليه السّلام عرض كرد شما در باره اين خبر چه ميفرمائيد كه روايت شده جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و گفت يا محمّد پروردگارت سلام ميرساند و ميگويد از ابا بكر بپرس ببين آيا از من راضى هست يا نه. 👌حضرت جواد فرمود من منكر ابى بكر نيستم ولى كسى كه اين خبر را نقل ميكند بايد متوجه آن خبر ديگر باشد كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: دروغگو بر من زياد شده و زيادتر خواهد شد. ❕هر كس عمدا بر من دروغ ببندد نشيمنگاهش پر از آتش مى‏شود هر وقت حديثى شنيديد آن را با قرآن كريم و سنت من مقايسه كنيد هر كدام كه موافق كتاب خدا و سنت من بود قبول كنيد و هر كدام مخالف كتاب خدا و سنت من بود رد كنيد. 👌اين خبرى كه تو نقل كردى موافق كتاب خدا نيست زيرا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ خدائى كه بر راز دل و افكار پنهان انسان مطلع است نمى ‏داند ابا بكر از او راضى است يا راضى نيست جبرئيل را ميفرستد تا حقيقت معلوم شود و از ته قلب مى‏گويد كه چگونه است. اين حرف را عقل نمى ‏پذيرد. ❕يحيى گفت روايت شده كه ابا بكر و عمر سرور پيران بهشت هستند نظر شما در باره اين روايت چيست فرمود اين خبر نيز محال است زيرا بهشتيان تمام جوانند در آنجا پيرى وجود ندارد اين خبر را بنى اميه جعل كردند در مقابل خبرى كه پيغمبر اكرم در باره امام حسن و امام حسين فرموده آن دو سرور جوانان بهشتند... 👌يحيى گفت روايت شده كه سكينه و وقار از زبان عمر بيان ميكند. امام جواد فرمود من منكر عمر نيستم ولى ابا بكر از عمر افضل است او خودش بالاى منبر مى ‏گويد مرا شيطانى است كه گاهى عارضم مى‏شود هر وقت ديديد منحرف شدم مرا براه آوريد.... 📚الاحتجاج ج2 ص447 👌برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است ؛ 1⃣این روایت در کتاب احتجاج بدون سند نقل شده است لذا از حیث سندی ضعیف تلقی می شود . 2⃣امام جواد عليه السلام اين مطلب را در برابر طر فداران ابوبكر و عمر فرموده اند و طبيعی است كه وقتي كسی مي خواهد با مخالفين خودش مناظره كند ، نمي تواند مخالفت علنی خود را با تمام عقايد آن ها اعلام كند ؛ چون در اين صورت هيچ تأثيري بر آن ها نخواهد داشت . همانند داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ، قرآن نقل می کند ؛ ❕« هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد ، امام جواد نیز برای بیان مطاعن ابوبکر و عمر نخست با طرفداران آنها در فضل و برتری آنها هم صدا شد و گفت منکر فضل آنها نیستم اما پس از آن این فرض را با بیان مطاعن آنها باطل ساخت . 💠ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔ما شیعیان اعتقاد داریم حکومت امام زمان قوی ترین حکومت تاریخ خواهد بود.حتی قویتر از حکومت حضرت سلیمان اما در ایه ۳۲یا۳۳ سوره (ص) حضرت سلیمان به خداوند می فرماید «مرا ببخش و به من حکومتی عطا فرما که بعد از من هیچ کسی شایسته ان نباشد(یعنی به هیچ کسی بعد از من ندهی)». ایا این ایه با ما منافات دارد یا نه❗️❗️ 💠💠 👌خداوند دعای حضرت سلیمان را چنین منعکس می کند ؛ « گفت پرودگارا مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد که تو بسیار بخشنده ای ، ما را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند و به هر جا می خواهد برود و شیاطین را مسخر او ساختیم ...» 🔶ص 35- 37 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌سلیمان از خداوند یک نوع حکومت می خواست که توأ م با ویژه ای بوده باشد، و حکومت او را از سایر حکومتها مشخص کند زیرا می دانیم هر پیامبری معجزه مخصوص به خود داشته موسی معجزه عصا و ید بیضا داشت، آتش برای ابراهیم سرد و خاموش شد، معجزه صالح ناقه مخصوص او بود، و معجزه پیامبر اسلام قرآن مجید بود، سلیمان نیز حکومتی داشت آمیخته با الهی، حکومت بر بادها، و شیاطین، با ویژگیهای بسیار دیگر . 💠و این برای پیامبران عیب و نقصی محسوب نمی شود که برای خود معجزه ویژه ای کنند، تا وضع آنها را کاملا مشخص کند، بنابراین هیچ مانعی ندارد که دیگران حکومتهای وسیعتر و گسترده تر از سلیمان پیدا کنند اما آن را نخواهند داشت . ❕شاهد این سخن آیات بعد از این آیه است که در حقیقت اجابت این درخواست سلیمان را منعکس ساخته و سخن از تسخیر باد و شیاطین می گوید، و می دانیم این موضوع از ویژگیهای سلیمان بود . 👌و از اینجا پاسخ این سوال که می گوید طبق عقیده ما مسلمانان حکومت مهدی علیه السلام حکومتی است جهانی و مسلما تر از حکومت سلیمان، روشن می شود . ❕زیرا با تمام وسعتی که حکومت حضرت مهدی علیه السلام دارد و با همه امتیازاتی که آنرا از سایر حکومتها مشخص می کند، از نظر ویژگیها و خصوصیات با حکومت سلیمان متفاوت است، و این حکومت سلیمان خودش بوده . ❕خلاصه اینکه سخن از کم و زیاد و افزون طلبی و انحصارجوئی نیست، سخن از این است که کمال نبوت در این است که از نظر معجزات ویژگیهائی داشته باشد که آنرا از نبوت انبیای دیگر مشخص کند، و سلیمان طالب این بود . 📚تفسیر ج19 ص283 👌البته در روایات ما آمده است که خداوند به امامان گرامی تمام معجزات انبیاء را داده است و امام مهدی نیز می تواند در حکومت خود از بادها و ...که به سلیمان نبی داده شده است استفاده کند ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص29 باب 13 انهم یقدرون علی جمیع معجزات الانبیاء و ج26 ص159 باب 12 انهم اعطوا ما اعطاه الله الانبیاء ❕اما با توجه به دعا و درخواست حضرت سلیمان ، مهدی علیه السلام از برخی خصوصیاتی که در حکومت سلیمان بود و حکومت او را از سایر حکومت ها متمایز می کرد با خودش استفاده نمی کند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که در روایتی آمده است که امام جواد علیه السلام می گوید من منکر فضل و برتری ابوبکر و عمر نیستم چگونه با شیعه در مورد آنها جور می آید ❗️❗️ مگر آنان قاتل حضرت زهرا نبودند ❕ 💠💠 👌روایتی است طولانی که مرحوم طبرسی از امام جواد علیه السلام نقل می کند که ایشان در حال مناظره با یحیی بن اکثم و تنی چند از علمای اهل سنت بودند . در فرازهایی از این روایت چنین آمده است ؛ ❕« روايت شده كه پس از ازدواج حضرت جواد با ام الفضل روزى در مجلس مأمون كه حضرت جواد نيز حضور داشت و گروه زيادى نيز بودند يحيى بن اكثم بامام جواد عليه السّلام عرض كرد شما در باره اين خبر چه ميفرمائيد كه روايت شده جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و گفت يا محمّد پروردگارت سلام ميرساند و ميگويد از ابا بكر بپرس ببين آيا از من راضى هست يا نه. 👌حضرت جواد فرمود من منكر ابى بكر نيستم ولى كسى كه اين خبر را نقل ميكند بايد متوجه آن خبر ديگر باشد كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: دروغگو بر من زياد شده و زيادتر خواهد شد. ❕هر كس عمدا بر من دروغ ببندد نشيمنگاهش پر از آتش مى‏شود هر وقت حديثى شنيديد آن را با قرآن كريم و سنت من مقايسه كنيد هر كدام كه موافق كتاب خدا و سنت من بود قبول كنيد و هر كدام مخالف كتاب خدا و سنت من بود رد كنيد. 👌اين خبرى كه تو نقل كردى موافق كتاب خدا نيست زيرا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ خدائى كه بر راز دل و افكار پنهان انسان مطلع است نمى ‏داند ابا بكر از او راضى است يا راضى نيست جبرئيل را ميفرستد تا حقيقت معلوم شود و از ته قلب مى‏گويد كه چگونه است. اين حرف را عقل نمى ‏پذيرد. ❕يحيى گفت روايت شده كه ابا بكر و عمر سرور پيران بهشت هستند نظر شما در باره اين روايت چيست فرمود اين خبر نيز محال است زيرا بهشتيان تمام جوانند در آنجا پيرى وجود ندارد اين خبر را بنى اميه جعل كردند در مقابل خبرى كه پيغمبر اكرم در باره امام حسن و امام حسين فرموده آن دو سرور جوانان بهشتند... 👌يحيى گفت روايت شده كه سكينه و وقار از زبان عمر بيان ميكند. امام جواد فرمود من منكر عمر نيستم ولى ابا بكر از عمر افضل است او خودش بالاى منبر مى ‏گويد مرا شيطانى است كه گاهى عارضم مى‏شود هر وقت ديديد منحرف شدم مرا براه آوريد.... 📚الاحتجاج ج2 ص447 👌برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است ؛ 1⃣این روایت در کتاب احتجاج بدون سند نقل شده است لذا از حیث سندی ضعیف تلقی می شود . 2⃣امام جواد عليه السلام اين مطلب را در برابر طر فداران ابوبكر و عمر فرموده اند و طبيعی است كه وقتي كسی مي خواهد با مخالفين خودش مناظره كند ، نمي تواند مخالفت علنی خود را با تمام عقايد آن ها اعلام كند ؛ چون در اين صورت هيچ تأثيري بر آن ها نخواهد داشت . همانند داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ، قرآن نقل می کند ؛ ❕« هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد ، امام جواد نیز برای بیان مطاعن ابوبکر و عمر نخست با طرفداران آنها در فضل و برتری آنها هم صدا شد و گفت منکر فضل آنها نیستم اما پس از آن این فرض را با بیان مطاعن آنها باطل ساخت . 💠ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا راست است که امام باقر اگر می دید در حال نماز حجاب گرفته است او را می زد تا با پوشش حجاب به زنان آزاد نگردد ❗️❗️ 💠💠 👌طبق روایات اسلامی ، پوشش سر در نماز بر کنیز واجب نبوده است و او مخیر بوده است که پوشش را رعایت کند و یا رعایت نکند. 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « پوشاندن سر در نماز بر کنیز واجب نیست » 📚 ج3 ص394 👌 امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « کنیز اگر بخواهد می تواند در نماز سرش را بپوشاند و می تواند » 📚 ج4 ص412 🗯اما در برخی روایات آمده است که امام علیه السلام اگر می دیدند که در نماز ، حجاب گرفته است او را میزدند تا حجاب نگیرد و خود را به زنان آزاد تشبیه نسازد . 🔷از امام علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « پدرم زمانی که می دید کنیز و خادم منزل با پوشش سر نماز می خواند او را می زد تا زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 👌در روایت دیگر از امام علیه السلام نقل است که فرمود ؛ « اگر دیدید کنیز در نماز پوشش سر دارد او را بزنید ( تا بدون پوشش نماز بخواند ) و زن آزاد از زن برده شود » 📚 ج2 ص346 ❕هر دو روایت از حیث سند ضعیف هستند . راوی هر دو روایت است که مجهول و ضعیف است . 📚 ج1 ص402 👌و در روایات بالا گذشت که می تواند در نماز پوشش بگیرد و هیچ منعی هم ندارد . ❕از ضعف این روایات نیز اگر چشم پوشی کنیم باز هم باید گفت که این روایات از باب تقیه و تحت فشار ، صادر شده است ، زیرا موافق اهل سنت و سیره و روش خلیفه دوم ، می باشد . 🔷 می گوید ؛ « کنیزی از برابر عمر عبور کرد در حالی که سرش را پوشانده بود . عمر با ای به او زد و دشنامش داد و گفت آیا خودت را به زنان آزاد شبیه می کنی ، حجاب سرت را بینداز» 📚 ج3 ص664 👌لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « ( از سنت های غلط گذشته ) این بود که کنیزان را به خاطر رعایت می زدند و به آنان می گفتند خود را به زنان آزاد تشبیه نکنید » 📚 ج4 ص412 🔶جهت آگاهی بیشتر در مورد حجاب کنیزان زیر را مطالعه فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4889 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔خداوند در قرآن پیامبر را به صراحت و روشنی تمام از خودکامگی و استبداد رای و دیکتاتوری منع کرده و گفته که حق هیچ گونه در دین را نداری و تنها وظیفه پیامبر در ارتباط با ناس (مردم) چه مشرک چه مومن تبلیغ و پیام است ❗️چرا امروزه به این دستور عمل نمیشود و واجباتی مانند حجاب و ...را بر تمام آحاد جامعه لازم می دانند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که در آیات متعددی ، بیان شده است که وظیفه پیامبر گرامی تنها و رساندن پیام الهی است و بیش از آن مسوولیتی ندارد ، چنان که می فرماید ؛ « پیامبر وظیفه ای جز رسالت ندارد » ( مائده 99) ❕این مضمون در آیات دیگری نیز آمده است ؛ 💠آل‏ عمران، آيه 20؛ نساء، آيه 80؛ انعام، آيات 66 و 107؛ نور، آيه 54؛ رعد، آيه 40؛ يونس، آيه 108؛ فرقان، آيه 43؛ زمر، آيه 41؛ شورى‏، آيات 6 و 48؛ تغابن، آيه 12 و عنكبوت، آيه 18. ❕مضمون این آیات آن است که پیامبر گرامی موظف است فرمان خدا را آشكارا به همگان برساند خواه بپذيرند يا نپذيرند و پذيرش و عدم پذيرش اين دعوت، سود و متوجه خود آنها خواهد شد و پيامبر هرگز موظف نيست كه مردم را اجبار به هدايت و قبول دعوت و اجبار كند. 👌لذا می فرماید ؛ « پس تذكر ده تو فقط دهنده‏ ای ، تو مسلط بر آنها نيستى كه مجبورشان (بر ايمان) كنى » (غاشیه 21_22) ❕اشاره به این که راه كمال در صورتى پيموده مى‏ شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، و گرنه تكامل اجبارى سخنى بى ‏مفهوم است، تو هرگز نمى ‏توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى ‏توانستى فايده‏ اى نداشت. 💠این سخن در واقع بازگشت می کند به این منطق اسلام که می فرماید ؛ « در قبول دين هيچ نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است‏» ( بقره 256) 👌از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده ‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى ‏تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره ‏اى به همين است. ❕بنابراین مضمون آیات فوق الذکر به این سخن بر می گردد که در قبول دین و به آن هیچ گونه اجباری در کار نیست و پیامبر هم تنها موظف به رساندن پیام الهی است و کسی را مجبور به پذیرش و اعتقاد به آیین اسلام نمی کند زیرا اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏ تواند جنبه داشته باشد: 1⃣بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست، آنهایی متوسل به زور و تحميل مى‏ شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلالهاى نيرومند. 2⃣اصولا دين كه از يك سلسله اعتقادات ريشه و مايه مى ‏گيرد ممكن نيست تحميلى باشد زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى‏ تواند اثر بگذارد نه در افكار و اعتقادات ما. 📚تفسیر نمونه ج2 ص281 ❕اما باید توجه کرد که بین اجبار در حوزه عقیده و اجبار در حوزه عمل فرق است ، در عقیده فرد است و می تواند هر راهی را که بخواهد برگزیند ، اما در عمل چنین نیست ، زیرا اعمال افراد پیوند خورده است با زندگی اجتماعی آنها و در زندگی هم سرنوشت افراد به هم مربوط است و اعمال زشت خواه و ناخواه اثر را بر اجتماع خواهد گذاشت . 👌 اسلام درعین حال که آزادی عقیدتی را برای همگان ثابت می داند ، و معتقد است که در آن هیچ اجباری نیست ، بر آن است که این آزادی در زندگی اجتماعی محدود تر است زیرا در اجتماع چیزی به عنوان ضرر فردی وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" در آید و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند. 👌پیامبر گرامی فرمود: « یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند » 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 👌بنابراین حق نظارت بر اجتماع یک حق طبیعی است و اسلام نیز با وضع احکام و قوانینی مانند ، امر به معروف ، نهی از منکر ، آن را به رسمیت شناخته است و این منافاتی هم با آزادی در عقیده ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA