eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال مگه گناه و ثواب هر کس برای خودش نیست ؟ و اگر من بی حجاب باشم اون دنیا مجازات نمیشم.پس اینکه به زور من رو به بهشت هدایت میکنند چه جریانی هست ؟ ✅پاسخ در پاسخ شما گفتنی است که به طور مسلم زندگانی دسته جمعی برای افراد بشر دارای فواید وبرکات فراوانی است ولی در مقابل ان محدودیت هایی نیز برای او ببار می اورد ❗️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه با آزادی بشر منافات ندارد 🗯پاسخ: ❗️مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است. ⁉️پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ ❗️هرگاه اجراى چنين اصلى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت. شيوه زندگى انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكى در درون غارها و شكاف كوه ها و داخل جنگل ها بود و تقريباً همبستگى و تشريك مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حكومت نمى كرد. 🗯 در چنين زندگى كه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد. 🔷ولى در شيوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترك، مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاى نيك، يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است. ❗️زيرا در اين نوع زندگى، همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاى يك خانواده در مى آيند و پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار مى گردد كه هيچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند. 🗯در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شريك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مى شود. اين جاست كه هيچ فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر كند نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور بدارد; روى همين پيوند و ارتباط است كه اگر بر اثر خلافكارى برخى، ضربه اقتصادى يا فرهنگى بر پيكر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثّر خواهند شد. 🗯انحراف هاى اخلاقى، بسان بيمارى هاى واگيردارى است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مى گيرد; هرگاه ميكروب «التور» در نقطه اى پيدا شد، فوراً بايد مبارزه پيگيرى بر ضدّ آن آغاز نمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غير اين صوت، همه كشور و يا كشورها را فرا مى گيرد. ❗️همچنين، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فكرى و روحى - بسان بيمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گيرد. 🗯فرض كنيد يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آيا مى توان تصوّر نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاك بمانند، يا اين كه آنان نيز به مقتضاى طغيان شهوت، به آن نقطه كشيده مى شوند و روز به روز دايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مى گردد. 🗯اين جاست كه مى توان گفت اجراى پيگير اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگى مى كنند; و سكوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقيقت يك فرد مبارز، از حقوقا خود و اجتماعى كه در آن زندگى مى كند دفاع مى نمايد و هرگز نبايد اصل آزادى افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انسانى شانه خالى كنيم و بايد به اين نكته توجّه و ايمان داشته باشيم كه آزادى افراد تا آن جا محترم است كه سلب آزادى از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيفكند. ❗️قرآن مجيد با واقع بين خاصّى كه از ويژگى هاى اينا كتاب آسمانى است به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: «و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت; چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند)». 📚سوره انفال، آيه 25 ❗️عين اين سؤال را يكى از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد، پيامبر در پاسخ او مثلى را مطرح كرد كه خلاصه آن اين است: «اجتماع ما بسان كشتى بزرگى است كه در آن كالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشينانى نيز همراه دارد. هر فردى از سرنشينان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زير پوشش «آزادى فردى» بدنه كشتى و يا زير پاى خود را سوراخ كند و در مقام پاسخ بگويد: من نقطه اى از كشتى را مورد تصرّف قرار مى دهد كه زير پاى من قرار گرفته است، در صورتى كه چنين جوابى از اين فرد پذيرفته نيست; زيرا تنها سلامت خويشتن را به خطر نمى افكند، بلكه او با اين عمل سرنوشت همه سرنشينان و كالاهاى تجارتى را به خاطر افكنده و همه را به سوى نابودى و نيستى سوق مى دهد. جامعه ما نيز بسان كشتى است; افراد جامعه سرنشينان اين كشتى مى باشند; آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند و هرگز ن
مى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.» 📚نهج الفصاحه ص836 🗯روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد. ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد. ❗️مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد 🗯امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند. ❗️اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد. 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37 2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1 3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔خداوند در قرآن پیامبر را به صراحت و روشنی تمام از خودکامگی و استبداد رای و دیکتاتوری منع کرده و گفته که حق هیچ گونه در دین را نداری و تنها وظیفه پیامبر در ارتباط با ناس (مردم) چه مشرک چه مومن تبلیغ و پیام است ❗️چرا امروزه به این دستور عمل نمیشود و واجباتی مانند حجاب و ...را بر تمام آحاد جامعه لازم می دانند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که در آیات متعددی ، بیان شده است که وظیفه پیامبر گرامی تنها و رساندن پیام الهی است و بیش از آن مسوولیتی ندارد ، چنان که می فرماید ؛ « پیامبر وظیفه ای جز رسالت ندارد » ( مائده 99) ❕این مضمون در آیات دیگری نیز آمده است ؛ 💠آل‏ عمران، آيه 20؛ نساء، آيه 80؛ انعام، آيات 66 و 107؛ نور، آيه 54؛ رعد، آيه 40؛ يونس، آيه 108؛ فرقان، آيه 43؛ زمر، آيه 41؛ شورى‏، آيات 6 و 48؛ تغابن، آيه 12 و عنكبوت، آيه 18. ❕مضمون این آیات آن است که پیامبر گرامی موظف است فرمان خدا را آشكارا به همگان برساند خواه بپذيرند يا نپذيرند و پذيرش و عدم پذيرش اين دعوت، سود و متوجه خود آنها خواهد شد و پيامبر هرگز موظف نيست كه مردم را اجبار به هدايت و قبول دعوت و اجبار كند. 👌لذا می فرماید ؛ « پس تذكر ده تو فقط دهنده‏ ای ، تو مسلط بر آنها نيستى كه مجبورشان (بر ايمان) كنى » (غاشیه 21_22) ❕اشاره به این که راه كمال در صورتى پيموده مى‏ شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، و گرنه تكامل اجبارى سخنى بى ‏مفهوم است، تو هرگز نمى ‏توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى ‏توانستى فايده‏ اى نداشت. 💠این سخن در واقع بازگشت می کند به این منطق اسلام که می فرماید ؛ « در قبول دين هيچ نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است‏» ( بقره 256) 👌از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده ‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى ‏تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره ‏اى به همين است. ❕بنابراین مضمون آیات فوق الذکر به این سخن بر می گردد که در قبول دین و به آن هیچ گونه اجباری در کار نیست و پیامبر هم تنها موظف به رساندن پیام الهی است و کسی را مجبور به پذیرش و اعتقاد به آیین اسلام نمی کند زیرا اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏ تواند جنبه داشته باشد: 1⃣بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست، آنهایی متوسل به زور و تحميل مى‏ شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلالهاى نيرومند. 2⃣اصولا دين كه از يك سلسله اعتقادات ريشه و مايه مى ‏گيرد ممكن نيست تحميلى باشد زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى‏ تواند اثر بگذارد نه در افكار و اعتقادات ما. 📚تفسیر نمونه ج2 ص281 ❕اما باید توجه کرد که بین اجبار در حوزه عقیده و اجبار در حوزه عمل فرق است ، در عقیده فرد است و می تواند هر راهی را که بخواهد برگزیند ، اما در عمل چنین نیست ، زیرا اعمال افراد پیوند خورده است با زندگی اجتماعی آنها و در زندگی هم سرنوشت افراد به هم مربوط است و اعمال زشت خواه و ناخواه اثر را بر اجتماع خواهد گذاشت . 👌 اسلام درعین حال که آزادی عقیدتی را برای همگان ثابت می داند ، و معتقد است که در آن هیچ اجباری نیست ، بر آن است که این آزادی در زندگی اجتماعی محدود تر است زیرا در اجتماع چیزی به عنوان ضرر فردی وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" در آید و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند. 👌پیامبر گرامی فرمود: « یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند » 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 👌بنابراین حق نظارت بر اجتماع یک حق طبیعی است و اسلام نیز با وضع احکام و قوانینی مانند ، امر به معروف ، نهی از منکر ، آن را به رسمیت شناخته است و این منافاتی هم با آزادی در عقیده ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا این روایات در مورد شکل ظاهری حضرت علی علیه السلام صحیح است ❕ ❓محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانی گفت: خبر داد به ما حسن بن علی عدوی، از عباد بن صهيب بن عباد از پدرش از جدش از جعفر بن محمد كه گفت مردى از على سوال كرد و بدو گفت درباره ٣ چيز كه در تو هست از تو مى پرسم: ✔️ يكى كوتاهى قدت دوم از بزرگى شكمت سوم از ريخته شدن موهاى سرت؛ گفت: ❕خداوند تبارك و تعالى مرا قد بلند نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مى زنم و او را از طول به دو نيم مى كنم و بر دراز قامت ضربه مى زنم و او را از عرض دو نيم مى كنم! ❕و اما بزرگى شكمم(علتش اينست كه) رسول خدابه من بابى از علم آموخت و آن باب هزار باب را براى من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد! ❕و اما ريخته شدن موى سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است! اين حديث: كتاب الخصال اثر يكى از بزرگترين علماى شيعه، شيخ صدوق، باب سوم(الثلاثة)، ص ١٨٩ از منشورات جماعه المدرسين. ❔ آورده اند که وقتى مىﺧﻮاﺳﺖ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ على در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎنى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎيى ﻗﻮى و ﺳﺮى ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد. : ﺗﻔﺴﻴﺮ قمى جلد ٢ صفحه ٣٣٦ 💠پاسخ💠 👌آنچه در مورد شکل و شمایل حضرت علی علیه السلام در روایات متعددی وارد شده است ، حاکی از زیبایی و خوش اندامی فوق العاده حضرت می باشد . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس می خواهد در زیبایی همانند یوسف نبی را ببیند به علی نگاه کند » 📚امالی صدوق ص391 📚بحار الانوار ج39 ص35 👌و فرمود ؛ « به علی خصلت های متعددی عطا شده است ، از جمله صبری به او داده شده است همانند صبر من و زیبایی به او داده شده است همانند زیبایی یوسف » 📚شرح احقاق الحق ج16 ص558 🗯زیبایی و خوش اندامی یوسف به گونه ای بود که زنان مصر با دیدن او بی اختیار دستهای خود را بریدند و گفتند که او بشر نیست . 🔶یوسف 31 🔷و در روایت دیگر فرمود ؛ « علی همانند ماه و ستاره ای درخشان است » 📚بحار الانوار ج39 ص38 🔷و یا در وصف دیگری برای حضرتش آمده است ؛ « او زیبا چهره بود همانند ماه شب چهاردهم » 📚ذخائر العقبی ص57 📚کشف الغمه ج1 ص148 👌و یا آمده است ؛ « علی از زیباترین مردم بود » 📚الکامل فی التاریخ ج3 ص397 📚اسد الغابه ج4 ص116 🔴پاسخ به دو روایت مورد اشکال؛ 1⃣روایت اول ضعیف است . 🔶در سند آن حسن بن علی العدوی وجود دارد که مجهول و ضعیف است. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص5 👌و عباد بن صهیب بن عباد بن صهیب وجود دارد که او نیز مجهول وضعیف است. 📚همان مدرک ، ج4 ص335 2⃣روایت دوم نیز از کتاب تفسیر قمی بدون سلسله سند و کاملا مرسل است که قابل اعتنا و توجه نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓قرآن و اخبار غیبی ، حقیقت یا ادعای پوچ❕ ❔قرآن در بعضی موارد پس از ذكر داستان‌های مربوط به پيامبران پيشين و بيان جزئياتی در مورد حوادث زندگی آنها، تأكيد می ‌كند كه مطالب گفته شده در حقيقت هستند. (رجوع كنيد به سوره‌ها و آيات هود/ ۴۹، قصص/۴۶_۴۴، مريم/۵۲، آل عمران/۴۶ و…). با توجه به اين مطلب دلیلی بر "نبوت پيامبر اسلام" و "آسمانی بودن قرآن" اقامه كرده‌اند كه بدين قرار است: ✍ علم قطعی به اين اخبار و جريان‌ها جز از راه ميسر نيست. زيرا نه خود در آن صحنه‌ها حضور داشت و نه می ‌توانست با فكر و انديشه‌اش از آن ها با خبر شود و نه "كتب معتبر تاریخی" وجود داشت تا منبع آگاهی او باشد و نه "كتب الهی" (به صورت) تحريف نشده و دست نخورده باقی مانده بود كه چنين گزارش‌های غيبی از آنها استنباط شود. ☑️ اما اين استدلال هنگامی درست است كه ما ابتدا با معيارهای عينی و بیرونی (و غيرقرآنی) و با شواهد و مداركی محكم و قطعی، صدق محتوای را اثبات كرده باشيم. در حالی كه اين شرط هنوز محقق نشده و اصولاً محقق شدنی هم نيست. مخالفان و مخاطبانی كه اعتقادی به و ندارند (و دليل فوق در برابر آنها اقامه شده است) می‌توانند بپرسند كه: ❓صدق محتوای از كجا ثابت شده است و ما از كجا بدانيم مطالب قرآن درباره پيامبران پيشين دروغ و افسانه نيست تا پس از آن (مطابق برهان فوق) را بپذيريم❕ 💠پاسخ💠 👌یکی از جنبه های اعجاز قرآن ، اعجاز از نظر اخبار غیبی است که قرآن به آن خبر داده است . 🔶مراد از اخبار غیبی که به عنوان اعجاز قرآن بیان می شود ، خبرهای مربوط به احوالات پیامبران گذشته نمی باشد ، اگر چه آن خبرها هم خبر غیبی است ، بلکه مراد اخباری است که قرآن به آن ها خبر داده است و در پس از گذشت مدتی اتفاق افتاده است و همگان آن اتفاقات را مشاهده کرده اند . 🗯به عنوان مثال قرآن پیشگویی شکست ایرانیان از رومیان را پس از آن که رومیان مغلوب ایرانیان شده بودند کرد و فرمود ؛ « رومیان شکست خوردند ، ( و این شکست ) در سرزمین نزدیکی رخ داد ، اما آنان پس از این ( شکست ) به زودی پیروز خواهند شد ، در چند سال ( آینده این پیروزی رخ می دهد )» 🔷روم 1 تا 3 ❕مفسران بزرگ همگی اتفاق دارند که آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر در مکه بود، و مؤمنان در اقلیت قرار داشتند، جنگی میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند . 🔶مشرکان مکه این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرک خود دانستند و گفتند: ایرانیان مجوسی هستند و مشرک (دوگانه پرست) اما رومیان مسیحیند و اهل کتاب، همانگونه که ایرانیان بر رومیان غلبه کردند پیروزی نهائی از آن شرک است و طومار اسلام به زودی پیچیده خواهد شد و ما پیروز می شویم . 🔷گرچه اینگونه نتیجه گیریها پایه و مایه ای نداشت اما در آن جو و محیط برای تبلیغ در میان مردم جاهل خالی از تاثیر نبود، لذا این امر بر مسلمانان گران آمد . 🔶آیات فوق نازل شد و قاطعانه گفت، گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزی نمی گذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتی حدود زمان این پیشگوئی را نیز بیان داشت و گفت این امر فقط در طول چند سال به وقوع می پیوندد. 👌 برای اینکه بدانیم شکست رومیان از ایرانیان و سپس پیروزی آنها در چه مقطع تاریخی واقع شده است کافی است بدانیم که در تواریخ امروز، در دوران خسروپرویز، به یک دوران جنگ طولانی میان ایرانیان و رومیان برخورد می کنیم که بیست و چهار سال دوام یافت، و از 604 میلادی تا 628 به طول انجامید . 🔶در حدود سنه 616 میلادی دو سردار معروف ایرانی بنام شهر براز و شاهین به قلمرو روم شرقی حمله کردند، آنها را شکست سختی دادند، و منطقه شامات و مصر و آسیای صغیر را مورد تاخت و تاز قرار دادند، دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیائی او را با مصر تسخیر کرد . 🔷و این در حدود سال هفتم بعثت پیامبر بود . 🔷ولی پادشاه روم هرقل از سال 622 میلادی تهاجم خود را به ایران شروع کرد و شکست های پی در پی به سپاه خسروپرویز وارد ساخت، و تا سال 628 میلادی این جنگهائی که به نفع رومیان بود ادامه یافت، خسروپرویز شکست سختی خورد و مردم ایران او را از سلطنت خلع کرده و پسرش شیرویه را بجای او نشاندند 👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 🗯با توجه به اینکه میلاد پیامبر در سال 571 و بعثت پیامبر در سال 610 میلادی واقع شد شکست رومیان منطبق بر سال هفتم بعثت و پایان پیروزی رومیان و شکست خسروپرویز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق می شود، و می دانیم در سال پنجم فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حدیبیه اتفاق افتاد، البته ان
تقال اخبار جنگ ایران و روم به منطقه حجاز و مکه نیز معمولا مقداری از زمان را اشغال می کرده و به این ترتیب تطبیق تاریخی این خبر قرآنی روشن می شود . 📚تفسیر نمونه ج16 ص369 ❕به مانند این خبر غیبی قرآن ، اخبار غیبی متعدد دیگری نیز ازقرآن صادر شده است که پس از گذشت مدتی ، مطابق اخبار غیبی قرآن ، محقق شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚پیام قرآن ج8 ص303 « اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی 🗯خبر دادن قرآن از احوالات امت های گذشته و پیامبران آنان جزء اخبار غیبی قرآن محسوب می شود اما از نظر خبر غیبی بودن اعجاز ندارد ، بلکه شامل یکی دیگر از شاخه های اعجاز قرآن که اعجاز از نظر تاریخی است می باشد . 🔶عواملی وجود داشته است که همیشه تاریخ با افسانه های دروغین آمیخته شود که از جمله آنها سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است به طوری که می توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمی از تواریخ پیشنیان و رکن اصلی آن را تشکیل می داد . 🗯اگر داستان امت های گذشته و پیامبران آن ها را در تورات و انجیل مشاهده کنید ، می بینید که چه نسبت های ناروایی به انبیاء و پیامبران الهی زده شده است و چگونه تاریخ زندگی آنها دچار تحریف واقع شده است . 👌روی این حساب اگر خود را در زمان نزول قرآن و در محیط زندگی پیامبر اسلام فرض کنیم ، می بینیم آنچنان تواریخ آن زمان با خرافات آمیخته شده بود ، خرافاتی که دهان به دهان می گشت و در زمره مسلمات شمرده می شد ، که جدا سازی آن برای افراد درس خوانده امکان پذیر نبود تا چه رسد به افراد بی سواد و علمای آن زمان که همان ربانیون و احبار یهود و نصاری بودند و همچنین کاهنان مشرک عرب نیز پاسداران این اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند . ❕مسلما کسی که در چنین محیطی زندگی کند ، و به سن چهل سالگی برسد ، تار و پود افکار او آنچنان با این افسانه ها و اسطوره ها بافته می شود که جدایی از آن عادتا ممکن نیست . آیا چنین کسی قدرت دارد تواریخ را در آن محیط تاریک پاک سازی کند و حقایق را از خیالات و خرافات جدا سازی کند ، یک محقق درس خوانده تاریخ امروز به زحمت قادر بر چنین کاری است ، چگونه می توان از فرد درس نخوانده ای مانند پیامبر اسلام چنین انتظاری را داشت . 👌اما می بینیم که قرآن داستان انبیاء را پیراسته از تحریفات و مطالب خلاف شان آن ها بیان می کند ، و منکر مطالب ناروایی می شود که در تورات و انجیل و ...به آنها نسبت می دادند . ❕ بنابراین این نحو نقل تاریخ ، نشان می دهد که از ناحیه الهی صادر شده است ، نه بشری ، و دلیل بر حقانیت آورنده آن تلقی می شود . ❗️اگر فرضا شما ، این شاخه اعجاز قرآن را قبول نداشته باشید باز هم نمی توانید منکر واقعی بودن داستان انبیاء در قرآن شوید ، زیرا طبق ادله قطعی ، نبوت پیامبر گرامی و حقانیت قرآن از جانب خداوند ثابت است و این اخبار غیبی در مورد تاریخ انبیاء از جانب خداوند که احتمال دروغگویی در مورد او نمی رود صادر شده است و به عنوان قبول خبر از مخبر صادق پذیرفته می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال سلام یه شبهه ذهنمو درگیر کرده اونم اینه که از کجا بدونیم که پیامبران جز ساحران نیستن مثلا حضرت موسی هم یک ساحر بسیار بزرگ باشه ولی به خاطر اینکه خودشونو خوب جلوه بدن خودشونو پیامبر خدا معرفی کردن ✅پاسخ در این جا به چند تفاوت روشن بین معجزات پیامبران و کار های ساحران اشاره می کنیم ۱- معجزات؛ متکّى به نیروى الهى است، در حالى که سحر و خارق عادت ساحران و مرتاضان از نیروى بشرى سرچشمه مى گیرد؛ لذا معجزات بسیار عظیم و نامحدود است در حالى که سحر و خارق عادت مرتاضان محدود مى باشد. به تعبیر دیگر آنها فقط کارهایى را انجام مى دهند که تمرین کرده اند و براى انجام آن آمادگى دارند؛ اما هر کارى که به آنها پیشنهاد شود انجام نمى دهند؛ و تاکنون دیده نشده است که مرتاض یا ساحرى بگوید: من آماده ام که هرچه بخواهید انجام دهم، چرا که هر کدام در رشته اى تمرین و آگاهى دارند. ❗️۲ـ معجزات چون از سوى خدا است نیاز به تعلیم و تربیت خاصّى ندارد در حالى که سحر و ریاضت هاى ساحران همیشه مسبوق به یک رشته تعلیم و تمرین هاى مستمر است به گونه اى که اگر شاگرد به خوبى تعلیمات استاد را فرا نگرفته باشد ممکن است در مجلسى که در حضور مردم تشکیل مى دهد به خوبى از عهده آن بر نیاید و رسوا شود. به تعبیر دیگر معجزات الهى در هر لحظه اى و بدون هیچ سابقه اى ممکن است انجام گیرد؛ در حالى که خارق عادات بشرى امورى هستند که به طور تدریجى و با مرور زمان نسبت به آنها آشنایى و مهارت حاصل مى شود و هیچ گاه به طور دفعى و ناگهانى انجام پذیر نیستند. در داستان فرعون و موسى (علیه السلام) نیز به این مسأله اشاره شده که فرعون ساحران را متّهم مى کند که موسى (علیه السلام) بزرگ شما است و او اسرار سحر را به شما تعلیم داده است «اِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ»؛ مسلّماً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است).( طه 71 ۳❗️- طریق دیگر براى شناخت معجزات الهى از خارق عادات بشرى، مقایسه حال آورندگان این دو است. آورندگان معجزه از سوى خدا مأموریت هدایت مردم را دارند لذا اوصافى متناسب با آن را دارند؛ در حالى که ساحران و کاهنان و مرتاضان، نه مأمور هدایتند و نه چنین اهدافى را دنبال مى کنند و هدف آنها معمولا یکى از امور سه گانه زیر است: ۱- اغفال مردم ساده لوح. ۲- کسب شهرت در میان توده عوام. ۳- کسب درآمد مادّى از طریق سرگرم ساختن مردم. هنگامى که این دو گروه (پیامبران و ساحران و مانند آنها) وارد میدان مى شوند، هرگز نمى توانند براى مدّت طولانى منویّات و اهداف خود را مکتوم دارند؛ چنانکه ساحران فرعونى قبل از آن که وارد میدان شوند از فرعون درخواست اجر و پاداش مهم کردند و او هم به آنها وعده اجر مهمّى داد: «قَالُوا اِنَّ لَنَا لَأََجْراً اِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبینَ ـ قَالَ نَعَمْ وَ اِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ). اعراف 113 و114 (وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر»: (من براى این (دعوت،) هیچ پاداشى از شما نمى طلبم) شعرا 109 "این تعبیر در چندین آیه قرآن مجید درباره چندین پیامبر آمده است". اصولا همین که مى بینیم ساحران در خدمت فرعون ظالم و مستکبر هستند، براى شناخت «سحر» از «معجزه» کافى مى‌باشد. و ناگفته پیدا است که انسان هر قدر مهارت در پرده پوشى بر افکار و اهداف خود داشته باشد باز قیافه واقعى نیّاتش از خلال اعمالشان ظاهر مى شود. کوتاه سخن این که مطالعه در سوابق زندگى این گونه اشخاص و بررسى چگونگى استفاده از خارق عاداتى که انجام مى دادند و همچنین توجّه به هم سویى آنها نسبت به طیف هاى مختلف اجتماعى و نیز طرز رفتار و اخلاق آنها، راهنماى خوبى براى شناخت سحر از معجزه است و قطع نظر از تفاوت هاى دیگرى که در بالا ذکر شد تشخیص معجزات از سحر و دیگر خارق عادات از این طریق کار آسانى است. 📚پیام قرآن ایت الله مکارم جلد ۷، ص ۲۸۷. ❗️حال وقتی شخصی ادعای نبوت می کند وبرای صحت ادعایش معجزه ارایه می دهد لاجرم پی به صحت گفتارش می بریم زیرا خداوند هیچ گاه معجزه خو درا به دست افراد دروۼ گو نمی دهد تا مردمان را گمراه کند 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❔آیا چشم زدن واقعیت دارد ❕آیا اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن در رفع اثر چشم زخم موثر است❕ 💠پاسخ💠 🔶مساله چشم زخم از جمله مسائلی است که در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است . 🔶خداوند می فرماید: « نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند تو را با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است» 🔶قلم52 🔶حضرت علی می فرماید: « چشم زخم حق است و تعویذ نیز حق است و سحر نیز حق است و فال ( نیک ) نیز حق است اما فال بد حق نیست » 📚نهج البلاغه حکمت 400 ❕بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشم ها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی می نگرند ممکن است آن را از بین ببرند یا در هم بشکنند و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند . 🔶این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد حتی با تمرین و ممارست می توان آن را پرورش داد .خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است .در دنیایی که اشعه لیزر که شعاعی است نامرئی می تواند کاری کند که از هیچ سلاح مخربی ساخته نیست پذیرش نیرویی در بعضی از چشمها که از طریق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چیز عجیبی نخواهد بود .بسیاری نقل می کنند که با چشم خود افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند .لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. 📚تفسیر نمونه ج24 ص427 🔶پیامبر گرامی فرمود: « چشم زدن حق است و شتر و گاو را به تنور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص17 🔶وفرمود: « چشم زخم مرد را به گور کند» 📚بحار الانوار ج60 ص20 🔶امام صادق فرمود: « اگر گورها را بشکافند خواهید دید که بیشتر مرده های شما برای چشم زخم مرده اند زیرا اثر چشم درست است» 📚بحار الانوار ج60 ص25 ❕البته قبول چشم زخم به این معنی نیست که برای رفع آن به کارهای خرافی و عوامانه مانند تخم مرغ شکستن و ... پناه برد زیرا این امور تاثیری در رفع چشم زخم ندارد و کارهایی مانند تخم مرغ شکستن در کنار اثر نداشتن مستلزم تهمت زدن به مومنین و ایذای آنان نیز می باشد . 💠اما دعاها و توسلاتی از اهل بیت در دفع چشم زخم وارد شده است که به فرمان خداوند می تواند جلوی تاثیر نیروی مغناطیسی چشمها را بگیرد؛ 1⃣یاد کردن خداوند؛ 🔶امام صادق فرمود: « هرکس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد خدا را یاد کند زیرا وقتی خداوند را یاد کند ضرری به برادر مومنش نمی رسد» 📚بحارالانوار ج60 ص25 2⃣گفتن تبارک الله احسن الخالقین ؛ 🔶امام صادق فرمود: « کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت این جمله را بگوید زیرا چشم زخم حق است» 📚همان ص26 3⃣گفتن سه مرتبه « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» 🔶چنان که فرمود: « چشم زدن درست است و تو از آن بر خودت و از خودت بر دیگران در امان نیستی و اگر از آن نگرانی سه بار بگو لا حول و لا قوه ...» 📚همان مدرک 4⃣گفتن جمله « آمنت بالله و صلی الله علی محمد و آله» 📚همان مدرک ص18 5⃣ خواندن این تعویذ: « اعیذ فلان بن فلان بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من شر کل عین لامه» 📚همان مدرک ص18 ❗️یا این تعویذ: « اللهم یا ذا السلطان العظیم و المن القدیم و الوجه الکریم ذا الکلمات التامات و الدعوات المستجابات عاف فلان بن فلان من انفس الجن و اعین الناس» 📚بحار الانوار ج92 ص132 6⃣تکبیر گفتن؛ 📚بحار الانوار ج60 ص25 7⃣نوشتن و همراه داشتن سوره حمد و توحید و ناس و فلق و آیه الکرسی و در جلد شیشه نهادن به دستور امام رضا علیه السلام 📚همان مدرک ص26 8⃣خواندن و نوشتن سوره حمد و ناس و فلق و توحید و آیه الکرسی و این جمله :« اللهم انت ربی لا اله الا انت علیک توکلت و انت رب العرش العظیم حسبی الله و نعم الوکیل ما شاء الله کان و ما لم یشا لم یکن اشهد ان الله علی کل شی ء قدیر ...» 📚بحار الانوار ج92 ص128 9⃣خواندن آیه « و ان یکاد الذین کفروا...» 📚همان ص132 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❓پرسش ❔ببخشید اخیرا کلیپی از فردی منتشر شده که او می آورد قرآن در زمان عثمان جمع آوری شده و قرآن های مختلف در جامعه بوده که عثمان اونا رو از بین برد و این یعنی در قرآن تحریف شده و قرآن های متعدد ایجاد شده است❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نمی باشد که قرآن در زمان پیامبر گرامی و تحت نظر ایشان جمع آوری شد و آنچه اهل سنت نقل می کنند که عثمان قرآن را جمع آوری کرد به هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد و بر این مطلب دلائلی چند دلالت می کند؛ 1⃣چگونه می توان باور کرد که پیامبر چنین کار مهمی را نادیده گرفته باشد و قرآن را جمع آوری نکرده باشد درحالی که او به کارهای بسیار کوچک هم توجه داشته است . ❓مگر نه این است که قرآن قانون اساسی اسلام و کتاب بزرگ تعلیم و تربیت و زیر بنای همه برنامه های اسلامی و عقائد است . ❔آیا عدم جمع آوری آن در عصر پیامبر این خطر را نداشت که بخشی از قرآن ضایع گردد و یا اختلافاتی در میان مسلمانان بروز کند 📚تفسیر نمونه ج1 ص10 2⃣قرآن مردم را به مبارزه دعوت کرده است و فرموده است که مثل قرآن یا مثل ده سوره یا یک سوره بیاورید و سوره به مجموعه ای گفته می شود که آغاز و انجامش مشخص باشد و با یک بسم الله شروع شود و به بسم الله بعدی که اغاز سوره بعدی است ختم شود . 🔷اسرائ 88 - هود 12- بقره 23 👌بنابراین سوره های قرآن مشخص و جمع بندی شده و معلوم بوده است که اغاز و انجامش کجا است . ❓ اگر نقل های اهل سنت که می گویند ایات قرآن پراکنده بوده و مثلا دو آیه نزد یکی و سه آیه نزد دیگری بوده است تا عثمان انها را جمع آوری کرد درست باشد دیگر قرآن مرزی ندارد و به آن نمی توان سوره اطلاق کرد. 3⃣در روایات متعددی آمده است که در زمان پیامبر گرامی قرآن توسط حضرت علی و سایر صحابه جمع آوری شد. 🔶امام صادق فرمود: « رسول خدا به علی فرمود قرآن در قطعات حریر و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آوری کنید» 📚البرهان ج5 ص866 🔶بخاری روایت می کند که انس می گوید: « قرآن را در زمان پیامبر چهار نفر از اصحاب به طور کامل جمع کردند ؛ ابی بن کعب ، معاذ ، زید بن ثابت و ابوزید» 📚صحیح بخاری ج6 ص102 🔶زید بن ثابت می گوید: « ما در خدمت پیامبر قرآن را از قطعات پراکنده جمع آوری می کردیم و هر کدام را طبق راهنمایی پیامبر در محل مناسب خود قرار می دادیم » 📚المستدرک علی الصحیحین ج2 ص611 🔶عثمان می گوید: « هرگاه وحی نازل می شد پیامبر سراغ کاتبان وحی می فرستاد و می فرمود این آیه را در فلان سوره کنار آیات معینی قرار دهید» 📚البیان ص26 🔷وباز نقل می کنند : « شش نفر از انصار قرآن را در زمان پیامبر جمع آوری کرده بودند ؛ ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، معاذ بن جبل ، ابو الدردائ ، سعد بن عبید ، و ابو زید» 📚منتخب کنزالعمال ج2 ص48 4⃣پیامبر گرامی سوره حمد را « فاتحه الکتاب» نامید و فرمود: « نمازی جز با فاتحه الکتاب صحیح نیست» 📚مسند احمد ج2 ص428 📚مستدرک الوسائل ج4 ص158 ❗️از اینجا روشن میشود که قرآن در زمان آن حضرت گرد آوری شده بود و سوره حمد هم در اول آن بود .اگر قرآن مجموعه سوره ها و آیات پراکنده بود معنی نداشت که این سوره را فاتحه الکتاب نام گذارند. 5⃣در حدیث تقلین پیامبر گرامی فرمود: « من در میان شما دو چیز نفیس باقی می گذارم ؛ کتاب خدا و عترتم .اگر به آن دو تمسک بجوبید هرگز گمراه نمی شوید و آن دو از هم جدا نمی شوند تا آنکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» 📚سنن دارمی ج2 ص432 👌این خود نشان می دهد که قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع شده و به صورت کتاب در آمده بود. 👌در مورد جمع آوری کردن قرآن توسط عثمان نیز باید توجه کرد که قرائنی در دست است که عثمان برای جلوگیری از اختلاف قرائت ها اقدام به نوشتن قرآن واحدی با قرائت و نقطه گذاری نمود چرا که تا آن زمان نقطه گذاری معمول نبود و الا قرآن در زمان پیامبر گرامی جمع آوری شده بود. 📚تفسیر نمونه ج1 ص10 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔چرا قرآن بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است و آیات در موضوعات مختلف شده اند ❗️چرا قرآن همانند تورات و انجیل به صورت یکجا نازل نشده است و موضوعات مشخصی را دنبال نمی کند ❗️ 💠💠 👌در رابطه با این که چرا قرآن به صورت یکجا همانند تورات نازل نشد و به صورت تدریجی در طول 23 سال نازل شد ، پاسخ ما را مطالعه فرمایید ؛ 🔸https://t.me/Rahnamye_Behesht/4721 ❕اما این که چرا قرآن کنونی بر اساس ترتیب نزول جمع آوری نشده است پاسخ آن است که بر اساس براهین و یقینی ، قرآن در عصر پیامبر گرامی جمع آوری شد و ترتیب آیات و سور و حتی سور به تحت امر ایشان معین و بیان گردید که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5589 ❕پیامبر گرامی به امر خداوند ، قرآن را به ترتیب کنونی و بر خلاف ترتیب نزول ، جمع آوری کردند ، بی شک خداوندی که قرآن را برای هدایت بشر نازل کرده و پیامبرش که قرآن بر او نازل شده ، می دانند که قرآن را چگونه تنظیم کنند ، لذا می فرماید ؛ «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید وآنچه را کرده خودداری نمایید» 🔷حشر 7 👌این ترتیب ، ترتیبی است که به دستور پیامبر صورت گرفته و ما در این موارد باید تابع محض باشیم . 🔹یکی از می نویسد ؛ « بايد دانست كه نزول آيات تدريجا انجام يافت ولى به ترتيب خاصّى كه بعدا در سوره ‏ها مدوّن شد نبود. بلكه گاهى ميان آيه‏ اى يا آياتى با آيات بعدش در همان سوره، يك فاصله زمانى وجود داشت. لذا آن سوره در آن فاصله زمانى به انتظار بقيّه آياتش مفتوح مى‏ ماند، و در خلال آن مدّت آيات سوره ديگر نازل مى ‏شد، تا وقتى كه حكمت خداى تعالى و نياز جامعه موجب كامل شدن سوره اوّل شود و بقيّه يا بعض ديگر آيات آن نازل گردد. 👌با اين بيان مى ‏فهميم كه هر آيه‏ اى در ميان آيات يك سوره جايگاه و مقام مخصوص به خود را داراست. اين جايگاه و مقام از جانب خداى حكيم و به دستور رسول گرامى مشخّص گرديده است. و اين موضوعى است يقينى و قطعى كه اختلافى راجع به آن در ميان دانشمندان و محقّقان علوم قرآنى نيست. اين جايگاه آيات در سوره ‏ها به همين صورت و كه اينك در قرآنهاى ماست در حيات مبارك پيامبر مرتّب و مشخّص گرديده و از طريق روايات متواتر از رسول امين به ما نقل شده است. ❕روش حضرت اين بود كه آنچه نازل مى‏ گشت به ياران و كاتبان وحى املا مى‏ نمود و مى ‏فرمود اين آيه يا اين آيات پس از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود. هر زمان كه پيامبر مى ‏خواست قرآن تلاوت كند به ترتيبى كه تدوين يافته بود تلاوت مى ‏نمود نه بترتيب نزول آيات. و اين دليل روشنى است بر آنكه ترتيب آيات توقيفى و تعيينى بوده نه اجتهادى و نظرى. و لذا جايز نيست كه آيات بر غير ترتيب ياد شده تلاوت شود. 📚آشنایی با علوم قرآن ، رادمنش ، ص 143 ❕البته تمام سوره ‏ها و آيات قرآن و آیات پراکنده در یک سوره از يك نظر بهم مربوطند و آن اينكه همگى يك برنامه انسان سازى و تربيتى را در يك سطح عالى تعقيب مى‏ كنند و براى ساختن يك جامعه آباد، آگاه، امن و امان و پيشرفته از نظر مادى و معنوى نازل شده‏ اند و ( هر سوره ای نیز خاصی را دنبال می کند ، و شاید همین محتوای خاص هر سوره موجب آن شده که آیات مرتبط با آن محتوا بر خلاف ترتیب نزول ، در یک سوره جمع آوری شود .) 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 87 ❕لذا اگر شما کتب مانند المیزان ، نمونه ، آسان و ... را مطالعه کنید می بینید که به چه زیبایی میان آیات یک سوره هماهنگی وجود دارد و آیات پراکنده در یک سوره به صورت هدف یا اهداف تربیتی خاصی را دنبال میکند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔یکی از ملحدین این طور می گفت پيامبر دستور داد از گله يك يهودى گوسفند بدزدند كه ايشان كند مسلمانان به اين شخص راهزن، پيامبر ميگويند و او را نماينده خدا ميدانند ❕آیا چنین نقل هایی واقعیت دارد ❗️ 💠💠 👌روایتی است که در برخی منابع تاریخی اهل سنت به نقل از ابو الیسر آمده است که می گوید ؛ « در غزو خيبر شبى گوسفندان يهود از صحرا مى ‏آمدند و به اندرون حصار مى ‏رفتند، چون به نزديك حصن رسيده بودند، پیامبر گفت: كى باشد كه برود و از اين گوسفندان يهود يك دو بياورد تا ما امشب از ان بكار بريم؟ أبو اليسر برخاست و گفت: يا رسول اللّه، من بروم و برفت. پس پیامبر عليه السّلام، او را دعا كرد و گفت: أللّهم أمتعنا به. گفت: خدايا عمر أبو اليسر دراز گردان و ما [را] برخوردارى ده بعمر وى. و اين أبو اليسر عظيم مردى دونده بود و با قوّت، برخاست و پيراهن خود در دهان گرفت و همچون آهو مى ‏دويد تا بدر حصن رسيد و گوسفندان دريافت و دو گوسفند بربود، يكى بدست راست و يكى بدست چپ، و همچنان مى‏ دويد تا نزد پيغمبر، عليه السّلام و آن هر دو گوسفندان از فرو نشاند و در افگند و بكشت ، و سيّد، عليه السّلام، از آن بخورد و ببركات دعاى سيّد، عليه السّلام، حق تعالى عمر وى دراز كرد تا آخرترين كسى از صحابه كه از دنيا برفت وى بود، و از دست وى كارهاى نيكو بسيار برآمد و بسيار راحتها از سعى وى بمسلمانان رسيد، و أبو اليسر چون پير شده بود، هر گاه كه اين حكايت كردى بگريستى و گفتى: دريغا كه پيغمبر، عليه السّلام، همه در گذشتند و تنها بماندم» 📚سیرت رسول خدا ج2 ص829 📚السیره النبویه ج2 ص336 ❕این جریان در کتب تاریخی نیامده است و تنها در منابع محدودی از کتب اهل سنت به نقل از فردی به نام بریده بن سفیان الاسلمی آمده است که خود علمای اهل سنت او را کرده اند و روایتش را مردود اعلام کرده اند . 👌دار القطنی می گوید او است و به روایتش توجه نمی شود . 📚 المغنی فی الضعفاء ، ذهبی ج1 ص157 ❕بخاری در مورد او می گوید ؛ « در او تردید است » 📚التاریخ الکبیر ج2 ص141 👌نسائی هم در مورد او می گوید ؛ « این راوی نیست » 📚الافصاح عن احوال رواه الصحاح ج1 ص179 👌آلبانی هم در مورد او می گوید ؛ « این قوی نیست » 📚ارواء الغلیل ، آلبانی ، ج5 ص33 👌ابن حجر هم در مورد او می گوید ؛ « قوی نیست و روایتش ضعیف است » 📚تقریب التهذیب ج1 ص124 ❕حتی در مورد او گفته اند که خوار بوده است . 📚میزان الاعتدال ، ج1 ص106 👌بنابراین وقتی اصل این نقل ضعیف است ، جایی برای پاسخ های دیگر باقی نمی ماند . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
ر از مطالعه و بررسى آثار جالبى که از پیشینیان باقیمانده است نوشته شده؛ و دانشمندان با مطالعه آثارى که در حفّارى ها به دست مى آوردند، و یا آثارى که در قبور اقوام پیشین و معابد آنها به دست آمده پی به سطح فرهنگ و تمدّن و چگونگى اعتقادات آنها مى برند؛ در صورتى که اگر رابطه نظم و علم را انکار کنیم همه این استنباط ها فرو مى ریزد. 📚تفسیر پیام قران ،ایت الله مکارم،ج2 ص56 به بعد  ♦️پرسمان اعتقادی 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht‌
سوال با یه آتیست بحث می کردم در اثبات وجود خدا میگفت قبول دارم که در عالم نظم دقیقی است اما قبول ندارم این نظم از یه فاعل با شعور صادر شده بلکه خود بخود با یه انفجار به وجود اومده ✅پاسخ براى پى بردن به این رابطه (رابطه نظم و علم) و این که امکان ندارد این جهان منظم خود به خود به وجود امده باشد و حتما خداوندی عالم و توانا این عالم را به وجود اورده از چند دلیل مى توان کمک گرفت : ♦️ 1⃣نخست وجدان است: ♦️با اینکه بسیارى از علماى بزرگ و دانشمندان و مخترعان و هنرمندان چیره دست را هرگز ندیده ایم، و تنها اثرى از آنها به جاى مانده؛ ولى هنگامى که با این آثار، کتاب ها، صنایع، تابلوهاى نفیس، ساختمان هاى بدیع مواجه مى شویم؛ بدون احتیاج به هرگونه دلیل، به عقل و ذوق و علم و مهارت صنعتى و هنرى آنها اعتراف مى کنیم. حال چگونه می توانیم بگوییم عالمی به این بزرگی بدون انکه از منبع علمی صادر شده باشد وجود یافته است 2⃣براى اثبات این رابطه علاوه بر وجدان، از دلیل منطقى نیز مى توان کمک گرفت؛ ♦️ زیرا براى به وجود آمدن یک ساختمان منظّم حداقل باید در هفت مرحله انتخابگرى صورت گیرد. 👌مثلا اگر یک عمارت باشکوه و زیبا و محکم را در نظر بگیریم، نخست از نظر جنس مصالح، و بعد از نظر مقدار و کمیّت آن، و سوم از نظر کیفیّت این مصالح، و چهارم از نظر اشکال و اندازه هاى مختلف، و پنجم از نظر ایجاد هماهنگى در میان اجزاء، و ششم از نظر تناسب در میان آنها، و هفتم از نظر قرار گرفتن هریک از اجزاء در جاى مناسب خود باید انتخابى حساب شده داشته باشیم. ❗️این انتخابات هفت گانه هریک باید بر طبق علم و آگاهى و حساب و کتاب، و گاهى محاسبات بسیار دقیق انجام گیرد؛ و اینجا است که هرگاه با یک چنین عمارتى روبروت مى شویم یقین پیدا مى کنیم که سازنده آن بى شک علم و دانش و آگاهى فراوانى داشته است. ♦️حال چگونه می توانیم بگوییم عمارت و ساختمان هستی خود بخود به وجود امده است 3⃣این رابطه (رابطه نظم و علم) را از طریق دیگرى (از طریق برهان ریاضى) نیز مى توان اثبات کرد. ♦️حساب احتمالات که امروز به صورت یک رشته مستقل علمى در دانشگاه ها درآمده؛ در بحث رابطه نظم و علم بسیار کارگشا است، و این همان چیزى است که ما در زندگى به طور اجمال آن را درک کرده ایم؛ ولى حساب احتمالات آن را در یک شکل ریاضى روشن منعکس مى کند. 🔵ما هرگز باور نمى کنیم یک انسان بى سواد بتواند با استفاده کردن از تصادف ها، کتابى پر محتوا مثلا در زمینه فلسفه یا ادبیات و شعر یا طب به وجود آورد. به این معنى که یک ماشین تایپ در اختیار او بگذاریم و او بى آنکه حروف را بشناسد پشت سر هم انگشت هاى خود را روى دکمه هاى ماشین فشار دهد. نه تنها یک کتاب علمى که حتى یک نامه کوچک هم نمى شود با استفاده از این تصادف ها نوشت. زیرا اگر حروف یک ماشین تحریر را فقط سى رقم فرض کنیم - البته بسیار بیشتر است چون بعضى از حروف چند صورت مختلف دارد؛ مثلا «ب» اول و «ب» وسط و «ب» آخر و «ب» مفرد چهار صورت مختلف «ب» را تشکیل مى دهد - در اینجا حساب احتمالات مى گوید پیدایش تصادفى کلمه دو حرفى «من» یک احتمال از نهصد احتمال است ( 900 1 = 30 1 × 30 1) و احتمال پیدایش یک کلمه سه حرفى، یک احتمال از 27 هزار احتمال است، و هنگامى که به کلمه پنج حرفى برسیم از مرز 21 میلیون نیز خواهیم گذشت! 👌حال اگر حروف موجود در یک نامه کوتاه، فقط یکصد حرف باشد؛ مجموعه احتمالات آن، یک عدد 30 به توان 100 خواهد بود که نامه مورد توجّه ما یک احتمال از این عدد فوق العاده عظیم است. یعنى یک عدد کسرى که صورت آن یک و مخرج آن یک عدد 3 که در طرف راست آن یکصد صفر باشد، مخرج این کسر از بزرگى به حساب نمى آید، و چیزى در این عالم به بزرگى این عدد نمى رسد. 👌براى روشن شدن این حقیقت کافى است بدانیم اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین را قطره قطره کنیم و بشماریم تعداد آنها از عددى که تنها بیست و یک صفر در کنار آن باشد کمتر است! با این حساب اگر یک کتاب هزار صفحه اى را حساب کنیم عدد احتمالات به قدرى عظیم مى شود که احتمال تصادفى عدد کسرى آن با صفر مساوى خواهد بود؛ یعنى عادتآ محال است. (دقت کنید.) ❗️به همین دلیل اگر کسى مدّعى شود؛ مثلا: بو على سینا، نویسنده کتاب قانون در طب مطلقآ سواد نداشته و سعدى نیز ابدآ ذوق شعرى نداشته، و انیشتاین چیزى از ریاضیات نمى دانسته، و سازندگان بناهاى معروف تاریخى دنیا کمترین اطلاعى از معمارى نداشته اند، و آثارى که از همه اینها باقیمانده صرفآ بر اثر تصادف و حرکات ناآگاهانه دست آنها روى صفحات کاغذ، و یا روى مصالح ساختمانى پدید آمده! مسلّمآ اگر کسى چنین چیزى بگوید؛ اگر شوخى نکند حتمآ دیوانه اش مى خوانیم. ♦️کوتاه سخن اینکه: رابطه نظم و علم آنچنان روشن است که بسیارى از علوم و دانش هاى بشرى بر آن استوار است. ♦️مثلا قسمت مهمی از تاریخ تمدن بش
🤔پرسش ❓قرآن در مورد حضرت یحیی می گوید او « حصور » بوده است و حصور در لغت عرب به معنای ترک کننده ازدواج است❗️ ❔اگر اسلام و قرآن بر ازدواج تاکید می کنند چرا خداوند حضرت یحیی را به وصف « حصور » بودن مورد ستایش قرار می دهد❕این تناقض چگونه قابل جمع است❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶در این شکی نیست که از نظر اسلام ازدواج یکی از مستحبات موکد بوده که مورد تاکید بسیار بزرگان دین واقع شده است. 🔷حضرت علی علیه السلام فرمود: « ازدواج کنید زیرا رسول خدا فرمود هر کس می خواهد از سنت من پیروی کند ازدواج کند زیرا ازدواج سنت من است» 📚الکافی ج5 ص329 🔶پیامبر گرامی فرمود: « هر کس می خواهد خدا را در حالت پاک و پاکیزه ملاقات کند ازدواج کند و با داشتن همسر به ملاقات خدا رود» 📚وسائل الشیعه ج20 ص18 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « دو رکعت نمازی که فرد متاهل می خواند افضل است از هفتاد رکعتی که فرد مجرد می خواند» 📚الکافی ج5 ص328 ❕پیامبر گرامی فرمود: « پست ترین مردگانتان مجردها هستند ( کسانی که بدون عذر ازدواج را ترک می کنند)» 📚التهذیب ج7 ص239 ❗️حال خداوند در مورد حضرت یحیی می فرماید: « ...سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین» « ( یحیی ) رهبر خواهد بود و از هوس های سرکش برکنار و پیامبری از صالحان است» 🔷39 ال عمران ❗️واژه حصور به دو معنا می آید؛ 1⃣کسی که خود را از هوی و هوس منع کرده است . 📚قاموس قرآن ج2 ص148 2⃣به معنای کسی که از ازدواج کردن خود داری می کند . 📚مفردات قرآن ، ص238 ❕در برخی روایات نیز حصور به معنای کسی که به زنان نزدیک نمی شود آمده است . 🔶مرحوم عیاشی نقل می کند که امام باقر علیه السلام فرمود: « یحیی حصور بود یعنی به زنان نزدیک نمی شد » 📚تفسیر عیاشی ج1 ص172 🔶همین مضمون از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است؛ 📚تفسیر قمی ج1 ص101 🗯با توجه به این که این روایات مسلم نمی باشد و به صورت مرسل نقل شده است در مورد واژه حصور باید بگوییم؛ 1⃣ حصور در آیه به معنای ترک کننده شهوات و هوسها و دنیا پرستی و صفتی همانند زهد می باشد . 2⃣اگر هم بگوییم که حصور به معنای ترک کننده ازدواج می باشد باز هم مشکلی در این معنا ایجاد نمی شود زیرا ممکن است یحیی نیز همانند عیسی علیهما السلام بر اثر شرایط خاص زندگی و اجبار به سفرهای متعدد برای تبلیغ آیین خدا ناچار به مجرد زیستن بوده است . ❗️این یک قانون کلی برای همه نمی تواند باشد و اگر خداوند او را به این صفت می ستاید به خاطر آن است که او بر اثر شرایط خاصی ازدواج نکرد ولی در عین حال توانست خود را از گناه حفظ کند و به هیچ وجه آلوده نشود . ❕به طور کلی ازدواج یک قانون فطری است و در هیچ آیینی ممکن نیست حکمی بر خلاف این قانون تشریع گردد .بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگری ترک ازدواج کار خوبی نبوده است. 📚تفسیر نمونه ج2 ص535 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔مگر در زیارت جامعه کبیره نمی خوانیم "و من حاربکم مشرک" و یا "من جحدکم کافر"« هر کس با اهل بیت بجنگد و دشمنی کند و کافر است » ❔پس حضرت علی(ع) چرا هرگز کسانی را که با او جنگ کردند نه کافر دانست و نه فاسق و نه مشرک، بلکه می فرمود اینها برادران ما هستند که بر ما ستم کردند؟! نص روایت: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً ع لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَى الشِّرْکِ وَ لَا إِلَى النِّفَاقِ وَ لَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ بَغَوْا عَلَیْنَا (وسائل الشیعة، ج15، باب حکم قتال البغاة). 💠💠 👌در این شکی نیست که دشمن اهل بیت علیهم السلام گرفتار شرک و کفر به خداوند است .از این جهت که به اطاعت کسانی که خداوند را لازم شمرده است ،تن نداده و با آنان دشمنی کرده و عملا به دستور خداوند کفر ورزیده و توحید در اطاعت الهی را با شرک آمیخته است و طبیعتا در چنین حالتی اگر بمیرد ، به مرگ جاهلیت که جاهلیت کفر و شرک و نفاق است مرده است. 🔶 امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « خداوند علی علیه السلام را به عنوان پرچم در میان مخلوقاتش قرار داد ، هر کس معتقد به او باشد مومن است و هر کس او را انکار کند ، کافر است ، و هر کس نسبت به ولایت او جهل داشته باشد ، گمراه است ، و هر کس تن به اطاعت دیگری دهد ، مشرک است » 📚الکافی ج1 ص437 👌و ؛ « دشمنان علی نبودند » 📚بحار الانوار ج32 ص327 👌پیامبر فرمود ؛ « کسی که پس از من با علی و دشمنی کند کافر است » 📚بحار الانوار ج27 ص226 👌این مضمون در روایات اهل هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔶پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی علیهما السلام فرمود ؛ « کسی که بمیرد و در دل کینه و تو را داشته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است » 📚مجمع الزوائد ج9 ص121 👌و یا ؛ « اگر کسی از شما در میان رکن و مقام بایستد و نماز بخواند و روزه بگیرد اما با کینه و دشمنی اهل بیت خدا را دیدار کند ، به جهنم خواهد رفت ( چون گرفتار شرک و کفر به خداوند شده است )» 📚مستدرک الصحیحین ج3 ص148 ❓حال اشکال شما این است که چرا در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت علی علیه السلام دشمنانش را متهم به شرک و نفاق نکرد بلکه می فرمود آنان برادران ما هستند که بر ما کرده اند ❕ 🔶پاسخ روشن است . این سخن از امام باقر علیه السلام از باب صادر شده است ،زیرا در آن موقعیت اگر امام باقر علیه السلام در برابر مخالفان صراحتا تصریح به کفر و شرک دشمنان حضرت علی علیه السلام می کرد ، ممکن بود خطرات جانی و مالی قابل توجهی بر امام و شیعیان وارد شود . 🔷شیخ حر عاملی می نویسد ؛ « اقول هذا محمول علی التقیه » 🔶« من می گویم این روایت از جهت تقیه صادر شده است » 📚وسائل الشیعه ج15 ص83 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔دوستی دارم که فیلم نگاه می کند و می گوید در روایات آمده است که نگاه کردن به عورت کافر حرام نیست ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌نگاه کردن به بدن افراد نامحرم از روی لذت و بی شک حرام است . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن ( از روی لذت ) تیری از تیرهای شیطان است و است و چه بسیار نگاه هایی که حسرت طولانی مدت را در پی دارد » 📚الکافی ج5 ص559 👌و فرمود ؛ « زنای چشم نگاه حرام و از روی شهوت است و زنان لب بوسه حرام است و زنای دست لمس نامحرم است » 📚همان مدرک ❕همینطور نگاه کردن به مسلمان حتی اگر بدون شهوت و لذت باشد نیز حرام است ؛ 📚وسائل الشیعه ج2 ص32 باب 3 ❔حال بحث در این است که آیا نگاه کردن به عورت کافر بدون شهوت و جایز است یا خیر ❗️ 👌عده ای مانند شیخ کلینی ، شیخ حر عاملی ، شیخ صدوق و میرزای نوری قائل به هستند اما مشهور فقها این نوع نگاه کردن را نیز حرام می شمارند . 👌مستند جواز کردن ، به عورت کافر بدون شهوت و لذت روایت است . 🔶شیخ از امام صادق علیه السلام نقل می کند ؛ « نگاه کردن به عورت غیر مسلمان مانند نگاه کردن به عورت الاغ بی اشکال است » 📚الکافی ج6 ص501 👌این مضمون را شیخ صدوق و شیخ طبرسی نیز نقل می کند ؛ 📚الفقیه ج1 ص114 📚مکارم الاخلاق ص56 ❕قائلین به پاسخ میدهند که این سه روایت مرسل و ضعیف می باشند .در سند کافی آمده است « عن غیر واحد » که مشخص نیست چه کسانی هستند و دو روایت دیگر نیز بدون سند با لفظ « » آمده است که دلالت بر ضعف آنها می کند . 📚جواهر الکلام ج2 ص5 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓آیا جریان ممنوعیت نوشتن و نقل حدیث پس از پیامبر واقعیت دارد❕دوستان و علمای اهل سنت این جریان را قبول ندارند و می گویند از دروغ های شیعه است❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️مساله منع کتابت حدیث توسط خلفا از مسلمات تاریخی است که علمای اهل سنت بر آن تصریح کرده اند و قابل انکار نمی باشد ‌.ما به برخی مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛ 1⃣ذهبی از بزرگان اهل سنت روایت می کند که ابوبکر پس از وفات پیامبر مردم را فرا خواند و گفت: « شما خود سخنانی را از رسول خدا نقل کرده و درباره آن اختلاف می کنید و مردم بعد از شما بیش از شما اختلاف می کنند پس چیزی از رسول خدا نقل نکنید و اگر کسی چیزی از شما پرسید بگویید کتاب خدا در میان ماست ، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید» 📚تذکره الحفاظ ، شرح حال ابوبکر ، ج1 ص2 و 3 2⃣ابن سعد می نویسد: « احادیث رسول خدا در زمان عمر بن خطاب گسترش یافت و از مردم خواست تا همه را نزد وی بیاورند و چون آوردند فرمان داد تا آن ها را بسوزانند» 📚طبقات ابن سعد ج5 ص140 شرح حال قاسم بن محمد بن ابی بکر 3⃣قرظه بن کعب می گوید: « هنگامی که عمر ما را به عراق فرستاد خود او تا منطقه صرار ما را همراهی کرد و سپس گفت می دانید که چرا شما را بدرقه کردم .گفتیم می خواستی ما را دلگرم و گرامی بداری .گفت علاوه بر آن خواسته دیگری هم دارم شما نزد مردانی می روید که صدای قرآنشان همچون صدای زنبور عسل بلند است پس آنها را با احادیث رسول خدا از این کار باز مدارید که من مراقب شما هستم .قرظه گفت من پس از آن هیچ حدیث و سخنی را از رسول خدا روایت نکردم . 🔶در روایت دیگر گوید هنگامی که قرظه بن کعب وارد شد گفتند برای ما از سخنان پیامبر بگو گفت عمر ما را نهی کرده است. 📚جامع بیان العلم ، ابن عبدالبر ، ج2 ص147 📚شرف اصحاب الحدیث ، خطیب بغدادی ، ص88 📚تذکره الحفاظ ، ذهبی ، ج1 ص4 و5 📚طبقات ابن سعد ج9 ص7 📚کنزالعمال ج10 ص393 4⃣طبری می نویسد: « هر موقع عمر کسی را برای اداره امور به نقطه ای اعزام می کرد سفارش می کرد که از محمد کمتر سخن نقل کنید و من همکار شما هستم» 📚تاریخ طبری ج3 ص273 5⃣ابوذر و عبدالله بن مسعود و ابو درداء سرگرم نقل حدیث از پیامبر بودند عمر آنان را مورد مواخذه قرار داد و گفت این چیست که پیوسته از محمد حدیث پخش می کنید» 📚کنزالعمال ج1 ص292 🔶ذهبی نقل می کند عمر آنان را حبس کرد و گفت شما بیش از حد سخنان محمد را روایت کرده اید. 📚تذکره الحفاظ ج1 ص7 6⃣ابن کثیر نقل می کند که عمر پیوسته می گفت: « روایت رسول خدا در احکام عملی را کاهش دهید» 📚تاریخ ابن کثیر ج7 ص107 7⃣عثمان نیز پیوسته بر فراز منبر می گفت: « هیچ کس نباید حدیثی را که در زمان ابوبکر و عمر شنیده نشده روایت کند» 📚منتخب کنزالعمال در حاشیه مسند احمد ج4 ص64 ❗️این منع حدیث در حالی است که قرآن سخنان پیامبر را بیان گر مجمل قرآن و مقید و مخصص مطلقات و عمومات آن می داند و می فرماید: « قرآن را برای تو فرو فرستادیم تا آنچه را برای مردم نازل شده تبیین کنی و شاید آنان بیندیشند» 🔶نحل44 👌ومی فرماید: « آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و آنچه را از آن نهی کرده خود داری نمایید» 🔷حشر7 👌ومی فرماید: « او از روی هوای نفس سخن نمی گوید .بلکه وحی است که بر او فرو فرستاده می شود» 🔶نجم3 و4 ❗️لذا پیامبر گرامی فرمود: « خدا چهره آن کس را زیبا کند که سخن مرا بشنود و آن را بفهمد و حفظ کند و به دیگران برساند» 📚سنن ترمذی ج5 ص34 🔶وفرمود: « خلفاء من کسانی هستند که پس از من می آیند و حدیث و سنت مرا برای دیگران نقل می کنند» 📚کنزالعمال ج10 ص221 👌وفرمود: « حدیث من را بنویسید و حفظ کنید» 📚مسند احمد ج2 ص215 📚سنن ترمذی ج5 ص39 ✍به نظر ما انگیزه منع تدوین و نقل حدیث پیامبر با انگیزه منع وصیت پیامبر در آخرین لحظات زندگیش یکی بود .در هر دو مساله هدف ممانعت از آگاهی مردم نسبت به خلافت و وصایت اهل بیت بوده است .هدف ممانعت کردن از نقل فضائل اهل بیت و وصایت آن ها بود وصایتی که با خلافت شورایی ناسازگار بود . 🔶از سوی دیگر در میان اصحاب پیامبر حضرت علی ملتزم به ضبط احادیث پیامبر بود .او نخستین کسی بود که امالی پیامبر را ضبط کرد و نامه های او را تدوین می کرد و به دلیل همین احاطه به سخنان پیامبر او مرجع بزرگ در حل مشکلات پس از پیامبر بود .منع از تدوین حدیث پیامبر یک نوع بی اعتنایی به علی و نوشته های آن بزرگوار محسوب میشد تا زمینه انزوای او بیش از پیش فراهم شود. 📚الملل و النحل ، ایت الله سبحانی ، ج1 ص99 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❓خدا می‌فرماید دین حق فقط است. و از طرفی مردم در و جاهای عبادتی دیگر ؛ حاجت روا میشوند. با این عمل مردم باز به روی می آورند. آیا این عمل خلاف حکمت و یا حداقل خلاف لطف الهی نیست❕❕ 💠💠 👌توجه به نکاتی چند لازم است ؛ 1⃣ثابت نیست که تمام این حاجت روا شدن ها یا شفا یافتن ها واقعی باشد . ممکن است افرادی به این ادعا را داشته باشند بنابراین آنچه در اولین قدم لازم است آن است که حقیقت و واقعیت داشتن این امور اثبات شود . 2⃣افرادی که شفا می یابند و حاجت روا می شوند ممکن است از جمله افرادی باشند که عامدا با دین حق مقابله می کنند و تعصب می ورزند و پس از آن که حجت الهی بر آنها تمام شده است ، دست از باطل خود نمی کشند . 👌 یافتن و حاجت روا شدن این گونه افراد ، دلیل بر حقانیت راه و روششان نیست بلکه این شفا یافتن از باب و عذاب تدریجی است که خداوند در این دنیا چنین افرادی را گرفتار این نوع عذاب می کند که تا بیشتر از راه و طریق حق منحرف شوند و کوله بارشان سنگین تر شود . 👌جهت آگاهی از چگونگی و فلسفه استدراجی به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5607 🔷امام رضا علیه السلام فرمود : « خداوند دعای مومن را تاخیر می اندازد زیرا دعا و مناجات کردن او را دوست دارد و می گوید من دوست دارم که دعای این بنده ام را بشنوم و دعای منافق و کافر را اجابت می کند و می گوید نمی خواهم صدا و دعای این فرد را بشنوم» 📚بحار الانوار ج90 ص370 🔷امام باقر علیه السلام فرمود: « خداوند دنیا و نیازهای دنیوی همه را بر آورده می کند چه کسانی را که دوست داشته باشد و چه کسانی را که دوست نداشته باشد اما آخرت را تنها به کسی می دهد که دوستش داشته باشد . مومن گاهی خواسته ای دنیوی دارد که خدا به او نمی دهد اما خواسته اخروی او را بر آورده می کند اما خواسته ها و دنیوی کافر را قبل از آن که کافر دعا و درخواست کند برآورده می کند اما او را از آخرت بی بهره می سازد» 📚مستدرک الوسائل ج5 ص194 3⃣گاهی نیز کسانی که حاجت روا می شوند فکری و فرهنگی هستند که از دین حق آگاهی پیدا نکرده اند و در این نا آگاهی هم مقصر نیستند و اگر نسبت به حق اطلاع پیدا می کردند بدون شک به آن دین ، متدین می شدند . 👌این گونه افراد الهی نیستند و خداوند بر حسب مهربانی و رحمانیتش در دنیا و برزخ و آخرت به آن ها با دیده رحمت نگاه می کند و احیانا حوائج و خواسته هایشان را نیز در دنیا بر آورده می کند که جهت آگاهی تفصیلی از وضعیت به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5507 ❕بنا براین شفا یافتن این گونه افراد هم دلیل بر صحت باطلشان نمی باشد . ‌ ❗️با توجه به این نکات و این که در زمان کنونی حجت الهی بر بشر با دین اسلام و مذهب تشیع خاتمه یافته است ، شفا و حاجت روا شدن پیروان آیین های غیر اسلام ، از دید تعالیم اسلامی به هیچ عنوان دلیل بر حقانیت آن آیین ها نمی باشد و هیچ انسان اندیشی نیز نمی تواند این امور را دلیل بر صحت های باطل و غیر الهی تلقی کند . 📝 اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❓من تو یک کانال ضد دین مطلبی دیدم مبنی بر این که قبر امام رضا در مشهد قرار ندارد و به ما دروغ گفته اند ❔ایا این مطلب سندیت دارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌چنین سخن و استدلالی خلاف بدیهیات است و قابل پذیرش نمی باشد. 🔶شیخ مفید می نویسد: « امام رضا علیه السلام در سال 203 ماه صفر در خراسان از دنیا رفت » 📚الارشاد ج2 ص247 👌شیخ کلینی می نویسد: « امام رضا علیه السلام در سال 203 در سن پنجاه و هفت سالگی در طوس محلی به نام سناباد از اطراف نوقان از دنیا رفت و در همان جا دفن شد .مامون او را از مدینه به مرو و از راه بصره و فارس آورده بود و وقتی مامون به جانب بغداد حرکت کرد امام را با خود برد و در این منطقه از خراسان از دنیا رفت» 📚الکافی ج1 ص486 🔶امام جواد نیز به این مطلب تصریح کرده و می فرماید: « هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند خداوند تمام گناهانش را می آمرزد» 📚الکافی ج4 ص585 📚الفقیه ج2 ص583 🔶امام علی فرمود: « به زودی فرزندی از ذریه من در خراسان به وسیله سم از دنیا می رود نام او نام من است...» 📚الفقیه ج2 ص584 📚وسائل الشیعه ج14 ص554 🔶امام صادق فرمود: « در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس کشته می شود . هر کس او را در آنجا زیارت کند ...وارد بهشت می شود» 📚الفقیه ج2 ص584 📚عیون الاخبار ج2 ص259 🔶پیامبر گرامی فرمود: « پاره تن من در خراسان به خاک سپرده می شود .هر مومنی که او را زیارت کند خداوند بهشت را بر او واجب می کند و جهنم را بر او حرام می کند» 📚الفقیه ج2 ص585 📚امالی صدوق ص60 🔶امام رضا نیز فرمود: « مدفن من در طوس قطعه ای از بهشت است» 📚الفقیه ج2 ص583 🔶وفرمود: « من به زودی مظلومانه با سم( در طوس )کشته می شوم و در نزدیکی قبر هارون الرشید دفن می شوم» 📚عیون الاخبار ج2 ص226 🔶هروی می گوید: « امام رضا در طوس وارد قبه ای شد که قبر هارون الرشید در آنجا بود و فرمود این جا تربت من است و در این مکان دفن می شوم و این مکان محل رفت و آمد شیعیانم خواهد شد...» 📚عیون الاخبار ج2 ص136 👌به این مضمون روایات فراوان دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی رجوع فرمایید: 📚بحار الانوار ج49 ص292 باب 21 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔شبهه مشهوری است که اگر امام رضا علم غیب داشت و می دانست که که مامون برایش آورده سمی است چرا از آن خورد ❗️آیا خوردن به همراه آگاهی خود کشی محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 ❕روشن است که طبق ادله قطعی از آیات قرآن و سنت، بزرگوار ما دارای آگاهی غیبی بوده اند ؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3253 👌و امام رضا علیه السلام نیز با آگاهی از سمی بودن انگور و انار فراهم شده توسط مامون ، آن را تناول کرد ؛ 💠 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2858 ❕ اما چنان که بارها گفته ایم ، امامان گرامی ما محض خداوند هستند ، آنان مامور بودند تا بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کنند و مجاز به عمل کردن موافق با علم غیب نبودند . 🔷امام کاظم علیه السلام فرمود: « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» 📚بحار الانوار ج5 ص114 👌اگر آنان مشکلات و های خود را از طریق علم غیب حل کنند دیگر نمی توانند اسوه و الگوی جهانیان باشند. ❕اگر پیامبر تمام امورش را از طریق علم غیب و آگاهی های غیبی پیش می برد آیا می توانست به مردم درس صبر و بردباری و ایثار و از خود گذشتگی در راه حق را بیاموزد؟ ❔ایا اگر امام حسین مشکل کربلا را با آگاهی حل می کرد می توانست به مردم درس آزادگی و جهاد و بردباری را بدهد؟ 👌چون امامان مردم هستند خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب را جز در مواردی که اثبات امامتشان منوط به آن است نداده است اگر چه آنان آگاهی غیبی را دارند اما موظف به استفاده از آن نیستند. 🔷اهل بیت مطیع خداوند بودند وقتی خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب نداده است آنان نیز از علم غیبشان استفاده نمی کردند. 🔷آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 ❕با این توضیحات دیگر جای این اشکال نمی باشد که چرا امام رضا علیه السلام با وجود آگاهی غیبی از انگور زهر آلود خورد ، زیرا ایشان اجازه استفاده از علم غیب و ترتیب اثر دادن به آن را در امور شخصی و عادی خود نداشته است . 👌البته از برخی نصوص استفاده می شود که مامون امام رضا علیه السلام را به خوردن زهر وادار کرد و امام علیه السلام به اجبار مامون تن به خوردن انگور سمی داد که دیگر جایی برای انتخاب اختیاری امام نبود . 💠 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2858 ❕ این پاسخ در رابطه با مسموم شدن و شهید شدن سایر امامان مانند امام حسن علیه السلام توسط زهر و سم با وجود آگاهی غیبی نیز کاربرد دارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔برخی وهابی ها شبهه می کنند که اگر حضرت علی می دانست که کشته میشود چرا به مسجد رفت ❕❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که حضرت علی علیه السلام طبق گفته های پیامبر گرامی آگاه به زمان شهادتشان و قاتلشان بوده اند. 🔷پیامبر گرامی در خطبه ای که در مورد ماه رمضان می خواندند به گریه افتادند . حضرت علی از ایشان در مورد علت گریه سوال کردند . حضرت فرمودند : « گریه من برای آن است که تو در این ماه مورد هتک قرار می گیری و در حالی که داری برای پرودگارت نماز می خوانی اشقی الاولین و الاخرین ضربه ای بر سر تو فرود می آورد و محاسنت را با خون سرت رنگین می سازد » 📚عیون الاخبار ج1 ص297 👌در روایت دیگری حضرت امیر فرمود : « وصی امت پیامبر پس از پیامبر سی سال زندگی می کند و سپس با ضربه ای که بر سرش زده می شود و محاسنش از خون سرش رنگین می شود از دنیا می رود » 📚الخصال ج2 ص477 👌در روایت دیگر آمده است که ابن ملجم برای بیعت با حضرت علی علیه السلام حاضر شد .حضرت دو یا سه بار بیعت او را رد کرد سپس با او بیعت کرد و در زمان بیعت با او گفت به زودی ( توسط تو) محاسنم با خون سرم رنگین می شود » 📚الارشاد ج1 ص11 👌این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج42 ص190 باب 126 ❕این مضمون در روایات اهل سنت هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔷حاکم نیشابوری روایت می کند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود : « پس از آن که من از دنیا رفتم امت با تو از در حیله گری وارد می شود و در حالی که تو به سنت من رفتار می کنی به شهادت می رسی و بزودی محاسن شریفت از خونت رنگین می شود » 📚مستدرک حاکم ج3 ص142 👌حضرت علی علیه السلام می فرمود : « پیامبر با من پیمان بسته است که دعوت حق را هنگامی اجابت می کنم که دستور فرا رسد و علاوه بر آن محاسنم از خون سرم رنگین شود » 📚الاستیعاب ج2 ص681 📚مسند احمد ج1 ص102 🔷ابن سعد نقل می کند که حضرت علی علیه السلام وقتی ابن ملجم را می دید چنین می فرمود : « من زنده ماندن او را می خواهم و او کشتن مرا می خواهد » 📚طبقات ابن سعد ج3 قسم 1 ص22 👌و فرمود : « این شخص مرا می کشد . به ایشان گفتند که اگر ابن ملجم قاتل شماست پس چرا او را نمی کشید ؟ 🔶فرمود : « او که در حال حاضر نسبت به من مرتکب جنایتی نشده است ( قصاص قبل از جنایت بکنم؟ )» 📚 الاستیعاب ج2 ص470 📚الریاض النضره ج2 ص245 🔷ابن حجر می نویسد : « شبی که بامداد آن علی به شهادت رسید ، همواره از اتاق بیرون می آمد و به آسمان تماشا می کرد و می فرمود به خدا سوگند تا کنون نه دروغ گفته ام و نه آن کسی که به من خبر داده دروغ گفته است . آری این شب شبی است که وعده داده شده ام . همین که سحر گاه از خانه بیرون رفت ابن ملجم همان ضربه موعود را بر سرش وارد آورد » 📚صواعق المحرقه ص80 ❕ادامه پاسخ 👇👇👇
❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 ❔حال آنچه مورد اشکال اهل سنت و وهابیت قرار گرفته است آن است که اگر حضرت علی آگاه بودند که با حضور در مسجد مورد ضربت قرار می گیرند و شهید می شوند چرا به مسجد حاضر شدند ❕ آیا این کار خود کشی نمی باشد ❕ 👌برای پاسخ باید توجه کنیم ؛ ❕در این شکی نیست که طبق روایات اهل سنت پیامبر گرامی نیز آگاه به علم غیب بوده است. 🔶مسلم در صحیح خود بابی را می گشاید تحت عنوان: « باب در اخبار غیبی پیامبر به آنچه که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتد» 📚صحیح مسلم ج4 ص2216 باب6 🔶از حذیفه نقل می کند که گفت: « پیامبر به ما از آنچه واقع شده و تا روز قیامت واقع خواهد شد خبر داد» 📚همان مدرک ص2217 ❔حال سوال می کنیم پیامبر که آگاه بود در جنگ احد حمزه عمویش کشته می شود چرا او را به جنگ فرستاد آیا در قتل او شریک بود؟ ❕چرا جعفر را به جنگ موته فرستاد با این که می دانست شهید می شود❕ ❔چرا از علم غیبش استفاده نکرد تا مسلمین کمترین تلفات را در برابر مشرکین بدهند؟ 👌پاسخ روشن است . پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان مطیع محض خداوند هستند . 🔷امام کاظم علیه السلام فرمود: « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» 📚بحار الانوار ج5 ص114 👌اگر آنان مشکلات و گرفتاری های خود را از طریق علم غیب حل کنند دیگر نمی توانند اسوه و الگوی جهانیان باشند. ❕اگر پیامبر تمام امورش را از طریق علم غیب و آگاهی های غیبی پیش می برد آیا می توانست به مردم درس صبر و بردباری و ایثار و از خود گذشتگی در راه حق را بیاموزد؟ ❔ایا اگر امام حسین مشکل کربلا را با آگاهی غیبی حل می کرد می توانست به مردم درس آزادگی و جهاد و بردباری را بدهد؟ 👌چون امامان الگوی مردم هستند خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب را جز در مواردی که اثبات امامتشان منوط به آن است نداده است اگر چه آنان آگاهی غیبی را دارند اما موظف به استفاده از آن نیستند. 🔷اهل بیت مطیع محض خداوند بودند وقتی خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب نداده است آنان نیز از علم غیبشان استفاده نمی کردند. 🔷آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های معمولی رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر گرامی فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در روایتی آمده است: « زمانی که امام علی ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام صادق فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 ❕بنابراین حضرت علی اگر چه می دانست که با رفتن به مسجد مورد هجوم قرار می گیرد و شهید می شود اما موظف بود که مطابق علم عادی خودش رفتار کند و از علم غیب خودش استفاده نکند و این استفاده نکردن از علم غیب هم به اذن الهی بنا بر مصلحتی بوده است که به آن اشاره شد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❓آیا راست است که امام علی وقتی به رفتند ابن را که خواب بودند بیدار کردند و ابن ملجم پس از آن حضرت را مضروب کردند❕برخی می گویند جریان بیدار کردن سند ندارد ❕❕ 💠💠 👌جریان مذکور در منابع تاریخی مورد توجه قرار گرفته است . 🔶شیخ می نویسد : « حضرت علی در شبی که صبحش شدند تا صبح بیدار بودند و بر خلاف عادتشان آن شب برای نماز شب به مسجد نرفتند ( و در منزل به جا آوردند ) ...وقتی صبح شد ابن او را به اذان صبح خبر داد ...حضرت به سمت مسجد رفتند و وارد مسجد شدند و ابن ملجم که تمام شب را بیدار مانده و منتظر ورود علی بود از نسیم خوابش برده بود . 🔷علی با پای خود او را کرد و فرمود برخیز که هنگام نماز رسیده او هم از جا بر خاست و علی را مورد قرار داد » 📚 ج1 ص16 ❕علامه نیز نقل می کند : « از عادات اخلاقی امام آن بود که افراد خوابیده را برای نماز بیدار می کردند و در آن شب هم مطابق افراد را برای نماز بیدار کردند تا آن که به ابن ملجم رسید و او را خوابیده یافت و فرمود برخیز که خواب در این زمان مورد پسند خدا نیست و مورد پسند شیطان است ( زیرا وقت نماز است ) .حضرت آن ملعون را تکان دادند و خطاب به او عرضه داشتند که قصدی در خاطر داری که نزدیک است از آن فرو ریزد و زمین چاک شود و کوهسارها گردد و اگر بخواهی می توانم خبر دهم در زیر جامه ات چه پنهان کرده ای ...حضرت از او گذشت و به محراب نماز رفت و به نماز ایستاد ...و چون در رکعت اول سر از بر داشت مورد ضربه ابن ملجم قرار گرفت » 📚 الانوار ج42 ص281 ❕شیخ عباس نیز در منتهی الامال خود می نویسد؛ « علی به مسجد در آمد و را برای نماز از خواب بر انگیخت و ابن ملجم ملعون در تمام شب بیدار بود و در آن امر عظیم که اراده داشت می کرد در این هنگام که علی خفتگان را برای نماز بیدار می کرد او نیز میان خفتگان به روی در افتاده بود و شمشیر خود را زیر جامه داشت چون امیر المومنین به او رسید فرمود برخیز برای نماز ...» 📚 الامال ج1 ص421 🔶در روایتی نیز امام از پدرشان امام علیهما السلام نقل می کنند که فرمودند : « علی بن ابی طالب علیه السلام از منزل خارج شد و افراد را برای نماز بیدار کردند که در این جریان مورد ضربه ابن ملجم قرار گرفتند » 📚 الاسناد ص143 ❕البته امام علیه السلام بر اساس علم خودشان رفتار کردند و ابن ملجم را از خواب بیدار کردند و از علم غیب خودشان استفاده نکردند که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3309 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔می گویید امام زمان به خاطر آن غائب شد چون مردمان قصد کشتن او را داشتند و خداوند جهت حفظ او ایشان را به غیبت برد ❕آیا خداوند نمی توانست بدون نیاز به غیبت کردن امام ، جان ایشان را حفظ کند ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌چنان که قبلا گفته شده است ، مسبب اصلی غیبت امام زمان علیه السلام مردم بودند که قدر وجود امام را ندانستند و از محضر او استفاده نبردند و تصمیم به قتل او گرفتند چنان که این سخن خواجه نصرالدین طوسی مشهور است ؛ « وجود امام لطف است ، تصرف امام لطف دیگر است ، و عدم و غیبت امام بازگشت به خود ما می کند » 📚کشف المراد ص226 👌در روایات متعددی نیز به این نکته اشاره شده است که امام عصر علیه السلام به دلیل حفظ جانشان از قتل و کشته شدن توسط خداوند به غیبت رفتند. 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6321 ❕حال اشکال این است که چرا خداوند ، بدون آنکه نیاز باشد امام به غیبت برود ، از جان ایشان محافظت نکرد و مانع کشته شدن ایشان نگردید ❔ 👌شیخ طوسی پاسخ می دهد که اگر خداوند می خواست از طریق غیبی و قدرت خارق العاده خود جان امام عصر را حفظ کند ، تکلیف کردن بندگان لغو و بیهود می شد . 📚بحار الانوار ج52 ص98 👌شرح پاسخ شیخ طوسی به این بیان است ؛ ❕ اساس زندگی بشر بر آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار و اکراه و گرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت . 💎توضیح اینکه: 🔷هدف از خلقت انسان این است که با انجام دادن کارهای اختیاری به کمال خود برسد . 🗯 امام صادق علیه السلام فرمود: « خداوند از روی بازی و بازیچه بندگان را نیافریده ( وتکلیف نکرده است) بلکه انان را افریده و تکلیف به طاعت کرده تا از این طریق ( به تکامل رسیده) و مستوجب بهشت و رضایت او شوند و انان را خلق ( وتکلیف) نکرده است تا به واسطه انان منفعتی بدست اورده یا ضرری را از خود دفع کند بلکه انان را خلق کرد( و تکلیفشان کرد) تا به انان نفع برساند و انان را در جایگاه نعمت های ابدی قرار دهد» 📚بحار الانوار ج5 ص313 💭تکامل انسانی چیزی نیست که بتوان آن را به اجبار آفرید بلکه راه طولانی و درازی است که انسانها باید با پای خود آن را طی کنند و با اراده و تصمیم و افعال اختیاری خویش طرح آن را بریزند. ❔ایا اگر از کسی به اجبار و با زور سر نیزه مبلغ هنگفتی برای ساختن یک بیمارستان بگیرند این عمل هیچ اثر اخلاقی و تکامل روحی برای او دارد؟ 🔶مسلما خیر اما اگر به اراده و میل خویش حتی یک ریال به چنین هدف مقدسی کمک کند به همان نسبت راه کمال اخلاقی را پیموده است 🗯از این سخن نتیجه می گیریم که خداوند باید با اوامر و تکالیف و برنامه های تربیتی این مسیر را برای ما مشخص کند و ما با اختیار و اراده خویش این راه را بپیماییم. 📚تفسیر نمونه ج22 ص393 ❔حال اگر بگوییم که خداوند باید در دنیا به قدرت غیبی جلوی ظالمین و کسانی که قصد کشتن امام زمان علیه السلام را دارند بگیرد چرا چنین نمی کند❕ 💎پاسخ می دهیم که اساس زندگی بشر بر آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار و اکراه و گرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت . 🗯اگر کسانی که قصد کشتن امام را دارند ببیند تا اقدام به کشتن می کنند ، سنگی از آسمان نازل شده و هلاک می شوند دیگر کسی جرات ظلم کردن را به خود نمی دهد و همگان بالاجبار مسیر صلاح و اطاعت امام را در پیش می گیرند که روشن است که این هدایت اجباری فایده ای ندارد زیرا تکامل اختیاری است که ارزشمند است. 🗯بدین گونه لغویت در تکلیف حاصل می شود و همگان بالاجبار مسیر درست را در پیش می گیرند یعنی تکامل اجباری اما تکامل اختیاری است که ارزش دارد نه تکامل اجباری. 👌از این سوال پاسخ های دیگری نیز داده ایم که جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3428 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA